انسان کامل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} '''انسان کامل''' که از او با القابی چون کون جامع، قطب عالَم، جام جهان‌نم...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = انسان | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[انسان کامل در قرآن]] - [[انسان کامل در حدیث]] - [[انسان کامل در عرفان اسلامی]] - [[انسان کامل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


'''انسان کامل''' که از او با القابی چون کون جامع، قطب عالَم، جام جهان‌نما، خلیفه، امام، صاحب‌زمان، اکسیر اعظم،خضر، مهدی، کامل، مکمّل، دانا، بالغ و ... <ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵ .</ref> نیز تعبیر می‌شود اصطلاحی است عرفانی و بر کسی که مظهر أتمّ اسمای حسنای الهی و آیینه تمام‌نمای خداست و در شریعت، طریقت و حقیقت، تمام و در اقوال و افعال و اخلاقِ نیک و نیز در معارف الهی سرآمد همه است<ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵ .</ref> اطلاق می‌گردد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۵]</ref>.
== معناشناسی ==
انسان کامل اصطلاحی است [[عرفانی]] و به کسی که [[مظهر]] أتمّ صفات الهی و آیینه تمام‌نمای خداوند است و در [[شریعت]]، [[طریقت]] و [[حقیقت]]، کامل و در اقوال، [[افعال]]، [[اخلاق نیک]] و در [[معارف الهی]] سرآمد همه است<ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.</ref> اطلاق می‌شود. از انسان کامل با القابی چون [[قطب]] عالَم، جام جهان‌نما، [[خلیفه]]، [[امام]]، صاحب‌زمان، اکسیر اعظم، [[خضر]]، [[مهدی]]، کامل، مکمّل، [[دانا]]، بالغ و... <ref>انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.</ref> نیز تعبیر می‌شود<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵]</ref>.


در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[انسان کامل (پرسش)]]''' قابل دسترسی هستند.
انسان کاملِ [[اسلام]] از نظر [[اخلاق]]، یعنی انسان‌هایی که خود را بهتر از دیگران شناخته‌اند و [[شرف]] و [[کرامت]] را در ذات خودشان بیشتر از دیگران [[احساس]] کرده‌اند<ref>[[مرتضی مطهری]]، فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.</ref>. [[جوهر]] انسان [[فکر]] کردن است و انسان کامل یعنی [[انسانی]] که در فکر کردن به حد کمال رسیده است، یعنی اینکه [[جهان]] و هستی را آن چنان که هست دریافت و [[کشف]] کرده است<ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۱۴۹.</ref>.
==انسان کامل در اصطلاح==
*این اصطلاح در قرآن صریحاً به‌کار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به خلیفة اللّه، [[امام]]، مطهّر، مخلَص، مهتدی، صدّیق، صالح، مقرّب، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّ‌اللّه، [[رسول]]، [[نبی]]، صاحبان نفس مطمئنه و عبودیت تامّة مربوط است می‌توان برداشت کرد، افزون بر این چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است می‌توان همه آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست، بلکه از آن‌رو که انسان کامل خود قرآن ناطق و قرآن خُلق وی است <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوص‌الحکم، ص ۳۶۲.</ref>، می‌توان همه قرآن را وجود کتبی انسان کامل و سوره‌ها و آیات آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۵]</ref>.
*انسان کامل گرچه به اعتبار پایین‌ترین نشئه و نازل‌ترین مرتبه وجودیش خود را به فرمان خدا مانند سایر انسانها بشر معرفی می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}}﴾}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.</ref> و می‌گوید: من از غیب بی‌اطلاعم و ازاین‌رو از بسیاری از خیرات بی‌بهره‌ام و برایم پیشامدهای سوئی رخ می‌دهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}}<ref>«و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و از فرجام خویش و دیگران بی‌خبرم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ }}﴾}}<ref>«نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref> و به اقتضای زندگی عالم مادّی از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه می‌رود و نیازمند خوردن و آشامیدن است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ}}﴾}}<ref> گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.</ref>؛ ولی وی را به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش مقامات و فضایلی است <ref>مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> که شناخت و برشمردن همه آنها از عهده فهم انسان‌های معمولی و نیز حوصله این مقال خارج است، ازاین‌رو در این‌جا فقط به بیان اجمالی برخی از آنها بسنده می‌شود<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۶]</ref>.


==مقامات و فضایل انسان کامل==
انسان کامل انسانی است که همه [[ارزش‌های انسانی]] در او به حد اعلی [[رشد]] کند که در این صورت [[قرآن]] از او تعبیر به [[امام]] می‌کند: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. انسان کامل انسانی است که ارزش‌هایی مانند: [[عقل]]، [[عشق]]، [[محبت]]، [[عدالت]]، [[خدمت]]، [[عبادت]]، [[آزادی]] و ... در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. [[علی]] {{ع}} چنین انسانی است. <ref>[[مرتضی مطهری]]، انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۰-۱۶۲.</ref>
===نخست: [[یگانگی]] و [[وحدت]]===
انسان کامل به لحاظ اصل و ریشه یک حقیقت است<ref>مصباح الانس، ص ۳۳۷.</ref> که از آن در عرفان به "[[حقیقت محمدیه]]" تعبیر می‌شود <ref>مصباح الهدایه، ص ۲۵.</ref>؛ ولی همین حقیقت واحد را بر حسب اقتضائات متفاوت و استعدادهای گوناگون در زمان‌های مختلف، مظاهری متعدّد و تجلیّاتی متنوّع است<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۱۲۸.</ref>. این مظاهر و تجلیّات چیزی جز صورتهای پیامبران و اولیای معصوم نیست، ازاین‌رو قرآن کریم به‌رغم اینکه برتری برخی از پیامبران را نسبت به برخی دیگر می‌پذیرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ}}﴾}} <ref> برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم ؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۳.</ref> همه انبیا را در کنار هم و معاضد یکدیگر معرّفی می‌کند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ}}﴾}} <ref>و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ سوره صف، آیه: ۶.</ref> و بین آنها هیچ تفرقه‌ای را به رسمیّت نمی‌شناسد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ}}﴾}}<ref>همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و می‌گویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۵.</ref> در برخی از روایات نیز به این نکته به صورت رمز اشاره شده است؛ از جمله روایتی است که از [[امام علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} نقل شده است: نخستین چیزی که خداوند متعالی آن را آفرید نور حبیبش [[محمد]]{{صل}} بود ... . پس خداوند از نور [[محمد]]{{صل}} ۲۰ دریا آفرید که همه از جنس نور بود. سپس به نور [[محمد]]{{صل}}فرمود: در آن دریاها نزول کند. پس نزول کرد و چون از آخرین دریا خارج شد خداوند متعالی به او فرمود: ای حبیب من! و ای سرور پیامبرانم! شفیع روز حشر تویی. آنگاه نور یاد شده به سجده افتاد و سپس برخاست و از او ۱۲۴۰۰۰ قطره مترشّح شد و خداوند متعالی از هر قطره پیامبری آفرید و زمانی که انوار انبیا کامل شد همه آنها مانند طواف حاجیان بر گرد خانه خدا بر گرد نور [[محمد]]{{صل}} طواف کردند<ref>بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۲۷.</ref>، بنابراین می‌توان گفت انسان کاملی که از ازل تا ابد مدار احکام عالم و مرکز دایره وجود است به اعتبار اصل و حقیقت یکی است، گرچه به اعتبار ظهور و تجلّی متعدّد است. صرف‌نظر از وحدت انسان کامل به معنای مزبور، وحدت دیگری را برای او می‌توان ثابت کرد و آن عبارت است از اینکه در هر زمان فقط یک فرد از انسان کامل وجود دارد و دیگران هر که باشند تابع و رعیّت وی به حساب می‌آیند، زیرا انسان کامل مظهر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}﴾}}<ref>چیزی مانند او نیست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref> است و همان‌گونه که خداوند حقیقت واحد است و تعدّد بردار نیست مظهر تام او نیز یک حقیقت است و کثرت و تعدّد را بر نمی‌تابد: {{عربی|اندازه=150%|«الْإِمَامُ‏ وَاحِدُ دَهْرِه‏‏‏‏‏‏»}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref> این وحدت را به صورت دیگر می‌توان از آیه مزبور استفاده کرد و آن عبارت از این است که "کاف" را در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كَمِثْلِهِ}}﴾}} کاف تشبیه و "مثل" را به معنای مظهر تامّ دانسته و بگوییم چیزی شبیه مظهر تامّ خدا (انسان کامل) نیست. این سخن بدین معناست که انسان کامل نظیر ندارد<ref>رحمة من‌الرحمن، ج ۴، ص ۶۷ ، ۷۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۷]</ref>.
===دوم: [[جامعیت]] و [[خلافت]]===
انسان کامل یگانه کلمه‌ای است که خود به تنهایی با جامعیت خویش همه اوصاف جمال و جلال خدا و جمیع اسمای حسنای او را به نمایش گذاشته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ }}﴾}} <ref> فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟؛ سوره ص، آیه: ۷۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}﴾}} <ref> و همه نام‌ها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه: ۳۱.</ref> و بدین ترتیب لایق مقام خلیفه اللّهی گشته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً }}﴾}} <ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم؛ سوره بقره، آیه: ۳۰.</ref> گرچه برخی از مفسران خلافت را در این آیه به معنای جانشینی ملائکه<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref>، برخی به معنای جانشینی ابلیس و پیروان وی در زمین<ref>حاشیة القونوی، ج ۳، ص ۱۱۳.</ref> و آن را شامل همه انسانها دانسته یا به آدم ابوالبشر اختصاص داده‌اند<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref>؛ ولی همان‌گونه که در بسیاری از تفاسیر آمده است می‌توان خلافت مزبور را به معنای جانشینی خدا دانست و آن را به انسان کامل که مظهر اسم اعظم "اللّه" و محلّ تجلّی همه اسمای حسنای الهی است اختصاص داد،<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۳۱۳؛ شرح فصوص الحکم، ص ۳۵۸.</ref> و افزود همین انسان کامل است که خداوند علم به حقایق اشیا و ماهیّات آنها را به او آموخته:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}﴾}} <ref> و همه نام‌ها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه: ۳۱.</ref> و وی را معلّم فرشتگان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ}}﴾}} <ref> فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز!؛ سوره بقره، آیه: ۳۳.</ref> و مسجود آنان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ}}﴾}} <ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref> بلکه مسجود همه موجودات<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۱۸، ۳۲۳.</ref> قرار داده است. در برخی آیات از خلافت مزبور به "امانت" تعبیر شده است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۳۱۳.</ref>؛ همان امانتی که آسمانها و زمین و کوه‌ها از حمل آن سر باز زدند و تنها انسان کامل توانست آن را حمل کرده و از عهده آن به خوبی برآید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا }}﴾}} <ref> ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۲.</ref>. خداوند در سوره یس می‌فرماید: ما همه چیز را در [[امام مبین]] احصا کرده‌ایم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}﴾}} <ref> و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم؛ سوره یس، آیه: ۱۲.</ref> و این، به اعتباری به جامعیت انسان کامل که ملاک خلافت اوست اشاره دارد، از این‌رو برخی از مفسران گرچه [[امام مبین]] را در آیه مزبور به کتاب مبین که همان [[لوح محفوظ]] است تفسیر کرده‌اند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۶۷ .</ref>؛ ولی با توجه به روایات وارده<ref>معانی الاخبار، ج ۱، ص ۲۲۴ ، ۲۴۴.</ref> آن را به نحوی بر [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} منطبق دانسته و چنین معنایی را از جمله معانی باطنی و اشارات قرآن به حساب آورده‌اند.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۷۰.</ref> جامعیت و خلافت انسان کامل را به گونه ذیل نیز می‌توان بیان کرد: انسان کامل مظهر [[اسم اعظم]] خداست و موجودات دیگر مظاهر دیگر اسمای کلّی و جزئی وی‌اند. از سوی دیگر می‌دانیم [[اسم اعظم]] بر همه اسما محیط و در تمام آنها ساری و جاری است، بنابراین به اقتضای تناسب ظاهر و مظهر باید گفت انسان کامل بر همه موجودات محیط است و در جمیع آنها سریان دارد، بلکه باید بگوییم حقایق عالم مظاهر حقیقت انسان کامل است، از این رو اهل معرفت عالم خارج را "انسان کبیر" دانسته‌اند. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در خطبه‌ای فرموده است: من قلم و [[لوح محفوظ]]<ref>شرح اصول الکافی، ج ۴، ص ۲۴۱.</ref> و عرش و کرسی و آسمان‌های هفت‌گانه و زمین هستم<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۱۱۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۸]</ref>.
===سوم: [[علم]] و [[قدرت]]===
چون انسان کامل خلیفه خداست و خداوند نیز به همه چیز دانا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}﴾}} <ref> بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۲.</ref> و بر همه چیز تواناست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}﴾}} <ref> بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۰.</ref> می‌توان انسانِ کامل را مظهر دو اسم علیم و قدیر خدا دانست و بر همین اساس گستره علم او را تا مرز اطّلاع بر غیب: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref>، مشاهده ملکوت:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ }}﴾}} <ref> و این‌گونه ما گستره  آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.</ref>، دانستن زبان مرغان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ }}﴾}} <ref> ما زبان مرغان آموخته‌اند؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ  لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ}}﴾}} <ref> گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد.آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام؛ سوره نمل، آیه: ۲۰ - ۲۲.</ref> و مورچگان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا}}﴾}} <ref> سلیمان از گفتار آن (مور) خندان لب گشود؛ سوره نمل، آیه: ۱۹.</ref>، و اِخبار از امور خصوصی افراد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}﴾}} <ref> شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref> توسعه داد و نفوذ قدرت وی را نیز تا سر حدّ خلق و ایجاد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ }}﴾}} <ref> من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref>، زنده کردن مردگان: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ }}﴾}} <ref> و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref>، شفای کور مادرزاد و بیمار مبتلا به پیسی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ }}﴾}} <ref> و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref> و تصرّف در مادّه کائنات: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ}}﴾}} <ref> و آهن را برای او نرم کردیم؛ سوره سبأ، آیه: ۱۰.</ref> که از این همه به ولایت تکوینی تعبیر می‌شود، پذیرفت. لازم به ذکر است که با توجه به گستره وسیع علم انسان کامل و محدودیّت علم دیگران است که خداوند آنجا که خود را از وصف همه واصفان منزّه می‌خواند وصف انسان‌های کامل را استثنا کرده و گفته آنان را در حق خود به رسمیت می‌شناسد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}﴾}} <ref> پاکا که خداوند است از وصفی که می‌کنند. مگر (از وصف) بندگان ناب خداوند؛ سوره صافات، آیه: ۱۵۹ - ۱۶۰.</ref> و همچنین بر اساس نفوذ قدرت انسان کامل است که اهل معرفت مقام وی را مقام مشیت اللّه و آیه کریمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}﴾}} <ref> و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند؛ سوره قصص، آیه: ۶۸.</ref> و دیگر آیات مشابه را در مشیّت بر وی صادق دانسته<ref>انسان کامل از دیدگاه نهج‌البلاغه، ص ۷۹.</ref> و مشیت الهی را با حقیقت محمدی{{صل}} و علوی{{ع}}متحد خوانده‌اند<ref> شرح دعای سحر، ص ۱۱۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۹]</ref>.
===چهارم: [[فنا]] و [[عبودیت]]===
عبودت انسان کامل عبودیت مطلق است؛ بدین معنا که او از انانیّت خود خارج گشته و نسبت به نفس خود هم ظلوم است زیرا برخلاف هواها و خواسته‌های آن قیام می‌کند و هم جهول، زیرا او اساساً در برابر خدا غیری نمی‌بیند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا}}﴾}} <ref> بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۲.</ref>، پس ذات و صفات و افعال وی در ذات و صفات و افعال خدا فانی گشته: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى}}﴾}} <ref> و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.</ref>،{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ}}﴾}} <ref> بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ سوره فتح، آیه: ۱۰.</ref> و بدین ترتیب به بالاترین مرتبه و مقام سیر و سلوک انسانی که همان عبودیت مطلق: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى}}﴾}} <ref> پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد؛ سوره نجم، آیه: ۱۰.</ref> و کمال انقطاع: {{عربی|اندازه=150%|« إِلَهِي‏ هَبْ‏ لِي‏ كَمَالَ‏ الِانْقِطَاعِ‏ إِلَيْك‏‏‏‏‏»}} است دست یافته و اساس و زیر بنای ربوبیّت را در خود محقّق ساخته است: {{عربی|اندازه=150%|« العبوديّة جوهرة كنهها الربوبيّة‏‏‏‏‏»}}.<ref>مصباح الشریعه، ص ۷.</ref> در سوره قدر از فنا و عبودیت انسان کامل به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَيْلَةِ }}﴾}} تعبیر شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}﴾}}<ref> ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه: ۱.</ref>، زیرا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَيْلَةِ }}﴾}} خفای مطلق است و انانیّت انسان کامل تحت تابش شمس أحدی مختفی گشته است،<ref>شرح فصوص الحکم، ص‌۳۵۵.</ref> ازاین‌رو [[امام صادق]]{{ع}}در تفسیر فرات کوفی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}﴾}} را بر حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه‌ زهرا{{س}} که از مصادیق بارز انسان کامل است اطلاق کرده و فرموده است: هرکس فاطمه را درک کند به تحقیق لیله القدر را درک کرده است<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۸۱ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۹]</ref>.


===پنجم: [[قرب]] و [[ولایت]]===
== انسان کامل در [[قرآن]] ==
انسان کامل در همه زمینه‌ها و میدانها گوی سبقت را از همگان ربوده: {{عربی|اندازه=150%|« وَ لَا يَرْقَى‏ إِلَيَ‏ الطَّيْر‏‏‏‏»}} و از همه نسبت به خداوند مقرّب‌تر است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ }}﴾}} <ref> و (سوم) پیشتازان پیشتاز.آنانند که نزدیکان به خداوند‌اند؛ سوره واقعه، آیه: ۱۰ - ۱۱.</ref>، ازاین‌رو بین او و خدا واسطه‌ای نیست:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}﴾}} <ref> سپس نزدیک شد و فروتر آمد.آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید؛ سوره نجم، آیه: ۸ - ۹.</ref>، بلکه او خود واسطه دیگران است و فیض وجود و کمالات آن از آبشار وجودی او به سوی آفریدگان سرازیر می‌گردد: {{عربی|اندازه=150%|« يَنْحَدِرُ عَنِّي‏ السَّيْل‏‏‏‏‏»}} و درست به همین جهت وِلایت و تدبیر امور دیگران به وی واگذار شده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}﴾}} <ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref> و به عنوان ولیّ خدا هم حقّ تشریع و قانونگذاری دارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ}}﴾}} <ref> و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ }}﴾}} <ref> همه خوردنی‌ها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود؛ سوره آل عمران، آیه: ۹۳.</ref> و هم حقّ اجرا و حکومت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ }}﴾}} <ref> ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن؛ سوره ص، آیه: ۲۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ  }}﴾}} <ref> میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> و هم حقّ تصرّف در موجودات عالم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصْفَادِ }}﴾}} <ref>و می‌گفتند: آیا ما برای یک شاعر دیوانه دست از خدایان خویش بکشیم؟ (او دیوانه نیست) بلکه حقیقت را (با خود) آورده و پیامبران (پیشین) را راست دانسته است. شما بی‌گمان عذاب دردناک را خواهید چشید؛ سوره ص، آیه: ۳۶ - ۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۰۹]</ref>.
اصطلاح انسان کامل در [[قرآن]] صریحاً به‌کار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به [[خلیفة اللّه]]، [[امام]]، مطهّر، [[مخلَص]]، [[مهتدی]]، [[صدّیق]]، [[صالح]]، [[مقرّب]]، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّ‌اللّه، [[رسول]]، [[نبی]]، صاحبان نفس مطمئنه و [[عبودیت]] تامّة مربوط است، می‌توان برداشت کرد، علاوه بر این، چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است می‌توان همه آیاتی را که به [[فضایل]] و [[کمالات انسانی]] اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست. البته به دلیل آنکه انسان کامل خود، [[قرآن ناطق]] و [[قرآن]] خُلق وی است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوص‌الحکم، ص ۳۶۲.</ref>، می‌توان همه [[قرآن]] را وجود کتبی انسان کامل و [[سوره‌ها]] و [[آیات]] آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵]</ref>.
===ششم: [[برگزیدگی]] و [[فضیلت]]===
اوصاف و کمالات انسان کامل همه بر اساس تفضّل خدا و تخصیص الهی است و شخص وی و کسب و اکتسابش در آنها هیچ‌گونه دخالتی ندارد. واژه‌های اصطفاء: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref>و می‌گفتند: خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه: ۳۳.</ref>، تفضیل و اجتباء و هدایت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}﴾}}<ref> و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم. و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم ؛ سوره انعام، آیه: ۸۶ - ۸۷.</ref>، اخلاص: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الأَيْدِي وَالأَبْصَارِ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ  }}﴾}}<ref> و از بندگان توانمند و روشن‌بین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن.و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم؛ سوره ص، آیه: ۴۵ - ۴۶.</ref> و تطهیر: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}}<ref> جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> هریک همراه با بار معنوی خاصّ خود آن‌هم با توجّه به اسنادش به خداوند مطلب یاد شده را تأیید می‌کند، از این‌رو [[امام‌ رضا]]{{ع}} در روایت معروف خود درباره شناخت [[امام]] می‌فرماید: [[امام]] بدون آنکه خود نقشی داشته باشد واجد همه فضایل و مناقب است: {{عربی|اندازه=150%|« مَخْصُوصٌ‏ بِالْفَضْلِ‏ كُلِّهِ‏ مِنْ‏ غَيْرِ طَلَبٍ‏ مِنْهُ‏ وَ لَا اكْتِسَابٍ‏ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُتَفَضِّلِ الْوَهَّاب‏‏‏‏‏‏»}}<ref>الکافی، ج۱، ص: ۲۰۱.</ref>، بنابراین، دیگران که از مصادیق انسان کامل نیستند نمی‌توانند با کسب و طلب خویش به مرتبه وی دست یابند: {{عربی|اندازه=150%|« وَ لَا يَرْقَى‏ إِلَيَ‏ الطَّيْرُ ‏‏‏‏‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>،{{عربی|اندازه=150%|« وَ إِنَّكُمْ‏ لَا تَقْدِرُونَ‏ عَلَى‏ ذَلِك‏‏‏‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>؛ ولی در هر صورت همه مکلّف‌اند در راه او حرکت کرده و به فراخور استعدادشان خود را هرچه بیشتر به وی نزدیک سازند و از کمالات و اوصاف او بهره‌مند گردند: {{عربی|اندازه=150%|« وَ لَكِنْ‏ أَعِينُونِي‏ بِوَرَعٍ‏ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد‏‏‏‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref> بدیهی است که قدر و منزلت هر کسی به نزدیکی وی به انسان کامل وابسته است، و سعی و تلاش خود اوست که این مهمّ را رقم خواهد زد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى}}﴾}} <ref> و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود؛ سوره نجم، آیه: ۳۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۱۰]</ref>.
===هفتم: [[رهبری]] و [[امامت]]===
انسان کامل با توجّه به کمالات و فضایلی که از جانب خداوند به وی اعطا شده ـ مانند خط کشی که خود مستقیم است و میزان استقامت خطوط واقع می‌شود ـ خودش ساخته دست خدا: {{عربی|اندازه=150%|« فَإِنَّا صَنَائِعُ‏ رَبِّنَا‏‏‏‏‏»}} <ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|« أَدَّبَنِي‏ رَبِّي‏ فَأَحْسَنَ‏ تَأْدِيبِي‏‏‏‏‏‏»}} <ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص: ۲۱۰.</ref> و تجسّم عینی صراط مستقیم است: {{عربی|اندازه=150%|« نَحْنُ‏ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيم‏‏‏‏‏‏‏»}} <ref>الصافی، ج۱، ص: ۸۵.</ref> و می‌تواند الگو و سرمشق دیگر انسانها و [[امام]] و راهنمای آنان قرار گیرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} <ref> و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|« وَ النَّاسُ‏ بَعْدُ صَنَائِعُ‏ لَنَا‏‏‏‏‏‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref> انسان کامل امام الکلّ فی الکلّ علی الکلّ و باذن خداوند شفیع و مکمّل سالکان راه خداست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ}}﴾}} <ref> کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref> و همه انسانها مکلّف‌اند او را وسیله تقرّب خویش به خداوند قرار داده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}}﴾}} <ref> به سوی او راه جویید ؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.</ref> و قول و فعل و صفت وی را میزان سنجش اقوال و افعال و صفات خود بدانند: {{عربی|اندازه=150%|« نحن‏ الْمَوازِينَ‏ الْقِسْطَ»}} و فرمانهای او را اطاعت کرده و از آنها سرپیچی نکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید ؛ سوره انفال، آیه: ۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا}}﴾}}<ref>و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است ؛ سوره نساء، آیه: ۱۴.</ref> و چون او خلیفه خداست اطاعتش عین اطاعت خدا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ}}﴾}} <ref> هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است؛ سوره نساء، آیه: ۸۰.</ref> و عصیان او نیز عصیان خداوند است. خداوند در سوره احزاب آیه ۵۶ آنجا که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}﴾}}<ref> خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید؛ سوره احزاب، آیه: ۵۶.</ref> به مؤمنان دستور می‌دهد تا مانند خدا و فرشتگان بر انسان کامل درود فرستند و بدین وسیله هرچه بیشتر به او نزدیک شده و با امتثال فرمان‌های وی از هرگونه انحراف و گمراهی نجات یابند، ازاین‌رو برخی از مفسران به حق معتقدند که انسان کامل از درود و صلوات مؤمنان بهره‌ای نمی‌برد، همان‌گونه که خداوند از عبادت بندگان سودی نمی‌برد<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص:۲۲۸.</ref>، بلکه این مؤمنان هستند که با عبادت خدا و نیز درود فرستادن بر انسان کامل خود را در مسیر جریان فیض خدا و خلیفه وی قرار داده و بدین ترتیب بیش از پیش از برکات و خیرات نامتناهی بهره‌مند می‌گردند. در زیارت جامعه کبیره درود فرستادن بر [[اهل بیت]]{{عم}} و اختصاص به نعمت ولایت ایشان، مایه نیکویی خلق، پاکی نفوس، پاکیزگی روح و کفاره گناهان دانسته شده است <ref>من لا یحضره الفقیه، ج12، ص:۶۱۳.</ref>. بر پایه روایتی [[جبرئیل]]{{ع}} به [[پیامبر]]{{صل}} خبر داده است: هرکس بر ایشان درود فرستد خداوند ۱۰ بار بر او درود فرستاده و ۱۰ سیّئه را از وی محو و ۱۰ حسنه را برایش ثبت خواهد کرد <ref>مجمع البیان، ج۸، ص:۵۷۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۱۱]</ref>.
==حکمت و ضرورت انسان کامل==
از آنچه در مراحل پیشین گفته شد به خوبی می‌توان به حکمت و ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی پی‌برد؛ ولی برای وضوح بیشتر تأکید می‌شود بدون وجود انسان کامل نه فیض وجود از مبدأ جواد صادر می‌گردد، و نه سیر تکاملی موجودات ـ به ویژه افراد انسان ـ سامان می‌یابد: {{عربی|اندازه=150%|« بِكُمْ‏ فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِكُمْ‏ يَخْتِم‏»}} و شاید به همین سبب است که خداوند جهت بیان جعل خلیفه در زمین واژه "جاعل" را که مشتقّ است و بر زمان خاصّی دلالت ندارد به‌کار برده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً}}﴾}} <ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم؛ سوره بقره، آیه: ۳۰.</ref>؛ گویا خواسته است بگوید نظام آفرینش بدون انسان کامل جسدی بی‌روح و موجودی بی‌خاصیت است، ازاین‌رو لازم است به طور پیوسته در زمین خلیفة جعل شود تا هیچ‌گاه زمین از حجّت خدا تهی نباشد، افزون بر این، انسان کامل علّت غایی ایجاد است: {{عربی|اندازه=150%|« لَوْلَاكَ‏ لَمَا خَلَقْتُ‏ الْأَفْلَاك‏‏»}} و بدون او حرکت ایجادی ناقص و ابتر است، پس نمی‌توان وجود عالَم را بدون وجود انسان کامل پذیرفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ}}﴾}} <ref> و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم ؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۱۲]</ref>.


==منابع==
انسان کامل گرچه به اعتبار پایین‌ترین نشئه و نازل‌ترین مرتبه وجودیش خود را به [[فرمان خدا]] مانند سایر [[انسان‌ها]] [[بشر]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.</ref> و می‌گوید: من از [[غیب]] بی‌اطلاعم و ازاین‌رو از بسیاری از [[خیرات]] بی‌بهره‌ام و برایم پیشامدهای سوئی رخ می‌دهد: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و از فرجام خویش و دیگران بی‌خبرم: {{متن قرآن|وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ}}<ref>«نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref> و به اقتضای [[زندگی]] عالم [[مادّی]] از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه می‌رود و [[نیازمند]] [[خوردن و آشامیدن]] است: {{متن قرآن|قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ}}<ref> گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.</ref>؛ اما به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش دارای [[مقامات]] و فضایلی است<ref>مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> که [[شناخت]] و شمردن همه آنها از عهده [[فهم]] انسان‌های معمولی خارج است.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶]</ref>.
*[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۵۱۲]


==پانویس==
== [[مقامات]] و [[فضایل]] انسان کامل ==
{{پانویس2}}


{{دانشنامه امامت-خرد}}
=== نخست: [[یگانگی]] و [[وحدت]] ===


[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
=== دوم: [[جامعیت]] و [[خلافت]] ===
[[رده:مدخل وابسته به علم معصوم]]
 
[[رده:مجرای علم لدنی معصوم]]
=== سوم: [[علم]] و [[قدرت]] ===
 
=== چهارم: [[فنا]] و [[عبودیت]] ===
 
=== پنجم: [[قرب]] و [[ولایت]] ===
 
=== ششم: [[برگزیدگی]] و [[فضیلت]] ===
 
=== هفتم: [[رهبری]] و [[امامت]] ===
 
== [[حکمت]] و [[ضرورت]] انسان کامل ==
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]؛ [[انسان کامل (مقاله)|انسان کامل]]؛ [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة‌المعارف قرآن کریم ج ۴''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:انسان]]
[[رده:خلافت الهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۶

معناشناسی

انسان کامل اصطلاحی است عرفانی و به کسی که مظهر أتمّ صفات الهی و آیینه تمام‌نمای خداوند است و در شریعت، طریقت و حقیقت، کامل و در اقوال، افعال، اخلاق نیک و در معارف الهی سرآمد همه است[۱] اطلاق می‌شود. از انسان کامل با القابی چون قطب عالَم، جام جهان‌نما، خلیفه، امام، صاحب‌زمان، اکسیر اعظم، خضر، مهدی، کامل، مکمّل، دانا، بالغ و... [۲] نیز تعبیر می‌شود[۳].

انسان کاملِ اسلام از نظر اخلاق، یعنی انسان‌هایی که خود را بهتر از دیگران شناخته‌اند و شرف و کرامت را در ذات خودشان بیشتر از دیگران احساس کرده‌اند[۴]. جوهر انسان فکر کردن است و انسان کامل یعنی انسانی که در فکر کردن به حد کمال رسیده است، یعنی اینکه جهان و هستی را آن چنان که هست دریافت و کشف کرده است[۵].

انسان کامل انسانی است که همه ارزش‌های انسانی در او به حد اعلی رشد کند که در این صورت قرآن از او تعبیر به امام می‌کند: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۶]. انسان کامل انسانی است که ارزش‌هایی مانند: عقل، عشق، محبت، عدالت، خدمت، عبادت، آزادی و ... در حد اعلی و هماهنگ با یکدیگر در او رشد کرده باشد. علی (ع) چنین انسانی است. [۷][۸]

انسان کامل در قرآن

اصطلاح انسان کامل در قرآن صریحاً به‌کار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به خلیفة اللّه، امام، مطهّر، مخلَص، مهتدی، صدّیق، صالح، مقرّب، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّ‌اللّه، رسول، نبی، صاحبان نفس مطمئنه و عبودیت تامّة مربوط است، می‌توان برداشت کرد، علاوه بر این، چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است می‌توان همه آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست. البته به دلیل آنکه انسان کامل خود، قرآن ناطق و قرآن خُلق وی است[۹]، می‌توان همه قرآن را وجود کتبی انسان کامل و سوره‌ها و آیات آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد[۱۰].

انسان کامل گرچه به اعتبار پایین‌ترین نشئه و نازل‌ترین مرتبه وجودیش خود را به فرمان خدا مانند سایر انسان‌ها بشر معرفی می‌کند: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ[۱۱] و می‌گوید: من از غیب بی‌اطلاعم و ازاین‌رو از بسیاری از خیرات بی‌بهره‌ام و برایم پیشامدهای سوئی رخ می‌دهد: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ[۱۲] و از فرجام خویش و دیگران بی‌خبرم: ﴿وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ[۱۳] و به اقتضای زندگی عالم مادّی از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه می‌رود و نیازمند خوردن و آشامیدن است: ﴿قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ[۱۴]؛ اما به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش دارای مقامات و فضایلی است[۱۵] که شناخت و شمردن همه آنها از عهده فهم انسان‌های معمولی خارج است.[۱۶].

مقامات و فضایل انسان کامل

نخست: یگانگی و وحدت

دوم: جامعیت و خلافت

سوم: علم و قدرت

چهارم: فنا و عبودیت

پنجم: قرب و ولایت

ششم: برگزیدگی و فضیلت

هفتم: رهبری و امامت

حکمت و ضرورت انسان کامل

منابع

پانویس

  1. انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.
  2. انسان کامل، ص ۴ ـ ۵.
  3. ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵
  4. مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۹۰.
  5. مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۱۴۹.
  6. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  7. مرتضی مطهری، انسان کامل، ص۴۱، ۵۲، ۱۲۱ و ۱۴۳.
  8. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۶۰-۱۶۲.
  9. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوص‌الحکم، ص ۳۶۲.
  10. ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵
  11. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.
  12. «و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
  13. «نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.
  14. گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.
  15. مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.
  16. ر. ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶