برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{نبوت}} | | {{نبوت}} |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| | {{مدخل مرتبط |
| <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[برهان صدیقین در قرآن]] - [[برهان صدیقین در حدیث]] - [[برهان صدیقین در نهج البلاغه]] - [[برهان صدیقین در معارف دعا و زیارات]] - [[برهان صدیقین در کلام اسلامی]] - [[برهان صدیقین در اخلاق اسلامی]] - [[برهان صدیقین در عرفان اسلامی]]</div>
| | | موضوع مرتبط = اثبات وجود خدا |
| <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[برهان صدیقین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| | | عنوان مدخل = برهان صدیقین |
| | | مداخل مرتبط = [[برهان صدیقین در قرآن]] - [[برهان صدیقین در کلام اسلامی]] - [[برهان صدیقین در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] |
| | | پرسش مرتبط = |
| | }} |
| | == مقدمه == |
| | [[برهان]] [[صدیقین]] که به اشرف [[براهین]] مشهور است، از سوی ابنسینا با استفاده از [[آیات قرآن کریم]] به کار برده شد. سر این نامگذاری توسط او این است که در این [[برهان]] هیچ یک از [[افعال]] و مخلوقات [[خداوند]]، نظیر حرکت و حدوث، واسطه اثبات نیست، بلکه با نظر به [[نفس]] وجود و نیاز ممکن به [[واجب]]، وجود [[خدای تعالی]] اثبات میشود<ref>جوادی آملی، براهین اثبات خدا، ص۲۲۰.</ref>. |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| | [[برهان]] [[صدیقین]] نسبت به سایر [[براهین]] چند ویژگی دارد: |
| *[[برهان]] [[صدیقین]] که به اشرف [[براهین]] مشهور است، از سوی ابنسینا با استفاده از [[آیات قرآن کریم]] به کار برده شد. سر این نامگذاری توسط او این است که در این [[برهان]] هیچ یک از [[افعال]] و مخلوقات [[خداوند]]، نظیر حرکت و حدوث، واسطه اثبات نیست، بلکه با نظر به [[نفس]] وجود و نیاز ممکن به [[واجب]]، وجود [[خدای تعالی]] اثبات میشود<ref>جوادی آملی، براهین اثبات خدا، ص۲۲۰.</ref>.
| | # این [[برهان]] ناظر به [[حقیقت]] وجود است، نه مفهوم آن. |
| *[[برهان]] [[صدیقین]] نسبت به سایر [[براهین]] چند ویژگی دارد:
| | # نیازی به استناد به امتناع دور و تسلسل نیست. |
| #این [[برهان]] ناظر به [[حقیقت]] وجود است، نه مفهوم آن.
| | # براساس این [[برهان]]، هیچ مخلوقی از مخلوقات برای اثبات ذات واجبالوجود واسطه قرار نمیگیرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۶.</ref>. |
| #نیازی به استناد به امتناع دور و تسلسل نیست.
| | |
| #براساس این [[برهان]]، هیچ مخلوقی از مخلوقات برای اثبات ذات واجبالوجود واسطه قرار نمیگیرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۶.</ref>.
| | از مستندات این [[برهان]] جمله معروف [[امام علی]] {{ع}} در دعای صباح است که فرمودند: {{متن حدیث|يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ}}. برای این [[برهان]]، تقریرهای متعددی گفته شده که ۱۹ مورد آن در تعلیقه بر شرح منظومه گرد آمده است<ref>آشتیانی، تعلیقه بر شرح منظومه حکمت سبزواری، بخش حکمت، ص۴۹۸ - ۴۸۷.</ref> و در اینجا صرفاً به دو تقریر معروف و اساسی آن، یعنی تقریر [[ابنسینا]] و [[ملاصدرا]] اشاره میکنیم: |
| *از مستندات این [[برهان]] جمله معروف [[امام علی]]{{ع}} در دعای صباح است که فرمودند: {{متن حدیث|يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ}}. برای این [[برهان]]، تقریرهای متعددی گفته شده که ۱۹ مورد آن در تعلیقه بر شرح منظومه گرد آمده است<ref>آشتیانی، تعلیقه بر شرح منظومه حکمت سبزواری، بخش حکمت، ص۴۹۸ - ۴۸۷.</ref> و در اینجا صرفاً به دو تقریر معروف و اساسی آن، یعنی تقریر [[ابنسینا]] و [[ملاصدرا]] اشاره میکنیم:
| | |
| *'''تقریر [[ابنسینا]]:''' [[برهان]] [[صدیقین]] در تقریر ابنسینا مبتنی بر بطلان دور و تسلسل و امکان تقسیم موجود به دو قسم [[واجب]] و ممکن است. او همچنین [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}<ref> به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> را [[دلیل]] بر این [[برهان]] قرار میدهد.
| | '''تقریر [[ابنسینا]]:''' [[برهان]] [[صدیقین]] در تقریر ابنسینا مبتنی بر بطلان دور و تسلسل و امکان تقسیم موجود به دو قسم [[واجب]] و ممکن است. او همچنین [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}<ref> به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> را [[دلیل]] بر این [[برهان]] قرار میدهد. |
| *[[برهان]] [[صدیقین]] را از نگاه ابنسینا میتوان اینگونه تقریر نمود<ref>ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۰.</ref>:
| | |
| *موجود یا [[واجب]] است یا ممکن. اگر [[واجب]] بود، که مطلوب ما ثابت است؛ اگر ممکن است، نیاز به مرجح دارد. اگر مرجح ممکن باشد، نیاز به مرجح دیگری هست و همینطور تا بینهایت ادامه مییابد و چون دور و تسلسل [[باطل]] است، باید به مرجحی برسیم که دیگر ممکن نباشد، بلکه [[واجب]] باشد و این همان واجبالوجود، یعنی [[خدای تعالی]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۷.</ref>.
| | [[برهان]] [[صدیقین]] را از نگاه ابنسینا میتوان اینگونه تقریر نمود<ref>ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۰.</ref>: |
| *'''تقریر [[ملاصدرا]]:''' از نظر [[ملاصدرا]] این [[برهان]] نزدیکترین [[دلیل]] به [[برهان]] [[صدیقین]] است، اما [[برهان]] [[صدیقین]] واقعی نیست؛ چون در تقریر ابنسینا به جای [[حقیقت]] وجود، به مفهوم وجود نظر شده است و در واقع امکان که از [[خواص]] وجود است، واسطه قرار گرفته است<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیه، ج۶، ص۲۶ - ۱۴.</ref>.
| | |
| *از اینرو ملاصدرا [[برهان]] [[صدیقین]] را به گونه دیگری تقریر میکند که بر مقدمات ذیل مبتنی است:
| | موجود یا [[واجب]] است یا ممکن. اگر [[واجب]] بود، که مطلوب ما ثابت است؛ اگر ممکن است، نیاز به مرجح دارد. اگر مرجح ممکن باشد، نیاز به مرجح دیگری هست و همینطور تا بینهایت ادامه مییابد و چون دور و تسلسل [[باطل]] است، باید به مرجحی برسیم که دیگر ممکن نباشد، بلکه [[واجب]] باشد و این همان واجبالوجود، یعنی [[خدای تعالی]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۷.</ref>. |
| #اصالت وجود: آنچه تحقق دارد، [[حقیقت]] وجود است. ماهیات موجود بالعرض و المجاز میباشند؛ | | |
| #[[وحدت]] وجود: به این معنی که [[حقیقت]] وجود، قابل کثرت تباینی نیست و اختلافی را که میپذیرد تشکیکی و مراتبی است؛
| | '''تقریر [[ملاصدرا]]:''' از نظر [[ملاصدرا]] این [[برهان]] نزدیکترین [[دلیل]] به [[برهان]] [[صدیقین]] است، اما [[برهان]] [[صدیقین]] واقعی نیست؛ چون در تقریر ابنسینا به جای [[حقیقت]] وجود، به مفهوم وجود نظر شده است و در واقع امکان که از [[خواص]] وجود است، واسطه قرار گرفته است<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیه، ج۶، ص۲۶ - ۱۴.</ref>. |
| #موجود از این جهت که موجود است، معدوم نمیشود و معدوم از این جهت که معدوم است، موجود نمیشود؛
| | |
| #[[حقیقت]] وجود قطع نظر از هر حیث و جهت، با نهایت کمال مساوی است. یک موجود از آن جهت به صفات [[نقص]] متصف میگردد که وجودی محدود و توأم با نیستی است؛
| | از اینرو ملاصدرا [[برهان]] [[صدیقین]] را به گونه دیگری تقریر میکند که بر مقدمات ذیل مبتنی است: |
| #راه یافتن عدم و [[شئون]] آن، همه ناشی از معلولیت است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۷-۶۸.</ref>.
| | # اصالت وجود: آنچه تحقق دارد، [[حقیقت]] وجود است. ماهیات موجود بالعرض و المجاز میباشند؛ |
| *در نتیجه، [[حقیقت]] هستی موجود است و عین موجودیت و عدم بر آن محال است و از طرفی [[حقیقت]] هستی در ذات خود، یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتن خود به هیچ شرط و قیدی مشروط نیست.
| | # [[وحدت]] وجود: به این معنی که [[حقیقت]] وجود، قابل کثرت تباینی نیست و اختلافی را که میپذیرد تشکیکی و مراتبی است؛ |
| *از طرف دیگر، کمال و [[عظمت]] و شدت و استغنا و جلال و بزرگی و فعلیت و لاحدی که نقطه مقابل [[نقص]] و کوچکی و امکان و محدودیت و نیاز میباشند؛ از وجود و هستی برمیخیزند، یعنی جز وجود، حقیقتی ندارند.
| | # موجود از این جهت که موجود است، معدوم نمیشود و معدوم از این جهت که معدوم است، موجود نمیشود؛ |
| *پس هستی در ذات خود با نامشروط بودن به چیز دیگر مساوی است؛ یعنی با [[وجوب]] ذاتی ازلی و هم با کمال و [[عظمت]] و شدت و فعلیت مساوی است.
| | # [[حقیقت]] وجود قطع نظر از هر حیث و جهت، با نهایت کمال مساوی است. یک موجود از آن جهت به صفات [[نقص]] متصف میگردد که وجودی محدود و توأم با نیستی است؛ |
| *نتیجه اینکه [[حقیقت]] هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق گردد، با ذات لایزال [[حق]] مساوی است. پس اصالت وجود، [[عقل]] ما را مستقیماً به ذات [[حق]] [[رهبری]] میکند، نه چیز دیگر.
| | # راه یافتن عدم و [[شئون]] آن، همه ناشی از معلولیت است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۷-۶۸.</ref>. |
| *در نتیجه [[برهان]] [[صدیقین]] که [[صدرالمتألهین]] اقامه کرده است، بر دو مقدمه اساسی [[فلسفه]] او، یعنی "اصالت وجود" و "[[وحدت]] وجود" مبتنی است.
| | |
| *'''مقدمه اول:''' چیزی که قطع نظر از اعتبار ذهنی متحقق است، وجود و هستی است، یعنی اصالت وجود.
| | در نتیجه، [[حقیقت]] هستی موجود است و عین موجودیت و عدم بر آن محال است و از طرفی [[حقیقت]] هستی در ذات خود، یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتن خود به هیچ شرط و قیدی مشروط نیست. |
| *'''مقدمه دوم:''' وجود در ذات خود اقتضای [[وحدت]] دارد، یعنی [[حقیقت]] وجود، اولاً [[حقیقت]] واحد است؛ ثانیاً این [[حقیقت]] در ذات خود از آن جهت که وجود است [[وحدت]] را اقتضا میکند، یعنی هر چه هست، همان [[حقیقت]] وجود، و یا [[شئون]] و تجلیات وجود است و به هرحال ثانی برای آن نیست<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۸.</ref>.
| | |
| *اکنون میگوییم: این [[حقیقت]] یا [[واجب]] است یا ممکن. اگر [[واجب]] است فهو المطلوب، و اگر ممکن است، [[قائم]] به غیر است؛ ولی فرض این است که [[حقیقت]] وجود، ثانی ندارد. پس، [[حقیقت]] وجود، ماورائی ندارد تا [[قائم]] به آن ماورا باشد. بنابراین [[حقیقت]] وجود، [[واجب]] است<ref>مطهری، نبوت، ص۶۳؛ همو، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۵۸ - ۵۷، ج۵، ص۱۲۱ - ۱۱۶؛ همو، شرح منظومه، ج۲، ص۱۳۱ - ۱۳۰؛ همو، توحید، ص۲۰۷.</ref>.
| | از طرف دیگر، کمال و [[عظمت]] و شدت و استغنا و جلال و بزرگی و فعلیت و لاحدی که نقطه مقابل [[نقص]] و کوچکی و امکان و محدودیت و نیاز میباشند؛ از وجود و هستی برمیخیزند، یعنی جز وجود، حقیقتی ندارند. |
| *امتیاز تقریر ملاصدرای شیرازی بر تقریر ابنسینا که از [[حقیقت]] وجود به [[ضرورت]] وجود پی میبریم، این است که اولاً به ابطال دور و تسلسل نیازی نیست، بلکه خود برهانی بر ابطال تسلسل و علل فاعلی است؛ ثانیاً به [[کمک]] آن نه تنها وجود [[خدا]]، بلکه صفات کمالیه او، مانند [[قدرت]]، فعلیت و استغنا، قابل اثبات است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۸.</ref>.
| | |
| | پس هستی در ذات خود با نامشروط بودن به چیز دیگر مساوی است؛ یعنی با [[وجوب]] ذاتی ازلی و هم با کمال و [[عظمت]] و شدت و فعلیت مساوی است. |
| | |
| | نتیجه اینکه [[حقیقت]] هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق گردد، با ذات لایزال [[حق]] مساوی است. پس اصالت وجود، [[عقل]] ما را مستقیماً به ذات [[حق]] [[رهبری]] میکند، نه چیز دیگر. |
| | |
| | در نتیجه [[برهان]] [[صدیقین]] که [[صدرالمتألهین]] اقامه کرده است، بر دو مقدمه اساسی [[فلسفه]] او، یعنی "اصالت وجود" و "[[وحدت]] وجود" مبتنی است. |
| | # '''مقدمه اول:''' چیزی که قطع نظر از اعتبار ذهنی متحقق است، وجود و هستی است، یعنی اصالت وجود. |
| | # '''مقدمه دوم:''' وجود در ذات خود اقتضای [[وحدت]] دارد، یعنی [[حقیقت]] وجود، اولاً [[حقیقت]] واحد است؛ ثانیاً این [[حقیقت]] در ذات خود از آن جهت که وجود است [[وحدت]] را اقتضا میکند، یعنی هر چه هست، همان [[حقیقت]] وجود، و یا [[شئون]] و تجلیات وجود است و به هرحال ثانی برای آن نیست<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۸.</ref>. |
| | |
| | اکنون میگوییم: این [[حقیقت]] یا [[واجب]] است یا ممکن. اگر [[واجب]] است فهو المطلوب، و اگر ممکن است، [[قائم]] به غیر است؛ ولی فرض این است که [[حقیقت]] وجود، ثانی ندارد. پس، [[حقیقت]] وجود، ماورائی ندارد تا [[قائم]] به آن ماورا باشد. بنابراین [[حقیقت]] وجود، [[واجب]] است<ref>مطهری، نبوت، ص۶۳؛ همو، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۵۸ - ۵۷، ج۵، ص۱۲۱ - ۱۱۶؛ همو، شرح منظومه، ج۲، ص۱۳۱ - ۱۳۰؛ همو، توحید، ص۲۰۷.</ref>. |
| | |
| | امتیاز تقریر ملاصدرای شیرازی بر تقریر ابنسینا که از [[حقیقت]] وجود به [[ضرورت]] وجود پی میبریم، این است که اولاً به ابطال دور و تسلسل نیازی نیست، بلکه خود برهانی بر ابطال تسلسل و علل فاعلی است؛ ثانیاً به [[کمک]] آن نه تنها وجود [[خدا]]، بلکه صفات کمالیه او، مانند [[قدرت]]، فعلیت و استغنا، قابل اثبات است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۸.</ref>. |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| * [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
| | # [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
خط ۴۱: |
خط ۵۷: |
| {{خداشناسی}} | | {{خداشناسی}} |
|
| |
|
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:براهین خداشناسی]] | | [[رده:براهین خداشناسی]] |