بحث:آیه ولایت در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
[[احادیث]] مربوط به [[نزول]] [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی|علی]]{{ع}} که از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده در حد [[تواتر]] بوده و مفید [[یقین]] است، و این [[احادیث]] مورد استناد [[محدثان]]، [[مفسران]]، [[متکلمان]] و [[فقیهان]] قرار گرفته است؛ تا آنجا که [[فقها]] در مسئله فعل کثیر در [[نماز]] و این که آیا [[صدقه]] مستحبی [[زکات]] نامیده می‌شود یا نه، به آن استناد کرده‌اند <ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص ۲۰۸؛ المیزان، ج۶، ص ۲۵.</ref>. با توجه به مطالب یاد شده، [[تردید]] برخی از افراد همچون [[فخر رازی]]<ref>تفسیر کبیر، ج۱۲، ص ۳۰.</ref>. و [[ابوهاشم جبایی]]<ref>المغنی، الإمامه، ج۱، ص ۱۳۷.</ref>. درباره [[نزول]] [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی|علی]]{{ع}} بی‌اساس خواهد بود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۳.</ref>.
[[احادیث]] مربوط به [[نزول]] [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی|علی]]{{ع}} که از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده در حد [[تواتر]] بوده و مفید [[یقین]] است، و این [[احادیث]] مورد استناد [[محدثان]]، [[مفسران]]، [[متکلمان]] و [[فقیهان]] قرار گرفته است؛ تا آنجا که [[فقها]] در مسئله فعل کثیر در [[نماز]] و این که آیا [[صدقه]] مستحبی [[زکات]] نامیده می‌شود یا نه، به آن استناد کرده‌اند <ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص ۲۰۸؛ المیزان، ج۶، ص ۲۵.</ref>. با توجه به مطالب یاد شده، [[تردید]] برخی از افراد همچون [[فخر رازی]]<ref>تفسیر کبیر، ج۱۲، ص ۳۰.</ref>. و [[ابوهاشم جبایی]]<ref>المغنی، الإمامه، ج۱، ص ۱۳۷.</ref>. درباره [[نزول]] [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی|علی]]{{ع}} بی‌اساس خواهد بود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۳.</ref>.


==ارزیابی [[صحت]] و نادرستی [[احادیث]] درباره [[آیات ولایت]]==
==[[احادیث]] [[شأن نزول آیه]] [[ولایت]] و اسناد آن از دیدگاه [[ابن کثیر]]==
با طرح دیدگاه‌های [[اهل سنت]] و [[شیعه]] درباره آیات ولایت به این نکته پی بردیم که نقد و بررسی تمامی آنها (به ویژه دیدگاه گروه سوم) به یک نقطه اساسی وابسته است و آن [[درک]] موضع هر یک از اینها درباره صحت و نادرستی روایاتی است که درباره [[شأن نزول]] این [[آیات]] وارد شده است؛ چه بیش‌تر [[شبهات]] در [[استدلال]] به این آیات بر [[امامت امام علی]]{{ع}} نیز، ناشی از نادیده گرفتن این [[روایات]] یا تردید در [[درستی]] آنها است.
ابن کثیر در تفسیرش می‌نویسد:
اگر روایاتی که [[فریقین]] در شأن نزول این آیات آورده‌اند، تحلیل و بررسی شود، بیش‌تر این نقدها رخت بر می‌بندد. بنابراین، پرداختن به اسانید و متون این احادیث اهمیت به سزایی دارد.
#{{عربی|و قال ابن أبي حاتم: حدثنا الربيع بن سليمان المرادي، حدثنا أيوب بن سويد، عن عتبة بن أبي حكيم في قوله: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} قال: هم المؤمنون وعلي بن أبي طالب}}.
#{{عربی|و حدثنا أبو سعيد الأشج، حدثنا الفضل بن دكين أبو نعيم الأحول، حدثنا موسى بن قيس الحضرمي، عن سلمة بن كهيل قال: تصدق علي بخاتمه وهو راكع، فنزلت: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}}}.
#{{عربی|و قال ابن جرير: حدثني الحارث، حدثنا عبد العزيز، حدثنا غالب بن عبدالله، سمعت مجاهداً يقول في قوله: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} الآية، نزلت في علي بن أبي طالب، تصدق وهو راكع}}.
#{{عربی|و قال عبد الرزاق: حدثنا عبد الوهاب بن مجاهد، عن أبيه، عن ابن عباس في قوله: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} نزلت في علي بن أبي طالب. عبد الوهاب بن مجاهد لا يحتج به}}.
#{{عربی|و رواه ابن مردويه عن طريق سفيان الثوري، عن أبي سنان، عن الضحاك، عن ابن عباس قال: كان علي بن أبي طالب قائما يصلي، فمر سائل وهو راكع، فأعطاه خاتمه، فنزلت: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} الضحاك لم يلقي ابن عباس}}.
#{{متن حدیث|و روى ابن مردويه أيضاً من طريق محمد بن السائب الكلبي -وهو متروك - عن أبي صالح، عن ابن عباس قال: خرج رسول الله{{صل}} إلى المسجد، والناس يصلون بين راكع وساجد وقائم وقاعد، وإذا مسكين يسأل، فدخل رسول الله{{صل}} فقال: «أعطاك أحد شيئا؟ قال: نعم. قال: من؟ قال: ذلك الرجل القائم. قال: على أي حال أعطاكه؟ قال: وهو راكع، قال: وذلك علي بن أبي طالب. قال فكبر رسول الله{{صل}} عند ذلك، وهو يقول: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref> وهذا إسناد لا يقدح به}}.
#{{عربی|ثم رواه ابن مردويه، من حديث علي بن أبي طالب رضي الله عنه، نفسه، و عمار بن ياسر، وأبي رافع. وليس يصح شيء منها بالكلية، لضعف أسانيدها وجهالة رجالها. ثم روي بإسناده عن ميمون بن مهران عن ابن عباس في قوله: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} نزلت في المؤمنين، وعلي بن أبي طالب أولهم}}.
#{{متن حدیث|و قال ابن جرير: حدثنا هناد، حدثنا عبدة، عن عبد الملك، عن أبي جعفر قال: سألته عن هذه الآية {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} قلنا: من الذين آمنوا؟ قال: الذين آمنوا. قلنا: بلغنا أنها نزلت في علي بن أبي طالب! قال: علي من الذين آمنوا}}.
#{{عربی|و قال أسباط، عن السدي: نزلت هذه الآية في جميع المؤمنين، ولكن علي بن أبي طالب مر به سائل وهو راكع في المسجد فأعطاه خاتمه}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۷۳-۷۴.</ref>؛
[[ابن ابی‌حاتم]] گفت: [[ربیع بن سلیمان مرادی]]، از [[ایوب بن سوید]]، از [[عتبة بن ابی‌حکیم]] نقل کرد که درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} گفت: آنان [[مؤمنان]] و [[علی بن أبی طالب]]{{ع}} هستند.
و [[ابوسعید اشج]]، از [[فضل بن دکین ابونعیم]] ([[احول]])، از [[موسی بن قیس حضرمی]]، از [[سلمة بن کهیل]] نقل کرد که گفت علی{{ع}} در [[حال]] [[رکوع]] [[انگشتر]] خود را [[تصدق]] فرمود، سپس این آیه نازل شد: «همانا [[سرپرست]] شما فقط [[خدا]] ا و [[رسول]] او و مؤمنانی هستند که [[نماز]] را به پا می‌دارند و در حال رکوع [[زکات]] می‌دهند».
و [[ابن جریر]] گفت: حارث از عبدالعزیز، از [[غالب بن عبدالله]] [[حدیث]] کرد که از [[مجاهد]] درباره آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} شنیدم که گفت: درباره علی بن أبی طالب{{ع}} نازل شده است؛ زیرا ایشان در حال رکوع [[صدقه]] داد.
و عبدالرزاق گفت: [[عبدالوهاب بن مجاهد]]، از پدرش، از [[ابن عباس]] نقل کرد که درباره آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} گفت در [[شأن]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نازل شده است. به روایت‌های عبدالوهاب بن مجاهد [[احتجاج]] نمی‌شود.


==دیدگاه شیعه و [[سنی]]==
و [[ابن مردویه]]، از طریق [[سفیان ثوری]]، از [[ابوسنان]]، از ضحاک، از ابن عباس [[روایت]] کرد که گفت: [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به [[نماز]] ایستاده بود. در حالی که ایشان در [[رکوع]] بود، سائلی از کنارش گذشت. سپس ایشان انگشترش را به او اعطا کرد و این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} ضحاک در سند این [[روایت]]، [[ابن عباس]] را [[ملاقات]] نکرده است.
از نظر شیعه هیچ جای تردید و [[انکار]] نیست که آیات ۵۶ و ۵۵ [[سوره مائده]] درباره [[امام علی]]{{ع}} نازل شده است، هنگامی که انگشترش را در [[نماز]] به [[فقیر]] [[صدقه]] داد<ref>در [[منابع شیعه]] این رویداد، افزون بر جمع کثیری از [[صحابه]] و [[تابعین]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} امام علی{{ع}}، [[امام حسین]]{{ع}}، [[علی بن الحسین]]{{ع}}، [[محمد بن علی الباقر]]{{ع}}، [[جعفر بن محمد الصادق]]{{ع}}، [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} و [[ابوالحسن]] العسکری{{ع}} نیز نقل شده است.
و [[ابن مردویه]] همچنین از طریق [[محمد بن سائب کلبی]] - که متروک است - از [[ابو صالح]] از ابن عباس روایت کرد که گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[مسجد]] رفت در حالی که [[مردم]] نماز [[نافله]] می‌خواندند و در رکوع و [[سجود]] بودند و برخی ایستاده و برخی نشسته بودند. در این هنگام مسکینی کمک خواست. رسول خدا{{صل}} داخل [مسجد] شدند و فرمودند: آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ گفت: آری. فرمود: چه کسی؟ عرضه داشت: «آن مردی که ایستاده است». فرمود: در چه حالتی به تو عطا کرد؟ عرضه داشت: «در [[حال]] رکوع». گفت: «و آن [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود». پس رسول خدا{{صل}} در این هنگام [[تکبیر]] گفتند در حالی که [این آیه را قرائت] می‌فرمود و هرکس از [[خدا]] و [[رسول]] و [[مؤمنان]] روی گرداند [مغلوب است] پس به [[درستی]] که [[حزب]] [[خداوند]] [[پیروز]] و غالب است». به این اسناد [[قدح]] و خدشه‌ای نمی‌توان کرد.
ر.ک: [[مجلسی]]، محمدباقر، [[بحارالانوار]]، ج۳۵، ص۱۸۳-۲۰۶؛ [[بحرانی]]، سیدهاشم، [[البرهان فی تفسیر القرآن]]، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۵؛ [[قمی]]، مشهدی، محمد، کنزالدقائق، ج۴، ص۱۴۴-۱۵۴؛ [[راضی]]، شیخ حسین، الهوامش التحقیقیه (پیوست کتاب المراجعات)، ص۳۸۳-۳۸۴؛ [[سید ابن طاووس]]، در کتاب سعدالسعود، ص۱۹۲ می‌گوید: «در [[کتاب تفسیر]] [[محمد بن العباس بن علی بن مروان]]، دیدم [[نزول]] این [[آیه]] را درباره امام علی{{ع}}، از نود طریق آورده است». [[ابن شهر آشوب]]، در کتاب [[مناقب]] [[آل ابی طالب]]، ج۳، ص۵-۱۴، پس از آن‌که می‌گوید [[اجماع امت]] بر نزول این آیات دربارۀ امام علی{{ع}} است، به معرفی ده‌ها منبع از شیعه و سنی می‌پردازد که به ذکر این رخداد پرداخته‌اند و آن‌گاه اشعاری که در این باره سروده‌اند، نقل می‌کند.</ref>. این حادثه در [[منابع اهل سنت]] نیز از چندین [[صحابی]] و [[تابعی]]، گاهی هر یک با چند طریق، نقل شده است. در برخی از این منابع، اسانید و طرق گوناگون نقل این حادثه به ۲۶ طریق می‌رسد<ref>حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۸.</ref>. برخی از [[صحابه]] ناقل این حادثه بدین قرارند: [[امام علی]]{{ع}}<ref>ر.ک: حسکانی، عبیدالله، شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۲۶؛ حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، معرفة علوم الحدیث، ص۱۰۲؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۴۰۹، رقم ۹۱۵؛ خوارزمی، موفق، المناقب، ص۲۶۴؛ ابن مردویه، احمد و ابوالشیخ، به نقل از سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۶؛ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایه، ج۷، ص۳۷۱.</ref>، [[عبدالله بن عباس]]<ref>ر.ک: حسکانی، عبیدالله، شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۳۲-۲۴۰. وی با شش طریق این رویداد را از ابن عباس نقل کرده است: سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۴-۱۰۵. وی به نقل از خطیب بغدادی (از کتاب المتفق و المختلف) و عبدالرزاق (ابوبکر، م۲۱۱ق.) وابو الشیخ (الهنائی الهمدانی) و عبد بن حمید و ابن مردویه و این جریر طبری هر کدام با سندهای خود، این حادثه را نقل کرده است؛ ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۱؛ خوارزمی، موفق، المناقب، ص۲۶۴؛ واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص۲۰۲؛ سیوطی، جلال الدین، لباب التقول فی اسباب النزول، ص۱۴۸؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۲۶ (با تعبیر روی عن ابن عباس)؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف ج۱، ص۵۹، ح۱۵۵.</ref>، [[ابورافع]] [[مدنی]]<ref>ر.ک: طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۱، ح۹۵۵، نیز به نقل از او: هیثمی، ابوبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۴۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۶.</ref>، [[عمار بن یاسر]]<ref>ر.ک: طبرانی، سلیمان، المعجم الوسیط، ج۷، ص۱۳۰، ح۶۲۲۸؛ جوینی، محمد، فرائدالسمطین، ج۱، ص۱۹۴، ح۱۵۳؛ حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۲۳؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۵.</ref>، [[ابوذر غفاری]]<ref>ر.ک: حسکانی، عبیدالله، شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۳۰؛ ثعلبی، احمد، الکشف و البیان فی تفسیر القرآن، مخطوط، ج۲، ص۷۴؛ جرینی، ابراهیم، فرائدالسمطین، ج۱، ص۱۹۱، ج۱۵۱؛ سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۴ (به نقل از ثعلبی)؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۲۶ (با تعبیر روی عن أبی‌ذر).</ref>، [[انس بن مالک]]<ref>ر.ک. حسکانی، عبیدالله، شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۲۵.</ref>، [[جابر بن عبدالله]]<ref>ر.ک: همان؛ واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص۲۰۱؛ سیوطی، جلال الدین، لباب النقول، ص٢٠٢.</ref>، [[مقداد]] بن الأسود<ref>ر.ک: شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۲۸.</ref> و [[عبدالله بن سلام]]<ref>ر.ک: محب الدین طبری، احمد، الریاض النضره، ج۳، ص۱۷۹.</ref>.
سپس ابن مردویه آن را، از [[حدیث]] خود حضرت [[علی بن أبی طالب]]{{ع}} و [[عمار بن یاسر]] و [[ابو رافع]] روایت می‌کند و به طور کلی به دلیل [[ضعف سند]] و [[مجهول بودن راویان]] آن، چیزی از آن صحیح نیست. سپس به سند خود از [[میمون بن مهران]]، از ابن عباس درباره آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} نقل می‌کند که درباره مؤمنان نازل شده و علی بن ابی طالب{{ع}} نخستین آنان است.
از [[تابعین]] نیز [[سلمة بن کهیل]]<ref>ر.ک: ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمان، تفسیر القرآن العظیم مسنداً عن رسول الله و الصحابة و التابعین، ج۴، ص۱۱۶۲، ح۱۶۵۵۱؛ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۴۰۹، رقم ۹۱۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۶، از ابوالشیخ؛ سیوطی، جلال الدین، لباب النقول، ص۱۴۸؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۰، ح۱۵۱.</ref>، عُتبة بن ابی [[حکیم]]<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ ابن ابی‌حاتم عبدالرحمان، تفسیر القرآن العظیم مسنداً، ج۴، ص۱۱۶۲، ح۶۵۴۹، و به نقل از وی: ابن کثیر، اسماعیل تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۱. </ref>، سدی<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، ج۲، ص۴۷ (با تعبیر {{عربی|قال ابن عباس و سدي قوله تعالى انما وليكم.... اراد به علي بن ابي طالب}}.</ref> و [[مجاهد]]<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۱۸۶؛ جصاص، ابو بکر، احکام القرآن، ج۲، ص۶۲۵. وی می‌گوید: «از مجاهد، سدی، ابوجعفر و عتبة بن ابی حکیم، روایت شده آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} درباره علی بن ابی طالب{{ع}} در حین تصدق انگشتر به نیازمند نازل شده است.</ref> این [[حدیث]] را نقل کرده‌اند. آنان به صراحت گفته‌اند که این [[آیه]] در خصوص [[امام علی]]{{ع}} نازل شده است.


در برخی [[منابع اهل سنت]] به دو [[روایت از امام باقر]]{{ع}} اشاره شده است:
[[ابن جریر]] نیز گفت: هنّاد و [[عبدة]]، از [[عبدالملک]]، از [[ابو جعفر]] نقل کردند که از او درباره آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} سؤال کردیم و گفتیم: [منظور از] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} چه کسانی هستند؟ گفت: مراد [[مؤمنان]] هستند. گفتیم: به ما رسیده که این [[آیه]] درباره [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نازل شده است. گفت: علی{{ع}} از کسانی است که [[ایمان]] آورده‌اند.
از حضرت پرسیدند: مراد [[خدا]] از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} چه کسی است؟ [[امام]] می‌فرماید: «آنان [[مؤمنان]] هستند» گفته شد: ما شنیده‌ایم که این [[آیه]] درباره [[علی بن ابی طالب]] نازل شده است. [[امام]] می‌فرماید: «[آری] [[امام علی]] هم از [[مؤمنان]] است»<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۶. وی از عبد بن حمید و علی بن منذر نقل کرده است؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، ج۲۲، ص۴۷؛ واحدی، علی، الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، ج۲، ص۲۰۱.</ref>.
[[اسباط]] نیز از سدی نقل کرد که گفت: این آیه درباره همهٔ مؤمنان نازل شده است لکن هنگامی که علی بن ابی طالب{{ع}} در [[مسجد]] در [[رکوع]] بود، سائلی از کنار او گذشت و ایشان انگشترش را به وی عطا کرد.
این [[حدیث]] نشان می‌دهد، چنین اندیشه‌ای در آن عصر رواج داشته که این آیه درباره امام علی{{ع}} است و [[امام باقر]]{{ع}} هرگز آن را [[انکار]] نکرده‌اند؛ هرچند عمومیت مذکور در [[کلام امام]] در [[اندیشه شیعه]]، [[تفسیر]] خاص خود را دارد و تنها [[امامان]] بر [[معصوم]]{{عم}} تطبیق می‌شود<ref>ر.ک: عیاشی، محمد، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۵۶، ح۱۲۹۸ و ص۵۸، ح۱۳۰۲؛ کلینی، محمد، الکافی، کتاب الحجه، باب {{عربی|ما نصر الله عزوجل و رسوله على الائمة{{عم}} واحدا واحدا}}، ج۱، ص۲۸۸، ح۳؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰، ح۲ و۳ و۴.</ref>.
[[ابن کثیر]] مورد [[اعتماد]] [[اهل تسنّن]] است و [[تفسیر]] وی نزد آنان و به ویژه [[وهابیان]] بسیار معتبر است؛ به همین جهت [[حدیث]] فوق و نظر ابن کثیر درباره سند این [[احادیث]] حائز اهمیت است<ref>ابن کثیر و ابن قیّم از شاگردان ابن تیمیه و بسیار متعصب هستند و اعتبار آنها نزد وهابیان نیز به همین جهت است.</ref>.
چنان که می‌بینیم، وی ضمن [[نقل روایات]] [[ابن ابی‌حاتم]] هیچ خدشه‌ای در اسانید آنها نمی‌کند؛ چراکه سند این [[روایت‌ها]] در نزد اهل تسنّن قطعاً صحیح است و ابن کثیر نمی‌تواند در آنها خدشه کند که در مباحث بعدی به [[بررسی سندی]] تمامی این [[روایات]] خواهیم پرداخت<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۲۶۶.</ref>.


[[اسکافی]] (ابوجعفر، محمد بن عبدالله، ۲۴ق) به صراحت، [[نزول]] [[آیات ولایت]] را درباره امام علی{{ع}} می‌داند<ref>اسکافی، محمد، المعیار و الموازنه، ص۲۲۸.</ref> و نیز [[نیشابوری]] در تفسیرش<ref>نیشابوری، حسن، غرائب القرآن، ج۶، ص۱۶۹.</ref> و [[ایجی]]، در مواقف<ref>ایجی، عبدالرحمان، المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵. وی می‌نویسد: {{عربی|اجمع ائمة التفسير ان المراد علي و للاجماع على ان غيره غير مراد}}.</ref> این معنا را مورد [[اجماع]] [[مفسران]] می‌شمرند. [[آلوسی]] می‌گوید:
===نظر [[ابن حجر عسقلانی]] درباره احادیث [[شأن نزول آیه]] [[ولایت]] و اسناد آن===
غالب [[اخباری‌ها]] بر این باورند که این آیه درباره علی - [[کرم الله وجهه]] - نازل شده است و [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن مردویه]] و دیگران با سند متصل خود از [[ابن عباس]] [و دیگران] این حادثه را نقل کرده‌اند<ref>آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۴، ص۲۴۵.</ref>.
ابن حجر عسقلانی، از [[عالمان]] [[سنّی]] در [[قرن نهم]] است که به وی [[لقب]] «شیخ الإسلام» داده‌اند. او [[روایت]] مربوط به شأن نزول آیه را به پنج سند نقل می‌کند. در کتاب الکاف الشاف فی [[تخریج]] احادیث [[الکشاف]] که در ذیل کتاب الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل [[زمخشری]] چاپ شده است، می‌خوانیم:
سپس آلوسی اشعار معروف [[حسان بن ثابت]] را درباره این واقعه ذکر کرده است<ref>آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۴، ص۲۴۵؛ و ر.ک: جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائدالسمطین، ج۱، ص۱۹۰.</ref>.
#{{عربی|رواه ابن ابي حاتم من طريق سلمة بن كهيل، قال تصدق علي بخاتمه وهو راكع فنزلت: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}.
#ولابن مردويه من رواية سفيان الثوري عن ابن سنان عن ضحاك ابن عباس قال: كان علي قائما يصلي، فمر سائل وهو راكع فأعطاه خاتمه فنزلت.
# و روى الحاكم في علوم الحديث من رواية عیسى بن عبد الله بن عمر بن علي: حدثنا أبي عن أبيه عن جده عن علي بن أبي طالب قال: نزلت هذه الآية {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} فدخل رسول الله{{صل}} المسجد والناس يصلون بين قائم وراكع وساجد وإذا سائل، فقال له رسول الله{{صل}}، أعطاك أحد شيئا؟ قال: لا الا هذا الراكع يعني عليا، أعطاني خاتمه.
#رواه الطبراني في الأوسط في ترجمة محمد بن علي الصائغ وعند ابن مردويه من حديث عمار بن ياسر قال: وقف بعلي سائل وهو واقف في صلاته، الحديث. وفي إسناده خالد بن يزيد العمري وهو متروك.
# و رواه الثعلبي من حديث أبي ذر مطولا و إسناده ساقط}}<ref>الکاف الشاف فی تخریج أحادیث الکشاف، ج۱، ص۶۴۹.</ref>؛
[[ابن ابی‌حاتم]] از طریق [[سلمة بن کهیل]] [[روایت]] کرد که گفت: علی{{ع}} انگشترش را در [[حال]] [[رکوع]] [[تصدّق]] فرمود؛ از این رو [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} نازل شد.
[[ابن مردویه]] نیز از طریق روایت سفیان ثوری، از [[ابن سنان]]، از ضحاک، از [[ابن عباس]] نقل می‌کند که گفت: علی{{ع}} به [[نماز]] ایستاده بود که سائلی از کنار او گذشت و ایشان در حال رکوع انگشترش را به سائل عطا کرد، سپس آیه نازل شد.


[[سیوطی]] نیز پس از نقل برخی از طرق این حدیث، می‌نویسد:
و [[حاکم]] در کتاب [[علوم الحدیث]]، از روایت [[عیسی بن عبدالله بن عمر بن علی]]{{ع}} روایت کرد که پدرم، از پدرش، از جدش، از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[حدیث]] کرد که فرمود: آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} نازل شد. پس [[رسول خدا]]{{صل}} داخل [[مسجد]] شد در حالی که [[مردم]] نماز می‌خواندند و در [[قیام]]، رکوع و [[سجود]] بودند. آن‌گاه رسول خدا{{صل}} به سائل فرمود: آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ عرضه داشت: نه، مگر آن کسی که در رکوع بود، یعنی علی{{ع}} انگشترش را به من عطا کرد.
اینها طرق این حدیثند که یکدیگر را تقویت می‌کنند [و اصل این ماجرا را به [[اثبات]] می‌رسانند]<ref>سیوطی، جلال الدین، لباب النقول، ص۱۴۸.</ref>.
[[طبرانی]] نیز در معجم الأوسط در [[ترجمه]] [[محمد بن علی صائغ]] این حدیث را روایت کرده است و ابن مردویه از حدیث [[عمار بن یاسر]] روایت کرد که گفت: سائلی نزد علی{{ع}} ایستاد در حالی که ایشان به [[نماز]] ایستاده بود... و در سلسله سند آن خالد بن یزید عمری است که متروک می‌باشد.
[[ابن حجر عسقلانی]] نیز به برخی از طرق این [[حدیث]] اشاره می‌کند و تنها در طریق [[ابن مردویه]] به [[عمار]] و [[ثعلبی]] به [[ابوذر]] مناقشه می‌کند<ref>ابن حجر عسقلانی، احمد، الکافی الشاف فی تخریج احادیث الکشاف (ذیل تفسیر کشاف زمخشری)، ج۱، ص۶۴۹.</ref>.
[[ابن کثیر]] که به بررسی [[صحت]] و نادرستی اسانید این حدیث پرداخته، نخست از چند طریق این واقعه را بیان می‌کند و تنها در سند [[حافظ]] «[[ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه]]» معروف ابن مردویه (م ۴۱۰ق) و سند حافظ «[[عبد الرزاق بن همام]]» (م ۲۱۱ق) مناقشه می‌کند<ref>ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۶۹. ابن مردویه از دانشمندان نامور اهل سنت در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم (م ۴۱۰ ق.) است. شمس الدین ذهبی درباره وی می‌نویسد: {{عربی|الحافظ المجود العلامة المحدث اصبهان... و كان فرسان الحديث فهماً، يقظاً، متقناً...}}؛ (سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۰۸، رقم ترجمه ۱۸۸)؛ عبدالرزاق بن همام نیز از دانشمندان بزرگ قرن دوم و سوم (م ۲۱۱ ق.) به شمار می‌آید. شمس الدین ذهبی درباره وی می‌گوید: {{عربی|الحافظ الكبير عالم اليمن... الثقة الشيعي}}. (سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۵۶۳، رقم ترجمه ۲۲۰).</ref>. سپس بدون ایراد اشکال بر اسانید دیگر، می‌نویسد:
همه این [[آیات]] (۵۱ تا ۵۶ [[سوره مائده]]) درباره داستان [[عبادة بن صامت]] است که از [[هم‌پیمانی]] با [[یهودیان]] سر باز زد و به [[ولایت خدا]] و [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] [[رضایت]] داد<ref>ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۶۹.</ref>.


ابن کثیر با طرح این نظریه، در صدد برآمده تا [[نزول آیات]] ۵۵ و ۵۶ را درباره [[تصدق]] [[انگشتر]] به [[دست امام]] علی{{ع}} [[انکار]] کند. در حالی که نظریه‌اش با چند اشکال اساسی روبه‌رو است:
و [[ثعلبی]] هم [[حدیث]] را از طریق [[ابوذر]] به صورت طولانی و مفصّل [[روایت]] کرده و اسناد آن ساقط است.
همان‌طور که [[مشاهده]] شد، [[ابن حجر عسقلانی]] نیز روایت [[ابن ابی‌حاتم]] از طریق [[سلمة بن کهیل]] را بدون هیچ خدشه‌ای در سند آن نقل کرد. همچنین [[سند روایت]] سفیان ثوری، از [[ابن سنان]]، از ضحاک، از [[ابن عباس]] را بر خلاف [[ابن کثیر]] که گفته بود ضحاک، ابن عباس را [[درک]] نکرده است، بدون هیچ خدشه‌ای در سند آن نقل می‌کند.
از نظر وی سند روایت‌های [[حاکم]] روایت [[حاکم نیشابوری]] در [[علوم الحدیث]] نیز بدون اشکال است. اما روایت [[طبرانی]] در المعجم الاوسط را دچار اشکال می‌داند و خالد بن یزید عمری را متروک می‌شمارد. وی همچنین سند روایت‌های ثعلبی از ابوذر را ساقط شمرده است<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۲۷۱.</ref>.


۱. بر فرض آنکه چنین داستانی درباره عبادة بن صامت باشد، میان نزول آیات پیش از [[آیه]] مذکور ([[آیه ۵۵ سوره مائده]]) درباره وی، با حادثه تصدق انگشتر به دست امام علی{{ع}} هیچ منافاتی نیست. چون ماجرای [[عبادة بن صامت]] که [[ابن کثیر]] و دیگران نقل کرده‌اند، به این شرح است: چون [[رسول خدا]]{{صل}} با [[یهودیان بنی‌قینقاع]] جنگید... عبادة بن صامت که یکی از [[بنی‌عوف بن خزرج]] و همپیمان آنان بود... به نزد [[پیامبر]] شتافت و گفت: ای رسول خدا، به [[خدا]] و رسولش [[پناه]] برده از [[پیمان]] با آنان [[بیزاری]] می‌جویم و [[ولایت خدا]] و [[رسول]] و [[مؤمنان]] را می‌پذیرم و از [[همپیمانی]] با [[کفار]] و [[پذیرش ولایت]] آنان بیزارم در این هنگام [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ...}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> نازل شد<ref>ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۶۹؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>.
===[[احادیث]] [[شأن نزول آیه]] [[ولایت]] و اسناد آن از دیدگاه [[سیوطی]]===
سیوطی در کتاب الدرّ المنثور به ۹ روایت و با اسنادی مختلف اشاره کرده است. او در ذیل [[آیه ولایت]] می‌نویسد:
#{{متن حدیث|و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال: تصدق علي بخاتمه وهو راكع، فقال النبي{{صل}} للسائل: من أعطاك هذا الخاتم؟ قال: ذاك الراكع، فأنزل [[الله]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}}}.
#{{متن حدیث|و أخرج عبدالرزاق وعبد بن حميد وابن جرير وأبو الشيخ وابن مردويه عن ابن عباس في قوله: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} الآية، قال: نزلت في علي بن أبي طالب}}.
#{{متن حدیث|و أخرج الطبراني في الأوسط وابن مردويه عن عمار بن ياسر قال: وقف بعلي سائل وهو راكع في صلاة تطوع، فنزع خاتمه فأعطاه السائل، فأتى رسول الله{{صل}} فأعلمه ذلك، فنزلت على النبي{{صل}} هذه الآية {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} فقرأها [[رسول الله]]{{صل}} على أصحابه ثم قال: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه}}.
#{{متن حدیث|و أخرج أبو الشيخ وابن مردويه عن علي بن أبي طالب قال: نزلت هذه الآية على رسول الله{{صل}} في بيته: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}، فخرج [[رسول الله]]{{صل}}، فدخل المسجد وجاء [[الناس]] يصلون بين راكع وساجد وقائم يصلي، فإذا [[سائل]] فقال: يا سائل هل أعطاك [[أحد]] شيئا؟ قال: لا إلا ذاك الراكع، لعلي بن أبي طالب، أعطاني خاتمه}}.
#{{متن حدیث|و أخرج ابن أبي حاتم وأبو الشيخ وابن عساكر عن سلمة بن كهيل قال: تصدق علي بخاتمه وهو راكع فنزلت: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}}}.
#{{متن حدیث|وأخرج ابن جرير عن مجاهد في قوله {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} نزلت في علي بن أبي طالب [[تصدق]] وهو راكع}}.
#{{متن حدیث|و أخرج ابن جرير عن السدي وعتبة بن أبي حكيم مثله}}.
#{{متن حدیث|و أخرج ابن مردويه من طريق الكلبي عن أبي صالح عن ابن عباس، قال: أتى عبد الله بن سلام و رهط معه من أهل الكتاب نبي الله{{صل}} عند الظهر فقالوا: يا رسول الله إن بيوتنا قاصية، لا نجد من يجالسنا و يخالطنا دون هذا المسجد وإن قومنا لما رأونا قد صدقنا [[الله]] ورسوله وتركنا دينهم أظهروا العداوة وأقسموا أن لا يخالطونا ولا يؤاكلونا فشق ذلك علينا، فبينا هم يشكون ذلك إلى رسول الله{{صل}} إذا نزلت هذه الآية على رسول الله{{صل}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} ونودي بالصلاة [[صلاة]] الظهر، وخرج رسول الله{{صل}} فقال: أعطاك أحد شيئا؟ قال: نعم. قال: من؟ قال: ذاك الرجل [[القائم]]، قال: على أي [[حال]] أعطاكه؟ قال: وهو راكع، قال: وذاك علي بن أبي طالب فكبر رسول الله{{صل}} عند ذلك وهو يقول: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>}}.
#{{متن حدیث|و أخرج الطبراني وابن مردويه وأبو نعيم عن أبي رافع قال: دخلت على رسول الله{{صل}} وهو نائم يوحي إليه، فإذا حية في جانب البيت، فكرهت أن أبيت عليها فأوقظ النبي{{صل}} وخفت أن يكون يوحي إليه، فاضطجعت بين الحيّة وبين النبي{{صل}} لئن كان منها [[سوء]] كان في دونه، فمكث [[ساعة]] فاستيقظ النبي{{صل}} وهو يقول: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} الحمد لله الذي أتم لعلي نعمه وهيا لعلي بفضل [[الله]] إياه}}<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref>؛
درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} [[خطیب]] در المتفق از [[ابن عباس]] نقل کرده است که گفت: علی{{ع}} در [[حال]] [[رکوع]] انگشتری را [[صدقه]] داد. در آن هنگام [[پیامبر]]{{صل}} به [[سائل]] فرمود: این [[انگشتر]] را چه کسی به تو عطا کرد؟ سائل گفت: آن‌که در رکوع است، پس [[خداوند]] این آیه را نازل کرد که: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}}
عبدالرزاق، [[عبد بن حمید]]، [[ابن جریر]]، [[ابوالشیخ]] و [[ابن مردویه]] نیز از ابن عباس درباره آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} آورده‌اند که گفت: این آیه درباره [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نازل شده است.


۲. ابن کثیر برای این مدعای خود که همه آیات ۵۱ تا ۵۶ [[سوره مائده]] درباره عبادة بن صامت است، تنها دو [[روایت]] آورده است:
[[طبرانی]] نیز در المعجم الأوسط و ابن مردویه از [[عمار یاسر]] آورده‌اند که گفت: سائلی نزد علی{{ع}} ایستاد در حالی که ایشان در رکوعِ نمازِ مستحبی بود، پس انگشتر خویش را بیرون آورد و به وی عطا کرد. [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و ایشان را از این امر [[آگاه]] ساختند و این آیه بر پیامبر{{صل}} نازل شد که: «همانا [[سرپرست]] شما [[خدا]] و [[رسول]] او و مؤمنانی هستند که [[نماز]] را به پا می‌دارند و در حال رکوع [[زکات]] می‌دهند». رسول خدا{{صل}} آیه را برای اصحابش قرائت کرد و آن‌گاه فرمود: هر که من مولا و [[صاحب اختیار]] اویم پس علی مولا و صاحب اختیار اوست. خداوندا! [[سرپرست]] کسی باش که [[سرپرستی]] او را پذیرفته و [[دشمن]] کسی باش که با او [[دشمنی]] کند.
ابوالشیخ و [[ابن مردویه]] نیز از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آورده‌اند که فرمود: در [[خانه]]، این [[آیه]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد: «همانا سرپرست شما [[خدا]] و [[رسول]] او و مؤمنانی هستند که»... تا آخر آیه. پس رسول خدا{{صل}} از [[منزل]] خارج گشته، داخل [[مسجد]] شدند در حالی که [[مردم]] [[نماز]] می‌خواندند و در [[رکوع]] و [[سجود]] و [[قیام]] بودند و سائلی نیز در مسجد بود. آن‌گاه فرمود: ای [[سائل]]، آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ وی عرض کرد: نه مگر آن رکوع کننده، یعنی علی بن ابی طالب{{ع}} که انگشترش را به من عطا کرد.
[[ابن ابی‌حاتم]]، ابوالشیخ و [[ابن عساکر]] از [[سلمة بن کهیل]] آورده‌اند که گفت: علی{{ع}} در [[حال]] رکوع انگشترش را [[تصدّق]] کرد، سپس این آیه نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}}.
[[ابن جریر]] نیز درباره آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} از [[مجاهد]] آورده است که این آیه در [[شأن]] علی بن ابی طالب{{ع}} نازل شده است؛ زیرا ایشان در حال رکوع [[صدقه]] دادند.
ابن جریر از سدی و عتبة بن [[حکیم]] نیز مثل همین [[روایت]] را آورده است.


#به نقل از [[محمد بن جریر طبری]]، که با سند خود از [[زهری]] چنین نقل می‌کند: «آیات ۵۱ تا ۶۷ درباره عبادة بن صامت و [[بیزاری جستن]] او از [[یهود]] و [[عبدالله بن ابی]] در باقی ماندنش بر [[ولایت]] یهود نازل شده است»<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>.
همچنین ابن مردویه، از طریق کلبی، از [[ابو صالح]]، از [[ابن عباس]] آورده است که گفت: [[عبدالله بن سلام]] به همراه گروهی از [[اهل کتاب]] به هنگام ظهر نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمدند و گفتند: ای رسول خدا! همانا اهل خانه‌های ما از ما دوری می‌گزینند و ما غیر از این مسجد کسی را نمی‌یابیم که با ما [[مجالست]] و [[معاشرت]] کند؛ زیرا وقتی [[قوم]] ما دیدند که خدا و رسولش به ما [[تصدق]] فرموده و ما [[دین]] آنها را ترک کرده‌ایم، دشمنی خود را آشکار ساخته و قسم خورده‌اند که با ما معاشرت نکرده و هم‌غذا نشوند، پس این امر بر ما گران آمد. در همان حال که آنها از وضع خود نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[شکایت]] می‌کردند، این [[آیه]] بر رسول خدا{{صل}} نازل شد: «همانا [[سرپرست]] شما [[خدا]] و [[رسول]] او و مؤمنانی هستند که»... و برای [[نماز ظهر]] ندا کردند [و [[اذان]] گفتند] و رسول خدا{{صل}} [برای [[نماز]]] خارج شد و به [[سائل]] فرمود: آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ وی عرضه داشت: آری. [[پیامبر]] فرمود: چه کسی؟ عرضه داشت: آن مرد که ایستاده. فرمود: در چه حالتی آن را به تو عطا کرد؟ عرض کرد: در [[حال]] [[رکوع]] و آن [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود. پس رسول خدا{{صل}} در این هنگام [[تکبیر]] گفتند و فرمودند: «و هر کس به خدا و رسول او و [[مؤمنان]] پشت کند، پس به [[درستی]] که [[حزب]] [[خداوند]] [[پیروز]] است».
# [[طبری]] به نقل از «[[عبادة بن ولید]]» می‌گوید: آیات ۵۱ تا ۵۶ درباره عبادة بن صامت و عبدالله بن ابی نازل شده است»<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>.
در حالی که [[ابن جریر طبری]] [[حدیث]] دوم را عیناً با همین سند به گونه‌ای دیگر نقل کرده است و به صراحت می‌گوید: «تنها [[آیه]] ۵۱ این [[سوره]] درباره عبادة بن صامت نازل شده است»<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۷۸.</ref>. همچنین در روایت دیگری از «طبری» که با سند خود از «[[عطیة بن سعد]]» نقل می‌کند، «[[عطیه]]» ضمن شرح داستان [[عبادة بن صامت]] و [[عبدالله بن اُبی]] فقط [[آیات]] ۵۱ و ۵۲ را درباره آن دو می‌داند<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>.
[[طبری]] با همان سند از «عطیة بن سعد» [[حدیث]] دیگری نقل می‌کند که در آن، آیات ۵۵ و ۵۶ را هم در داستان عبادة بن صامت داخل می‌داند<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶.</ref>.
طبری درباره آیات ۵۱ و ۵۲ [[شأن]] نزول‌های دیگری نیز آورده است؛ مانند [[نزول]] این آیات درباره «[[ابولبابه]]» یا به قول «سدی» درباره دو نفر که یکی از آنان قصد داشت به [[یهودیان]] بپیوندد و دیگری می‌خواست به نصارای [[دمشق]] ملحق شود. آن‌گاه طبری می‌نویسد:
این [[آیه]] (۵۱) ممکن است درباره عبادة بن صامت و [[عبدالله بن ابی]] و همپیمانانشان با [[یهود]] نازل شده باشد و ممکن است درباره ابولبابه باشد، و نیز ممکن است درباره دو مردی باشد که یکی می‌خواست به یهودیان و دیگری به [[نصاری]] پیوندد؛ لیکن درباره هیچ یک از این اقوال سه‌گانه خبری صحیح در دست نیست تا [[حجت]] باشد و به آن [[اعتماد]] شود.


۳. هیچ یک از دانشمندانی که [[اسباب نزول]] را نگاشته‌اند، [[آیات ولایت]] (آیات ۵۵ و ۵۶) را درباره عبادة بن صامت نقل نکرده‌اند؛ بلکه تنها آیات ۵۱ و ۵۲ را درباره وی می‌دانند<ref>ر.ک: واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، ص۲۰۰-۲۰۱؛ سیوطی، جلال الدین، لباب النقول، ص۱۴۷.</ref>. قرار گرفتن آیه [[ارتداد]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ...}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref> در میان [[آیات]] ۵۱ و ۵۲ و [[آیات ولایت]] (آیات ۵۵ و ۵۶) نیز [[گواه]] همین مطلب است؛ چون داستان [[عبادة بن صامت]] با موضوع [[ارتداد]] ارتباطی ندارد.
[[طبرانی]]، [[ابن مردویه]] و [[ابونعیم]] از [[ابورافع]]<ref>ابو رافع و دو فرزندش بسیار به رسول خدا{{صل}} نزدیک بودند و به خانه ایشان رفت و آمد داشتند. فرزندان ابو رافع عبیدالله و علی نیز به جهت همین قرابت، کاتب امیرالمؤمنین{{ع}} بوده‌اند؛ ر.ک: رجال النجاشی، ص۴؛ الطبقات الکبری، ج٧، ص١٢٢.</ref> نقل کرده‌اند که گفت: بر رسول خدا{{صل}} وارد شدم در حالی که ایشان [[خواب]] بودند و به ایشان [[وحی]] می‌شد. ماری در گوشه [[خانه]] بود، از این رو [[دوست]] نداشتم که به آن [[حمله]] کنم تا مبادا پیامبر{{صل}} [[بیدار]] شوند. از طرفی ترسیدم که در حال وحی شدن به ایشان باشد. از این رو بین مار و پیامبر{{صل}} خوابیدم تا اگر ضرر و گزندی از جانب مار بود به پیامبر نرسد. مدتی مکث کردم تا پیامبر{{صل}} بیدار شدند، در حالی که می‌فرمودند همانا [[صاحب اختیار]] شما خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع [[زکات]] می‌دهند». [[حمد]] مخصوص خداست که نعمت‌هایش را بر علی{{ع}} تمام کرده و به [[فضل خداوند]] آن را بر علی{{ع}} مهیا ساخت.
کوتاه سخن اینکه [[روایات]] [[شأن نزول آیات]] [[ولایت]] درباره عبادة بن صامت، [[متعارض]] است با نقل از افرادی مانند الزهری، سدی، عبادة بن ولید که از [[تابعین]] هستند و خود [[شاهد]] ماجرا نبوده‌اند و شاهدی هم از [[قرآن]] برای آن نیست. [[ابن کثیر]] با [[تمسک]] به این دو [[روایت]] متعارض، از آن همه روایات [[متضافر]] که در شأن نزول آیات ۵۵ و ۵۶ درباره [[امام علی]]{{ع}} است و از جمعی از [[صحابه]] حاضر در صحنه نقل شده است، و نیز از [[احادیث]] متعددی از [[تابعان]] در این باره چشم می‌پوشد!<ref>ابن تیمیه نیز در این باره بدون هیچ تأملی در منابع و مدارک، چنین ادعا می‌کند: «... تمام مفسران در همه اعصار آیات ۵۶ و ۵۵ سوره مائده را درباره عبادة بن صامت می‌دانند». (ابن تیمیه، منهاج السنة، ج۴، ص۵).</ref>.
از جمله این روایات متضافر، [[حدیثی]] است که ابن کثیر از [[ابن ابی‌حاتم]] از [[سلمة بن کمیل]] (از تابعان) در بیان [[شأن نزول]] این آیات درباره امام علی{{ع}} نقل می‌کند که در سند آن هیچ جای مناقشه نیست و در نقد دیدگاه «[[ابن تیمیه]]» مطرح خواهد شد.


[[فخر رازی]] نیز درباره تعیین مصداق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} می‌گوید: اینجا دو قول است:
[[مشاهده]] می‌شود که [[سیوطی]] نیز [[احادیث]] [[شأن نزول آیه]] [[ولایت]] را به طرق متعدد مطرح کرده، اما در سند آنها خدشه‌ای نکرده است. در سلسله اسناد این [[احادیث]] افرادی چون [[ابوالشیخ]]، [[ابن مردویه]] و دیگران هستند که [[اهل تسنّن]] به آنان بسیار [[احترام]] گذارده و به [[نیکی]] از آنها یاد می‌کنند. این افراد همگی از [[ابن عباس]] - که مورد [[اعتماد]] و [[وثوق]] اهل تسنّن است -[[حدیث]] نقل می‌کنند. بنابراین برخی از اسانید این [[روایات]] قطعاً صحیح هستند<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۲۷۳.</ref>.
 
۱. مراد از این [[آیه]] تمام [[مؤمنان]] است؛ چون هنگامی که عبادة بن صامت از [[یهود]] [[بیزاری]] جست و گفت که من [[ولایت خدا]] و رسولش را بر می‌گزینم، این آیه بر وفق سخن او نازل شد. روایت شده که [[عبدالله بن سلام]] به [[رسول خدا]]{{صل}} گفت: ای رسول خدا، [[قوم]] ما، ما را ترک کرده‌اند و [[سوگند]] خورده‌اند که با ما [[مجالست]] نکنند و چون منزل‌های ما دور است، نمی‌توانیم با [[یاران]] شما [[همنشین]] باشیم. آن‌گاه این آیه نازل شد و [[عبدالله بن سلام]] گفت: به [[ولایت خدا]] و رسولش و [[مؤمنان]]، خشنودیم. بنابراین، [[آیه]] عام است و همۀ مؤمنان را در بر می‌گیرد<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۲۶.</ref>.
سپس [[فخر رازی]] ناگزیر جمله [[حالیه]]{{متن قرآن|وَهُمْ رَاكِعُونَ}} را چنین توجیه می‌کند:
مراد از [[رکوع]]، [[خضوع]] است یا اینکه مراد از {{متن قرآن|يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}} بیان شأنیت و ذکر رکوع جهت [[شرافت]] است، یا اینکه هنگام [[نزول]] این آیه، [[صحابه]] در حالت‌های گوناگون بودند، برخی [[نماز]] گزارده، برخی از [[نیازمندان]] [[دستگیری]] می‌کردند و برخی نیز در حال نماز و رکوع بودند. بنابراین [[خداوند]] به تمام افراد با این صفات و حالات اشاره کرده است!
 
۲. مراد از این آیه شخص معینی است و درباره آن چند نظر است:
# [[عکرمه]] گفته است این آیه درباره [[ابابکر]] نازل شده است؛
# عطا از [[ابن عباس]] نقل می‌کند که این آیه درباره [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نازل شده است و نیز [[روایت]] شده که چون این آیه نازل شد، عبدالله بن سلام به [[رسول خدا]]{{صل}} گفت: من علی{{ع}} را در حال رکوع دیدم که انگشترش را به [[نیازمندی]]، [[صدقه]] داد. پس ما [[ولایت]] وی را می‌پذیریم. از [[ابوذر]] نیز چنین روایت شده است: «با رسول خدا{{صل}} [[نماز ظهر]] گزاردیم و نیازمندی در [[مسجد]] چیزی خواست و کسی به او کمک نکرد... و علی{{ع}} در حال رکوع با اشاره به انگشت خود که در آن انگشتری بود، آن را به [[سائل]] داد... و رسول خدا مشغول [[دعا]] شد. به [[خدا]] [[سوگند]]، هنوز دعای ایشان پایان نیافته بود که [[جبرئیل]] نازل شد و گفت: یا محمد{{صل}}، بخوان: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}}<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۲۶.</ref>.
فخر رازی با خلط مباحث با یکدیگر، این دو قول را ساخته است. چون گذشته از توجیهات [[ناپسند]] درباره جمله {{متن قرآن|وَهُمْ رَاكِعُونَ}}، ماجرای [[عبادة بن صامت]] با نزول [[آیه ولایت]] درباره [[امام علی]]{{ع}} منافاتی ندارد و روایتی که از عبدالله بن سلام در [[تأیید]] قول نخست نقل می‌کند، بخشی از همان روایتی است که در قول دوم از [[عبدالله بن سلام]] آورده که هر دو یک [[روایت]] از یک ماجرا است<ref>ر.ک: حسکانی، عبیدالله، شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۲۴، ح۲۳۲ و ص۲۳۲، ح۲۳۷ و ۲۳۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۴.</ref>.
[[حدیث]] [[عکرمه]] نیز [[حدیثی]] مقطوع<ref>حدیث مقطوع، حدیثی است که به تابعین ختم شود. (سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۱۵۹).</ref>، شاذ یا متروک<ref>حدیث شاذ و متروک، حدیثی است که تنها یک نفر آن را نقل کند؛ حال اگر آن یک نفر ثقه باشد حدیث شاذ، و اگر غیر ثقه باشد، متروک نامیده می‌شود (سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۱۹۴) جمعی از رجال شناسان اهل سنت، عکرمه را ثقه نمی‌دانند. (ر.ک: عقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۸). </ref> است و هیچ یک از ارباب [[تفاسیر روایی]] و نگارندگان [[شأن نزول]] مانند [[طبری]]، [[سیوطی]]، واحدی و دیگران آن را نیاورده‌اند.
 
حاصل آن‌که در مجموع، هیچ کس از [[مفسران]] و [[محققان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[نزول]] [[آیات ولایت]] را درباره [[امام علی]]{{ع}} بافته [[دروغ‌گویان]] نشمرده است؛ هرچند در نوع [[تفسیر]] و تلقی از این ماجرا در بین [[فریقین]] تفاوت‌های چشم‌گیری است. نخستین و تنها مدعی [[دروغ‌گویی]] این حادثه، [[ابن تیمیه]] است که سخنش برای دیگران<ref>از جمله: ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۱۰۵ (پیش‌تر عبارت ذهبی را نقل کرده‌ایم) احمد، شاکر می‌گوید: «این از بافته‌های شیعه است که می‌خواهد با تأویل قرآن بازی کند و به علی -کرم الله وجهه - فضایل و مناقبی که ثابت نیست، نسبت دهد» (شاکر، احمد، عمدة التفسیر عن الحافظ ابن کثیر، ج۲، ص۵۰).</ref> [به ویژه افرادی که از تیره وهابیانند] [[الگو]] شده است<ref>برای نمونه ر.ک: قفاری، ناصر، اصول مذهب الشیعه، ج۲، ص۶۷۹.</ref>.
ابن تیمیه که در نوع این نمونه‌ها عنان از کف می‌دهد، به شدت بر [[استدلال]] [[علامه حلی]] خرده گرفته، در نقد بحث [[روایی]] این حادثه می‌نویسد:
اینکه [[رافضی]] حسن بن یوسف علامه حلی می‌گوید: [[دانشمندان]] [[اجماع]] دارند، این [[آیه]] درباره علی{{ع}} است، از بزرگ‌ترین ادعاهای [[دروغین]] است، بلکه اجماع [[اهل علم]] از ناقلان، بر این است که آیه در خصوص علی{{ع}} نازل نشده، او [[انگشتر]] خود را در [[نماز]] [[صدقه]] نداده است. اجماع اهل علم از [[محدثان]] نیز بر این است که داستان پیش‌گفته ساختگی است.
 
[درباره] آن‌چه [[رافضی]] از [[تفسیر]] [[ثعلبی]] نقل کرده است [[حدیث]] ثعلبی با سند خود از [[ابوذر]] که می‌گوید: این آیه درباره [[امام علی]]{{ع}} در حین [[تصدق]] انگشتر به نیازمند نازل شد] اهل علم از محدثان بر این قولند که ثعلبی [[احادیث]] ساختگی را در تفسیرش می‌آورد... از این رو است که ثعلبی را «[[حاطب]] لیل» (هیزم‌کش شبانه) می‌دانند و [[بغوی]] که [[حدیث‌شناس]] و آگاه‌تر از ثعلبی و [[واحدی نیشابوری]] است، هرگز در تفسیرش که مختصر تفسیر ثعلبی است، این احادیث دروغی را که ثعلبی نقل کرده، نیاورده است.... با آن‌که ثعلبی [[دین‌دار]] است، به صحیح و سقیم احادیث [[آگاه]] نیست و در بیش‌تر موارد میان [[سنت]] و [[بدعت]] تفاوتی نمی‌گذارد.
 
دانشمندان بزرگ و [[اهل تفسیر]] مانند [[محمد بن جریر طبری]]، [[بقی بن مخلد]] و [[ابن ابی‌حاتم]] و... این نوع احادیث ساختگی را نیاورده‌اند. همچنین [[ابن حمید]] و عبدالرزاق این حدیث را نقل نکرده‌اند. با آن‌که عبدالرزاق به [[تشیع]] [[گرایش]] دارد و از [[فضایل علی]]{{ع}} زیاد نقل کرده، [[شأن]] او [[برتر]] از آن است که این دروغ‌های آشکار را [[روایت]] کند.
[افزون بر آن] مفسرانی که رافضی [علامه حلی] از کتاب‌هایشان نقل کرده است و نیز [[مفسران]] دیگری که از آنان آگاه‌ترند، روایاتی نقل کرده‌اند که این اجماع را نقض می‌کند. ثعلبی از [[ابن عباس]] نقل کرده که این آیه درباره [[ابابکر]] است و باز او و [[ابن ابی‌حاتم]] از [[عبدالملک بن ابی سلیمان]] روایت می‌کند که از [[امام باقر]]{{ع}} درباره {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ...}} پرسیدم. [حضرت] فرمود: [[مؤمنان]] مرادند. گفتم: [[مردم]] می‌گویند این آیه درباره علی{{ع}} نازل شده است!
[حضرت] فرمود: علی{{ع}} از [[مؤمنان]] است. همین معنا را [[ثعلبی]] از ضحاک، و ابن ابی‌حاتم از سدی درباره این [[آیه]] نقل کرده‌اند.
همچنین ابن ابی‌حاتم با سند خود از [[عبدالله بن عباس]] چنین می‌نویسد: هر کس [[ایمان]] دارد، [[ولایت خدا]] و [[رسول]] و مؤمنان را می‌پذیرد<ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۴، ص۴.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[آیه ولایت - نجارزادگان (مقاله)| مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۱۵۴-۱۶۳.</ref>.
 
==نقد ادعاهای [[ابن تیمیه]]==
#ادعای [[اجماع]] [[علامه حلی]] (ره) درباره [[نزول]] این آیه درباره [[تصدق]] [[انگشتر]] [[امام علی]]{{ع}} بی‌مبنا نیست؛ زیرا افزون بر ادعای اجماع از «[[نیشابوری]]»<ref>نیشابوری، حسن، غرائب القرآن، ج۶، ص۱۶۹.</ref> و «[[ایجی]]»<ref>ایجی، عبدالرحمان، المواقف، ص۴۰۵.</ref> در این مسئله، آن همه [[روایت]] از [[صحابه]] و [[تابعان]] کافی است تا در این باره ادعای اجماع [[معنوی]] شود.
#ادعای اجماع [[اهل علم]] و [[محدثان]] بر عدم نزول این آیه در خصوص امام علی{{ع}} بی‌اساس است. کجا [[مفسران]]، [[محققان]] و محدثان [[فریقین]] چنین ادعایی دارند؟
# تصدق انگشتر را تنها «ثعلبی» با سند خود از [[ابوذر]] نقل نکرده است. دانشمند دیگری نیز با سند خودشان از ابوذر نقل کرده‌اند؛ مانند [[حاکم حسکانی]]<ref>حسکانی، عبیدالله، شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۳۰.</ref> (از [[دانشمندان]] [[قرن پنجم]]) ابراهیم جوینی<ref>جوینی، محمد، فرائدالسمطین، ج۱، ص۱۹۱، ح۱۵۱.</ref> (م ۷۳۰ق) که با سندهای خودشان و [[فخر رازی]]<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۲۶.</ref> (با تعبیر «روایت شده» از ابوذر) و دیگر صحابه این داستان را نقل کرده‌اند.
#کدام یک از محدثان گفته است که ثعلبی [[احادیث]] ساختگی در تفسیرش آورده است و چه کسی او را [[حاطب]] لیل (هیزم‌کش در شب) نامیده است؟ این ادعای ابن تیمیه است که ثعلبی را متهم می‌کند و او را [[ناآگاه]] به صحیح و سقیم، و [[سنت]] و [[بدعت]] می‌شناسد؛ در حالی که - تا آنجا که ما جست‌وجو کردیم - همه دانشمندان وی را فراوان و با تأکید ستوده‌اند. [[ابن خلکان]] (م ۶۸۱ق) درباره وی می‌گوید: وی در [[دانش]] [[تفسیر]] یگانه دوران خود بوده، [[تفسیری]] بزرگ نگاشته که بر تمام [[تفسیرها]] [[برتری]] دارد. [[غافر بن اسماعیل الفارسی]] در کتاب سیاق تاریخ نیشابور با ذکر نام [[ثعلبی]]، وی را با این عبارات [[ستوده]] است: {{عربی|هو صحيح النقل موثوق به}}؛ «او درست گفتار و مورد [[اطمینان]] است»<ref>ابن خلکان، احمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۷۹.</ref>. تاج الدین سبکی<ref>سبکی، تاج الدین، طبقات الشافعیه، ج۴، ص۵۸.</ref> (م ۷۷۱ق)، [[صلاح]] الدین صفدی<ref>صفدی، صلاح الدین، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۳۰۶.</ref> و [[جلال الدین سیوطی]] (م ۹۱۱ق) نیز همان تعبیر [[ابن خلکان]] را آورده‌‌اند. همچنین [[سیوطی]] می‌افزاید: {{عربی|عالماً بارعاً في العربية حافظاً موثقاً}}؛ «وی دانشمندی چیره‌دست در [[ادبیات عرب]] و حافظی مورد اطمینان است»<ref>سیوطی، جلال الدین، طبقات المفسرین، ص۱۷.</ref>. [[ابن جزری]] نیز درباره او تعبیر مفسری [[پیشوا]]، و چیره‌دستی مشهور را به کار برده است<ref>ابن جزری، محمد، غایة النهایة فی طبقات القراء، ج۱، ص١۰٠.</ref>.
#برخلاف ادعای [[ابن تیمیه]] که گفته است: «[[بغوی]] آگاه‌تر از ثعلبی است و تفسیرش مختصر [[تفسیر]] او است، ولی این [[احادیث]] [[دروغین]] را نیاورده است» بغوی در ضمن ذکر اقوال گوناگونی درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]] (اقوالی که با [[شأن نزول آیه]] درباره [[امام علی]]{{ع}} هیچ منافاتی ندارد) با صراحت می‌نویسد: [[ابن عباس]] و سدی می‌گویند: [[خداوند]] از آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا...}} [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را [[اراده]] کرده است. [[نیازمندی به امام]] علی{{ع}} رسید و او در حال [[رکوع]] در [[مسجد]]، انگشترش را به وی داد<ref>بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، ج۲، ص۴۷.</ref>.
# تفسیر [[جامع البیان]] فی [[تأویل]] آی القرآن از [[محمد بن جریر طبری]] (م ۳۱۰ق) که در نزد ابن تیمیه [[اجل]] [[تفاسیر]] و با ارزش‌ترین آنهاست<ref>ابن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۲۸.</ref>، با پنج طریق شأن نزول این آیه را نقل می‌کند که همه آنها درباره امام علی{{ع}} است. سه [[حدیث نص]] در این معنا - یکی از [[مجاهد]] ([[مجاهد بن جبر]] از [[تابعین]]) است که ابن تیمیه او را [[آیت]] در تفسیر می‌شناسد<ref>ابن تیمیه، التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۳۷.</ref> - و دو [[حدیث]] به صورت قدر متیقن<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶.</ref>. [[سیوطی]] نیز [[حدیث]] دیگری به [[طبری]] نسبت می‌دهد که از [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: [[شأن نزول]] این [[آیات]] درباره [[امام علی]]{{ع}} است<ref>ر.ک: سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۵.</ref>؛ لیکن اکنون در [[تفسیر طبری]] چنین [[حدیثی]] نیست! همچنین [[ابن ابی‌حاتم]] با دو سند از [[عتبة بن ابی حکیم]] (از [[تابعین]] م ۱۴۷ق) و [[سلمة بن کهیل]] (از تابعین م ۱۲۱ق) این حدیث را نقل کرده است<ref>ر.ک: ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمان، تفسیر القرآن العظیم مسنداً، ج۴، ص۱۱۶۲، ح۶۵۵۱ و ۶۵۴۷.</ref>. پس چطور [[ابن تیمیه]] می‌گوید: [[دانشمندان]] بزرگ [[تفسیر]]، مانند [[ابن جریر]] و ابن ابی‌حاتم، این [[احادیث]] ساختگی را ذکر نکرده‌اند؟ همه افراد واقع در سند ابن ابی‌حاتم به سلمة بن کهیل در دیدگاه [[دانشمندان علم رجال]] [[اهل سنت]]، [[موثق]] و راستگویند. سند ابن ابی‌حاتم چنین است: {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الْأَشَجُّ، حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ دُكَيْنٍ أَبُو نُعَيْمٍ الْأَحْوَلُ‌، حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ قَيْسٍ الْحَضْرَمِيُّ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ قَالَ: تَصَدَّقَ عَلِيٌّ بِخَاتَمِهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَزَلَتْ فِيهِ‌: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ...}}}}<ref>ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمان، تفسیر القرآن العظیم مسنداً، ج۴، ص۱۱۶۲.</ref>؛ افراد این سند عبارت است از:
## [[ابوسعید بن الأشج]] (م ۲۵۷ق) [[ابوحاتم]] درباره او می‌گوید: {{عربی|ثقة صدوق إمام اهل زمانه}}: «وی مورد [[اطمینان]]، [[راستگو]]، و پیشوای عصر خود است» و [[نسائی]] می‌گوید: «[[صدوق]] و راستگو است» برخی دیگر با جمله {{عربی|ما رأيت أحفظ منه}}: «دانشمندتر از او ندیده‌ام» از او یاد کرده‌اند<ref>ر.ک: مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۱۵، ص۲۷.</ref>؛
## [[الفضل بن دکین ابونعیم]] (م ۲۱۹ق) وی از [[مشایخ]] [[محمد بن اسماعیل بخاری]] (مؤلف صحیح) است. یحیی بن مَعین درباره او می‌گوید: {{عربی|ما رأيت أثبت من رجلين، ابونعيم و عفان}}؛ «آگاه‌تر و دقیق‌تر از ابونعیم و [[عفان]] ندیدم». دیگری می‌گوید: {{عربی|ما رأيت محدثاً أصدق من أبي نعيم}}؛ «حدیث گویی راستگوتر از ابونعیم ندیده‌ام»<ref>مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۳، ص۱۹۷.</ref>.
## [[موسی بن قیس الحضرمی یحیی بن معین]]، درباره او می‌گوید: «وی، مورد [[وثاقت]] و [[اطمینان]] است». و [[ابوحاتم]] می‌گوید: {{عربی|لا بأس به}}؛ «[[اعتماد]] به او اشکالی ندارد» و [[عبدالله بن بن حنبل]] از پدرش درباره او چنین نقل می‌کند: {{عربی|لا اعلم إلا خيرا}}؛ «چیزی جز [[نیکی]] درباره‌اش نمی‌دانم»<ref>مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۹، ص۱۳۴.</ref>.
## [[سلمة بن کهیل]] (از [[تابعین]]، م ۱۲۱ق) همه او را [[توثیق]] کرده‌اند. [[ابوزرعه]] می‌گوید: {{عربی|ثقة مأمون ذكي}}؛ «مورد [[وثوق]]، مطمئن و باهوش است». ابوحاتم درباره‌اش می‌گوید: {{عربی|ثقة متقن}}؛ «مورد وثوق و [[استوار]] گفتار است»<ref>مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۱۱، ص۳۱۳.</ref>.
# [[سیوطی]] به نقل از [[عبد بن حمید]] و عبدالرزاق از [[ابن عباس]]، این [[حدیث]] را آورده است<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۵.</ref> و [[ابن کثیر]] نیز از عبدالرزاق این حدیث را نقل کرده است<ref>ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۱.</ref>. پس این سخن [[ابن تیمیه]] که افرادی مانند ابن حمید و عبدالرزاق ذکری از این گونه [[احادیث]] به میان نیاورده‌اند، اتهامی بیش نیست.
#بر پایه ادعای ابن تیمیه، مفسری که از [[ثعلبی]] آگاه‌تر است و احادیثی آورده که [[اجماع]] [[مفسران]] را بر [[نزول آیه]] درباره [[امام علی]]{{ع}} نقض می‌کند، [[ابن ابی‌حاتم]] است. وی روایتی صحیح السند در نزول آیه درباره [[تصدق]] امام علی نقل کرده است. همچنین [[روایت]] ابن ابی‌حاتم از [[عبدالملک]] بن ابی سلیمان (م ۱۴۵ق) از ابوجعفر [[الباقر]]{{ع}} افزون بر آن‌که بر اساس [[روایات]] دیگری [[امام باقر]]{{ع}} هرگز نزول آیه را درباره امام علی{{ع}} [[انکار]] نکرده است. این حدیث، [[خبر واحد]] است و در کتاب‌های [[تراجم]] و [[رجال]] نیز عبدالملک از [[راویان امام باقر]]{{ع}}<ref>ر.ک: مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۱۸، ص۳۲۲.</ref> و امام باقر{{ع}} نیز از [[مشایخ]] او<ref>ر.ک: مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۲۶، ص۱۳۸.</ref> شمرده نشده است. [[ابن جریر طبری]] و ثعلبی نیز مانند ابن ابی‌حاتم فقط این حدیث را از وی از امام باقر{{ع}} نقل کرده‌اند و سند دیگری ندارد.
#هیچ یک از بزرگان [[تفسیر]] که در نزد ابن تیمیه مقامی ارجمند دارند، مانند [[طبری]]، [[ابن ابی‌حاتم]] و دیگران، به نقل از [[ابن عباس]] نگفته‌اند که [[تصدق]] [[انگشتر]] درباره [[ابوبکر]] است؛ بلکه تنها خبر واحدی مقطوع متروک و بدون [[شاهد]] و متابع<ref>حدیثی که مضمون حدیث دیگر را تأیید کند، «متابع» نام دارد.</ref> از [[عکرمه]] نقل شده است که تصدق انگشتر را به ابوبکر نسبت می‌دهد<ref>ر.ک: رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۲۶، و نیز آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۴، ص۲۴۶. </ref>، و عکرمه هم در نزد بزرگان [[اهل سنت]] مورد [[اعتماد]] نیست. از این رو [[مسلم بن حجاج]] در صحیح خود از وی نقل نکرده است؛ جز یک [[حدیث]] که آن هم شاهدی برای [[حدیثی]] دیگر<ref>ر.ک: ابوریه، محمود، اضواء علی السنة المحمدیه، ص٣١۰.</ref> است.
# [[ابن تیمیه]] در آخرین نقد بر [[روایات]] [[شأن نزول آیه]] درباره تصدق انگشتر به [[دست امام]] علی{{ع}} به این [[روایت]] ابن ابی‌حاتم از ابن عباس تشبث می‌جوید: {{متن حدیث|كل من آمن فقد تولى الله و رسوله و الذين آمنوا}}؛ «هر کس [[ایمان]] دارد، [[ولایت خدا]] و [[رسول]] و [[مؤمنان]] را می‌پذیرد»؛ [[غافل]] از آن‌که این سخن ربطی به ادعای ابن تیمیه ندارد.
ابن عباس در این سخن - بر فرض صدور - نمی‌خواهد بگوید مؤمنانی که باید ولایتشان را پذیرفت چه کسانی هستند؛ بلکه فقط این نکته را بیان می‌کند که هر مؤمنی باید ولایت خدا و رسول و مؤمنان را بپذیرد لیکن این مؤمنان چه کسانی‌اند، هرگز در این حدیث بدان اشاره نشده است. آری، ابن عباس در [[احادیث]] متعددی با صراحت این [[آیه]] را درباره [[امام علی]]{{ع}} می‌داند. پس آن مؤمنانی که ولی دیگران هستند، جز [[امیرمؤمنان]] امام علی{{ع}} کسی دیگر نیست.
 
بنابراین آیا موضع ابن تیمیه و [[پیروان]] او در این نمونه‌ها چیزی جز [[تعصب]] خشک ویران‌گر و پندارهای بی‌مبنا و [[اتهام]] به [[دانشمندان]] است؟ اگر بخواهیم با احادیث [[مأثور]] این گونه برخورد کنیم، از [[دین]] چه باقی می‌ماند؟ [[علامه طباطبایی]] در این زمینه می‌گوید:
اگر از این همه روایاتی که در بیان [[شأن نزول]] این دو [[آیه]] وارد شده، [[چشم‌پوشی]] شود و این همه [[ادله روایی]] نادیده گرفته شود، باید به طور کلی از [[تفسیر قرآن]] [[چشم]] پوشید؛ زیرا وقتی با این همه [[روایات]] [[اطمینان]] پیدا نکنیم، چگونه می‌توانیم به یک یا دو روایتی که در [[تفسیر]] هر یک از [[آیات]] وارد شده است، [[وثوق]] پیدا کنیم؟... اگر [[انسان]] دچار [[عناد]] و [[مبتلا]] به [[لجاجت]] نباشد، شمار روایات به گونه‌ای است که اطمینان‌آور است و جا برای اشکال‌ها و [[خرده‌گیری]] و [[تضعیف]] آنها نیست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[آیه ولایت - نجارزادگان (مقاله)| مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۱۶۳.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1368108.jpg|22px]] [[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[آیه ولایت - نجارزادگان (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱۰''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۰

مقدمه

بیشتر احادیثی که درباره شأن نزول آیه ولایت، روایت شده است، نزول آن را مربوط به امیرمؤمنان(ع) و دادن انگشتر خود به سائل در حال رکوع دانسته‌اند. طبری در دو حدیث یکی از عتبة بن حکیم و دیگری از مجاهد این شأن نزول را روایت کرده است[۱]. سیوطی علاوه بر دو حدیث مزبور، پنج حدیث دیگر از خطیب خوارزمی، طبرانی، ابن مردویه به نقل از ابن عباس، عمار یاسر، سلمة بن کهیل، علی بن ابو طالب و ابو رافد در مورد نزول آیه ولایت در شأن علی(ع) روایت کرده است[۲]. سعدالدین تفتازانی و ملا علی قوشچی اشعری اتفاق نظر مفسران بر نزول آیه در شأن علی(ع) را نقل کرده‌اند[۳]. مؤلف کتاب غایة المرام بیش از بیست حدیث از کتاب‌های اهل سنت درباره نزول آیه ولایت در مورد علی(ع) روایت کرده است[۴]. علامه امینی نیز تعداد زیادی از دانشمندان اهل سنت را نام می‌برد که روایت شأن نزول آیه ولایت را در مورد امیرمؤمنان(ع) در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند[۵][۶].

احادیث مربوط به نزول آیه در شأن علی(ع) که از شیعه و اهل سنت نقل شده در حد تواتر بوده و مفید یقین است، و این احادیث مورد استناد محدثان، مفسران، متکلمان و فقیهان قرار گرفته است؛ تا آنجا که فقها در مسئله فعل کثیر در نماز و این که آیا صدقه مستحبی زکات نامیده می‌شود یا نه، به آن استناد کرده‌اند [۷]. با توجه به مطالب یاد شده، تردید برخی از افراد همچون فخر رازی[۸]. و ابوهاشم جبایی[۹]. درباره نزول آیه در شأن علی(ع) بی‌اساس خواهد بود[۱۰].

احادیث شأن نزول آیه ولایت و اسناد آن از دیدگاه ابن کثیر

ابن کثیر در تفسیرش می‌نویسد:

  1. و قال ابن أبي حاتم: حدثنا الربيع بن سليمان المرادي، حدثنا أيوب بن سويد، عن عتبة بن أبي حكيم في قوله: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا قال: هم المؤمنون وعلي بن أبي طالب.
  2. و حدثنا أبو سعيد الأشج، حدثنا الفضل بن دكين أبو نعيم الأحول، حدثنا موسى بن قيس الحضرمي، عن سلمة بن كهيل قال: تصدق علي بخاتمه وهو راكع، فنزلت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
  3. و قال ابن جرير: حدثني الحارث، حدثنا عبد العزيز، حدثنا غالب بن عبدالله، سمعت مجاهداً يقول في قوله: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ الآية، نزلت في علي بن أبي طالب، تصدق وهو راكع.
  4. و قال عبد الرزاق: حدثنا عبد الوهاب بن مجاهد، عن أبيه، عن ابن عباس في قوله: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... نزلت في علي بن أبي طالب. عبد الوهاب بن مجاهد لا يحتج به.
  5. و رواه ابن مردويه عن طريق سفيان الثوري، عن أبي سنان، عن الضحاك، عن ابن عباس قال: كان علي بن أبي طالب قائما يصلي، فمر سائل وهو راكع، فأعطاه خاتمه، فنزلت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... الضحاك لم يلقي ابن عباس.
  6. «و روى ابن مردويه أيضاً من طريق محمد بن السائب الكلبي -وهو متروك - عن أبي صالح، عن ابن عباس قال: خرج رسول الله(ص) إلى المسجد، والناس يصلون بين راكع وساجد وقائم وقاعد، وإذا مسكين يسأل، فدخل رسول الله(ص) فقال: «أعطاك أحد شيئا؟ قال: نعم. قال: من؟ قال: ذلك الرجل القائم. قال: على أي حال أعطاكه؟ قال: وهو راكع، قال: وذلك علي بن أبي طالب. قال فكبر رسول الله(ص) عند ذلك، وهو يقول: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۱۱] وهذا إسناد لا يقدح به».
  7. ثم رواه ابن مردويه، من حديث علي بن أبي طالب رضي الله عنه، نفسه، و عمار بن ياسر، وأبي رافع. وليس يصح شيء منها بالكلية، لضعف أسانيدها وجهالة رجالها. ثم روي بإسناده عن ميمون بن مهران عن ابن عباس في قوله: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ نزلت في المؤمنين، وعلي بن أبي طالب أولهم.
  8. «و قال ابن جرير: حدثنا هناد، حدثنا عبدة، عن عبد الملك، عن أبي جعفر قال: سألته عن هذه الآية ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ قلنا: من الذين آمنوا؟ قال: الذين آمنوا. قلنا: بلغنا أنها نزلت في علي بن أبي طالب! قال: علي من الذين آمنوا».
  9. و قال أسباط، عن السدي: نزلت هذه الآية في جميع المؤمنين، ولكن علي بن أبي طالب مر به سائل وهو راكع في المسجد فأعطاه خاتمه[۱۲]؛

ابن ابی‌حاتم گفت: ربیع بن سلیمان مرادی، از ایوب بن سوید، از عتبة بن ابی‌حکیم نقل کرد که درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... گفت: آنان مؤمنان و علی بن أبی طالب(ع) هستند. و ابوسعید اشج، از فضل بن دکین ابونعیم (احول)، از موسی بن قیس حضرمی، از سلمة بن کهیل نقل کرد که گفت علی(ع) در حال رکوع انگشتر خود را تصدق فرمود، سپس این آیه نازل شد: «همانا سرپرست شما فقط خدا ا و رسول او و مؤمنانی هستند که نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند». و ابن جریر گفت: حارث از عبدالعزیز، از غالب بن عبدالله حدیث کرد که از مجاهد درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... شنیدم که گفت: درباره علی بن أبی طالب(ع) نازل شده است؛ زیرا ایشان در حال رکوع صدقه داد. و عبدالرزاق گفت: عبدالوهاب بن مجاهد، از پدرش، از ابن عباس نقل کرد که درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... گفت در شأن علی بن ابی طالب(ع) نازل شده است. به روایت‌های عبدالوهاب بن مجاهد احتجاج نمی‌شود.

و ابن مردویه، از طریق سفیان ثوری، از ابوسنان، از ضحاک، از ابن عباس روایت کرد که گفت: علی بن ابی طالب(ع) به نماز ایستاده بود. در حالی که ایشان در رکوع بود، سائلی از کنارش گذشت. سپس ایشان انگشترش را به او اعطا کرد و این آیه نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... ضحاک در سند این روایت، ابن عباس را ملاقات نکرده است. و ابن مردویه همچنین از طریق محمد بن سائب کلبی - که متروک است - از ابو صالح از ابن عباس روایت کرد که گفت: رسول خدا(ص) به سوی مسجد رفت در حالی که مردم نماز نافله می‌خواندند و در رکوع و سجود بودند و برخی ایستاده و برخی نشسته بودند. در این هنگام مسکینی کمک خواست. رسول خدا(ص) داخل [مسجد] شدند و فرمودند: آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ گفت: آری. فرمود: چه کسی؟ عرضه داشت: «آن مردی که ایستاده است». فرمود: در چه حالتی به تو عطا کرد؟ عرضه داشت: «در حال رکوع». گفت: «و آن علی بن ابی طالب(ع) بود». پس رسول خدا(ص) در این هنگام تکبیر گفتند در حالی که [این آیه را قرائت] می‌فرمود و هرکس از خدا و رسول و مؤمنان روی گرداند [مغلوب است] پس به درستی که حزب خداوند پیروز و غالب است». به این اسناد قدح و خدشه‌ای نمی‌توان کرد. سپس ابن مردویه آن را، از حدیث خود حضرت علی بن أبی طالب(ع) و عمار بن یاسر و ابو رافع روایت می‌کند و به طور کلی به دلیل ضعف سند و مجهول بودن راویان آن، چیزی از آن صحیح نیست. سپس به سند خود از میمون بن مهران، از ابن عباس درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... نقل می‌کند که درباره مؤمنان نازل شده و علی بن ابی طالب(ع) نخستین آنان است.

ابن جریر نیز گفت: هنّاد و عبدة، از عبدالملک، از ابو جعفر نقل کردند که از او درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... سؤال کردیم و گفتیم: [منظور از] ﴿الَّذِينَ آمَنُوا چه کسانی هستند؟ گفت: مراد مؤمنان هستند. گفتیم: به ما رسیده که این آیه درباره علی بن ابی طالب(ع) نازل شده است. گفت: علی(ع) از کسانی است که ایمان آورده‌اند. اسباط نیز از سدی نقل کرد که گفت: این آیه درباره همهٔ مؤمنان نازل شده است لکن هنگامی که علی بن ابی طالب(ع) در مسجد در رکوع بود، سائلی از کنار او گذشت و ایشان انگشترش را به وی عطا کرد. ابن کثیر مورد اعتماد اهل تسنّن است و تفسیر وی نزد آنان و به ویژه وهابیان بسیار معتبر است؛ به همین جهت حدیث فوق و نظر ابن کثیر درباره سند این احادیث حائز اهمیت است[۱۳]. چنان که می‌بینیم، وی ضمن نقل روایات ابن ابی‌حاتم هیچ خدشه‌ای در اسانید آنها نمی‌کند؛ چراکه سند این روایت‌ها در نزد اهل تسنّن قطعاً صحیح است و ابن کثیر نمی‌تواند در آنها خدشه کند که در مباحث بعدی به بررسی سندی تمامی این روایات خواهیم پرداخت[۱۴].

نظر ابن حجر عسقلانی درباره احادیث شأن نزول آیه ولایت و اسناد آن

ابن حجر عسقلانی، از عالمان سنّی در قرن نهم است که به وی لقب «شیخ الإسلام» داده‌اند. او روایت مربوط به شأن نزول آیه را به پنج سند نقل می‌کند. در کتاب الکاف الشاف فی تخریج احادیث الکشاف که در ذیل کتاب الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل زمخشری چاپ شده است، می‌خوانیم:

  1. رواه ابن ابي حاتم من طريق سلمة بن كهيل، قال تصدق علي بخاتمه وهو راكع فنزلت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
  2. ولابن مردويه من رواية سفيان الثوري عن ابن سنان عن ضحاك ابن عباس قال: كان علي قائما يصلي، فمر سائل وهو راكع فأعطاه خاتمه فنزلت.
  3. و روى الحاكم في علوم الحديث من رواية عیسى بن عبد الله بن عمر بن علي: حدثنا أبي عن أبيه عن جده عن علي بن أبي طالب قال: نزلت هذه الآية ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ فدخل رسول الله(ص) المسجد والناس يصلون بين قائم وراكع وساجد وإذا سائل، فقال له رسول الله(ص)، أعطاك أحد شيئا؟ قال: لا الا هذا الراكع يعني عليا، أعطاني خاتمه.
  4. رواه الطبراني في الأوسط في ترجمة محمد بن علي الصائغ وعند ابن مردويه من حديث عمار بن ياسر قال: وقف بعلي سائل وهو واقف في صلاته، الحديث. وفي إسناده خالد بن يزيد العمري وهو متروك.
  5. و رواه الثعلبي من حديث أبي ذر مطولا و إسناده ساقط[۱۵]؛

ابن ابی‌حاتم از طریق سلمة بن کهیل روایت کرد که گفت: علی(ع) انگشترش را در حال رکوع تصدّق فرمود؛ از این رو آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... نازل شد. ابن مردویه نیز از طریق روایت سفیان ثوری، از ابن سنان، از ضحاک، از ابن عباس نقل می‌کند که گفت: علی(ع) به نماز ایستاده بود که سائلی از کنار او گذشت و ایشان در حال رکوع انگشترش را به سائل عطا کرد، سپس آیه نازل شد.

و حاکم در کتاب علوم الحدیث، از روایت عیسی بن عبدالله بن عمر بن علی(ع) روایت کرد که پدرم، از پدرش، از جدش، از علی بن ابی طالب(ع) حدیث کرد که فرمود: آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... نازل شد. پس رسول خدا(ص) داخل مسجد شد در حالی که مردم نماز می‌خواندند و در قیام، رکوع و سجود بودند. آن‌گاه رسول خدا(ص) به سائل فرمود: آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ عرضه داشت: نه، مگر آن کسی که در رکوع بود، یعنی علی(ع) انگشترش را به من عطا کرد. طبرانی نیز در معجم الأوسط در ترجمه محمد بن علی صائغ این حدیث را روایت کرده است و ابن مردویه از حدیث عمار بن یاسر روایت کرد که گفت: سائلی نزد علی(ع) ایستاد در حالی که ایشان به نماز ایستاده بود... و در سلسله سند آن خالد بن یزید عمری است که متروک می‌باشد.

و ثعلبی هم حدیث را از طریق ابوذر به صورت طولانی و مفصّل روایت کرده و اسناد آن ساقط است. همان‌طور که مشاهده شد، ابن حجر عسقلانی نیز روایت ابن ابی‌حاتم از طریق سلمة بن کهیل را بدون هیچ خدشه‌ای در سند آن نقل کرد. همچنین سند روایت سفیان ثوری، از ابن سنان، از ضحاک، از ابن عباس را بر خلاف ابن کثیر که گفته بود ضحاک، ابن عباس را درک نکرده است، بدون هیچ خدشه‌ای در سند آن نقل می‌کند. از نظر وی سند روایت‌های حاکم روایت حاکم نیشابوری در علوم الحدیث نیز بدون اشکال است. اما روایت طبرانی در المعجم الاوسط را دچار اشکال می‌داند و خالد بن یزید عمری را متروک می‌شمارد. وی همچنین سند روایت‌های ثعلبی از ابوذر را ساقط شمرده است[۱۶].

احادیث شأن نزول آیه ولایت و اسناد آن از دیدگاه سیوطی

سیوطی در کتاب الدرّ المنثور به ۹ روایت و با اسنادی مختلف اشاره کرده است. او در ذیل آیه ولایت می‌نویسد:

  1. «و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال: تصدق علي بخاتمه وهو راكع، فقال النبي(ص) للسائل: من أعطاك هذا الخاتم؟ قال: ذاك الراكع، فأنزل الله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ».
  2. «و أخرج عبدالرزاق وعبد بن حميد وابن جرير وأبو الشيخ وابن مردويه عن ابن عباس في قوله: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ الآية، قال: نزلت في علي بن أبي طالب».
  3. «و أخرج الطبراني في الأوسط وابن مردويه عن عمار بن ياسر قال: وقف بعلي سائل وهو راكع في صلاة تطوع، فنزع خاتمه فأعطاه السائل، فأتى رسول الله(ص) فأعلمه ذلك، فنزلت على النبي(ص) هذه الآية ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ فقرأها رسول الله(ص) على أصحابه ثم قال: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».
  4. «و أخرج أبو الشيخ وابن مردويه عن علي بن أبي طالب قال: نزلت هذه الآية على رسول الله(ص) في بيته: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ، فخرج رسول الله(ص)، فدخل المسجد وجاء الناس يصلون بين راكع وساجد وقائم يصلي، فإذا سائل فقال: يا سائل هل أعطاك أحد شيئا؟ قال: لا إلا ذاك الراكع، لعلي بن أبي طالب، أعطاني خاتمه».
  5. «و أخرج ابن أبي حاتم وأبو الشيخ وابن عساكر عن سلمة بن كهيل قال: تصدق علي بخاتمه وهو راكع فنزلت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ».
  6. «وأخرج ابن جرير عن مجاهد في قوله ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ نزلت في علي بن أبي طالب تصدق وهو راكع».
  7. «و أخرج ابن جرير عن السدي وعتبة بن أبي حكيم مثله».
  8. «و أخرج ابن مردويه من طريق الكلبي عن أبي صالح عن ابن عباس، قال: أتى عبد الله بن سلام و رهط معه من أهل الكتاب نبي الله(ص) عند الظهر فقالوا: يا رسول الله إن بيوتنا قاصية، لا نجد من يجالسنا و يخالطنا دون هذا المسجد وإن قومنا لما رأونا قد صدقنا الله ورسوله وتركنا دينهم أظهروا العداوة وأقسموا أن لا يخالطونا ولا يؤاكلونا فشق ذلك علينا، فبينا هم يشكون ذلك إلى رسول الله(ص) إذا نزلت هذه الآية على رسول الله(ص) ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ونودي بالصلاة صلاة الظهر، وخرج رسول الله(ص) فقال: أعطاك أحد شيئا؟ قال: نعم. قال: من؟ قال: ذاك الرجل القائم، قال: على أي حال أعطاكه؟ قال: وهو راكع، قال: وذاك علي بن أبي طالب فكبر رسول الله(ص) عند ذلك وهو يقول: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۱۷]».
  9. «و أخرج الطبراني وابن مردويه وأبو نعيم عن أبي رافع قال: دخلت على رسول الله(ص) وهو نائم يوحي إليه، فإذا حية في جانب البيت، فكرهت أن أبيت عليها فأوقظ النبي(ص) وخفت أن يكون يوحي إليه، فاضطجعت بين الحيّة وبين النبي(ص) لئن كان منها سوء كان في دونه، فمكث ساعة فاستيقظ النبي(ص) وهو يقول: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ الحمد لله الذي أتم لعلي نعمه وهيا لعلي بفضل الله إياه»[۱۸]؛

درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... خطیب در المتفق از ابن عباس نقل کرده است که گفت: علی(ع) در حال رکوع انگشتری را صدقه داد. در آن هنگام پیامبر(ص) به سائل فرمود: این انگشتر را چه کسی به تو عطا کرد؟ سائل گفت: آن‌که در رکوع است، پس خداوند این آیه را نازل کرد که: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... عبدالرزاق، عبد بن حمید، ابن جریر، ابوالشیخ و ابن مردویه نیز از ابن عباس درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... آورده‌اند که گفت: این آیه درباره علی بن ابی طالب(ع) نازل شده است.

طبرانی نیز در المعجم الأوسط و ابن مردویه از عمار یاسر آورده‌اند که گفت: سائلی نزد علی(ع) ایستاد در حالی که ایشان در رکوعِ نمازِ مستحبی بود، پس انگشتر خویش را بیرون آورد و به وی عطا کرد. رسول خدا(ص) آمد و ایشان را از این امر آگاه ساختند و این آیه بر پیامبر(ص) نازل شد که: «همانا سرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند». رسول خدا(ص) آیه را برای اصحابش قرائت کرد و آن‌گاه فرمود: هر که من مولا و صاحب اختیار اویم پس علی مولا و صاحب اختیار اوست. خداوندا! سرپرست کسی باش که سرپرستی او را پذیرفته و دشمن کسی باش که با او دشمنی کند. ابوالشیخ و ابن مردویه نیز از علی بن ابی طالب(ع) آورده‌اند که فرمود: در خانه، این آیه بر رسول خدا(ص) نازل شد: «همانا سرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که»... تا آخر آیه. پس رسول خدا(ص) از منزل خارج گشته، داخل مسجد شدند در حالی که مردم نماز می‌خواندند و در رکوع و سجود و قیام بودند و سائلی نیز در مسجد بود. آن‌گاه فرمود: ای سائل، آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ وی عرض کرد: نه مگر آن رکوع کننده، یعنی علی بن ابی طالب(ع) که انگشترش را به من عطا کرد. ابن ابی‌حاتم، ابوالشیخ و ابن عساکر از سلمة بن کهیل آورده‌اند که گفت: علی(ع) در حال رکوع انگشترش را تصدّق کرد، سپس این آیه نازل شد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ.... ابن جریر نیز درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... از مجاهد آورده است که این آیه در شأن علی بن ابی طالب(ع) نازل شده است؛ زیرا ایشان در حال رکوع صدقه دادند. ابن جریر از سدی و عتبة بن حکیم نیز مثل همین روایت را آورده است.

همچنین ابن مردویه، از طریق کلبی، از ابو صالح، از ابن عباس آورده است که گفت: عبدالله بن سلام به همراه گروهی از اهل کتاب به هنگام ظهر نزد پیامبر خدا(ص) آمدند و گفتند: ای رسول خدا! همانا اهل خانه‌های ما از ما دوری می‌گزینند و ما غیر از این مسجد کسی را نمی‌یابیم که با ما مجالست و معاشرت کند؛ زیرا وقتی قوم ما دیدند که خدا و رسولش به ما تصدق فرموده و ما دین آنها را ترک کرده‌ایم، دشمنی خود را آشکار ساخته و قسم خورده‌اند که با ما معاشرت نکرده و هم‌غذا نشوند، پس این امر بر ما گران آمد. در همان حال که آنها از وضع خود نزد رسول خدا(ص) شکایت می‌کردند، این آیه بر رسول خدا(ص) نازل شد: «همانا سرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که»... و برای نماز ظهر ندا کردند [و اذان گفتند] و رسول خدا(ص) [برای نماز] خارج شد و به سائل فرمود: آیا کسی چیزی به تو عطا کرد؟ وی عرضه داشت: آری. پیامبر فرمود: چه کسی؟ عرضه داشت: آن مرد که ایستاده. فرمود: در چه حالتی آن را به تو عطا کرد؟ عرض کرد: در حال رکوع و آن علی بن ابی طالب(ع) بود. پس رسول خدا(ص) در این هنگام تکبیر گفتند و فرمودند: «و هر کس به خدا و رسول او و مؤمنان پشت کند، پس به درستی که حزب خداوند پیروز است».

طبرانی، ابن مردویه و ابونعیم از ابورافع[۱۹] نقل کرده‌اند که گفت: بر رسول خدا(ص) وارد شدم در حالی که ایشان خواب بودند و به ایشان وحی می‌شد. ماری در گوشه خانه بود، از این رو دوست نداشتم که به آن حمله کنم تا مبادا پیامبر(ص) بیدار شوند. از طرفی ترسیدم که در حال وحی شدن به ایشان باشد. از این رو بین مار و پیامبر(ص) خوابیدم تا اگر ضرر و گزندی از جانب مار بود به پیامبر نرسد. مدتی مکث کردم تا پیامبر(ص) بیدار شدند، در حالی که می‌فرمودند همانا صاحب اختیار شما خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند». حمد مخصوص خداست که نعمت‌هایش را بر علی(ع) تمام کرده و به فضل خداوند آن را بر علی(ع) مهیا ساخت.

مشاهده می‌شود که سیوطی نیز احادیث شأن نزول آیه ولایت را به طرق متعدد مطرح کرده، اما در سند آنها خدشه‌ای نکرده است. در سلسله اسناد این احادیث افرادی چون ابوالشیخ، ابن مردویه و دیگران هستند که اهل تسنّن به آنان بسیار احترام گذارده و به نیکی از آنها یاد می‌کنند. این افراد همگی از ابن عباس - که مورد اعتماد و وثوق اهل تسنّن است -حدیث نقل می‌کنند. بنابراین برخی از اسانید این روایات قطعاً صحیح هستند[۲۰].

پانویس

  1. تفسیر طبری، ج۶۶، ص ۳۴۴.
  2. الدر المنثور، ج۳، ص ۹۸ـ ۹۹۹.
  3. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۷۰۰، شرح التجرید، ص ۳۶۸ـ ۳۶۹۹.
  4. غایة المرام، ج۲، ص ۱۲.
  5. الغدیر، ج۲، ص ۵۳۳.
  6. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۳.
  7. تفسیر قرطبی، ج۶، ص ۲۰۸؛ المیزان، ج۶، ص ۲۵.
  8. تفسیر کبیر، ج۱۲، ص ۳۰.
  9. المغنی، الإمامه، ج۱، ص ۱۳۷.
  10. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۳.
  11. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  12. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۷۳-۷۴.
  13. ابن کثیر و ابن قیّم از شاگردان ابن تیمیه و بسیار متعصب هستند و اعتبار آنها نزد وهابیان نیز به همین جهت است.
  14. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۲۶۶.
  15. الکاف الشاف فی تخریج أحادیث الکشاف، ج۱، ص۶۴۹.
  16. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۲۷۱.
  17. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  18. الدر المنثور، ج۲، ص۲۹۳-۲۹۴.
  19. ابو رافع و دو فرزندش بسیار به رسول خدا(ص) نزدیک بودند و به خانه ایشان رفت و آمد داشتند. فرزندان ابو رافع عبیدالله و علی نیز به جهت همین قرابت، کاتب امیرالمؤمنین(ع) بوده‌اند؛ ر.ک: رجال النجاشی، ص۴؛ الطبقات الکبری، ج٧، ص١٢٢.
  20. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۲۷۳.