اطاعت اولی الامر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(خنثی‌سازی ویرایش 351917 از Bahmani (بحث))
برچسب: خنثی‌سازی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{علم معصوم}}
| موضوع مرتبط = اطاعت اولی الامر
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = اطاعت اولی الامر
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[اطاعت]]''' است. "'''[[اطاعت اولی الامر]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[اطاعت اولی الامر در قرآن]] - [[اطاعت اولی الامر در حدیث]] - [[اطاعت اولی الامر در کلام اسلامی]] - [[اطاعت اولی الامر در معارف و سیره رضوی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> اطاعت اولی الامر در قرآن، [[اطاعت اولی الامر در حدیث]] | [[اطاعت اولی الامر در کلام اسلامی]] | [[اطاعت اولی الامر در عرفان اسلامی]] | [[مقام اطاعت]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اطاعت اولی الامر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== [[لزوم]] [[اطاعت از اولی الأمر]] ==
* [[قرآن کریم]] در کنار [[اطاعت خدا]] و [[پیامبر]]، به [[اطاعت]] از [[اولی الأمر]] ([[ائمه معصومین]]) [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>.
[[قرآن کریم]] در کنار امر به [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]، به [[اطاعت از اولی الأمر]] ([[ائمه معصومین]]) [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۸۲؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص ۱۲۵-۱۲۹؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۷؛ [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref> در این آیۀ کریمه [[اطاعت از اولی الامر]] در سیاق و ردیف [[اطاعت از خداوند]] متعال و [[رسول]] {{صل}} قرار داده شده است و بدون تردید [[امتثال]] و [[فرمان برداری]] مطلق و بدون قید و شرط از [[دستورات]] [[خدا]] و [[رسول]] لازم و ضروری است، بنابراین [[اطاعت از اولی الامر]] هم به صورت مطلق لازم و ضروری است<ref>تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص ۱۲۵-۱۲۹</ref>
*در [[کلام]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}}، [[اطاعت از امام]]، به عنوان یک [[فریضه]] و به خاطر [[بزرگداشت]] [[امامت]] شمرده شده است: {{متن حدیث|وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَة}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲</ref> در [[احادیث]] مربوط به [[اهل بیت]] و [[ائمه]]{{عم}}، وظایفی همچون [[لزوم]] [[اقتدا]] به آنان، تمسّک به آنان، [[اعتقاد]] به آنان، تبعیّت از [[فرمان]] ایشان، عقب نماندن و جلو نیفتادن از آنان، مقدّم داشتن ایشان،... مطرح است. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث| انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم‏}}<ref>نهج البلاغه خطبه ۹۷</ref> به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید، همراه راه‌ و روش آنان باشید و درپی آنان روید. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|تمسّکوا بِطَاعَةِ أئمّتکم وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ، فَإِنْ طَاعَتُهُمْ طَاعَةِ اللَّهِ}}<ref> اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۶۹</ref> به [[فرمانبرداری از امامان]] خود تمسّک جویید و با آنان [[مخالفت]] نکنید، چرا که [[اطاعت]] آنان [[اطاعت]] خداست، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] می‌خوانیم: {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ }} و اینگونه است که [[اطاعت]] از [[اهل بیت]] و [[امامان]]، با [[اطاعت الهی]] پیوند خورده است و معیار [[اطاعت الهی]]، [[پیروی]] از این [[خاندان]] است. این [[اطاعت]]، گاهی نیز با تعبیر عمل به سخنان و اخذ به قول بیان شده است، یا [[تسلیم]] [[امر]] بودن.
* [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در معرفی [[اوصاف شیعه]] فرمود: "[[شیعیان]] ما آنانند که [[تسلیم]] [[امر]] ما باشند، به گفتۀ ما عمل کنند، با دشمنانمان [[مخالف]] باشند، پس هر که چنین نباشد از ما نیست"<ref>{{متن حدیث|شِيعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَّا}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۸۳</ref> در اینکه از [[اولی الأمر]] باید [[اطاعت]] کرد، سخنی نیست، لکن [[شیعه]]، [[اولی الأمر]] را [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} می‌داند.
*برخی از [[اهل سنت]]، آنان را [[اهل حلّ و عقد]] می‌دانند، یا هرکه را که [[امّت]] بر آن اتّفاق کنند لازم الإطاعه می‌شمارند. [[حق اطاعت]]، یکی از دو [[حق امام]] بر [[امت]] است، [[حق]] دیگر، [[یاری]] و [[نصرت]] است. اگر [[اطاعت از امام]] نباشد، [[امام]] هم نمی‌تواند [[مسؤولیت]] [[رهبری]] و [[هدایت]] را انجام دهد. [[اطاعت]] مردمی، پشتوانۀ [[قدرت]] [[اجتماعی]] و بسط ید [[امام]] در عمل به [[اسلام]] است. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبۀ جهادیّۀ خویش، ضمن [[شکایت]] از [[سستی]] و کوتاهی همراهانش در [[نبرد]] با [[دشمن]] و ردّ این اتّهام که می‌گفتند: [[علی]] مرد شجاعی است، لکن [[دانش]] [[جنگ]] ندارد، از سابقۀ بیش از [[چهل]] ساله خویش در حضور در میدان‌های رزم و [[جنگاوری]] یاد می‌کند و می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۲۷</ref> از کسی که [[اطاعت]] نکنند، رأیی ندارد، یعنی اشکال در [[فرماندهی]] و [[پیشوایی]] او نیست، بلکه در عدم [[فرمانبری]] و [[پیروی]] [[مردم]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۸۲.</ref>»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref>
* گروهی دیگر که در [[قرآن]] به [[اطاعت]] از آنان امر شده، [[اولی‌الامر]] هستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> مفسّران [[عامه]] [[اولی‌الامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ [[پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، [[اهل]] [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل]] حل‌و‌عقد [[تطبیق]] کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.</ref>؛ امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولی‌الامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازده‌گانه]]{{عم}} [[تطبیق]] داده‌اند. این مطلب در [[روایات]] فراوان منقول از [[اهل بیت]]{{عم}} نیز تأکید شده است، چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز به‌کار [[خطا]] و [[زشت]] [[فرمان]] ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] نمی‌توان یافت، بنابراین، [[اولی‌الامر]] به [[امامان دوازده‌گانه]] اختصاص خواهد داشت <ref> مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.</ref>.
*البته کسانی هم که [[اولی‌الامر]] را خصوص [[معصوم]] نمی‌دانند، بر این معنا تأکید می‌ورزند که [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح]] عمومی [[اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.</ref> در [[روایات‌]] نیز [[نقل]] شده که [[اطاعت]]، در معروف است و در [[فرمان]] به‌ [[معصیت]] روا نیست<ref>صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.</ref> از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[نقل]] شده است که [[امام]] [[حق]] باید بر اساس [[عدل]] [[حکمرانی]] کند و [[امانتدار]] باشد و در این صورت است که [[مردم]] باید از او [[فرمانبرداری]] کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۹۶.</ref>، پس [[نظام سیاسی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] در صورتی [[مشروعیت]] دارد و می‌تواند [[الزام]] [[سیاسی]] کند که در [[مقام]] [[اجرا]] و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی [[خداوند]] باشد و طبق [[قوانین]] [[شرعی]] [[حکم]] کند و چنانچه [[التزام]] [[سیاسی]] [[جامعه]] از [[نظام]]، موجب [[معصیت الهی]] باشد باید ترک گردد<ref>تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ ج‌۸، ص‌۳۰۸.</ref>"کسی که از مخلوق در [[معصیت الهی]] [[پیروی]] کند، [[دین]] ندارد"<ref>{{عربی|" لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ دَانَ‏ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۹۲.</ref><ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>.


==جستارهای وابسته==
== مصداق [[اولی الأمر]] ==
{{فهرست اثر}}
درباره مصداق [[اولی الأمر]] در آیۀ شریفه بین [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[اختلاف]] وجود دارد. [[مفسّران]] [[اهل سنت]] [[اولی‌الامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ [[پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، [[اهل]] [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل]] حل‌و‌عقد [[تطبیق]] کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.</ref>؛ نمونه‌هایی از دیدگاه‌های بزرگان [[اهل سنت]] را دربارۀ [[اولی الامر]] عبارتند از: "[[اطاعت]] از [[خلیفه]] لازم است، اگرچه [[ستمگر]] باشد"؛ "به [[حکّام]]، بد مگویید، زیراکه ایشان اگر به نیکویی [[رفتار]] کنند، آنان راست [[اجر]]، و بر شماست [[شکر]]، و اگر به [[بدی]] [[رفتار]] کنند، بر آنان است وزر و بر شماست [[صبر]]"؛ "جمهور [[اهل]] تحقیق و [[اصحاب]] [[حدیث]] گفته‌اند: [[خلیفه]] به علّت اینکه [[فاسق]] و [[گناهکار]] باشد، یا [[ستمگر]] باشد و [[اموال]] [[مردم]] را بگیرد و [[مردم]] را بکشد و [[حقوق]] را ضایع کند و [[حدود الهی]] را زیرپا بگذارد، [[خلع]] نمی‌شود و [[واجب]] نیست [[قیام]] علیه او، بلکه باید او را [[موعظه]] کرد"؛ اگر شخصی مسلّط، که به [[زور]] [[قدرت]] را به دست آورده است، حتّی [[قوانین]] [[شریعت]] را نداند و [[ظالم]] و [[فاسق]] و [[فاجر]] باشد. باید از او [[اطاعت]] کرد"<ref>حماسۀ غدیر، محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref>
{{ستون-شروع|7}}
 
امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولی‌الامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازده‌گانه]] {{ع}} [[تطبیق]] داده‌اند<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۵۲۷ – ۵۳۵.</ref>. [[فخر رازی]] نیز ذیل [[آیۀ اولی الامر]] وجه ملازمه بین [[وجوب اطاعت]] مطلق و [[عصمت]] [[اولی الامر]] را تبیین می‌‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.</ref> و از آنجا که [[عصمت]] [[امر باطنی]] و مخفی است و راهی برای [[شناخت امام]] [[معصوم]] جز [[نصب الهی]] وجود ندارد، عدم [[نصب امام]] [[معصوم]] و عدم [[تنصیص]] و تعیین و [[ابلاغ]]، با [[وجوب اطاعت]] سازگار نیست زیرا در این صورت، [[وجوب اطاعت]] [[تکلیف]] بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص ۱۲۵-۱۲۹</ref>.
 
== [[مفسران]] و یکی دانستن [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] و [[اطاعت از اولی الامر]] ==
بررسی نظرات [[مفسران]] بزرگ [[اسلامی]] نشان می‌دهد امر به [[اطاعت از اولی الامر]] همانند امر به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] است که این خود گویای چند واقعیت است:
# [[اطاعت از اولی الامر]] همانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] بدون قید و شرط [[واجب]] است. بنابراین، [[اوامر]] او در همه [[شئون]] [[دینی]]، [[دنیوی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و غیر آن لازم‌الاجرا می‌باشد.
# همانگونه که [[پیامبر]] {{صل}} بر خلاف [[دین]] و [[فرامین الهی]]، به [[معصیت]] و [[گناه]] [[فرمان]] نمی‌دهد، [[اولی الامر]] نیز چنین فرمانی صادر نمی‌کند، و [[حکم]] او، [[حکم خدا]] و [[رسول]] او می‌باشد. پس اگر حاکمی بر خلاف [[دین]] [[فرمان]] دهد او به [[یقین]] مصداق [[حقیقی]] [[اولی الامر]] نخواهد بود، و در نتیجه اطاعتش [[واجب]] نیست.
# همین طور که [[پیامبر]] از همه [[گناهان]] و [[زشتی‌ها]] [[معصوم]] است، [[اولی الامر]] نیز چنین‌اند؛ زیرا [[خداوند]] به [[پیروی]] از [[اولی الامر]] به‌طور مطلق و بدون قید و شرط [[فرمان]] داده است، و هر کس که [[خداوند]] اینگونه امر به [[اطاعت]] از او کند [[ضرورت]] دارد که از هر گونه [[خطا]] و و [[زشتی]] [[معصوم]] باشد، و الا تناقض در صدر و ذیل [[آیه]] لازم میآید. پس ثابت می‌گردد که [[اولی الامر]] در [[آیه]] حتماً باید [[معصوم]] باشد<ref>اقتباس از تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۰، ص۱۴۳ - ۱۴۴؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۳.</ref>.
# همانگونه که [[رسول]] از جانب [[خدا]] تعیین و [[نصب]] می‌شود، [[اولی الامر]] نیز باید از جانب [[خدا]] تعیین و [[نصب]] گردد. لذا جایی برای طرح این ادعا که [[اولی الامر]] باید توسط گروهی به نام "[[اهل حل و عقد]]" تعیین و معرفی شود، نیست<ref>ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۶ - ۴۰۰.</ref>.<ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۸۱-۸۲.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آیه اطاعت]]
* [[آیه اطاعت]]
* [[اطاعت خدا]]
* [[اطاعت خدا]]
خط ۵۳: خط ۵۶:
* [[اتباع]]
* [[اتباع]]
* [[قصد قربت در عبادت]]
* [[قصد قربت در عبادت]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
{{منابع}}
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:IM010259.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|'''وظایف امت نسبت به قرآن و عترت''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اطاعت]]
[[رده:اطاعت اولی الامر]]
[[رده:اطاعت اولی الامر]]
[[رده:وظایف رفتاری و عملی امت نسبت به اهل بیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۸

لزوم اطاعت از اولی الأمر

قرآن کریم در کنار امر به اطاعت از خدا و پیامبر، به اطاعت از اولی الأمر (ائمه معصومین) فرمان می‌دهد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱].[۲] در این آیۀ کریمه اطاعت از اولی الامر در سیاق و ردیف اطاعت از خداوند متعال و رسول (ص) قرار داده شده است و بدون تردید امتثال و فرمان برداری مطلق و بدون قید و شرط از دستورات خدا و رسول لازم و ضروری است، بنابراین اطاعت از اولی الامر هم به صورت مطلق لازم و ضروری است[۳].[۴]

مصداق اولی الأمر

درباره مصداق اولی الأمر در آیۀ شریفه بین اهل سنت و شیعه اختلاف وجود دارد. مفسّران اهل سنت اولی‌الامر را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حل‌و‌عقد تطبیق کرده‌اند[۵]؛ نمونه‌هایی از دیدگاه‌های بزرگان اهل سنت را دربارۀ اولی الامر عبارتند از: "اطاعت از خلیفه لازم است، اگرچه ستمگر باشد"؛ "به حکّام، بد مگویید، زیراکه ایشان اگر به نیکویی رفتار کنند، آنان راست اجر، و بر شماست شکر، و اگر به بدی رفتار کنند، بر آنان است وزر و بر شماست صبر"؛ "جمهور اهل تحقیق و اصحاب حدیث گفته‌اند: خلیفه به علّت اینکه فاسق و گناهکار باشد، یا ستمگر باشد و اموال مردم را بگیرد و مردم را بکشد و حقوق را ضایع کند و حدود الهی را زیرپا بگذارد، خلع نمی‌شود و واجب نیست قیام علیه او، بلکه باید او را موعظه کرد"؛ اگر شخصی مسلّط، که به زور قدرت را به دست آورده است، حتّی قوانین شریعت را نداند و ظالم و فاسق و فاجر باشد. باید از او اطاعت کرد"[۶].[۷]

امّا بیشتر مفسران شیعه، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به اطاعت از اولی‌الامر، لزوم عصمت اولی‌الامر را استفاده کرده و آن را بر امامان دوازده‌گانه (ع) تطبیق داده‌اند[۸]. فخر رازی نیز ذیل آیۀ اولی الامر وجه ملازمه بین وجوب اطاعت مطلق و عصمت اولی الامر را تبیین می‌‌کند[۹] و از آنجا که عصمت امر باطنی و مخفی است و راهی برای شناخت امام معصوم جز نصب الهی وجود ندارد، عدم نصب امام معصوم و عدم تنصیص و تعیین و ابلاغ، با وجوب اطاعت سازگار نیست زیرا در این صورت، وجوب اطاعت تکلیف بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است[۱۰].

مفسران و یکی دانستن اطاعت از خدا و رسول و اطاعت از اولی الامر

بررسی نظرات مفسران بزرگ اسلامی نشان می‌دهد امر به اطاعت از اولی الامر همانند امر به اطاعت از خدا و رسول است که این خود گویای چند واقعیت است:

  1. اطاعت از اولی الامر همانند اطاعت از خدا و رسول بدون قید و شرط واجب است. بنابراین، اوامر او در همه شئون دینی، دنیوی، سیاسی، اجتماعی و غیر آن لازم‌الاجرا می‌باشد.
  2. همانگونه که پیامبر (ص) بر خلاف دین و فرامین الهی، به معصیت و گناه فرمان نمی‌دهد، اولی الامر نیز چنین فرمانی صادر نمی‌کند، و حکم او، حکم خدا و رسول او می‌باشد. پس اگر حاکمی بر خلاف دین فرمان دهد او به یقین مصداق حقیقی اولی الامر نخواهد بود، و در نتیجه اطاعتش واجب نیست.
  3. همین طور که پیامبر از همه گناهان و زشتی‌ها معصوم است، اولی الامر نیز چنین‌اند؛ زیرا خداوند به پیروی از اولی الامر به‌طور مطلق و بدون قید و شرط فرمان داده است، و هر کس که خداوند اینگونه امر به اطاعت از او کند ضرورت دارد که از هر گونه خطا و و زشتی معصوم باشد، و الا تناقض در صدر و ذیل آیه لازم میآید. پس ثابت می‌گردد که اولی الامر در آیه حتماً باید معصوم باشد[۱۱].
  4. همانگونه که رسول از جانب خدا تعیین و نصب می‌شود، اولی الامر نیز باید از جانب خدا تعیین و نصب گردد. لذا جایی برای طرح این ادعا که اولی الامر باید توسط گروهی به نام "اهل حل و عقد" تعیین و معرفی شود، نیست[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص ۱۲۵-۱۲۹؛ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۷؛ جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  3. تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.
  4. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص ۱۲۵-۱۲۹
  5. جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.
  6. حماسۀ غدیر، محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲
  7. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸.
  8. ر.ک: جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۵۲۷ – ۵۳۵.
  9. التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.
  10. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص ۱۲۵-۱۲۹
  11. اقتباس از تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۰، ص۱۴۳ - ۱۴۴؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۳.
  12. ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۶ - ۴۰۰.
  13. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۸۱-۸۲.