شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۹: خط ۱۹:
[[پرونده:1103557498.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی ربانی گلپایگانی]]]]
[[پرونده:1103557498.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی ربانی گلپایگانی]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در مقاله ''«[[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در مقاله ''«[[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[عالمان شیعه]] بر این باورند که آیه تبلیغ، در [[آخرین سال عمر پیامبر]] و در روز [[هیجدهم ذی‌حجّه]] یعنی در [[حجة الوداع]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۲۱. </ref> و سیاق آن بیانگر این است که [[پیامبر]]{{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، [[رسالت]] او ناقص و نامقبول خواهد بود. [[بدیهی]] است [[پیامبر]]{{صل}} تا آن زمان همۀ اصول و [[فروع اسلام]] را به [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] کرده بود و [[مسلمانان]] به آنها عمل می‌کردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی [[ابلاغ]] نشده بود مسئله [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} بود. [[نگرانی]] [[پیامبر]]{{صل}} این بود که با [[ابلاغ]] این [[دستور الهی]]، [[منافقان]] که از هر فرصتی برای ضربه زدن به [[اسلام]] استفاده می‌کردند، چنین وانمود کنند که [[پیامبر]]{{صل}} در [[حقیقت]] به همان [[سنت‌های قومی]] و قبیلگی عمل می‌کند و مسئله [[رهبری]] او نیز که به عنوان امری [[الهی]] [[تبلیغ]] می‌شد، ریشه در سنت‌های مزبور دارد. اگر این [[تفکر]] در میان [[مسلمانان]] [[نفوذ]] می‌کرد، همه تلاش‌های [[طاقت]] فرسای [[پیامبر]]{{صل}} در طول دوران [[نبوت]]، مخدوش می‌گردید. [[خداوند]] به او [[اطمینان]] داد که [[کافران]] و [[منافقان]] از نقشه‌های خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون [[نگرانی]] از این جهت [[مأموریت الهی]] خویش را [[ابلاغ]] کند. بر این اساس، [[پیامبر]]{{صل}} در هیجدهم ذی الحجه و در [[غدیر خم]] به [[مأموریت]] ویژه خود [[جامه]] عمل پوشانید و [[علی]]{{ع}} را به عنوان [[رهبر]] [[امت اسلامی]] پس از خود معرفی کرد»<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۵۰. </ref>.
 
«[[عالمان شیعه]] بر این باورند که آیه تبلیغ، در [[آخرین سال عمر پیامبر]] و در روز [[هیجدهم ذی‌حجّه]] یعنی در [[حجة الوداع]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۲۱. </ref> و سیاق آن بیانگر این است که [[پیامبر]]{{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، [[رسالت]] او ناقص و نامقبول خواهد بود. [[بدیهی]] است [[پیامبر]]{{صل}} تا آن زمان همۀ اصول و [[فروع اسلام]] را به [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] کرده بود و [[مسلمانان]] به آنها عمل می‌کردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی [[ابلاغ]] نشده بود مسئله [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} بود. [[نگرانی]] [[پیامبر]]{{صل}} این بود که با [[ابلاغ]] این [[دستور الهی]]، [[منافقان]] که از هر فرصتی برای ضربه زدن به [[اسلام]] استفاده می‌کردند، چنین وانمود کنند که [[پیامبر]]{{صل}} در [[حقیقت]] به همان [[سنت‌های قومی]] و قبیلگی عمل می‌کند و مسئله [[رهبری]] او نیز که به عنوان امری [[الهی]] [[تبلیغ]] می‌شد، ریشه در سنت‌های مزبور دارد. اگر این [[تفکر]] در میان [[مسلمانان]] [[نفوذ]] می‌کرد، همه تلاش‌های [[طاقت]] فرسای [[پیامبر]]{{صل}} در طول دوران [[نبوت]]، مخدوش می‌گردید. [[خداوند]] به او [[اطمینان]] داد که [[کافران]] و [[منافقان]] از نقشه‌های خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون [[نگرانی]] از این جهت [[مأموریت الهی]] خویش را [[ابلاغ]] کند. بر این اساس، [[پیامبر]]{{صل}} در هیجدهم ذی الحجه و در [[غدیر خم]] به [[مأموریت]] ویژه خود [[جامه]] عمل پوشانید و [[علی]]{{ع}} را به عنوان [[رهبر]] [[امت اسلامی]] پس از خود معرفی کرد»<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۵۰. </ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۲۷: خط ۲۸:
| پاسخ‌دهنده = رضا محمدی
| پاسخ‌دهنده = رضا محمدی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[رضا محمدی]]''' در مقاله ''«[[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[رضا محمدی]]''' در مقاله ''«[[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«این [[آیه]] به اتّفاق نظر [[محدّثان]] [[شیعه]] و تصریح گروه بسیاری از [[مفسران]] [[اهل سنّت]] در محل "[[غدیر خم]]" و سال [[حجه الوداع]] -[[سال]] آخر [[عمر]] [[پیامبر]]{{صل}}- نازل شد. لحن و آهنگ [[آیه]] حکایت از امر مهمّی دارد که مساوی و معادل امر [[نبوّت]] و [[رسالت]] است. [[ابلاغ]] چه امری در آخرین روزهای [[حیات پیامبر]]{{صل}} (هفتاد روز قبل از [[رحلت]]) آن چنان مهمّ است که تلاش بیست و سه ساله [[پیامبر]]{{صل}} در [[ابلاغ]] [[رسالت]]، در گرو انجام آن است؟ [[پیامبر]]{{صل}} که در طول [[رسالت]] بیست و سه ساله خود از هیچ چیز نترسیده بود و هنگامی که یک تنه و با [[همراهی]] [[نوجوانی]] نورس و همسرش کار را شروع کرد هیچ‌گاه از آن همه [[دشمن]] نیرومند نهراسید، حال که [[اسلام]] تقریباً تمام [[جزیرة العرب]] را تسخیر کرده و [[مسلمانان]] قدرتمند هستند، [[پیامبر]] از چه خطری ممکن است بترسد؟ [[بدیهی]] است که این خطر از خارج نیست بلکه از داخل [[جامعه اسلامی]] است و روشن است که [[پیامبر]]{{صل}} بر [[جان]] خود نمی‌ترسد، بلکه بر [[اسلام]] و [[تفرقه]] [[مسلمانان]] می‌ترسد؛ زیرا [[پیامبری]] که به فرموده [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} هنگام [[نبرد]] هرگاه کار سخت می‌شد، [[مسلمانان]] پناهگاهی جز او نمی‌یافتند و او با [[آرامش]] کامل آنان را [[پناه]] میداد، شخصی نبود که از [[دشمنی]] [[هراس]] داشته باشد.
 
«این [[آیه]] به اتّفاق نظر [[محدّثان]] [[شیعه]] و تصریح گروه بسیاری از [[مفسران]] [[اهل سنّت]] در محل "[[غدیر خم]]" و سال [[حجه الوداع]] -[[سال]] آخر [[عمر]] [[پیامبر]]{{صل}}- نازل شد. لحن و آهنگ [[آیه]] حکایت از امر مهمّی دارد که مساوی و معادل امر [[نبوّت]] و [[رسالت]] است. [[ابلاغ]] چه امری در آخرین روزهای [[حیات پیامبر]]{{صل}} (هفتاد روز قبل از [[رحلت]]) آن چنان مهمّ است که تلاش بیست و سه ساله [[پیامبر]]{{صل}} در [[ابلاغ]] [[رسالت]]، در گرو انجام آن است؟ [[پیامبر]]{{صل}} که در طول [[رسالت]] بیست و سه ساله خود از هیچ چیز نترسیده بود و هنگامی که یک تنه و با [[همراهی]] [[نوجوانی]] نورس و همسرش کار را شروع کرد هیچ‌گاه از آن همه [[دشمن]] نیرومند نهراسید، حال که [[اسلام]] تقریباً تمام [[جزیرة العرب]] را تسخیر کرده و [[مسلمانان]] قدرتمند هستند، [[پیامبر]] از چه خطری ممکن است بترسد؟ [[بدیهی]] است که این خطر از خارج نیست بلکه از داخل [[جامعه اسلامی]] است و روشن است که [[پیامبر]]{{صل}} بر [[جان]] خود نمی‌ترسد، بلکه بر [[اسلام]] و [[تفرقه]] [[مسلمانان]] می‌ترسد؛ زیرا [[پیامبری]] که به فرموده [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} هنگام [[نبرد]] هرگاه کار سخت می‌شد، [[مسلمانان]] پناهگاهی جز او نمی‌یافتند و او با [[آرامش]] کامل آنان را [[پناه]] میداد، شخصی نبود که از [[دشمنی]] [[هراس]] داشته باشد.


آری! آنچه [[پیامبر]]{{صل}} را می‌ترسانید این بود که با معرّفی [[جانشین]] خود- که [[خدا]] او را [[برگزیده]] است -[[ایمان]] عدّه‌ای با تصوّرات واهی و تحت تأثیر [[روح]] قبیلگی و با اثرپذیری از معیارهای [[جاهلی]] و با این [[پندار]] که [[پیامبر]]{{صل}} [[قبیله]] خود را [[حاکمیت]] می‌بخشد، [[متزلزل]] گردید و [[اختلاف]] و دو دستگی [[اسلام]] را به مخاطره اندازد که [[خداوند]] فرمود: زحمات تو را [[خدا]] از آسیب [[مردم]] [[حفظ]] خواهد کرد.
آری! آنچه [[پیامبر]]{{صل}} را می‌ترسانید این بود که با معرّفی [[جانشین]] خود- که [[خدا]] او را [[برگزیده]] است -[[ایمان]] عدّه‌ای با تصوّرات واهی و تحت تأثیر [[روح]] قبیلگی و با اثرپذیری از معیارهای [[جاهلی]] و با این [[پندار]] که [[پیامبر]]{{صل}} [[قبیله]] خود را [[حاکمیت]] می‌بخشد، [[متزلزل]] گردید و [[اختلاف]] و دو دستگی [[اسلام]] را به مخاطره اندازد که [[خداوند]] فرمود: زحمات تو را [[خدا]] از آسیب [[مردم]] [[حفظ]] خواهد کرد.
خط ۴۰: خط ۴۲:
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی فیاض‌بخش
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی فیاض‌بخش
| پاسخ = آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[شأن نزول]] این [[آیه]] و [[آیه اکمال]] در یک [[سیاق]] است. خلاصه ماجرا چنین است که بعد از [[حجة‌الوداع]]، [[خداوند]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را [[مأمور]] کرد که رسماً [[جانشینی]] و [[وصایت]] [[علی]]{{ع}} را به [[مردم]] اعلام نماید و [[ولایت]] ایشان را به آنان [[آگاهی]] دهد. [[رسول الله]]{{صل}} می‌ترسید که مبادا مردم ایشان را متهم ساخته و زبان به طعنش گشایند و بگویند که در میان همه [[مسلمانان]]، داماد و پسر عمش را نامزد این [[منصب]] کرده است. از این رو، [[خدای تعالی]] این آیه را با ادبیاتی تأکیدی فرو فرستاد و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[روز]] [[غدیرخم]]، در آن واقعه معروف- که ذیل [[آیه ولایت]] بدان اشاره گردیده است<ref>ر.ک: برهان اول، آیه ولایت.</ref> -امر [[ولایت علی]]{{ع}} را اعلام فرمود.
 
«[[شأن نزول]] این [[آیه]] و [[آیه اکمال]] در یک [[سیاق]] است. خلاصه ماجرا چنین است که بعد از [[حجة‌الوداع]]، [[خداوند]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را [[مأمور]] کرد که رسماً [[جانشینی]] و [[وصایت]] [[علی]]{{ع}} را به [[مردم]] اعلام نماید و [[ولایت]] ایشان را به آنان [[آگاهی]] دهد. [[رسول الله]]{{صل}} می‌ترسید که مبادا مردم ایشان را متهم ساخته و زبان به طعنش گشایند و بگویند که در میان همه [[مسلمانان]]، داماد و پسر عمش را نامزد این [[منصب]] کرده است. از این رو، [[خدای تعالی]] این آیه را با ادبیاتی تأکیدی فرو فرستاد و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[روز]] [[غدیرخم]]، در آن واقعه معروف- که ذیل [[آیه ولایت]] بدان اشاره گردیده است<ref>ر.ک: برهان اول، آیه ولایت.</ref> -امر [[ولایت علی]]{{ع}} را اعلام فرمود.


در میان [[علمای امامیه]]، اختلافی در شأن نزول [[آیه تبلیغ]] نیست. بنابر نقل صاحب [[الغدیر]]، [[اجماع]] [[امامیه]] بر آن است که این آیه درباره [[ابلاغ ولایت حضرت علی]]{{ع}} نازل شده است. اما [[حدیث غدیر]]، یعنی فرمایشی که رسول الله{{صل}} در آن روز پیرامون علی{{ع}} ایراد فرمود، خود [[حدیثی]] است [[متواتر]] که هم از [[طرق شیعه]] و هم از [[طرق اهل سنت]] به بیشتر از صد طریق و از جمع کثیری از [[صحابه]] نقل شده و صاحب الغدیر نام آنان را نقل نموده است<ref>صاحب عبقات الانوار (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین{{ع}}، ۱۳۶۶ ه.ش.) در جلد اول، ص۲۱۲، تواتر حدیث غدیر را از اکابر علمای اهل سنت به نقل از سیوطی ذکر کرده است؛ مضافاً بر آنکه سیوطی در الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸ در ذیل همین آیه، روایات متعددی در نص بر ولایت مولی علی{{ع}} نقل می‌کند.</ref>.
در میان [[علمای امامیه]]، اختلافی در شأن نزول [[آیه تبلیغ]] نیست. بنابر نقل صاحب [[الغدیر]]، [[اجماع]] [[امامیه]] بر آن است که این آیه درباره [[ابلاغ ولایت حضرت علی]]{{ع}} نازل شده است. اما [[حدیث غدیر]]، یعنی فرمایشی که رسول الله{{صل}} در آن روز پیرامون علی{{ع}} ایراد فرمود، خود [[حدیثی]] است [[متواتر]] که هم از [[طرق شیعه]] و هم از [[طرق اهل سنت]] به بیشتر از صد طریق و از جمع کثیری از [[صحابه]] نقل شده و صاحب الغدیر نام آنان را نقل نموده است<ref>صاحب عبقات الانوار (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین{{ع}}، ۱۳۶۶ ه.ش.) در جلد اول، ص۲۱۲، تواتر حدیث غدیر را از اکابر علمای اهل سنت به نقل از سیوطی ذکر کرده است؛ مضافاً بر آنکه سیوطی در الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸ در ذیل همین آیه، روایات متعددی در نص بر ولایت مولی علی{{ع}} نقل می‌کند.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۸

الگو:پرسش غیرنهایی

شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟
موضوع اصلیشأن نزول آیه تبلیغ چیست؟
مدخل بالاترامامت در قرآن
مدخل اصلیآیه تبلیغ

شأن نزول آیه تبلیغ چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در مقاله «امامت امام علی» در این‌باره گفته‌ است:

«عالمان شیعه بر این باورند که آیه تبلیغ، در آخرین سال عمر پیامبر و در روز هیجدهم ذی‌حجّه یعنی در حجة الوداع نازل شده است[۱] و سیاق آن بیانگر این است که پیامبر(ص) از جانب خداوند مأموریت یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به مردم ابلاغ کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، رسالت او ناقص و نامقبول خواهد بود. بدیهی است پیامبر(ص) تا آن زمان همۀ اصول و فروع اسلام را به مسلمانان ابلاغ کرده بود و مسلمانان به آنها عمل می‌کردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی ابلاغ نشده بود مسئله رهبری امت اسلامی پس از پیامبر(ص) بود. نگرانی پیامبر(ص) این بود که با ابلاغ این دستور الهی، منافقان که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده می‌کردند، چنین وانمود کنند که پیامبر(ص) در حقیقت به همان سنت‌های قومی و قبیلگی عمل می‌کند و مسئله رهبری او نیز که به عنوان امری الهی تبلیغ می‌شد، ریشه در سنت‌های مزبور دارد. اگر این تفکر در میان مسلمانان نفوذ می‌کرد، همه تلاش‌های طاقت فرسای پیامبر(ص) در طول دوران نبوت، مخدوش می‌گردید. خداوند به او اطمینان داد که کافران و منافقان از نقشه‌های خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون نگرانی از این جهت مأموریت الهی خویش را ابلاغ کند. بر این اساس، پیامبر(ص) در هیجدهم ذی الحجه و در غدیر خم به مأموریت ویژه خود جامه عمل پوشانید و علی(ع) را به عنوان رهبر امت اسلامی پس از خود معرفی کرد»[۲].

پاسخ‌های دیگر

۱.حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی در مقاله «امام‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است:

«این آیه به اتّفاق نظر محدّثان شیعه و تصریح گروه بسیاری از مفسران اهل سنّت در محل "غدیر خم" و سال حجه الوداع -سال آخر عمر پیامبر(ص)- نازل شد. لحن و آهنگ آیه حکایت از امر مهمّی دارد که مساوی و معادل امر نبوّت و رسالت است. ابلاغ چه امری در آخرین روزهای حیات پیامبر(ص) (هفتاد روز قبل از رحلت) آن چنان مهمّ است که تلاش بیست و سه ساله پیامبر(ص) در ابلاغ رسالت، در گرو انجام آن است؟ پیامبر(ص) که در طول رسالت بیست و سه ساله خود از هیچ چیز نترسیده بود و هنگامی که یک تنه و با همراهی نوجوانی نورس و همسرش کار را شروع کرد هیچ‌گاه از آن همه دشمن نیرومند نهراسید، حال که اسلام تقریباً تمام جزیرة العرب را تسخیر کرده و مسلمانان قدرتمند هستند، پیامبر از چه خطری ممکن است بترسد؟ بدیهی است که این خطر از خارج نیست بلکه از داخل جامعه اسلامی است و روشن است که پیامبر(ص) بر جان خود نمی‌ترسد، بلکه بر اسلام و تفرقه مسلمانان می‌ترسد؛ زیرا پیامبری که به فرموده امیرالمؤمنین(ع) هنگام نبرد هرگاه کار سخت می‌شد، مسلمانان پناهگاهی جز او نمی‌یافتند و او با آرامش کامل آنان را پناه میداد، شخصی نبود که از دشمنی هراس داشته باشد.

آری! آنچه پیامبر(ص) را می‌ترسانید این بود که با معرّفی جانشین خود- که خدا او را برگزیده است -ایمان عدّه‌ای با تصوّرات واهی و تحت تأثیر روح قبیلگی و با اثرپذیری از معیارهای جاهلی و با این پندار که پیامبر(ص) قبیله خود را حاکمیت می‌بخشد، متزلزل گردید و اختلاف و دو دستگی اسلام را به مخاطره اندازد که خداوند فرمود: زحمات تو را خدا از آسیب مردم حفظ خواهد کرد.

به هر حال پیامبر دستور داد مسلمانان جمع شدند و پس از ایراد خطبه علی(ع) را به عنوان ولی و سرپرست مردم بعد از خودش این‌گونه معرفی کرد: وی ابتدا از مردم بر وحدانیّت خدا و رسالت خود و معاد تصدیق گرفت آن‌گاه فرمود: "من در راه سفر آخرتم، نسبت به دو یادگار گران بها که میان شما می‌گذارم چگونه رفتار خواهید کرد؟ آن‌که بزرگ‌تر است، کتاب خدا است از یک سو به دست او است و از سوی دیگر به دست شما، پس آن را محکم بگیرید و از دست ندهید تا دچار ضلالت نگردید و آن‌که کوچک‌تر است عترت و اهل بیت من است، پروردگارم مرا آگاه ساخت که این دو یادگارم تا روز بازپسین از هم جدا نخواهند گشت. هان ای مردم! این دو امانت گران‌مایه را پشت سر مگذارید، مادام که بدان متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد[۳]. آن‌گاه دست علی(ع) را بالا برد و فرمود: هان ای مردم! چه کسی بر مؤمنان از خود آنها سزاوارتر است؟ مردم جواب دادند: خدا و رسول داناترند. پیامبر اضافه کرد: هر کس که من تاکنون مولای او بودم این علی مولای او است.

خداوندا! آن‌کس که علی را دوست دارد، دوست بدار و آن‌که علی را دشمن میدارد، دشمن بدار! پروردگارا! هر کس را که یاری‌اش می‌کند یاری کن و دشمنان او را خوار کن، خدواندا! او را محور حقّ قرار بده. آن‌گاه از مردم خواست تا دیگران را از این امر آگاه سازند. به بزرگان اصحاب امر فرمود که به علی(ع) تبریک بگویند. سراینده معروف "حسان بن ثابت" قصیده شیوایی سرود و با اجازه پیامبر در برابر مردم خواند. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک وحی فرود آمد و این آیه را آورد: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۴]»[۵].
۲.آقایان فیاض‌بخش و محسنی؛
آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

«شأن نزول این آیه و آیه اکمال در یک سیاق است. خلاصه ماجرا چنین است که بعد از حجة‌الوداع، خداوند رسول اکرم(ص) را مأمور کرد که رسماً جانشینی و وصایت علی(ع) را به مردم اعلام نماید و ولایت ایشان را به آنان آگاهی دهد. رسول الله(ص) می‌ترسید که مبادا مردم ایشان را متهم ساخته و زبان به طعنش گشایند و بگویند که در میان همه مسلمانان، داماد و پسر عمش را نامزد این منصب کرده است. از این رو، خدای تعالی این آیه را با ادبیاتی تأکیدی فرو فرستاد و رسول خدا(ص) در روز غدیرخم، در آن واقعه معروف- که ذیل آیه ولایت بدان اشاره گردیده است[۶] -امر ولایت علی(ع) را اعلام فرمود.

در میان علمای امامیه، اختلافی در شأن نزول آیه تبلیغ نیست. بنابر نقل صاحب الغدیر، اجماع امامیه بر آن است که این آیه درباره ابلاغ ولایت حضرت علی(ع) نازل شده است. اما حدیث غدیر، یعنی فرمایشی که رسول الله(ص) در آن روز پیرامون علی(ع) ایراد فرمود، خود حدیثی است متواتر که هم از طرق شیعه و هم از طرق اهل سنت به بیشتر از صد طریق و از جمع کثیری از صحابه نقل شده و صاحب الغدیر نام آنان را نقل نموده است[۷].

در بسیاری از این روایات آمده است که رسول الله(ص) فرمود: «أَ لَسْتُ‏ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ‏، قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»[۸].

احمد بن حنبل در مسند خود[۹] و بسیاری دیگر از طرق گوناگون، حدیث فوق را با همین الفاظ نقل کرده‌اند[۱۰]»[۱۱]

پرسش‌های وابسته


پانویس

  1. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۱.
  2. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۵۰.
  3. مسند احمد حنبل، ج۵، ص۱۸۱؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸.
  4. «امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  5. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۲۴-۲۶.
  6. ر.ک: برهان اول، آیه ولایت.
  7. صاحب عبقات الانوار (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۶۶ ه.ش.) در جلد اول، ص۲۱۲، تواتر حدیث غدیر را از اکابر علمای اهل سنت به نقل از سیوطی ذکر کرده است؛ مضافاً بر آنکه سیوطی در الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۸ در ذیل همین آیه، روایات متعددی در نص بر ولایت مولی علی(ع) نقل می‌کند.
  8. الأمالی (للطوسی) (ط. دارالثقافة.۱۴۱۴ ه.ق.)، ص۲۵۵، المجلس التاسع.
  9. مسند (احمد) (ط مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۶ هق،)، ج۵، ص۳۶۶.
  10. برای تفصیل بیشتر ر.ک: تفاسیر المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ه.ق.)، ج۶، ص۶۰ و تسنیم (ط. إسراء، ۱۳۸۸ ه.ش)، ج۲۳، ص۲۹۰.
  11. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۱۵۹.