آیا عصمت معصوم جبری است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
# امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمی‌شود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمی‌کند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است  و نمی‌تواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قوی‌تر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمی‌کنند<ref>ر.ک:  [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>.
# امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمی‌شود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمی‌کند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است  و نمی‌تواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قوی‌تر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمی‌کنند<ref>ر.ک:  [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین سید موسی هاشمی تنکابنی؛
| تصویر = 151821.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید موسی هاشمی تنکابنی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید موسی هاشمی تنکابنی]]''' در کتاب ''«[[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]»'' در این‌باره گفته است:


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۸

آیا عصمت معصوم جبری است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاترعصمت
مدخل اصلیشبهات عصمت

آیا عصمت معصوم جبری است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

شبهه

یکی از شبهات عمومی نظریه عصمت، تلقی جبرگرایانه بودن از آن است؛ یعنی هنگامی که انسان معصوم با اِمداد الهی از انجام گناه عصمت داشته باشند، گویا به نوعی اختیار و گزینش آزادانه و ارادیِ او محدود شده و در سایه یک عامل بیرونی قرار گرفته است[۱]. معتقدان این نظریه می‌گویند: اینکه در زمینه‌های پیدایش عصمت گفته می‌شود، خداوند انسان معصوم را به نوعی در برابر گناه و آلودگی حفظ می‌کند، به معنای جبر است و اساساً، اندیشه عصمت همسان با جبرگرایی است و با اختیار انسان سازگاری ندارد.

پاسخ

ادله فراوانی دلالت می‌کند که انبیا و امامان معصوم(ع) نیز همانند دیگر انسان‌ها مکلف‌اند و خداوند در برابر اعمال آنان نیز پاداش می‌دهد[۲] و این نشان می‌دهد که آنان در اعمال و کردار خویش کاملاً مختارند و در مورد ترک معاصی و گناهان نیز با اختیار خود عمل می‌کنند؛ زیرا اگر بدون اختیار باشد، گناه نکردن فضیلتی نخواهد بود و هر کس دیگری را هم خداوند به زور از انجام معاصی بازدارد، مرتکب گناه نمی‌شود.

از این‌رو، کمال انسان معصوم در این است که با اختیار و اراده خویش از گناه و آلودگی خودداری کند. چنان‌که در زمینه‌های پیدایش عصمت گفته شد، انسان معصوم البته از اِمداد و کمک ویژه خداوند برخوردار است، ولی این کمک‌ها گزاف نیست[۳]؛ به این معنا که خداوند کمکی را که به آنان می‌کند که از گناه خودداری کنند، از دیگران دریغ نمی‌ورزد، بلکه این کمک‌ها کاملاً بر اساس معیار و ضابطه است. هر کس به اندازه شایستگی‌ها و متناسب با تلاشی که در راه خدا دارد، از این کمک‌ها برخوردار می‌شود. چون معصومان با همه توان در راه بندگی و طاعت خدا قدم برمی‌دارند، هنگام نیاز به کمک و اِمداد فوق‌العاده الهی، خداوند آنها را بهره‌مند می‌کند، اما این کمک‌ها به گونه‌ای نیست که آنان را مجبور و اختیارشان را سلب کند[۴].

برای مثال، برخی از کارهای زشت وجود دارد که همه ما پلید بودن آن را قبول داریم و هرگز قصد انجام آن را نیز نمی‌کنیم؛ در حالی‌که، اصلا مجبور به ترک آن نیستیم. کسی که در عمر خود قصد خوردن نجاست را نمی‌کند؛ در حالی‌که در این کار کاملا اختیار دارد، چنین است. انبیا و امامان(ع) نیز در مورد گناه و معصیت چنین حالتی از بیزاری را دارند. پلیدی و پیامدهای گناه چنان برایشان روشن است که حتی هوس ارتکاب آن را هم در سر نمی‌پرورانند و این هرگز به معنای مجبور بودن آنها نیست[۵].[۶]

این شبهه را به نحو دیگری نیز می‌توان پاسخ داد و آن اینکه:

عصمت با یکی از راه‌های زیر به دست می‌آید:

  1. آفرینش آدمی‌ به گونه‌ای باشد که بر اثر فقدان عامل معصیت، اصلاً میل و رغبتی به گناه نداشته باشد. به دیگر سخن، چون از گناه احساس لذّت نمی‌کند، زمینه و استعداد گناه در او پدید نیاید، مانند فرشتگان.
  2. بر اثر ممانعت و بازداشتن دیگری، قدرت گناه از آدمی‌ گرفته می‌شود و دیگر توان انجام آن را ندارد مانند سمّی که از دسترس اطفال دور نگه داشته می‌شود.
  3. بینش و آگاهی شخص به گونه‌ای است که به ضررهای گناه آشنایی کامل دارد و یا اینکه به‌دست آمدن لذت طبیعی از گناه ممکن است، به مقابله با آن برمی‌خیزد و از آن برهیز می‌کند، مانند مریضی که بر اثر نهی طبیب، از غذای زیانبار دوری می‌ورزد؛ هر چند ممکن است از خوردن آن لذّت ببرد[۷].

واژه "معصوم" که اسم مفعول یا صفت مشبهه است، بر هر یک از سه راه یاد شده اطلاق می‌گردد؛ زیرا هر سه گونه، از گناه و نافرمانی محفوظ مانده‌اند.

بر پایه مقدمه یاد شده، آنچه شامل اهل بیت (ع) می‌شود، قسم سوم است؛ چرا که امکان ارتکاب گناه و زمینه آن در ائمه اطهار (ع) هست؛ از این رو، شیطان می‌خواهد به سراغ آنها نیز برود و برای وسوسه کردن آنها تلاش می‌کند: ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۸]؛ ولی آنها با توفیق ویژه الهی و انتخاب و اختیار خود بر خواسته شیطان غلبه می‌کنند و به وسوسه او بی‌اعتنایند: "امام، نگهداری شده، تأیید شده، توفیق داده شده، استوار گشته (از جانب خدای سبحان) است و از خطا، لغزش و گناه در امان نگه داشته شده است"[۹].

از این‌رو، امامان معصوم (ع) در اطاعت کردن و ترک معصیت مجبور نیستند؛ زیرا با جبر، وسوسه شیطان بی‌معنا بود.

از سویی دیگر، اهل بیت (ع) به روح‌القدس و برهان الهی تأیید شده‌اند. خداوند با اشاره به حالت بشری و طبع اوّلی و انسانی حضرت رسول (ص) می‌فرماید: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ[۱۰]. آنگاه به تثبیت و توفیق الهی اشاره کرده، می‌فرماید: اگر ما گام‌هایت را استوار نمی‌کردیم، نزدیک بود که به آنها اندکی تمایل پیدا کنی (لکن تثبیت و توفیق ما مانع از این انعطاف شد): ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا[۱۱].[۱۲]

درباره حضرت یوسف (ع) نیز آمده است: آن زن آهنگ یوسف کرد. یوسف نیز، اگر برهان پروردگارش را نمی‌دید، آهنگ وی می‌کرد. این ارائه برهان برای آن بود که زشتی و ناپسندی را از یوسف دور کنیم تا به سراغ وی نرود: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ[۱۳]؛ پس ﴿هَمَّ بِهَا به جنبه شخصی و طبع بشری حضرت و ﴿لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ به جنبه شخصیتی و معنوی ایشان اشاره دارد[۱۴].

نتیجه

با توجه به آنچه گذشت می‌گوییم: اگر عصمت معنا و فضیلت دارد و یکی از ویژگی‌های مهم پیامبران(ع) و ائمه اطهار(ع) به شمار می‌آید، به دلیل آن است که هیچگونه ناسازگاری با اختیار آنها نداشته، آنها را مجبور نساخته است. همین داشتن اختیار همراه با عصمت فضیلت است و آنها را برجسته و درخور ستایش کرده است[۱۵].[۱۶]

پاسخ‌های متفرقه

۱. مهدی مقامی؛
مهدی مقامی در کتاب «درسنامه امام‌شناسی» در این‌باره گفته است:

«با یک مقدمه، به این شبهه پاسخ می‌دهیم:

عصمت با یکی از راه‌های زیر به دست می‌آید:

  1. آفرینش آدمی‌ به گونه‌ای باشد که بر اثر فقدان عامل معصیت، اصلاً میل و رغبتی به گناه نداشته باشد. به دیگر سخن، چون از گناه احساس لذّت نمی‌کند، زمینه و استعداد گناه در او پدید نیاید، مانند فرشتگان.
  2. بر اثر ممانعت و بازداشتن دیگری، قدرت گناه از آدمی‌ گرفته می‌شود و دیگر توان انجام آن را ندارد مانند سمّی که از دسترس اطفال دور نگه داشته می‌شود.
  3. بینش و آگاهی شخص به گونه‌ای است که به ضررهای گناه آشنایی کامل دارد و یا اینکه به‌دست آمدن لذت طبیعی از گناه ممکن است، به مقابله با آن برمی‌خیزد و از آن برهیز می‌کند، مانند مریضی که بر اثر نهی طبیب، از غذای زیانبار دوری می‌ورزد؛ هر چند ممکن است از خوردن آن لذّت ببرد[۱۷]. واژه "معصوم" که اسم مفعول یا صفت مشبهه است، بر هر یک از سه راه یاد شده اطلاق می‌گردد؛ زیرا هر سه گونه، از گناه و نافرمانی محفوظ مانده‌اند.

بر پایه مقدمه یاد شده، آنچه شامل اهل بیت (ع) می‌شود، قسم سوم است؛ چرا که امکان ارتکاب گناه و زمینه آن در ائمه اطهار (ع) هست؛ از این رو، شیطان می‌خواهد به سراغ آنها نیز برود و برای وسوسه کردن آنها تلاش می‌کند: ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۱۸]؛ ولی آنها با توفیق ویژه الهی و انتخاب و اختیار خود بر خواسته شیطان غلبه می‌کنند و به وسوسه او بی‌اعتنایند: "امام، نگهداری شده، تأیید شده، توفیق داده شده، استوار گشته (از جانب خدای سبحان) است و از خطا، لغزش و گناه در امان نگه داشته شده است"[۱۹].

از این‌رو، امامان معصوم (ع) در اطاعت کردن و ترک معصیت مجبور نیستند؛ زیرا، با جبر، وسوسه شیطان بی‌معنا بود. از سویی دیگر، اهل بیت (ع) به روح‌القدس و برهان الهی تأیید شده‌اند. خداوند با اشاره به حالت بشری و طبع اوّلی و انسانی حضرت رسول (ص) می‌فرماید: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ[۲۰]. آنگاه به تثبیت و توفیق الهی اشاره کرده، می‌فرماید: اگر ما گام‌هایت را استوار نمی‌کردیم، نزدیک بود که به آنها اندکی تمایل پیدا کنی (لکن تثبیت و توفیق ما مانع از این انعطاف شد): ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا[۲۱][۲۲].

درباره حضرت یوسف (ع) نیز آمده است: آن زن آهنگ یوسف کرد. یوسف نیز، اگر برهان پروردگارش را نمی‌دید، آهنگ وی می‌کرد. این ارائه برهان برای آن بود که زشتی و ناپسندی را از یوسف دور کنیم تا به سراغ وی نرود: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ[۲۳]؛ پس ﴿هَمَّ بِهَا به جنبه شخصی و طبع بشری حضرت و ﴿لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ به جنبه شخصیتی و معنوی ایشان اشاره دارد.

پاسخ دیگر: موهبت عصمت به امام بالقوه است نه بالفعل. توضیح آنکه، موهبت عصمت می‌تواند بالفعل و یا بالقوه باشد. بالفعل، آن است که ویژگی عصمت از آغاز آفرینش، به صورت کامل و یک‌مرتبه به معصوم افاضه شود و بالقوه آن است که مقدمه عصمت (علم لدنی) به معصوم افاضه شود، ولی به فعلیت در آوردن آن، به مجاهدت‌های او نیازمند باشد. با توجّه به آیات و روایات و استدلال‌های عقلی، احتمال دوم پذیرفته است؛ یعنی خدا، مقدمه عصمت را در معصومان آفریده است، ولی به فعلیت در آوردن این ویژگی به تلاش‌های شخص نیازمند است[۲۴].
۲. آیت‌الله حسینی میلانی؛
آیت‌الله حسینی میلانی در کتاب «عصمت از منظر فریقین» در این‌باره گفته‌‌اند:

«در مسئله جبر و اختیار، مسلمانان به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  1. معتزله قائل به تفویضند؛ یعنی معتقدند که خداوند متعال اعمال بندگان را به خودشان واگذار کرده است.
  2. اشاعره و پیروان آنان نیز قائل به جبرند و معتقدند که اعمال بندگان، اعمال خدا است و هر آن چه از عبد سر می‌زند از خدا سر زده است[۲۵].
  3. در مقابل این دو قول، شیعیان به پیروی از پیشوایان خود، هم تفویض و هم جبر را مردود می‌دانند و به «امر بین الأمرین» قائلند. در احادیث از امامان اهل‌بیت (ع) آمده است:

«لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ‌»[۲۶]؛ نه جبر است و نه اختیار، بلکه امری است میان این دو.

حال این سؤال پیش می‌آید که آیا اعتقاد به اراده تکوینی خداوند بر عصمت اهل‌بیت (ع)، با قول «أمر بین الأمرین» سازگاری دارد یا خیر؟ و اگر عصمت اهل‌بیت (ع) به اراده تکوینی خداوند باشد، آیا معصوم بودن فضیلتی برای اهل‌بیت خواهد بود؟ در پاسخ به این شبهه می‌گوییم: اگر نزول آیه تطهیر برای اهل‌بیت فضیلت نبود، حضرت امّ‌سلمه آرزو نمی‌کرد که به زیر کساء داخل گردد و در زمره اهل‌بیت باشد. اگر اراده خدا بر پاک ساختن اهل‌بیت (ع) فضیلت نبود، بزرگان صحابه - همچون سعد بن ابی وقّاص - نمی‌گفتند که اگر نصیب ما می‌شد، از دنیا و مافیها بهتر بود. اگر نزول آیه در شأن اهل‌بیت (ع) فضیلت نبود، خود اهل‌بیت افتخار نمی‌کردند که این آیه در حقّشان نازل شده است[۲۷].

اگر فضیلت نبود، عالمان بزرگ فریقین، چه در گفتار و چه در اشعار خود این موضوع را به عنوان یکی از فضائل و مناقب اهل‌بیت (ع) برنمی‌شمردند. پس اراده خداوند بر پاک گردانیدن اهل‌بیت (ع) قطعاً برای ایشان فضیلت است و جبری در کار نیست. توضیح مطلب این است که اهل‌بیت مخلوق خدایند و خداوند پیش از آفرینش آنان، از حالات آنان و عملکردشان در این دنیا آگاه بوده است، چنانکه می‌فرماید: ﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ[۲۸]. و چون می‌دانست که آنان در دنیا هیچ‌گونه معصیت و خطایی نخواهند داشت، پس اراده کرد که آنان را از ابتدا چنین قرار دهد.

آیه مبارک: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۲۹]. نیز شاهد دیگری بر این حقیقت است. بر اساس ظاهر آیه، امامت از پیش برای امامان هدایت‌گر جعل شده و سبب جعل این مقام برای ایشان صبر و یقین آنان بوده است، در حالی که امامان الاهی در این دنیا صبر و یقین خود را به منصه ظهور گزارده‌اند. حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) در خطبه فدکیه، علم خداوند به عمل بندگان و علم او به آینده را سبب همین گزینش می‌داند[۳۰].  

پس معلوم می‌شود که خداوند به علم سابق خویش از یقین و شکیبایی ایشان در دنیا آگاه بوده و به همین جهت از پیش، مقام امامت و هدایت امت را برای ایشان جعل کرده است، چنانکه اگر معلمی در ابتدای امر، استعداد شاگردی را کشف کند و یقین داشته باشد که وی در امتحانات آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولی می‌دهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل می‌کند. پس موفقیت این شاگرد به اختیار خود است؛ اما کسی که رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است»[۳۱].
۳. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی در کتاب «امام‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است: «عصمت عملی جبری نیست؛ چون در این صورت معصوم از زمره انسان‌های عادّی خارج بوده و عدم ارتکاب گناه هیچ‌گونه افتخاری برایش محسوب نمی‌شود و او حجّت و مقتدای مردم نخواهد بود؛ امّا در مورد عصمت علمی هیچ اشکالی وجود ندارد که امکان هر نوع اشتباه در بینش و اعتقاد و دریافت و اجرای پیام الهی منفی باشد و این امر با اراده و عنایت خاصّ الهی تحقّق می‌یابد؛ یعنی معصوم با اراده خاصّ الهی و توسّط مأموران آسمانی در این زمینه محافظت می‌شود[۳۲].
۴. حجت الاسلام و المسلمین قربانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی قربانی در کتاب «امامت‌پژوهی» در این‌باره گفته‌ است:

«در جواب گفته شده است عصمت معصومین به واسطۀ دو امر حاصل می‌‌شود:

  1. امر موهبتی که همان ملکه و قوه و یا علم خدادادی است، چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «معصوم به واسطۀ لطف الهی از جمیع محارم الهی مصون و معصوم است چنانکه خداوند فرموده: ﴿وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ[۳۳].[۳۴] در واقع چنین موهبتی قبل از خلقت جهان مادی در عالم ذر برای آنان حاصل شد[۳۵].
  2. امر اکتسابی یعنی اختیار و اراده برای جلوگیری از هر گناه و اشتباهی: به این بیان که ملکه و علم موهبتی خداوند سبب تامه برای عصمت معصومین نیست و چنین عصمتی تنها با علم خدادادی و بدون اراده و اختیار معصوم حاصل نمی‌شود، زیرا علم موهبتی و لطف الهی قدرت برای گناه کردن را در معصوم معدوم نمی‌کند، به عبارتی علم موهبتی فقط ابزاری برای گناه نکردن معصومین است و نمی‌تواند اراده و اختیار معصومین برای گناه کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این علم موهبتی، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی معصومین به مقتضای علمشان، قوی‌تر خواهد شد و با همین اختیار و اراده معصیت نمی‌کنند[۳۶].

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین سید موسی هاشمی تنکابنی؛ | تصویر = 151821.jpg | پاسخ‌دهنده = سید موسی هاشمی تنکابنی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین سید موسی هاشمی تنکابنی در کتاب «عصمت ضرورت و آثار» در این‌باره گفته است:

پانویس

  1. ر.ک: حسن حنفی، من العقیدة الی الثورة، ج۴، ص۱۸۷ – ۱۸۸.
  2. درباره پیامبر(ص) آمده: ﴿فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ «من نخستین پرستنده (ی اوی) ام» سوره زخرف، آیه ۸۱؛ ﴿وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ «و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۳؛ خداوند خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹؛ ﴿وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ «و بی‌گمان تو را پاداشی بی‌پایان است» سوره قلم، آیه ۳؛ یا درباره حضرت داوود و سلیمان(ع) می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ «و بی‌گمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود» سوره ص، آیه ۲۵ و ۴۰.
  3. عماد الدین طبری از دانشمندان بزرگ قرن هفتم هجری می‌فرمایند: «سؤال: بنابراین باید که معصوم به عصمت مستحق مدح نیاید. جواب: ما معصوم را به عصمت مدح نکنیم، بلکه به طاعت مدح کنیم، که آن به مشقت حاصل شود، و وی بدان تحمل مشقت مستحق مدح است». تحفة الأبرار، فصل سیم، در عصمت، ص۶۱.
  4. چنان‌که طبق دیدگاه شیعیان که انسان نه مجبور است و نه به گونه‌ای که همه چیز به او واگذاشته شده باشد، طبق فرمایش امام صادق(ع): «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ‌»، عصمت داشتن نه آنها را مجبور می‌کند و نه همه چیز را به آنها را می‌گذارد. ر.ک: شیخ صدوق، التوحید، ص۳۵۲، ب ۵۹، ح۸.
  5. ر.ک: مصباح یزدی، راه و راهنما‌شناسی، ص۱۶۳.
  6. هاشمی تنکابنی، سید موسی، عصمت ضرورت و آثار، ص۲۰۵.
  7. ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۱.
  8. «و اگر دمدمه‌ای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰.
  9. «فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ»؛ الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص۴۳۶؛ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكِلْنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَبَعْضِ النَّاسِ...»؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۱۰.
  10. «و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی» سوره اسراء، آیه ۷۳.
  11. «و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
  12. ر. ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۲.
  13. «و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
  14. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۵۹-۶۲.
  15. ر.ک: یوسفیان، حسن، شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۴۵ - ۴۹، با تصرف.
  16. هاشمی تنکابنی، سید موسی، عصمت ضرورت و آثار، ص۲۰۷.
  17. ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۱.
  18. «و اگر دمدمه‌ای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰.
  19. «فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ»؛ الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص۴۳۶. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكِلْنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَبَعْضِ النَّاسِ...»؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۱۰.
  20. «و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی» سوره اسراء، آیه ۷۳.
  21. «و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
  22. ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۲.
  23. «و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.
  24. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۵۹-۶۲.
  25. ر.ک: فتح الباری، ج۱۳، ص۴۱۰؛ عمدة القاری، ج۲۵، ص۱۷۷.
  26. الهدایة، ص۱۹؛ الکافی، ج۱، ص۱۶۰، ح۱۳؛ الاعتقادات فی دین الإمامیه، ص۲۹؛ التوحید (شیخ صدوق)، ص۲۰۶؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۱۴؛ الإحتجاج، ج۲، ص۱۹۸؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲، ح۱۸ و برخی منابع دیگر.
  27. امام حسن مجتبی (ع) در خطبه‌ای در برابر معاویه به این شرافت اشاره کرده، فرمودند: «نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً»؛ تذکره خواص الأمه، ص۱۹۸.
  28. «آیا آنکه آفریده است نمی‌داند؟ با آنکه او نازک‌بین آگاه است» سوره ملک، آیه ۱۴.
  29. «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  30. ر.ک: بلاغات النساء، ص۱۵.
  31. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین ص ۱۴۹.
  32. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۵۶.
  33. سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲.
  34. «الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیم»؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.
  35. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۱۲۸.
  36. ر.ک: قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۶۲.