بصیرت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = منابع معرفت | عنوان مدخل  = بصیرت | مداخل مرتبط = [[بصیرت در لغت]] - [[بصیرت در قرآن]] - [[بصیرت در نهج البلاغه]] - [[بصیرت در کلام اسلامی]] - [[بصیرت در معارف و سیره علوی]] - [[بصیرت در معارف و سیره حسینی]] | پرسش مرتبط  =  }}


*'''بصیرت:''' بینش، آگاهی، هوشیاری و زیرکی، روشندلی و چشم خِرَد
== چیستی بصیرت ==
*این واژه برگرفته از ریشه عربی "ب ـ ص‌ ـ ر" است<ref>لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۴۱۸‌ـ‌۴۱۹، «بصر»؛ لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶، «بصیر».</ref>. در نثر و شعر قدیم فارسی فراوان یافت می‌شود<ref>لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶.</ref> و غالباً به صورت ترکیبی اضافی با واژه چشم به کار می‌رفته و در برابر بینایی حسی و ظاهری، به معنای بینایی قلبی و شهودی بوده است. مشتقات این ماده، در [[قرآن]] بسیار به کار رفته‌است؛ نظیر: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بَصَرِ}}﴾}} و جمع آن اَبصار، به معنای‌ چشم یا قوه بینایی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}﴾}}<ref> و نهان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و کار رستخیز جز یک چشم بر هم زدن نیست یا خود کوتاه‌تر است؛ بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره نحل، آیه:۷۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا }}﴾}}<ref> هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛ سوره احزاب، آیه: ۱۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ }}﴾}}<ref> به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است؛ سوره ق، آیه: ۲۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى}}﴾}}<ref> چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید؛ سوره نجم، آیه:۱۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلا أَبْصَارُهُمْ وَلا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون}}﴾}}<ref> و به راستی ما به آنان در چیزهایی توانمندی دادیم که به شما در آنها توانمندی نداده‌ایم و برای آنان گوش و دیدگان و دل‌هایی نهادیم، اما گوش و دیدگان و دل‌های آنان هیچ به کارشان نیامد زیرا آیات خداوند را انکار می‌کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا گرفت؛ سوره احقاف، آیه: ۲۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref> چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الأَيْدِي وَالأَبْصَارِ }}﴾}}<ref> و از بندگان توانمند و روشن‌بین  ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن؛ سوره ص، آیه: ۴۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئاً وَهُوَ حَسِيرٌ }}﴾}}<ref> سپس بار دیگر چشم بگردان تا چشم، خسته و رنجه به سوی تو بازگردد؛ سوره ملک، آیه: ۴.</ref>، ترکیب {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لِّأُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}} به معنای صاحبان بینش و پندگیری {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref> به راستی شما را در کار دو گروهی که (در «بدر») با هم رو به رو شدند، نشانه‌ای (برای پند گیری) بود: گروهی برای خداوند جنگ می‌کردند و (گروه) دیگری کافر بودند که آنها را دو چندان خود به چشم می‌دیدند (و می‌هراسیدند) و خداوند هر کسی را بخواهد با یاوری خویش پشتیبانی می‌کند؛ بی‌گمان در این امر پندی برای اهل بینش است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الأَبْصَارِ}}﴾}}<ref> خداوند شب و روز را برمی‌گرداند، بی‌گمان در این پندی برای دیده‌وران است؛ سوره نور، آیه:۴۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الأَبْصَارِ }}﴾}}<ref> اوست که کافران اهل کتاب  را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!؛ سوره حشر، آیه: ۲.</ref>، بصیر به معنای آگاه یا بینا{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا }}﴾}}<ref> و چه بسیار از اقوام بعد از نوح را که نابود کردیم و (همین) بس، که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاهی بیناست؛ سوره اسراء، آیه: ۱۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ}}﴾}}<ref> و نابینا و بینا برابر نیست؛ سوره فاطر، آیه: ۱۹.</ref>، مبصر به معنای روشنایی دهنده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُواْ فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ}}﴾}}<ref> اوست که برای شما شب را نهاد تا در آن بیارمید و روز را روشنی‌بخش (آفرید)؛ بی‌گمان در آن نشانه‌هاست برای گروهی که می‌شنوند؛ سوره یونس، آیه: ۶۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}﴾}}<ref> آیا ندیده‌اند که ما شب را آفریدیم تا در آن آرامش یابند و روز را روشنی بخش (آفریدیم)؛ بی‌گمان در آن نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان می‌آورند؛ سوره نمل، آیه:۸۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> و ای قوم من! چگونه است که (من) شما را به رهایی فرا می‌خوانم و (شما) مرا به آتش (دوزخ) فرا می‌خوانید؟؛ سوره غافر، آیه:۶۱.</ref> و بینا{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ}}﴾}}<ref> بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰۱.</ref> مبصره به معنای آشکار کننده و روشنی ده{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ}}﴾}}<ref> و چون نشانه‌های ما روشنگرانه نزد آنان رسید گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره نمل، آیه:۱۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً }}﴾}}<ref>  و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سال‌ها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشته‌ایم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا }}﴾}}<ref> و چیزی ما را از فرستادن نشانه‌ها باز نداشت جز اینکه پیشینیان آن را دروغ می‌شمردند و ما برای ثمود آن ناقه را روشنگرانه فرستادیم اما به آن ستم روا داشتند و ما نشانه‌ها را جز برای بیم دادن نمی‌فرستیم؛ سوره نمل، آیه: ۵۹.</ref>، مستبصر به معنای تمیز دهنده حق از باطل یا طالب بصیرت و‌آگاهی{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ}}﴾}}<ref> و عاد و ثمود را (نیز عذاب کردیم) و بی‌گمان این از (آثار) زیستگاه‌هایشان برای شما پدیدار است. و شیطان کردارهایشان را در چشم آنان آراست بنابراین آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنکه بینادل بودند ؛ سوره عنکبوت، آیه: ۳۸.</ref>، تبصره به معنای یادآور‌و بینش ده{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ}}﴾}}<ref> برای دیده‌ور کردن و یادکرد هر بنده اهل بازگشت؛ سوره ق، آیه:۸.</ref> و بصیرت.{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}﴾}}<ref> بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بَلِ الإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}}﴾}}<ref> آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست؛ سوره قیامت، آیه: ۱۴.</ref><ref>مفردات، ص‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۸؛ مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۲۰۴‌ـ‌۲۰۷؛ لغتنامه قرآن، ج‌۱، ص‌۳۰۹‌ـ‌۳۱۴، «بصر».</ref> صورت فعلی این ماده نیز در [[قرآن]]، هم به صورت مجرد "بَصُرَ" و هم مزید "اَبصَرَ، یبصِّرون" به کار رفته‌است. گفته شده که گونه مجرد، بیشتر در مواردی به کار رفته که نگاه ظاهری با بینش باطنی‌همراه بوده است<ref>مفردات، ص‌۱۲۷، «بصر»؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۲۲۲.</ref>.
بصیرت در لغت به‌معنای [[بینش]]، [[بینایی]]، [[روشن‌بینی]] و [[آگاهی]] و [[دانایی]] است و در کتاب‌های لغت [[عرب]] در معنای [[دلیل]]، [[حجت]]، [[برهان]]، [[بینایی دل]]<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۶۸- ۱۶۹؛ [[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۷۳- ۵۸۱.</ref>، [[هوشیاری]] و [[زیرکی]]، [[روشندلی]] و [[چشم خِرَد]] <ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۷۳- ۵۸۱.</ref>معنا شده است. به طور کلی بصیرت و اِبصار به معنای [[بینایی]] است که گاه با چشم ظاهر، صورت می‌گیرد و جنبه [[حسی]] دارد و گاه با چشم درون و [[عقل]] و به معنای [[ادراکات عقلی]] و [[قلبی]] است<ref>ر. ک: پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۵.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۷۳- ۵۸۱</ref>  
*به طور کلی بصیرت و اِبصار به معنای بینایی است که گاه با چشم ظاهر، صورت می‌گیرد و جنبه حسی دارد و گاه با چشم درون و عقل و به معنای ادراکات عقلی و قلبی است<ref>پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۵.</ref>.
*مفسران سه کاربرد معنایی برای واژه بصیرت در قرآن شمرده‌اند:
#'''یقین و اطمینان:''' {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}﴾}}<ref> بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۸.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} در این آیه اعلان می‌دارد  که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می‌سازد، به خدا دعوت می‌کند<ref>کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۱۴۸؛ مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.</ref>
#'''شاهد:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بَلِ الإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}}﴾}}<ref> آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست؛ سوره قیامت، آیه:۱۴.</ref> در تفسیر این آیه دو احتمال وجود  دارد: یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است که در این صورت تاء در بصیرت برای مبالغه خواهد بود. دیگر آنکه این آیه معنایی مشابه آیه ۲۴ سوره نور دارد؛ به این صورت که شاهدانی از انسان مانند اعضا و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند <ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۳۰؛ کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳.</ref>.
#'''دلایل روشن:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}﴾}}<ref> بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۴.</ref>؛ نیز نک: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}﴾}}<ref> و چون برای آنان آیه‌ای (دلخواه آنان) نیاورده‌ای می‌گویند: چرا خود آیه‌ای برنگزیدی؟ بگو من تنها از آنچه از سوی پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم؛ این (ها) بینش‌هایی است از سوی پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی است برای مردمی که ایمان دارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا }}﴾}}<ref> موسی) گفت: نیک می‌دانی این (معجزه) ها را که روشنگرند جز پروردگار آسمان‌ها و زمین نفرستاده است و من تو را ای فرعون! نابود شدنی می‌دانم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۰۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ}}﴾}}<ref این روشنگری‌هایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند؛ سوره جاثیه، آیه:۲۰.</ref> بیشتر مفسران بصائر "جمع بصیرت" را به معنای حجج و بینات دانسته‌اند که باعث شناخت هدایت از ضلالت و ایمان از کفر<ref>جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۶؛ شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۳‌ـ‌۲۹۴.</ref> یا  موجب علم و آگاهی می‌شود؛ به گونه‌ای که گویی معلوم به چشم دیده می‌شود<ref>روض الجنان، ج‌۷، ص‌۴۰۴.</ref>. البته برخی نیز بصائر را به معنای [[وحی]] و آنچه [[رسول]] آورده، تفسیر کرده‌اند<ref>الکشاف، ج‌۲، ص‌۵۵‌؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۱۶۸.</ref>. در ادامه آیه ۱۰۴‌ سوره انعام آمده است که هرکس این نشانه‌ها را بیابد و به آنها اقرار  کند و ایمان بیاورد، سود برده است<ref>جامع‌البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۷؛ روض الجنان، ج‌۷، ص‌۴۰۵.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}﴾}}<ref> بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۴.</ref>. از آن جهت به نشانه‌ها و دلایل روشن و قاطع الهی بصائر گفته شده که موجب بینایی قلب و درک حقایق به وسیله آن می‌شود<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵‌، ص‌۱۰۴؛ ج‌۱۳، ص‌۱۳۳؛ الفرقان، ج‌۲۵، ص‌۴۵۸.</ref>، بر این اساس، کوری و بینایی در این آیه ناظر به شناخت قلبی و چشم بصیرت است<ref>شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۴.</ref>. غیر از این کاربردهای قرآنی، استفاده‌های متفاوت‌تری نیز از بصیرت در عربی شده است؛ مانند برهان، سنگ سفید، اثر خون به جای مانده بر زمین؛ گویا جهت اشتراک معنایی در همه این کاربردها، ظاهر و بارز بودن آنهاست؛ همان‌گونه که "بصرت‌ بالشیء" به معنای دیدن و آگاه شدن به امری به سبب بروز و ظهور آن است<ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۵۴؛ التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۸۰، «بصر».</ref>. شاید هم معنای اصلی در این ماده علم و آگاهی باشد که از طریق چشم ظاهری یا چشم قلب "بصیرت" حاصل می‌شود، بر این اساس بصیر کسی است که از بینش و دانش برخوردار است و بصیرت، صورت مؤنث یا مبالغه‌ای آن خواهد بود<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۸۰، «بصر».</ref>.


==مفهوم‌شناسی بصیرت==
و در اصطلاح، بصیرت، [[شناخت]] درست و جامع از حقایق هستی و تشخیص [[حق]] از [[باطل]] و [[درک]] مرزبندی‌هاست. بصیرت با [[معرفت]] آغاز می‌گردد و با [[عمل]]کمال پیدا می‌کند<ref>ر. ک: [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ص ۲۳۰.</ref>.
در قرآن با دو گونه بینایی ظاهری و باطنی (قلبی یا به تعبیری عقلی) مواجه می‌شویم که در روایات[۷۷] و تفاسیر از آن به بصر و بصیرت تعبیر شده است. زمخشری، بصر را نور چشم و قوه بینایی و بصیرت را نور قلب و ابزار تأمل و تفکر می‌داند.[۷۸] در برخی آیات این دو گونه بینایی در کنار هم قرار گرفته‌اند: «تَرهُم ینظُرونَ اِلَیک و هُم لایبصِرون» . (اعراف/۷،۱۹۸) آیات فراوانی، بینایی ظاهری را کنایه  از بینایی عقلی یا باطنی گرفته است. دانشمندان مسلمان با استناد به آیات قرآنی بر این عقیده‌اند که در قلب انسان، نیرویی برای دریافت نور الهی وجود دارد و برای اثبات این مدعا به آیه ۲۲ زمر/۳۹ استناد می‌کنند: «اَفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلاِسلـمِ فَهُوَ عَلی نُور مِن رَبِّهِ» ؛ همچنین به روح الهی نیز از آن تعبیر شده است: «فَاِذا سَوَّیتُهُ و نَفَختُ فیهِ مِن رُوحی» (حجر/۱۵،۲۹) و عقل* نظری، بصیرت باطنی، نور ایمان و یقین نیز نامیده می‌شود که توانایی آن در شناخت مفاهیم عقلی همچون شناخت و ادراک خداوند و نیازمندی عالم به مدبری حکیم است.[۷۹] عُرفا بیشتر آن را نور یا روح الهی می‌نامند[۸۰] و آن را نیرویی می‌دانند که دل را به نیرویی قدسی منوّر می‌کند و به وسیله آن حقایق امور  شناخته شده، حق و باطل از هم تمیز داده می‌شود و آن در مقام چشم برای قلب است.[۸۱] در فلسفه نیز از آن به قوه عاقله یا قوه قدسیه تعبیر می‌شود[۸۲]؛ همچنین گفته شده که بصیرت، عقلی است منوّر به نور قدس و بصیر برای درک معانی محتاج به دلیل نیست و دلش به نور هدایت روشن است. حق را به عیان می‌بیند و از حیرت رهایی یافته است[۸۳بر این اساس میان مفهوم بصیرت با مفاهیم بصر، نور، عقل و حکمت ارتباط محکمی وجود دارد.
== کاربردهای بصیرت ==
برای تبیین مفهوم بصیرت، کلمات [[دانشمندان]] و تبیین رابطه و نسبت آن با سایر مفاهیم راهگشاست؛ [[دانشمندان]] [[مسلمان]] معتقدند در [[قلب]] [[انسان]]، نیرویی برای دریافت [[نور الهی]] وجود دارد که [[عقل نظری]]، بصیرت [[باطنی]]، [[نور]] [[ایمان]] و [[یقین]] نامیده می‌شود و در [[شناخت]] مفاهیم [[عقلی]] همچون [[شناخت خداوند]] و [[نیازمندی]] عالم به مدبری [[حکیم]]، کاربرد دارد<ref>احیاء علوم‌الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.</ref>. [[حکما]] از بصیرت به [[عقل]] تعبیر کرده‌اند. در [[حقیقت]] بصیرت درجه‌ای از [[حکمت]] و بالاترین مرحله آن است<ref>مقامات معنوی، ص ۱۶ ـ ‌۲۰.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۷۳- ۵۸۱</ref>
== [[بصیرت در قرآن]] ==
[[مفسران]] سه کاربرد معنایی برای واژه [[بصیرت در قرآن]] شمرده‌اند:
# '''[[یقین]] و [[اطمینان]]:''' {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.</ref>، [[پیامبر اکرم]] با [[یقین]] و [[اطمینان]] و از روی بصیرت کامل و [[معرفتی]] که [[حق و باطل]] را از هم جدا می‌سازد، به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند<ref>کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۱۴۸؛ مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.</ref>.
# '''[[شاهد]]:''' {{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}}<ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> دو احتمال در [[تفسیر آیه]] وجود دارد؛ یکی اینکه [[انسان]] خود [[شاهد]] [[اعمال]] خویش است و دیگر آنکه شاهدانی از [[انسان]] مانند اعضا و جوارحش بر [[اعمال]] او [[نظارت]] دارند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۳۰؛ کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳.</ref>.
# '''[[دلایل روشن]]:''' بیشتر [[مفسران]]، بصائر را به معنای حجج و [[بینات]] دانسته‌اند که باعث [[شناخت]] [[هدایت]] از [[ضلالت]] و [[ایمان]] از [[کفر]]<ref>جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۶؛ شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۳‌ـ‌۲۹۴.</ref> یا موجب [[علم]] و [[آگاهی]] می‌شود: {{متن قرآن|هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«این روشنگری‌هایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۲۰.</ref><ref> [[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه][[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۷۳- ۵۸۱.</ref>


۱. بصیرت و بصر:
== بصیرت در بیان [[امیرالمؤمنین]] ==
بصر در قرآن بیشتر جنبه غیر حسی یافته و در موارد فراوانی به جای بصیرت به کار رفته است؛ از آن جمله آیاتی است که مؤمن را بصیر (بینا) و کافر را کور خوانده است: «قُل هَل یستَوِی الاَعمی والبَصیر» . (انعام/۶‌،۵۰) بصیر دراینجا فردی است که به آیات و نشانه‌های خداوند بصیرت یافته و از نور آنها بهره برده است.[۸۴] همین تمثیل در سوره هود با تفصیل بیشتر دیده می‌شود: «مَثَلُ الفَریقَینِ کالاَعمی والاَصَمِّ والبَصیرِ والسَّمیعِ هَل یستَویانِ مَثَلاً» . (هود/۱۱،۲۴) برخی در تفسیر این آیه گفته‌اند: نابینای حقیقی کسی است که نه دیده عبرت دارد تا از روی استدلال به آیات آفاق نظر کند، نه دل فکرت دارد تا در آیات انفس تأمل‌کند و نه بصیرت حقیقت دارد تا به نور فراست مکاشفات اسرار غیبی بیند.[۸۵] تعبیر «اُولی الأبصار» دیگر نمونه در این زمینه است. مفسران این تعبیر را که در آیات فراوانی به کار رفته‌است به معنای «اولی‌البصائر» می‌دانند[۸۶]: «فَاعتَبِروا یـاُولِی الاَبصـر» . (حشر/۵۹‌،۲۲؛ نیز ر. ک. آل‌عمران/۳،۱۳؛ نور/۲۴،۴۴) تعبیر از بصیرت به بصر در این آیات برای این است که کنایه‌ای باشد از روشنی و بروز حقیقتی که بدان دعوت می‌شود؛ گویا وجود خارجی دارد و با چشم ظاهری می‌توان آن را دید.[۸۷]
در بیان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بصیرت، نعمتی است که به [[انسان]] اعطا شده است و [[آدمی]] خود باید در جهت به‌کارگیری آن بکوشد<ref>{{متن حدیث|فَانْفُذُوا عَلَی بَصَائِرِکُمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٧</ref>. از این رو آن [[حضرت]] بر داشتن بصیرت در موضع‌گیری‌ها تأکید دارد و می‌فرماید: «کسی را یافتم که پیرو [[حاملان علم]] بود، ولی در [[شناخت]] رمز و [[راز]] [[علم]] بصیرتش نبود؛ در اولین [[شبهه]] که بر او عارض می‌شد، [[شک و تردید]] در دلش شراره می‌افروخت»<ref>{{متن حدیث|أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ، یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ١٤٧</ref>. حضور عنصر بصیرت در [[جامعه اسلامی]] و میان [[مسلمانان]]، عاملی است که جمعیّت آنان را [[حفظ]] می‌کند، از این‌رو [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} کسانی را می‌ستاید که در کشاکش [[فتنه‌ها]] بصیرت خویش را با [[پناه]] بردن به [[قرآن]] و [[اهل بیت]]، چنان [[صیقل]] می‌دهند که آهنگر تیغه [[شمشیر]] را صاف و صیقلی می‌کند<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَی بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰</ref>.<ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۶۹. </ref> همچنین حضرت می‌فرماید: «[[بصیر]] کسی است که بشنود و بیندیشد، و بنگرد و ببیند و [[عبرت]] بیاموزد و آن‌گاه راه‌های روشن را بپیماید و از لغزیدن به پرتگاه‌ها مصون ماند»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهَاوِي وَ الضَّلَالَ فِي‏ الْمَغَاوِي‏}}؛ نهج البلاغه‌، خ ۱۵۳.</ref>. دستاورد این گونه [[بینش]]، بازگشت به [[فطرت]] و بهره‌مندی از [[ایمان]] و [[محبت]] و [[امید]] به [[خدا]] و [[پرهیزگاری]] است. [[جایگاه]] این گونه [[بینش]] بسی والا است و [[حقیقت]] را مستقیم و بی‌واسطه به [[انسان]] بازمی‌شناساند<ref>جهان‌بینی در فلسفه ما، ۱۰- ۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۶۹.</ref>.
در قرآن هرگاه از کوری* یا تاریکی سخن می‌رود، بیشتر ناظر به کوری دل و بهره نبردن از نور هدایت الهی است، چنان که در توبیخ ستمگران گفته شده: «اَفَلَم یسیروا فِی‌الاَرضِ فَتَکونَ لَهُم قُلوبٌ یعقِلونَ بِها اَو ءاذانٌ یسمَعونَ بِها» . (حجّ/۲۲،۴۶) سپس در ادامه چنین آمده که این چشمان آنها نیست که نابینا می‌شود، بلکه قلبهایشان است که در سینه‌ها قرار دارد: «فَاِنَّها لا تَعمَی الاَبصـرُ و لـکن تَعمَی القُلوبُ الَّتی فِی‌الصُّدور» . در جایی دیگر کافران،  افرادی قلمداد می‌شوند با چشمانی که نمی‌بیند: «و لَهُم اَعینٌ لا یبصِرونَ بِها» و گوشهایی که نمی‌شنود: «ولَهُم ءاذانٌ لا یسمَعونَ بِها» . (اعراف/۷،۱۷۹) همین تعبیرها برای منافقان نیز به کار رفته و آنان کر،  گنگ و کور معرفی شده‌اند:«صُمٌّ بُکمٌ عُمی فَهُم لایرجِعون» . (بقره/۲،۱۸) این موارد بیشتر ناظر به جنبه معنوی اعضاست، چنان‌که برخی بر این باورند که همه اعضای بدن نظایری معنوی دارند.[۸۸] روایاتی نیز در تأیید این سخن نقل شده است[۸۹]؛ همچنین در روایاتی به کور شدن چشمان قلب اشاره شده است.[۹۰] در جایی دیگر از قرآن، خداوند از محو کردن چشمان کافران سخن می‌گوید که به معنای محروم کردن آنها از ادراک حقایق است: «و‌لَو نَشاءُ لَطَمَسنا عَلی اَعینِهِم...» . (یس/۳۶،۶۶) در حقیقت کافران هرچند استعداد شناخت راه درست را دارند؛ اما به‌سبب انکار آیات الهی، بصیرت باطنی آنها کور‌می‌شود.[۹۱]
همچنین در وصف احوال انسان در روز قیامت خطاب به وی چنین آمده: تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده از چشم تو برداشتیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است: «فَبَصَرُک الیومَ حَدید» . (ق/۵۰‌،۲۲۲) بینایی انسان در روز قیامت نافذ و دقیق خواهد شد و نسبت به آنچه در دنیا از آن غافل بوده، آگاهی و شناخت می‌یابد و این خود بهترین و عادل‌ترین گواه و شاهد بر اوست.[۹۲] این بصیرت  به قلب است و انسان با شهود قلبی، سیئات و حسنات خود را می‌بیند.[۹۳] در آیه دیگری غافلان در آن جهان کور توصیف می‌شوند: «و‌مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنکـًا ونَحشُرُهُ یومَ القِیـمَةِ اَعمی» . (طه/۲۰،۱۲۴) این نابینایی به معنای متعارف جسمی آن تفسیر شده است.[۹۴] با  این حال در آیات دیگری مانند ۱۲ سجده/۳۲ و ۱۴ اسراء/۱۷ از مشاهده اموری حسّی مانند عذاب و نامه اعمال یاد شده است که برخی مفسران را به این نظر کشانده است که کوری و  بینایی انسانها در قیامت نسبی است و در خصوص لذتها و زیباییها ـ که تجسم همان آیات الهی در این دنیاست ـ کور و نابینا و نسبت‌به عذابها و رنجهای آن جهان ـ که تجسّم همان اعمال بد آنهاست ـ بینا هستند.[۹۵]


۲. بصیرت و نور:
== عوامل ایجاد بصیرت ==
بصیرت چون بصر برای دیدن نیازمند نور است[۹۶با این تفاوت که نور بصیرت، متفاوت از نور ظاهری است و به «نور‌اللّه» یا «نور حق» و همچنین «نور تجلی»، «نور‌الهام»، «نور وحی» و «نور کشف» نامیده شده است[۹۷]، بر همین اساس دانشمندان مسلمان گاه از بصیرت به نور الهی اشاره شده در قرآن تعبیر می‌کنند که بر قلب مؤمن می‌تابد[۹۸]: «اَفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلاِسلـمِ فَهُوَ عَلی نُور مِن رَبِّه» . (زمر/۳۹،۲۲)  خداوند هرکه را بخواهد به سوی نور خود هدایت کرده، چشم دلش را به نور معرفت خود روشن می‌کند که این، سعادت جاودان را برای او در پی دارد[۹۹]: «یهدِی اللّهُ لِنورِهِ مَن یشاءُ» . از آیات بعد چنین برمی‌آید که کسانی از نور الهی  بهره‌مند می‌شوند که هیچ تجارت و داد و ستد مادی آنها را از یاد خدا باز نمی‌دارد[۱۰۰]: «رِجالٌ لا تُلهیهِم تِجـرَةٌ ولا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللّه» (نور/۲۴،۳۷)؛ همچنین قرآن در جایی دیگر از مفهوم بصیرت با تعبیر فرقان یاد کرده و تنها کسانی را شایسته آن  دانسته است که تقوای الهی پیشه کنند: «یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تَتَّقوا اللّهَ یجعَل لَکم فُرقانـًا» . (انفال/۸‌،۲۹) فرقان هدایت و نوری در قلب است که موجب تشخیص حق از باطل می‌شود.[۱۰۱] برخی در تفسیر این آیه گفته‌اند که اگر انسان تقوای الهی پیشه کرده، به مقتضای دین و سنت الهی عمل کند، خداوند برای او ملکه‌ای از علم و حکمت پدید می‌آورد که میان حق و باطل، نور و ظلمت، سود و زیان و... تفاوت ببیند.[۱۰۲] هر  دو تفسیر ارائه شده به گونه‌ای بیانگر بصیرت قلبی برای مؤمن است. البته احتمالهای دیگری نیز در تفسیر فرقان داده شده؛ مانند متمایز ساختن کافران از مؤمنان در دنیا و آخرت که برخی مجموع این اقوال را در بیان معنای فرقان پذیرفته‌اند.[۱۰۳]
از جمله عوامل ایجاد بصیرت، [[تمسک به قرآن کریم][[عبرت]] از روزگار و ذکر [[حق]] است. چنانچه [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: «[[دنیا]] منتهای دیده نابیناست که نگاهش از آن درنمی‌گذرد و آنچه را که در آن سوی آن است، نمی‌بیند. آنکه [[اهل]] بصیرت است، دیدگان می‌گشاید و می‌داند که در آن‌سوی، سرای [[آخرت]] است. [[اهل]] بصیرت از [[دنیا]] [[دل]] برمی‌کند و آنکه دیدۀ باطنش نابیناست از آن [[دل]] برنمی‌کند. [[بینا]] برای [[آخرت]] توشه برمی‌گیرد و [[نابینا]] برای [[زندگی دنیا]]»<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَی بَصَرِ الْأَعْمَی، لَا یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَیْئاً، وَ الْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَی إِلَیْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَی لَهَا مُتَزَوِّدٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref>.<ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۶۸- ۱۶۹.</ref>
از سوی دیگر خداوند گاه چشمان بصیرت افرادی را کور کرده، نور هدایت خود را از آنها می‌ستاند که منافقان از این دسته‌اند. قرآن آنان را به کسانی تشبیه می‌کند که نوری یافته و پیرامون خود را روشن ساخته‌اند؛ اما سپس نور آنها گرفته می‌شود و در تاریکی مطلق رها می‌شوند[۱۰۴]: «مَثَلُهُم کمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارًا فَلَمّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنورِهِم وتَرَکهُم فی ظُـلُمـت لایبصِرون» . (بقره/۲،۱۷) کافران نیز  هیچ‌گاه چشم بصیرتشان با نور الهی روشن نمی‌شود[۱۰۵]: «و مَن لَم یجعَلِ اللّهُ لَهُ نورًا فَما لَهُ مِن نور» (نور/۲۴،۴۰زیرا گناهان بسیار، قلبهایشان را مهر و موم کرده است[۱۰۶]: «خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلوبِهِم وعَلی سَمعِهِم و...» . (بقره/۲،۷)


۳. بصیرت و حکمت و عقل:
[[قرآن]] صاحبان بصیرت را به [[تفکر]] و [[عبرت]] فرا می‌خواند. گاه آنان را به [[بینش]] و دقت در وجود خود: «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ»<ref>سوره ذاریات، آیه: ۲۱.</ref> و پدیده‌های محیط اطراف سفارش می‌کند: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنْفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«آیا ندیده‌اند که ما آب (باران) را به سرزمین بی‌گیاه می‌رانیم آنگاه با آن، کشتی پدید می‌آوریم که چارپایان آنان و خودشان از آن می‌خورند؛ پس آیا نمی‌نگرند؟» سوره سجده، آیه ۲۷.</ref> و گاه آنان را از [[سرنوشت]] گذشتگان هشدار می‌‌دهد و به [[عبرت‌گیری]] از آنها فرا می‌خواند: {{متن قرآن|قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«در آن دو گروه كه به هم رسيدند، براى شما عبرتى بود: گروهى در راه خدا مى ‏جنگيدند و گروهى ديگر كافر بودند. آنان را به چشم خود دو چندان خويش مى ‏ديدند. خدا هر كس را كه بخواهد يارى دهد. و صاحب‌نظران را در اين عبرتى است.» سوره آل عمران، آیه ۱۳.</ref>. آنان که از چشم [[عبرت]] و بصیرت بهره برده‌اند؛ توجهی به [[دنیا]] و لذات فانی آن ندارند و آن را با [[آخرت]] و [[قرب]] [[خداوند]] معاوضه می‌کنند<ref>شرح مصباح الشریعه، ص‌۲۰۴.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۷۳- ۵۸۱.</ref>
برخی با توجه به تعابیری که در قرآن درباره عقل بکار رفته، عقل را دارای مراتب شعور، فقه، فکر، ذکر و نُهی دانسته‌اند: و بصیرت به معنای بینش عمیق در مرحله‌ای بالاتر از اینها قرار دارد.[۱۰۷] غزالی[۱۰۸] و صدرالمتألهین[۱۰۹] و دیگر حکما نیز از بصیرت به عقل تعبیر کرده‌اند. غزالی تفاوت عقل و بصیرت را تنها در لفظ دانسته و آن دو را از لحاظ معنایی کاملا مترادف می‌شمرد؛ البته‌عقل مورد  نظر او آن عقلی نیست که به کار مجادله و مناظره پرداخته و مورد نکوهش متصوّفه قرار گرفته است[۱۱۰]، بلکه همان‌گونه که در شرح منازل السائرین آمده، بصیرت عبارت است از عقلی که به نور قدسی منوّر شده و به برهان نیازی ندارد.[۱۱۱] همین‌گونه  ارتباط میان حکمت و بصیرت نیز وجود دارد. در تفسیر حکمت اقوال گوناگونی ارائه شده و هر یک از مفسران و حکما و عرفا به گونه‌ای آن‌را تعریف کرده‌اند[۱۱۲]؛ اما ظاهر این است که حکمت معنای وسیعی دارد و چنان‌که در آیه‌۲۶۹ بقره/۲ آمده موهبتی الهی به شمار می‌رود و مقام و منزلت آن فراتر از علوم‌متعارف است و موجب زیاد شدن بصیرت و تهذیب نفس[۱۱۳] و تمایز شر از خیر و باطل از حق می‌شود.[۱۱۴] در حقیقت می‌توان بصیرت را درجه‌ای از حکمت* و بالاترین مرحله آن دانست.[۱۱۵] از  نحوه توبیخ ستمگران در آیه ۴۶ حجّ/۲۲ نیز چنین استنتاج می‌شود که بصیرت، معرفت و حکمت اکتسابی است، همان‌گونه که در آیات فراوانی تعبیر «اولی‌الأبصار» به معنای  صاحبان بینش با‌عبرت‌پذیری و دقت همراه شده است. (آل‌عمران/۳،۱۳؛ نور‌/۲۴،۴۴؛ حشر‌/۵۹‌،۲)


ویژگیها و موانع بصیرت:
== موانع ایجاد بصیرت ==
قرآن، صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرا می‌خواند. گاه آنان را به بینش و دقت در وجود خود: «و فی اَنفُسِکم اَفَلا تُبصِرون» (ذاریات/۵۱‌،۲۱) و پدیده‌های محیط اطراف سفارش می‌کند: «اَوَلَم یرَوا اَنّا نَسوقُ الماءَ اِلَی الاَرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعـًا... اَفَلا یبصِرون» (سجده/۳۲،۲۷) و گاه آنان را از سرنوشت گذشتگان زنهار می‌دهد و به عبرت‌گیری از آنها فرا می‌خواند: «واللّهُ یؤَیدُ بِنَصرِهِ مَن یشاءُ اِنَّ فی ذلِک لَعِبرَةً لاُِولِی الاَبصـر» . (آل عمران/۳،۱۳  و نیز نک: حشر/۵۹‌،۲) آنان که از چشم عبرت و بصیرت بهره برده‌اند؛ توجهی به دنیا و لذات فانی آن ندارند و آن را با آخرت و قرب خداوند معاوضه می‌کنند.[۱۱۶] پارسایان هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند به سرعت متذکر می‌شوند، حقیقت را با نور بصیرت درمی‌یابند و از دام وسوسه‌های شیاطین رهایی می‌یابند[۱۱۷]: «اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُم طـئِفٌ‌مِنَ‌الشَّیطـنِ تَذَکروا فَاِذا هُم مُبصِرون» . (اعراف/۷،۲۰۱)
برخی از موانع ایجاد [[بصیرت در قرآن]] عبارت‌اند از:
کفرورزی و گناه باعث خاموش شدن نور الهی در قلب انسان و کور شدن چشم بصیرت وی می‌شود. تعبیرهایی گوناگون در قرآن حاکی از بستن دل کافران و هدایت ناپذیری آنهاست.[۱۱۸] در این آیات از ترجیح دنیا بر آخرت، (نحل/۱۶۶، ۱۰۷ ـ ۱۰۸نفاق و دورویی (بقره/۲، ۱۷ ـ ۱۸هواپرستی (جاثیه/۴۵،۲۳)، رویگردانی از آیات الهی (کهف/۱۸،۵۷)، سرسختی در پذیرش ایمان (انعام/۶‌،۱۱۰) و مواردی از این دست به عنوان موانع هدایت پذیری و روشنی چشم بصیرت سخن آمده است. خداوند کوری، کری، گنگی و مهر و موم شدن قلب اینان را در قرآن به خود نسبت می‌دهد: «اُولـئِک الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَاَصَمَّهُم و اَعمی اَبصـرَهُم» (محمّد/۴۷،۲۳؛ بقره/۲،۷)؛ ولی این نافی نقش آنان در گمراهی خود نیست، زیرا آنان خود از پذیرش سخن فطرت و بصیرتشان سر‌باز زده‌اند و این موجب ضعف بصیرت و عقل نظری آنها شده است.[۱۱۹] در حقیقت  انسان در آغاز تولد، فاقد علم حصولی است و خداوند، هم ابزار علم حصولی را به وی می‌بخشد و هم فطرت او را با الهام از علم حضوری بهره‌مند می‌سازد. انسانی که از فطرت و شعور درونی خود بهره نبرد و در مسیر شهوتها و غرایز نفسانی قرار گیرد، و ابزار  ادراکی او (سمع، بصر، قلب) که باید معارف و اسرار عالم را بشناسد، با گناه آلوده شود، جایی برای تابش نور هدایت بر آن نمی‌ماند.[۱۲۰]
# '''کفرورزی و [[گناه]]:''' این دو باعث خاموش شدن [[نور الهی]] در [[قلب]] [[انسان]] و کور شدن چشم بصیرت می‌شود. تعبیرهایی گوناگون در [[قرآن]] حاکی از بستن [[دل]] [[کافران]] و [[هدایت]] ناپذیری آنهاست<ref>تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۲۷.</ref>؛
# '''[[ترجیح دنیا بر آخرت]]:''' {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند. آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند» سوره نحل، آیه ۱۰۷ ـ ۱۰۸</ref>؛
# '''[[نفاق]] و [[دورویی]]:''' {{متن قرآن|مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند. کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند» سوره بقره، آیه ۱۷ ـ ۱۸</ref>؛
# '''[[هواپرستی]]:''' {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>؛
# '''[[رویگردانی از آیات الهی]]:''' {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا}}<ref>«كيست ستمكارتر از آن كه آيات پروردگارش را برايش بخوانند و او اعراض كند و كارهايى را كه از پيش مرتكب شده فراموش كند؟ بر دل ايشان پرده افكنديم تا آيات را درنيابند و گوش هايشان را كر ساختيم كه اگر به راه هدايتشان فراخوانى، هرگز راه نيابند.» سوره کهف، آیه ۵۷.</ref>؛
# '''[[سرسختی در پذیرش ایمان]]:''' {{متن قرآن|وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و دل‌ها و دیدگان آنان را دگرگون می‌گردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشی‌شان سرگردان وا می‌نهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref>. کسی که از [[فطرت الهی]] بهره نبرده و گوش و چشم و [[قلب]] خود را در مسیر [[شهوت‌ها]] و [[غرایز]] [[نفسانی]] قرار بدهد، در واقع جایی برای تابش [[نور هدایت]] باقی نگذاشته است<ref>تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۳۰‌ـ‌۲۳۱.</ref><ref>[[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۷۳- ۵۸۱.</ref>
 
== بصیرت در [[اصحاب ائمه]] ==
در [[فرهنگ دینی]]، صاحبان بصیرت با [[آگاهی]] گام در مسیر می‌گذارند و عملکرد و موضع‌گیری آنها، ریشۀ [[اعتقادی]] و مبنای مکتبی و [[دینی]] دارد. [[اهل]] بصیرت، راه خود را روشن و بی ابهام و به [[حق]] می‌بینند و به [[باطل]] بودن [[دشمن]] [[یقین]] دارند و با [[تطمیع]] و [[تهدید]]، خود را نمی‌فروشند و دست از [[عقیده]] و [[جهاد]] بر نمی‌دارند. اینگونه مدافعان بینادل و [[پیروان]] [[دل]] [[آگاه]]، در رکاب [[علی]] {{ع}} با [[معاویه]] می‌جنگیدند، در همه حال [[امام مجتبی]] {{ع}} را [[حمایت]] می‌کردند و در [[عاشورا]] [[جان]] خویش را فدای [[امام]] خویش و [[نصرت]] [[قرآن]] می‌کردند. از ویژگی‌های [[فکری]] و عملی [[یاران سید الشهدا]] {{ع}} در [[نهضت]] [[عاشورا]]، بصیرت و [[بینش]] بود. [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[حضرت عباس]] {{ع}}، تعبیر {{متن حدیث|نافذ البصیرة}} دارد، که گویای عمق [[بینش]] و [[استواری]] [[ایمان]] او در [[حمایت]] از [[سید]] الشهداست: {{متن حدیث|کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ}}<ref>اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۳۰.</ref><ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۰.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آیه بصیرت]]
* [[بصر]]
* [[بینش انسان]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[الهه هادیان رسنانی|هادیان رسنانی، الهه]]، [[بصیرت - هادیان رسنانی (مقاله)|مقاله «بصیرت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فضیلت}}
 
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
[[رده:منابع معرفت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۶

چیستی بصیرت

بصیرت در لغت به‌معنای بینش، بینایی، روشن‌بینی و آگاهی و دانایی است و در کتاب‌های لغت عرب در معنای دلیل، حجت، برهان، بینایی دل[۱]، هوشیاری و زیرکی، روشندلی و چشم خِرَد [۲]معنا شده است. به طور کلی بصیرت و اِبصار به معنای بینایی است که گاه با چشم ظاهر، صورت می‌گیرد و جنبه حسی دارد و گاه با چشم درون و عقل و به معنای ادراکات عقلی و قلبی است[۳][۴]

و در اصطلاح، بصیرت، شناخت درست و جامع از حقایق هستی و تشخیص حق از باطل و درک مرزبندی‌هاست. بصیرت با معرفت آغاز می‌گردد و با عملکمال پیدا می‌کند[۵].

کاربردهای بصیرت

برای تبیین مفهوم بصیرت، کلمات دانشمندان و تبیین رابطه و نسبت آن با سایر مفاهیم راهگشاست؛ دانشمندان مسلمان معتقدند در قلب انسان، نیرویی برای دریافت نور الهی وجود دارد که عقل نظری، بصیرت باطنی، نور ایمان و یقین نامیده می‌شود و در شناخت مفاهیم عقلی همچون شناخت خداوند و نیازمندی عالم به مدبری حکیم، کاربرد دارد[۶]. حکما از بصیرت به عقل تعبیر کرده‌اند. در حقیقت بصیرت درجه‌ای از حکمت و بالاترین مرحله آن است[۷][۸]

بصیرت در قرآن

مفسران سه کاربرد معنایی برای واژه بصیرت در قرآن شمرده‌اند:

  1. یقین و اطمینان: قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۹]، پیامبر اکرم با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می‌سازد، به سوی خدا دعوت می‌کند[۱۰].
  2. شاهد: بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ[۱۱] دو احتمال در تفسیر آیه وجود دارد؛ یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است و دیگر آنکه شاهدانی از انسان مانند اعضا و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند[۱۲].
  3. دلایل روشن: بیشتر مفسران، بصائر را به معنای حجج و بینات دانسته‌اند که باعث شناخت هدایت از ضلالت و ایمان از کفر[۱۳] یا موجب علم و آگاهی می‌شود: هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ[۱۴][۱۵]

بصیرت در بیان امیرالمؤمنین

در بیان امیرالمؤمنین (ع) بصیرت، نعمتی است که به انسان اعطا شده است و آدمی خود باید در جهت به‌کارگیری آن بکوشد[۱۶]. از این رو آن حضرت بر داشتن بصیرت در موضع‌گیری‌ها تأکید دارد و می‌فرماید: «کسی را یافتم که پیرو حاملان علم بود، ولی در شناخت رمز و راز علم بصیرتش نبود؛ در اولین شبهه که بر او عارض می‌شد، شک و تردید در دلش شراره می‌افروخت»[۱۷]. حضور عنصر بصیرت در جامعه اسلامی و میان مسلمانان، عاملی است که جمعیّت آنان را حفظ می‌کند، از این‌رو امیرالمؤمنین (ع) کسانی را می‌ستاید که در کشاکش فتنه‌ها بصیرت خویش را با پناه بردن به قرآن و اهل بیت، چنان صیقل می‌دهند که آهنگر تیغه شمشیر را صاف و صیقلی می‌کند[۱۸].[۱۹] همچنین حضرت می‌فرماید: «بصیر کسی است که بشنود و بیندیشد، و بنگرد و ببیند و عبرت بیاموزد و آن‌گاه راه‌های روشن را بپیماید و از لغزیدن به پرتگاه‌ها مصون ماند»[۲۰]. دستاورد این گونه بینش، بازگشت به فطرت و بهره‌مندی از ایمان و محبت و امید به خدا و پرهیزگاری است. جایگاه این گونه بینش بسی والا است و حقیقت را مستقیم و بی‌واسطه به انسان بازمی‌شناساند[۲۱][۲۲].

عوامل ایجاد بصیرت

از جمله عوامل ایجاد بصیرت، تمسک به قرآن کریم، عبرت از روزگار و ذکر حق است. چنانچه امام علی (ع) می‌فرماید: «دنیا منتهای دیده نابیناست که نگاهش از آن درنمی‌گذرد و آنچه را که در آن سوی آن است، نمی‌بیند. آنکه اهل بصیرت است، دیدگان می‌گشاید و می‌داند که در آن‌سوی، سرای آخرت است. اهل بصیرت از دنیا دل برمی‌کند و آنکه دیدۀ باطنش نابیناست از آن دل برنمی‌کند. بینا برای آخرت توشه برمی‌گیرد و نابینا برای زندگی دنیا»[۲۳].[۲۴]

قرآن صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرا می‌خواند. گاه آنان را به بینش و دقت در وجود خود: «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ»[۲۵] و پدیده‌های محیط اطراف سفارش می‌کند: أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنْفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ[۲۶] و گاه آنان را از سرنوشت گذشتگان هشدار می‌‌دهد و به عبرت‌گیری از آنها فرا می‌خواند: قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ[۲۷]. آنان که از چشم عبرت و بصیرت بهره برده‌اند؛ توجهی به دنیا و لذات فانی آن ندارند و آن را با آخرت و قرب خداوند معاوضه می‌کنند[۲۸][۲۹]

موانع ایجاد بصیرت

برخی از موانع ایجاد بصیرت در قرآن عبارت‌اند از:

  1. کفرورزی و گناه: این دو باعث خاموش شدن نور الهی در قلب انسان و کور شدن چشم بصیرت می‌شود. تعبیرهایی گوناگون در قرآن حاکی از بستن دل کافران و هدایت ناپذیری آنهاست[۳۰]؛
  2. ترجیح دنیا بر آخرت: ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ[۳۱]؛
  3. نفاق و دورویی: مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ[۳۲]؛
  4. هواپرستی: أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۳۳]؛
  5. رویگردانی از آیات الهی: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا[۳۴]؛
  6. سرسختی در پذیرش ایمان: وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ[۳۵]. کسی که از فطرت الهی بهره نبرده و گوش و چشم و قلب خود را در مسیر شهوت‌ها و غرایز نفسانی قرار بدهد، در واقع جایی برای تابش نور هدایت باقی نگذاشته است[۳۶][۳۷]

بصیرت در اصحاب ائمه

در فرهنگ دینی، صاحبان بصیرت با آگاهی گام در مسیر می‌گذارند و عملکرد و موضع‌گیری آنها، ریشۀ اعتقادی و مبنای مکتبی و دینی دارد. اهل بصیرت، راه خود را روشن و بی ابهام و به حق می‌بینند و به باطل بودن دشمن یقین دارند و با تطمیع و تهدید، خود را نمی‌فروشند و دست از عقیده و جهاد بر نمی‌دارند. اینگونه مدافعان بینادل و پیروان دل آگاه، در رکاب علی (ع) با معاویه می‌جنگیدند، در همه حال امام مجتبی (ع) را حمایت می‌کردند و در عاشورا جان خویش را فدای امام خویش و نصرت قرآن می‌کردند. از ویژگی‌های فکری و عملی یاران سید الشهدا (ع) در نهضت عاشورا، بصیرت و بینش بود. امام صادق (ع) درباره حضرت عباس (ع)، تعبیر «نافذ البصیرة» دارد، که گویای عمق بینش و استواری ایمان او در حمایت از سید الشهداست: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ»[۳۸][۳۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۶۸- ۱۶۹؛ هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  2. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  3. ر. ک: پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۵.
  4. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱
  5. ر. ک: سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ص ۲۳۰.
  6. احیاء علوم‌الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
  7. مقامات معنوی، ص ۱۶ ـ ‌۲۰.
  8. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱
  9. «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
  10. کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۱۴۸؛ مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.
  11. «آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.
  12. جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۳۰؛ کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳.
  13. جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۶؛ شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۳‌ـ‌۲۹۴.
  14. «این روشنگری‌هایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۲۰.
  15. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  16. «فَانْفُذُوا عَلَی بَصَائِرِکُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٧
  17. «أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ، یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ١٤٧
  18. «ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَی بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
  19. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۶۹.
  20. «فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهَاوِي وَ الضَّلَالَ فِي‏ الْمَغَاوِي‏»؛ نهج البلاغه‌، خ ۱۵۳.
  21. جهان‌بینی در فلسفه ما، ۱۰- ۱۵.
  22. فرهنگ شیعه، ص ۱۶۹.
  23. «وَ إِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَی بَصَرِ الْأَعْمَی، لَا یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَیْئاً، وَ الْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَی إِلَیْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَی لَهَا مُتَزَوِّدٌ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳
  24. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۶۸- ۱۶۹.
  25. سوره ذاریات، آیه: ۲۱.
  26. «آیا ندیده‌اند که ما آب (باران) را به سرزمین بی‌گیاه می‌رانیم آنگاه با آن، کشتی پدید می‌آوریم که چارپایان آنان و خودشان از آن می‌خورند؛ پس آیا نمی‌نگرند؟» سوره سجده، آیه ۲۷.
  27. «در آن دو گروه كه به هم رسيدند، براى شما عبرتى بود: گروهى در راه خدا مى ‏جنگيدند و گروهى ديگر كافر بودند. آنان را به چشم خود دو چندان خويش مى ‏ديدند. خدا هر كس را كه بخواهد يارى دهد. و صاحب‌نظران را در اين عبرتى است.» سوره آل عمران، آیه ۱۳.
  28. شرح مصباح الشریعه، ص‌۲۰۴.
  29. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  30. تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۲۷.
  31. «آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند. آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند» سوره نحل، آیه ۱۰۷ ـ ۱۰۸
  32. «داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند. کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند» سوره بقره، آیه ۱۷ ـ ۱۸
  33. «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
  34. «كيست ستمكارتر از آن كه آيات پروردگارش را برايش بخوانند و او اعراض كند و كارهايى را كه از پيش مرتكب شده فراموش كند؟ بر دل ايشان پرده افكنديم تا آيات را درنيابند و گوش هايشان را كر ساختيم كه اگر به راه هدايتشان فراخوانى، هرگز راه نيابند.» سوره کهف، آیه ۵۷.
  35. «و دل‌ها و دیدگان آنان را دگرگون می‌گردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشی‌شان سرگردان وا می‌نهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.
  36. تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۳۰‌ـ‌۲۳۱.
  37. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  38. اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۳۰.
  39. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۸۰.