سیره فرهنگی امام حسن عسکری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسن عسکری | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==امام و جریانات و فرقه‌های انحرافی== ===امام و خلق قرآن=== موضوع خلق قرآن چون از شبهه دینی و علمی فراتر رفته و به حربه‌ای سیاسی تبدیل شده بود تا مدتی ت...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[امام]] و جریانات و فرقه‌های انحرافی==
== [[امام]] و جریانات و فرقه‌های انحرافی ==
===امام و خلق قرآن===
=== امام و خلق قرآن ===
موضوع خلق قرآن چون از [[شبهه]] [[دینی]] و علمی فراتر رفته و به حربه‌ای [[سیاسی]] تبدیل شده بود تا مدتی توانست کاربرد سیاسی خود را [[حفظ]] کند و از جانب [[حاکمان]] برای [[سرکوب]] و از میان برداشتن [[مخالفان]] به کار رود. نمونه‌ای از این [[سوء]] استفاده را می‌توان در برخورد [[واثق]] [[عباسی]] با [[احمد بن نصر خزاعی]] دید. احمد بن نصر در قیامی علیه واثق شرکت کرده بود؛ اما او را، نه به سبب شرکت در این [[قیام]]، بلکه به بهانه [[مخالفت]] با [[مخلوق بودن قرآن]] به [[قتل]] رساندند<ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۱۳۵ - ۱۳۹.</ref>.
موضوع خلق قرآن چون از [[شبهه]] [[دینی]] و علمی فراتر رفته و به حربه‌ای [[سیاسی]] تبدیل شده بود تا مدتی توانست کاربرد سیاسی خود را [[حفظ]] کند و از جانب [[حاکمان]] برای سرکوب و از میان برداشتن مخالفان به کار رود. نمونه‌ای از این [[سوء]] استفاده را می‌توان در برخورد [[واثق]] عباسی با [[احمد بن نصر خزاعی]] دید. احمد بن نصر در قیامی علیه واثق شرکت کرده بود؛ اما او را، نه به سبب شرکت در این [[قیام]]، بلکه به بهانه [[مخالفت]] با مخلوق بودن قرآن به [[قتل]] رساندند<ref>طبری، تاریخ، ج۹، ص۱۳۵ - ۱۳۹.</ref>.
این فتنه در [[زمان امام عسکری]]{{ع}} ادامه داشت تا آنکه برخی [[شیعیان]] در این‌باره از آن حضرت [[پرسش]] کردند. امام فرمودند: به [[راستی]] [[خداوند]] آفریننده همه چیز است و غیر از او، مخلوق است»<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۳۶.</ref>.
 
این پاسخ کلی امام عسکری{{ع}} در [[حقیقت]] بیانی برای دوری شیعیان از ورود [[بیهوده]] به جزئیات این موضوع بود که دیگران را به دام انداخته و وارد [[منازعات]] بی‌ثمر و در نتیجه گرفتار کرده بود.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۵۰.</ref>
این فتنه در زمان امام عسکری{{ع}} ادامه داشت تا آنکه برخی [[شیعیان]] در این‌باره از آن حضرت [[پرسش]] کردند. امام فرمودند: به [[راستی]] [[خداوند]] آفریننده همه چیز است و غیر از او، مخلوق است»<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۳۶.</ref>.
 
این پاسخ کلی امام عسکری{{ع}} در [[حقیقت]] بیانی برای دوری شیعیان از ورود [[بیهوده]] به جزئیات این موضوع بود که دیگران را به دام انداخته و وارد [[منازعات]] بی‌ثمر و در نتیجه گرفتار کرده بود<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۲۵۰.</ref>.
 
=== امام و [[تفکرات]] و فرقه‌های انحرافی===
==== تشکیک و [[انحراف]] درباره [[امامت]] [[امام]] ====
چنان که در درس‌های پیشین دانسته شد، موضوع امامت از زمان امام کاظم{{ع}} به دلیل مسائل مختلف با چالش‌هایی روبه‌رو شد و فرقه‌هایی پدید آمد. اما به دلیل شرایط سخت پیشامده برای [[امام عسکری]]{{ع}} و به خصوص موضوع [[حضرت حجت]]{{ع}}، عرصه چنان تنگ شد که آن حضرت فرمودند: «هیچ یک از نیاکانم همانند من گرفتار [[شک و تردید]] این گروه (از [[شیعیان]]) نشد، اگر شما این امر (امامت) را به عنوان یک امر موقت پذیرفته‌اید، جا دارد که در آن [[شک]] کنید (که آیا مدتش سپری شده یا نه)، اما اگر تا کارهای [[خدا]] باقی‌اند این هم هست، دیگر این شک چه معنایی دارد؟»<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۸۷.</ref>.


===امام و [[تفکرات]] و فرقه‌های انحرافی===
====تشکیک و [[انحراف]] درباره [[امامت]] [[امام]]====
چنان که در درس‌های پیشین دانسته شد، موضوع امامت از [[زمان امام کاظم]]{{ع}} به دلیل مسائل مختلف با چالش‌هایی روبه‌رو شد و فرقه‌هایی پدید آمد. اما به دلیل شرایط سخت پیشامده برای [[امام عسکری]]{{ع}} و به خصوص موضوع [[حضرت حجت]]{{ع}}، عرصه چنان تنگ شد که آن [[حضرت]] فرمودند: «هیچ یک از نیاکانم همانند من گرفتار [[شک و تردید]] این گروه (از [[شیعیان]]) نشد، اگر شما این امر (امامت) را به عنوان یک امر موقت پذیرفته‌اید، جا دارد که در آن [[شک]] کنید (که آیا مدتش سپری شده یا نه)، اما اگر تا کارهای [[خدا]] باقی‌اند این هم هست، دیگر این شک چه معنایی دارد؟»<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۸۷.</ref>.
همین [[مشکلات]] سبب شدند تا با وجود [[نصوص]] بسیاری که به برخی از آنها در بخش دلائل امامت اشاره شد، شیعیان پس از [[امام هادی]]{{ع}} سه گروه شوند:
همین [[مشکلات]] سبب شدند تا با وجود [[نصوص]] بسیاری که به برخی از آنها در بخش دلائل امامت اشاره شد، شیعیان پس از [[امام هادی]]{{ع}} سه گروه شوند:
#گروهی قائل به امامت «محمد» پسر دیگر امام هادی{{ع}} شدند در حالی که او در [[زمان]] [[حیات]] پدرش، امام هادی{{ع}} از [[دنیا]] رفته بود؛ اما این گروه [[گمان]] می‌کردند که او زنده است و نمی‌میرد. آنان برای این [[اعتقاد]] خود چنین [[استدلال]] می‌کردند که امام هادی{{ع}} به امامت او اشاره کرده و آنان را [[آگاه]] ساخته که پس از ایشان، محمد، امام است و چون جایز نیست امام [[دروغ]] گفته باشد و نیز جایز نیست درباره او «[[بداء]]» حاصل شود، پس محمد هرچند به ظاهر درگذشت؛ اما در [[حقیقت]] زنده است و پدرش، امام هادی{{ع}} بر [[جان]] او می‌ترسید؛ ازاین رو، او را پنهان کرد و او همان [[مهدی]] قیام‌کننده است<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۸ - ۷۹.</ref>؛
# گروهی قائل به امامت «محمد» پسر دیگر امام هادی{{ع}} شدند در حالی که او در [[زمان]] [[حیات]] پدرش، امام هادی{{ع}} از [[دنیا]] رفته بود؛ اما این گروه [[گمان]] می‌کردند که او زنده است و نمی‌میرد. آنان برای این [[اعتقاد]] خود چنین [[استدلال]] می‌کردند که امام هادی{{ع}} به امامت او اشاره کرده و آنان را [[آگاه]] ساخته که پس از ایشان، محمد، امام است و چون جایز نیست امام [[دروغ]] گفته باشد و نیز جایز نیست درباره او «[[بداء]]» حاصل شود، پس محمد هرچند به ظاهر درگذشت؛ اما در [[حقیقت]] زنده است و پدرش، امام هادی{{ع}} بر [[جان]] او می‌ترسید؛ ازاین رو، او را پنهان کرد و او همان [[مهدی]] قیام‌کننده است<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۸ - ۷۹.</ref>؛
#عده‌ای بسیار اندک به [[برادر]] امام عسکری{{ع}}، [[جعفر بن علی]] (مشهور به جعفر [[کذّاب]]) [[گرایش]] پیدا کردند و گفتند پس از درگذشت محمد، امام هادی{{ع}} به امامت جعفر [[وصیت]] کرد و [[اطاعت]] او را [[واجب]] شمرد و امر امامت وی را آشکار ساخت. این عده در اصل [[منکر امامت]] [[برادر]] جعفر، [[محمد بن علی]] شدند و گفتند پدرش، [[امام هادی]]{{ع}} برای [[حفاظت]] و [[حمایت]] از جعفر، محمد را معرفی کرد؛ اما در [[حقیقت]] [[جعفر بن علی]]{{ع}} [[امام]] بوده است<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۹.</ref>؛
# عده‌ای بسیار اندک به [[برادر]] امام عسکری{{ع}}، [[جعفر بن علی]] (مشهور به جعفر [[کذّاب]]) [[گرایش]] پیدا کردند و گفتند پس از درگذشت محمد، امام هادی{{ع}} به امامت جعفر [[وصیت]] کرد و [[اطاعت]] او را [[واجب]] شمرد و امر امامت وی را آشکار ساخت. این عده در اصل منکر امامت [[برادر]] جعفر، [[محمد بن علی]] شدند و گفتند پدرش، [[امام هادی]]{{ع}} برای حفاظت و حمایت از جعفر، محمد را معرفی کرد؛ اما در حقیقت [[جعفر بن علی]]{{ع}} [[امام]] بوده است<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۹.</ref>.
با توجه به دلائل و [[نصوص]] [[امامت امام عسکری]]{{ع}} که اشاره شد این [[افکار]] [[انحرافی]] بلافاصله پایان یافت.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۵۰.</ref>


====[[غالیان]]===
با توجه به دلائل و [[نصوص]] [[امامت امام عسکری]]{{ع}} که اشاره شد این [[افکار]] [[انحرافی]] بلافاصله پایان یافت<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۲۵۰.</ref>.
یکی از گروه‌ها و [[فرقه‌های انحرافی]] در [[زمان امام عسکری]]{{ع}} غالیان بودند. غالیان در هر دو عرصه مباحث نظری و اقدامات عملی اشکالاتی داشتند. در عرصه مباحث نظری، وجود و [[صفات خداوند]]، [[نبوت]] و [[پیامبری]]، جایگاه و [[مقام]] [[امامان]]{{عم}} و [[جانشینی]] برای امام از موضوعاتی بودند که درباره آن [[غلو]] صورت می‌گرفت؛ در عرصه [[اقدام]] و عمل نیز [[اباحی‌گری]] و ترک برخی [[واجبات]]، از عمده‌ترین [[انحرافات]] این گروه بود که پیوسته برخی امامان با آن درگیر بودند.
در زمان امام عسکری{{ع}} نیز افرادی از غالیان ظهور یافتند که آن [[حضرت]] به روشنی در برابر آنان موضع گرفتند و با تعبیرهای مختلفی آنان را [[خارج از دین]] دانسته و مورد [[لعن]] و [[نفرین]] قرار دادند<ref>ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۰۴، ش۹۹۷.</ref>. این‌گونه هم [[شیعیان]] را از گرفتارشدن در [[تفکرات]] انحرافی آنان [[حفظ]] می‌کردند و هم بهانه را از [[دشمنان]] بر علیه [[تشیع]] می‌گرفتند.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۵۱.</ref>


====مُفَوِّضَه====
==== [[غالیان]] ====
گروه دیگری که در زمان امام عسکری{{ع}} حضور داشت، مُفَوِّضَه بودند. آنان کسانی بودند که [[اعتقاد]] داشتند [[خداوند متعال]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[آفریده]] و [[خلقت]] همه [[دنیا]] را به او واگذار کرده است و آن حضرت [[خالق]] دنیا و همه موجودات آن است. همچنان که عده‌ای درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} و امامان پس از ایشان نیز همین اعتقاد را داشتند. از این رو، چون در این‌باره از [[امام عسکری]]{{ع}} [[پرسش]] شد، آن حضرت مُفَوِّضَه را [[دروغ‌گویان]] شمرد و ضمن تأکید بر [[بندگی]] امامان و اینکه تنها [[مأمور]] دستورهای [[خداوند]] هستند و از او پیشی نمی‌گیرند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۶۱.</ref>، فرمودند: هنگامی که خداوند چیزی را [[اراده]] کند دل‌های ما ظرف [[مشیت]] و [[خواست خداوند]] خواهد بود. این بدان معناست که [[امامان]] به [[حکم]] {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref> تنها با اراده و خواست خداوند بر اموری [[تسلط]] می‌یابند<ref>طوسی، الغیبة، ص۲۴۷؛ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۵۹.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۵۲.</ref>
یکی از گروه‌ها و فرقه‌های انحرافی در زمان امام عسکری{{ع}} غالیان بودند. غالیان در هر دو عرصه مباحث نظری و اقدامات عملی اشکالاتی داشتند. در عرصه مباحث نظری، وجود و [[صفات خداوند]]، [[نبوت]] و [[پیامبری]]، جایگاه و مقام [[امامان]]{{عم}} و [[جانشینی]] برای امام از موضوعاتی بودند که درباره آن [[غلو]] صورت می‌گرفت؛ در عرصه [[اقدام]] و عمل نیز [[اباحی‌گری]] و ترک برخی [[واجبات]]، از عمده‌ترین [[انحرافات]] این گروه بود که پیوسته برخی امامان با آن درگیر بودند.


====[[واقفیه]]====
در زمان امام عسکری{{ع}} نیز افرادی از غالیان ظهور یافتند که آن حضرت به روشنی در برابر آنان موضع گرفتند و با تعبیرهای مختلفی آنان را خارج از دین دانسته و مورد [[لعن]] و [[نفرین]] قرار دادند<ref>ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۰۴، ش۹۹۷.</ref>. این‌گونه هم [[شیعیان]] را از گرفتارشدن در [[تفکرات]] انحرافی آنان [[حفظ]] می‌کردند و هم بهانه را از [[دشمنان]] بر علیه [[تشیع]] می‌گرفتند<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۲۵۱.</ref>.
یکی دیگر از [[گروه‌های انحرافی]] در [[زمان امام عسکری]]{{ع}}، [[فرقه]] «واقفیه» یا «واقفه» بودند که به توقف [[امامت]] در [[امام کاظم]]{{ع}} [[اعتقاد]] داشتند. آنان در دوره‌های مختلف مورد [[تکذیب]] و [[لعن]] امامان{{عم}} قرار گرفتند. در زمان امام عسکری{{ع}} نیز آنان در صدد جلب نظر مساعد آن [[حضرت]] بر آمدند، اما با برخورد بسیار [[قاطع]] و [[مخالفت]] آن حضرت، مورد لعن و [[نفرین]] قرار گرفتند<ref>قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۵۲ - ۴۵۳.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۵۲.</ref>


====[[صوفیه]]===
==== مُفَوِّضَه ====
گروه [[منحرف]] دیگری بودند که در قالب گرایش‌های صوفیانه، با [[ریاکاری]] در صدد سوءاستفاده از موقعیت خود بودند. برای نمونه، [[احمد بن هلال]] عَبَرتانی کَرخِی که از [[اصحاب امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} بود و جایگاه برجسته‌ای نزد آنان و [[شیعیان]] داشت، هنگامی که به [[مخالفت با امام عسکری]]{{ع}} پرداخت، مورد لعن و طرد آن حضرت قرار گرفت و امام عسکری{{ع}} به وکلای خود در [[عراق]] نوشت: {{متن حدیث|احْذَرُوا الصُّوفِيَّ الْمُتَصَنِّعَ‌}}؛ «از (این) [[صوفی]] [[ریاکار]] دوری کنید». امام عسکری{{ع}} در [[نامه]] دیگری، وی را نفرین کرد و فرمود: [[خداوند]] اراده کرده است که او را به [[دوزخ]] بفرستد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۶، ش۱۰۲۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۵۲.</ref>
گروه دیگری که در زمان امام عسکری{{ع}} حضور داشت، مُفَوِّضَه بودند. آنان کسانی بودند که [[اعتقاد]] داشتند [[خداوند متعال]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[آفریده]] و [[خلقت]] همه [[دنیا]] را به او واگذار کرده است و آن حضرت [[خالق]] دنیا و همه موجودات آن است. همچنان که عده‌ای درباره امیرالمؤمنین علی{{ع}} و امامان پس از ایشان نیز همین اعتقاد را داشتند. از این رو، چون در این‌باره از [[امام عسکری]]{{ع}} [[پرسش]] شد، آن حضرت مُفَوِّضَه را [[دروغ‌گویان]] شمرد و ضمن تأکید بر [[بندگی]] امامان و اینکه تنها [[مأمور]] دستورهای [[خداوند]] هستند و از او پیشی نمی‌گیرند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۶۱.</ref>، فرمودند: هنگامی که خداوند چیزی را [[اراده]] کند دل‌های ما ظرف [[مشیت]] و [[خواست خداوند]] خواهد بود. این بدان معناست که [[امامان]] به [[حکم]] {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref> تنها با اراده و خواست خداوند بر اموری [[تسلط]] می‌یابند<ref>طوسی، الغیبة، ص۲۴۷؛ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۵۹.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۲۵۲.</ref>


====ثنویه====
==== [[واقفیه]] ====
[[پیروان]] این فرقه دوگانه‌پرست بودند و اعتقاد داشتند [[نور]] و [[ظلمت]]، دو منشأ ازلی‌اند که در [[اداره امور]] عالم دخالت می‌کنند<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. امام عسکری{{ع}} وقتی دید برخی شیعیان، همچون [[محمد بن ربیع]]، تحت تأثیر سخنان ثنویه، قرار گرفته‌اند، با اشاره به یکتایی [[خداوند متعال]]<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۵۱۱.</ref>، دستور داد تا او یگانه‌پرست و [[موحّد]] باشد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۲۹.</ref>. [[مبارزه امام]] در این زمینه تا بدان حد بود که حتی [[امام]] برای یک نفر ثنوی‌پرست حاضر نشد [[طلب مغفرت]] کند<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۲۶.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۵۳.</ref>
یکی دیگر از [[گروه‌های انحرافی]] در زمان امام عسکری{{ع}}، [[فرقه]] «واقفیه» یا «واقفه» بودند که به توقف [[امامت]] در [[امام کاظم]]{{ع}} [[اعتقاد]] داشتند. آنان در دوره‌های مختلف مورد [[تکذیب]] و [[لعن]] امامان{{عم}} قرار گرفتند. در زمان امام عسکری{{ع}} نیز آنان در صدد جلب نظر مساعد آن حضرت بر آمدند، اما با برخورد بسیار [[قاطع]] و [[مخالفت]] آن حضرت، مورد لعن و [[نفرین]] قرار گرفتند<ref>قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۵۲ - ۴۵۳.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۲۵۲.</ref>
 
==== [[صوفیه]] ====
گروه [[منحرف]] دیگری بودند که در قالب گرایش‌های صوفیانه، با [[ریاکاری]] در صدد سوءاستفاده از موقعیت خود بودند. برای نمونه، [[احمد بن هلال]] عَبَرتانی کَرخِی که از [[اصحاب امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} بود و جایگاه برجسته‌ای نزد آنان و [[شیعیان]] داشت، هنگامی که به مخالفت با امام عسکری{{ع}} پرداخت، مورد لعن و طرد آن حضرت قرار گرفت و امام عسکری{{ع}} به وکلای خود در [[عراق]] نوشت: {{متن حدیث|احْذَرُوا الصُّوفِيَّ الْمُتَصَنِّعَ‌}}؛ «از (این) [[صوفی]] [[ریاکار]] دوری کنید». امام عسکری{{ع}} در نامه دیگری، وی را نفرین کرد و فرمود: [[خداوند]] اراده کرده است که او را به [[دوزخ]] بفرستد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۶، ش۱۰۲۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۲۵۲.</ref>
 
==== ثنویه ====
[[پیروان]] این فرقه دوگانه‌پرست بودند و اعتقاد داشتند [[نور]] و [[ظلمت]]، دو منشأ ازلی‌اند که در [[اداره امور]] عالم دخالت می‌کنند<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. امام عسکری{{ع}} وقتی دید برخی شیعیان، همچون محمد بن ربیع، تحت تأثیر سخنان ثنویه، قرار گرفته‌اند، با اشاره به یکتایی [[خداوند متعال]]<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۵۱۱.</ref>، دستور داد تا او یگانه‌پرست و [[موحّد]] باشد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۲۹.</ref>. مبارزه امام در این زمینه تا بدان حد بود که حتی [[امام]] برای یک نفر ثنوی‌پرست حاضر نشد [[طلب مغفرت]] کند<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۲۶.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص ۲۵۳.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[سبک زندگی امام حسن عسکری]]
* [[سیره اخلاقی امام حسن عسکری]]
* [[سیره عبادی امام حسن عسکری]]
* [[سیره خانوادگی امام حسن عسکری]]
* [[سیره تربیتی امام حسن عسکری]]
* [[سیره اجتماعی امام حسن عسکری]]
* [[سیره علمی امام حسن عسکری]]
* [[سیره تبلیغی امام حسن عسکری]]
* [[سیره سیاسی امام حسن عسکری]]
* [[سیره اقتصادی امام حسن عسکری]]
* [[سیره فرهنگی امام حسن عسکری]]
* [[سیره مدیریتی امام حسن عسکری]]
* [[سیره نظامی امام حسن عسکری]]
* [[سیره قضایی امام حسن عسکری]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۳: خط ۶۶:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:امام عسکری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۱

امام و جریانات و فرقه‌های انحرافی

امام و خلق قرآن

موضوع خلق قرآن چون از شبهه دینی و علمی فراتر رفته و به حربه‌ای سیاسی تبدیل شده بود تا مدتی توانست کاربرد سیاسی خود را حفظ کند و از جانب حاکمان برای سرکوب و از میان برداشتن مخالفان به کار رود. نمونه‌ای از این سوء استفاده را می‌توان در برخورد واثق عباسی با احمد بن نصر خزاعی دید. احمد بن نصر در قیامی علیه واثق شرکت کرده بود؛ اما او را، نه به سبب شرکت در این قیام، بلکه به بهانه مخالفت با مخلوق بودن قرآن به قتل رساندند[۱].

این فتنه در زمان امام عسکری(ع) ادامه داشت تا آنکه برخی شیعیان در این‌باره از آن حضرت پرسش کردند. امام فرمودند: به راستی خداوند آفریننده همه چیز است و غیر از او، مخلوق است»[۲].

این پاسخ کلی امام عسکری(ع) در حقیقت بیانی برای دوری شیعیان از ورود بیهوده به جزئیات این موضوع بود که دیگران را به دام انداخته و وارد منازعات بی‌ثمر و در نتیجه گرفتار کرده بود[۳].

امام و تفکرات و فرقه‌های انحرافی

تشکیک و انحراف درباره امامت امام

چنان که در درس‌های پیشین دانسته شد، موضوع امامت از زمان امام کاظم(ع) به دلیل مسائل مختلف با چالش‌هایی روبه‌رو شد و فرقه‌هایی پدید آمد. اما به دلیل شرایط سخت پیشامده برای امام عسکری(ع) و به خصوص موضوع حضرت حجت(ع)، عرصه چنان تنگ شد که آن حضرت فرمودند: «هیچ یک از نیاکانم همانند من گرفتار شک و تردید این گروه (از شیعیان) نشد، اگر شما این امر (امامت) را به عنوان یک امر موقت پذیرفته‌اید، جا دارد که در آن شک کنید (که آیا مدتش سپری شده یا نه)، اما اگر تا کارهای خدا باقی‌اند این هم هست، دیگر این شک چه معنایی دارد؟»[۴].

همین مشکلات سبب شدند تا با وجود نصوص بسیاری که به برخی از آنها در بخش دلائل امامت اشاره شد، شیعیان پس از امام هادی(ع) سه گروه شوند:

  1. گروهی قائل به امامت «محمد» پسر دیگر امام هادی(ع) شدند در حالی که او در زمان حیات پدرش، امام هادی(ع) از دنیا رفته بود؛ اما این گروه گمان می‌کردند که او زنده است و نمی‌میرد. آنان برای این اعتقاد خود چنین استدلال می‌کردند که امام هادی(ع) به امامت او اشاره کرده و آنان را آگاه ساخته که پس از ایشان، محمد، امام است و چون جایز نیست امام دروغ گفته باشد و نیز جایز نیست درباره او «بداء» حاصل شود، پس محمد هرچند به ظاهر درگذشت؛ اما در حقیقت زنده است و پدرش، امام هادی(ع) بر جان او می‌ترسید؛ ازاین رو، او را پنهان کرد و او همان مهدی قیام‌کننده است[۵]؛
  2. عده‌ای بسیار اندک به برادر امام عسکری(ع)، جعفر بن علی (مشهور به جعفر کذّاب) گرایش پیدا کردند و گفتند پس از درگذشت محمد، امام هادی(ع) به امامت جعفر وصیت کرد و اطاعت او را واجب شمرد و امر امامت وی را آشکار ساخت. این عده در اصل منکر امامت برادر جعفر، محمد بن علی شدند و گفتند پدرش، امام هادی(ع) برای حفاظت و حمایت از جعفر، محمد را معرفی کرد؛ اما در حقیقت جعفر بن علی(ع) امام بوده است[۶].

با توجه به دلائل و نصوص امامت امام عسکری(ع) که اشاره شد این افکار انحرافی بلافاصله پایان یافت[۷].

غالیان

یکی از گروه‌ها و فرقه‌های انحرافی در زمان امام عسکری(ع) غالیان بودند. غالیان در هر دو عرصه مباحث نظری و اقدامات عملی اشکالاتی داشتند. در عرصه مباحث نظری، وجود و صفات خداوند، نبوت و پیامبری، جایگاه و مقام امامان(ع) و جانشینی برای امام از موضوعاتی بودند که درباره آن غلو صورت می‌گرفت؛ در عرصه اقدام و عمل نیز اباحی‌گری و ترک برخی واجبات، از عمده‌ترین انحرافات این گروه بود که پیوسته برخی امامان با آن درگیر بودند.

در زمان امام عسکری(ع) نیز افرادی از غالیان ظهور یافتند که آن حضرت به روشنی در برابر آنان موضع گرفتند و با تعبیرهای مختلفی آنان را خارج از دین دانسته و مورد لعن و نفرین قرار دادند[۸]. این‌گونه هم شیعیان را از گرفتارشدن در تفکرات انحرافی آنان حفظ می‌کردند و هم بهانه را از دشمنان بر علیه تشیع می‌گرفتند[۹].

مُفَوِّضَه

گروه دیگری که در زمان امام عسکری(ع) حضور داشت، مُفَوِّضَه بودند. آنان کسانی بودند که اعتقاد داشتند خداوند متعال، رسول خدا(ص) را آفریده و خلقت همه دنیا را به او واگذار کرده است و آن حضرت خالق دنیا و همه موجودات آن است. همچنان که عده‌ای درباره امیرالمؤمنین علی(ع) و امامان پس از ایشان نیز همین اعتقاد را داشتند. از این رو، چون در این‌باره از امام عسکری(ع) پرسش شد، آن حضرت مُفَوِّضَه را دروغ‌گویان شمرد و ضمن تأکید بر بندگی امامان و اینکه تنها مأمور دستورهای خداوند هستند و از او پیشی نمی‌گیرند[۱۰]، فرمودند: هنگامی که خداوند چیزی را اراده کند دل‌های ما ظرف مشیت و خواست خداوند خواهد بود. این بدان معناست که امامان به حکم ﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ[۱۱] تنها با اراده و خواست خداوند بر اموری تسلط می‌یابند[۱۲].[۱۳]

واقفیه

یکی دیگر از گروه‌های انحرافی در زمان امام عسکری(ع)، فرقه «واقفیه» یا «واقفه» بودند که به توقف امامت در امام کاظم(ع) اعتقاد داشتند. آنان در دوره‌های مختلف مورد تکذیب و لعن امامان(ع) قرار گرفتند. در زمان امام عسکری(ع) نیز آنان در صدد جلب نظر مساعد آن حضرت بر آمدند، اما با برخورد بسیار قاطع و مخالفت آن حضرت، مورد لعن و نفرین قرار گرفتند[۱۴].[۱۵]

صوفیه

گروه منحرف دیگری بودند که در قالب گرایش‌های صوفیانه، با ریاکاری در صدد سوءاستفاده از موقعیت خود بودند. برای نمونه، احمد بن هلال عَبَرتانی کَرخِی که از اصحاب امام هادی و امام عسکری(ع) بود و جایگاه برجسته‌ای نزد آنان و شیعیان داشت، هنگامی که به مخالفت با امام عسکری(ع) پرداخت، مورد لعن و طرد آن حضرت قرار گرفت و امام عسکری(ع) به وکلای خود در عراق نوشت: «احْذَرُوا الصُّوفِيَّ الْمُتَصَنِّعَ‌»؛ «از (این) صوفی ریاکار دوری کنید». امام عسکری(ع) در نامه دیگری، وی را نفرین کرد و فرمود: خداوند اراده کرده است که او را به دوزخ بفرستد[۱۶].[۱۷]

ثنویه

پیروان این فرقه دوگانه‌پرست بودند و اعتقاد داشتند نور و ظلمت، دو منشأ ازلی‌اند که در اداره امور عالم دخالت می‌کنند[۱۸]. امام عسکری(ع) وقتی دید برخی شیعیان، همچون محمد بن ربیع، تحت تأثیر سخنان ثنویه، قرار گرفته‌اند، با اشاره به یکتایی خداوند متعال[۱۹]، دستور داد تا او یگانه‌پرست و موحّد باشد[۲۰]. مبارزه امام در این زمینه تا بدان حد بود که حتی امام برای یک نفر ثنوی‌پرست حاضر نشد طلب مغفرت کند[۲۱].[۲۲]

جستارهای وابسته

منابع

  1. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲

پانویس

  1. طبری، تاریخ، ج۹، ص۱۳۵ - ۱۳۹.
  2. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۳۶.
  3. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۲۵۰.
  4. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۸۷.
  5. نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۸ - ۷۹.
  6. نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۹.
  7. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۲۵۰.
  8. ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۰۴، ش۹۹۷.
  9. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۲۵۱.
  10. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۶۱.
  11. «و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.
  12. طوسی، الغیبة، ص۲۴۷؛ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۵۹.
  13. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۲۵۲.
  14. قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۵۲ - ۴۵۳.
  15. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۲۵۲.
  16. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۱۶، ش۱۰۲۰.
  17. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۲۵۲.
  18. شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۴۴.
  19. کلینی، کافی، ج۱، ص۵۱۱.
  20. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۲۹.
  21. اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۲۶.
  22. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۲۵۳.