برهان امکان اشرف: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)') |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
دوم، جریان قاعده در مسئله [[امامت عامه]]، و اینکه اگر بر روی [[زمین]] [[انسانی]] با مشخصات [[آدمی]]، از قبیل [[عقل]] و [[علم]] و [[اختیار]] و [[قوه]] نطق و [[ادراک کلیات]] و [[عواطف]] انسانی وجود داشته باشد، حتماً میباید در میان آنها، نوع اشرف انسانی، یعنی [[مقام ولایت]] و [[امامت]] وجود داشته باشد. | دوم، جریان قاعده در مسئله [[امامت عامه]]، و اینکه اگر بر روی [[زمین]] [[انسانی]] با مشخصات [[آدمی]]، از قبیل [[عقل]] و [[علم]] و [[اختیار]] و [[قوه]] نطق و [[ادراک کلیات]] و [[عواطف]] انسانی وجود داشته باشد، حتماً میباید در میان آنها، نوع اشرف انسانی، یعنی [[مقام ولایت]] و [[امامت]] وجود داشته باشد. | ||
هر یک از این دو بخش [[برهان]]، دلیلی جداگانه میطلبد و [[فلاسفه]] [[اسلامی]] عموم قسمت اول را پذیرفتهاند؛ اما برخی قسمت دوم، یعنی جریان قاعده در [[اثبات امامت]] را نپذیرفتهاند<ref>نهایة الحکمه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ | هر یک از این دو بخش [[برهان]]، دلیلی جداگانه میطلبد و [[فلاسفه]] [[اسلامی]] عموم قسمت اول را پذیرفتهاند؛ اما برخی قسمت دوم، یعنی جریان قاعده در [[اثبات امامت]] را نپذیرفتهاند<ref>نهایة الحکمه (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ ﻫ.ق)، ص۳۱۹.</ref> | ||
مفاد [[قاعده امکان اشرف]] این است که در سلسله [[نظام هستی]]، همیشه فرد [[اشرف]]، قبل از اخس، از [[فیض]] وجود و [[کمالات]] وجود بهرهمند میشود. معنای این قاعده در سلسله کائنات آن است که در همه [[عوالم]] وجود، اعم از مجردات محضه تا غیرمحضه و بالاخره در عالم ماده، [[مقام]] [[خلیفة اللّه]] که اول صادر از [[خداوند]] است، قبل از سایرین موجود باشد و [[شفیع]] دیگران در ارائه رحمتهای [[الهی]] بر خلایق گردد. | مفاد [[قاعده امکان اشرف]] این است که در سلسله [[نظام هستی]]، همیشه فرد [[اشرف]]، قبل از اخس، از [[فیض]] وجود و [[کمالات]] وجود بهرهمند میشود. معنای این قاعده در سلسله کائنات آن است که در همه [[عوالم]] وجود، اعم از مجردات محضه تا غیرمحضه و بالاخره در عالم ماده، [[مقام]] [[خلیفة اللّه]] که اول صادر از [[خداوند]] است، قبل از سایرین موجود باشد و [[شفیع]] دیگران در ارائه رحمتهای [[الهی]] بر خلایق گردد. | ||
اکنون میگوییم: نوع [[نبیّ]] و [[امام]]، در همه مراتب هستی، مقدم بر سایرین است؛ زیرا [[خلیفه]] [[پروردگار]] در میان [[مخلوقات]] میباشد و نبود او در هر مرتبه مساوی با قطع فیوضات الهی بر آن مرتبه است. بر همین اساس، [[حجج الهی]] {{عم}}، خواه [[نبی]] یا [[رسول]] و یا امام، در میان [[انسانها]]، نوع عالی و اشرف از سایر انواع [[انسانی]] هستند و هر نوعی که چنین باشد، از نظر رتبه وجودی، مقدم بر سایر انواع خواهد بود. پس نوع نبی و امام، مقدم بر سایر انواع انسانی در رتبه وجودی است و میباید برای [[افاضه]] فیوضات الهی بر انسانها، دائماً در میان آنها وجود داشته باشد<ref>شرح اصول کافی (صدرا) (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۸۳ ه. ش)، ج۲، ص۴۷۶.</ref>. بنابراین، با وجود اخس -یعنی انسانهای عادی در عالم ۔ و گردش صحیح عالم بر مدار خود و عدم اختلال در ایصال [[رحمت الهی]] بر [[خلق]]، [[یقین]] میکنیم که [[حجت الهی]] در روی [[زمین]] موجود است؛ ولوظاهر و آشکار نباشد؛ چنان که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ | اکنون میگوییم: نوع [[نبیّ]] و [[امام]]، در همه مراتب هستی، مقدم بر سایرین است؛ زیرا [[خلیفه]] [[پروردگار]] در میان [[مخلوقات]] میباشد و نبود او در هر مرتبه مساوی با قطع فیوضات الهی بر آن مرتبه است. بر همین اساس، [[حجج الهی]] {{عم}}، خواه [[نبی]] یا [[رسول]] و یا امام، در میان [[انسانها]]، نوع عالی و اشرف از سایر انواع [[انسانی]] هستند و هر نوعی که چنین باشد، از نظر رتبه وجودی، مقدم بر سایر انواع خواهد بود. پس نوع نبی و امام، مقدم بر سایر انواع انسانی در رتبه وجودی است و میباید برای [[افاضه]] فیوضات الهی بر انسانها، دائماً در میان آنها وجود داشته باشد<ref>شرح اصول کافی (صدرا) (ط، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۸۳ ه. ش)، ج۲، ص۴۷۶.</ref>. بنابراین، با وجود اخس -یعنی انسانهای عادی در عالم ۔ و گردش صحیح عالم بر مدار خود و عدم اختلال در ایصال [[رحمت الهی]] بر [[خلق]]، [[یقین]] میکنیم که [[حجت الهی]] در روی [[زمین]] موجود است؛ ولوظاهر و آشکار نباشد؛ چنان که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ}}<ref>نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ص۴۹۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۳ ص ۳۱۱-۳۱۷.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == | ||
[[برهان امکان اشرف چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]] | [[برهان امکان اشرف چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]] | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۶
مقدمه
این برهان بر اساس قاعده امکان اشرف تدوین گردیده که در مباحث عقلی به عنوان اصلی مسلم در تبیین ترتیب صدور سلسله ممکنات از ذات باری، از اشرف به اخس بیان شده است. جریان این قاعده در عالم دنیا، ضرورت وجود دائمی اشرف بنی نوع آدم را ثابت میکند؛ به این ترتیب که اشرف انواع انسانی در هر زمان، حجج الهی (ع) بر روی زمین هستند و بقیه افراد، در هر مرتبه و مقام که باشند، نسبت به آنان اخس محسوب میگردند. به این ترتیب، چون اخس موجود است، قطعاً اشرف میباید وجود داشته باشد.
صورت منطقی استدلال را نیز به این ترتیب میتوان بیان نمود که:
اولاً، بر اساس قیاس استثنائی: اگر در برخورداری از رحمت رحیمیه الهی، اخس موجود باشد، پس اشرف (واسطه فیض) موجود است. با اثبات مقدم، تالی نیز ثابت است؛ لذا میگوییم: از آنجا که اخس موجود است پس اشرف نیز موجود است (نتیجه قیاس اول)
ثانیاً، قیاس اقترانی دیگری را با کبری قرار دادیم نتیجه قبلی تشکیل میدهیم: حجج الهی (ع)، اشرف بنی نوع آدمی (در همه زمانها) هستند (صغری)؛ اشرف بنی نوع آدمی در همه زمانها موجود است (کبری)؛
نتیجه آنکه: حجج الهی (ع) در همه زمانها موجود هستند.
به این ترتیب، ضرورت وجود حجت خدا (پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان ائمه معصومین (ع)) در همه زمانها ثابت میگردد. اثبات تلازم در هریک از مقدمات برهان و نیز پاسخ به شبهات وارده، طی تبیین برهان ذکر خواهد شد.
این استدلال برگرفته از آیاتی است که در آن، سخن از سلسله مراتب هستی و مقامات آنها در نظام کائنات به میان آمده است و اینکه هر یک از مراتب پایینتر، تحت تدبیر و تربیت مراتب فوق قرار دارند. طبعاً اگر مرتبه پایین که اخسّ است موجود باشد و آثار تدبیر و تربیت در آن مشاهده گردد، نشانگر وجود اشرف در میان آنهاست. تفصیل قرآنی برهان، طی بیان نقلی در بخش مربوطه ذکر خواهد شد.
این استدلال مبتنی بر دو بخش است:
اول، قبول قاعده امکان اشرف و اینکه در سلسله ممکنات، همیشه اشرف در هستی، در مرتبه مقدم بر اخسّ، موجود است.
دوم، جریان قاعده در مسئله امامت عامه، و اینکه اگر بر روی زمین انسانی با مشخصات آدمی، از قبیل عقل و علم و اختیار و قوه نطق و ادراک کلیات و عواطف انسانی وجود داشته باشد، حتماً میباید در میان آنها، نوع اشرف انسانی، یعنی مقام ولایت و امامت وجود داشته باشد.
هر یک از این دو بخش برهان، دلیلی جداگانه میطلبد و فلاسفه اسلامی عموم قسمت اول را پذیرفتهاند؛ اما برخی قسمت دوم، یعنی جریان قاعده در اثبات امامت را نپذیرفتهاند[۱]
مفاد قاعده امکان اشرف این است که در سلسله نظام هستی، همیشه فرد اشرف، قبل از اخس، از فیض وجود و کمالات وجود بهرهمند میشود. معنای این قاعده در سلسله کائنات آن است که در همه عوالم وجود، اعم از مجردات محضه تا غیرمحضه و بالاخره در عالم ماده، مقام خلیفة اللّه که اول صادر از خداوند است، قبل از سایرین موجود باشد و شفیع دیگران در ارائه رحمتهای الهی بر خلایق گردد.
اکنون میگوییم: نوع نبیّ و امام، در همه مراتب هستی، مقدم بر سایرین است؛ زیرا خلیفه پروردگار در میان مخلوقات میباشد و نبود او در هر مرتبه مساوی با قطع فیوضات الهی بر آن مرتبه است. بر همین اساس، حجج الهی (ع)، خواه نبی یا رسول و یا امام، در میان انسانها، نوع عالی و اشرف از سایر انواع انسانی هستند و هر نوعی که چنین باشد، از نظر رتبه وجودی، مقدم بر سایر انواع خواهد بود. پس نوع نبی و امام، مقدم بر سایر انواع انسانی در رتبه وجودی است و میباید برای افاضه فیوضات الهی بر انسانها، دائماً در میان آنها وجود داشته باشد[۲]. بنابراین، با وجود اخس -یعنی انسانهای عادی در عالم ۔ و گردش صحیح عالم بر مدار خود و عدم اختلال در ایصال رحمت الهی بر خلق، یقین میکنیم که حجت الهی در روی زمین موجود است؛ ولوظاهر و آشکار نباشد؛ چنان که امیر مؤمنان علی (ع) فرمودند: «اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ»[۳].[۴]
پرسش مستقیم
برهان امکان اشرف چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)