آزادی احزاب و گروه‌ها به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '| پاسخ‌دهنده = ۱ پاسخ↵| پاسخ‌دهندگان = ↵}}' به '| تعداد پاسخ = ۱ }}')
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
خط ۴۱: خط ۴۱:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۳

آزادی احزاب و گروه‌ها به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیآزادی احزاب
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آزادی احزاب و گروه‌ها به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

شریف لک‌زایی

آقای دکتر شریف لک‌زایی در کتاب «آزادی» در این‌باره گفته‌ است:

«درباره احزاب و تشکل‌های سیاسی دیدگاه کلی بر آزادی احزاب مبتنی است، اما احزابی از آزادی برخوردار هستند که بدون توطئه و فریب‌کاری به فعالیت اشتغال داشته باشند. در حکومت اسلامی احزاب آزادند. هر حزبی حتی اگر عقیده غیر اسلامی هم داشته باشد، آزاد است. اما اجازه توطئه‌گری و فریب‌کاری به احزاب داده نخواهد شد[۱]. احزاب و گروه‌ها تنها در صورتی می‌توانند آشکارا فعالیت کنند که عقاید و دیدگاه‌های خود را صریحاً بیان کنند و با منطق و استدلال به گفت‌و‌گو با دیگران بپردازند. اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را اعلام کنند، حق داریم که از اسلام دفاع کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی‌گوید؛ حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید[۲].

تشکل‌های سیاسی می‌بایست آن‌قدر شهامت داشته باشند که عقاید و آرای خود را آزادانه و صادقانه اظهار کنند. البته داشتن باور و جرأت ابراز رأی و نظر افراد و احزاب و گروه‌ها بر وجود حداقلی از آزادی در جامعه مبتنی است. از این‌رو احزاب و گروه‌ها در حکومت اسلامی از چنین آزادی‌ای برخوردارند. عرضه اندیشه‌های اصیل از سوی افراد و جریان‌های مختلف آزاد است، اما این مسئله غیر از توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است، اما عرضه اندیشه‌های اصیل، آزاد است[۳].

اسلام و حکومت اسلامی آن‌قدر از قوت استدلال و منطق برخوردار است که به دیگران آزادی بدهد تا صریحاً بتوانند به نشر افکار خود و نقد حکومت اسلامی و کارگزاران آن بپردازند. اساساً هر نظام سیاسی و دینی که به خود، ایمان و اعتقاد داشته باشد می‌بایست طرفدار آزادی باشد. هر مکتبی که به ایدئولوژی خود، ایمان و اعتقاد داشته باشد، ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و آزادی تفکر باشد. در مقابل، هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد، جلو آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می‌گیرد. این‌گونه مکتب‌ها ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگهدارند و از رشد فکری آنها جلوگیری کنند. این چنین وضعیتی زمانی در کشورهای کمونیستی مشاهده می‌شد. در این کشورها به دلیل وحشتی که از آسیب‌پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود داشت، حتی رادیوها طوری ساخته می‌شد که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی، آن‌چنان که زمامداران می‌خواستند، بار می‌آمدند[۴].

بر این اساس می‌توان بر تک بعدی و تک صدایی جامعه خط بطلانی کشید و از جامعه چند صدایی دفاع کرد. جامعه‌ای که در آن گروه‌ها و افراد با سلیقه‌ها و عقاید گوناگون وجود دارند و صادقانه و منطقی با یکدیگر برخورد می‌کنند. از همین رو است که باید به صراحت گفت در جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه‌ها، خبر و اثری نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه‌ها و تفکرات اصیل‌شان را عرضه کنند[۵].

حکومت کوتاه امام علی(ع) الگوی کاملی از حکومت اسلامی است که در آن حتی به مخالفان حکومت در حد اعلا، آزادی داده شده بود. امیر مؤمنان با خوارج در منتها درجه آزادی و دموکراسی رفتار کرد؛ در حالی که ایشان خلیفه مسلمانان و حاکم بر آنان بود و هرگونه عملی درباره آنها برای حضرت مقدور بود، اما ایشان آنها را زندانی نکرده و شلاقشان نزد. حتی سهمیه آنان را از بیت‌المال نیز قطع نکرد و به آنها نیز همچون سایر افراد می‌نگریست. آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت و اصحابش با عقیده آزاد با آنان روبه‌رو می‌شد و صحبت می‌کرد و طرفین استدلال یکدیگر را پاسخ می‌گفتند. شاید این مقدار آزادی در دنیا بی‌سابقه باشد که حکومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموکراسی رفتار کرده باشد[۶].

روشن است که آزادی آنان تا جایی بود که دست به سلاح نبرده و علیه امنیت عمومی و حکومت مشروع به قیام مسلحانه دست نزده بودند. بنابراین هنگامی که امنیت عمومی را مختل و به صورت مسلحانه قیام کردند، دیگر جای گذشت و آزاد گذاشتن نبود، زیرا دیگر مسئله اظهار عقیده مطرح نبود، بلکه به امنیت عمومی اخلال وارد گردید و علیه حکومت مشروع مسلحانه قیام شده بود[۷]. از این‌رو با توجه به اینکه ماهیت انقلاب ما ماهیتی عدالت‌خواهانه بوده است، وظیفه حتمی ما این است که به آزادی‌ها به معنای واقعی کلمه احترام گذاریم؛ زیرا اگر بنا شود جمهوری اسلامی، زمینه اختناق را به وجود بیاورد، قطعاً شکست خواهد خورد[۸].

هر کس می‌باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد[۹]. پیروزی انقلاب و تداوم آن وابسته به میزان آزادی افراد و گروه‌ها در فکر، بیان و قلم است و از این‌رو باید به معنای واقعی کلمه به آزادی‌ها احترام گذاشته شود. بنابراین در بحث آزادی باید از صورت به عمق رسید و به تدریج به این معنا معتقد شد که باید به آزادی‌های افراد و گروه‌ها و جریان‌های سیاسی احترام گذاشته شود»[۱۰]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۷.
  2. پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۸.
  3. پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۴. روی سخن آیت‌الله مطهری در این بحث‌ها با احزاب و گروه‌های مارکسیستی است که در پوشش آموزه‌های قرآنی اصول خود را توجیه و تفسیر می‌کنند. غالب انتقادات ایشان به این گروه‌ها و احزاب باز می‌گردد.
  4. پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۱.
  5. پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۱.
  6. مجموعه آثار، ج۱۶، ص۳۱۱.
  7. مجموعه آثار، ج۱۶، ص۱۴۳.
  8. پیرامون انقلاب اسلامی، ص٣.
  9. پیرامون انقلاب اسلامی، ص۶۳.
  10. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۶۱.