ظلم‌ستیزی در معارف و سیره سجادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸۶: خط ۸۶:
* [[سنن خداوندی]] و [[سرنوشت تجاوزپیشه‌گان]]
* [[سنن خداوندی]] و [[سرنوشت تجاوزپیشه‌گان]]
* [[تربیت شاگردان مجاهد]]: پس از این که [[امام حسین]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[خفقان]] شدیدی بر [[جامعه]] [[حاکم]] گشت. به گونه‌ای که "[[مسعودی]]" مینویسد: "[[علی بن الحسین]]{{ع}}،[[ امامت]] را به صورت مخفی و با [[تقیه]] شدید و در زمانی دشوار عهده‌دار گردید"<ref>اثبات الوصیه، ص۱۶۷.</ref>. به این جهت [[امام]]{{ع}} به [[تربیت]] انسان‌هایی [[همت]] گمارد که بتوانند با [[روشنگری]] و توضیح [[معارف الهی]] مسیر [[اسلام راستین]] و [[تشیع]] سرخ [[علوی]] را استمرار بخشند. یکی از این [[شاگردان]] "[[یحیی]] بن ام طویل" است که در [[مسجد پیامبر]]{{صل}}، در [[مدینه]]، برای [[مردم]] سخن میگفت و طرفداران [[ستمگران]] را این چنین مخاطب قرار میداد: "ما [[مخالف]] شما و منکر [[راه]] و روش شما هستیم. میان ما و شما [[دشمنی]] آشکار و همیشگی است. هر کس به [[امام علی]]{{ع}}[[ دشنام]] دهد، [[لعنت خدا]] بر او باد و ما از [[آل مروان]] و آنچه غیر [[خدا]] می‌پرستید، بیزاریم<ref>کلینی، کافی، ج۲، باب مجالسة اهل المعاصی، ص۳۷۹-۳۸۰.</ref>. به همین جهت "[[حجاج]] بن [[یوسف]]" دست‌ها و پاهای او را [[قطع]] کرد و این [[شاگرد]] [[مکتب]] [[عشق]] با [[شهادت]]، که [[هنر]] مردان [[خدا]] است،[[ دنیا]] را [[وداع]] کرد"<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۱۲۳.</ref>. اصولاً [[شخصیت امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} به عنوان نمونه‌ای متعالی از [[مبارزه]] علیه [[حکومت اموی]] مطرح بود [[مردم]] او را با همین جهت‌گیری میشناختند. در همین راستا نام و یاد آنان از نظر [[خلفای بنی امیه]][[ جرم]] محسوب میشد و کسانی که آن [[حضرت]] از آنان [[ستایش]] و یا تعریف میکرد، به زندان افکند از "[[بیت المال]]" [[محروم]] میساختند. چنانکه [[فرزدق]] شاعر همین [[عاقبت]] و فرجام را یافت و او که فقط شعری در [[مدح]] [[علی بن الحسین]]{{ع}} خواند به زندان افتاد و نامش از [[دیوان]] [[مالی]] حذف شد. بدین‌خاطر بود که [[دشمنان]] نتوانستند [[حضرت سجاد]]{{ع}} را [[تحمل]] کنند و در سال ۹۵ [[هجری قمری]]، در سن پنجاه و هفت سالگی، به [[دست]] هشام بن [[عبدالملک]] و به [[نقلی]] [[ولید]] بن [[عبدالملک]] به [[شهادت]] رسید و با غروب غمگینانه خویش [[جهان تشیع]] را [[عزادار]] ساخت<ref>وفات حضرت را در دوازدهم، هجدهم یا بیست و پنجم محرم سال ۹۵ یا ۹۴ هجری نقل کرده‌اند.</ref><ref>[[عباس کوثری|کوثری، عباس]]، [[پرتوی از مبارزات امام سجاد (کتاب)|پرتوی از مبارزات امام سجاد]]</ref>.
* [[تربیت شاگردان مجاهد]]: پس از این که [[امام حسین]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[خفقان]] شدیدی بر [[جامعه]] [[حاکم]] گشت. به گونه‌ای که "[[مسعودی]]" مینویسد: "[[علی بن الحسین]]{{ع}}،[[ امامت]] را به صورت مخفی و با [[تقیه]] شدید و در زمانی دشوار عهده‌دار گردید"<ref>اثبات الوصیه، ص۱۶۷.</ref>. به این جهت [[امام]]{{ع}} به [[تربیت]] انسان‌هایی [[همت]] گمارد که بتوانند با [[روشنگری]] و توضیح [[معارف الهی]] مسیر [[اسلام راستین]] و [[تشیع]] سرخ [[علوی]] را استمرار بخشند. یکی از این [[شاگردان]] "[[یحیی]] بن ام طویل" است که در [[مسجد پیامبر]]{{صل}}، در [[مدینه]]، برای [[مردم]] سخن میگفت و طرفداران [[ستمگران]] را این چنین مخاطب قرار میداد: "ما [[مخالف]] شما و منکر [[راه]] و روش شما هستیم. میان ما و شما [[دشمنی]] آشکار و همیشگی است. هر کس به [[امام علی]]{{ع}}[[ دشنام]] دهد، [[لعنت خدا]] بر او باد و ما از [[آل مروان]] و آنچه غیر [[خدا]] می‌پرستید، بیزاریم<ref>کلینی، کافی، ج۲، باب مجالسة اهل المعاصی، ص۳۷۹-۳۸۰.</ref>. به همین جهت "[[حجاج]] بن [[یوسف]]" دست‌ها و پاهای او را [[قطع]] کرد و این [[شاگرد]] [[مکتب]] [[عشق]] با [[شهادت]]، که [[هنر]] مردان [[خدا]] است،[[ دنیا]] را [[وداع]] کرد"<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۱۲۳.</ref>. اصولاً [[شخصیت امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} به عنوان نمونه‌ای متعالی از [[مبارزه]] علیه [[حکومت اموی]] مطرح بود [[مردم]] او را با همین جهت‌گیری میشناختند. در همین راستا نام و یاد آنان از نظر [[خلفای بنی امیه]][[ جرم]] محسوب میشد و کسانی که آن [[حضرت]] از آنان [[ستایش]] و یا تعریف میکرد، به زندان افکند از "[[بیت المال]]" [[محروم]] میساختند. چنانکه [[فرزدق]] شاعر همین [[عاقبت]] و فرجام را یافت و او که فقط شعری در [[مدح]] [[علی بن الحسین]]{{ع}} خواند به زندان افتاد و نامش از [[دیوان]] [[مالی]] حذف شد. بدین‌خاطر بود که [[دشمنان]] نتوانستند [[حضرت سجاد]]{{ع}} را [[تحمل]] کنند و در سال ۹۵ [[هجری قمری]]، در سن پنجاه و هفت سالگی، به [[دست]] هشام بن [[عبدالملک]] و به [[نقلی]] [[ولید]] بن [[عبدالملک]] به [[شهادت]] رسید و با غروب غمگینانه خویش [[جهان تشیع]] را [[عزادار]] ساخت<ref>وفات حضرت را در دوازدهم، هجدهم یا بیست و پنجم محرم سال ۹۵ یا ۹۴ هجری نقل کرده‌اند.</ref><ref>[[عباس کوثری|کوثری، عباس]]، [[پرتوی از مبارزات امام سجاد (کتاب)|پرتوی از مبارزات امام سجاد]]</ref>.
 
* [[مبارزه با عامان درباری]]: "[[محمد بن مسلم زهری]]" که از [[دانشمندان]] [[دینی]] آن عصر به شمار می‌آمد، در زمان [[حکومت]] "[[عبدالملک مروان]]" جذب دربار شد و تا آخر [[عمر]] با دربار [[بنی امیه]] [[همکاری]] نزدیک داشت. [[امام سجاد]]{{ع}} در نامه‌ای او را [[توبیخ]] و [[سرزنش]] کرد. به فرازهایی از آن [[پیام]] توجه کنید:
#در آغاز [[نامه]] خطاب به او می‌نویسد: تو در حالتی قرار گرفته‌ای که هر کس از این وضع تو اطلاع یابد سزاوار است به حال تو ترحم کند.
# بدان کمترین چیزی که [[کتمان]] کردی و سبک‌ترین چیزی که بر دوش گرفتی، این است که [[وحشت]] [[ستمگر]] را به [[آرامش]] تبدیل کردی و چون به او نزدیک شدی و [[دعوت]] او را [[اجابت]] نمودی، [[راه]] [[گمراهی]] را برای او هموار ساختی.
# آنگاه که چیزهایی به تو دادند که [[حق]] تو نبود، گرفتی و به فردی نزدیک شدی که هیچ حقی را به کسی باز نگردانده است و هنگامی که تو را به خود نزدیک ساخت، هیچ باطلی را برطرف نکردی و کسی را که [[دشمن]] خداست، به [[دوستی]] خویش گزیدی.
# اینک از تمام منصب‌های خویش [[کناره‌گیری]] کن تا به [[پاکان]] و [[صالحان]] پیشین ملحق شوی.
# نزدیک‌ترین [[وزیران]] و قوی‌ترین یارانشان به قدری که تو [[فساد]] آنها را در چشم [[مردم]] [[صلاح]] جلوه دادی، نتوانسته‌اند به آنان کمک کنند<ref>تحف العقول، «سخنان امام زین العابدین{{ع}}».</ref><ref>[[عباس کوثری|کوثری، عباس]]، [[پرتوی از مبارزات امام سجاد (کتاب)|پرتوی از مبارزات امام سجاد]]</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۵

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلم‌ستیزی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


الزامات و مصادیق ظلم‌ستیزی از منظر امام سجاد(ع)

شناسایی حق

سبب‌شناسی وقوع ظلم

ویژگی‌های ظالمان

گونه‌های مواجهه با ظالمان

راهبرد خنثی‌سازی فساد

مؤلفه‌های ظلم‌ستیزی از منظر امام سجاد(ع)

مؤلفه‌های فردی در ظلم‌ستیزی

مؤلفه‌های اجتماعی در ظلم‌ستیزی

  1. در آغاز نامه خطاب به او می‌نویسد: تو در حالتی قرار گرفته‌ای که هر کس از این وضع تو اطلاع یابد سزاوار است به حال تو ترحم کند.
  2. بدان کمترین چیزی که کتمان کردی و سبک‌ترین چیزی که بر دوش گرفتی، این است که وحشت ستمگر را به آرامش تبدیل کردی و چون به او نزدیک شدی و دعوت او را اجابت نمودی، راه گمراهی را برای او هموار ساختی.
  3. آنگاه که چیزهایی به تو دادند که حق تو نبود، گرفتی و به فردی نزدیک شدی که هیچ حقی را به کسی باز نگردانده است و هنگامی که تو را به خود نزدیک ساخت، هیچ باطلی را برطرف نکردی و کسی را که دشمن خداست، به دوستی خویش گزیدی.
  4. اینک از تمام منصب‌های خویش کناره‌گیری کن تا به پاکان و صالحان پیشین ملحق شوی.
  5. نزدیک‌ترین وزیران و قوی‌ترین یارانشان به قدری که تو فساد آنها را در چشم مردم صلاح جلوه دادی، نتوانسته‌اند به آنان کمک کنند[۶][۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. اثبات الوصیه، ص۱۶۷.
  2. کلینی، کافی، ج۲، باب مجالسة اهل المعاصی، ص۳۷۹-۳۸۰.
  3. اختیار معرفة الرجال، ص۱۲۳.
  4. وفات حضرت را در دوازدهم، هجدهم یا بیست و پنجم محرم سال ۹۵ یا ۹۴ هجری نقل کرده‌اند.
  5. کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد
  6. تحف العقول، «سخنان امام زین العابدین(ع)».
  7. کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد