وقار در معارف دعا و زیارات
مقدمه
آرامش و وقار ظاهری، نشانه طمأنینه درونی است. رفتار شتابزده هم گویای باطن آشفته و نابسامان است. در توصیههای مربوط به زیارت آمده است که: با وقار و آرامش راه بروید، قدمها را کوچک بردارید، حالت طمأنینه داشته باشید، با حالت ذکر و تسبیح و تکبیر، وارد حرم و مزار شوید. اینها جهات شکلی و آداب ظاهری است که در باطن و درون زائر هم اثر میگذارد.
پیاده رفتن بعضی از ائمه (ع) به سفر حج را شنیدهاید؛ مثل امام مجتبی و امام کاظم (ع). پیاده روی هم اثرگذار بر روح و روان است. صفوان جمّال نقل میکند که با حضرت صادق (ع) همسفر بود، به کوفه که رسیدند، امام دستور داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا قبر جدم امیرمؤمنان (ع) است. سپس حضرت غسل کرد، لباس دیگری پوشید، به طرف تپهای که قبر علی (ع) آنجا بود راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من کن، گامهایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... سپس خودش با صفوان به طرف قبر حرکت کردند، در حالی که سکینه و وقار بر آن دو حاکم بود و تسبیح و تقدیس و تهلیل میگفتند تا به قبر شریف رسیدند[۱]. در حدیث دیگری است که امام هادی (ع) که زیارت جامعه کبیره را به موسی بن عبد الله نخعی آموخته، پیش از بیان متن زیارتنامه به وی فرمود: هرگاه وارد حرم شدی و قبر را دیدی، بایست و ۳۰ بار، الله اکبر بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با آرامش و وقار باشی، فاصله گامهایت را کوتاه کن، بایست، باز هم ۳۰ بار تکبیر بگو، سپس نزدیک قبر برو، باز هم ۴۰ بار تکبیر بگو، سپس بگو: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ»[۲].[۳]
وقار
واژه "وقار" به معنای آرامش، طمأنینه، استغنا و مناعت طبع است[۴]. برخی گفتهاند: "وقار"آرامش ظاهری اعضا و جوارح و "سکینه"آرامش باطنی و دل است.
قرآن کریم، آرامش در راه رفتن و رفتار بزرگمنشانه نسبت به افراد نادان را که از مصادیق وقار شمرده میشود، ستوده است[۵] و امام صادق (ع) سرعت حرکت را ضد وقار و موجب تخریب شخصیت انسان خوانده است[۶]. از منظر امام علی (ع)، کمگویی عامل وقار است[۷].
امام سجاد (ع) ظرفیت فراوان، بزرگمنشی، دریادلی و قدرت تحمل بسیار را نشانه وقار و از صفات انسان مؤمن معرفی کرده است: «خداوندا!... وجودم را به صفت نرمخویی... و سنگینی و وقار بیارای»[۸].
باید توجه داشت که وقار و سنگینی در رفتار و منش انسان ناشی از آرامش و ثبات قلب است لذا امام (ع) عرضه میدارد: «بارخدایا! دلم را به آنچه نزد توست آرام و مطمئن نمای... و توانگری، عفت، آسایش، سلامتی، تندرستی، گشایش رزق، آرامش و عافیت را یکجا نصیب من گردان»[۹]. امام زینالعابدین (ع)، رضایت راستین از تقدیر الهی را موجب آرامش نفس خوانده و فرموده است: «بارخدایا! ژرفای حقیقت را روزی من ساز تا در حالت ترس، آسودگی، خشنودی، خشم، زیان و سود؛ روحانیت، رضایت و آرامش جان خود را در انجام وظایفی که نسبت به تو دارم به نیکویی احساس کنم»[۱۰].
همچنین از خداوند تقاضا کرده است که آرامش و وقار را از دل دشمنان دور نماید: «اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَةِ»[۱۱]؛ «بارخدایا! قلب آنان (دشمنان) را از آرامش تھی گردان».[۱۲].[۱۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۵.
- ↑ وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ لغتنامه دهخدا.
- ↑ ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾ «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ تحف العقول، ص۳۶.
- ↑ غررالحکم، ج۳، ص۹۸.
- ↑ نیایش بیستم.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ نیایش بیستودوم.
- ↑ دعای ۲۷.
- ↑ الصحیفة السجادیة، امام زینالعابدین (ع)، نشر الهادی، قم، ۱۴۱۸؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵؛ صحیفه سجادیه، ترجمه حسین انصاریان، انتشارات پیام آزادی، تهران، ۱۳۷۴؛ قرآن حکیم، ترجمه آیتالله ناصر مکارم شیرازی، دارالقرآن الکریم، قم، ۱۳۷۳؛ لغتنامه، علیاکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۴.
- ↑ خالقیان، فضلالله، مقاله «وقار»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۵۲۶.