علم امام جواد: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = امام جواد
| موضوع مرتبط = امام جواد
| عنوان مدخل  = علم امام جواد
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[علم امام جواد در قرآن]] - [[علم امام جواد در حدیث]] - [[علم امام جواد در معارف و سیره امام جواد]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==[[مقام علمی امام جواد]]{{ع}}==
== [[مقام علمی امام جواد]] {{ع}} ==
[[ابراهیم بن هاشم]] می‌گوید: پس از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، همراه گروهی از [[دوستان]] و [[شیعیان]] برای انجام [[مناسک]] [[حج ابراهیمی]] به [[مکه مکرمه]] و سپس [[مدینه منوره]] [[مسافرت]] نمودیم.
[[ابراهیم بن هاشم]] می‌گوید: پس از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، همراه گروهی از [[دوستان]] و [[شیعیان]] برای انجام [[مناسک]] [[حج ابراهیمی]] به [[مکه مکرمه]] و سپس [[مدینه منوره]] [[مسافرت]] نمودیم.
یکی از روزها، که در [[مدینه]] بودیم، برای عرض [[تسلیت]] به امام جواد{{ع}} و [[تجدید]] [[میثاق]] با وی به [[منزل]] ایشان رفتیم. پس از ورود متوجه شدیم که جمعیتی از [[مردم مدینه]] نیز، با شنیدن خبر شهادت امام رضا{{ع}}، برای تسلیت گفتن به فرزندش در [[خانه]] وی جمع شده‌اند.
از گوشه و کنار مجلس، درباره [[شهادت]] [[رهبر]] شیعیان، [[جانشینی]] پس از وی و وضعیت [[آینده]] [[جامعه اسلامی]] سخنانی گفته و شنیده می‌شد. آمدن [[نوجوانی]] (۹) ساله، که اکنون [[جانشین]] [[پدر]] شده و بر [[منبر]] رفیع [[امامت]] و [[رهبری جامعه اسلامی]] تکیه زده است، سبب [[تعجب]] و وسوسه‌های گوناگون [[فکری]] شده بود.
از سوی دیگر، حضور پیرمردی با [[وقار]] و با [[هیبت]] به نام [[عبدالله بن موسی]]، که عموی آن [[حضرت]] بود و آثار [[سجده]] فراوان بر پیشانی وی آشکار و نمایان بود، بر [[تردیدها]] و [[اضطراب]] افزوده بود.
شخصی از افراد حاضر با طرح پرسشی [[فقهی]] [[سکوت]] مجلس را [[شکست]] و خطاب به عبدالله بن موسی گفت: ای [[پسر رسول خدا]]، چنان‌چه فردی با [[حیوانی]] [[حلال]] گوشت نزدیکی کند، [[حکم شرعی]] او چیست؟
عبدالله گفت: دست راست او قطع و حد [[زنا]] نیز بر او جاری می‌شود.


امام جواد{{ع}} پس از شنیدن این سخن با [[خشم]] فرمود: از [[شرمساری]] و [[سرافکندگی]] [[روز قیامت]] بترس، آن هنگام که [[خداوند متعال]] از تو می‌پرسد که چرا بدون [[علم]] و [[آگاهی]] از [[احکام دین]]، مسایل [[شرعی]] [[مردم]] را با فتواهای ساختگی پاسخ گفتی؟!
یکی از روزها، که در [[مدینه]] بودیم، برای عرض تسلیت به امام جواد {{ع}} و تجدید [[میثاق]] با وی به [[منزل]] ایشان رفتیم. پس از ورود متوجه شدیم که جمعیتی از [[مردم مدینه]] نیز، با شنیدن خبر شهادت امام رضا {{ع}}، برای تسلیت گفتن به فرزندش در [[خانه]] وی جمع شده‌اند.
گفت: مولای من، از [[خطا]] و اشتباهی که مرتکب شده‌ام، [[استغفار]] می‌کنم؛ ولی شنیده‌ام که از پدرت نیز پرسیده‌اند و او همین پاسخ را فرموده است.
امام جواد{{ع}} فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی [[قبر]] زنی را نبش کرده، [[جسد]] وی را بیرون آورده و با او [[زنا]] کرده است، [[حکم الهی]] درباره او چیست؟
پدرم در پاسخ فرمود: باید دست راست وی را به خاطر [[نبش قبر]] قطع کنند و حد زنا نیز بر وی جاری نمایند؛ زیرا [[مرده]] [[مسلمان]] مانند زنده وی محترم است.
عبدالله، پس از شنیدن این سخن، با حالتی که از [[شرمندگی]] وی حکایت می‌کرد، زبان به عذرخواهی گشود و تقاضای [[عفو]] و [[بخشش]] نمود.
این [[گفت‌وگو]] تأثیری عجیب در مجلس و [[اهل]] آن گذاشت. بدان جهت از [[امام]]{{ع}} تقاضا کردند تا پرسش‌های دیگر نیز مطرح کنند.
[[مورخان]] نوشته‌اند: در آن مجلس پرسش‌های بسیاری، که در [[روایت]] به سی هزار تعبیر شده است، از سوی آنان مطرح شد و امام{{ع}} به همه آنها پاسخ گفت<ref>اختصاص، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۰۱.</ref>


[[عمر بن فرج رخجی]] می‌گوید: به امام جواد{{ع}} عرض کردم: [[شیعیان]] و [[پیروان]] شما می‌گویند: شما از اندازه و مقدار [[آب]] موجود در [[رود]] دجله [[آگاه]] هستید، آیا این [[سخن]] را قبول دارید؟
از گوشه و کنار مجلس، درباره [[شهادت]] [[رهبر]] شیعیان، [[جانشینی]] پس از وی و وضعیت [[آینده]] [[جامعه اسلامی]] سخنانی گفته و شنیده می‌شد. آمدن نوجوانی (۹) ساله، که اکنون [[جانشین]] پدر شده و بر [[منبر]] رفیع [[امامت]] و [[رهبری جامعه اسلامی]] تکیه زده است، سبب [[تعجب]] و وسوسه‌های گوناگون [[فکری]] شده بود.
فرمود: آیا [[خداوند متعال]] می‌تواند این [[دانش]] و [[آگاهی]] را به یک پشه [[عنایت]] کند یا نه؟
گفتم: آری، این [[قدرت]] و [[توان]] را دارد.


فرمود: من در پیشگاه [[الهی]]، از پشه بلکه از بسیاری از مخلوقاتش عزیزتر و گرامی‌تر هستم.
از سوی دیگر، حضور پیرمردی با [[وقار]] و با هیبت به نام عبدالله بن موسی که عموی آن حضرت بود و آثار [[سجده]] فراوان بر پیشانی وی آشکار و نمایان بود، بر [[تردیدها]] و [[اضطراب]] افزوده بود.
کنایه از این که [[خداوند]] دانش همه چیز را به ما عنایت فرموده است<ref>{{متن حدیث|رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ{{ع}} لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَالَ{{ع}}: أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ}}؛ (عیون المعجزات، ص۱۲۷؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۰۰، ح۱۲؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۰، ح۲۴۰۹).</ref><ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۹۷.</ref>
 
شخصی از افراد حاضر با طرح پرسشی [[فقهی]] [[سکوت]] مجلس را [[شکست]] و خطاب به عبدالله بن موسی گفت: ای [[پسر رسول خدا]]، چنان‌چه فردی با حیوانی [[حلال]] گوشت نزدیکی کند، [[حکم شرعی]] او چیست؟  عبدالله گفت: دست راست او قطع و حد [[زنا]] نیز بر او جاری می‌شود.
 
امام جواد {{ع}} پس از شنیدن این سخن با [[خشم]] فرمود: از [[شرمساری]] و سرافکندگی [[روز قیامت]] بترس، آن هنگام که [[خداوند متعال]] از تو می‌پرسد که چرا بدون [[علم]] و [[آگاهی]] از [[احکام دین]]، مسایل [[شرعی]] [[مردم]] را با فتواهای ساختگی پاسخ گفتی؟!  گفت: مولای من، از [[خطا]] و اشتباهی که مرتکب شده‌ام، [[استغفار]] می‌کنم؛ ولی شنیده‌ام که از پدرت نیز پرسیده‌اند و او همین پاسخ را فرموده است. امام جواد {{ع}} فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی [[قبر]] زنی را نبش کرده، جسد وی را بیرون آورده و با او [[زنا]] کرده است، حکم الهی درباره او چیست؟ پدرم در پاسخ فرمود: باید دست راست وی را به خاطرنبش قبر قطع کنند و حد زنا نیز بر وی جاری نمایند؛ زیرا مرده [[مسلمان]] مانند زنده وی محترم است.
 
عبدالله، پس از شنیدن این سخن، با حالتی که از شرمندگی وی حکایت می‌کرد، زبان به عذرخواهی گشود و تقاضای [[عفو]] و [[بخشش]] نمود. این گفت‌وگو تأثیری عجیب در مجلس و [[اهل]] آن گذاشت. بدان جهت از [[امام]] {{ع}} تقاضا کردند تا پرسش‌های دیگر نیز مطرح کنند.
 
مورخان نوشته‌اند: در آن مجلس پرسش‌های بسیاری، که در [[روایت]] به سی هزار تعبیر شده است، از سوی آنان مطرح شد و امام {{ع}} به همه آنها پاسخ گفت<ref>اختصاص، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۰۱.</ref>
 
عمر بن فرج رخجی می‌گوید: به امام جواد {{ع}} عرض کردم: [[شیعیان]] و [[پیروان]] شما می‌گویند: شما از اندازه و مقدار [[آب]] موجود در [[رود]] دجله [[آگاه]] هستید، آیا این [[سخن]] را قبول دارید؟ فرمود: آیا [[خداوند متعال]] می‌تواند این [[دانش]] و [[آگاهی]] را به یک پشه عنایت کند یا نه؟ گفتم: آری، این [[قدرت]] و [[توان]] را دارد.
 
فرمود: من در پیشگاه [[الهی]]، از پشه بلکه از بسیاری از مخلوقاتش عزیزتر و گرامی‌تر هستم. کنایه از این که [[خداوند]] دانش همه چیز را به ما عنایت فرموده است<ref>{{متن حدیث|رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}: إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ {{ع}} لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَالَ {{ع}}: أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ}}؛ (عیون المعجزات، ص۱۲۷؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۰۰، ح۱۲؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۰، ح۲۴۰۹).</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۹۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۷: خط ۳۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:علم امام جواد]]
[[رده:امام جواد]]
[[رده:علم امام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۰

مقام علمی امام جواد (ع)

ابراهیم بن هاشم می‌گوید: پس از شهادت امام رضا (ع)، همراه گروهی از دوستان و شیعیان برای انجام مناسک حج ابراهیمی به مکه مکرمه و سپس مدینه منوره مسافرت نمودیم.

یکی از روزها، که در مدینه بودیم، برای عرض تسلیت به امام جواد (ع) و تجدید میثاق با وی به منزل ایشان رفتیم. پس از ورود متوجه شدیم که جمعیتی از مردم مدینه نیز، با شنیدن خبر شهادت امام رضا (ع)، برای تسلیت گفتن به فرزندش در خانه وی جمع شده‌اند.

از گوشه و کنار مجلس، درباره شهادت رهبر شیعیان، جانشینی پس از وی و وضعیت آینده جامعه اسلامی سخنانی گفته و شنیده می‌شد. آمدن نوجوانی (۹) ساله، که اکنون جانشین پدر شده و بر منبر رفیع امامت و رهبری جامعه اسلامی تکیه زده است، سبب تعجب و وسوسه‌های گوناگون فکری شده بود.

از سوی دیگر، حضور پیرمردی با وقار و با هیبت به نام عبدالله بن موسی که عموی آن حضرت بود و آثار سجده فراوان بر پیشانی وی آشکار و نمایان بود، بر تردیدها و اضطراب افزوده بود.

شخصی از افراد حاضر با طرح پرسشی فقهی سکوت مجلس را شکست و خطاب به عبدالله بن موسی گفت: ای پسر رسول خدا، چنان‌چه فردی با حیوانی حلال گوشت نزدیکی کند، حکم شرعی او چیست؟ عبدالله گفت: دست راست او قطع و حد زنا نیز بر او جاری می‌شود.

امام جواد (ع) پس از شنیدن این سخن با خشم فرمود: از شرمساری و سرافکندگی روز قیامت بترس، آن هنگام که خداوند متعال از تو می‌پرسد که چرا بدون علم و آگاهی از احکام دین، مسایل شرعی مردم را با فتواهای ساختگی پاسخ گفتی؟! گفت: مولای من، از خطا و اشتباهی که مرتکب شده‌ام، استغفار می‌کنم؛ ولی شنیده‌ام که از پدرت نیز پرسیده‌اند و او همین پاسخ را فرموده است. امام جواد (ع) فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی قبر زنی را نبش کرده، جسد وی را بیرون آورده و با او زنا کرده است، حکم الهی درباره او چیست؟ پدرم در پاسخ فرمود: باید دست راست وی را به خاطرنبش قبر قطع کنند و حد زنا نیز بر وی جاری نمایند؛ زیرا مرده مسلمان مانند زنده وی محترم است.

عبدالله، پس از شنیدن این سخن، با حالتی که از شرمندگی وی حکایت می‌کرد، زبان به عذرخواهی گشود و تقاضای عفو و بخشش نمود. این گفت‌وگو تأثیری عجیب در مجلس و اهل آن گذاشت. بدان جهت از امام (ع) تقاضا کردند تا پرسش‌های دیگر نیز مطرح کنند.

مورخان نوشته‌اند: در آن مجلس پرسش‌های بسیاری، که در روایت به سی هزار تعبیر شده است، از سوی آنان مطرح شد و امام (ع) به همه آنها پاسخ گفت[۱].[۲]

عمر بن فرج رخجی می‌گوید: به امام جواد (ع) عرض کردم: شیعیان و پیروان شما می‌گویند: شما از اندازه و مقدار آب موجود در رود دجله آگاه هستید، آیا این سخن را قبول دارید؟ فرمود: آیا خداوند متعال می‌تواند این دانش و آگاهی را به یک پشه عنایت کند یا نه؟ گفتم: آری، این قدرت و توان را دارد.

فرمود: من در پیشگاه الهی، از پشه بلکه از بسیاری از مخلوقاتش عزیزتر و گرامی‌تر هستم. کنایه از این که خداوند دانش همه چیز را به ما عنایت فرموده است[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. اختصاص، ص۱۰۲.
  2. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص ۱۰۱.
  3. «رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع): إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ (ع) لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَالَ (ع): أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ»؛ (عیون المعجزات، ص۱۲۷؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۰۰، ح۱۲؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۰، ح۲۴۰۹).
  4. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص ۹۷.