حدیث وصایت: تفاوت میان نسخهها
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = احادیث امامت | | موضوع مرتبط = احادیث امامت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [[حدیث وصایت در حدیث]] | | مداخل مرتبط = [[حدیث وصایت در حدیث]] - [[حدیث وصایت در کلام اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
}} | }} | ||
'''«حدیث وصایت»''' یکی از ادله نقلی [[امامت حضرت علی]]{{ع}} است «وصایت» [[سیره]] [[رسولان الهی]] برای تداوم راه و حراست از مکتب الهی خود بوده است. این حدیث در منابع روایی و [[تاریخی]] [[اهلسنت]] و [[شیعه]] با الفاظ مختلف نقل شده است و با توجه به کثرت طرق میتوان گفت حدیث مستقیض، بلکه متواتر است. | |||
== مقدمه == | |||
«وصایت» [[سیره]] [[رسولان الهی]] برای تداوم راه و حراست از مکتب الهی خود بوده است. از [[زمان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} تا زمان [[حضرت عیسی]]{{ع}}، هر [[پیامبر]] شخصی را [[وصی]] خود معرفی کرده است تا ادامه دهنده راه او و [[راهنما]] و پیشوای امت پس از او باشد. [[رسول الله]]{{صل}} نیز با تصریح بر این [[حقیقت]]، در موارد متعدد و مناسبتهای مختلف، وصی بودن [[امام علی]]{{ع}} را [[اعلان]] کرده و با اشاره به اوصیای پیامبران پیشین فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيّاً وَ وَارِثاً وَ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ وَارِثِي}}<ref>{{متن حدیث|أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: قَالَ: قُلْنَا لِسَلْمَانَ: سَلِ النَّبِيَّ مَنْ وَصِيُّهُ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ وَصِيُّكَ، قَالَ: يَا سَلْمَانُ مَنْ كَانَ وَصِيُّ مُوسَى، فَقَالَ: يُوشَعُ بْنُ نُونٍ. قَالَ: فَإِنَّ وَصِيِّي وَ وَارِثِي يَقْضِي دَيْنِي وَ يُنْجِزُ مَوْعُودِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}؛ (ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۲)</ref>؛ «هر رسولی، وصی و [[وارث]] دارد و علی وصی و وارث من است». این تعبیر برای مولا چندان شایع بود که از همان ابتدا، [[لقب]] وصی بدو منحصر شد. آنگاه که به تقاضای بعضی از [[مسلمانان]]، [[سلمان]] از [[وصی پیامبر]] سؤال کرد، رسول الله با اشاره به وصی [[حضرت موسی]]{{ع}}، امام علی{{ع}} را وصی خود معرفی فرمود<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۲۱.</ref>. در شهره بودن این لقب همین بس که در [[جنگ جمل]]، یکی از سربازان [[عایشه]]، در معرفی خود و [[قبیله]] خود میگوید: {{عربی|"نحن بني ضبة أعداء على ذاك الذي يعرف قدما بالوصي"}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. «ما [[فرزندان]] ضبه، [[دشمنان علی]] هستیم؛ همو که از گذشته وصی شناخته میشد». | |||
[[ | بهترین [[شاهد]] در صحت این ادعا و دلالت آن، [[اعتراض]] [[خوارج]] به امام علی{{ع}} است. آنگاه که مدتی از [[جنگ صفین]] گذشت و خستگی و [[احساسات]] خوارج فروکش کرد و آنان به [[اشتباه]] خود پی بردند، سعی بر آن داشتند تا [[شریک]] جرمی بیابند و به هر گونه، [[امام]] را نیز مقصر جلوه دهند. یکی از [[اعتراضات]] آنان به امام آن بود که او «[[وصی پیامبر]]» است با پیگیری نکردن [[حق]] خود، [[وصایت]] را ضایع کرد. امام در پاسخ به آنان فرمود: «شما بودید که دیگران را بر من مقدم داشتید و حق مرا ضایع کردید»<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۲؛ ابن مغازلی، مناقب، ص۴۱۳. همچنین بنگرید: طبری امامی، المسترشد، ص۳۹۴؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۴۴۵.</ref>. | ||
[[ | [[امام حسن]]{{ع}} در ابتدای [[خلافت]] خویش، [[امام علی]]{{ع}} را با [[لقب]] «خاتم الاوصیا» و «وصی خاتم الانبیا»<ref>طبرانی، المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۳۶ و نیز بنگرید: کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۷.</ref> معرفی کرد و [[امام حسین]]{{ع}} نیز در [[روز عاشورا]] خود را «پسر [[دختر پیامبر]] و فرزند وصی رسول الله» شناساند<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۲۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۱؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۷.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۵.</ref> | ||
باید توجه داشت که یکی از [[ادله نقلی]] [[امامت حضرت علی]]{{ع}} «حدیث وصایت» است<ref>نهج الحق، ص۲۱۳-۲۱۴؛ احقاق الحق، ج۷، ص۴۱۴؛ حق الیقین، ص۲۰۵؛ العقائد الجعفریة، ص۴۸؛ عقائد الإمامیة، ج۳، ص۱۳۷؛ المراجعات، ص۴۳۸ و ۵۸۴؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۴۷.</ref>. این حدیث در منابع روایی و [[تاریخی]] [[اهلسنت]] و [[شیعه]] با الفاظ مختلف نقل شده است؛ این نقلها در عین اشتراک، تفاوتهایی هم دارند. از مهمترین نقلهای حدیث وصایت، «[[حدیث الدار]]» است که در نقلهای مشهور آن، مطرح شده است<ref>ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، «حدیث الدار».</ref>.<ref>[[سعید بخشی|بخشی، سعید]]، [[حدیث وصایت (مقاله)|مقاله «حدیث وصایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۵۶۲.</ref> | |||
== سند حدیث == | |||
در | حدیث وصایت با تعابیر مختلف توسط پانزده نفر از [[صحابه]] [[روایت]] شده است که عبارتاند از؛ [[علی بن ابیطالب]]{{ع}}، [[حسن بن علی]]{{ع}}، [[ابوذر]]، [[سلمان]]، [[امسلمة]]، [[ابنعباس]]، [[ابوایوب انصاری]]، [[ابوبکر]]، [[ابوسعید خدری]]، بریدة، انس، [[ابورافع]]، [[عبدالله بن مسعود]] و [[ابوهریرة]]<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۱؛ ج۶، ص۲۱؛ مناقب الإمام أمیرالمؤمنین{{ع}}، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۲؛ فضائل أمیرالمؤمنین{{ع}}، ص۱۳۲؛ کفایة الطالب، ص۲۹۲؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۴؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۱۵؛ جامع الأحادیت، ج۹، ص۴۰۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۷۸ و ۲۸۰؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۵۰ و ۳۹۲؛ معجم الصحابة، ج۴، ص۳۶۳؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۱۴۵؛ مناقب علی{{ع}}، ص۱۰۴؛ کفایة الأثر، ص۷۹-۸۰؛ الأمالی، ص۲۶۹-۲۷۰؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۴۲۴.</ref>. | ||
با توجه به کثرت طرق حدیث وصایت، میتوان گفت این حدیث مستقیض، بلکه متواتر است<ref>المراجعات، ص۴۳۸؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۵۱.</ref>؛ چنانکه برخی از طرق آن نیز معتبر بوده و [[ضعف]] در برخی از طرق آن باعث سلب [[اطمینان]] نخواهد شد<ref>[[سعید بخشی|بخشی، سعید]]، [[حدیث وصایت (مقاله)|مقاله «حدیث وصایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۵۶۳.</ref>. | |||
== مدلول حدیث == | |||
از اینکه پیامبر{{صل}} در [[احادیث]] متعدد و با تعابیر گوناگون از [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[وصی]] خویش به صورت مطلق یاد کرده، استفاده میشود که حضرت علی{{ع}} [[جانشین پیامبر]]{{صل}} در اموری است که عهدهدار آنها بوده (البته به غیر از [[وحی]]) مثل [[رهبری]] و [[هدایت مردم]]، [[حفظ دین]]، [[بیان احکام]] و معارف، [[تفسیر قرآن]] و...؛ چراکه [[وصایت]] هر کسی به حسب خویش است. وقتی شخصی عادی، فردی را به طور مطلق به عنوان وصی قرار میدهد معنایش عهدهداری وصی در اموری است که وصیتکننده در حال [[حیات]] عهدهدار آنها بوده است مثل [[سرپرستی]] [[اهل]] و عیال، پرداخت دیون، به اتمام رساندن [[تعهدات]] و...؛ اما وقتی [[پیامبر]] یک امتی به شخصی خاص و به صورت مطلق [[وصیت]] میکند، اولین چیزی که به ذهن تبادر میکند وصیت در زمینه [[جانشینی]] در [[وظایف]] مورد [[انتظار]] از پیامبر است، همچنین از قرائن و شواهد موجود در برخی از [[احادیث]]، استفاده میشود که مراد از [[وصایت]]، [[خلافت]] و جانشینی بعد از پیامبر{{صل}} است. در [[روایت]] [[طبرانی]] از پیامبر{{صل}} که فرمود: «همانا [[وصی]] من، جایگاه سرّ من، بهترین کسی که بعد از خود به جا میگذارم، [[علی بن ابیطالب]] است که وعدههای مرا به سرانجام رسانیده و قرضهای من را ادا میکند»، [[نصّ]] در وصایت علی{{ع}} و صریح در این است که او [[برترین]] [[مردم]] بعد از پیامبر{{صل}} است و به دلالت التزامی بر خلافت آن حضرت و [[وجوب اطاعت]] از ایشان دلالت دارد<ref>المراجعات، ص۴۴۰.</ref>.<ref>[[سعید بخشی|بخشی، سعید]]، [[حدیث وصایت (مقاله)|مقاله «حدیث وصایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۵۶۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1368101.jpg|22px]] [[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۳''']] | # [[پرونده:1368101.jpg|22px]] [[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۳''']] | ||
# [[پرونده:1224274.jpg|22px]] [[سعید بخشی|بخشی، سعید]]، [[حدیث وصایت (مقاله)|مقاله «حدیث وصایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی، ج۳''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۵۶: | خط ۵۱: | ||
[[رده:احادیث امامت]] | [[رده:احادیث امامت]] | ||
[[رده:احادیث نامدار]] | [[رده:احادیث نامدار]] | ||
[[رده: | [[رده:اثبات امامت امام علی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۵۰
حدیث وصایت | |
---|---|
متن حدیث | |
«لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيٌ وَ وَارِثٌ وَ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ وَارِثِي» | |
ترجمه حدیث | |
برای هر پیامبری وصی و وارثی است. وصی و وارث من هم علی بن ابیطالب است. | |
مشخصات حدیث | |
صادره از | پیامبر خاتم (ص) |
راویان | |
محتوای حدیث | |
دلالت حدیث | |
منابع حدیث | |
منابع شیعه | |
منابع اهل سنت |
|
«حدیث وصایت» یکی از ادله نقلی امامت حضرت علی(ع) است «وصایت» سیره رسولان الهی برای تداوم راه و حراست از مکتب الهی خود بوده است. این حدیث در منابع روایی و تاریخی اهلسنت و شیعه با الفاظ مختلف نقل شده است و با توجه به کثرت طرق میتوان گفت حدیث مستقیض، بلکه متواتر است.
مقدمه
«وصایت» سیره رسولان الهی برای تداوم راه و حراست از مکتب الهی خود بوده است. از زمان حضرت آدم(ع) تا زمان حضرت عیسی(ع)، هر پیامبر شخصی را وصی خود معرفی کرده است تا ادامه دهنده راه او و راهنما و پیشوای امت پس از او باشد. رسول الله(ص) نیز با تصریح بر این حقیقت، در موارد متعدد و مناسبتهای مختلف، وصی بودن امام علی(ع) را اعلان کرده و با اشاره به اوصیای پیامبران پیشین فرموده است: «إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيّاً وَ وَارِثاً وَ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ وَارِثِي»[۱]؛ «هر رسولی، وصی و وارث دارد و علی وصی و وارث من است». این تعبیر برای مولا چندان شایع بود که از همان ابتدا، لقب وصی بدو منحصر شد. آنگاه که به تقاضای بعضی از مسلمانان، سلمان از وصی پیامبر سؤال کرد، رسول الله با اشاره به وصی حضرت موسی(ع)، امام علی(ع) را وصی خود معرفی فرمود[۲]. در شهره بودن این لقب همین بس که در جنگ جمل، یکی از سربازان عایشه، در معرفی خود و قبیله خود میگوید: "نحن بني ضبة أعداء على ذاك الذي يعرف قدما بالوصي"[۳]. «ما فرزندان ضبه، دشمنان علی هستیم؛ همو که از گذشته وصی شناخته میشد».
بهترین شاهد در صحت این ادعا و دلالت آن، اعتراض خوارج به امام علی(ع) است. آنگاه که مدتی از جنگ صفین گذشت و خستگی و احساسات خوارج فروکش کرد و آنان به اشتباه خود پی بردند، سعی بر آن داشتند تا شریک جرمی بیابند و به هر گونه، امام را نیز مقصر جلوه دهند. یکی از اعتراضات آنان به امام آن بود که او «وصی پیامبر» است با پیگیری نکردن حق خود، وصایت را ضایع کرد. امام در پاسخ به آنان فرمود: «شما بودید که دیگران را بر من مقدم داشتید و حق مرا ضایع کردید»[۴].
امام حسن(ع) در ابتدای خلافت خویش، امام علی(ع) را با لقب «خاتم الاوصیا» و «وصی خاتم الانبیا»[۵] معرفی کرد و امام حسین(ع) نیز در روز عاشورا خود را «پسر دختر پیامبر و فرزند وصی رسول الله» شناساند[۶].[۷]
باید توجه داشت که یکی از ادله نقلی امامت حضرت علی(ع) «حدیث وصایت» است[۸]. این حدیث در منابع روایی و تاریخی اهلسنت و شیعه با الفاظ مختلف نقل شده است؛ این نقلها در عین اشتراک، تفاوتهایی هم دارند. از مهمترین نقلهای حدیث وصایت، «حدیث الدار» است که در نقلهای مشهور آن، مطرح شده است[۹].[۱۰]
سند حدیث
حدیث وصایت با تعابیر مختلف توسط پانزده نفر از صحابه روایت شده است که عبارتاند از؛ علی بن ابیطالب(ع)، حسن بن علی(ع)، ابوذر، سلمان، امسلمة، ابنعباس، ابوایوب انصاری، ابوبکر، ابوسعید خدری، بریدة، انس، ابورافع، عبدالله بن مسعود و ابوهریرة[۱۱].
با توجه به کثرت طرق حدیث وصایت، میتوان گفت این حدیث مستقیض، بلکه متواتر است[۱۲]؛ چنانکه برخی از طرق آن نیز معتبر بوده و ضعف در برخی از طرق آن باعث سلب اطمینان نخواهد شد[۱۳].
مدلول حدیث
از اینکه پیامبر(ص) در احادیث متعدد و با تعابیر گوناگون از حضرت علی(ع) به عنوان وصی خویش به صورت مطلق یاد کرده، استفاده میشود که حضرت علی(ع) جانشین پیامبر(ص) در اموری است که عهدهدار آنها بوده (البته به غیر از وحی) مثل رهبری و هدایت مردم، حفظ دین، بیان احکام و معارف، تفسیر قرآن و...؛ چراکه وصایت هر کسی به حسب خویش است. وقتی شخصی عادی، فردی را به طور مطلق به عنوان وصی قرار میدهد معنایش عهدهداری وصی در اموری است که وصیتکننده در حال حیات عهدهدار آنها بوده است مثل سرپرستی اهل و عیال، پرداخت دیون، به اتمام رساندن تعهدات و...؛ اما وقتی پیامبر یک امتی به شخصی خاص و به صورت مطلق وصیت میکند، اولین چیزی که به ذهن تبادر میکند وصیت در زمینه جانشینی در وظایف مورد انتظار از پیامبر است، همچنین از قرائن و شواهد موجود در برخی از احادیث، استفاده میشود که مراد از وصایت، خلافت و جانشینی بعد از پیامبر(ص) است. در روایت طبرانی از پیامبر(ص) که فرمود: «همانا وصی من، جایگاه سرّ من، بهترین کسی که بعد از خود به جا میگذارم، علی بن ابیطالب است که وعدههای مرا به سرانجام رسانیده و قرضهای من را ادا میکند»، نصّ در وصایت علی(ع) و صریح در این است که او برترین مردم بعد از پیامبر(ص) است و به دلالت التزامی بر خلافت آن حضرت و وجوب اطاعت از ایشان دلالت دارد[۱۴].[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ «أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: قَالَ: قُلْنَا لِسَلْمَانَ: سَلِ النَّبِيَّ مَنْ وَصِيُّهُ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ وَصِيُّكَ، قَالَ: يَا سَلْمَانُ مَنْ كَانَ وَصِيُّ مُوسَى، فَقَالَ: يُوشَعُ بْنُ نُونٍ. قَالَ: فَإِنَّ وَصِيِّي وَ وَارِثِي يَقْضِي دَيْنِي وَ يُنْجِزُ مَوْعُودِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ»؛ (ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۲)
- ↑ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۲۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۵.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۲؛ ابن مغازلی، مناقب، ص۴۱۳. همچنین بنگرید: طبری امامی، المسترشد، ص۳۹۴؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۴۴۵.
- ↑ طبرانی، المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۳۶ و نیز بنگرید: کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۲۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۱؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۷.
- ↑ طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ادله و نصوص امامت علی»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۲۱۵.
- ↑ نهج الحق، ص۲۱۳-۲۱۴؛ احقاق الحق، ج۷، ص۴۱۴؛ حق الیقین، ص۲۰۵؛ العقائد الجعفریة، ص۴۸؛ عقائد الإمامیة، ج۳، ص۱۳۷؛ المراجعات، ص۴۳۸ و ۵۸۴؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۴۷.
- ↑ ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، «حدیث الدار».
- ↑ بخشی، سعید، مقاله «حدیث وصایت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص ۵۶۲.
- ↑ المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۱؛ ج۶، ص۲۱؛ مناقب الإمام أمیرالمؤمنین(ع)، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۲؛ فضائل أمیرالمؤمنین(ع)، ص۱۳۲؛ کفایة الطالب، ص۲۹۲؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۴؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۱۵؛ جامع الأحادیت، ج۹، ص۴۰۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۷۸ و ۲۸۰؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۵۰ و ۳۹۲؛ معجم الصحابة، ج۴، ص۳۶۳؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۱۴۵؛ مناقب علی(ع)، ص۱۰۴؛ کفایة الأثر، ص۷۹-۸۰؛ الأمالی، ص۲۶۹-۲۷۰؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۴۲۴.
- ↑ المراجعات، ص۴۳۸؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۵۱.
- ↑ بخشی، سعید، مقاله «حدیث وصایت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص ۵۶۳.
- ↑ المراجعات، ص۴۴۰.
- ↑ بخشی، سعید، مقاله «حدیث وصایت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص ۵۶۵.