خولی بن یزید اصبحی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن')
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| موضوع مرتبط = خولی بن یزید اصبحی
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[خولی بن یزید اصبحی]]''' است. "'''[[خولی بن یزید اصبحی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| عنوان مدخل  = [[خولی بن یزید اصبحی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[خولی بن یزید اصبحی در تاریخ اسلامی]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خولی بن یزید اصبحی در تاریخ اسلامی]] - [[خولی بن یزید اصبحی در معارف و سیره حسینی]]</div>
| پرسش مرتبط  =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
}}


'''خَولی‌ بن یزید اصبحی'''،‌ از عمال و سرسپردگان [[حکومت]] [[بنی‌ امیه]] و از دژخیمان و اشقیای [[سپاه]] [[کوفه]] و از [[دشمنان]] سرسخت [[اهل بیت]]{{ع}} بود. او [[سر مطهر]] [[امام حسین]]{{ع}} را بر نیزه زد و به نزد [[عبید الله بن زیاد]] برد.
'''خَولی بن یزید اصبحی'''، از عمال و سرسپردگان [[حکومت]] [[بنی امیه]] و از دژخیمان و اشقیای [[سپاه]] [[کوفه]] و از [[دشمنان]] سرسخت [[اهل بیت]] {{ع}} بود. او سر مطهر [[امام حسین]] {{ع}} را بر نیزه زد و به نزد [[عبید الله بن زیاد]] برد.


==مقدمه==
== مقدمه ==
هنگامی‌ که عبیدالله‌ بن زیاد، سپاه کوفه را جهت [[جنگ]] با [[امام حسین]]{{ع}} به [[کربلا]] گسیل داشت، [[خولی]] نیز با [[سپاه کوفه]] وارد کربلا گردید. خولی، در عصر [[عاشورا]] [[عثمان بن علی بن ابی‌طالب|عثمان بن علی]] فرزند [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه]] ([[ام البنین]]) دختر [[حزام‌ بن خالد]] را هدف‌ تیر قرار داد. تیر به پهلویش اصابت کرد و از اسب‌ به‌ [[زمین]] افتاد. مردی‌ از [[قبیله]] [[بنی‌ ابان‌ بن‌ دارِم‌]] به‌ طرف‌ عثمان‌ که‌ مجروح‌ شده‌ بود آمد و سر از بدن‌ او جدا کرد.<ref> تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۲۰۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۴۸،۲۳۹؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۸۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۲۹؛ انصار الحسین، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل،۱۳۸۷ شمسی.، ص۱۴۶؛ ابصارالعین فی ‌انصارالحسین، سماوی، محمدبن ‌طاهر، تحقیق محمدجعفر طبسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس التوره.، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی.، ص۶۸؛ عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ابن عنبه، احمد، چاپ مهدی رجایی، قم: ۱۳۸۳ شمسی.، ص۳۵۷.</ref> در [[زیارت ناحیه مقدسه]] [[قاتلان عثمان]] اینچنین [[نفرین]] شده‌اند: «[[خداوند]] [[قاتلان]] [[عثمان بن علی بن ابی‌طالب|عثمان‌ بن امیرالمؤمنین علی]]{{ع}}، [[خولی‌ بن یزید اصبحی]] که به او [[تیراندازی]] کرد و ابانی دارمی را [[لعنت]] کند».  
هنگامی که [[عبیدالله بن زیاد]]، [[سپاه کوفه]] را جهت [[جنگ]] با [[امام حسین]] {{ع}} به [[کربلا]] گسیل داشت، [[خولی]] نیز با [[سپاه کوفه]] وارد [[کربلا]] گردید. [[خولی]]، در عصر [[عاشورا]] [[عثمان بن علی بن ابی‌طالب|عثمان بن علی]] فرزند [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] ([[ام البنین]]) دختر [[حزام بن خالد]] را [[هدف]] تیر قرار داد. تیر به پهلویش اصابت کرد و از اسب به [[زمین]] افتاد. مردی از [[قبیله]] [[بنی ابان بن دارِم‌]] به طرف [[عثمان]] که مجروح شده بود آمد و سر از [[بدن]] او جدا کرد.<ref> تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۶۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی، ج۵، ص۲۰۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۲۴۸،۲۳۹؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۸۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری، ج۲، ص۲۹؛ انصار الحسین، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی، ص۱۴۶؛ ابصارالعین فی انصارالحسین، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمدجعفر طبسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس التوره، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی، ص۶۸؛ عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ابن عنبه، احمد، چاپ مهدی رجایی، قم: ۱۳۸۳ شمسی، ص۳۵۷.</ref> در [[زیارت ناحیه مقدسه]] [[قاتلان عثمان]] اینچنین [[نفرین]] شده‌اند: «[[خداوند]] [[قاتلان]] [[عثمان بن علی بن ابی‌طالب|عثمان بن امیرالمؤمنین علی]] {{ع}}، [[خولی بن یزید اصبحی]] که به او [[تیراندازی]] کرد و ابانی دارمی را [[لعنت]] کند».  


او همچنین در [[قتل]] [[جعفر بن علی بن ابی‌طالب|جعفر]] فرزند [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه]] ([[ام‌البنین]]) نیز دست داشت. جعفر در [[روز عاشورا]] و پس از [[نماز ظهر]] و [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و پس از شهادت برادرش [[عبدالله بن علی بن ابی‌طالب]]، با [[اذن امام]] به میدان شتافت و در حالی که [[رجز]] می‌خواند، ‌جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر [[خولی‌ بن یزید اصبحی]] به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و [[هانی بن ثبیت حضرمی]] سر او را از تن جدا کرد.<ref>ر.ک: الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۲۵۷؛ جمهرة انساب العرب، ابن‌حزم اندلسی، علی‌بن احمد، قاهره: دار المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ۱۳۸۲ قمری. ص۳۱؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۳؛ الفهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول (الفهرست)، طوسی، ابو جعفر محمدبن حسن، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم: ۱۴۲۰ قمری.، ص۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۲۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۸،۴۴۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۳، ص۶۲؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابوعلی فضل‌بن حسن، تحقیق سیدمحمد مهدی و سیدحسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۳۸ قمری. ج۲، ص۲۴۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲،۷۶،۵۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری.، ج۲، ص۳۳؛ العقد الفرید، ابن عبدربه، احمد بن محمد، چاپ علی شیری، بیرون: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ قمری.، ج۴، ص۳۶۰. </ref>
او همچنین در [[قتل]] [[جعفر بن علی بن ابی‌طالب|جعفر]] فرزند [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه]] ([[ام‌البنین]]) نیز دست داشت. [[جعفر]] در [[روز عاشورا]] و پس از [[نماز ظهر]] و [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و پس از [[شهادت]] برادرش [[عبدالله بن علی بن ابی‌طالب]]، با [[اذن امام]] به میدان شتافت و در حالی که [[رجز]] می‌خواند، جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر [[خولی بن یزید اصبحی]] به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و [[هانی بن ثبیت حضرمی]] سر او را از تن جدا کرد.<ref>ر. ک: الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ۲۵۷؛ جمهرة انساب العرب، ابن‌حزم اندلسی، علی‌بن احمد، قاهره: دار المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ۱۳۸۲ قمری. ص۳۱؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۱۱۳؛ الفهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول (الفهرست)، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم: ۱۴۲۰ قمری، ص۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۲۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۶۸،۴۴۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی، ج۳، ص۶۲؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابوعلی فضل‌بن حسن، تحقیق سیدمحمد مهدی و سیدحسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۳۸ قمری. ج۲، ص۲۴۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۹۲،۷۶،۵۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری، ج۲، ص۳۳؛ العقد الفرید، ابن عبدربه، احمد بن محمد، چاپ علی شیری، بیرون: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ قمری، ج۴، ص۳۶۰. </ref>


عصر [[عاشورا]] و پس از [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و [[خاندان]]، [[شمر بن ذی الجوشن]]، افرادی که [[امام]] را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به [[قتل]] امام تحریک کرد و همگی در قتل امام مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی‌ بن یزید بود.<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۰؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸.</ref> زمانی که امام بر [[خاک]] افتاد، [[سنان بن انس نخعی]] به خولی‌ بن‌ یزید گفت: زود باش سرش را از تن جدا کن! خولی پیش‌ آمد تا سر امام‌ را از بدن‌ مبارکش‌ جدا سازد، لیکن با دیدن [[صلابت]] امام،‌ لرزه‌ بر اندامش ‌افتاد و نتوانست‌ به‌ این‌ کار خطیر اقدام‌ نماید. سنان‌‌ خود پیش‌ آمد و با [[عصبانیت]] به خولی روی کرد و فریاد زد: [[خداوند]] بازویت را بشکند، چرا می‌ترسی؟ آنگاه خود سر [[مقدس]] ‌امام‌ را از تن‌ جدا کرد و سر بریده‌ را به‌ خولی‌ داد و گفت‌: آن‌ را به‌ [[امیر]] [[عمر بن سعد]] تسلیم‌ کن‌.<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۴۱۷،۴۰۸؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۱۳؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۳؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۹۵؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی.، ج۵، ص۳۴۱. </ref>
عصر [[عاشورا]] و پس از [[شهادت]] همه [[اصحاب]] و [[خاندان]]، [[شمر بن ذی الجوشن]]، افرادی که [[امام]] را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به [[قتل]] [[امام]] تحریک کرد و همگی در [[قتل]] [[امام]] مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی بن [[یزید]] بود.<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۰؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۱۱۸.</ref> زمانی که [[امام]] بر [[خاک]] افتاد، [[سنان بن انس نخعی]] به [[خولی]] بن [[یزید]] گفت: زود باش سرش را از تن جدا کن! [[خولی]] پیش آمد تا سر [[امام]] را از [[بدن]] مبارکش جدا سازد، لکن با دیدن [[صلابت]] [[امام]]، لرزه بر اندامش افتاد و نتوانست به این کار خطیر [[اقدام]] نماید. [[سنان]] خود پیش آمد و با [[عصبانیت]] به [[خولی]] روی کرد و فریاد زد: [[خداوند]] بازویت را بشکند، چرا می‌ترسی؟ آنگاه خود سر [[مقدس]] [[امام]] را از تن جدا کرد و سر [[بریده]] را به [[خولی]] داد و گفت‌: آن را به [[امیر]] [[عمر بن سعد]] [[تسلیم]] کن‌.<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۳، ص۴۱۷،۴۰۸؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۱۳؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۳؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۹۵؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی، ج۵، ص۳۴۱. </ref>


پس از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}}، به [[دستور]] [[عمر بن سعد]]، همان شب سر [[امام حسین{{ع}}]] توسط [[خولی بن یزید اصبحی]] و [[حمید بن مسلم ازدی]] برای عبیدالله به [[کوفه]] فرستاده شد،<ref>ر.ک: کتاب نسب قریش، ص۴۰؛انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۳؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۵۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۲؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref> اما چون دیر شده و در [[دار الاماره]] بسته شده بود، خولی سر را به [[منزل]] برد و در تنور خانه پنهان کرد. آن شب او شادی‌کنان‌ و شتابان‌ به‌ خانه خود رفت. همسرش نوار دختر مالک‌ از او ‌پرسید: چه‌ شده‌ که این‌ اندازه خوشحال‌ به‌ نظر می‌آیی‌؟ گفت‌: من‌ ثروت‌ [[دنیا]] را برای تو آوردم. چیزی که‌ همراه من است سر [[امام حسین]]{{ع}} است. همسرش فریاد زد: وای‌ بر تو! [[مردم]] زر و سیم‌ با خود می‌آورند و تو سر پسر [[دختر]] [[پیامبر]]{{صل}} را به‌ خانه‌ آورده‌ای؟ به‌ [[خدا]] [[سوگند]] دیگر هرگز در کنار تو نخواهم بود.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۴۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۸۰-۸۱؛ نهایه الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی.، ج۷، ص۱۹۹؛ لواعج الاشجان، امین، سید محسن، ترجمه ناصر پاکپرور، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ شمسی.، ص۳۸۰.</ref>
پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}}، به [[دستور]] [[عمر بن سعد]]، همان شب سر [[امام حسین {{ع}}]] توسط [[خولی بن یزید اصبحی]] و [[حمید بن مسلم ازدی]] برای عبیدالله به [[کوفه]] فرستاده شد،<ref>ر. ک: کتاب نسب قریش، ص۴۰؛انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۵۰۳؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۵۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۱۱۲؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref> اما چون دیر شده و در [[دار الاماره]] بسته شده بود، [[خولی]] سر را به [[منزل]] برد و در تنور [[خانه]] پنهان کرد. آن شب او شادی‌کنان و شتابان به [[خانه]] خود رفت. همسرش نوار دختر [[مالک]] از او پرسید: چه شده که این اندازه خوشحال به نظر می‌آیی‌؟ گفت‌: من [[ثروت]] [[دنیا]] را برای تو آوردم. چیزی که همراه من است سر [[امام حسین]] {{ع}} است. همسرش فریاد زد: وای بر تو! [[مردم]] زر و سیم با خود می‌آورند و تو سر پسر [[دختر]] [[پیامبر]] {{صل}} را به [[خانه]] آورده‌ای؟ به [[خدا]] [[سوگند]] دیگر هرگز در کنار تو نخواهم بود.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۳۴۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۸۰-۸۱؛ نهایه الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی، ج۷، ص۱۹۹؛ لواعج الاشجان، امین، سید محسن، ترجمه ناصر پاکپرور، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ شمسی، ص۳۸۰.</ref>


خولی‌ بن یزید که سر [[امام]] را بر نیزه به نزد عبیدالله‌ بن زیاد برد، یکی از کسانی بود که [[مختار ثقفی]] به جستجوی او برخاست و [[عبدالله‌ بن کامل]] را به دنبال او فرستاد. خولی چنان در [[کوفه]] منفور شده بود که حتی همسرش از او [[نفرت]] داشت. چون ابو عمره به [[خانه]] خولی رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که خولی کجاست؟ [[زن]] به زبان گفت نمی‌دانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. عبدالله‌ بن کامل او را از نهان‌گاه در آورد و نزد مختار ثقفی برد و به [[دستور]] پسر خولی، با [[شمشیر]] به [[قتل]] رسید و جسدش به [[آتش]] کشیده شد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۶، ص۵۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۷۹-۲۸۱.</ref>
[[خولی بن یزید اصبحی]] که سر [[امام]] را بر نیزه به نزد [[عبیدالله بن زیاد]] برد، یکی از کسانی بود که [[مختار ثقفی]] به جستجوی او برخاست و [[عبدالله بن کامل]] را به دنبال او فرستاد. [[خولی]] چنان در [[کوفه]] منفور شده بود که حتی همسرش از او [[نفرت]] داشت. چون [[ابو عمره]] به [[خانه]] [[خولی]] رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که [[خولی]] کجاست؟ [[زن]] به زبان گفت نمی‌دانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. [[عبدالله بن کامل]] او را از نهان‌گاه در آورد و نزد مختار ثقفی برد و به [[دستور]] پسر [[خولی]]، با [[شمشیر]] به [[قتل]] رسید و جسدش به [[آتش]] کشیده شد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۶، ص۵۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۷۹-۲۸۱.</ref>


==جستارهای وابسته==
مختار گروهی را با [[ابو عمره]] که [[رئیس]] [[شرطه]] خود بود برای [[دستگیری]] خولی فرستاد، آنان [[خانه]] خولی را محاصره کردند، او در دستشویی منزلش پنهان شده بود. ابو عمره دستور داد که خانه او را [[بازرسی]] کنند، [[زن]] خولی بیرون آمد، به او گفتند: همسرت کجاست؟ گفت: نمی‌دانم؛ اما با دست خود اشاره کرد به محلی که خولی در آنجا پنهان شده بود؛ پس او را در حالی که چیزی بر سر خود نهاده بود بیرون آوردند.
*[[عثمان بن علی بن ابی‌طالب]] (شهید)
*[[جعفر بن علی بن ابی‌طالب]] (شهید)


==منابع==
ابو عمره شخصی را نزد مختار فرستاد و او را از دستگیری خولی مطلع ساخت. مختار نزد آنان آمد و [[فرمان]] داد او را به قتل رساندند، آنگاه دستور داد که جسدش را با [[آتش]] سوزاندند و بدنش تبدیل به خاکستر شد. [[همسر]] او دختر مالک بود و از زمانی که خولی [[سر امام حسین]] {{ع}} را آورد با او [[دشمن]] شده و نسبت به او [[کینه]] داشت<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۵۹.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضت‌های پس از عاشورا (کتاب)|نهضت‌های پس از عاشورا]]، ص ۲۲۵.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[عثمان بن علی بن ابی‌طالب]] (شهید)
* [[جعفر بن علی بن ابی‌طالب]] (شهید)
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:87443.jpg|22px]] [[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|'''دوزخیان جاوید''']]
# [[پرونده:87443.jpg|22px]] [[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|'''دوزخیان جاوید''']]
# [[پرونده:1100834.jpg|22px]] [[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضت‌های پس از عاشورا (کتاب)|'''نهضت‌های پس از عاشورا''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{قاتلان امام حسین}}


[[رده:خولی بن یزید اصبحی]]
[[رده:قاتلان امام حسین]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۴۴

خَولی بن یزید اصبحی، از عمال و سرسپردگان حکومت بنی امیه و از دژخیمان و اشقیای سپاه کوفه و از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود. او سر مطهر امام حسین (ع) را بر نیزه زد و به نزد عبید الله بن زیاد برد.

مقدمه

هنگامی که عبیدالله بن زیاد، سپاه کوفه را جهت جنگ با امام حسین (ع) به کربلا گسیل داشت، خولی نیز با سپاه کوفه وارد کربلا گردید. خولی، در عصر عاشورا عثمان بن علی فرزند امام علی (ع) و فاطمه (ام البنین) دختر حزام بن خالد را هدف تیر قرار داد. تیر به پهلویش اصابت کرد و از اسب به زمین افتاد. مردی از قبیله بنی ابان بن دارِم‌ به طرف عثمان که مجروح شده بود آمد و سر از بدن او جدا کرد.[۱] در زیارت ناحیه مقدسه قاتلان عثمان اینچنین نفرین شده‌اند: «خداوند قاتلان عثمان بن امیرالمؤمنین علی (ع)، خولی بن یزید اصبحی که به او تیراندازی کرد و ابانی دارمی را لعنت کند».

او همچنین در قتل جعفر فرزند امام علی (ع) و فاطمه (ام‌البنین) نیز دست داشت. جعفر در روز عاشورا و پس از نماز ظهر و شهادت همه اصحاب و پس از شهادت برادرش عبدالله بن علی بن ابی‌طالب، با اذن امام به میدان شتافت و در حالی که رجز می‌خواند، جنگید. سپس پس از نبردی سخت، تیر خولی بن یزید اصبحی به پیشانی یا چشم او اصابت کرد و او را از پا درآورد و هانی بن ثبیت حضرمی سر او را از تن جدا کرد.[۲]

عصر عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب و خاندان، شمر بن ذی الجوشن، افرادی که امام را احاطه کرده بودند، صدا زد و آنان را به قتل امام تحریک کرد و همگی در قتل امام مشارکت کردند. یکی از آن افراد خَولی بن یزید بود.[۳] زمانی که امام بر خاک افتاد، سنان بن انس نخعی به خولی بن یزید گفت: زود باش سرش را از تن جدا کن! خولی پیش آمد تا سر امام را از بدن مبارکش جدا سازد، لکن با دیدن صلابت امام، لرزه بر اندامش افتاد و نتوانست به این کار خطیر اقدام نماید. سنان خود پیش آمد و با عصبانیت به خولی روی کرد و فریاد زد: خداوند بازویت را بشکند، چرا می‌ترسی؟ آنگاه خود سر مقدس امام را از تن جدا کرد و سر بریده را به خولی داد و گفت‌: آن را به امیر عمر بن سعد تسلیم کن‌.[۴]

پس از شهادت امام حسین (ع)، به دستور عمر بن سعد، همان شب سر امام حسین (ع) توسط خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی برای عبیدالله به کوفه فرستاده شد،[۵] اما چون دیر شده و در دار الاماره بسته شده بود، خولی سر را به منزل برد و در تنور خانه پنهان کرد. آن شب او شادی‌کنان و شتابان به خانه خود رفت. همسرش نوار دختر مالک از او پرسید: چه شده که این اندازه خوشحال به نظر می‌آیی‌؟ گفت‌: من ثروت دنیا را برای تو آوردم. چیزی که همراه من است سر امام حسین (ع) است. همسرش فریاد زد: وای بر تو! مردم زر و سیم با خود می‌آورند و تو سر پسر دختر پیامبر (ص) را به خانه آورده‌ای؟ به خدا سوگند دیگر هرگز در کنار تو نخواهم بود.[۶]

خولی بن یزید اصبحی که سر امام را بر نیزه به نزد عبیدالله بن زیاد برد، یکی از کسانی بود که مختار ثقفی به جستجوی او برخاست و عبدالله بن کامل را به دنبال او فرستاد. خولی چنان در کوفه منفور شده بود که حتی همسرش از او نفرت داشت. چون ابو عمره به خانه خولی رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که خولی کجاست؟ زن به زبان گفت نمی‌دانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. عبدالله بن کامل او را از نهان‌گاه در آورد و نزد مختار ثقفی برد و به دستور پسر خولی، با شمشیر به قتل رسید و جسدش به آتش کشیده شد.[۷].[۸]

مختار گروهی را با ابو عمره که رئیس شرطه خود بود برای دستگیری خولی فرستاد، آنان خانه خولی را محاصره کردند، او در دستشویی منزلش پنهان شده بود. ابو عمره دستور داد که خانه او را بازرسی کنند، زن خولی بیرون آمد، به او گفتند: همسرت کجاست؟ گفت: نمی‌دانم؛ اما با دست خود اشاره کرد به محلی که خولی در آنجا پنهان شده بود؛ پس او را در حالی که چیزی بر سر خود نهاده بود بیرون آوردند.

ابو عمره شخصی را نزد مختار فرستاد و او را از دستگیری خولی مطلع ساخت. مختار نزد آنان آمد و فرمان داد او را به قتل رساندند، آنگاه دستور داد که جسدش را با آتش سوزاندند و بدنش تبدیل به خاکستر شد. همسر او دختر مالک بود و از زمانی که خولی سر امام حسین (ع) را آورد با او دشمن شده و نسبت به او کینه داشت[۹].[۱۰]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۶۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی، ج۵، ص۲۰۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۲۴۸،۲۳۹؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۸۳؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری، ج۲، ص۲۹؛ انصار الحسین، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی، ص۱۴۶؛ ابصارالعین فی انصارالحسین، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمدجعفر طبسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس التوره، محمدمهدی شمس‌الدین، ترجمه سیدناصر هاشم‌زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین-الملل، ۱۳۸۷ شمسی، ص۶۸؛ عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ابن عنبه، احمد، چاپ مهدی رجایی، قم: ۱۳۸۳ شمسی، ص۳۵۷.
  2. ر. ک: الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ۲۵۷؛ جمهرة انساب العرب، ابن‌حزم اندلسی، علی‌بن احمد، قاهره: دار المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ۱۳۸۲ قمری. ص۳۱؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۱۱۳؛ الفهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول (الفهرست)، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم: ۱۴۲۰ قمری، ص۷۲؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۲۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۶۸،۴۴۹؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی، ج۳، ص۶۲؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابوعلی فضل‌بن حسن، تحقیق سیدمحمد مهدی و سیدحسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۳۸ قمری. ج۲، ص۲۴۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۹۲،۷۶،۵۶؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ قمری، ج۲، ص۳۳؛ العقد الفرید، ابن عبدربه، احمد بن محمد، چاپ علی شیری، بیرون: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ قمری، ج۴، ص۳۶۰.
  3. الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۰؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۱۱۸.
  4. انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۳، ص۴۱۷،۴۰۸؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۱۳؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۳؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۹۲؛ تاریخ قم، ص۱۹۵؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی، ج۵، ص۳۴۱.
  5. ر. ک: کتاب نسب قریش، ص۴۰؛انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۵۰۳؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۵۹؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۵۶؛ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری، ج۲، ص۱۱۲؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی، ص۱۱۳-۱۱۴.
  6. تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۳۴۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۸۰-۸۱؛ نهایه الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی، ج۷، ص۱۹۹؛ لواعج الاشجان، امین، سید محسن، ترجمه ناصر پاکپرور، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ شمسی، ص۳۸۰.
  7. تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۶، ص۵۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.
  8. محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص۲۷۹-۲۸۱.
  9. تاریخ طبری، ج۶، ص۵۹.
  10. نظری منفرد، علی، نهضت‌های پس از عاشورا، ص ۲۲۵.