حمراءالاسد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[حمراءالاسد]] است. "'''[[حمراءالاسد]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = حمراءالاسد
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حمراءالاسد در قرآن]] - [[حمراءالاسد در تاریخ اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل = حمراءالاسد
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حمراءالاسد (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[حمراءالاسد در قرآن]] - [[حمراءالاسد در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
پس از [[جنگ بدر]]، [[قریش]] تصمیم گرفت از وسط راه برگشته و کار [[مسلمانان]] را یکسره کنند؛ لذا [[پیامبر]] فردای [[جنگ احد]] تصمیم گرفت با [[سپاه]] خود [[لشکر]] [[دشمن]] را دنبال کند، تا قریش را از بازگشت منصرف سازد. حضرت تنها به حاضران در [[غزوه احد]] اجازه داد حضور یابند. سپاه [[اسلام]] در '''حمراءالاسد''' اردو زدند و شب هنگام پیامبر {{صل}} دستور داد هر یک از سپاهیان آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد. این [[پیام]] برای قریش گویای حضور و روحیه آن سوی جبهه بود. [[خدا]] در این [[زمان]] هراسی درون قریش انداخت تا از تصمیم خود برگردند و به سوی [[مکه]] بازگشتند.
[[حمراءالاسد]] نام منطقه‌ای در [[راه]] [[مدینه]] به [[مکه]] است که نزدیک ۸ میل <ref>معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۴۶۸؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۰۱؛ الروض المعطار، ص ۲۰۰.</ref> از مدینه فاصله دارد.


[[لشکرکشی]] [[پیامبر]]{{صل}} به این منطقه پس از [[نبرد]] [[احد]] به [[غزوه حمراءالاسد]] معروف است.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱ - ۲۱۲؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۱۲ - ۳۱۴.</ref> [[جنگ احد]]، هرچند در آغاز به سود [[مسلمانان]] پیش می‌رفت، در پایان به [[شهادت]] گروهی از ایشان و [[پیروزی]] [[قریش]] انجامید. ([[احد]]) قریش پس از [[پیکار]]، [[سال]] [[آینده]] را [[رویارویی]] پسین برشمردند و سپس به سمت مکه به راه افتادند؛ اما در نخستین منزل‌های مسیر خود دریافتند بهتر است کار مسلمانان را در همین [[فرصت]] یکسره کنند. منابع، بیشتر به این نکته اشاره دارند که [[قریش]] در راه مکه با یکدیگر [[مشورت]] کردند و پس از [[رایزنی]] [[تصمیم]] گرفتند که برای یکسره کردن کار مسلمانان به مدینه باز گردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۳ - ۵۴.</ref> دقیقا دانسته نیست قریش در چه فاصله‌ای از مدینه به این نتیجه رسیدند؛ ولی مشخص است که در پی این [[عزم]]، آنها در [[روحاء]] در دو منزلی مدینه <ref> احسن التقاسیم، ص ۱۰۶؛ الروض المعطار، ص ۲۷۷؛ معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۶۸۱.</ref>(۳۰ یا ۴۱ میلی مدینه)<ref> معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۶۸۱؛ مراصد الاطلاع، ج ۲، ص ۶۳۷؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۷۵.</ref> اردو زدند. در میان آنان برخی، چون [[صفوان بن امیه]]، با این [[اقدام]] [[مخالف]] بودند، زیرا مطمئن نبودند در این مرحله نیز [[پیروز]] خواهند شد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> به نظر، [[پیامبراکرم]]{{صل}} نیز احتمال بازگشت آنان را بعید نمی‌دانسته است، ازاین‌رو فردای نبرد احد تصمیم گرفت با [[سپاه]] خود [[لشکر]] [[دشمن]] را دنبال کند، تا [[قریش]] را از بازگشت منصرف سازد.<ref>الکامل، ج ۲، ص ۱۶۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ الرحیق المختوم، ص ۲۸۴.</ref> گزارش‌هایی نیز نشان می‌دهند مخبرانی [[تصمیم]] [[قریش]] را به [[آگاهی پیامبر]]{{صل}} رسانده‌اند؛<ref>دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۹ و ۳۱۳؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۵۶.</ref> البته با توجه به فاصله دومنزلی [[روحاء]] با [[مدینه]]، به نظر، [[اقدام]] [[حضرت]] پیشگیرانه بوده و سپس از اطلاعات به دست آورده روشن شد که پیش بینی‌های ایشان [[مطابق با واقع]] است. پیامبر{{صل}} بی‌درنگ چند تن را که به منطقه [[شناخت]] داشتند، پیشاهنگانی برای ردیابی [[دشمن]] فرستاد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> براساس [[روایت]] [[مغازی]]، سران [[اوس و خزرج]] (احتمالاً برای محافظت از پیامبر{{صل}}) شبِ پس از [[احد]] را در [[مسجد]] خوابیدند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[نماز صبح]] یکشنبه،<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ نهایة الارب، ج ۱۷، ص ۱۲۶.</ref> از [[بلال]] خواست تا اعلام کند [[سپاه]] دوباره [[سازماندهی]] شود <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> و تنها به حاضران در [[غزوه احد]] اجازه داد حضور یابند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> بزرگان [[انصار]] هریک نزد [[طایفه]] خود رفته و نیروها را [[بسیج]] کردند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref> تنها [[جابر بن عبدالله انصاری]] در [[نبرد]] [[احد]] شرکت نداشت؛ اما اجازه یافت در [[غزوه حمراء الاسد]] حاضر شود. [[پدر]] [[جابر]] در [[جنگ احد]] به او [[دستور]] داده بود برای [[مراقبت]] از خواهرانش در مدینه بماند. جابر با یادکرد این مسئله از پیامبر{{صل}} اجازه گرفت در [[پیکار]] شرکت کند.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> در تحلیل [[تصمیم پیامبر]]{{صل}} باید مناسبات [[قدرت]] در مدینه را دریافت. [[رقابت]] [[عبدالله ‌بن ابی]] با [[حضرت]] و انصراف او در [[نبرد]] [[احد]] که به بازگشت ۳۰۰ تن از عرصه [[کارزار]] انجامید، می‌توانست بیانگر اهمیت جایگاه عبدالله‌ بن ابی پنداشته شود. حضور کسانی که در نبرد احد شرکت نکرده‌اند در [[غزوه حمراء الاسد]]، به این معنی بود که [[پیامبر]]{{صل}} برای [[حفظ]] جایگاه خود به گروه‌ها و شخصیت‌های [[سیاسی]] صاحب [[نفوذ]] [[مدینه]] از جمله [[عبدالله بن ابی]] وابسته است و این توهّم به [[اقتدار]] آن حضرت آسیب می‌رساند.
== مقدمه ==
[[حمراءالاسد]] نام منطقه‌ای در راه [[مدینه]] به [[مکه]] است که نزدیک ۸ میل<ref>معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۴۶۸؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۰۱؛ الروض المعطار، ص ۲۰۰.</ref> از مدینه فاصله دارد.


از آنجا که بخشی از فراخوانده شدگان، مجروحان نبرد احد بودند که مداوای آنها به [[زمان]] درازتری نیاز داشت، حرکت [[سپاه]] بر [[مسلمانان]] اندکی دشوار بود؛ ولی مسلمانان بی‌درنگ پس از اطلاع از [[دستور پیامبر]]{{صل}} و بی‌توجه به مداوای مجروحان خویش آماده حرکت شدند. طوایفی چون بنی عبدالاشهل و [[بنی سلمه]] که بیشترین تلفات را داده بودند، با بیشترین شمار زخمیان، در [[پیکار]] حمراء الاسد شرکت کردند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref> برخی از [[مفسران]] نوشته‌اند [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«و در پیجویی  گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.</ref> درباره همین رخداد است.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۸۶؛ البرهان، ج ۱، ص ۶۹۴.</ref> در این آیه آمده است در دستیابی به [[مشرکان]] [[سستی]] نکنید؛ اگر شما از جراحات و تلفات خود دردمندید، آنان نیز مانند شما از زخم‌ها و کشته‌های خود [[رنج]] می‌برند؛ ولی با یکدیگر یکسان نیستید، زیرا شما چیزهایی از [[خدا]] [[امید]] دارید که آنها ندارند. این مفسران معتقدند آیه یاد شده که در [[سوره نساء]] آمده است، می‌بایست در [[سوره آل عمران]] و پیش از آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> قرار می‌گرفت.<ref>البرهان، ج ۱، ص ۶۹۴؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref> مفاد آیه کاملاً این مدعا را [[تأیید]] می‌کند، زیرا مسلمانان تنها در نبرد احد [[شکست]] خوردند و بزرگ‌ترین ضربه به [[قریش]] نیز در [[جنگ بدر]] رخ داد که پیش از [[کارزار]] [[احد]] بود؛ ضمنا این [[آیه]] در جایگاه کنونی‌اش در [[سوره نساء]] با [[آیات]] پیشین یا پسین خود پیوند ندارد. بر این اساس، آیه یاد شده درپی تمرکز [[مسلمانان]] بر [[وعده‌های الهی]] و [[فراموشی]] شکست‌های پیشین است.
لشکرکشی [[پیامبر]] {{صل}} به این منطقه پس از [[نبرد]] [[احد]] به [[غزوه حمراء الاسد]] معروف است<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱ - ۲۱۲؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۱۲ - ۳۱۴.</ref>. [[جنگ احد]]، هرچند در آغاز به سود [[مسلمانان]] پیش می‌رفت، در پایان به [[شهادت]] گروهی از ایشان و [[پیروزی]] [[قریش]] انجامید.


اگر همه پیکارگران [[احد]] در این [[نبرد]] حاضر شده باشند و با لحاظ شمار شهدای احد (که نزدیک ۷۰ نفر بودند) می‌توان گفت که در نبرد [[حمراءالاسد]] نزدیک ششصد و اندی شرکت کرده‌اند. برخی [[منابع حدیثی]] چون [[بخاری]] به [[خطا]] عدد [[سپاه]] حمراءالاسد را ۷۰ نفر دانسته‌اند.<ref>رک: البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۸؛ صحیح البخاری، ج ۵، ص ۳۸.</ref> [[خدا]] از میان این عده به حاضران زخمی به ویژه [[نیکوکاران]] آنها [[عنایت خاص]] و از ایشان در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> به [[نیکی]] یاد کرده و [[پاداش]] بزرگی برای آنان نهاده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۸۸.</ref>. آیات {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است. جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۵.</ref> این [[سوره]] نیز که در ادامه آیه پیشین آمده‌اند به همین رخداد ربط دارند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۹ - ۱۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۷ - ۲۷۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۱.</ref> خدا در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> می‌فرماید وقتی به اعزامیان خبر رسید که [[قریشیان]] دوباره توان خود را [[بسیج]] کرده‌اند تا به شما [[حمله]] برند، نه تنها نترسیدند، بر ایمانشان نیز افزوده شد و خدا را برای خود بس دانستند. درباره ترسانندگان مسلمانان دو احتمال هست:
قریش پس از [[پیکار]]، [[سال]] [[آینده]] را [[رویارویی]] پسین برشمردند و سپس به سمت مکه به راه افتادند؛ اما در نخستین منزل‌های مسیر خود دریافتند بهتر است کار مسلمانان را در همین [[فرصت]] یکسره کنند. منابع، بیشتر به این نکته اشاره دارند که [[قریش]] در راه مکه با یکدیگر [[مشورت]] کردند و پس از [[رایزنی]] [[تصمیم]] گرفتند که برای یکسره کردن کار مسلمانان به مدینه باز گردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۳ - ۵۴.</ref>. دقیقا معلوم نیست قریش در چه فاصله‌ای از مدینه به این نتیجه رسیدند؛ ولی مشخص است که در پی این [[عزم]]، آنها در [[روحاء]] در دو منزلی مدینه<ref> احسن التقاسیم، ص ۱۰۶؛ الروض المعطار، ص ۲۷۷؛ معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۶۸۱.</ref>(۳۰ یا ۴۱ میلی مدینه)<ref> معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۶۸۱؛ مراصد الاطلاع، ج ۲، ص ۶۳۷؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۷۵.</ref> اردو زدند. در میان آنان برخی، چون [[صفوان بن امیه]]، با این [[اقدام]] [[مخالف]] بودند، زیرا مطمئن نبودند در این مرحله نیز [[پیروز]] خواهند شد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref>. به نظر، [[پیامبراکرم]] {{صل}} نیز احتمال بازگشت آنان را بعید نمی‌دانسته است، ازاین‌رو فردای نبرد احد تصمیم گرفت با [[سپاه]] خود [[لشکر]] [[دشمن]] را دنبال کند، تا [[قریش]] را از بازگشت منصرف سازد<ref>الکامل، ج ۲، ص ۱۶۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ الرحیق المختوم، ص ۲۸۴.</ref>.  
#احتمال نخست آن است که [[پیروان]] [[عبدالله بن ابی]] می‌کوشیدند مانع [[رویارویی]] دوباره مسلمانان با [[قریش]] شوند و با برجسته ساختن [[قدرت]] [[سپاه قریش]] مسلمانان را بترسانند. آنان [[گمان]] داشتند [[انصار]] در [[همراهی]] [[پیامبر]]{{صل}} در نبرد قریش به خطا رفته‌اند و اینجا [[اشتباه]] خود را تکرار می‌کنند.
#برخی [[مفسران]] اشاره کرده‌اند که [[مسلمانان]] پس از استقرار در حمراء الاسد، [[پیام]] دریافت کردند که [[قریش]] در آستانه [[حمله]] به آنهاست و آن‌گاه بود که [[خدا]] را برای خود بس دانستند.<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸.</ref> به استناد ادامه [[آیه]] به نظر می‌رسد احتمال نخست قوی‌تر باشد.


به هر روی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[تعیین]] [[عبدالله بن ام‌مکتوم]] به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]] <ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> [[پرچم]] [[جنگ]] را به دست [[حضرت علی]]{{ع}} سپرد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۲.</ref>و در شوّال (۳۲ ماه پس از [[هجرت]])<ref>المغاری، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref> به سمت [[دشمن]] حرکت کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> بر اثر [[اختلاف]] نظر درباره [[زمان]] [[نبرد]] [[احد]]، اعزام حمراء الاسد را نیز به اختلاف، ۸ <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> یا ۱۵ <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ المحبر، ص ۱۱۳.</ref> [[شوال]] گزارش کرده‌اند. آنان به [[راه]] خود ادامه دادند، تا آنکه در [[حمراءالاسد]] در ۸ میلی مدینه <ref>معجم البلدان، ج۲، ص ۳۰۱؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۴۶۸؛ مراصد الاطلاع، ج ۱، ص ۴۲۴.</ref> اردو زدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۱۷.</ref> بر این اساس، کمترین فاصله اردوگاه [[پیامبر]]{{صل}} با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای [[حضرت]] تا حمراءالاسد[[ثابت]] بن [[ضحاک]] [[انصاری]] بود.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۰۵؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref> در حمراءالاسد پیامبر{{صل}} با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، روبه رو شد و آنها را همانجا به [[خاک]] سپرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> [[شب]] هنگام [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] داد هر یک از [[سپاهیان]] آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> و [[مسلمانان]] نیز هیزم‌هایی را که در [[روز]] انباشته بودند [[آتش]] زدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> عدد این شعله‌ها را نزدیک ۵۰۰ شعله برشمرده‌اند. هر چند اردوگاه پیامبر{{صل}} از اردوگاه [[قریش]] فاصله داشت، در [[تاریکی]] شب برای قریش رؤیت‌ پذیر بود.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> این [[پیام]] برای قریش گویای حضور و [[روحیه]] آن سوی [[جبهه]] بود؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. [[معبد بن ابی معبد خزاعی]] در مسیرش به [[مکه]] پیامبر{{صل}} و اصحابش را دید و در ادامه [[راه]] و [[مشاهده]] [[سپاه قریش]] وقتی از [[تصمیم]] آنان برای بازگشت به [[مدینه]] [[آگاه]] شد، به آنها سفارش کرد از این [[خیال]] [[دست]] بردارند؛ که پیامبر{{صل}} و یارانش سخت [[خشمگین]] هستند و آمده‌اند [[انتقام]] بگیرند و به آنان هشدار داد کسانی نیز که دیروز در [[احد]] نبودند همراه پیامبر{{صل}}‌اند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۲.</ref>
گزارش‌هایی نیز نشان می‌دهند مخبرانی [[تصمیم]] [[قریش]] را به [[آگاهی پیامبر]] {{صل}} رسانده‌اند<ref>دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۹ و ۳۱۳؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۵۶.</ref>، البته با توجه به فاصله دومنزلی [[روحاء]] با [[مدینه]]، به نظر، [[اقدام]] حضرت پیشگیرانه بوده و سپس از اطلاعات به دست آورده روشن شد که پیش‌بینی‌های ایشان [[مطابق با واقع]] است. پیامبر {{صل}} بی‌درنگ چند تن را که به منطقه [[شناخت]] داشتند، پیشاهنگانی برای ردیابی [[دشمن]] فرستاد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. براساس [[روایت]] [[مغازی]]، سران [[اوس و خزرج]] (احتمالاً برای محافظت از پیامبر {{صل}}) شبِ پس از [[احد]] را در [[مسجد]] خوابیدند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پس از [[نماز صبح]] یکشنبه<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ نهایة الارب، ج ۱۷، ص ۱۲۶.</ref> از [[بلال]] خواست تا اعلام کند [[سپاه]] دوباره [[سازماندهی]] شود<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> و تنها به حاضران در [[غزوه احد]] اجازه داد حضور یابند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>. بزرگان [[انصار]] هریک نزد [[طایفه]] خود رفته و نیروها را [[بسیج]] کردند<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref>. تنها [[جابر بن عبدالله انصاری]] در [[نبرد]] [[احد]] شرکت نداشت؛ اما اجازه یافت در [[غزوه حمراء الاسد]] حاضر شود. پدر [[جابر]] در [[جنگ احد]] به او [[دستور]] داده بود برای [[مراقبت]] از خواهرانش در مدینه بماند. جابر با یادکرد این مسئله از پیامبر {{صل}} اجازه گرفت در [[پیکار]] شرکت کند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>. در تحلیل تصمیم پیامبر {{صل}} باید مناسبات [[قدرت]] در مدینه را دریافت. [[رقابت]] [[عبدالله ‌بن ابی]] با حضرت و انصراف او در [[نبرد]] [[احد]] که به بازگشت ۳۰۰ تن از عرصه [[کارزار]] انجامید، می‌توانست بیانگر اهمیت جایگاه عبدالله‌ بن ابی پنداشته شود. حضور کسانی که در نبرد احد شرکت نکرده‌اند در [[غزوه حمراء الاسد]]، به این معنی بود که [[پیامبر]] {{صل}} برای [[حفظ]] جایگاه خود به گروه‌ها و شخصیت‌های [[سیاسی]] صاحب [[نفوذ]] [[مدینه]] از جمله [[عبدالله بن ابی]] وابسته است و این توهّم به [[اقتدار]] آن حضرت آسیب می‌رساند.


برپایه [[روایت]] [[سدی]]، [[خدا]] در این [[زمان]] هراسی درون آنان انداخت تا از تصمیم خود برگردند که در [[آیه]] {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref> به آن اشاره شده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۸۱؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۵۷.</ref> از سوی دیگر، [[قریش]] نیز در پی [[تضعیف]] روحیه مسلمانان برآمده و به ترفندهای [[تبلیغی]] دست زدند و چون گروهی از [[قبیله]] عبدقیس به قصد رفتن به [[مدینه]] با [[سپاه قریش]] روبه‌رو شدند، [[ابوسفیان]] از آنها خواست تا خبر حرکت [[لشکر]] خویش را به سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای نابودی دیگر [[یاران]] [[حضرت]] به آنها اعلام کنند <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹ - ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و آنان در حمراء الاسد این خبر را به [[رسول خدا]]{{صل}} رساندند و ایشان نیز جمله "[[خدا]] برای ما کافی است" را تکرار کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> این پاسخ بیانگر [[ایمان راسخ]] حضرت به [[امداد الهی]] بود. تاکتیک ایشان و [[ایستادگی]] و [[وفاداری]] یارانشان [[سپاهیان]] [[قریش]] را از [[تصمیم]] خود بازداشت و به سوی [[مکه]] بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> در ادامه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref> اشاره می‌کند، با آنکه برخی [[سپاه]] را از [[قدرت]] [[قریش]] می‌ترساندند، هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی [[خرسندی]] خدا بودند و با [[نعمت]] و [[بخشش خدا]] بازگشتند<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۲۰ - ۱۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۴.</ref> و خدا در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref> بیان می‌دارد که این وحشت‌ها را [[شیطان]] می‌افکند و از [[مؤمنان]] می‌خواهد تنها از او بترسند و از [[دوستان شیطان]] ([[کافران]]) نهراسند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۹۰.</ref> پیامبر{{صل}} که از [[دوشنبه]] تا چهارشنبه در [[حمراءالاسد]] مانده بودند،<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> به مدینه بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲، ۱۰۴.</ref> این [[لشکرکشی]] را ۵ [[روز]]، دانسته‌اند <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> که با [[محاسبه]] سه روز اقامت، دو روز به جابه‌جایی‌ها اختصاص یافته است. در این [[زمان]]، [[سعد بن عباده]] تأمین تدارکات [[سپاه]] را به عهده داشت و ۳۰ شتر و شماری گوسفند با خود آورده بود که در این چند روز [[ذبح]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> در [[راه]] بازگشت به [[مدینه]] [[لشکر اسلام]] یکی از [[مشرکان]] [[مکه]] را ـ [[ابوعزه جمحی]] ـ دستگیر کرد که در [[جنگ بدر]] [[اسیر]] شده بود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وی را که عائله‌مند بود، بی‌گرفتن فدیه [[آزاد]] کرد، به شرط اینکه دیگر مشرکان را [[یاری]] نکند؛ اما به [[اصرار]] [[قریش]] در [[جنگ احد]] دیگران را ضد [[حضرت]] می‌شوراند، بنابراین به [[دستور پیامبر]]{{صل}} کشته شد.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۶۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.
از آنجا که بخشی از فراخوانده شدگان، مجروحان نبرد احد بودند که مداوای آنها به [[زمان]] درازتری نیاز داشت، حرکت [[سپاه]] بر [[مسلمانان]] اندکی دشوار بود؛ ولی مسلمانان بی‌درنگ پس از اطلاع از [[دستور پیامبر]] {{صل}} و بی‌توجه به مداوای مجروحان خویش، آماده حرکت شدند. طوایفی چون بنی عبدالأشهل و [[بنی سلمه]] که بیشترین تلفات را داده بودند، با بیشترین شمار زخمیان، در [[پیکار]] حمراء الاسد شرکت کردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
== پرسش‌های وابسته ==


== جستارهای وابسته ==
== قرآن و غزوه حمراء الاسد ==
برخی از [[مفسران]] نوشته‌اند [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.</ref> درباره همین رخداد است<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۸۶؛ البرهان، ج ۱، ص ۶۹۴.</ref>. در این آیه آمده است در دستیابی به [[مشرکان]] [[سستی]] نکنید؛ اگر شما از جراحات و تلفات خود دردمندید، آنان نیز مانند شما از زخم‌ها و کشته‌های خود [[رنج]] می‌برند؛ ولی با یکدیگر یکسان نیستید، زیرا شما چیزهایی از [[خدا]] [[امید]] دارید که آنها ندارند. این مفسران معتقدند آیه یاد شده که در [[سوره نساء]] آمده است، می‌بایست در [[سوره آل عمران]] و پیش از آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> قرار می‌گرفت<ref>البرهان، ج ۱، ص ۶۹۴؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref>. مفاد آیه کاملاً این مدعا را [[تأیید]] می‌کند، زیرا مسلمانان تنها در نبرد احد [[شکست]] خوردند و بزرگ‌ترین ضربه به [[قریش]] نیز در [[جنگ بدر]] رخ داد که پیش از کارزار [[احد]] بود؛ ضمنا این [[آیه]] در جایگاه کنونی‌اش در [[سوره نساء]] با [[آیات]] پیشین یا پسین خود پیوند ندارد. بر این اساس، آیه یاد شده درپی تمرکز [[مسلمانان]] بر [[وعده‌های الهی]] و [[فراموشی]] شکست‌های پیشین است.
 
اگر همه پیکارگران [[احد]] در این [[نبرد]] حاضر شده باشند و با لحاظ شمار شهدای احد (که نزدیک ۷۰ نفر بودند) می‌توان گفت که در نبرد [[حمراءالاسد]] نزدیک ششصد و اندی شرکت کرده‌اند. برخی [[منابع حدیثی]] چون [[بخاری]] به [[خطا]] عدد [[سپاه]] حمراءالاسد را ۷۰ نفر دانسته‌اند<ref>رک: البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۸؛ صحیح البخاری، ج ۵، ص ۳۸.</ref>.
 
[[خدا]] از میان این عده به حاضران زخمی به ویژه [[نیکوکاران]] آنها [[عنایت خاص]] و از ایشان در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> به [[نیکی]] یاد کرده و [[پاداش]] بزرگی برای آنان نهاده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۸۸.</ref>. آیات {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است. جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۵.</ref> این [[سوره]] نیز که در ادامه آیه پیشین آمده‌اند به همین رخداد ربط دارند<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۹ - ۱۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۷ - ۲۷۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۱.</ref>. خدا در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> می‌فرماید وقتی به اعزامیان خبر رسید که [[قریشیان]] دوباره توان خود را [[بسیج]] کرده‌اند تا به شما [[حمله]] برند، نه تنها نترسیدند، بر ایمانشان نیز افزوده شد و خدا را برای خود بس دانستند. درباره ترسانندگان مسلمانان دو احتمال هست:
# احتمال نخست آن است که [[پیروان]] [[عبدالله بن ابی]] می‌کوشیدند مانع [[رویارویی]] دوباره مسلمانان با [[قریش]] شوند و با برجسته ساختن [[قدرت]] [[سپاه قریش]] مسلمانان را بترسانند. آنان [[گمان]] داشتند [[انصار]] در [[همراهی]] [[پیامبر]] {{صل}} در نبرد قریش به خطا رفته‌اند و اینجا [[اشتباه]] خود را تکرار می‌کنند.
# برخی [[مفسران]] اشاره کرده‌اند که [[مسلمانان]] پس از استقرار در حمراء الاسد، [[پیام]] دریافت کردند که [[قریش]] در آستانه [[حمله]] به آنهاست و آن‌گاه بود که [[خدا]] را برای خود بس دانستند<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸.</ref>. به استناد ادامه [[آیه]] به نظر می‌رسد احتمال نخست قوی‌تر باشد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.
 
== حرکت به سوی جنگ ==
به هر روی، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[تعیین]] [[عبدالله بن ام‌مکتوم]] به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]]<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> [[پرچم]] [[جنگ]] را به دست [[حضرت علی]] {{ع}} سپرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۲.</ref> و در شوّال (۳۲ ماه پس از [[هجرت]])<ref>المغاری، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref> به سمت [[دشمن]] حرکت کردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref>. بر اثر [[اختلاف]] نظر درباره [[زمان]] [[نبرد]] [[احد]]، اعزام حمراء الاسد را نیز به اختلاف، ۸<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> یا ۱۵<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ المحبر، ص ۱۱۳.</ref> [[شوال]] گزارش کرده‌اند. آنان به راه خود ادامه دادند، تا آنکه در [[حمراءالاسد]] در ۸ میلی مدینه<ref>معجم البلدان، ج۲، ص ۳۰۱؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۴۶۸؛ مراصد الاطلاع، ج ۱، ص ۴۲۴.</ref> اردو زدند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۱۷.</ref>. بر این اساس، کمترین فاصله اردوگاه [[پیامبر]] {{صل}} با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای حضرت تا حمراءالاسد "ثابت بن ضحاک انصاری" بود<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۰۵؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>.
 
در حمراءالاسد پیامبر {{صل}} با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، روبه رو شد و آنها را همانجا به خاک سپرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. [[شب]] هنگام [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] داد هر یک از [[سپاهیان]] آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> و [[مسلمانان]] نیز هیزم‌هایی را که در [[روز]] انباشته بودند [[آتش]] زدند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref>. عدد این شعله‌ها را نزدیک ۵۰۰ شعله برشمرده‌اند. هر چند اردوگاه پیامبر {{صل}} از اردوگاه [[قریش]] فاصله داشت، در [[تاریکی]] شب برای قریش رؤیت‌ پذیر بود<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. این [[پیام]] برای قریش گویای حضور و [[روحیه]] آن سوی [[جبهه]] بود؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. [[معبد بن ابی معبد خزاعی]] در مسیرش به [[مکه]] پیامبر {{صل}} و اصحابش را دید و در ادامه راه و [[مشاهده]] [[سپاه قریش]] وقتی از [[تصمیم]] آنان برای بازگشت به [[مدینه]] [[آگاه]] شد، به آنها سفارش کرد از این [[خیال]] [[دست]] بردارند؛ که پیامبر {{صل}} و یارانش سخت [[خشمگین]] هستند و آمده‌اند [[انتقام]] بگیرند و به آنان هشدار داد کسانی نیز که دیروز در [[احد]] نبودند همراه پیامبر {{صل}}‌اند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۲.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
 
== بازگشت قریش ==
برپایه [[روایت]] [[سدی]]، [[خدا]] در این [[زمان]] هراسی درون آنان انداخت تا از تصمیم خود برگردند که در [[آیه]] {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref> به آن اشاره شده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۸۱؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۵۷.</ref>. از سوی دیگر، [[قریش]] نیز در پی [[تضعیف]] روحیه مسلمانان برآمده و به ترفندهای [[تبلیغی]] دست زدند و چون گروهی از [[قبیله]] عبدقیس به قصد رفتن به [[مدینه]] با [[سپاه قریش]] روبه‌رو شدند، [[ابوسفیان]] از آنها خواست تا خبر حرکت [[لشکر]] خویش را به سوی [[پیامبر]] {{صل}} برای نابودی دیگر [[یاران]] حضرت به آنها اعلام کنند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹ - ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و آنان در حمراء الاسد این خبر را به [[رسول خدا]] {{صل}} رساندند و ایشان نیز جمله "[[خدا]] برای ما کافی است" را تکرار کردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref>. این پاسخ بیانگر [[ایمان راسخ]] حضرت به [[امداد الهی]] بود. تاکتیک ایشان و [[ایستادگی]] و [[وفاداری]] یارانشان، [[سپاهیان]] [[قریش]] را از [[تصمیم]] خود بازداشت و به سوی [[مکه]] بازگشتند<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref>. در ادامه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref> اشاره می‌کند، با آنکه برخی [[سپاه]] را از [[قدرت]] [[قریش]] می‌ترساندند، هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی [[خرسندی]] خدا بودند و با [[نعمت]] و [[بخشش خدا]] بازگشتند<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۲۰ - ۱۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۴.</ref> و خدا در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref> بیان می‌دارد که این وحشت‌ها را [[شیطان]] می‌افکند و از [[مؤمنان]] می‌خواهد تنها از او بترسند و از [[دوستان شیطان]] ([[کافران]]) نهراسند<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۹۰.</ref>.
 
پیامبر {{صل}} که از [[دوشنبه]] تا چهارشنبه در [[حمراءالاسد]] مانده بودند<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> به مدینه بازگشتند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲، ۱۰۴.</ref>. این [[لشکرکشی]] را ۵ [[روز]]، دانسته‌اند<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> که با [[محاسبه]] سه روز اقامت، دو روز به جابه‌جایی‌ها اختصاص یافته است. در این [[زمان]]، [[سعد بن عباده]] تأمین تدارکات [[سپاه]] را به عهده داشت و ۳۰ شتر و شماری گوسفند با خود آورده بود که در این چند روز [[ذبح]] شدند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref>. در راه بازگشت به [[مدینه]] [[لشکر اسلام]] یکی از [[مشرکان]] [[مکه]] را ـ [[ابوعزه جمحی]] ـ دستگیر کرد که در [[جنگ بدر]] [[اسیر]] شده بود و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وی را که عائله‌مند بود، بی‌گرفتن فدیه [[آزاد]] کرد، به شرط اینکه دیگر مشرکان را [[یاری]] نکند؛ اما به [[اصرار]] [[قریش]] در [[جنگ احد]] دیگران را ضد حضرت می‌شوراند، بنابراین به دستور پیامبر {{صل}} کشته شد<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۶۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۳.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۷: خط ۴۳:
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{غزوه‌ها}}
{{غزوه‌ها}}
[[رده:غزوه‌ها]]
 
[[رده: حمراءالاسد]]
[[رده:حمراءالاسد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۶

پس از جنگ بدر، قریش تصمیم گرفت از وسط راه برگشته و کار مسلمانان را یکسره کنند؛ لذا پیامبر فردای جنگ احد تصمیم گرفت با سپاه خود لشکر دشمن را دنبال کند، تا قریش را از بازگشت منصرف سازد. حضرت تنها به حاضران در غزوه احد اجازه داد حضور یابند. سپاه اسلام در حمراءالاسد اردو زدند و شب هنگام پیامبر (ص) دستور داد هر یک از سپاهیان آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد. این پیام برای قریش گویای حضور و روحیه آن سوی جبهه بود. خدا در این زمان هراسی درون قریش انداخت تا از تصمیم خود برگردند و به سوی مکه بازگشتند.

مقدمه

حمراءالاسد نام منطقه‌ای در راه مدینه به مکه است که نزدیک ۸ میل[۱] از مدینه فاصله دارد.

لشکرکشی پیامبر (ص) به این منطقه پس از نبرد احد به غزوه حمراء الاسد معروف است[۲]. جنگ احد، هرچند در آغاز به سود مسلمانان پیش می‌رفت، در پایان به شهادت گروهی از ایشان و پیروزی قریش انجامید.

قریش پس از پیکار، سال آینده را رویارویی پسین برشمردند و سپس به سمت مکه به راه افتادند؛ اما در نخستین منزل‌های مسیر خود دریافتند بهتر است کار مسلمانان را در همین فرصت یکسره کنند. منابع، بیشتر به این نکته اشاره دارند که قریش در راه مکه با یکدیگر مشورت کردند و پس از رایزنی تصمیم گرفتند که برای یکسره کردن کار مسلمانان به مدینه باز گردند[۳]. دقیقا معلوم نیست قریش در چه فاصله‌ای از مدینه به این نتیجه رسیدند؛ ولی مشخص است که در پی این عزم، آنها در روحاء در دو منزلی مدینه[۴](۳۰ یا ۴۱ میلی مدینه)[۵] اردو زدند. در میان آنان برخی، چون صفوان بن امیه، با این اقدام مخالف بودند، زیرا مطمئن نبودند در این مرحله نیز پیروز خواهند شد[۶]. به نظر، پیامبراکرم (ص) نیز احتمال بازگشت آنان را بعید نمی‌دانسته است، ازاین‌رو فردای نبرد احد تصمیم گرفت با سپاه خود لشکر دشمن را دنبال کند، تا قریش را از بازگشت منصرف سازد[۷].

گزارش‌هایی نیز نشان می‌دهند مخبرانی تصمیم قریش را به آگاهی پیامبر (ص) رسانده‌اند[۸]، البته با توجه به فاصله دومنزلی روحاء با مدینه، به نظر، اقدام حضرت پیشگیرانه بوده و سپس از اطلاعات به دست آورده روشن شد که پیش‌بینی‌های ایشان مطابق با واقع است. پیامبر (ص) بی‌درنگ چند تن را که به منطقه شناخت داشتند، پیشاهنگانی برای ردیابی دشمن فرستاد[۹]. براساس روایت مغازی، سران اوس و خزرج (احتمالاً برای محافظت از پیامبر (ص)) شبِ پس از احد را در مسجد خوابیدند. پیامبر اکرم (ص) پس از نماز صبح یکشنبه[۱۰] از بلال خواست تا اعلام کند سپاه دوباره سازماندهی شود[۱۱] و تنها به حاضران در غزوه احد اجازه داد حضور یابند[۱۲]. بزرگان انصار هریک نزد طایفه خود رفته و نیروها را بسیج کردند[۱۳]. تنها جابر بن عبدالله انصاری در نبرد احد شرکت نداشت؛ اما اجازه یافت در غزوه حمراء الاسد حاضر شود. پدر جابر در جنگ احد به او دستور داده بود برای مراقبت از خواهرانش در مدینه بماند. جابر با یادکرد این مسئله از پیامبر (ص) اجازه گرفت در پیکار شرکت کند[۱۴]. در تحلیل تصمیم پیامبر (ص) باید مناسبات قدرت در مدینه را دریافت. رقابت عبدالله ‌بن ابی با حضرت و انصراف او در نبرد احد که به بازگشت ۳۰۰ تن از عرصه کارزار انجامید، می‌توانست بیانگر اهمیت جایگاه عبدالله‌ بن ابی پنداشته شود. حضور کسانی که در نبرد احد شرکت نکرده‌اند در غزوه حمراء الاسد، به این معنی بود که پیامبر (ص) برای حفظ جایگاه خود به گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی صاحب نفوذ مدینه از جمله عبدالله بن ابی وابسته است و این توهّم به اقتدار آن حضرت آسیب می‌رساند.

از آنجا که بخشی از فراخوانده شدگان، مجروحان نبرد احد بودند که مداوای آنها به زمان درازتری نیاز داشت، حرکت سپاه بر مسلمانان اندکی دشوار بود؛ ولی مسلمانان بی‌درنگ پس از اطلاع از دستور پیامبر (ص) و بی‌توجه به مداوای مجروحان خویش، آماده حرکت شدند. طوایفی چون بنی عبدالأشهل و بنی سلمه که بیشترین تلفات را داده بودند، با بیشترین شمار زخمیان، در پیکار حمراء الاسد شرکت کردند[۱۵].[۱۶]

قرآن و غزوه حمراء الاسد

برخی از مفسران نوشته‌اند آیه ﴿وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۷] درباره همین رخداد است[۱۸]. در این آیه آمده است در دستیابی به مشرکان سستی نکنید؛ اگر شما از جراحات و تلفات خود دردمندید، آنان نیز مانند شما از زخم‌ها و کشته‌های خود رنج می‌برند؛ ولی با یکدیگر یکسان نیستید، زیرا شما چیزهایی از خدا امید دارید که آنها ندارند. این مفسران معتقدند آیه یاد شده که در سوره نساء آمده است، می‌بایست در سوره آل عمران و پیش از آیه ﴿الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۹] قرار می‌گرفت[۲۰]. مفاد آیه کاملاً این مدعا را تأیید می‌کند، زیرا مسلمانان تنها در نبرد احد شکست خوردند و بزرگ‌ترین ضربه به قریش نیز در جنگ بدر رخ داد که پیش از کارزار احد بود؛ ضمنا این آیه در جایگاه کنونی‌اش در سوره نساء با آیات پیشین یا پسین خود پیوند ندارد. بر این اساس، آیه یاد شده درپی تمرکز مسلمانان بر وعده‌های الهی و فراموشی شکست‌های پیشین است.

اگر همه پیکارگران احد در این نبرد حاضر شده باشند و با لحاظ شمار شهدای احد (که نزدیک ۷۰ نفر بودند) می‌توان گفت که در نبرد حمراءالاسد نزدیک ششصد و اندی شرکت کرده‌اند. برخی منابع حدیثی چون بخاری به خطا عدد سپاه حمراءالاسد را ۷۰ نفر دانسته‌اند[۲۱].

خدا از میان این عده به حاضران زخمی به ویژه نیکوکاران آنها عنایت خاص و از ایشان در آیه ﴿الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ[۲۲] به نیکی یاد کرده و پاداش بزرگی برای آنان نهاده است[۲۳]. آیات ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۲۴] این سوره نیز که در ادامه آیه پیشین آمده‌اند به همین رخداد ربط دارند[۲۵]. خدا در آیه ﴿الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ[۲۶] می‌فرماید وقتی به اعزامیان خبر رسید که قریشیان دوباره توان خود را بسیج کرده‌اند تا به شما حمله برند، نه تنها نترسیدند، بر ایمانشان نیز افزوده شد و خدا را برای خود بس دانستند. درباره ترسانندگان مسلمانان دو احتمال هست:

  1. احتمال نخست آن است که پیروان عبدالله بن ابی می‌کوشیدند مانع رویارویی دوباره مسلمانان با قریش شوند و با برجسته ساختن قدرت سپاه قریش مسلمانان را بترسانند. آنان گمان داشتند انصار در همراهی پیامبر (ص) در نبرد قریش به خطا رفته‌اند و اینجا اشتباه خود را تکرار می‌کنند.
  2. برخی مفسران اشاره کرده‌اند که مسلمانان پس از استقرار در حمراء الاسد، پیام دریافت کردند که قریش در آستانه حمله به آنهاست و آن‌گاه بود که خدا را برای خود بس دانستند[۲۷]. به استناد ادامه آیه به نظر می‌رسد احتمال نخست قوی‌تر باشد[۲۸].

حرکت به سوی جنگ

به هر روی، پیامبر اکرم (ص) با تعیین عبدالله بن ام‌مکتوم به جانشینی خویش در مدینه[۲۹] پرچم جنگ را به دست حضرت علی (ع) سپرد[۳۰] و در شوّال (۳۲ ماه پس از هجرت)[۳۱] به سمت دشمن حرکت کردند[۳۲]. بر اثر اختلاف نظر درباره زمان نبرد احد، اعزام حمراء الاسد را نیز به اختلاف، ۸[۳۳] یا ۱۵[۳۴] شوال گزارش کرده‌اند. آنان به راه خود ادامه دادند، تا آنکه در حمراءالاسد در ۸ میلی مدینه[۳۵] اردو زدند[۳۶]. بر این اساس، کمترین فاصله اردوگاه پیامبر (ص) با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای حضرت تا حمراءالاسد "ثابت بن ضحاک انصاری" بود[۳۷].

در حمراءالاسد پیامبر (ص) با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، روبه رو شد و آنها را همانجا به خاک سپرد[۳۸]. شب هنگام پیامبر (ص) دستور داد هر یک از سپاهیان آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد[۳۹] و مسلمانان نیز هیزم‌هایی را که در روز انباشته بودند آتش زدند[۴۰]. عدد این شعله‌ها را نزدیک ۵۰۰ شعله برشمرده‌اند. هر چند اردوگاه پیامبر (ص) از اردوگاه قریش فاصله داشت، در تاریکی شب برای قریش رؤیت‌ پذیر بود[۴۱]. این پیام برای قریش گویای حضور و روحیه آن سوی جبهه بود؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. معبد بن ابی معبد خزاعی در مسیرش به مکه پیامبر (ص) و اصحابش را دید و در ادامه راه و مشاهده سپاه قریش وقتی از تصمیم آنان برای بازگشت به مدینه آگاه شد، به آنها سفارش کرد از این خیال دست بردارند؛ که پیامبر (ص) و یارانش سخت خشمگین هستند و آمده‌اند انتقام بگیرند و به آنان هشدار داد کسانی نیز که دیروز در احد نبودند همراه پیامبر (ص)‌اند[۴۲].[۴۳]

بازگشت قریش

برپایه روایت سدی، خدا در این زمان هراسی درون آنان انداخت تا از تصمیم خود برگردند که در آیه ﴿سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ[۴۴] به آن اشاره شده است[۴۵]. از سوی دیگر، قریش نیز در پی تضعیف روحیه مسلمانان برآمده و به ترفندهای تبلیغی دست زدند و چون گروهی از قبیله عبدقیس به قصد رفتن به مدینه با سپاه قریش روبه‌رو شدند، ابوسفیان از آنها خواست تا خبر حرکت لشکر خویش را به سوی پیامبر (ص) برای نابودی دیگر یاران حضرت به آنها اعلام کنند[۴۶] و آنان در حمراء الاسد این خبر را به رسول خدا (ص) رساندند و ایشان نیز جمله "خدا برای ما کافی است" را تکرار کردند[۴۷]. این پاسخ بیانگر ایمان راسخ حضرت به امداد الهی بود. تاکتیک ایشان و ایستادگی و وفاداری یارانشان، سپاهیان قریش را از تصمیم خود بازداشت و به سوی مکه بازگشتند[۴۸]. در ادامه، آیه ﴿فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ[۴۹] اشاره می‌کند، با آنکه برخی سپاه را از قدرت قریش می‌ترساندند، هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی خرسندی خدا بودند و با نعمت و بخشش خدا بازگشتند[۵۰] و خدا در آیه ﴿إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۵۱] بیان می‌دارد که این وحشت‌ها را شیطان می‌افکند و از مؤمنان می‌خواهد تنها از او بترسند و از دوستان شیطان (کافران) نهراسند[۵۲].

پیامبر (ص) که از دوشنبه تا چهارشنبه در حمراءالاسد مانده بودند[۵۳] به مدینه بازگشتند[۵۴]. این لشکرکشی را ۵ روز، دانسته‌اند[۵۵] که با محاسبه سه روز اقامت، دو روز به جابه‌جایی‌ها اختصاص یافته است. در این زمان، سعد بن عباده تأمین تدارکات سپاه را به عهده داشت و ۳۰ شتر و شماری گوسفند با خود آورده بود که در این چند روز ذبح شدند[۵۶]. در راه بازگشت به مدینه لشکر اسلام یکی از مشرکان مکه را ـ ابوعزه جمحی ـ دستگیر کرد که در جنگ بدر اسیر شده بود و پیامبر اکرم (ص) وی را که عائله‌مند بود، بی‌گرفتن فدیه آزاد کرد، به شرط اینکه دیگر مشرکان را یاری نکند؛ اما به اصرار قریش در جنگ احد دیگران را ضد حضرت می‌شوراند، بنابراین به دستور پیامبر (ص) کشته شد[۵۷].[۵۸]

منابع

پانویس

  1. معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۴۶۸؛ معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۰۱؛ الروض المعطار، ص ۲۰۰.
  2. الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱ - ۲۱۲؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۱۲ - ۳۱۴.
  3. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۳ - ۵۴.
  4. احسن التقاسیم، ص ۱۰۶؛ الروض المعطار، ص ۲۷۷؛ معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۶۸۱.
  5. معجم ما استعجم، ج ۲، ص ۶۸۱؛ مراصد الاطلاع، ج ۲، ص ۶۳۷؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۷۵.
  6. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.
  7. الکامل، ج ۲، ص ۱۶۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ الرحیق المختوم، ص ۲۸۴.
  8. دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۹ و ۳۱۳؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۵۶.
  9. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.
  10. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ نهایة الارب، ج ۱۷، ص ۱۲۶.
  11. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.
  12. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.
  13. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.
  14. الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.
  15. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.
  16. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «حمراءالاسد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  17. «و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتاده‌اید آنان نیز چون شما به رنج افتاده‌اند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.
  18. مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۸۶؛ البرهان، ج ۱، ص ۶۹۴.
  19. «کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.
  20. البرهان، ج ۱، ص ۶۹۴؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۲۵.
  21. رک: البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۸؛ صحیح البخاری، ج ۵، ص ۳۸.
  22. «کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.
  23. جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۸۸.
  24. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است. جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۵.
  25. جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۹ - ۱۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۷ - ۲۷۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۱.
  26. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
  27. جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸.
  28. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «حمراءالاسد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  29. السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.
  30. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۲.
  31. المغاری، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.
  32. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.
  33. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۳.
  34. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ المحبر، ص ۱۱۳.
  35. معجم البلدان، ج۲، ص ۳۰۱؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۴۶۸؛ مراصد الاطلاع، ج ۱، ص ۴۲۴.
  36. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۱۷.
  37. الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۰۵؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۷۵.
  38. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.
  39. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.
  40. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.
  41. الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.
  42. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۲.
  43. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «حمراءالاسد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  44. «به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  45. جامع البیان، ج ۴، ص ۸۱؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۵۷.
  46. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹ - ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.
  47. المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.
  48. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.
  49. «پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
  50. جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۲۰ - ۱۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۴.
  51. «جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.
  52. جامع البیان، ج ۴، ص ۱۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۹۰.
  53. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.
  54. المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲، ۱۰۴.
  55. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.
  56. المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.
  57. السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۶۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۳.
  58. حاجی‌زاده، یدالله، مقاله «حمراءالاسد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.