(۵۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[انصار در قرآن]] - [[انصار در نهج البلاغه]] - [[انصار در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[انصار در قرآن]] | [[انصار در حدیث]] | [[انصار در نهج البلاغه]] | [[انصار در معارف دعا و زیارات]] | [[انصار در کلام اسلامی]] | [[انصار در اخلاق اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[انصار (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
'''انصار''' بهمعنای [[یاوران]]، به [[مسلمانان]] [[مدینه]] گفته میشد که پیش از [[هجرت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]] با ایشان [[پیمان]] بستند و پس از [[هجرت]] به [[یاری]] و حمایت از [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] برخاستند.
*انصار، [[لقب]] [[مسلمانان]] [[مدینه]] است که پیش از [[هجرت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]]، با ایشان [[پیمان]] بستند و پس از [[هجرت]] به [[یاری]] و [[حمایت]] از [[پیامبر]] برخاستند. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] دو بار از آنان یاد میکند<ref>{{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ }}؛ سوره توبه، آیه ۱۰۰ و {{متن قرآن| لَقَد تَّابَ اللَّه عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ }}؛ آیه ۱۱۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 150.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] در پنج مورد از آنان سخن بهمیان آورده است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} هنگامی که آهنگ مهاجرت به یثرب کرد و زمینه را برای پذیرش و [[تبلیغ]] [[دین اسلام]] در آن سامان مناسب دید، با استقبال گرم و [[حمایت]] [[مردم]] یثرب روبهرو شد. از این پس یثرب، [[مدینه]] النبی نام گرفت و [[مسلمانان]] به دو گروه [[مهاجرین]] (کسانی که از [[مکه]] به [[مدینه]] مهاجرت کرده بودند) و انصار (که پذیرای [[پیامبر]] و مهاجرین شده بودند) تقسیم شدند. [[پیامبر اکرم]] وجود خود را در میان انصار امری ارجمند و پربها و دلیلی بر [[جایگاه]] [[برتر]] آنها برمیشمرد و بارها خشنودی خود را از آنان ابراز داشت. از اینرو [[بنیهاشم]] و انصار را در یک گروه همپیمان قرار داد، که این دلیلی بر [[جایگاه]] انصار نزد [[پیامبر]] است. [[امام علی]] {{ع}} نیز در [[نهج البلاغه]] انصار را میستاید: به [[خدا]] [[سوگند]]، ایشان [[اسلام]] را با توانگری، دستهای [[بخشنده]] و زبانهای گویا و بُرنده خود پرورش دادند، همانگونه که کرّه اسب تازه از شیر گرفته را پرورند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۵۷: {{متن حدیث|"وَ قَالَ ع فِي مَدْحِ الْأَنْصَارِ- هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ- مَعَ غَنَائِهِمْ بِأَيْدِيهِمُ السِّبَاطِ وَ أَلْسِنَتِهِمُ السِّلَاطِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 150.</ref>.
*پس از ارتحال [[پیامبر اکرم]]، [[مهاجرین]] و انصار به صورت دو تشکل [[سیاسی]] و [[فکری]] در [[ماجرای سقیفه]] نقشآفرین شدند. آنها پس از کشوقوسهای فراوان با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند. [[امام علی]] {{ع}} وقتی این خبر را شنید، گلایهمند فرمود: انصار چه گفتند؟ عرض کردند: آنان گفتند امیری از ما و امیری از شما بر کرسی [[خلافت]] نشیند. [[حضرت]] فرمود: چرا پاسخشان را ندادید که [[پیامبر اکرم]] نسبت به آنان سفارش فرمود که به نیکوکارانشان نیکویی کنید و از بدکارانشان درگذرید. پرسیدند: این چه دلیلی علیه آنهاست. فرمود: اگر [[امامت]] و [[رهبری]] [[حقّ]] آنان بود، سفارش به دیگران درباره آنها معنا نداشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶۶: {{متن حدیث|"و من كلام له (علیه السلام): قالوا لما انتهت إلى أميرالمؤمنين (علیه السلام) أنباء السقيفة بعد وفاة رسول الله (صلی الله علیه وآله)، قال (علیه السلام) ما قالت الأنصار؟ قالوا قالت: منّا أمير و منكم أمير. قال (علیه السلام): فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَصَّى بِأَنْ يُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ وَ يُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ؟ قَالُوا وَ مَا فِي هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ؟ فَقَالَ (علیه السلام) لَوْ كَانَت الْإِمَامَةُ فِيهِمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِمْ"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} در عینحال که [[جایگاه]] خاص انصار را مورد نظر قرار میدهد، اما با استناد به سخن [[پیامبر اکرم]]، عدم [[شایستگی]] آنها را در امر [[خلافت]] گوشزد میکند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 150- 151.</ref>.
*انصار در دوران [[حکومت امام]] [[علی]] {{ع}} از حامیان ایشان بودند و در حوادث [[سیاسی]] و نظامی آن دوران نقش داشتند. [[امام]] {{ع}} در [[احتجاج]] با [[معاویه]]، آنگاه که از نحوه [[بیعت]] و [[مشروعیت]] [[خلافت]] خویش [[دفاع]] میکند، [[رأی]] [[مهاجرین]] و انصار را [[حجت]] و مایه [[اقبال]] عمومی [[حکومت]] خویش برمیشمارد و میفرماید: [[شورا]] از آنِ [[مهاجران]] و انصار است. اگر آنان بر مردی همرأی شدند و او را [[امام]] خواندند، کارشان برای خشنودی [[خدا]] بوده است<ref>نهج البلاغه، نامه ۶: {{متن حدیث|"إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا"}}</ref>. و آنگاه که میخواهد نداشتن پیشینه نیکویی [[معاویه]] و [[خاندان]] او را برشمرد، میفرماید: شما، نه از [[مهاجران]] بودید و نه از انصار و نه از آنانکه در [[مدینه]] جای داشتند و بر [[ایمان]] استوار بودند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸: {{متن حدیث|"لَيْسُوا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لَا مِنَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 151.</ref>.
==[[پیامبر]] و انصار در فرهنگنامه [[پیامبر]] در [[قرآن کریم]]==
*انصار [[پیامبر]]، به [[یاران]] و [[صحابه]] و [[نزدیکان]] [[پیامبر]] اطلاق میشود و در مفهوم واژگانی آن مطلق و شامل همه کسانی است که به [[پیامبر]] [[کمک]] کرده میشود، اما در جایی که در کنار [[مهاجران]] بکار گرفته میشود، منظور آنانی هستند که از اهل [[مدینه]] بودهاند.
*در [[قرآن]] افزون بر [[احترام]] به شخصیت [[مسیح]]، به [[حواریون]] او به عنوان انصار او، یاد و [[احترام]] شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دستهای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دستهای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرو» سوره صف، آیه ۱۴.</ref>. {{متن قرآن|ِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ}}<ref>«و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟» سوره آل عمران، آیه ۵۲.</ref>. {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref>«و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم» سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref> با آنکه حواریان از اولین [[ایمان]] آورندگان به [[مسیح]] بودند، گویی با توجه [[عامه]] در اواخر [[عمر]] [[رسالت]] وی، پس از احساس انحرافاتی در میان [[بنی اسرائیل]]، از آنان میخواهد که [[میثاق]] خود را اعلام کنند، آنان هم، [[پیمان الهی]] خود را تجدید کردند: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟؛ سوره آل عمران، آیه ۵۲.</ref>. این کلمه بعدها نهادینه و [[علم]] برای گروهی در برابر [[مهاجران]] شده و تنها در [[حق]] گروهی از [[صحابه]] غیر [[مهاجر]] تعبیر گردید که به [[پیامبر اسلام]] آورده و او را در [[شهر]] خود جای داده و از [[صحابه]] خواسته میشود که مانند آن دسته از حواریونی باشند که به ندای [[مسیح]] پاسخ دادند و انصار [[الله]] شدند.
#{{متن قرآن|لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.</ref>
#{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ * وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدار * (بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند * و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران ، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود» سوره حشر، آیه ۷الی۹.</ref>
*'''نکته''': در این دو [[آیه]] این موضوعات مطرح گردیده است.
#[[توبه]] برخی از [[مهاجران]] و انصار پس از [[لغزش]] قلبی آنان در [[غزوه]] [[تبوک]] و پذیرش آن از سوی [[خداوند]]: {{متن قرآن|لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ}}<ref>«خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.</ref>
#[[رأفت]] و [[رحمت]] گسترده [[الهی]] و [[پیروی]] انصار از [[پیامبر]] در وضعی دشوار منشاء پذیرش [[توبه]] آنان. « {{متن قرآن|ْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.</ref>
#سهیم بودن انصار در فیئ و گذشت آنان از [[حق]] خود به نفع [[مهاجران]]. {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدار» سوره حشر، آیه ۷.</ref> {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود» سوره حشر، آیه ۹.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۹۶.</ref>.
== پرسشهای وابسته ==
== معناشناسی ==
انصار در لغت بهمعنای [[یاوران]] و نصرتکنندگان است و در اصطلاح به [[مسلمانان]] [[مدینه]] گفته میشد که پیش از [[هجرت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]] با ایشان [[پیمان]] بستند و پس از [[هجرت]] به [[یاری]] و حمایت از [[پیامبر]] برخاستند. جمعی از [[مسلمانان]] یثرب، با پیمانی که با [[رسول خدا]] {{صل}} بستند، از او [[دعوت]] کردند به شهرشان [[هجرت]] کند و [[پیامبر]] نیز پذیرفت و به یثرب کوچ کرد (که بعدها نام "[[مدینه]]" به خود گرفت)<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۵؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۵۰؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۴.</ref>.
انصار، اغلب از دو [[قبیله]] "[[اوس]]" و "[[خزرج]]" بودند که قبل از [[هجرت]] [[پیامبر]] بین آنان کشمکشها و جنگهای درازمدّت بود و به [[برکت]] [[هجرت پیامبر]]، با هم [[دوست]] شدند و [[اسلام]] را [[یاری]] کردند. انصار نیز همچون [[مهاجران]]، مورد [[ستایش]] [[قرآن]] و [[حضرت محمّد]] {{صل}} بودند و [[احترام]] و اعتبار خاصّی داشتند، چون در سختترین شرایط، با [[ایثار]] [[مال]] و خانه و [[جان]] به [[یاری]] [[اسلام]] شتافتند و در جنگهای متعدّد، از [[جان]] [[پیامبر]] و [[دین]] او و [[مسلمین]] دیگر [[دفاع]] کردند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۵.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] وجود خود را در میان انصار امری ارجمند و پربها و دلیلی بر جایگاه [[برتر]] آنها برمیشمرد و بارها خشنودی خود را از آنان ابراز داشت. از اینرو [[بنیهاشم]] و انصار را در یک گروه همپیمان قرار داد که این دلیلی بر جایگاه انصار نزد [[پیامبر]] است. [[امام علی]] {{ع}} نیز در [[نهج البلاغه]] انصار را میستاید: «به [[خدا]] [[سوگند]]، ایشان [[اسلام]] را با توانگری، دستهای [[بخشنده]] و زبانهای گویا و بُرنده خود پرورش دادند، همانگونه که کرّه اسب تازه از شیر گرفته را پرورند<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ ع فِي مَدْحِ الْأَنْصَارِ- هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ- مَعَ غَنَائِهِمْ بِأَيْدِيهِمُ السِّبَاطِ وَ أَلْسِنَتِهِمُ السِّلَاطِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ٤٦٥.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۵۰.</ref>
== انصار پس از [[پیامبر]] ==
پس از ارتحال [[پیامبر اکرم]]، [[مهاجرین]] و انصار به صورت دو تشکل [[سیاسی]] و [[فکری]] در [[ماجرای سقیفه]] نقشآفرین شدند. آنها پس از کش و قوسهای فراوان با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند. [[امام علی]] {{ع}} وقتی این خبر را شنید، گلایهمند فرمود: «انصار چه گفتند؟ عرض کردند: آنان گفتند امیری از ما و امیری از شما بر کرسی [[خلافت]] نشیند. حضرت فرمود: چرا پاسخشان را ندادید که [[پیامبر اکرم]] نسبت به آنان سفارش فرمود که به نیکوکارانشان نیکویی کنید و از بدکارانشان درگذرید. پرسیدند: این چه دلیلی علیه آنهاست. فرمود: اگر [[امامت]] و [[رهبری]] [[حقّ]] آنان بود، سفارش به دیگران درباره آنها معنا نداشت»<ref> {{متن حدیث| لَمَّا رَفَعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَدَهُ مِنْ غُسْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَتَتْهُ أَنْبَاءُ السَّقِيفَةِ فَقَالَ مَا قَالَتِ الْأَنْصَارُ قَالُوا قَالَتْ مِنَّا أَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ أَمِيرٌ قَالَ ع فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَصَّى بِأَنْ يُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ وَ يُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ قَالُوا وَ مَا فِي هَذَا مِنْ حَجَّةً عَلَيْهِمْ فَقَالَ ع لَوْ كَانَتِ الْإِمَارَةُ فِيهِمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِم}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۶٧.</ref>. [[امام]] {{ع}} در عینحال که جایگاه خاص انصار را مورد نظر قرار میدهد، اما با استناد به سخن [[پیامبر اکرم]]، عدم شایستگی آنها را در امر [[خلافت]] گوشزد میکند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۵۰- ۱۵۱.</ref>.
== انصار و [[بیعت]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
انصار در دوران [[حکومت امام علی]] {{ع}} از حامیان ایشان بودند و در حوادث [[سیاسی]] و نظامی آن دوران نقش داشتند. [[امام]] {{ع}} در [[احتجاج]] با [[معاویه]]، آنگاه که از نحوه [[بیعت]] و [[مشروعیت]] [[خلافت]] خویش [[دفاع]] میکند، رأی [[مهاجرین]] و انصار را [[حجت]] و مایه اقبال عمومی [[حکومت]] خویش برمیشمارد و میفرماید: [[شورا]] از آنِ [[مهاجران]] و انصار است. اگر آنان بر مردی همرأی شدند و او را [[امام]] خواندند، کارشان برای خشنودی [[خدا]] بوده است<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا}}؛ نهج البلاغه، نامه ۶.</ref>. و زمانی که میخواهد نداشتن پیشینه نیکویی [[معاویه]] و [[خاندان]] او را برشمرد، میفرماید: شما، نه از [[مهاجران]] بودید و نه از انصار و نه از آنانکه در [[مدینه]] جای داشتند و بر [[ایمان]] استوار بودند<ref>{{متن حدیث|"لَيْسُوا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لَا مِنَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۵۱.</ref>
پیامبر اکرم وجود خود را در میان انصار امری ارجمند و پربها و دلیلی بر جایگاه برتر آنها برمیشمرد و بارها خشنودی خود را از آنان ابراز داشت. از اینرو بنیهاشم و انصار را در یک گروه همپیمان قرار داد که این دلیلی بر جایگاه انصار نزد پیامبر است. امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه انصار را میستاید: «به خداسوگند، ایشان اسلام را با توانگری، دستهای بخشنده و زبانهای گویا و بُرنده خود پرورش دادند، همانگونه که کرّه اسب تازه از شیر گرفته را پرورند[۵].[۶]
پس از ارتحال پیامبر اکرم، مهاجرین و انصار به صورت دو تشکل سیاسی و فکری در ماجرای سقیفه نقشآفرین شدند. آنها پس از کش و قوسهای فراوان با ابوبکربیعت کردند. امام علی (ع) وقتی این خبر را شنید، گلایهمند فرمود: «انصار چه گفتند؟ عرض کردند: آنان گفتند امیری از ما و امیری از شما بر کرسی خلافت نشیند. حضرت فرمود: چرا پاسخشان را ندادید که پیامبر اکرم نسبت به آنان سفارش فرمود که به نیکوکارانشان نیکویی کنید و از بدکارانشان درگذرید. پرسیدند: این چه دلیلی علیه آنهاست. فرمود: اگر امامت و رهبریحقّ آنان بود، سفارش به دیگران درباره آنها معنا نداشت»[۷]. امام (ع) در عینحال که جایگاه خاص انصار را مورد نظر قرار میدهد، اما با استناد به سخن پیامبر اکرم، عدم شایستگی آنها را در امر خلافت گوشزد میکند[۸].
انصار در دوران حکومت امام علی (ع) از حامیان ایشان بودند و در حوادث سیاسی و نظامی آن دوران نقش داشتند. امام (ع) در احتجاج با معاویه، آنگاه که از نحوه بیعت و مشروعیتخلافت خویش دفاع میکند، رأی مهاجرین و انصار را حجت و مایه اقبال عمومی حکومت خویش برمیشمارد و میفرماید: شورا از آنِ مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردی همرأی شدند و او را امام خواندند، کارشان برای خشنودی خدا بوده است[۹]. و زمانی که میخواهد نداشتن پیشینه نیکویی معاویه و خاندان او را برشمرد، میفرماید: شما، نه از مهاجران بودید و نه از انصار و نه از آنانکه در مدینه جای داشتند و بر ایمان استوار بودند[۱۰].[۱۱]