جنگ‌های فجار: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:


== [[فجار الرجل]] ==
== [[فجار الرجل]] ==
در سبب این درگیری، گفته شده است که [[بدر بن معشر غفاری]]، وارد بازار [[عکاظ]] شده، [[مجلسی]] تشکیل داد و در آن پاهایش را دراز کرده، ضمن خواندن اشعاری، خود را مفتخر می‌دانست که عزیزترین مرد [[عرب]] است. در این زمان، مرد دیگری آمد و مدعی شد که او عزیزترین [[عرب]] است، سپس با ضربه شمشیرش، زخمی کوچک بر او وارد ساخت. آن دو با یکدیگر درگیر شدند و هر کدام افراد [[قبیله]] خود را به یاری‌ طلبیدند که کار بالا گرفت و نزدیک بود که میانشان [[جنگ]] شود؛ اما این دعوا با [[مصالحه]] پایان یافت<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۳؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶ ص۱۰۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۷.</ref>
در سبب این درگیری، گفته شده است که بدر بن معشر غفاری، وارد بازار [[عکاظ]] شده، [[مجلسی]] تشکیل داد و در آن پاهایش را دراز کرده، ضمن خواندن اشعاری، خود را مفتخر می‌دانست که عزیزترین مرد [[عرب]] است. در این زمان، مرد دیگری آمد و مدعی شد که او عزیزترین [[عرب]] است، سپس با ضربه شمشیرش، زخمی کوچک بر او وارد ساخت. آن دو با یکدیگر درگیر شدند و هر کدام افراد [[قبیله]] خود را به یاری‌ طلبیدند که کار بالا گرفت و نزدیک بود که میانشان [[جنگ]] شود؛ اما این دعوا با [[مصالحه]] پایان یافت<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۳؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶ ص۱۰۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۷.</ref>


== [[فجار القرد]] ==
== [[فجار القرد]] ==
مردی از کنانه، به مردی از [[بنی‌نصر بن معاویة بن بکر بن هوازن]]، مبلغی بدهکار بود و به علت [[فقر]] و نداری نتوانسته بود، آن را ادا کند. شخص طلبکار، میمونی را برای [[تحقیر]] آن کنانی و قومش به بازار [[عکاظ]] برد و اعلام کرد: "چه کسی در برابر‌ طلبی که من از فلان کنانی دارم او را به چیزی مثل این، به من می‌فروشد؟"<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۸۸؛ معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶ ص۱۰۲.</ref> در همین هنگام مردی از کنانه به او رسید و در حالی که به سبب حرف او [[خشمگین]] بود پس [[شمشیر]] کشید و میمون را کشت. سپس هر کدام از آنها، اطرفیان و [[مردم]] [[قبیله]] خود را به یاری‌ طلبیدند. سرانجام از هر دو [[قبیله]]، افرادی گرد آمدند و سخنان [[تندی]] بینشان ردّ و بدل شد؛ اما قبل از اینکه کار به [[جنگ]] بکشد به دعوای خود پایان دادند<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۸۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۷.</ref>
مردی از کنانه، به مردی از بنی‌نصر بن معاویة بن بکر بن هوازن، مبلغی بدهکار بود و به علت [[فقر]] و نداری نتوانسته بود، آن را ادا کند. شخص طلبکار، میمونی را برای تحقیر آن کنانی و قومش به بازار [[عکاظ]] برد و اعلام کرد: "چه کسی در برابر‌ طلبی که من از فلان کنانی دارم او را به چیزی مثل این، به من می‌فروشد؟"<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۸۸؛ معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶ ص۱۰۲.</ref> در همین هنگام مردی از کنانه به او رسید و در حالی که به سبب حرف او [[خشمگین]] بود پس [[شمشیر]] کشید و میمون را کشت. سپس هر کدام از آنها، اطرفیان و [[مردم]] [[قبیله]] خود را به یاری‌ طلبیدند. سرانجام از هر دو [[قبیله]]، افرادی گرد آمدند و سخنان تندی بینشان ردّ و بدل شد؛ اما قبل از اینکه کار به [[جنگ]] بکشد به دعوای خود پایان دادند<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۸۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۷.</ref>


== [[فجار المرأه]] ==
== [[فجار المرأه]] ==
زنی [[زیبا]] از [[بنی‌عامر]]، [[قبیله قیس]]، به بازار [[عکاظ]] آمده بود. گوشه نقابش باز شد، عده‌ای از [[جوانان]] چشم‌چران [[قریش]]، متوجه او شدند و از او خواستند که نقاب را کنار بزند؛ از آنجایی که او نپذیرفت یکی از آن [[جوانان]]، [[لباس]] [[زن]] را با یک خار، از پشت دامن به پیراهنش دوخت. بنابراین وقتی [[زن]] خواست بلند شود [[بدن]] او نمایان شد. [[زن]] فریاد برآورد و مردان [[قبیله]] را به یاری‌ طلبید<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۸۹؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶ ص۱۰۲.</ref>. [[جنگ]] و [[خونریزی]] مختصری بینشان صورت گرفت<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۲.</ref>؛ اما قبل از اینکه کار به [[جنگی]] تمام عیار بکشد با تلاش [[حرب بن امیه]]، دو طرف با هم [[صلح]] کردند<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۸.</ref>
زنی [[زیبا]] از [[بنی‌عامر]]، [[قبیله قیس]]، به بازار [[عکاظ]] آمده بود. گوشه نقابش باز شد، عده‌ای از [[جوانان]] چشم‌چران [[قریش]]، متوجه او شدند و از او خواستند که نقاب را کنار بزند؛ از آنجایی که او نپذیرفت یکی از آن [[جوانان]]، [[لباس]] [[زن]] را با یک خار، از پشت دامن به پیراهنش دوخت. بنابراین وقتی [[زن]] خواست بلند شود بدن او نمایان شد. [[زن]] فریاد برآورد و مردان [[قبیله]] را به یاری‌ طلبید<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۸۹؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶ ص۱۰۲.</ref>. [[جنگ]] و [[خونریزی]] مختصری بینشان صورت گرفت<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۲.</ref>؛ اما قبل از اینکه کار به [[جنگی]] تمام عیار بکشد با تلاش حرب بن امیه، دو طرف با هم [[صلح]] کردند<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۸.</ref>


== [[فجار براض]] ==
== [[فجار براض]] ==
خط ۲۸: خط ۲۸:


=== [[یوم النخله]] ===
=== [[یوم النخله]] ===
علت پیشامد این [[جنگ]]، آن است که [[براض بن قیس کنانی]] که فردی [[فاسق]] بود از سوی قومش طرد شد. او به [[مکه]] آمد و در [[پناه]] [[حرب بن امیه]] به سر می‌برد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ اما در آنجا نیز با مردی از هذیل، به نام "[[حارث]]" درگیر شد و او را کشت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ از این رو [[حرب بن امیه]] نیز قصد کرد تا او را از خود براند. [[براض بن قیس کنانی]] به محض اطلاع از او خواست که در هم‌پیمانی‌اش بماند در عوض او هم دور از [[حرب بن امیه]] [[زندگی]] کند<ref>احمد جاد مولی بک، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۳۲۶.</ref>. [[براض بن قیس کنانی]]، [[حرب بن امیه]] را ترک کرد و به بارگاه [[نعمان بن منذر]] رفت و همراه [[عروه بن عتبه عامری]]، در [[خدمت]] [[نعمان بن منذر]] بودند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref> تا اینکه در کاروان‌ سالاری قافله تجاری [[نعمان بن منذر]] در راه بازار [[عکاظ]]، بین [[عروه بن عتبه عامری]] و [[براض بن قیس کنانی]] [[اختلاف]] افتاد. [[عروه بن عتبه عامری]]، کاروان را در [[پناه]] و [[سرپرستی]] خود گرفت. [[نعمان بن منذر]] نیز [[سرپرستی]] کاروان را به [[عروه بن عتبه عامری]] سپرد<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>.
علت پیشامد این [[جنگ]]، آن است که براض بن قیس [[کنانی]] که فردی [[فاسق]] بود از سوی قومش طرد شد. او به [[مکه]] آمد و در پناه حرب بن امیه به سر می‌برد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ اما در آنجا نیز با مردی از هذیل، به نام "حارث" درگیر شد و او را کشت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ از این رو حرب بن امیه نیز قصد کرد تا او را از خود براند. براض بن قیس کنانی به محض اطلاع از او خواست که در هم‌پیمانی‌اش بماند در عوض او هم دور از حرب بن امیه [[زندگی]] کند<ref>احمد جاد مولی بک، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۳۲۶.</ref>. براض بن قیس کنانی، حرب بن امیه را ترک کرد و به بارگاه نعمان بن منذر رفت و همراه عروه بن [[عتبه]] عامری، در خدمت نعمان بن منذر بودند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref> تا اینکه در کاروان‌ سالاری قافله [[تجاری]] نعمان بن منذر در راه [[بازار]] [[عکاظ]]، بین عروه بن عتبه عامری و براض بن قیس کنانی [[اختلاف]] افتاد. عروه بن عتبه عامری، کاروان را در پناه و [[سرپرستی]] خود گرفت. نعمان بن منذر نیز سرپرستی کاروان را به عروه بن عتبه عامری سپرد<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>.


[[براض بن قیس کنانی]]، [[کینه]] [[عروه بن عتبه عامری]] را به [[دل]] گرفت و در صدد [[قتل]] او برآمد. وقتی کاروان از [[شهر]] بیرون رفت [[براض بن قیس کنانی]] نیز از پی او روانه شد تا اینکه در دشتی به نام "تیمن ذی طلال" - اطراف [[فدک]] - بر سر راه [[عروه بن عتبه عامری]] کمین کرد و با اینکه [[ماه حرام]] بود، او را کشت <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۵؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref> و همراه بار شتران به [[خیبر]] گریخت و پنهان شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>. او در راه با مردی از [[اسد بن خزیمه]]، به نام [[بشر بن ابوخازم شاعر]]، [[ملاقات]] کرد و از او خواست تا [[حرب بن امیه]] را از [[قتل]] [[عروه بن عتبه عامری]]، [[آگاه]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>.
براض بن قیس کنانی، [[کینه]] عروه بن عتبه عامری را به [[دل]] گرفت و در صدد [[قتل]] او برآمد. وقتی کاروان از [[شهر]] بیرون رفت براض بن قیس کنانی نیز از پی او روانه شد تا اینکه در دشتی به نام "[[تیمن]] ذی [[طلال]]" - اطراف [[فدک]] - بر سر راه عروه بن عتبه عامری کمین کرد و با اینکه [[ماه حرام]] بود، او را کشت <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۵؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref> و همراه بار شتران به [[خیبر]] گریخت و پنهان شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>. او در راه با مردی از [[اسد بن خزیمه]]، به نام [[بشر]] بن ابوخازم [[شاعر]]، [[ملاقات]] کرد و از او خواست تا حرب بن امیه را از [[قتل]] عروه بن [[عتبه]] عامری، [[آگاه]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>.


[[قریش]] با رسیدن خبر، پیش از [[آگاهی]] [[هوازن]] از جریان [[قتل]]، [[عکاظ]] را به سمت [[مکه]] ترک کردند و گریختند. [[هوازن]] نیز پس از اطلاع دنبالشان رفتند و قبل از آنکه [[قریش]]، داخل [[حرم]] شوند (که [[جنگ]] کردن در آن [[حرام]] بود) در محلی زمستان به نام "نخله" - نزدیکی [[مکه]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۷.</ref> - به آنها رسیدند و درگیر شدند.
[[قریش]] با رسیدن خبر، پیش از [[آگاهی]] [[هوازن]] از جریان قتل، [[عکاظ]] را به سمت [[مکه]] ترک کردند و گریختند. [[هوازن]] نیز پس از اطلاع دنبالشان رفتند و قبل از آنکه قریش، داخل [[حرم]] شوند (که [[جنگ]] کردن در آن [[حرام]] بود) در محلی زمستان به نام "[[نخله]]" - نزدیکی مکه<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۷.</ref> - به آنها رسیدند و درگیر شدند.


[[قریش]] تا شب [[مقاومت]] کردند و با تاریک شدن هوا داخل [[حرم]] شدند، [[هوازن]] نیز از تعقیب و [[جنگ]] با آنان، صرف نظر کردند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۲.</ref>. در این هنگام، مردی از بنی‌عامر، به نام "[[ادرم بن شعب]]" فریاد برآورد: "ما از [[خون]] [[عروه بن عتبه عامری]] نمی‌گذریم. [[وعده]] ما و شما سال [[آینده]] همین روز در [[عکاظ]] که ما از جمع کردن [[سپاه]] تا آن روز [[قصور]] نخواهیم کرد"<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۳؛ ابن حبیب بغدادی، المنمق فی اخبار قریش، ص۱۶۹.</ref>. سپس به شهرهای خود برگشتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۸-۲۱۰.</ref>.
قریش تا شب [[مقاومت]] کردند و با تاریک شدن هوا داخل حرم شدند، هوازن نیز از تعقیب و جنگ با آنان، صرف نظر کردند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۲.</ref>. در این هنگام، مردی از [[بنی‌عامر]]، به نام "ادرم بن شعب" فریاد برآورد: "ما از [[خون]] عروه بن عتبه عامری نمی‌گذریم. [[وعده]] ما و شما سال [[آینده]] همین [[روز]] در عکاظ که ما از جمع کردن [[سپاه]] تا آن روز [[قصور]] نخواهیم کرد"<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۳؛ ابن حبیب بغدادی، المنمق فی اخبار قریش، ص۱۶۹.</ref>. سپس به شهرهای خود برگشتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۰۸-۲۱۰.</ref>.


=== [[یوم الشمطه]] ===
=== [[یوم الشمطه]] ===
این [[جنگ]] به علت وعده‌ای بود که بعد از [[یوم النخله]] صورت گرفت<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۳۱.</ref>. در این مدت، [[قیس]]، گروه‌های هم‌پیمان خود مانند ثقیف و [[سلیم]] و دیگران را گرد آورد و [[قریش]] و کنانه نیز با [[قبایل]] هم‌پیمان خود بنی‌اسد و احابیش خود، فراهم آمدند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۶.</ref>.
این [[جنگ]] به علت وعده‌ای بود که بعد از [[یوم النخله]] صورت گرفت<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۳۱.</ref>. در این مدت، [[قیس]]، گروه‌های هم‌پیمان خود مانند ثقیف و سلیم و دیگران را گرد آورد و [[قریش]] و کنانه نیز با [[قبایل]] هم‌پیمان خود بنی‌اسد و احابیش خود، فراهم آمدند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۶.</ref>.


دو [[لشکر]] در موعد مقرر - محلی به نام "شمطه" نزدیک [[عکاظ]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۳.</ref> - به هم رسیدند و [[جنگ]] آغاز شد. در ابتدای روز [[جنگ]] به نفع [[قیس]] و هم‌پیمانانش پیش می‌رفت؛ اما از نیم‌روز به بعد، ورق برگشت و [[قریش]] و کنانه [[پیروز]] شدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۴؛ معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۶.</ref>. [[کشتار]] فراوان به راه افتاد تا اینکه دو طرف، ندای [[صلح]] سر دادند با این قرار که پس از شمارش کشته‌ها هر طرف که بیشتر کشته بود، خون‌بهای طرف دیگر را بپردازد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>.
دو [[لشکر]] در موعد مقرر - محلی به نام "شمطه" نزدیک [[عکاظ]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۳.</ref> - به هم رسیدند و [[جنگ]] آغاز شد. در ابتدای روز [[جنگ]] به نفع [[قیس]] و هم‌پیمانانش پیش می‌رفت؛ اما از نیم‌روز به بعد، ورق برگشت و [[قریش]] و کنانه [[پیروز]] شدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۴؛ معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۶.</ref>. [[کشتار]] فراوان به راه افتاد تا اینکه دو طرف، ندای [[صلح]] سر دادند با این قرار که پس از شمارش کشته‌ها هر طرف که بیشتر کشته بود، خون‌بهای طرف دیگر را بپردازد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۳:


== حضور [[پیامبر]] {{صل}} در فجار ==
== حضور [[پیامبر]] {{صل}} در فجار ==
مؤرخان و [[سیره‌نویسان]] [[اهل سنت]] بر این عقیده‌اند که [[حضرت]] در برخی از این [[جنگ‌ها]] در سن چهارده تا بیست سالگی [[عمر]] شریفشان، همراه عموهایش شرکت داشته است<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۱۷۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. اساس این [[اعتقاد]] نیز [[حدیثی]] از [[اهل سنت]] است و به [[نقل]] از [[حضرت]] که فرموده است: "... در فجار برای عموهایم تیر جمع می‌کردم"<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ص۱۳۵؛ ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. یعنی [[حضرت]]، تیرهای [[دشمن]] را جمع می‌کرد، برای استفاده مجدد به عموهایش می‌رساند؛ حتی گفته شده که [[حضرت]]، چند تیر هم انداخته‌اند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵.</ref>.
مؤرخان و سیره‌نویسان [[اهل سنت]] بر این عقیده‌اند که حضرت در برخی از این [[جنگ‌ها]] در سن چهارده تا بیست سالگی عمر شریفشان، همراه عموهایش شرکت داشته است<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۱۷۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. اساس این [[اعتقاد]] نیز [[حدیثی]] از اهل سنت است و به نقل از حضرت که فرموده است: "... در [[فجار]] برای عموهایم تیر جمع می‌کردم"<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ص۱۳۵؛ ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. یعنی حضرت، تیرهای [[دشمن]] را جمع می‌کرد، برای استفاده مجدد به عموهایش می‌رساند؛ حتی گفته شده که حضرت، چند تیر هم انداخته‌اند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵.</ref>.


چگونه ممکن است این [[شخصیت]] [[پاک]] و [[مطهر]] که [[خداوند]]، او را با [[عنایات]] خاصّ خود پرورانده، وارد صحنه کارزاری شود که از نظر علت زمان و رخدادها [[گناه]] آلود است؟
چگونه ممکن است این [[شخصیت]] [[پاک]] و [[مطهر]] که [[خداوند]]، او را با عنایات خاصّ خود پرورانده، وارد صحنه کارزاری شود که از نظر علت [[زمان]] و رخدادها [[گناه]] آلود است؟


[[شیعیان]] بر این اعتقادند که:
[[شیعیان]] بر این اعتقادند که:
# چون معصومیت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در تمام ایام [[زندگی]] [[حضرت]] ساری و جاری بوده، محال است در [[جنگی]] شرکت کنند که سراسر [[فجور]] است.
# چون معصومیت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمام ایام [[زندگی]] حضرت ساری و جاری بوده، محال است در [[جنگی]] شرکت کنند که سراسر [[فجور]] است.
# در [[کتاب]] [[تاریخ یعقوبی]] آمده است که [[ابوطالب]] از شرکت حتی یک بنی‌هاشمی جلوگیری می‌کرد و می‌گفت: "این کار، [[ستم]] و [[بیداد]] و دوری از [[نزدیکان]] و [[حلال]] شمردن [[ماه حرام]] است و من و کسی از بستگانم در آن شرکت نمی‌کنیم"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>. از [[بنی‌هاشم]] تنها [[زبیر بن عبدالمطلب]] در این [[جنگ]] شرکت کرد، آن هم به [[اجبار]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>
# در کتاب تاریخ یعقوبی آمده است که [[ابوطالب]] از شرکت حتی یک بنی‌هاشمی جلوگیری می‌کرد و می‌گفت: "این کار، [[ستم]] و [[بیداد]] و دوری از [[نزدیکان]] و [[حلال]] شمردن [[ماه حرام]] است و من و کسی از بستگانم در آن شرکت نمی‌کنیم"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>. از [[بنی‌هاشم]] تنها زبیر بن عبدالمطلب در این [[جنگ]] شرکت کرد، آن هم به [[اجبار]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش