انسان کامل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = انسان | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[انسان کامل در قرآن]] - [[انسان کامل در حدیث]] - [[انسان کامل در عرفان اسلامی]] - [[انسان کامل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[انسان کامل در قرآن]] | [[انسان کامل در حدیث]] | [[انسان کامل در کلام اسلامی]] | [[انسان کامل در عرفان اسلامی]] | [[مقام انسان کامل]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[انسان کامل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''[[انسان کامل]]''' که از او با القابی چون کون جامع، [[قطب]] عالَم، جام جهان‌نما، [[خلیفه]]، [[امام]]، صاحب‌زمان، اکسیر اعظم، [[خضر]]، [[مهدی]]، کامل، مکمّل، [[دانا]]، بالغ و... <ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.</ref> نیز تعبیر می‌شود اصطلاحی است [[عرفانی]] و بر کسی که [[مظهر]] أتمّ اسمای حسنای [[الهی]] و آیینه تمام‌نمای خداست و در [[شریعت]]، [[طریقت]] و [[حقیقت]]، تمام و در اقوال و [[افعال]] و اخلاقِ [[نیک]] و نیز در [[معارف الهی]] سرآمد همه است<ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.</ref> اطلاق می‌گردد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵]</ref>.
== معناشناسی ==
انسان کامل اصطلاحی است [[عرفانی]] و به کسی که [[مظهر]] أتمّ صفات الهی و آیینه تمام‌نمای خداوند است و در [[شریعت]]، [[طریقت]] و [[حقیقت]]، کامل و در اقوال، [[افعال]]، [[اخلاق نیک]] و در [[معارف الهی]] سرآمد همه است<ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.</ref> اطلاق می‌شود. از انسان کامل با القابی چون [[قطب]] عالَم، جام جهان‌نما، [[خلیفه]]، [[امام]]، صاحب‌زمان، اکسیر اعظم، [[خضر]]، [[مهدی]]، کامل، مکمّل، [[دانا]]، بالغ و... <ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.</ref> نیز تعبیر می‌شود<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵]</ref>.


==[[انسان کامل]] در اصطلاح==
انسان کاملِ [[اسلام]] از نظر [[اخلاق]]، یعنی انسان‌هایی که خود را بهتر از دیگران شناخته‌اند و [[شرف]] و [[کرامت]] را در ذات خودشان بیشتر از دیگران [[احساس]] کرده‌اند<ref>[[مرتضی مطهری]]، فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.</ref>. [[جوهر]] انسان [[فکر]] کردن است و انسان کامل یعنی [[انسانی]] که در فکر کردن به حد کمال رسیده است، یعنی اینکه [[جهان]] و هستی را آن چنان که هست دریافت و [[کشف]] کرده است<ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۱۴۹.</ref>.
*این اصطلاح در [[قرآن]] صریحاً به‌کار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به [[خلیفة اللّه]]، [[امام]]، مطهّر، [[مخلَص]]، [[مهتدی]]، [[صدّیق]]، [[صالح]]، [[مقرّب]]، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّ‌اللّه، [[رسول]]، [[نبی]]، صاحبان نفس مطمئنه و [[عبودیت]] تامّة مربوط است می‌توان برداشت کرد، افزون بر این چون [[انسان کامل]] در همه اوصاف کمال سرآمد همه است می‌توان همه آیاتی را که به [[فضایل]] و [[کمالات انسانی]] اشاره دارد به [[انسان کامل]] مرتبط دانست، بلکه از آن‌رو که [[انسان کامل]] خود [[قرآن ناطق]] و [[قرآن]] خُلق وی است <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوص‌الحکم، ص ۳۶۲.</ref>، می‌توان همه [[قرآن]] را وجود کتبی [[انسان کامل]] و [[سوره‌ها]] و [[آیات]] آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵]</ref>.
* [[انسان کامل]] گرچه به اعتبار پایین‌ترین نشئه و نازل‌ترین مرتبه وجودیش خود را به [[فرمان خدا]] مانند سایر [[انسان‌ها]] [[بشر]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.</ref> و می‌گوید: من از [[غیب]] بی‌اطلاعم و ازاین‌رو از بسیاری از [[خیرات]] بی‌بهره‌ام و برایم پیشامدهای سوئی رخ می‌دهد: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و از فرجام خویش و دیگران بی‌خبرم: {{متن قرآن|وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ}}<ref>«نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref> و به اقتضای [[زندگی]] عالم [[مادّی]] از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه می‌رود و [[نیازمند]] [[خوردن و آشامیدن]] است: {{متن قرآن|قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ}}<ref> گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.</ref>؛ ولی وی را به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش [[مقامات]] و فضایلی است <ref>مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> که [[شناخت]] و برشمردن همه آنها از عهده [[فهم]] انسان‌های معمولی و نیز حوصله این مقال خارج است، ازاین‌رو در اینجا فقط به بیان اجمالی برخی از آنها بسنده می‌شود<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶]</ref>.


==[[مقامات]] و [[فضایل]] [[انسان کامل]]==
انسان کامل انسانی است که همه [[ارزش‌های انسانی]] در او به حد اعلی [[رشد]] کند که در این صورت [[قرآن]] از او تعبیر به [[امام]] می‌کند: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. انسان کامل انسانی است که ارزش‌هایی مانند: [[عقل]]، [[عشق]]، [[محبت]]، [[عدالت]]، [[خدمت]]، [[عبادت]]، [[آزادی]] و ... در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. [[علی]] {{ع}} چنین انسانی است. <ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>
===نخست: [[یگانگی]] و [[وحدت]]===


===دوم: [[جامعیت]] و [[خلافت]]===
== انسان کامل در [[قرآن]] ==
اصطلاح انسان کامل در [[قرآن]] صریحاً به‌کار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به [[خلیفة اللّه]]، [[امام]]، مطهّر، [[مخلَص]]، [[مهتدی]]، [[صدّیق]]، [[صالح]]، [[مقرّب]]، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّ‌اللّه، [[رسول]]، [[نبی]]، صاحبان نفس مطمئنه و [[عبودیت]] تامّة مربوط است، می‌توان برداشت کرد، علاوه بر این، چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است می‌توان همه آیاتی را که به [[فضایل]] و [[کمالات انسانی]] اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست. البته به دلیل آنکه انسان کامل خود، [[قرآن ناطق]] و [[قرآن]] خُلق وی است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوص‌الحکم، ص ۳۶۲.</ref>، می‌توان همه [[قرآن]] را وجود کتبی انسان کامل و [[سوره‌ها]] و [[آیات]] آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵]</ref>.


===سوم: [[علم]] و [[قدرت]]===
انسان کامل گرچه به اعتبار پایین‌ترین نشئه و نازل‌ترین مرتبه وجودیش خود را به [[فرمان خدا]] مانند سایر [[انسان‌ها]] [[بشر]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.</ref> و می‌گوید: من از [[غیب]] بی‌اطلاعم و ازاین‌رو از بسیاری از [[خیرات]] بی‌بهره‌ام و برایم پیشامدهای سوئی رخ می‌دهد: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و از فرجام خویش و دیگران بی‌خبرم: {{متن قرآن|وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ}}<ref>«نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref> و به اقتضای [[زندگی]] عالم [[مادّی]] از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه می‌رود و [[نیازمند]] [[خوردن و آشامیدن]] است: {{متن قرآن|قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ}}<ref> گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.</ref>؛ اما به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش دارای [[مقامات]] و فضایلی است<ref>مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> که [[شناخت]] و شمردن همه آنها از عهده [[فهم]] انسان‌های معمولی خارج است.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶]</ref>.


===چهارم: [[فنا]] و [[عبودیت]]===
== [[مقامات]] و [[فضایل]] انسان کامل ==


===پنجم: [[قرب]] و [[ولایت]]===
=== نخست: [[یگانگی]] و [[وحدت]] ===


===ششم: [[برگزیدگی]] و [[فضیلت]]===
=== دوم: [[جامعیت]] و [[خلافت]] ===


===هفتم: [[رهبری]] و [[امامت]]===
=== سوم: [[علم]] و [[قدرت]] ===


==[[حکمت]] و [[ضرورت]] [[انسان کامل]]==
=== چهارم: [[فنا]] و [[عبودیت]] ===


==انسان کامل در فرهنگ مطهر==
=== پنجم: [[قرب]] و [[ولایت]] ===
انسان‌های کامل [[اسلام]] از نظر [[اخلاق]]، یعنی انسان‌هایی که خود را بهتر از دیگران شناخته‌اند، [[شرف]] و [[کرامت]] را در ذات خودشان بیشتر از دیگران [[احساس]] کرده‌اند<ref>فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.</ref>. انسان کامل یعنی انسانی که حوادث روی او اثر نمی‌گذارد...<ref>انسان کامل، ص۱۴۳.</ref>. [[جوهر]] انسان [[فکر]] کردن است و انسان کامل یعنی [[انسانی]] که در فکر کردن به حد کمال رسیده است و معنی اینکه در فکر کردن به حد کمال رسیده است، این است که [[جهان]] و هستی را آن چنان که هست دریافت و [[کشف]] کرده است<ref>انسان کامل، ص۱۴۹.</ref> [یعنی] انسان کامل، ابرمرد و یا سوپرمن<ref>انسان کامل، ص۲۶۱.</ref>.


انسان کامل آن انسانی است که همه [[ارزش‌های انسانی]] در او [[رشد]] کنند و هیچ‌کدام بی‌رشد نمانند و [به علاوه] همه، هماهنگ با یکدیگر رشد کنند و رشد هرکدام از این [[ارزش‌ها]] به حد اعلی برسد؛ آن وقت این [[انسان]] می‌شود انسان کامل، انسانی که [[قرآن]] از او تعبیر به [[امام]] می‌کند: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[ابراهیم]] بعد از آنکه از امتحان‌های گوناگون و بزرگ [[الهی]] بیرون آمد و همه را به انتها رسانید و در همه آن امتحان‌ها نمره عالی و بیست گرفت، [به [[مقام امام]] یعنی انسان کامل رسید]. انسان کامل آن انسانی است که همه این ارزش‌ها [[[عقل]]، [[عشق]]، [[محبت]]، [[عدالت]]، [[خدمت]]، [[عبادت]]، [[آزادی]]] در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. [[علی]]{{ع}} چنین انسانی است. [[فلاسفه]] قدیم و از آن جمله برخی فلاسفه قدیم خودمان نظیر [[بوعلی سینا]] این طور فکر می‌کرده‌اند. آنها مدعی بوده‌اند که انسان کامل یعنی انسان [[حکیم]]، و کمال انسان در [[حکمت]] انسان است. انسان کامل یعنی انسانی که حوادث روی او اثر نمی‌گذارد...<ref>انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.</ref>.
=== ششم: [[برگزیدگی]] و [[فضیلت]] ===
انسان کامل یعنی انسان [[دانا]]، انسانی که حدّاکثر آنچه ممکن است دانا باشد، به این معنا که لااقل [[نظامات]] کلّی جهان را دریافت کند؛ هستی را از اول تا آخر [دریابد؛] ولو این امر به طور جزئی و [[فرد]] فرد امکان ناپذیر است ولی صورت کلّی هستی را بتواند در [[ذهن]] خود منقش کند. این انسان کامل است. پس [[جوهر]] [[انسان]] [[عقل]] است و کمال انسان در [[ادراک]] و دریافت [[عقلانی]] است و بنابراین انسان کامل [[انسانی]] است که به [[کمال عقل]] رسیده باشد<ref>فلسفه تاریخ، جلد اول، ص۲۵۳.</ref>. انسان کامل یعنی انسان نمونه، انسان اعلی یا انسان والا انسان کامل باید انسانی باشد که [[تهذیب]] و [[تزکیه نفس]] کرده باشد<ref>انسان کامل، ص۱۴ و ۱۸۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>


==انسان کامل از نظر [[افلاطون]]==
=== هفتم: [[رهبری]] و [[امامت]] ===
انسان کامل یعنی انسانی که در [[ناحیه]] [[روح]] در نهایت [[درجه]] [[زیبا]] است. و همان‌طور که گفتیم [[زیبایی]] به همراه خودش [[جاذبه]] و کشش دارد، [[عشق]] و [[طلب]] می‌آفریند، حرکت می‌آفریند، [[ستایش]] می‌آفریند<ref>فلسفه اخلاق، ص۱۹۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>


==انسان کامل از نظر [[فلاسفه]]==
== [[حکمت]] و [[ضرورت]] انسان کامل ==
انسان کامل به [[عقیده]] فلاسفه، انسانی است که عقلش به کمال رسیده است؛ به این معنا که نقش اندام هستی در ذهنش پیدا شده است<ref>انسان کامل، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>


==انسان کامل در اگزیستانسیالیسم==
== منابع ==
یعنی انسان [[آزاد]] و هرچه انسان، آزادتر باشد کامل‌تر است؛ هرچه تحت تأثیر عوامل دیگر قرارگیرد، از انسان نیست او کاسته شده است<ref>انسان کامل، ص۱۸۷ و ۲۱۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>
{{منابع}}
 
==انسان کامل در [[مکتب]] [[قدرت]]==
در باب انسان کامل [مکتبی] وجود دارد که نه بر عقل [[تکیه]] دارد و نه بر عشق؛ فقط بر قدرت تکیه دارد. انسان کامل یعنی انسان [[مقتدر]]، و کمال یعنی قدرت (به هر معنی‌ای که قدرت را در نظر بگیرد) یعنی [[اقتدار]]، [[زور]]<ref>انسان کامل، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>
 
==انسان کامل کامل==
انسان تمام، می‌تواند کامل باشد، کامل‌تر باشد و از آن هم کامل‌تر باشد، تا به آن حد نهائی نهائی (که انسانی از آن بالاتر وجود ندارد) [برسد] که او را انسان کامل کامل (که حد اعلای انسان است) می‌نامیم<ref>انسان کامل، ص۲۰.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>
 
==منابع==
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]؛ [[انسان کامل (مقاله)|انسان کامل]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة‌المعارف قرآن کریم ج ۴''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]؛ [[انسان کامل (مقاله)|انسان کامل]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة‌المعارف قرآن کریم ج ۴''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
{{پایان منابع}}


=='''[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]'''==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پانویس}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
[[رده:انسان]]
{{پانویس}}
[[رده:خلافت الهی]]
{{امامت‌شناسی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:امامت]]
[[رده:عرفان اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۶

معناشناسی

انسان کامل اصطلاحی است عرفانی و به کسی که مظهر أتمّ صفات الهی و آیینه تمام‌نمای خداوند است و در شریعت، طریقت و حقیقت، کامل و در اقوال، افعال، اخلاق نیک و در معارف الهی سرآمد همه است[۱] اطلاق می‌شود. از انسان کامل با القابی چون قطب عالَم، جام جهان‌نما، خلیفه، امام، صاحب‌زمان، اکسیر اعظم، خضر، مهدی، کامل، مکمّل، دانا، بالغ و... [۲] نیز تعبیر می‌شود[۳].

انسان کاملِ اسلام از نظر اخلاق، یعنی انسان‌هایی که خود را بهتر از دیگران شناخته‌اند و شرف و کرامت را در ذات خودشان بیشتر از دیگران احساس کرده‌اند[۴]. جوهر انسان فکر کردن است و انسان کامل یعنی انسانی که در فکر کردن به حد کمال رسیده است، یعنی اینکه جهان و هستی را آن چنان که هست دریافت و کشف کرده است[۵].

انسان کامل انسانی است که همه ارزش‌های انسانی در او به حد اعلی رشد کند که در این صورت قرآن از او تعبیر به امام می‌کند: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۶]. انسان کامل انسانی است که ارزش‌هایی مانند: عقل، عشق، محبت، عدالت، خدمت، عبادت، آزادی و ... در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. علی (ع) چنین انسانی است. [۷][۸]

انسان کامل در قرآن

اصطلاح انسان کامل در قرآن صریحاً به‌کار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به خلیفة اللّه، امام، مطهّر، مخلَص، مهتدی، صدّیق، صالح، مقرّب، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّ‌اللّه، رسول، نبی، صاحبان نفس مطمئنه و عبودیت تامّة مربوط است، می‌توان برداشت کرد، علاوه بر این، چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است می‌توان همه آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست. البته به دلیل آنکه انسان کامل خود، قرآن ناطق و قرآن خُلق وی است[۹]، می‌توان همه قرآن را وجود کتبی انسان کامل و سوره‌ها و آیات آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد[۱۰].

انسان کامل گرچه به اعتبار پایین‌ترین نشئه و نازل‌ترین مرتبه وجودیش خود را به فرمان خدا مانند سایر انسان‌ها بشر معرفی می‌کند: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ[۱۱] و می‌گوید: من از غیب بی‌اطلاعم و ازاین‌رو از بسیاری از خیرات بی‌بهره‌ام و برایم پیشامدهای سوئی رخ می‌دهد: وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ[۱۲] و از فرجام خویش و دیگران بی‌خبرم: وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ[۱۳] و به اقتضای زندگی عالم مادّی از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه می‌رود و نیازمند خوردن و آشامیدن است: قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ[۱۴]؛ اما به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش دارای مقامات و فضایلی است[۱۵] که شناخت و شمردن همه آنها از عهده فهم انسان‌های معمولی خارج است.[۱۶].

مقامات و فضایل انسان کامل

نخست: یگانگی و وحدت

دوم: جامعیت و خلافت

سوم: علم و قدرت

چهارم: فنا و عبودیت

پنجم: قرب و ولایت

ششم: برگزیدگی و فضیلت

هفتم: رهبری و امامت

حکمت و ضرورت انسان کامل

منابع

پانویس

  1. انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.
  2. انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.
  3. ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵
  4. مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.
  5. مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۱۴۹.
  6. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  7. مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.
  8. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۶۰-۱۶۲.
  9. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوص‌الحکم، ص ۳۶۲.
  10. ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵
  11. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.
  12. «و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
  13. «نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.
  14. گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.
  15. مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.
  16. ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶