اسم اعظم در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{علم معصوم}}
{{مدخل مرتبط
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| موضوع مرتبط = اسم اعظم
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[اسم اعظم]]''' است. "'''[[اسم اعظم]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| عنوان مدخل  = اسم اعظم
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[اسم اعظم در قرآن]] - [[اسم اعظم در حدیث]] - [[اسم اعظم در کلام اسلامی]] - [[اسم اعظم در عرفان اسلامی]] - [[اسم اعظم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اسم اعظم در قرآن]] - [[اسم اعظم در حدیث]] - [[اسم اعظم در کلام اسلامی]] - [[اسم اعظم در عرفان اسلامی]]</div>
| پرسش مرتبط  =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
}}
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اسم اعظم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''[[اسم اعظم]]''' بزرگ‌ترین نام [[خداوند]] است که [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به وسیلۀ آن، [[دست]] به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات می‌زنند و از [[امور غیبی]] [[آگاهی]] پیدا می‌کنند. در [[روایات]]، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و حروف متعددی است که قابل انتقال به دیگران است. این اسم یکی از [[منابع علم]] [[ائمه]] {{ع}} دانسته شده است.
'''اسم اعظم''' بزرگ‌ترین نام [[خداوند]] است که [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به وسیلۀ آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات می‌زنند و از [[امور غیبی]] [[آگاهی]] پیدا می‌کنند. در [[روایات]]، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و حروف متعددی است که قابل انتقال به دیگران است. این اسم یکی از [[منابع علم]] [[ائمه]] {{ع}} دانسته شده است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
موضوع [[اسم اعظم]] [[خداوند]] عزوجل، در احاديث اسلامى، بويژه در ادعيه، بسيار تكرار شده و اين نكته نيز آمده است كه هر كس [[خدا]] را با آن نام بخواند، دعايش [[مستجاب]] مى شود و [[اهل بيت]] {عم}} اين نام (به جز يك حرف از آن) را مى دانند؛ امّا آن نام چيست؟ احاديث، در اين باره، مختلف‌اند و نمى توان بر اساس احاديث اسلامى، پاسخ قاطعى به اين سؤال داد؛ ليكن مى توان گفت به فرض صحّت اين احاديث، اسم اعظمى كه نزد انبياى الهى و [[اهل بيت]] {عم}} بوده، با توجّه به خصوصياتى كه براى آن ذكر شده، بى ترديد، چيزى غير از الفاظى است كه در احاديثِ ياد شده آمده است. نبودن دليلى [[قاطع]] بر مراد از [[اسم اعظم]]، موجب شده است كه ديدگاه هاى مختلفى درباره آن ارائه گردد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حديث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حديث]]، ج۶ ص۲۷.</ref>.
موضوع [[اسم اعظم]] [[خداوند]] عزوجل، در احاديث اسلامى، بويژه در ادعيه، بسيار تكرار شده و اين نكته نيز آمده است كه هر كس [[خدا]] را با آن نام بخواند، دعايش [[مستجاب]] مى شود و [[اهل بیت]] {{عم}} اين نام (به جز يك حرف از آن) را مى دانند؛ امّا آن نام چيست؟ احاديث، در اين باره، مختلف‌اند و نمى توان بر اساس احاديث اسلامى، پاسخ قاطعى به اين سؤال داد؛ ليكن مى توان گفت به فرض صحّت اين احاديث، اسم اعظمى كه نزد انبياى الهى و اهل بيت {{عم}} بوده، با توجّه به خصوصياتى كه براى آن ذكر شده، بى ترديد، چيزى غير از الفاظى است كه در احاديثِ ياد شده آمده است. نبودن دليلى [[قاطع]] بر مراد از [[اسم اعظم]]، موجب شده است كه ديدگاه هاى مختلفى درباره آن ارائه گردد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حديث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حديث]]، ج۶ ص۲۷.</ref>.


==[[روایات]] دربارۀ [[اسم اعظم]]==
== [[روایات]] دربارۀ [[اسم اعظم]] ==
در مورد [[اسم اعظم]] [[روایات]] متعددی از [[معصومان]]{{عم}} وارد شده است که نمونه‌هایی در ذیل [[نقل]] می‌شود:
در مورد [[اسم اعظم]] [[روایات]] متعددی از [[معصومان]] {{عم}} وارد شده است که نمونه‌هایی در ذیل [[نقل]] می‌شود:
# [[علی بن محمد نوفلی]] از [[امام هادی]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که حضرت فرمود: "[[اسم اعظم]] [[خداوند]] هفتاد و سه حرف است، نزد [[آصف]] یک حرف بوده و به آن تکلم نمود، پس [[زمین]] مابین او و [[شهر]] [[سبأ]] شکافته شد، در نتیجه [[تخت بلقیس]] را در [[اختیار]] گرفته آن را [[خدمت]] [[سلیمان]] منتقل کرد، سپس در کمتر از چشم به هم زدن [[زمین]] گسترده شد به حال خود برگشت و در نزد ما هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] موجود است و یک حرف نزد [[خداوند]]، متفرد به آن، در [[علم غیب]] است"<ref>{{متن حدیث|اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً كَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتَّى صَيَّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِي أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۳۰، ح۳.</ref>.
# [[علی بن محمد نوفلی]] از [[امام هادی]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که حضرت فرمود: "[[اسم اعظم]] [[خداوند]] هفتاد و سه حرف است، نزد [[آصف]] یک حرف بوده و به آن تکلم نمود، پس [[زمین]] مابین او و [[شهر]] [[سبأ]] شکافته شد، در نتیجه تخت بلقیس را در [[اختیار]] گرفته آن را خدمت [[سلیمان]] منتقل کرد، سپس در کمتر از چشم به هم زدن [[زمین]] گسترده شد به حال خود برگشت و در نزد ما هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] موجود است و یک حرف نزد [[خداوند]]، متفرد به آن، در [[علم غیب]] است"<ref>{{متن حدیث|اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً كَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتَّى صَيَّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِي أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۳۰، ح۳.</ref>.
#از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده که حضرت فرمود: "با [[عیسی بن مریم]]{{ع}} دو حرف بود که با آن دو، کارهایی انجام می‌داد و با [[موسی]]{{ع}} چهار حرف بود و با [[ابراهیم]] {{ع}} هشت حرف بود و با [[نوح]] {{ع}} پانزده حرف بود و با [[آدم]] {{ع}} بیست و پنج حرف بود و [[خداوند]] همه آنها را برای [[پیامبر|رسول اللّه]]{{صل}} جمع کرد، همانا [[اسم خداوند]] هفتاد و سه حرف است و یک حرف را از او پوشاند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أُعْطِيَ حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِيَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِيَ إِبْرَاهِيمُ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِيَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أُعْطِيَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عشرون [عِشْرِينَ‏] حَرْفاً وَ إِنَّهُ جَمَعَ اللَّهُ ذَلِكَ لِمُحَمَّدٍ ص وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أَعْطَى اللَّهُ مُحَمَّداً ص اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ حَجَبَ عَنْهُ حَرْفاً وَاحِداً}}؛ صفار، محمد بن حسن بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸.</ref>.
# از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که حضرت فرمود: "با [[عیسی بن مریم]] {{ع}} دو حرف بود که با آن دو، کارهایی انجام می‌داد و با [[موسی]] {{ع}} چهار حرف بود و با [[ابراهیم]] {{ع}} هشت حرف بود و با [[نوح]] {{ع}} پانزده حرف بود و با [[آدم]] {{ع}} بیست و پنج حرف بود و [[خداوند]] همه آنها را برای [[پیامبر|رسول اللّه]] {{صل}} جمع کرد، همانا [[اسم خداوند]] هفتاد و سه حرف است و یک حرف را از او پوشاند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أُعْطِيَ حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِيَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِيَ إِبْرَاهِيمُ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِيَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أُعْطِيَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عشرون [عِشْرِينَ‏] حَرْفاً وَ إِنَّهُ جَمَعَ اللَّهُ ذَلِكَ لِمُحَمَّدٍ ص وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أَعْطَى اللَّهُ مُحَمَّداً ص اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ حَجَبَ عَنْهُ حَرْفاً وَاحِداً}}؛ صفار، محمد بن حسن بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸.</ref>.
#از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده: "همانا [[اسم اعظم]] [[خداوند]] بر هفتاد و سه حرف [[استوار]] است، در نزد [[آصف]] از آن حروف یک حرف بود، پس به آن تکلم کرد، در نتیجه [[زمین]] بین او و [[تخت بلقیس]] را فرو برد، سپس تخت را در دست گرفت و [[زمین]] سریع‌تر از یک چشم به هم زدن به حال قبلی برگشت، و در نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم موجود است و یک حرف در نزد [[خداوند تعالی]] است، آن را مخصوص خود نموده، در [[علم غیب]] مکتوب "مکنون" است <ref>{{متن حدیث|إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ الْمَكْتُوب}}؛ صفار، محمد بن حسن، ‏بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۹.</ref>.
# از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده: "همانا [[اسم اعظم]] [[خداوند]] بر هفتاد و سه حرف [[استوار]] است، در نزد [[آصف]] از آن حروف یک حرف بود، پس به آن تکلم کرد، در نتیجه [[زمین]] بین او و تخت بلقیس را فرو برد، سپس تخت را در دست گرفت و [[زمین]] سریع‌تر از یک چشم به هم زدن به حال قبلی برگشت، و در نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم موجود است و یک حرف در نزد [[خداوند تعالی]] است، آن را مخصوص خود نموده، در [[علم غیب]] مکتوب "مکنون" است <ref>{{متن حدیث|إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ الْمَكْتُوب}}؛ صفار، محمد بن حسن، ‏بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۹.</ref>.
#در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} در پاسخ "برید بن معاویه" که در مورد [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> سؤال کرد، فرمودند: "منظور، ما [[اهل بیت]]{{ع}} هستیم و [[علی]]{{ع}}، اوّل ما و [[افضل]] ما و [[بهترین]] ما بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است"<ref>{{متن حدیث|عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص}}؛ کافی، ج۱، ص۲۲۹.</ref>. [[علامه مجلسی]]، [[معتقد]] است ظاهر [[روایت]]، بیانگر آن است که مراد از کتاب، [[قرآن]] است، پس معنا چنین می‌شود که "[[علم]] همه کتب، نزد ماست...". بنابراین، روشن است [[اسم اعظم]] یا [[علم کتاب]]، یکی از منابع [[امامان]]{{ع}} است. همچنین تمام هفتاد و دو حرف [[اسم اعظم]]، در کتاب است و [[امام]]{{ع}} نیز دارای کلّ [[علم کتاب]] است<ref>ر.ک: [[اصغر غلامی|غلامی، اصغر]]، [[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، ص ۴۷۸ و ۴۷۹.</ref>.
# در روایتی [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ "برید بن معاویه" که در مورد [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> سؤال کرد، فرمودند: "منظور، ما [[اهل بیت]] {{ع}} هستیم و [[علی]] {{ع}}، اوّل ما و [[افضل]] ما و [[بهترین]] ما بعد از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است"<ref>{{متن حدیث|عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ {{ع}}قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص}}؛ کافی، ج۱، ص۲۲۹.</ref>. [[علامه مجلسی]]، [[معتقد]] است ظاهر [[روایت]]، بیانگر آن است که مراد از کتاب، [[قرآن]] است، پس معنا چنین می‌شود که "[[علم]] همه کتب، نزد ماست...". بنابراین، روشن است [[اسم اعظم]] یا [[علم کتاب]]، یکی از منابع [[امامان]] {{ع}} است. همچنین تمام هفتاد و دو حرف [[اسم اعظم]]، در کتاب است و [[امام]] {{ع}} نیز دارای کلّ [[علم کتاب]] است<ref>ر.ک: [[اصغر غلامی|غلامی، اصغر]]، [[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، ص ۴۷۸ و ۴۷۹.</ref>.


در [[جوامع روایی]]، بابی با عنوان «اسم اللّه الأعظم» منعقد و [[روایات]] متعددی در آن [[نقل]] شده است. در برخی از [[دعاها]] نیز به آن تصریح یا اشاره شده است؛ مانند [[دعای سمات]]: {{متن حدیث|«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ»}}، دعای [[شب]] [[مبعث]]: {{عربی|بِاسْمِكَ الْعَظیمِ الاَعْظَمِ الاَجَلِّ الاَكْرَمِ}} و [[دعای سحر]]: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ أَسْمَائِكَ بِأَكْبَرِهَا}}.  
در جوامع روایی، بابی با عنوان «اسم اللّه الأعظم» منعقد و [[روایات]] متعددی در آن [[نقل]] شده است. در برخی از [[دعاها]] نیز به آن تصریح یا اشاره شده است؛ مانند [[دعای سمات]]: {{متن حدیث|«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ»}}، دعای شب [[مبعث]]: {{عربی|بِاسْمِكَ الْعَظیمِ الاَعْظَمِ الاَجَلِّ الاَكْرَمِ}} و دعای سحر: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ أَسْمَائِكَ بِأَكْبَرِهَا}}.  


آنچه از این [[روایات]] و [[روایات]] دیگر استفاده می‌شود آن است که: اولاً، [[اسم اعظم]] دارای حروف معدودی است و آن حروف نزد [[پیامبران]] در عددهایی تقسیم شده است و بالاترین عدد هفتاد و دو حرف نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} است؛ ثانیاً، تمام آن حروف برای [[پیامبران]] معلوم نگردیده است، بلکه یک حرف از آنها در [[علم غیب]] [[الهی]] و پنهان از دیگران بوده و [[خداوند]] متفرد به آن است<ref>ر.ک: [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ج۱، ص ۴۲.</ref>
آنچه از این [[روایات]] و روایات دیگر استفاده می‌شود آن است که: اولاً، [[اسم اعظم]] دارای حروف معدودی است و آن حروف نزد [[پیامبران]] در عددهایی تقسیم شده است و بالاترین عدد هفتاد و دو حرف نزد [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} است؛ ثانیاً، تمام آن حروف برای [[پیامبران]] معلوم نگردیده است، بلکه یک حرف از آنها در [[علم غیب]] [[الهی]] و پنهان از دیگران بوده و [[خداوند]] متفرد به آن است<ref>[[محمد باقر مرتضوی‌نیا|مرتضوی‌نیا، محمد باقر]]، [[اسم اعظم - مرتضوی‌نیا (مقاله)|مقاله «اسم اعظم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۵۸-۲۶۴.</ref>.


==مراد از حروف [[اسم اعظم]]==
== مراد از حروف [[اسم اعظم]] ==
در [[روایات]]، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و به تعبیر [[روایات]] حروف متعددی است. از برخی [[روایات]] به دست می‌‏آید هر یک از آن حروف نیز دایره وسیعی از [[علم]] و [[آگاهی]] را در بر می‌گیرد و دارای مدارج و مراحل صعودی متعددی هستند. [[علی بن محمد نوفلی]] از [[ابوالحسن صاحب العسکر]] [[امام هادی]]{{ع}} [[نقل]] می‌‏کند: {{متن حدیث|اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۳.</ref>. در این [[روایت]] و [[روایات]] مشابه، [[اسم اعظم]] که همواره به صورت مفرد به کار رفته، شامل و دربرگیرنده بیش از هفتاد حرف شمرده شده است، گرچه [[حقیقت]] این اسم و حروف آن حقیقتاً بر ما پوشیده است، اما از ظاهر سخنان آگاهان به آن حقایق می‌‏توان استفاده نمود مجموعهٔ این حروف تشکیل دهندهٔ [[اسم اعظم]] هستند، لذا نباید [[تصور]] نمود مراد از [[اسم اعظم]]، صرفاً لفظ و یا یک کلمه‌ای همانند سایر کلمات رایج میان ماست، بلکه مراد [[حقیقت]] عظیمی است که حقایق متعددی را در بر می‌‏گیرد و یا به تعبیری واقعیت‌های متعددی تشکیل دهنده [[اسم اعظم الهی]] هستند.
در [[روایات]]، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و به تعبیر [[روایات]] حروف متعددی است. از برخی [[روایات]] به دست می‌‏آید هر یک از آن حروف نیز دایره وسیعی از [[علم]] و [[آگاهی]] را در بر می‌گیرد و دارای مدارج و مراحل صعودی متعددی هستند. [[علی بن محمد نوفلی]] از ابوالحسن صاحب العسکر [[امام هادی]] {{ع}} [[نقل]] می‌‏کند: {{متن حدیث|اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۳.</ref>. در این [[روایت]] و [[روایات]] مشابه، [[اسم اعظم]] که همواره به صورت مفرد به کار رفته، شامل و دربرگیرنده بیش از هفتاد حرف شمرده شده است، گرچه [[حقیقت]] این اسم و حروف آن حقیقتاً بر ما پوشیده است، اما از ظاهر سخنان آگاهان به آن حقایق می‌‏توان استفاده نمود مجموعهٔ این حروف تشکیل دهندهٔ [[اسم اعظم]] هستند، لذا نباید تصور نمود مراد از [[اسم اعظم]]، صرفاً لفظ و یا یک کلمه‌ای همانند سایر کلمات رایج میان ماست، بلکه مراد [[حقیقت]] عظیمی است که حقایق متعددی را در بر می‌‏گیرد و یا به تعبیری واقعیت‌های متعددی تشکیل دهنده [[اسم اعظم الهی]] هستند.


توصیفات [[اسم اعظم]] که غالباً در [[ادعیه]] و [[مناجات]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} بیان شده [[شهادت]] بر این امر می‌دهد. به عنوان نمونه [[اسم اعظم]] را نه صرفاً محیط بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، بلکه محیط بر [[ملکوت]] آسمان‌ها و [[زمین]] دانسته شده است: {{متن حدیث|«وَ أَسْأَلُك‏ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي هُوَ مُحِيطٌ بِمَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‏»}}<ref>درخواست می‌کنم خدایا با نام بزرگ تو همان نامی که محیط به ملکوت آسمان‌ها و زمین است؛ الامان، ص۷۷؛ و ر.ک: البلد الامین، ص۴۲۵؛ مهج الدعوات، ص۸۶؛ البلد الامین، ص۴۲۵.</ref> و یا کوچک ترین حرف آن اسم، بزرگ‌تر از آسمان‌ها و زمین‌ها و کوه‌ها و همهٔ مخلوقات [[الهی]] بیان شده است: {{متن حدیث|أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي أَصْغَرُ حَرْفٍ مِنْهُ أَعْظَمُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ الْجِبَالِ وَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْتَه‏}}<ref>می‌خوانم تو را با نام بزرگت که کوچک‌ترین از آن برتر از آسمانها و زمین‌ها و کوه‌ها است و هر آنچه تو خلق کرده‌ای؛ جمال الاسبوع، ص۲۵۱.</ref>.
توصیفات [[اسم اعظم]] که غالباً در [[ادعیه]] و [[مناجات]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} بیان شده [[شهادت]] بر این امر می‌دهد. به عنوان نمونه [[اسم اعظم]] را نه صرفاً محیط بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، بلکه محیط بر [[ملکوت]] آسمان‌ها و [[زمین]] دانسته شده است: {{متن حدیث|«وَ أَسْأَلُك‏ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي هُوَ مُحِيطٌ بِمَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‏»}}<ref>درخواست می‌کنم خدایا با نام بزرگ تو همان نامی که محیط به ملکوت آسمان‌ها و زمین است؛ الامان، ص۷۷؛ و ر.ک: البلد الامین، ص۴۲۵؛ مهج الدعوات، ص۸۶؛ البلد الامین، ص۴۲۵.</ref> و یا کوچک ترین حرف آن اسم، بزرگ‌تر از آسمان‌ها و زمین‌ها و کوه‌ها و همهٔ مخلوقات [[الهی]] بیان شده است: {{متن حدیث|أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي أَصْغَرُ حَرْفٍ مِنْهُ أَعْظَمُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ الْجِبَالِ وَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْتَه‏}}<ref>می‌خوانم تو را با نام بزرگت که کوچک‌ترین از آن برتر از آسمانها و زمین‌ها و کوه‌ها است و هر آنچه تو خلق کرده‌ای؛ جمال الاسبوع، ص۲۵۱.</ref>.


از ویژگی‌های [[اسم اعظم]]، حتمیت [[اجابت]] خواسته‌ای است که به همراه آن خوانده شود: {{متن حدیث|وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي إِذَا سُئِلْتَ بِهِ كَانَ حَقّاً عَلَيْكَ أَنْ تُجِيب‏‏}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج۴، ص۴۵۳.</ref>. همچنین زنده نمودن اموات و [[شفاء]] دادن اکمه و [[ابرص]] توسط [[عیسی بن مریم]]{{عم}} به وسیلهٔ دو حرف از هفتاد و سه حروف [[اسم اعظم]] دانسته شده است<ref>بصائرالدرجات، ص۲۰۸، ح۳.</ref>. به [[عیسی]] دو حرف داده بودند که با آن مردگان را زنده می‌‌کرد و کور و برصی را [[شفاء]] می‌‌داد. طبق [[روایات]]، [[سلیمان]] با وجود [[علم]] و [[مُلک]] بزرگ و پرعظمتش تنها یک حرف از [[اسم اعظم]] را در [[اختیار]] داشت<ref>بصائرالدرجات، ص۲۱۲، ح۱.</ref>. آنچه به [[سلیمان]] داده بودند از امور عجیب، همانا نزد [[سلیمان]] یک حرف از [[اسم اعظم]] وجود داشت.
از ویژگی‌های [[اسم اعظم]]، حتمیت [[اجابت]] خواسته‌ای است که به همراه آن خوانده شود: {{متن حدیث|وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي إِذَا سُئِلْتَ بِهِ كَانَ حَقّاً عَلَيْكَ أَنْ تُجِيب‏‏}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج۴، ص۴۵۳.</ref>. همچنین زنده نمودن اموات و [[شفاء]] دادن اکمه و ابرص توسط [[عیسی بن مریم]] {{عم}} به وسیلهٔ دو حرف از هفتاد و سه حروف [[اسم اعظم]] دانسته شده است<ref>بصائرالدرجات، ص۲۰۸، ح۳.</ref>. به [[عیسی]] دو حرف داده بودند که با آن مردگان را زنده می‌‌کرد و کور و برصی را [[شفاء]] می‌‌داد. طبق [[روایات]]، [[سلیمان]] با وجود [[علم]] و [[مُلک]] بزرگ و پرعظمتش تنها یک حرف از [[اسم اعظم]] را در [[اختیار]] داشت<ref>بصائرالدرجات، ص۲۱۲، ح۱.</ref>. آنچه به [[سلیمان]] داده بودند از امور عجیب، همانا نزد [[سلیمان]] یک حرف از [[اسم اعظم]] وجود داشت.


رابطهٔ [[اسم اعظم]] با [[اسماء حسنی]] [[الهی]]، با [[برتری]] [[اسم اعظم]] بر سایر اسماء حسنای [[الهی]] تبیین شده است:{{متن حدیث|وَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى كُلِّهَا حَتَّى انْتَهَى إِلَى اسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي فَضَّلْتَهُ عَلَى جَمِيعِ أَسْمَائِكَ أَسْأَلُكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏‏‏}}<ref>وبه تمام نام‌های زیبا و نیکویت تا منتهی به اسم عظیم بزرگ‌تر تو می‌شود مسئلت می‌‌کنم همان اسمی که فضیلت دادی به آن بر همهٔ اسم هایت، می‌‌خوانم تو را به آنکه بر محمد و آلش درود بفرستی؛ مهج الدعوات ص۹۰.</ref>.
رابطهٔ [[اسم اعظم]] با [[اسماء حسنی]] [[الهی]]، با [[برتری]] [[اسم اعظم]] بر سایر اسماء حسنای [[الهی]] تبیین شده است:{{متن حدیث|وَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى كُلِّهَا حَتَّى انْتَهَى إِلَى اسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي فَضَّلْتَهُ عَلَى جَمِيعِ أَسْمَائِكَ أَسْأَلُكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏‏‏}}<ref>وبه تمام نام‌های زیبا و نیکویت تا منتهی به اسم عظیم بزرگ‌تر تو می‌شود مسئلت می‌‌کنم همان اسمی که فضیلت دادی به آن بر همهٔ اسم هایت، می‌‌خوانم تو را به آنکه بر محمد و آلش درود بفرستی؛ مهج الدعوات ص۹۰.</ref>.


به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] عطا گردیده است<ref> کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۱.</ref> و ایشان برخوردار کامل از [[علم الکتاب]] طبق آیهٔ [[قرآن]] و [[روایات]] بیان شده‌اند<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۲۶ ـ ۲۷.</ref>.
به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] عطا گردیده است<ref> کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۱.</ref> و ایشان برخوردار کامل از [[علم الکتاب]] طبق آیهٔ [[قرآن]] و [[روایات]] بیان شده‌اند<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۲۶ ـ ۲۷.</ref>.


==[[تعلیم]] [[اسم اعظم]]==
== [[تعلیم]] [[اسم اعظم]] ==
[[روایات]] فراوانی [[اسم اعظم]] را قابل انتقال به دیگران می‌داند، پس چنین نیست که فقط هر شخصی که خود قابلیت [[معنوی]] و [[ایمانی]] آن را به دست آورد، [[خدا]] به‌ طور مستقیم آن را به وی عطا کند. در برخی [[روایات]] آمده است [[پیامبران]]{{عم}} به [[فرزندان]] و اوصیای خود، [[اسم اعظم]] را می‌آموختند<ref>بحارالانوار، ج‌۱۱، ص‌۲۲۷، ۲۴۶.</ref>. در روایتی، [[عمر‌ بن‌ حنظله]] می‌گوید: از [[امام باقر]]{{ع}} خواستم [[اسم اعظم]] را به من بیاموزد. فرمود: آیا توان آن را داری؟ گفتم بلی. سپس حالتی پیش آمد که خود از خواسته خویش منصرف شدم<ref>بحارالانوار، ج‌۲۷، ص‌۲۷ و رسائل توحيد، ص‌۷۳.</ref>. [[روایات]] فراوانی نشان می‌دهد که در [[صدر اسلام]]، یادگیری [[اسم اعظم]] خواسته و آرزویی بزرگ بوده که برخی از [[همسران]] [[پیامبر]]{{صل}} و برخی از [[اصحاب]] [[امامان]]{{عم}} تقاضای آن را داشتند<ref>البرهان، ج۴، ص۲۱۹؛ روح‌المعانى، مج‌۱۵، ج‌۲۸، ص‌۹۳ ـ‌ ۹۴؛ بحارالانوار، ج‌۹۰، ص‌۲۲۳، ۲۲۵، ۲۲۷، ۲۳۰.</ref>؛ البتّه در این [[روایات]] اشاره شده است که یادگیری [[اسم اعظم]] قابلیت و [[لیاقت]] می‌خواهد و [[اسم اعظم]] را به هرکسی نمی‌توان آموخت، بنابراین، [[اسم اعظم]] قابل انتقال به دیگران است، گرچه برخی افراد که تقاضای یادگیری آن را داشتند، وقتی به جهت عدم قابلیت خود با آثار آن مواجه می‌شدند، از خواسته خود صرف نظر می‌کردند.
[[روایات]] فراوانی [[اسم اعظم]] را قابل انتقال به دیگران می‌داند، پس چنین نیست که فقط هر شخصی که خود قابلیت [[معنوی]] و [[ایمانی]] آن را به دست آورد، [[خدا]] به‌ طور مستقیم آن را به وی عطا کند. در برخی [[روایات]] آمده است [[پیامبران]] {{عم}} به [[فرزندان]] و اوصیای خود، [[اسم اعظم]] را می‌آموختند<ref>بحارالانوار، ج‌۱۱، ص‌۲۲۷، ۲۴۶.</ref>. در روایتی، [[عمر‌ بن‌ حنظله]] می‌گوید: از [[امام باقر]] {{ع}} خواستم [[اسم اعظم]] را به من بیاموزد. فرمود: آیا توان آن را داری؟ گفتم بلی. سپس حالتی پیش آمد که خود از خواسته خویش منصرف شدم<ref>بحارالانوار، ج‌۲۷، ص‌۲۷ و رسائل توحيد، ص‌۷۳.</ref>. [[روایات]] فراوانی نشان می‌دهد که در صدر اسلام، یادگیری [[اسم اعظم]] خواسته و آرزویی بزرگ بوده که برخی از [[همسران]] [[پیامبر]] {{صل}} و برخی از [[اصحاب]] [[امامان]] {{عم}} تقاضای آن را داشتند<ref>البرهان، ج۴، ص۲۱۹؛ روح‌المعانى، مج‌۱۵، ج‌۲۸، ص‌۹۳ ـ‌ ۹۴؛ بحارالانوار، ج‌۹۰، ص‌۲۲۳، ۲۲۵، ۲۲۷، ۲۳۰.</ref>؛ البتّه در این [[روایات]] اشاره شده است که یادگیری [[اسم اعظم]] قابلیت و لیاقت می‌خواهد و [[اسم اعظم]] را به هرکسی نمی‌توان آموخت، بنابراین، [[اسم اعظم]] قابل انتقال به دیگران است، گرچه برخی افراد که تقاضای یادگیری آن را داشتند، وقتی به جهت عدم قابلیت خود با آثار آن مواجه می‌شدند، از خواسته خود صرف نظر می‌کردند<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳، ص۲۶۹ - ۲۷۰.</ref>.
<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ج۳، ص۲۶۹ - ۲۷۰.</ref>


==برخورداران از [[اسم اعظم]]==
== برخورداران از [[اسم اعظم]] ==
در [[روایات]] یکی از ویژگی‌های [[پیامبر]]{{صل}} و [[آل مطهرش]]{{عم}} بهره‌مندی کامل‌تر از [[اسم اعظم الهی]] بیان گردیده شده است. [[روایات]] در این نکته مشترکند که [[اسم اعظم]] [[پروردگار]] شامل هفتاد و سه حرف است و در این مطلب مشترکند که نصیب [[خاتم المرسلین]]{{صل}} و [[خاندان]] ایشان کامل‌تر از سایر [[انبیاء]] و [[اوصیاء]] آنهاست، یعنی بهره‌مندی از هفتاد و دو حرف، به ایشان عطا شده است <ref>الکافی ج۱، ص۲۳۰، ح۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰۸، ح۱، و ۲ ص۲۰۹، ح۴ و ۷ و ۶ و ۸، ص۲۱۲، ح۳؛ دلائل الامامة، ص۲۱۹.</ref>.
در [[روایات]] یکی از ویژگی‌های [[پیامبر]] {{صل}} و آل مطهرش {{عم}} بهره‌مندی کامل‌تر از [[اسم اعظم الهی]] بیان گردیده شده است. [[روایات]] در این نکته مشترکند که [[اسم اعظم]] [[پروردگار]] شامل هفتاد و سه حرف است و در این مطلب مشترکند که نصیب خاتم المرسلین {{صل}} و [[خاندان]] ایشان کامل‌تر از سایر [[انبیاء]] و [[اوصیاء]] آنهاست، یعنی بهره‌مندی از هفتاد و دو حرف، به ایشان عطا شده است <ref>الکافی ج۱، ص۲۳۰، ح۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰۸، ح۱، و ۲ ص۲۰۹، ح۴ و ۷ و ۶ و ۸، ص۲۱۲، ح۳؛ دلائل الامامة، ص۲۱۹.</ref>.


در [[احادیث]]، [[اعمال]] و [[رفتار]] خارق‌العادهٔ [[عیسی بن مریم]]{{ع}} که [[قرآن]] به آن اشاره دارد و همچنین واکنش [[آصف]] به درخواست [[سلیمان]] برای احضار تحت [[بلقیس]] ثمره و نتیجهٔ عطا شدن [[اسم اعظم]] به ایشان دانسته شده است <ref>کافی ج۱ ص۲۳۰ ح۲ و ۳؛ دلائل الامامة ص۲۱۹؛ بصائر ص۲۱۲ ح۳، ص۲۰۸ ح۳ ص۲۰۹ ح۷ و ۸.</ref>.
در [[احادیث]]، [[اعمال]] و [[رفتار]] خارق‌العادهٔ [[عیسی بن مریم]] {{ع}} که [[قرآن]] به آن اشاره دارد و همچنین واکنش [[آصف]] به درخواست [[سلیمان]] برای احضار تحت بلقیس ثمره و نتیجهٔ عطا شدن [[اسم اعظم]] به ایشان دانسته شده است <ref>کافی ج۱ ص۲۳۰ ح۲ و ۳؛ دلائل الامامة ص۲۱۹؛ بصائر ص۲۱۲ ح۳، ص۲۰۸ ح۳ ص۲۰۹ ح۷ و ۸.</ref>.


[[اسم اعظم]]ی که در [[اختیار]] هر یک از [[انبیاء]] [[الهی]] بوده مناسب با مقتضای زمان و نیاز [[مردم]]، و [[وظایف]] و رسالتشان به ایشان تعلق می‏‌گرفته و هر اسمی اثر و نتایجی مخصوص به خود داشته که مناسب با شرائط هر [[پیامبری]] در [[اختیار]] او قرار می‏‌گرفته است<ref>ر.ک کافی ج۱ ص۲۳۰ ح۲؛ بصائر ص۲۰۸ ح۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۲۵.</ref>
[[اسم اعظم]]ی که در [[اختیار]] هر یک از [[انبیاء]] [[الهی]] بوده مناسب با مقتضای زمان و نیاز [[مردم]]، و [[وظایف]] و رسالتشان به ایشان تعلق می‏‌گرفته و هر اسمی اثر و نتایجی مخصوص به خود داشته که مناسب با شرائط هر [[پیامبری]] در [[اختیار]] او قرار می‏‌گرفته است<ref>ر.ک: کافی ج۱ ص۲۳۰ ح۲؛ بصائر ص۲۰۸ ح۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۲۵.</ref>


==[[جایگاه]] [[اسم اعظم]]==
== جایگاه [[اسم اعظم]] ==
مطابق [[ادبیات]] روایاتِ [[اسم اعظم]]، دو [[جایگاه]] برای [[اسم اعظم]] تصویر شده است:
مطابق ادبیات روایاتِ [[اسم اعظم]]، دو جایگاه برای [[اسم اعظم]] تصویر شده است:
#[[جایگاه]] [[علم الغیب]] که دسترسی به آن تنها مخصوص [[پروردگار]] است و به جز [[خداوند عزوجل]]، کسی دیگر امکان ره یافت به آن را ندارد.
# جایگاه [[علم الغیب]] که دسترسی به آن تنها مخصوص [[پروردگار]] است و به جز [[خداوند عزوجل]]، کسی دیگر امکان ره یافت به آن را ندارد.
#[[جایگاه]] [[علم الکتاب]] است که منشأ [[قدرت]] و [[علم]] گستردهٔ [[ائمه]]{{عم}}، امکان دسترسی ایشان به این [[جایگاه]] و بلکه إشراف به آن بیان شده است<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۲۵.</ref>.
# جایگاه [[علم الکتاب]] است که منشأ [[قدرت]] و [[علم]] گستردهٔ [[ائمه]] {{عم}}، امکان دسترسی ایشان به این جایگاه و بلکه إشراف به آن بیان شده است<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۲۵.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
* [[رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[آیا علم به اسم اعظم الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)]]
* [[آیا علم به اسم اعظم الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


==جستارهای وابسته==
== جستارهای وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|5}}  
* [[علم معصوم]]
* [[علم معصوم]]
* [[علم غیب معصوم]]
* [[علم غیب معصوم]]
خط ۶۶: خط ۶۴:
* [[اسم اعظم در حکمت اسلامی]]؛
* [[اسم اعظم در حکمت اسلامی]]؛
* [[اسم اعظم در عرفان اسلامی]].
* [[اسم اعظم در عرفان اسلامی]].
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}


=='''[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]'''==
== منابع ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حديث (کتاب)|'''دانشنامه قرآن و حديث''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حديث (کتاب)|'''دانشنامه قرآن و حديث''']]
خط ۸۴: خط ۷۲:
# [[پرونده:1103985.jpg|22px]] [[اصغر غلامی|غلامی، اصغر]]، [[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|'''آفاق علم امام در الکافی''']]
# [[پرونده:1103985.jpg|22px]] [[اصغر غلامی|غلامی، اصغر]]، [[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|'''آفاق علم امام در الکافی''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد باقر مرتضوی‌نیا|مرتضوی‌نیا، محمد باقر]]، [[اسم اعظم - مرتضوی‌نیا (مقاله)|مقاله «اسم اعظم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{خداشناسی}}
{{خداشناسی}}
{{علم معصوم افقی}}
 
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل مرتبط با علم معصوم]]
[[رده:مجاری علم لدنی امام]]
[[رده:اسم اعظم]]
[[رده:اسم اعظم]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۷

اسم اعظم بزرگ‌ترین نام خداوند است که پیامبران و اولیای الهی به وسیلۀ آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات می‌زنند و از امور غیبی آگاهی پیدا می‌کنند. در روایات، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و حروف متعددی است که قابل انتقال به دیگران است. این اسم یکی از منابع علم ائمه (ع) دانسته شده است.

مقدمه

موضوع اسم اعظم خداوند عزوجل، در احاديث اسلامى، بويژه در ادعيه، بسيار تكرار شده و اين نكته نيز آمده است كه هر كس خدا را با آن نام بخواند، دعايش مستجاب مى شود و اهل بیت (ع) اين نام (به جز يك حرف از آن) را مى دانند؛ امّا آن نام چيست؟ احاديث، در اين باره، مختلف‌اند و نمى توان بر اساس احاديث اسلامى، پاسخ قاطعى به اين سؤال داد؛ ليكن مى توان گفت به فرض صحّت اين احاديث، اسم اعظمى كه نزد انبياى الهى و اهل بيت (ع) بوده، با توجّه به خصوصياتى كه براى آن ذكر شده، بى ترديد، چيزى غير از الفاظى است كه در احاديثِ ياد شده آمده است. نبودن دليلى قاطع بر مراد از اسم اعظم، موجب شده است كه ديدگاه هاى مختلفى درباره آن ارائه گردد[۱].

روایات دربارۀ اسم اعظم

در مورد اسم اعظم روایات متعددی از معصومان (ع) وارد شده است که نمونه‌هایی در ذیل نقل می‌شود:

  1. علی بن محمد نوفلی از امام هادی (ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود: "اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است، نزد آصف یک حرف بوده و به آن تکلم نمود، پس زمین مابین او و شهر سبأ شکافته شد، در نتیجه تخت بلقیس را در اختیار گرفته آن را خدمت سلیمان منتقل کرد، سپس در کمتر از چشم به هم زدن زمین گسترده شد به حال خود برگشت و در نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم موجود است و یک حرف نزد خداوند، متفرد به آن، در علم غیب است"[۲].
  2. از امام صادق (ع) روایت شده که حضرت فرمود: "با عیسی بن مریم (ع) دو حرف بود که با آن دو، کارهایی انجام می‌داد و با موسی (ع) چهار حرف بود و با ابراهیم (ع) هشت حرف بود و با نوح (ع) پانزده حرف بود و با آدم (ع) بیست و پنج حرف بود و خداوند همه آنها را برای رسول اللّه (ص) جمع کرد، همانا اسم خداوند هفتاد و سه حرف است و یک حرف را از او پوشاند[۳].
  3. از امام صادق (ع) روایت شده: "همانا اسم اعظم خداوند بر هفتاد و سه حرف استوار است، در نزد آصف از آن حروف یک حرف بود، پس به آن تکلم کرد، در نتیجه زمین بین او و تخت بلقیس را فرو برد، سپس تخت را در دست گرفت و زمین سریع‌تر از یک چشم به هم زدن به حال قبلی برگشت، و در نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم موجود است و یک حرف در نزد خداوند تعالی است، آن را مخصوص خود نموده، در علم غیب مکتوب "مکنون" است [۴].
  4. در روایتی امام باقر (ع) در پاسخ "برید بن معاویه" که در مورد آیه ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۵] سؤال کرد، فرمودند: "منظور، ما اهل بیت (ع) هستیم و علی (ع)، اوّل ما و افضل ما و بهترین ما بعد از پیامبر اکرم (ص) است"[۶]. علامه مجلسی، معتقد است ظاهر روایت، بیانگر آن است که مراد از کتاب، قرآن است، پس معنا چنین می‌شود که "علم همه کتب، نزد ماست...". بنابراین، روشن است اسم اعظم یا علم کتاب، یکی از منابع امامان (ع) است. همچنین تمام هفتاد و دو حرف اسم اعظم، در کتاب است و امام (ع) نیز دارای کلّ علم کتاب است[۷].

در جوامع روایی، بابی با عنوان «اسم اللّه الأعظم» منعقد و روایات متعددی در آن نقل شده است. در برخی از دعاها نیز به آن تصریح یا اشاره شده است؛ مانند دعای سمات: ««اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ»»، دعای شب مبعث: بِاسْمِكَ الْعَظیمِ الاَعْظَمِ الاَجَلِّ الاَكْرَمِ و دعای سحر: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ أَسْمَائِكَ بِأَكْبَرِهَا».

آنچه از این روایات و روایات دیگر استفاده می‌شود آن است که: اولاً، اسم اعظم دارای حروف معدودی است و آن حروف نزد پیامبران در عددهایی تقسیم شده است و بالاترین عدد هفتاد و دو حرف نزد پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است؛ ثانیاً، تمام آن حروف برای پیامبران معلوم نگردیده است، بلکه یک حرف از آنها در علم غیب الهی و پنهان از دیگران بوده و خداوند متفرد به آن است[۸].

مراد از حروف اسم اعظم

در روایات، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و به تعبیر روایات حروف متعددی است. از برخی روایات به دست می‌‏آید هر یک از آن حروف نیز دایره وسیعی از علم و آگاهی را در بر می‌گیرد و دارای مدارج و مراحل صعودی متعددی هستند. علی بن محمد نوفلی از ابوالحسن صاحب العسکر امام هادی (ع) نقل می‌‏کند: «اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا»[۹]. در این روایت و روایات مشابه، اسم اعظم که همواره به صورت مفرد به کار رفته، شامل و دربرگیرنده بیش از هفتاد حرف شمرده شده است، گرچه حقیقت این اسم و حروف آن حقیقتاً بر ما پوشیده است، اما از ظاهر سخنان آگاهان به آن حقایق می‌‏توان استفاده نمود مجموعهٔ این حروف تشکیل دهندهٔ اسم اعظم هستند، لذا نباید تصور نمود مراد از اسم اعظم، صرفاً لفظ و یا یک کلمه‌ای همانند سایر کلمات رایج میان ماست، بلکه مراد حقیقت عظیمی است که حقایق متعددی را در بر می‌‏گیرد و یا به تعبیری واقعیت‌های متعددی تشکیل دهنده اسم اعظم الهی هستند.

توصیفات اسم اعظم که غالباً در ادعیه و مناجات ائمه اطهار (ع) بیان شده شهادت بر این امر می‌دهد. به عنوان نمونه اسم اعظم را نه صرفاً محیط بر آسمان‌ها و زمین، بلکه محیط بر ملکوت آسمان‌ها و زمین دانسته شده است: ««وَ أَسْأَلُك‏ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي هُوَ مُحِيطٌ بِمَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‏»»[۱۰] و یا کوچک ترین حرف آن اسم، بزرگ‌تر از آسمان‌ها و زمین‌ها و کوه‌ها و همهٔ مخلوقات الهی بیان شده است: «أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي أَصْغَرُ حَرْفٍ مِنْهُ أَعْظَمُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ الْجِبَالِ وَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْتَه‏»[۱۱].

از ویژگی‌های اسم اعظم، حتمیت اجابت خواسته‌ای است که به همراه آن خوانده شود: «وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي إِذَا سُئِلْتَ بِهِ كَانَ حَقّاً عَلَيْكَ أَنْ تُجِيب‏‏»[۱۲]. همچنین زنده نمودن اموات و شفاء دادن اکمه و ابرص توسط عیسی بن مریم (ع) به وسیلهٔ دو حرف از هفتاد و سه حروف اسم اعظم دانسته شده است[۱۳]. به عیسی دو حرف داده بودند که با آن مردگان را زنده می‌‌کرد و کور و برصی را شفاء می‌‌داد. طبق روایات، سلیمان با وجود علم و مُلک بزرگ و پرعظمتش تنها یک حرف از اسم اعظم را در اختیار داشت[۱۴]. آنچه به سلیمان داده بودند از امور عجیب، همانا نزد سلیمان یک حرف از اسم اعظم وجود داشت.

رابطهٔ اسم اعظم با اسماء حسنی الهی، با برتری اسم اعظم بر سایر اسماء حسنای الهی تبیین شده است:«وَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى كُلِّهَا حَتَّى انْتَهَى إِلَى اسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الَّذِي فَضَّلْتَهُ عَلَى جَمِيعِ أَسْمَائِكَ أَسْأَلُكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏‏‏»[۱۵].

به پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) هفتاد و دو حرف از اسم اعظم عطا گردیده است[۱۶] و ایشان برخوردار کامل از علم الکتاب طبق آیهٔ قرآن و روایات بیان شده‌اند[۱۷].

تعلیم اسم اعظم

روایات فراوانی اسم اعظم را قابل انتقال به دیگران می‌داند، پس چنین نیست که فقط هر شخصی که خود قابلیت معنوی و ایمانی آن را به دست آورد، خدا به‌ طور مستقیم آن را به وی عطا کند. در برخی روایات آمده است پیامبران (ع) به فرزندان و اوصیای خود، اسم اعظم را می‌آموختند[۱۸]. در روایتی، عمر‌ بن‌ حنظله می‌گوید: از امام باقر (ع) خواستم اسم اعظم را به من بیاموزد. فرمود: آیا توان آن را داری؟ گفتم بلی. سپس حالتی پیش آمد که خود از خواسته خویش منصرف شدم[۱۹]. روایات فراوانی نشان می‌دهد که در صدر اسلام، یادگیری اسم اعظم خواسته و آرزویی بزرگ بوده که برخی از همسران پیامبر (ص) و برخی از اصحاب امامان (ع) تقاضای آن را داشتند[۲۰]؛ البتّه در این روایات اشاره شده است که یادگیری اسم اعظم قابلیت و لیاقت می‌خواهد و اسم اعظم را به هرکسی نمی‌توان آموخت، بنابراین، اسم اعظم قابل انتقال به دیگران است، گرچه برخی افراد که تقاضای یادگیری آن را داشتند، وقتی به جهت عدم قابلیت خود با آثار آن مواجه می‌شدند، از خواسته خود صرف نظر می‌کردند[۲۱].

برخورداران از اسم اعظم

در روایات یکی از ویژگی‌های پیامبر (ص) و آل مطهرش (ع) بهره‌مندی کامل‌تر از اسم اعظم الهی بیان گردیده شده است. روایات در این نکته مشترکند که اسم اعظم پروردگار شامل هفتاد و سه حرف است و در این مطلب مشترکند که نصیب خاتم المرسلین (ص) و خاندان ایشان کامل‌تر از سایر انبیاء و اوصیاء آنهاست، یعنی بهره‌مندی از هفتاد و دو حرف، به ایشان عطا شده است [۲۲].

در احادیث، اعمال و رفتار خارق‌العادهٔ عیسی بن مریم (ع) که قرآن به آن اشاره دارد و همچنین واکنش آصف به درخواست سلیمان برای احضار تحت بلقیس ثمره و نتیجهٔ عطا شدن اسم اعظم به ایشان دانسته شده است [۲۳].

اسم اعظمی که در اختیار هر یک از انبیاء الهی بوده مناسب با مقتضای زمان و نیاز مردم، و وظایف و رسالتشان به ایشان تعلق می‏‌گرفته و هر اسمی اثر و نتایجی مخصوص به خود داشته که مناسب با شرائط هر پیامبری در اختیار او قرار می‏‌گرفته است[۲۴].[۲۵]

جایگاه اسم اعظم

مطابق ادبیات روایاتِ اسم اعظم، دو جایگاه برای اسم اعظم تصویر شده است:

  1. جایگاه علم الغیب که دسترسی به آن تنها مخصوص پروردگار است و به جز خداوند عزوجل، کسی دیگر امکان ره یافت به آن را ندارد.
  2. جایگاه علم الکتاب است که منشأ قدرت و علم گستردهٔ ائمه (ع)، امکان دسترسی ایشان به این جایگاه و بلکه إشراف به آن بیان شده است[۲۶].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حديث، ج۶ ص۲۷.
  2. «اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً كَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِيسَ حَتَّى صَيَّرَهُ إِلَى سُلَيْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِي أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۳۰، ح۳.
  3. «إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أُعْطِيَ حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِيَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِيَ إِبْرَاهِيمُ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِيَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أُعْطِيَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عشرون [عِشْرِينَ‏] حَرْفاً وَ إِنَّهُ جَمَعَ اللَّهُ ذَلِكَ لِمُحَمَّدٍ ص وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أَعْطَى اللَّهُ مُحَمَّداً ص اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ حَجَبَ عَنْهُ حَرْفاً وَاحِداً»؛ صفار، محمد بن حسن بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۸.
  4. «إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ الْمَكْتُوب»؛ صفار، محمد بن حسن، ‏بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۹.
  5. «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  6. «عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (ع)قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص»؛ کافی، ج۱، ص۲۲۹.
  7. ر.ک: غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، ص ۴۷۸ و ۴۷۹.
  8. مرتضوی‌نیا، محمد باقر، مقاله «اسم اعظم»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۲۵۸-۲۶۴.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۳.
  10. درخواست می‌کنم خدایا با نام بزرگ تو همان نامی که محیط به ملکوت آسمان‌ها و زمین است؛ الامان، ص۷۷؛ و ر.ک: البلد الامین، ص۴۲۵؛ مهج الدعوات، ص۸۶؛ البلد الامین، ص۴۲۵.
  11. می‌خوانم تو را با نام بزرگت که کوچک‌ترین از آن برتر از آسمانها و زمین‌ها و کوه‌ها است و هر آنچه تو خلق کرده‌ای؛ جمال الاسبوع، ص۲۵۱.
  12. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج۴، ص۴۵۳.
  13. بصائرالدرجات، ص۲۰۸، ح۳.
  14. بصائرالدرجات، ص۲۱۲، ح۱.
  15. وبه تمام نام‌های زیبا و نیکویت تا منتهی به اسم عظیم بزرگ‌تر تو می‌شود مسئلت می‌‌کنم همان اسمی که فضیلت دادی به آن بر همهٔ اسم هایت، می‌‌خوانم تو را به آنکه بر محمد و آلش درود بفرستی؛ مهج الدعوات ص۹۰.
  16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۱.
  17. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۲۶ ـ ۲۷.
  18. بحارالانوار، ج‌۱۱، ص‌۲۲۷، ۲۴۶.
  19. بحارالانوار، ج‌۲۷، ص‌۲۷ و رسائل توحيد، ص‌۷۳.
  20. البرهان، ج۴، ص۲۱۹؛ روح‌المعانى، مج‌۱۵، ج‌۲۸، ص‌۹۳ ـ‌ ۹۴؛ بحارالانوار، ج‌۹۰، ص‌۲۲۳، ۲۲۵، ۲۲۷، ۲۳۰.
  21. دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ج۳، ص۲۶۹ - ۲۷۰.
  22. الکافی ج۱، ص۲۳۰، ح۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰۸، ح۱، و ۲ ص۲۰۹، ح۴ و ۷ و ۶ و ۸، ص۲۱۲، ح۳؛ دلائل الامامة، ص۲۱۹.
  23. کافی ج۱ ص۲۳۰ ح۲ و ۳؛ دلائل الامامة ص۲۱۹؛ بصائر ص۲۱۲ ح۳، ص۲۰۸ ح۳ ص۲۰۹ ح۷ و ۸.
  24. ر.ک: کافی ج۱ ص۲۳۰ ح۲؛ بصائر ص۲۰۸ ح۳.
  25. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۲۵.
  26. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۲۵.