افضلیت اهل بیت پیامبر خاتم در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:افضلیت امام]]
[[رده:افضلیت اهل بیت]]
[[رده:اهل بیت]]

نسخهٔ ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۸

مقدمه

همتایی اهل بیت با قرآن کریم از یک سو، و وجوب پیروی همه جانبه از آنان از سوی دیگر، به‌علاوه معصوم بودن آنان از هر گونه خطا و گناه، چنان که پیش از این بیان شد، بیانگر افضلیت اهل بیت بر دیگران است، تنها پیامبر اکرم (ص) از این حکم مستثنی است. مضافاً بر این که در برخی از روایات حدیث ثقلین بر اعلمیت اهل بیت بر دیگران تصریح شده است: «وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ‏ فَإِنَّهُمْ‏ أَعْلَمُ‏ مِنْكُمْ‏»[۱]. شماری از عالمان اهل‌سنّت بر اعلمیت اهل بیت پیامبر (ص) بر دیگران تصریح کرده‌اند: ابن حجر هیتمی (متوفای ۹۷۳ ه‍) گفته است: “مقصود از کسانی که به تمسّک به آنان تشویق شده است، عالمان اهل بیت به کتاب خدا و سنّت رسول خدا (ص) هستند؛ زیرا آنان کسانی‌اند که تا قیامت از کتاب الهی جدا نخواهند شد، و عبارت «وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ‏ فَإِنَّهُمْ‏ أَعْلَمُ‏ مِنْكُمْ‏» در روایت پیشین، مؤید این مطلب است، آنان با این ویژگی از دیگر عالمان متمایزند؛ زیرا خداوند پلیدی را از آنها دور کرده و پاکیزه‌شان ساخته است و با کرامت‌های نمایان و مزایای فراوان که برخی از آنها پیش از این بیان شد، به آنان شرافت داده است”[۲]. ملا علی قاری (متوفای ۱۰۱۳ ه‍) نیز گفته است: “اظهر این است که اهل بیت غالباً نسبت به صاحب بیت از دیگران آگاه‌ترند، پس مراد از اهل بیت، عالمان از آنان است که بر سیرت و طریقت پیامبر آگاه، و به حکم و حکمت او عارفند و به این جهت صلاحیت آن را دارند که همتای قرآن باشند”[۳]. افضلیت، یکی از شرایط اساسی امامت است. به گفته تفتازانی، معظم اهل سنّت و بسیاری از فرق اسلامی بر آن‌اند که امامت حق افضل افراد یک عصر است، مگر آنکه مستلزم هرج و مرج و فتنه باشد[۴]. از نظر عقل با وجود فرد افضل، امامت مفضول قبیح است، چنان که آیه شریفه﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۵] نیز بر آن دلالت می‌کند[۶]. با توجه به افضلیت اهل بیت (ع) از یک سو، و شرط بودن افضلیت در امامت از سوی دیگر، دلالت حدیث ثقلین بر امامت اهل بیت، ثابت و آشکار است.[۷]

برتری اهل بیت بر دیگران

از حدیث ثقلین برتری اهل بیت پیامبر (ص) بر دیگران نیز به روشنی به دست می‌آید، زیرا پیامبر (ص) آنان را در کنار قرآن قرار داده است، قرآن را ثقل اکبر و اهل بیت را ثقل اصغر نامیده است، و فرد دیگری را در ردیف قرآن قرار نداده است. بنابراین همان گونه که قرآن کریم که کلام الهی است، بر مسلمانان برتری دارد، اهل بیت نیز که در کنار قرآن و ملازم با آن هستند، بر دیگران برترند. سعدالدین تفتازانی در این باره گفته است: مفاد آیه تطهیر و حدیث ثقلین برتری اهل بیت بر دیگران است، و ملاک برتری آنان، صرف انتساب آنها به پیامبر نیست، زیرا بر اساس کتاب و سنت و اجماع، ملاک برتری علم و تقواست، این ملاک در اهل بیت وجود دارد، این مطلب از قرار گرفتن آنان در کنار قرآن و وجوب تمسک به آنان به دست می‌آید، زیرا تمسک به قرآن جز عمل به علم و هدایت قرآن نیست، همین گونه است تمسک به عترت[۸].

آیه مباهله نیز بر برتری اهل کساء بر دیگر صحابه پیامبر دلالت می‌کند، زیرا بر اساس این آیه پیامبر (ص) از جانب خداوند مأموریت یافته است تا از میان کودکان، مردان و زنان مسلمان افرادی را برای مباهله با نصرانی‌های نجران با خود همراه نماید. و پیامبر (ص) از مردان، حضرت علی (ع) و از زنان، حضرت زهرا (س) و از کودکان، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را برگزید. بدون شک برای مباهله کسانی برگزیده می‌شوند که از نظر ایمان و قرب به خداوند از جایگاه بالایی برخوردار باشند و در مباهله‌ای که یکی از افراد آن پیامبر (ص) است، باید کسانی با او همراه شوند که یا در مرتبه او باشند و یا از دیگران نسبت به مقام او نزدیک‌تر باشند و از طرفی، اگر غیر از افراد یاد شده، فرد دیگری از مسلمانان نیز از چنان جایگاه بالای ایمانی و معنوی برخوردار بود، پیامبر (ص) او را نیز برمی‌گزید، زیرا در مورد رفتار پیامبر (ص) احتمال کوچک‌ترین کار خلاف عدل و حکمت وجود ندارد[۹].

ابو ریاح، خدمت کار ام سلمه از پیامبر (ص) روایت کرده که اگر در روی زمین افرادی گرامی‌تر از امام علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع) وجود می‌داشت خداوند به من دستور می‌داد که به واسطه آنان مباهله کنم، لکن خداوند به من دستور داد که به کمک آنان مباهله کنم، آنان برترین افرادند[۱۰]. برتری اهل بیت از آیات و روایات دیگری مانند آیه مودت، حدیث سفینه، حدیث باب الحطة، حدیث نجوم و مانند آنها نیز به دست می‌آید[۱۱].

منابع

پانویس

  1. المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۸۶- ۱۸۷؛ غایة المرام، ج۲، ص۳۴۱- ۳۴۲.
  2. الصواعق المحرقة، ص۱۸۹.
  3. المرقاة فی شرح المشکاة، ج۵، ص۶۰۰.
  4. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۱.
  5. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  6. ر. ک: امامت در بینش اسلامی، ص۱۸۷-۲۰۲.
  7. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۶۶.
  8. شرح المقاصد، ج۵، ص۳۰۱ـ ۳۰۳.
  9. نهج الحق وکشف الصدق، ص۱۷۹و ۲۱۵ ۲۱۶؛ اللوامع الإلهیة، ص۵۱۵؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۳۲ـ ۱۳۳۳
  10. ینابیع المودة، ص۲۸۷.
  11. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.