بحث:اثبات عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== مقدمه ==
[[عصمت]] به معنای دوری از [[خطا]] و [[گناه]] است، به شخص دارای این صفت [[معصوم]] گفته می‌شود. '''اثبات عصمت امام''' شامل [[ادله نقلی]] و [[عقلی]] است. دلایل عقلی متعددی مبنی بر [[عصمت امام]] اقامه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از اینکه اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد تسلسل [[باطل]] لازم می‌آید و یا به دلیل [[دلیل حفظ دین]] امام باید معصوم باشد و... . همچنین [[ادله نقلی]] اعم از [[آیات]] و [[روایات]] عبارت‌اند از: [[آیه ابتلا]]؛ [[آیه تطهیر]]؛ [[آیه اولی الامر]]؛ [[آیه صادقین]]؛ [[حدیث ثقلین]] و [[حدیث سفینه نوح]].


== معناشناسی ==
== دلایل عقلی عصمت امام ==
=== [[عصمت]] ===
{{اصلی|دلایل عقلی عصمت امام}}
=== واژگان معادل ===
برای [[اثبات عصمت امام]] و [[لزوم]] آن [[ادله]] فراوانی اقامه شده است<ref>علامه حلی در کتاب ارزشمند الالفین مجموع ادله عصمت امام را به بیش از ۱۰۰۰ دلیل رسانده است اعم از دلیل عقلی و نقلی.</ref> هر چند که [[ادله]] [[ضرورت عصمت پیامبر]]<ref>ر. ک: معارف و عقائد ۴، ص ۱۲۰.</ref> در بحث از [[عصمت امام]] نیز قابل استفاده است<ref>ر. ک: عقائد الإمامیة، ص ۶۷: {{عربی|عقیدتنا فی عصمه الإمام و نعتقد أن الإمام کالنبی یجب أن یکون معصوما من جمیع الرذائل و الفواحش ما ظهر منها و ما بطن من سن الطفولیه إلی الموت عمدا و سهوا کما یجب أن یکون معصوما من السهو و الخطأ و النسیان لان الائمه حفظه الشرع و القوامون علیه حالهم فی ذلک حال النبیّ {{صل}} و الدلیل الذی اقتضانا أن نعتقد بعصمه الانبیاء هو نفسه یقتضینا أن نعتقد بعصمه الائمه بلافرق}}.</ref>. توجه به [[حقیقت]] [[منصب امامت]] و [[شئون]] و مسؤولیت‌ها و [[وظائف امام]] به عنوان [[جانشین پیامبر]] {{صل}} برای اثبات [[ضرورت]] صفت [[عصمت]] [[کافی]] است. به [[بیان]] دیگر تحقق [[امامت]] و انجام [[وظائف]] [[هادیان الهی]] بدون داشتن [[عصمت]] امکان‌پذیر نیست<ref>همان گونه که لاهیجی می‌‌گوید: و حق وجوب عصمت است چه همچنان که وجود امام لطف است عصمت امام نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقق نشود مگر به عصمت. سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص ۱۱۴.</ref>. برخی این [[بیان]] را [[بهترین]] [[دلیل]] برای اثبات [[ضرورت]] [[عصمت امام]] دانسته‌اند<ref>ر. ک: بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج ۲، ص ۳۹.</ref>. اما ادلۀ دیگری نیز بر این موضوع اقامه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
=== واژگان مشابه ===


== [[اثبات عصمت]] ==
=== نخست: [[دلیل تسلسل]] ===
=== [[براهین عقلی]] ===
علت احتیاج مردم به امام، جلوگیری از [[ظلم]] [[ظالم]] و [[معصیت]] [[فاسق]] است، حال اگر صدور ظلم و معصیت از امام امکان داشته باشد، برای جلوگیری از آن، به امام دیگری نیاز خواهد بود و اگر همین گونه پیش برویم، تسلسل محال لازم می‌آید<ref>ر. ک. [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۱۹ - ۳۶۴.</ref>.
==== [[قاعده لطف]] ====
==== [[معجزه]] ====
==== [[برهان وجوب اطاعت از امام]] ====
==== [[برهان تسلسل]] ====
==== [[برهان حفظ شریعت]] ====
==== [[برهان خلف]] ====
=== [[ادله نقلی]] ===
==== [[آیات قرآن]] ====
===== [[آیه ابتلا]] =====
===== [[آیه اولی الامر]] =====
===== [[آیه صادقین]] =====
===== [[آیه تطهیر]] =====


=== [[روایات]] ===
=== دوم: [[دلیل حفظ دین]] ===
==== [[حدیث ثقلین]] ====
[[امام]] [[حافظ شریعت]] است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد زیرا اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با [[حقیقت]] آسمانی آن فاصله می‌یابد، پس باید متولّی و [[حافظ]] و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۹.</ref>.
==== [[حدیث سفینه]] ====
 
==== [[حدیث امان]] ====
=== سوم: [[دلیل امتناع تناقض]] ===
اگر [[امام]] {{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است به دلیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>و در گناه و تجاوز یاری نکنید؛ سوره مائده، آیه۲.</ref> و یا اینکه نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، فایده امام {{ع}}، منتفی خواهد بود<ref>[[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۸؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۴۲-۴۴.</ref>.
 
=== چهارم: [[دلیل نقض غرض]] ===
غرض و [[هدف]] از [[نصب امام]] [[پیروی]] [[امت]] از [[اوامر و نواهی]] اوست و [[امام]] به معنی مقتدا و الگوی [[مردم]] است. بر فرض عدم [[عصمت]] و انجام [[معصیت]] از او این [[هدف]] نقض می‌‌شود زیرا [[پیروی]] از غیر [[معصوم]] و [[عاصی]] لازم نیست<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۰۱-۱۰۴؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۴۲-۴۴.</ref>.
 
== [[دلیل نقلی عصمت امام]] ==
برای [[اثبات عصمت امامان]] {{ع}} به [[ادله نقلی]] اعم از [[آیات]] و [[روایات]] استناد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
=== [[آیات]] ===
==== آیه ابتلا ====
{{اصلی|آیه ابتلا}}


== جمع‌بندی ==
[[تدبر]] در [[آیه ابتلا]]: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه۱۲۴.</ref> ما را به این نکته [[ارزشمند]] رهنمون می‌سازد که [[مقام امامت]] تنها به انسان‌های [[معصوم]] از [[گناه]] اعطا می‌شود و کسی که ظلمی از او سرزده باشد، [[شایستگی]] دریافت این [[مقام]] را از [[دست]] می‌دهد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۱.</ref>.


==== آیه تطهیر ====
{{اصلی|آیه تطهیر}}
یکی از ادلّه [[قرآنی]] [[اثبات عصمت امام]]، [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> است. [[استدلال]] به این آیه، بر سه مقدمه [[استوار]] است:
# [[اراده تکوینی]] [[الهی]] به [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]] [[اهل بیت]] تعلّق گرفته است.
# هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد [[معصوم]] است.
# بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل بیت]]‌اند.


نتیجه: [[امامان شیعه]] {{عم}}، معصوم‌اند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۵۳-۵۸.</ref>.


==مواد خام ==
==== آیه اولی الامر ====
=== [[نقض غرض]] ===
{{اصلی|آیه اولی الامر}}
[[هدف]] [[خداوند]] از [[نصب امام]] این است که [[مردم]] را به [[راه راست]] [[هدایت]] کند و او در مسیر [[تکامل]] و [[قرب به خداوند]]، [[پیشوایی]] [[خلق]] را بر عهده داشته باشد. حال اگر امکان [[اشتباه]] و [[نافرمانی]] در کارهای او راه داشته باشد چگونه می‌تواند [[وظیفه]] پیشوایی را انجام دهد و مردم را هدایت کند؛ پس [[امام]] باید [[معصوم]] باشد تا بتواند وظیفه خود را انجام دهد و هدف خداوند از [[نصب]] او حاصل گردد. اگر امام دارای [[مقام عصمت]] نباشد غرض [[الهی]] از نصب او حاصل نمی‌گردد و موجب نقض غرض در [[حکمت]] خداوندی می‌شود و نقض غرض در [[حکمت الهی]] غیر ممکن است.


[[شریف مرتضی]] این [[استدلال]] را چنین بیان می‌کند: و می‌توان بر [[عصمت امام]] چنین استدلال کرد که گفته شده است: مسلم گردیده که امام [[حافظ شرع]] و [[حجت]] در [[شریعت]] است و چه بسا امر در شریعت یا پاره‌ای از مسائل آن به نظر او منتهی می‌شود که به [[جانشینی]] از [[پیامبر]] {{صل}} مطلبی را بازگوید. کسی که چنین وظیفه خطیری را بر عهده دارد در نزد ما و حتی در نزد [[مخالفان]] ما باید معصوم باشد؛ زیرا چگونه کسی که معصوم نیست؛ می‌تواند شریعت را [[حفظ]] کند یا چگونه به [[ادای امانت]] کسی که [[امانتدار]] نیست می‌توان [[اعتماد]] کرد<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۱-۴۳۲.</ref>.
[[قرآن کریم]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}. در این [[آیه]] [[اطاعت از اولی الامر]] در سیاق [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت]] [[رسول]] قرار گرفته است، بدیهی است [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی [[واجب]] است؛ بنابراین [[اطاعت]] [[اولی الامر]] هم علی‌الاطلاق و بدون قید و شرط [[واجب]] است. از سوی دیگر [[اطاعت]] مطلق مستلزم [[معصوم]] بودن [[اولی الامر]] از هر گونه [[خطا]] و اشتباه است زیرا [[پیروی]] و [[فرمانبرداری]] بی چون و چرا تنها از فردی [[واجب]] می‌‌شود که از هر گونه [[خطا]] و [[لغزش]] [[پاک]] و مبرا باشد و [[خداوند]] حکیمی که [[کفر]] و [[عصیان]] را از بندگانش [[ناپسند]] شمرده است {{متن قرآن|وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ}}<ref>«و ناسپاسی را برای بندگانش نمی‌پسندد» سوره زمر، آیه ۷.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۰۷-۱۱۱.</ref>


[[شاگرد]] نامدار شریف مرتضی، [[شیخ طوسی]] در تلخیص کتاب استادش در این مورد می‌نویسد: از ادله‌ای که دلالت می‌کند. بر این که امام باید معصوم باشد، این است که امام جلودار و [[پیشوا]] است و به خاطر همین پیشوایی او را امام نامیده‌اند و به [[امام جماعت]]، امام می‌گویند چون پیشوای دیگران است و دیگران به او [[اقتدا]] می‌کند.... همچنین همه [[مسلمانان]] پذیرفته‌اند که به همه رفتارهایی امام در شریعت اقتدا می‌شود اگرچه در کیفیت آن [[اختلاف]] کرده‌اند. هنگامی که اقتدا به او در سراسر [[شریعت ثابت]] گردید. پس [[واجب]] است که او معصوم باشد. اگر غیر [[معصوم]] باشد در برخی از اعمالش که ما را به سمت آن فرا می‌خواند از [[قتل]] [[نفوس]] و گرفتن [[اموال]] و مانند آن، ایمن از [[اشتباه]] نیست و ممکن است این اعمالش به اشتباه یا از روی [[نافرمانی]] واقع گردد، در حالی که بر ما [[اطاعت]] از او و [[اقتدا]] به او [[واجب]] است و بر [[خداوند]] روا نیست که اطاعت و اقتدا به چنین فردی را واجب شمارد، هنگامی که چنین امری بر خداوند روا و جایز نباشد، پس می‌بایست کسی که اقتدا و اطاعت او بر ما واجب است اشتباه و [[عصیان]] مرتکب نگردد و چنین نمی‌شود مگر آنکه معصوم باشد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۶۲.</ref>
==== آیه صادقین ====
{{اصلی|آیه صادقین}}
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. همراهی با صادقین در صورتی امکان‌پذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند؛ ثانیاً [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ یعنی باید [[معصوم]] باشند. چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود. بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها اجماعاً [[عصمت]] [[تصوّر]] دارد، [[ائمه دوازده‌گانه]] {{ع}} هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۵۵.</ref>.


=== [[تسلسل]] ===
=== [[روایات]] ===
[[شریف مرتضی]]، تسلسل را چنین توضیح می‌دهد: آنچه که بر [[وجوب]] [[عصمت]] از راه [[عقل]] دلالت می‌کند، این است که [[امت]] به [[امام]] نیازمند است و این احتیاج به امام همواره وجود دارد حتی اگر ما به [[نفی]] یا نبود عصمت در [[ائمه]] قایل شویم. این نیاز همچنان وجود دارد، اما اگر همه [[ملت]] معصوم باشند دیگر [[نیازمند امام]] نخواهند بود و به فرض اگر همه [[انبیا]] در یکجا [[اجتماع]] کنند دیگر نیازی به امام ندارند؛ زیرا امکان [[خطا]] بر آنان وجود ندارد رمز [[نیاز به امام]] امکان خطا در میان [[جامعه]] است، و اگر امام نیز مانند دیگران امکان اشتباه داشته باشد. در این صورت او نیز مانند آنان نیازمند امام معصوم خواهد بود؛ زیرا اشتراک در علت موجب اشتراک در معلول می‌شود. [[کلام]] در [[امام دوم]] نیز مانند کلام در [[امام اول]] است اگر امام معصوم نباشد به امام دیگری نیازمند است و اگر هیچ یک از این [[ائمه معصوم]] نباشند ما باز هم به طور پایان ناپذیر به ائمه نیازمند خواهیم شد و این محال است پس یکی از این ائمه باید معصوم باشد و در واقع او امام [[راستین]] [[شایسته]] خواهد بود<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۰-۴۳۱.</ref>.
==== حدیث ثقلین ====
{{اصلی|حدیث ثقلین}}
یکی از روایاتی که بر [[عصمت اهل‌بیت]] و [[عترت پیامبر]] دلالت دارد، [[حدیث]] معروف [[ثقلین]] است که پیامبر اکرم {{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>«من در میان شما دو گران مایه را باقی می‌گذارم: کتاب خدا را و عترتم را. مادامی که به آن دو تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد. هیچ‌گاه این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند، تا وقتی که بر سر حوض [کوثر] بر من وارد می‌گردند».</ref>. بی‌شک قرآن کریم کتابی است معصوم از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]. پس اینکه پیامبر اکرم {{صل}}، [[عترت]] خویش را کنار قرآن نشانده و [[تمسک]] به هر دو را موجب هدایت دانسته است، خود بهترین [[دلیل]] بر [[عصمت]] ایشان است. چه اینکه، [[پیروی]] نمودن از غیر معصوم، موجب هدایت مطلق و قطعی نخواهد شد، بلکه همواره احتمال [[انحراف]] و ضلالت در آن می‌رود. و این با جمله {{متن حدیث|لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً}} سازگار نیست. بنابراین، [[اهل‌بیت]]، چه در تبیین و تشریح [[آیات الهی]] و چه در [[اعمال]] فردی، از هر گونه [[گناه]] و خطایی [[معصوم]] هستند<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۳۱۹.</ref>.


[[شیخ طوسی]] پس از توضیحی که با نقل [[کلام]] [[سید مرتضی]] از آن [[بی‌نیاز]] شدیم این [[استدلال]] را چنین جمع‌بندی می‌کند. «بنابراین [[امام]] باید [[معصوم]] باشد تا از علت [[نیاز به امام]] خارج شویم وگرنه موجب پیدایش بی‌نهایت امام خواهد شد»<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۸۴.</ref>.
==== حدیث سفینه ====
{{اصلی|حدیث سفینه نوح}}
{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ كَمَثَلِ‏ سَفِينَةِ نُوحٍ‏ مَنْ‏ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ}}<ref>احتجاج، ج۲، ص۳۸۰.</ref>؛ [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "این است و جز این نیست، مَثَل [[اهل بیت]] من همانند [[سفینه نوح]] است که هرکه در آن [[سفینه]] سوار شد، [[نجات]] یافت و هرکه از آن [[تخلف]] کرد، [[غرق]] (هلاک) شد و هرکه جلو افتاد [[منحرف]] شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به [[حق]] ملحق شد و به مقصود رسید". وجه [[استدلال]] به [[حدیث]] برای [[اثبات عصمت]] به این ترتیب است:
# پیامبر {{صل}} به طور مطلق ملازمت [[اهل‌بیت]] را [[دستور]] داده‌اند و آن را به منزله [[کشتی نوح]] دانسته‌اند.
# در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر [[اشتباه]] و [[انحراف]] مصون باشند. یعنی به طور مطلق [[معصوم]] باشند، در غیر این صورت، امکان [[غرق]] شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای [[کلام پیامبر]] {{صل}} نمی‌سازد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۶۳.</ref>.


«[[علامه]] [[بحرانی]]» این استدلال را چنین بیان می‌کند: اگر امام معصوم نباشد لازم می‌آید که بی‌نهایت امام داشته باشیم در حالی که لازم [[باطل]] است پس ملزوم نیز مانند آن است.
==== [[حدیث امان]] ====


وجه ملازمه: اگر امام معصوم نباشد. ممکن است از او [[معصیت]] صادر شود؛ پس به امام دیگری نیاز است که او را [[ادب]] کند و [[ناراستی]] او را [[تأدیب]] کند و به [[راه خدا]] باز گرداند و گرنه مورد [[لطف]] قرار نگرفته و این امر باطل است. سخن در [[امام دوم]] نیز مانند سخن در [[امام اول]] است و موجب [[تسلسل]] می‌گردد و بطلان لازم نیز ظاهر است<ref>میثم بن علی البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>.
==== سایر احادیث ====


[[محقق طوسی]] می‌فرماید: {{عربی|امتناع التسلسل يوجب عصمته}}؛ «[[امتناع تسلسل]] موجب [[عصمت امام]] می‌شود»<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۰.</ref>.
== عصمت صادقین ==
درباره دلالت [[آیه]] بر عصمت صادقین سه تقریر ارائه شده است:


[[علامه حلی]] در شرح عبارت محقق طوسی می‌فرماید: [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] به عصمت امام قائل شده‌اند؛ اما دیگر فِرَق با آنها [[مخالفت]] کرده‌اند. دلائل [[عصمت]] چنین است: اول. اگر امام معصوم نباشد موجب پیدایش تسلسل خواهد شد و [[تالی]] باطل است، پس مقدم نیز مانند آن است.
'''تلازم [[پیروی مطلق]] با [[عصمت]]''': مفاد [[آیه شریفه]] [[پیروی]] مطلق از [[صادقین]] است و پیروی مطلق از فرد یا افرادی ملازم با عصمت آنان است<ref>{{عربی|إن الأمر ورد باتباعهم على الإطلاق، و ذلك يوجب عصمتهم و براءة ساحتهم و الأمان من زللهم؛ بدلالة إطلاق الأمر باتباعهم}}. الفصول المختارة، ص۱۳۸، نیز ر. ک: تقریب المعارف، ص۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۳۳؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۲۱۵.</ref>. این تقریر همانند تقریر اول [[آیه اولی‌الامر]] است و همه مطالب مذکور در مورد آن آیه از نظر اشکال و جواب در مورد این آیه جاری است و نیاز به تکرار نخواهد بود.


بیان آن: آنچه که موجب [[نصب امام]] می‌شود این است که برای [[امت]] امکان [[اشتباه]] وجود دارد؛ اگر این مسئله درباره خود امام نیز وجود داشته باشد موجب می‌شود که او نیز امامی داشته باشد و این یا به تسلسل یا به امامی منتهی می‌گردد که اشتباه نکند و چنین امامی، امام [[واقعی]] خواهد بود<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۰.</ref>.
'''تلازم [[علم]] به [[صادق بودن]] صادقین با عصمت''': [[علامه حلی]] در شرح [[کلام]] [[محقق طوسی]] که آیه {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} را از [[دلایل امامت امام علی]] {{ع}} دانسته، گفته است: “[[خداوند متعال]] به بودن با صادقین (پیروی از آنان و [[همراهی]] با آنان) [[امر]] کرده است و مقصود از “صادقین” کسانی‌اند که صادق بودن آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد [[معصوم]] تحقق نمی‌یابد؛ زیرا نمی‌توان از صادق بودن غیر معصوم [[آگاه]] شد و به [[اجماع]] [[مسلمانان]]، از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} غیر از [[علی]] {{ع}} کسی معصوم نیست. بنابراین، علی {{ع}} معصوم است، پس باید از او پیروی کرد”<ref>کشف المراد، ص۵۰۳.</ref>.


علامه بزرگوار حتی در کتاب دیگرش به اختصار این استدلال را چنین بیان می‌کند: «اگر امام [[مرتکب معصیت]] شود فوائد مترتبه بر او منتفی می‌گردد و نیازمند به امام دیگری خواهد بود و موجب تسلسل می‌شود»<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۴.</ref>.
[[فاضل قوشجی]] نیز در شرح کلام محقق طوسی گفته است: “مضمون [[آیه کریمه]] امر به پیروی از [[معصومین]] است؛ زیرا “صادقین” همان معصومان‌اند و به [[اتفاق مسلمانان]]، از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} غیر علی {{ع}}، کسی معصوم نیست، پس علی {{ع}} کسی است که به پیروی از او امر شده است”. وی آنگاه مقدمات این [[استدلال]] را نپذیرفته و گفته است: {{عربی|و أجیب بمنع المقدمات}}<ref>شرح التجرید، ص۳۷۱.</ref>. وی مقدمات استدلال و مناقشه در آنها را باز نگفته است، ولی مناقشه‌های او، چنان که [[مقدس اردبیلی]]<ref>الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید علی التجرید، ص۲۴۳.</ref> گفته است، به مطالب زیر باز می‌گردد:
# غیر از علی {{ع}} از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} فرد یا افراد دیگری [[معصوم]] بودند. این احتمال قطعاً مردود است؛ زیرا برای کسی جز [[علی]] {{ع}} ادعای [[عصمت]] نشده است.
# لازم نیست که [[صادق بودن]] کسی که باید از او [[پیروی]] شود، به صورت [[یقینی]] معلوم گردد، بلکه [[ظن]] به صادق بودن او نیز کافی است. این احتمال نیز [[نادرست]] است؛ زیرا [[قرآن کریم]] آشکارا فرموده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>.
# در اینجا گزینه دیگری مطرح است و آن اینکه هیچ یک از افراد [[امّت]] معصوم نیستند، ولی [[اجماع امت]]، معصوم است و [[مسلمانان]] باید از [[اجماع]] پیروی کنند. این همان نظریه‌ای است که فخرالدین رازی برگزیده است. این [[تفسیر]] با ظاهر [[آیه]] [[سازگاری]] ندارد؛ زیرا مفاد ظاهر آیه این است که مؤمنانی که باید از [[صادقین]] پیروی کنند غیر از صادقین هستند چون که تابع غیر از متبوع است<ref>{{عربی|لا يخفى على عاقل أن الظاهر من الآية أن المأمورين بالكون غير من أمروا بالكون معهم و على ما ذكر يلزم اتحادهما}} (مرآة العقول، ج۲، ص۴۲۰؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۷)؛ شیخ مفید فرموده است: {{عربی|ان المنادي به يجب ان يكون غير المنادي إليه، لاستحالة أن يدعى الإنسان إلى الكون مع نفسه و اتباعها}} (الفصول المختاره، ص۱۳۷).</ref>، مضافاً بر اینکه اجماع امت یا [[اجماع اهل حل و عقد]] با عصمت ملازمه ندارد.


با بیان دیدگاه‌های [[متکلمان]] وجه [[استدلال]] به خوبی روشن شد که اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، نیازمند به امام دیگر است و اگر دومی نیز معصوم نباشد [[نیاز به امام]] سومی خواهد بود و این موجب [[تسلسل]] و پیدایش بی‌نهایت امام خواهد بود که [[باطل]] است، پس می‌بایست یک امام وجود داشته باشد که دارای ویژگی [[عصمت]] باشد<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۶۳.</ref>.
'''[[پرهیزگاری]] و [[نیاز به پیشوای معصوم]]''': فخرالدین رازی در تقریر [[استدلال]] به این آیه بر [[عصمت صادقین]] گفته است: “جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ}} [[مؤمنان]] را به رعایت [[تقوای الهی]] [[دستور]] داده است و از آنان خواسته است که با صادقین باشند؛ یعنی از آنان [[الگو]] بگیرند و پیروی نمایند. از اینجا روشن می‌شود که مؤمنان، معصوم نیستند و احتمال [[خطا]] در آنان می‌رود. بدین جهت برای آنکه از خطا مصون بمانند باید از کسانی [[پیروی]] کنند که از خطا مصون باشند و آنان همان [[صادقین]] هستند و چون این مطلب ([[مؤمنان]] [[خطاپذیر]]) در همه زمان‌ها موجود است پس در همه زمان‌ها نیز باید [[معصوم]] وجود داشته باشد تا مؤمنان از او پیروی کنند”. آنگاه گفته است: “پیروی از معصوم در صورتی ممکن است که [[انسان]] به او عالم باشد و او را بشناسد. اما اگر راهی برای [[شناخت]] او وجود نداشته باشد، [[دستور]] به پیروی از او، [[تکلیف]] به مالا یطاق خواهد بود و چون ما انسان معیّنی را به عنوان معصوم نمی‌شناسیم، بنابراین، [[آیه]] ما را به پیروی از فردی خاص دستور نمی‌دهد. در این جا فرض دیگری جز مجموع [[امت]] باقی نمی‌ماند. بر این اساس، مجموع امت مصداق صادقین و معصوم است و مؤمنان باید پیرو آن باشند”<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>.


=== [[دلیل نقلی]] ===
سخن [[فخرالدین رازی]] در اینکه مقصود از صادقین در آیه، افراد معصوم است، [[استوار]] است، ولی این گفتار وی که ما فرد یا افراد معینی را نمی‌شناسیم که از ویژگی [[عصمت]] برخوردار باشند و بدین [[دلیل]] باید مصداق آن را [[اجماع امت]] یا [[اجماع]] [[اهل حلّ و عقد]] بدانیم، [[نادرست]] می‌باشد؛ زیرا:
برخی از [[آیات قرآن]] و شمار فراوانی از [[روایات]] و [[احادیث ائمه]] اطهار {{عم}} دلالت بر [[عصمت]] [[مقام امامت]] می‌کند از آن جمله [[آیه شریفه]] [[امامت حضرت ابراهیم]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|... قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...}} «...فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم.».. سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> و دیگر [[آیات]] و روایات منقول درباره [[عصمت امام]] که به مناسبت و به تدریج در این کتاب آورده و بررسی خواهند شد.
# اولاً: مسائل مورد [[اجماع امّت]]، اندک است و نمی‌تواند راه‌گشای [[مسلمانان]] در [[احکام دینی]] باشد.
# ثانیاً: اجماع امّت اگر مشتمل بر فرد معصوم نباشد، به عصمت نمی‌انجامد و هم چنان احتمال خطا در مورد آن وجود دارد.
# و ثالثاً: با [[رجوع]] به [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] می‌توان [[معصومان]] را شناخت. از [[آیه تطهیر]]، [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]] و نظائر آنها به روشنی معصوم بودن [[اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} به دست می‌آید و در نتیجه آنان همان صادقینی هستند که [[خداوند]]، مسلمانان را به پیروی از آنان دستور داده و فرموده است: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} چنان‌که در برخی [[روایات]]، صادقین در این آیه به [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل‌بیت]] او، به ویژه [[علی]] {{ع}} [[تفسیر]] شده است<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۲۸۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۸-۸۵.</ref>


برای اطلاع بیشتر می‌توان به کتاب‌هایی که درباره این موضوع به [[شایستگی]] بحث کرده‌اند مراجعه کرد<ref>احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۲۸۶- ۳۱۲؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۱ - ۲۱۱.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۶۵.</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۵

عصمت به معنای دوری از خطا و گناه است، به شخص دارای این صفت معصوم گفته می‌شود. اثبات عصمت امام شامل ادله نقلی و عقلی است. دلایل عقلی متعددی مبنی بر عصمت امام اقامه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از اینکه اگر امام معصوم نباشد تسلسل باطل لازم می‌آید و یا به دلیل دلیل حفظ دین امام باید معصوم باشد و... . همچنین ادله نقلی اعم از آیات و روایات عبارت‌اند از: آیه ابتلا؛ آیه تطهیر؛ آیه اولی الامر؛ آیه صادقین؛ حدیث ثقلین و حدیث سفینه نوح.

دلایل عقلی عصمت امام

برای اثبات عصمت امام و لزوم آن ادله فراوانی اقامه شده است[۱] هر چند که ادله ضرورت عصمت پیامبر[۲] در بحث از عصمت امام نیز قابل استفاده است[۳]. توجه به حقیقت منصب امامت و شئون و مسؤولیت‌ها و وظائف امام به عنوان جانشین پیامبر (ص) برای اثبات ضرورت صفت عصمت کافی است. به بیان دیگر تحقق امامت و انجام وظائف هادیان الهی بدون داشتن عصمت امکان‌پذیر نیست[۴]. برخی این بیان را بهترین دلیل برای اثبات ضرورت عصمت امام دانسته‌اند[۵]. اما ادلۀ دیگری نیز بر این موضوع اقامه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

نخست: دلیل تسلسل

علت احتیاج مردم به امام، جلوگیری از ظلم ظالم و معصیت فاسق است، حال اگر صدور ظلم و معصیت از امام امکان داشته باشد، برای جلوگیری از آن، به امام دیگری نیاز خواهد بود و اگر همین گونه پیش برویم، تسلسل محال لازم می‌آید[۶].

دوم: دلیل حفظ دین

امام حافظ شریعت است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد زیرا اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار اشتباه باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای شریعت دچار انحراف و تحریف گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با حقیقت آسمانی آن فاصله می‌یابد، پس باید متولّی و حافظ و مبین و مفسر شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد[۷].

سوم: دلیل امتناع تناقض

اگر امام (ع) مرتکب خطا یا گناهی شود یا باید از او تبعیت کرد که این باطل است به دلیل آیه ﴿وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۸] و یا اینکه نباید از او پیروی کرد که در این صورت، فایده امام (ع)، منتفی خواهد بود[۹].

چهارم: دلیل نقض غرض

غرض و هدف از نصب امام پیروی امت از اوامر و نواهی اوست و امام به معنی مقتدا و الگوی مردم است. بر فرض عدم عصمت و انجام معصیت از او این هدف نقض می‌‌شود زیرا پیروی از غیر معصوم و عاصی لازم نیست[۱۰].

دلیل نقلی عصمت امام

برای اثبات عصمت امامان (ع) به ادله نقلی اعم از آیات و روایات استناد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

آیات

آیه ابتلا

تدبر در آیه ابتلا: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ [۱۱] ما را به این نکته ارزشمند رهنمون می‌سازد که مقام امامت تنها به انسان‌های معصوم از گناه اعطا می‌شود و کسی که ظلمی از او سرزده باشد، شایستگی دریافت این مقام را از دست می‌دهد[۱۲].

آیه تطهیر

یکی از ادلّه قرآنی اثبات عصمت امام، آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۳] است. استدلال به این آیه، بر سه مقدمه استوار است:

  1. اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت تعلّق گرفته است.
  2. هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد معصوم است.
  3. بر پایه بسیاری از روایات، ائمه شیعه مصداق اهل بیت‌اند.

نتیجه: امامان شیعه (ع)، معصوم‌اند[۱۴].

آیه اولی الامر

قرآن کریم می‌‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. در این آیه اطاعت از اولی الامر در سیاق اطاعت خداوند و اطاعت رسول قرار گرفته است، بدیهی است اطاعت از خدا و رسول به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی واجب است؛ بنابراین اطاعت اولی الامر هم علی‌الاطلاق و بدون قید و شرط واجب است. از سوی دیگر اطاعت مطلق مستلزم معصوم بودن اولی الامر از هر گونه خطا و اشتباه است زیرا پیروی و فرمانبرداری بی چون و چرا تنها از فردی واجب می‌‌شود که از هر گونه خطا و لغزش پاک و مبرا باشد و خداوند حکیمی که کفر و عصیان را از بندگانش ناپسند شمرده است ﴿وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ[۱۵][۱۶]

آیه صادقین

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۱۷]. همراهی با صادقین در صورتی امکان‌پذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در جامعه وجود داشته باشند؛ ثانیاً صادقین باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ یعنی باید معصوم باشند. چون اگر امکان ارتکاب گناه و یا خطا در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود. بعد از رحلت پیامبر (ص) تنها افرادی که در مورد آنها اجماعاً عصمت تصوّر دارد، ائمه دوازده‌گانه (ع) هستند[۱۸].

روایات

حدیث ثقلین

یکی از روایاتی که بر عصمت اهل‌بیت و عترت پیامبر دلالت دارد، حدیث معروف ثقلین است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۱۹]. بی‌شک قرآن کریم کتابی است معصوم از هر گونه خطا و اشتباه. پس اینکه پیامبر اکرم (ص)، عترت خویش را کنار قرآن نشانده و تمسک به هر دو را موجب هدایت دانسته است، خود بهترین دلیل بر عصمت ایشان است. چه اینکه، پیروی نمودن از غیر معصوم، موجب هدایت مطلق و قطعی نخواهد شد، بلکه همواره احتمال انحراف و ضلالت در آن می‌رود. و این با جمله «لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» سازگار نیست. بنابراین، اهل‌بیت، چه در تبیین و تشریح آیات الهی و چه در اعمال فردی، از هر گونه گناه و خطایی معصوم هستند[۲۰].

حدیث سفینه

«قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ كَمَثَلِ‏ سَفِينَةِ نُوحٍ‏ مَنْ‏ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»[۲۱]؛ پیامبر اکرم (ص) فرمود: "این است و جز این نیست، مَثَل اهل بیت من همانند سفینه نوح است که هرکه در آن سفینه سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن تخلف کرد، غرق (هلاک) شد و هرکه جلو افتاد منحرف شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به حق ملحق شد و به مقصود رسید". وجه استدلال به حدیث برای اثبات عصمت به این ترتیب است:

  1. پیامبر (ص) به طور مطلق ملازمت اهل‌بیت را دستور داده‌اند و آن را به منزله کشتی نوح دانسته‌اند.
  2. در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمی‌سازد[۲۲].

حدیث امان

سایر احادیث

عصمت صادقین

درباره دلالت آیه بر عصمت صادقین سه تقریر ارائه شده است:

تلازم پیروی مطلق با عصمت: مفاد آیه شریفه پیروی مطلق از صادقین است و پیروی مطلق از فرد یا افرادی ملازم با عصمت آنان است[۲۳]. این تقریر همانند تقریر اول آیه اولی‌الامر است و همه مطالب مذکور در مورد آن آیه از نظر اشکال و جواب در مورد این آیه جاری است و نیاز به تکرار نخواهد بود.

تلازم علم به صادق بودن صادقین با عصمت: علامه حلی در شرح کلام محقق طوسی که آیه ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ را از دلایل امامت امام علی (ع) دانسته، گفته است: “خداوند متعال به بودن با صادقین (پیروی از آنان و همراهی با آنان) امر کرده است و مقصود از “صادقین” کسانی‌اند که صادق بودن آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد معصوم تحقق نمی‌یابد؛ زیرا نمی‌توان از صادق بودن غیر معصوم آگاه شد و به اجماع مسلمانان، از اصحاب پیامبر (ص) غیر از علی (ع) کسی معصوم نیست. بنابراین، علی (ع) معصوم است، پس باید از او پیروی کرد”[۲۴].

فاضل قوشجی نیز در شرح کلام محقق طوسی گفته است: “مضمون آیه کریمه امر به پیروی از معصومین است؛ زیرا “صادقین” همان معصومان‌اند و به اتفاق مسلمانان، از صحابه پیامبر (ص) غیر علی (ع)، کسی معصوم نیست، پس علی (ع) کسی است که به پیروی از او امر شده است”. وی آنگاه مقدمات این استدلال را نپذیرفته و گفته است: و أجیب بمنع المقدمات[۲۵]. وی مقدمات استدلال و مناقشه در آنها را باز نگفته است، ولی مناقشه‌های او، چنان که مقدس اردبیلی[۲۶] گفته است، به مطالب زیر باز می‌گردد:

  1. غیر از علی (ع) از صحابه پیامبر (ص) فرد یا افراد دیگری معصوم بودند. این احتمال قطعاً مردود است؛ زیرا برای کسی جز علی (ع) ادعای عصمت نشده است.
  2. لازم نیست که صادق بودن کسی که باید از او پیروی شود، به صورت یقینی معلوم گردد، بلکه ظن به صادق بودن او نیز کافی است. این احتمال نیز نادرست است؛ زیرا قرآن کریم آشکارا فرموده است: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا[۲۷].
  3. در اینجا گزینه دیگری مطرح است و آن اینکه هیچ یک از افراد امّت معصوم نیستند، ولی اجماع امت، معصوم است و مسلمانان باید از اجماع پیروی کنند. این همان نظریه‌ای است که فخرالدین رازی برگزیده است. این تفسیر با ظاهر آیه سازگاری ندارد؛ زیرا مفاد ظاهر آیه این است که مؤمنانی که باید از صادقین پیروی کنند غیر از صادقین هستند چون که تابع غیر از متبوع است[۲۸]، مضافاً بر اینکه اجماع امت یا اجماع اهل حل و عقد با عصمت ملازمه ندارد.

پرهیزگاری و نیاز به پیشوای معصوم: فخرالدین رازی در تقریر استدلال به این آیه بر عصمت صادقین گفته است: “جمله ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ مؤمنان را به رعایت تقوای الهی دستور داده است و از آنان خواسته است که با صادقین باشند؛ یعنی از آنان الگو بگیرند و پیروی نمایند. از اینجا روشن می‌شود که مؤمنان، معصوم نیستند و احتمال خطا در آنان می‌رود. بدین جهت برای آنکه از خطا مصون بمانند باید از کسانی پیروی کنند که از خطا مصون باشند و آنان همان صادقین هستند و چون این مطلب (مؤمنان خطاپذیر) در همه زمان‌ها موجود است پس در همه زمان‌ها نیز باید معصوم وجود داشته باشد تا مؤمنان از او پیروی کنند”. آنگاه گفته است: “پیروی از معصوم در صورتی ممکن است که انسان به او عالم باشد و او را بشناسد. اما اگر راهی برای شناخت او وجود نداشته باشد، دستور به پیروی از او، تکلیف به مالا یطاق خواهد بود و چون ما انسان معیّنی را به عنوان معصوم نمی‌شناسیم، بنابراین، آیه ما را به پیروی از فردی خاص دستور نمی‌دهد. در این جا فرض دیگری جز مجموع امت باقی نمی‌ماند. بر این اساس، مجموع امت مصداق صادقین و معصوم است و مؤمنان باید پیرو آن باشند”[۲۹].

سخن فخرالدین رازی در اینکه مقصود از صادقین در آیه، افراد معصوم است، استوار است، ولی این گفتار وی که ما فرد یا افراد معینی را نمی‌شناسیم که از ویژگی عصمت برخوردار باشند و بدین دلیل باید مصداق آن را اجماع امت یا اجماع اهل حلّ و عقد بدانیم، نادرست می‌باشد؛ زیرا:

  1. اولاً: مسائل مورد اجماع امّت، اندک است و نمی‌تواند راه‌گشای مسلمانان در احکام دینی باشد.
  2. ثانیاً: اجماع امّت اگر مشتمل بر فرد معصوم نباشد، به عصمت نمی‌انجامد و هم چنان احتمال خطا در مورد آن وجود دارد.
  3. و ثالثاً: با رجوع به قرآن و سنت نبوی می‌توان معصومان را شناخت. از آیه تطهیر، حدیث ثقلین، حدیث سفینه و نظائر آنها به روشنی معصوم بودن اهل بیت پیامبر اکرم (ص) به دست می‌آید و در نتیجه آنان همان صادقینی هستند که خداوند، مسلمانان را به پیروی از آنان دستور داده و فرموده است: ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ چنان‌که در برخی روایات، صادقین در این آیه به پیامبر (ص) و اهل‌بیت او، به ویژه علی (ع) تفسیر شده است[۳۰][۳۱]

پانویس

  1. علامه حلی در کتاب ارزشمند الالفین مجموع ادله عصمت امام را به بیش از ۱۰۰۰ دلیل رسانده است اعم از دلیل عقلی و نقلی.
  2. ر. ک: معارف و عقائد ۴، ص ۱۲۰.
  3. ر. ک: عقائد الإمامیة، ص ۶۷: عقیدتنا فی عصمه الإمام و نعتقد أن الإمام کالنبی یجب أن یکون معصوما من جمیع الرذائل و الفواحش ما ظهر منها و ما بطن من سن الطفولیه إلی الموت عمدا و سهوا کما یجب أن یکون معصوما من السهو و الخطأ و النسیان لان الائمه حفظه الشرع و القوامون علیه حالهم فی ذلک حال النبیّ (ص) و الدلیل الذی اقتضانا أن نعتقد بعصمه الانبیاء هو نفسه یقتضینا أن نعتقد بعصمه الائمه بلافرق.
  4. همان گونه که لاهیجی می‌‌گوید: و حق وجوب عصمت است چه همچنان که وجود امام لطف است عصمت امام نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقق نشود مگر به عصمت. سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص ۱۱۴.
  5. ر. ک: بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج ۲، ص ۳۹.
  6. ر. ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۱۹ - ۳۶۴.
  7. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۴؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۱؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۳۹.
  8. و در گناه و تجاوز یاری نکنید؛ سوره مائده، آیه۲.
  9. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۵۸؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۴۲-۴۴.
  10. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۰۱-۱۰۴؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۴۲-۴۴.
  11. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه۱۲۴.
  12. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۱.
  13. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  14. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۵۳-۵۸.
  15. «و ناسپاسی را برای بندگانش نمی‌پسندد» سوره زمر، آیه ۷.
  16. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۰۷-۱۱۱.
  17. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  18. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۵۵.
  19. «من در میان شما دو گران مایه را باقی می‌گذارم: کتاب خدا را و عترتم را. مادامی که به آن دو تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد. هیچ‌گاه این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند، تا وقتی که بر سر حوض [کوثر] بر من وارد می‌گردند».
  20. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۳۱۹.
  21. احتجاج، ج۲، ص۳۸۰.
  22. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۳.
  23. إن الأمر ورد باتباعهم على الإطلاق، و ذلك يوجب عصمتهم و براءة ساحتهم و الأمان من زللهم؛ بدلالة إطلاق الأمر باتباعهم. الفصول المختارة، ص۱۳۸، نیز ر. ک: تقریب المعارف، ص۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۳۳؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۲۱۵.
  24. کشف المراد، ص۵۰۳.
  25. شرح التجرید، ص۳۷۱.
  26. الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید علی التجرید، ص۲۴۳.
  27. «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
  28. لا يخفى على عاقل أن الظاهر من الآية أن المأمورين بالكون غير من أمروا بالكون معهم و على ما ذكر يلزم اتحادهما (مرآة العقول، ج۲، ص۴۲۰؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۷)؛ شیخ مفید فرموده است: ان المنادي به يجب ان يكون غير المنادي إليه، لاستحالة أن يدعى الإنسان إلى الكون مع نفسه و اتباعها (الفصول المختاره، ص۱۳۷).
  29. مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.
  30. الدر المنثور، ج۴، ص۲۸۶.
  31. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۸-۸۵.