اطاعت امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '')
 
(۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = اطاعت امام
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = اطاعت امام
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[اطاعت امام]]''' است. "'''[[اطاعت امام]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[اطاعت امام در قرآن]] - [[اطاعت امام در حدیث]] - [[اطاعت امام در کلام اسلامی]] - [[اطاعت امام در معارف و سیره رضوی]] - [[اطاعت امام در معارف مهدویت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اطاعت امام در قرآن]] | [[اطاعت امام در حدیث]] | [[اطاعت امام در کلام اسلامی]] | [[اطاعت امام در معارف و سیره رضوی]]</div>
}}
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اطاعت امام علی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==دیدگاه [[مؤمن الطاق]] درباره [[وجوب اطاعت از امام]]==
== مقدمه ==
*[[مؤمن الطاق]] در [[مناظره]] با [[ابن ابی خدره]] می‌گوید: "اما [[دلیل عقل]] بر [[لزوم اطاعت]] از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}: همه [[مردم]] از طریق [[اطاعت]] از [[عالمان]]، [[خداوند]] را [[اطاعت]] و [[پرستش]] می‌کنند. و البته [[امت]] بر این مطلب اتفاق دارند که [[علی]]{{ع}} [[داناترین]] [[یار]] [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است؛ تا آنجا که [[مردمان]] همواره از او می‌پرسیدند و [[نیازمند]] به او بودند، اما [[علی]]{{ع}} از تمامی ایشان بی‌نیاز بود پس [[اطاعت]] از او لازم و ضروری است"<ref>{{عربی|"وَ أَمَّا مِنْ حُجَّةِ الْعَقْلِ فَإِنَ النَّاسَ كُلَّهُمْ يُسْتَعْبَدُونَ بِطَاعَةِ الْعَالِمِ وَ وَجَدْنَا الْإِجْمَاعَ قَدْ وَقَعَ عَلَى عَلِيٍّ{{ع}} أَنَّهُ كَانَ أَعْلَمَ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ كَانَ جَمِيعُ النَّاسِ يَسْأَلُونَهُ وَ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} مُسْتَغْنِياً عَنْهُمْ"}}؛ ر.ک: طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.</ref>.
از منظر [[عقلی]] و [[کلامی]] [[وجوب]] [[اطاعت از امام]] یکی از [[احکام]] مهم و بزرگ [[دین]] بوده<ref>کتاب الألفین، ص۴۸.</ref> و [[اطاعت از امام]]، در واقع [[امتثال]] [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] است<ref>کتاب الألفین، ص۶۵.</ref>. [[اطاعت از امام]]، زمانی صحیح است که [[معصوم]] باشد<ref>کتاب الألفین، ص۱۸۶.</ref>، چون در غیر این صورت، به [[نافرمانی خداوند]] [[دستور]] خواهد داد که با [[دستورهای الهی]] در تناقض و به همین جهت محال است<ref>کتاب الألفین، ص۲۹۲.</ref>. از سوی دیگر، [[اطاعت الهی]] در همه حال و در همۀ امور [[زندگی]] مطلوب و ضروری است و تنها در سایۀ بهره‌مندی از [[راهنمایی]] [[معصومان]] {{عم}} میتوان به این مرحله از [[اطاعت الهی]] دست یافت<ref>کتاب الألفین، ص۱۴۳.</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)| دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>
*این گفتار جدای از آنکه نشان از [[اعتقاد]] [[مؤمن الطاق]] به [[مقام علمی امام علی]]{{ع}} دارد، [[اطاعت]] از ایشان را هم لازم می‌شمارد. البته [[ابو جعفر]] دلیلی بر مقدمه نخست این گفتار اقامه نمی‌کند، گویی اینکه [[دلیل]] آن را به بداهتش وا می‌گذارد؛ با این [[وصف]]، برای [[استحکام]] گفتارِ خویش، به [[اجماعی]] متمسک می‌شود که بر پایه آن [[مردم]] پیوسته به [[علی]]{{ع}} مراجعه و نیازهای خود را از او می‌پرسیدند؛ و حال آنکه [[علی]]{{ع}} از دیگران بی‌نیاز بوده است. او این برخوردِ [[مردمان]] را بر پایه [[دستور]] [[قرآن]] می‌داند، آنجا که می‌فرماید:{{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>.
*[[اعتقاد]] به [[مقام]] افتراض الطاعه برای [[امام]] در گفتگوی [[زید]] با [[مؤمن الطاق]] هم صریحاً پرده‌برداری شده است. در این گفت و شنود [[زید]] از [[مؤمن الطاق]] می‌پرسد: "ای [[محمد بن علی]]، تو همان کسی هستی که معتقدی در میان [[آل محمد]]{{صل}} امامی وجود دارد که [[واجب]] الاطاعة است؟ [[مؤمن الطاق]] در پاسخ او گفت: آری، من چنین [[اعتقادی]] دارم".<ref>{{عربی|"أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّ فِي آلِ مُحَمَّدٍ إِمَاماً مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ...؟ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ...}}؛ طبرسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۶؛ همچنین ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷ ص۴۰۵؛ احمدی میانجی، مواقف الشیعة، ج۱، ص۳۳۶. همین نقل در رجال کشی با سندی دیگر و با اندک تفاوتی نقل شده است: «به مؤمن الطاق گفته شد: در حضور امام صادق{{ع}} بین تو و زید بن علی چه گذشت؟» ادامه داستان شبیه نقل فوق است مگر اضافه‌ای که امام در آنجا می‌فرمایند: «همه راه‌ها را بر او بسته‌ای و راه فراری برایش باقی نگذاشته‌ای» (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۵).</ref>.<ref>[[اکبر اقوام کرباسی|اقوام کرباسی، اکبر]]، [[مؤمن الطاق (کتاب)|مؤمن الطاق]]، ص۱۸۳-۱۸۵.</ref>


==[[دلایل]] [[ابن قبه رازی]] بر [[وجوب اطاعت امام]]==
== دلایل عقلی [[وجوب اطاعت از امام]] ==
*[[ابن قبه رازی]] با توجه به [[شأن]] و [[جایگاه امام]] و همچنین وظایفی که برای [[امام]] بر می‌شمرد، [[اطاعت از امام]] را [[واجب]] می‌داند<ref>ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱؛ همو، الانصاف، ص۶۷-۷۳.</ref>. او [[معتقد]] است چون [[امام]] [[افضل]]، اولی، احق و [[اعلم]] افراد [[جامعه]] است، [[اطاعت]] از او بر همه [[مسلمانان]] [[واجب]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۴؛ همو الانصاف؛ ص۶۷.</ref>. [[ابن قبه رازی]] با [[وجوب]] [[تصدیق]] [[امام]] از طرف [[امت]] [[معتقد]] است [[امام]] اگر دستوری صادر کند، باید [[اجرا]] شود<ref>ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.</ref>. وی بر این [[باور]] است که اساساً معنای [[امامت]] چیزی ائتمام به معنای [[دنباله‌روی]] و [[پیروی]] کردن است و مطابق او عمل نمودن و [[سخن گفتن]] است و مفهوم اصلی [[امام]] در لغت عبارت است از چوب تراشیده‌ای که در کارگاه‌های اسلحه‌سازی در مقابل خود قرار می‌دهند تا بقیه تیرها مثل آن ساخته شود و اندازه و طرز ساخت بقیه همانند آن باشد <ref>ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۹.</ref>.
{{اصلی|اثبات وجوب اطاعت از امام در کلام اسلامی}}
*[[مخالفان]] [[امامیه]] در نقد [[اطاعت]] شدید [[پیروان]] [[ائمه]] از [[امام]] این اشکال را مطرح کرده‌اند که امامیان [[ائمه]] خود را [[معبود]] می‌پندارند و [[باور]] خود را این‌گونه [[تبیین]] کرده‌اند که آنان [[مطیع]] [[امامان]] خود هستند و هر [[اطاعت]] ‌شونده‌ای [[معبود]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۶.</ref>. [[ابن قبه رازی]] در پاسخ می‌گوید این سخن که هر مطاعی [[معبود]] است، خطای بزرگی است؛ زیرا [[امامیه]] معبودی جز [[خداوند متعال]] نمی‌شناسد. سپس وی جواب نقضی به این اشکال می‌دهد که اگر بیان شما صحیح باشد، لازمه‌اش آن است که [[رسول خدا]] [[معبود]] ما باشد در حالی که او را نمی‌پرستیم، فقط [[مطیع]] ایشان هستیم<ref>ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۸.</ref>.
# '''اطاعت از امام، [[اطاعت]] از خداست:''' [[حق]] تقنین و [[قانون گذاری]] عقلاً برای [[خداوند]] است: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] واسطه [[ابلاغ]] [[قوانین الهی]] به مردمند: {{متن قرآن|بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> و از پیش خود دخل و تصرفی در این [[قوانین]] ندارند: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳ ـ ۴</ref>، بنابراین اطاعت ایشان در [[حقیقت]] اطاعت خداست: {{متن حدیث|من اطاع الرسول فقد اطاع الله}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۸۵.</ref> و از آنجا که [[امام]] [[جانشین پیامبر]] است، اطاعت از امام به منزله [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و اطاعت از خدا و پیامبرش عقلاً لازم است، پس اطاعت ایشان هم به لحاظ [[عقلی]] لازم خواهد بود.  
*[[ابن قبه رازی]] بر این [[عقیده]] است که [[اطاعت]] [[امامیه]] از [[امامان]] خود به این [[دلیل]] است که به مراد [[قرآن]] پی ببرند<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref> و از همین رو [[تمسک به امام]] را [[واجب]] میداند؛ به عبارتی نیاز [[امامیه]] به [[امام]] از باب [[دیانت]] و اقامه [[احکام شریعت]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۲.</ref> تا بین [[احکام الهی]] و دستورهای [[شیطانی]] فرق بگذارند<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref>. امامیان به [[امامان]] خود [[رجوع]] می‌کند تا مشکل دینی‌شان از جمله [[اختلاف]] در [[تأویل]] [[کتاب الهی]] و [[سنت]] برطرف شود<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابن قبه رازی (کتاب)| ابن قبه رازی]]، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>.
# '''[[حفظ نظام اسلامی]]، ملاک [[وجوب اطاعت]] مطلق از امام:''' [[فلسفه امامت]] حفظ نظام اسلامی است که پیامبر آن را تأسیس کرده است و [[وجود امام]] همچون رشته‌ای است که پیوستگی [[امت]]، برای اجرای برنامه‌های انسان‌ساز [[اسلام]] و پیاده کردن قوانین الهی به او بستگی دارد؛ درواقع [[امامت]]، ضامن [[تکامل]] مادی و [[معنوی]] [[جامعه بشری]] است و این مهم با اطاعت از امام محقق می‌شود.
# '''[[نصب امام]] از طرف خداوند مستلزم [[لزوم اطاعت]]:''' اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از [[اراده الهی]] است؛ زیرا [[نصب]] امامی که [[حدود الهی]] را اجرا و از [[دین خدا]] [[دفاع]] کند و با [[حکمت]]، [[موعظه]] و حجت کامل، [[مردم]] را به [[راه خدا]] [[دعوت]] کند و [[عالم]] به [[سیاست]] باشد، بر خداوند [[واجب]] است و در مقابل، [[پیروی]] از او نیز بر مردم واجب است، در غیر این صورت نقض غرض می‌شود. به بیان دیگر [[آفریدن]] [[امام]] و اعطای [[منصب امامت]] به او لطفی است از جانب [[خداوند]] که [[مکلفان]] در مقابل این [[لطف]] باید [[امامت]] او را بپذیرند و از او [[اطاعت]] کرده و او را [[یاری]] کنند<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[قاعده لطف و وجوب امامت (مقاله)|قاعده لطف و وجوب امامت]]؛ [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، ص۱۱۸؛ [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۲۶۸ ـ ۲۷۰.</ref>.


==جستارهای وابسته==
== دیدگاه [[مؤمن الطاق]] درباره [[وجوب اطاعت از امام]] ==
{{فهرست اثر}}
[[مؤمن الطاق]] در مناظره با [[ابن ابی خدره]] می‌گوید: "اما دلیل عقل بر [[لزوم اطاعت]] از [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}: همه [[مردم]] از طریق [[اطاعت]] از [[عالمان]]، [[خداوند]] را [[اطاعت]] و [[پرستش]] می‌کنند. البته [[امت]] بر این مطلب اتفاق دارند که علی {{ع}} داناترین یار [[رسول خدا]] {{صل}} بوده است؛ تا آنجا که [[مردمان]] همواره از او می‌پرسیدند و [[نیازمند]] به او بودند، اما [[علی]] {{ع}} از تمامی ایشان بی‌نیاز بود پس [[اطاعت]] از او لازم و ضروری است"<ref>{{عربی|"وَ أَمَّا مِنْ حُجَّةِ الْعَقْلِ فَإِنَ النَّاسَ كُلَّهُمْ يُسْتَعْبَدُونَ بِطَاعَةِ الْعَالِمِ وَ وَجَدْنَا الْإِجْمَاعَ قَدْ وَقَعَ عَلَى عَلِيٍّ {{ع}} أَنَّهُ كَانَ أَعْلَمَ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ كَانَ جَمِيعُ النَّاسِ يَسْأَلُونَهُ وَ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ كَانَ عَلِيٌّ {{ع}} مُسْتَغْنِياً عَنْهُمْ"}}؛ ر.ک: طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.</ref>.
{{ستون-شروع|7}}
 
این گفتار جدای از آنکه نشان از [[اعتقاد]] [[مؤمن الطاق]] به مقام علمی [[امام علی]] {{ع}} دارد، [[اطاعت]] از ایشان را هم لازم می‌شمارد. البته [[ابو جعفر]] دلیلی بر مقدمه نخست این گفتار اقامه نمی‌کند، گویی اینکه [[دلیل]] آن را به بداهتش وا می‌گذارد؛ با این وصف، برای استحکام گفتارِ خویش، به [[اجماعی]] متمسک می‌شود که بر پایه آن [[مردم]] پیوسته به [[علی]] {{ع}} مراجعه و نیازهای خود را از او می‌پرسیدند؛ و حال آنکه [[علی]] {{ع}} از دیگران بی‌نیاز بوده است. او این برخوردِ [[مردمان]] را بر پایه [[دستور]] [[قرآن]] می‌داند، آنجا که می‌فرماید:{{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>.
 
[[اعتقاد]] به مقام افتراض الطاعه برای [[امام]] در گفتگوی [[زید]] با [[مؤمن الطاق]] هم صریحاً پرده‌برداری شده است. در این گفت و شنود [[زید]] از [[مؤمن الطاق]] می‌پرسد: "ای [[محمد بن علی]]، تو همان کسی هستی که معتقدی در میان [[آل محمد]] {{صل}} امامی وجود دارد که [[واجب]] الاطاعة است؟ [[مؤمن الطاق]] در پاسخ او گفت: آری، من چنین [[اعتقادی]] دارم"<ref>{{عربی|"أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّ فِي آلِ مُحَمَّدٍ إِمَاماً مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ... ؟ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ...}}؛ طبرسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۶؛ همچنین ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷ ص۴۰۵؛ احمدی میانجی، مواقف الشیعة، ج۱، ص۳۳۶. همین نقل در رجال کشی با سندی دیگر و با اندک تفاوتی نقل شده است: «به مؤمن الطاق گفته شد: در حضور امام صادق {{ع}} بین تو و زید بن علی چه گذشت؟» ادامه داستان شبیه نقل فوق است مگر اضافه‌ای که امام در آنجا می‌فرمایند: «همه راه‌ها را بر او بسته‌ای و راه فراری برایش باقی نگذاشته‌ای» (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۵).</ref>.<ref>[[اکبر اقوام کرباسی|اقوام کرباسی، اکبر]]، [[مؤمن الطاق (کتاب)|مؤمن الطاق]]، ص۱۸۳-۱۸۵.</ref>
 
== [[دلایل]] [[ابن قبه رازی]] بر [[وجوب اطاعت امام]] ==
[[ابن قبه رازی]] با توجه به [[شأن]] و جایگاه امام و همچنین وظایفی که برای [[امام]] بر می‌شمرد، [[اطاعت از امام]] را [[واجب]] می‌داند<ref>ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱؛ همو، الانصاف، ص۶۷-۷۳.</ref>. او [[معتقد]] است چون [[امام]] [[افضل]]، اولی، احق و [[اعلم]] افراد [[جامعه]] است، [[اطاعت]] از او بر همه [[مسلمانان]] [[واجب]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۴؛ همو الانصاف؛ ص۶۷.</ref>. [[ابن قبه رازی]] با [[وجوب]] تصدیق [[امام]] از طرف [[امت]] [[معتقد]] است [[امام]] اگر دستوری صادر کند، باید اجرا شود<ref>ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.</ref>. وی بر این [[باور]] است که اساساً معنای [[امامت]] چیزی ائتمام به معنای [[دنباله‌روی]] و [[پیروی]] کردن است و مطابق او عمل نمودن و [[سخن گفتن]] است و مفهوم اصلی [[امام]] در لغت عبارت است از چوب تراشیده‌ای که در کارگاه‌های اسلحه‌سازی در مقابل خود قرار می‌دهند تا بقیه تیرها مثل آن ساخته شود و اندازه و طرز ساخت بقیه همانند آن باشد<ref>ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۹.</ref>.
 
مخالفان [[امامیه]] در نقد [[اطاعت]] شدید [[پیروان]] [[ائمه]] از [[امام]] این اشکال را مطرح کرده‌اند که امامیان [[ائمه]] خود را [[معبود]] می‌پندارند و [[باور]] خود را این‌گونه تبیین کرده‌اند که آنان [[مطیع]] [[امامان]] خود هستند و هر [[اطاعت]] ‌شونده‌ای [[معبود]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۶.</ref>. [[ابن قبه رازی]] در پاسخ می‌گوید این سخن که هر مطاعی [[معبود]] است، خطای بزرگی است؛ زیرا [[امامیه]] معبودی جز [[خداوند متعال]] نمی‌شناسد. سپس وی جواب نقضی به این اشکال می‌دهد که اگر بیان شما صحیح باشد، لازمه‌اش آن است که [[رسول خدا]] [[معبود]] ما باشد در حالی که او را نمی‌پرستیم، فقط [[مطیع]] ایشان هستیم<ref>ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۸.</ref>.
 
[[ابن قبه رازی]] بر این [[عقیده]] است که [[اطاعت]] [[امامیه]] از [[امامان]] خود به این [[دلیل]] است که به مراد [[قرآن]] پی ببرند<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref> و از همین رو تمسک به امام را [[واجب]] میداند؛ به عبارتی نیاز [[امامیه]] به [[امام]] از باب [[دیانت]] و اقامه [[احکام شریعت]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۲.</ref> تا بین [[احکام الهی]] و دستورهای [[شیطانی]] فرق بگذارند<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref>. امامیان به [[امامان]] خود رجوع می‌کند تا مشکل دینی‌شان از جمله [[اختلاف]] در [[تأویل]] کتاب الهی و [[سنت]] برطرف شود<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابن قبه رازی (کتاب)| ابن قبه رازی]]، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>
 
== [[شبهه]]: عدم ذکر [[لزوم]] [[اطاعت از امامان]] در [[قرآن]] و [[سنت]] ==
[[وهابیان]] گفته‌اند ادعای [[شیعه]] در مورد وجوب ایمان به [[ائمه]] و [[اطاعت]] از آنان، ادعایی بی‌دلیل است [[خدای تعالی]] و [[رسول اکرم]]{{صل}} به [[مردم]] فرمانی نداده‌اند، مگر [[کتاب و سنت]] و هیچ دستور صریحی در رجوع به خصوص مراجعه به ائمۀ اثناعشر وجود ندارد<ref>{{عربی|أن الله تعالى ورسوله صلى الله عليه وسلم لم يأمرا إلا بالرجوع إلى الكتاب والسنة، فليس فيه نص صحيح بالرجوع إلى الأئمة الاثنى عشر...}}، الخلف، أصول مسائل العقیدة، ج۱، ص۴۰.</ref>.
 
'''پاسخ شبهه: مستند بودن [[وجوب اطاعت از ائمه]] به [[قرآن]] و [[سنت]]''': اوّلاً اگر در قرآن تنها به [[وجوب]] [[اطاعت از پیامبر اسلام]]{{صل}} اشاره شده، پس دلیلی برای [[اطاعت]] از خلفای اول، دوم و سوم نیز وجود ندارد. بنابراین چرا شما اطاعت از آنان را بر خود [[واجب]] می‌دانید؟ در ثانی، [[انسان]] برای راهیابی به [[حقیقت]] و [[درک]] واقعیت‌ها نیازمند [[راهنما]] و دلیل راه است. تنها افرادی می‌توانند [[مردم]] را به سرمنزل مقصود برسانند که خودشان راه‌شناس و راه‌رفته باشند. با دلایلی که در ادامه این گفتار، از قرآن و [[روایات]] و وقایع تاریخ صدر اسلام ذکر می‌شود، [[راهنمایان]] مورد تأیید خداوند پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[ائمه معصوم]]{{عم}} هستند<ref>شیخ مفید، کتاب المزار - مناسک المزار، ص۹۳؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج۱، ص۳۹۲.</ref> و مردم ناگزیرند برای [[نجات]] خود از مهلکه‌های [[زندگی]] به آنان رجوع و [[سعادت]] خود را با [[پیروی]] از آنان تأمین کنند<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت (مقاله)|مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص۱۱۹.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[اطاعت]]
* [[اطاعت]]
* [[اولو الامر]]
* [[اولو الامر]]
خط ۳۷: خط ۵۲:
* [[تأسی]]
* [[تأسی]]
* [[تجری]]
* [[تجری]]
*[[ تسلیم]]
* [[تسلیم]]
* [[تمکین]]
* [[تمکین]]
* [[تنافی کفر و اطاعت]]
* [[تنافی کفر و اطاعت]]
خط ۶۹: خط ۸۴:
* [[اطاعت اولوالامر]]
* [[اطاعت اولوالامر]]
* [[اطاعت اهل اجماع]]
* [[اطاعت اهل اجماع]]
* [[اطاعت اهل بیت ]]
* [[اطاعت اهل بیت]]
* [[اطاعت پیامبر]]
* [[اطاعت پیامبر]]
* [[اطاعت پیامبر خاتم]]
* [[اطاعت پیامبر خاتم]]
خط ۱۰۴: خط ۱۱۹:


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
* [[آیا واجب‌الاطاعة انگاری امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]]
* [[آیا واجب‌الاطاعة انگاری امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
#[[پرونده:1100522.jpg|22px]] [[اکبر اقوام کرباسی|اقوام کرباسی، اکبر]]، [[مؤمن الطاق (کتاب)|'''مؤمن الطاق''']].
{{منابع}}
#[[پرونده: 1100524.jpg|22px]] [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابن قبه رازی (کتاب)| ابن قبه رازی ''']]
# [[پرونده:1100522.jpg|22px]] [[اکبر اقوام کرباسی|اقوام کرباسی، اکبر]]، [[مؤمن الطاق (کتاب)|'''مؤمن الطاق''']].
 
# [[پرونده: 1100524.jpg|22px]] [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابن قبه رازی (کتاب)| ابن قبه رازی ''']]
==پانویس==
# [[پرونده:1100515.jpg|22px]] [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
# [[پرونده:IM010024.jpg|22px]] [[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت (مقاله)|مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۲۱''']]
# [[پرونده:11830.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[قاعده لطف و وجوب امامت (مقاله)|'''قاعده لطف و وجوب امامت''']]
# [[پرونده:151733.jpg|22px]] [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|'''مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه''']]
{{پایان منابع}}


{{پانویس2}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:اطاعت امام]]
[[رده:اطاعت امام]]
[[رده:اطاعت]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۴

مقدمه

از منظر عقلی و کلامی وجوب اطاعت از امام یکی از احکام مهم و بزرگ دین بوده[۱] و اطاعت از امام، در واقع امتثال اوامر و نواهی الهی است[۲]. اطاعت از امام، زمانی صحیح است که معصوم باشد[۳]، چون در غیر این صورت، به نافرمانی خداوند دستور خواهد داد که با دستورهای الهی در تناقض و به همین جهت محال است[۴]. از سوی دیگر، اطاعت الهی در همه حال و در همۀ امور زندگی مطلوب و ضروری است و تنها در سایۀ بهره‌مندی از راهنمایی معصومان (ع) میتوان به این مرحله از اطاعت الهی دست یافت[۵].[۶]

دلایل عقلی وجوب اطاعت از امام

  1. اطاعت از امام، اطاعت از خداست: حق تقنین و قانون گذاری عقلاً برای خداوند است: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ[۷]، پیامبران و ائمه معصومین واسطه ابلاغ قوانین الهی به مردمند: ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۸] و از پیش خود دخل و تصرفی در این قوانین ندارند: ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۹]، بنابراین اطاعت ایشان در حقیقت اطاعت خداست: «من اطاع الرسول فقد اطاع الله»[۱۰] و از آنجا که امام جانشین پیامبر است، اطاعت از امام به منزله اطاعت از خدا و پیامبر است و اطاعت از خدا و پیامبرش عقلاً لازم است، پس اطاعت ایشان هم به لحاظ عقلی لازم خواهد بود.
  2. حفظ نظام اسلامی، ملاک وجوب اطاعت مطلق از امام: فلسفه امامت حفظ نظام اسلامی است که پیامبر آن را تأسیس کرده است و وجود امام همچون رشته‌ای است که پیوستگی امت، برای اجرای برنامه‌های انسان‌ساز اسلام و پیاده کردن قوانین الهی به او بستگی دارد؛ درواقع امامت، ضامن تکامل مادی و معنوی جامعه بشری است و این مهم با اطاعت از امام محقق می‌شود.
  3. نصب امام از طرف خداوند مستلزم لزوم اطاعت: اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از اراده الهی است؛ زیرا نصب امامی که حدود الهی را اجرا و از دین خدا دفاع کند و با حکمت، موعظه و حجت کامل، مردم را به راه خدا دعوت کند و عالم به سیاست باشد، بر خداوند واجب است و در مقابل، پیروی از او نیز بر مردم واجب است، در غیر این صورت نقض غرض می‌شود. به بیان دیگر آفریدن امام و اعطای منصب امامت به او لطفی است از جانب خداوند که مکلفان در مقابل این لطف باید امامت او را بپذیرند و از او اطاعت کرده و او را یاری کنند[۱۱].

دیدگاه مؤمن الطاق درباره وجوب اطاعت از امام

مؤمن الطاق در مناظره با ابن ابی خدره می‌گوید: "اما دلیل عقل بر لزوم اطاعت از علی بن ابی طالب (ع): همه مردم از طریق اطاعت از عالمان، خداوند را اطاعت و پرستش می‌کنند. البته امت بر این مطلب اتفاق دارند که علی (ع) داناترین یار رسول خدا (ص) بوده است؛ تا آنجا که مردمان همواره از او می‌پرسیدند و نیازمند به او بودند، اما علی (ع) از تمامی ایشان بی‌نیاز بود پس اطاعت از او لازم و ضروری است"[۱۲].

این گفتار جدای از آنکه نشان از اعتقاد مؤمن الطاق به مقام علمی امام علی (ع) دارد، اطاعت از ایشان را هم لازم می‌شمارد. البته ابو جعفر دلیلی بر مقدمه نخست این گفتار اقامه نمی‌کند، گویی اینکه دلیل آن را به بداهتش وا می‌گذارد؛ با این وصف، برای استحکام گفتارِ خویش، به اجماعی متمسک می‌شود که بر پایه آن مردم پیوسته به علی (ع) مراجعه و نیازهای خود را از او می‌پرسیدند؛ و حال آنکه علی (ع) از دیگران بی‌نیاز بوده است. او این برخوردِ مردمان را بر پایه دستور قرآن می‌داند، آنجا که می‌فرماید:﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱۳].

اعتقاد به مقام افتراض الطاعه برای امام در گفتگوی زید با مؤمن الطاق هم صریحاً پرده‌برداری شده است. در این گفت و شنود زید از مؤمن الطاق می‌پرسد: "ای محمد بن علی، تو همان کسی هستی که معتقدی در میان آل محمد (ص) امامی وجود دارد که واجب الاطاعة است؟ مؤمن الطاق در پاسخ او گفت: آری، من چنین اعتقادی دارم"[۱۴].[۱۵]

دلایل ابن قبه رازی بر وجوب اطاعت امام

ابن قبه رازی با توجه به شأن و جایگاه امام و همچنین وظایفی که برای امام بر می‌شمرد، اطاعت از امام را واجب می‌داند[۱۶]. او معتقد است چون امام افضل، اولی، احق و اعلم افراد جامعه است، اطاعت از او بر همه مسلمانان واجب است[۱۷]. ابن قبه رازی با وجوب تصدیق امام از طرف امت معتقد است امام اگر دستوری صادر کند، باید اجرا شود[۱۸]. وی بر این باور است که اساساً معنای امامت چیزی ائتمام به معنای دنباله‌روی و پیروی کردن است و مطابق او عمل نمودن و سخن گفتن است و مفهوم اصلی امام در لغت عبارت است از چوب تراشیده‌ای که در کارگاه‌های اسلحه‌سازی در مقابل خود قرار می‌دهند تا بقیه تیرها مثل آن ساخته شود و اندازه و طرز ساخت بقیه همانند آن باشد[۱۹].

مخالفان امامیه در نقد اطاعت شدید پیروان ائمه از امام این اشکال را مطرح کرده‌اند که امامیان ائمه خود را معبود می‌پندارند و باور خود را این‌گونه تبیین کرده‌اند که آنان مطیع امامان خود هستند و هر اطاعت ‌شونده‌ای معبود است[۲۰]. ابن قبه رازی در پاسخ می‌گوید این سخن که هر مطاعی معبود است، خطای بزرگی است؛ زیرا امامیه معبودی جز خداوند متعال نمی‌شناسد. سپس وی جواب نقضی به این اشکال می‌دهد که اگر بیان شما صحیح باشد، لازمه‌اش آن است که رسول خدا معبود ما باشد در حالی که او را نمی‌پرستیم، فقط مطیع ایشان هستیم[۲۱].

ابن قبه رازی بر این عقیده است که اطاعت امامیه از امامان خود به این دلیل است که به مراد قرآن پی ببرند[۲۲] و از همین رو تمسک به امام را واجب میداند؛ به عبارتی نیاز امامیه به امام از باب دیانت و اقامه احکام شریعت است[۲۳] تا بین احکام الهی و دستورهای شیطانی فرق بگذارند[۲۴]. امامیان به امامان خود رجوع می‌کند تا مشکل دینی‌شان از جمله اختلاف در تأویل کتاب الهی و سنت برطرف شود[۲۵].[۲۶]

شبهه: عدم ذکر لزوم اطاعت از امامان در قرآن و سنت

وهابیان گفته‌اند ادعای شیعه در مورد وجوب ایمان به ائمه و اطاعت از آنان، ادعایی بی‌دلیل است خدای تعالی و رسول اکرم(ص) به مردم فرمانی نداده‌اند، مگر کتاب و سنت و هیچ دستور صریحی در رجوع به خصوص مراجعه به ائمۀ اثناعشر وجود ندارد[۲۷].

پاسخ شبهه: مستند بودن وجوب اطاعت از ائمه به قرآن و سنت: اوّلاً اگر در قرآن تنها به وجوب اطاعت از پیامبر اسلام(ص) اشاره شده، پس دلیلی برای اطاعت از خلفای اول، دوم و سوم نیز وجود ندارد. بنابراین چرا شما اطاعت از آنان را بر خود واجب می‌دانید؟ در ثانی، انسان برای راهیابی به حقیقت و درک واقعیت‌ها نیازمند راهنما و دلیل راه است. تنها افرادی می‌توانند مردم را به سرمنزل مقصود برسانند که خودشان راه‌شناس و راه‌رفته باشند. با دلایلی که در ادامه این گفتار، از قرآن و روایات و وقایع تاریخ صدر اسلام ذکر می‌شود، راهنمایان مورد تأیید خداوند پس از پیامبر اسلام(ص)، ائمه معصوم(ع) هستند[۲۸] و مردم ناگزیرند برای نجات خود از مهلکه‌های زندگی به آنان رجوع و سعادت خود را با پیروی از آنان تأمین کنند[۲۹].

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. کتاب الألفین، ص۴۸.
  2. کتاب الألفین، ص۶۵.
  3. کتاب الألفین، ص۱۸۶.
  4. کتاب الألفین، ص۲۹۲.
  5. کتاب الألفین، ص۱۴۳.
  6. کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  7. «داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
  8. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  9. «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳ ـ ۴
  10. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۸۵.
  11. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، قاعده لطف و وجوب امامت؛ پورحسین، احسان، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، ص۱۱۸؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۲۶۸ ـ ۲۷۰.
  12. "وَ أَمَّا مِنْ حُجَّةِ الْعَقْلِ فَإِنَ النَّاسَ كُلَّهُمْ يُسْتَعْبَدُونَ بِطَاعَةِ الْعَالِمِ وَ وَجَدْنَا الْإِجْمَاعَ قَدْ وَقَعَ عَلَى عَلِيٍّ (ع) أَنَّهُ كَانَ أَعْلَمَ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ كَانَ جَمِيعُ النَّاسِ يَسْأَلُونَهُ وَ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ كَانَ عَلِيٌّ (ع) مُسْتَغْنِياً عَنْهُمْ"؛ ر.ک: طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.
  13. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  14. "أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّ فِي آلِ مُحَمَّدٍ إِمَاماً مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ... ؟ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ...؛ طبرسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۶؛ همچنین ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷ ص۴۰۵؛ احمدی میانجی، مواقف الشیعة، ج۱، ص۳۳۶. همین نقل در رجال کشی با سندی دیگر و با اندک تفاوتی نقل شده است: «به مؤمن الطاق گفته شد: در حضور امام صادق (ع) بین تو و زید بن علی چه گذشت؟» ادامه داستان شبیه نقل فوق است مگر اضافه‌ای که امام در آنجا می‌فرمایند: «همه راه‌ها را بر او بسته‌ای و راه فراری برایش باقی نگذاشته‌ای» (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۵).
  15. اقوام کرباسی، اکبر، مؤمن الطاق، ص۱۸۳-۱۸۵.
  16. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱؛ همو، الانصاف، ص۶۷-۷۳.
  17. ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۴؛ همو الانصاف؛ ص۶۷.
  18. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  19. ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۹.
  20. ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۶.
  21. ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۸.
  22. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.
  23. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۲.
  24. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.
  25. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.
  26. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۴۳-۱۴۴.
  27. أن الله تعالى ورسوله صلى الله عليه وسلم لم يأمرا إلا بالرجوع إلى الكتاب والسنة، فليس فيه نص صحيح بالرجوع إلى الأئمة الاثنى عشر...، الخلف، أصول مسائل العقیدة، ج۱، ص۴۰.
  28. شیخ مفید، کتاب المزار - مناسک المزار، ص۹۳؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج۱، ص۳۹۲.
  29. نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱، ص۱۱۹.