اقرار: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اقرار در قرآن]] - [[اقرار در فقه اسلامی]] - [[اقرار در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اقرار در قرآن]] - [[اقرار در فقه اسلامی]] - [[اقرار در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[اقرار]] از ماده "ق ـ ر ـ ر" و در لغت و عرف به معنای قرار دادن، [[ثابت]] کردن و اعتراف کردن است <ref>مفردات، ص ۶۶۲؛ لسان العرب، ج ۱۱، ص ۱۰۲، "قَرّ"؛ لغت نامه، ج ۲، ص ۲۶۷۱، "اقرار".</ref> و در اصطلاح [[فقه]] به معنایِ [[اخبار]] [[قطعی]] به وجود حقی به زیان خود <ref>الوسیله، ص ۲۸۳؛ منهاج الصالحین، خوئی، ج ۲، ص ۱۹۶؛ مغنی المحتاج، ج ۲، ص ۲۳۸.</ref> یا ثبوت حقی برای دیگران <ref>الفقه‌الاسلامی، ج ۸، ص۶۰۸۹؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۴۶.</ref> آمده است. به نظر برخی دیگر اقرار عبارت است از اِخبار قطعی به وجود حقی لازم به زیان خود یا [[نفی]] [[حق]] لازمی از خود یا به امری دیگر که این اخبار، حق یا حکمی را به ضرر خبر دهنده در پی دارد. <ref> تحریر الوسیلـه، ج ۲، ص ۴۳.</ref>
[[اقرار]] از ماده "ق ـ ر ـ ر" و در لغت و عرف به معنای قرار دادن، [[ثابت]] کردن و اعتراف کردن است <ref>مفردات، ص ۶۶۲؛ لسان العرب، ج ۱۱، ص ۱۰۲، "قَرّ"؛ لغت نامه، ج ۲، ص ۲۶۷۱، "اقرار".</ref> و در اصطلاح [[فقه]] به معنایِ [[اخبار]] [[قطعی]] به وجود حقی به زیان خود <ref>الوسیله، ص ۲۸۳؛ منهاج الصالحین، خوئی، ج ۲، ص ۱۹۶؛ مغنی المحتاج، ج ۲، ص ۲۳۸.</ref> یا ثبوت حقی برای دیگران <ref>الفقه‌الاسلامی، ج ۸، ص۶۰۸۹؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۴۶.</ref> آمده است. به نظر برخی دیگر اقرار عبارت است از اِخبار قطعی به وجود حقی لازم به زیان خود یا [[نفی]] [[حق]] لازمی از خود یا به امری دیگر که این اخبار، حق یا حکمی را به ضرر خبر دهنده در پی دارد. <ref> تحریر الوسیلـه، ج ۲، ص ۴۳.</ref>


اعتراف نیز به معنای اقرار است، با این تفاوت که در مفهوم اعتراف، [[معرفت]] و [[آگاهی]] نسبت به آنچه بدان اقرار می‌کند نهفته است؛ اما در اقرار نیست. برخی دیگر گفته‌اند: اعتراف همواره با زبان است؛ اما اقرار گاهی با زبان است و گاهی با غیر زبان. <ref>الفروق اللغویه، ص ۶۴ ـ ۶۵.</ref> مفهوم اقرار در [[قرآن]] با واژه‌ها و تعبیرات گوناگونی ذکر شده؛ از جمله:
اعتراف نیز به معنای اقرار است، با این تفاوت که در مفهوم اعتراف، [[معرفت]] و [[آگاهی]] نسبت به آنچه بدان اقرار می‌کند نهفته است؛ اما در اقرار نیست. برخی دیگر گفته‌اند: اعتراف همواره با زبان است؛ اما اقرار گاهی با زبان است و گاهی با غیر زبان. <ref>الفروق اللغویه، ص ۶۴ ـ ۶۵.</ref> مفهوم اقرار در [[قرآن]] با واژه‌ها و تعبیرات گوناگونی ذکر شده؛ از جمله:
#"اقرار" و مشتقات آن؛ مانند: {{متن قرآن| أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا}}<ref>« آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه‌هاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی می‌دهید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>.
#"اقرار" و مشتقات آن؛ مانند: {{متن قرآن| أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا}}<ref>«آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه‌هاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی می‌دهید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>.
#"اعتراف" و مشتقات آن؛ مانند: {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«آری، گناه خود را می‌پذیرند پس لعنت بر دوزخیان باد!» سوره ملک، آیه ۱۱.</ref>.
#"اعتراف" و مشتقات آن؛ مانند: {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«آری، گناه خود را می‌پذیرند پس لعنت بر دوزخیان باد!» سوره ملک، آیه ۱۱.</ref>.
#[[شهادت]] دادن به زیان خود؛ مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیامدند که آیات مرا برایتان می‌خواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار می‌دادند؟ می‌گویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی می‌دهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref>.
# [[شهادت]] دادن به زیان خود؛ مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیامدند که آیات مرا برایتان می‌خواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار می‌دادند؟ می‌گویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی می‌دهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref>.
#کلمه "بَلی" در پاسخ استفهام تقریری؛ مانند: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى}}<ref>« آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ}}<ref>«نزدیک است که بند بند آن (دوزخ) از خشم از هم جدا شود؛ هر گاه دسته‌ای را در آن درافکنند نگهبانانش از آنان می‌پرسند: آیا بیم‌دهنده‌ای نزدتان نیامده بود؟» سوره ملک، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ}}<ref>«می‌گویند: چرا، بیم‌دهنده‌ای نزد ما آمد اما ما دروغ شمردیم و گفتیم خداوند چیزی فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهی بزرگی نمی‌باشید» سوره ملک، آیه ۹.</ref>
# کلمه "بَلی" در پاسخ استفهام تقریری؛ مانند: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى}}<ref>«آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ}}<ref>«نزدیک است که بند بند آن (دوزخ) از خشم از هم جدا شود؛ هر گاه دسته‌ای را در آن درافکنند نگهبانانش از آنان می‌پرسند: آیا بیم‌دهنده‌ای نزدتان نیامده بود؟» سوره ملک، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ}}<ref>«می‌گویند: چرا، بیم‌دهنده‌ای نزد ما آمد اما ما دروغ شمردیم و گفتیم خداوند چیزی فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهی بزرگی نمی‌باشید» سوره ملک، آیه ۹.</ref>
#کلمه "عَلَیَّ" در برخی [[آیات]]؛ مانند: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref>
# کلمه "عَلَیَّ" در برخی [[آیات]]؛ مانند: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref>
در این آیات و مانند آن [[قرآن]] به برخی از مواردی که [[خداوند]] از [[بندگان]] خویش [[اقرار]] گرفته اشاره کرده است؛ مانند: اقرار گرفتن از آنها درباره [[ربوبیت]] خویش {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> و نیز اقرار گرفتن [[انسان‌ها]] از یکدیگر؛ مانند: اقرار گرفتن از [[ابراهیم]]{{ع}} در مورد شکستن بتها {{متن قرآن|قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ}}<ref>«گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کرده‌ای؟» سوره انبیاء، آیه ۶۲.</ref> و اعتراف آنان به [[حقوق]] غیر؛ مانند اقرار [[زلیخا]] به بی‌گناهی [[یوسف]] {{متن قرآن|قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام می‌خواستید حال و کارتان چه بود؟» سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref>؛ همچنین در آیاتی پرشمار از اعتراف و اقرار [[گناهکاران]] به خطای خویش درآخرت سخن به میان آمده {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref> و در آیاتی دیگر برخی مباحث [[فقهی]] اقرار و [[احکام]] و آثار آن [[یادآوری]] شده است.<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[ اقرار (مقاله)|مقاله «اقرار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>
در این آیات و مانند آن [[قرآن]] به برخی از مواردی که [[خداوند]] از [[بندگان]] خویش [[اقرار]] گرفته اشاره کرده است؛ مانند: اقرار گرفتن از آنها درباره [[ربوبیت]] خویش {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> و نیز اقرار گرفتن [[انسان‌ها]] از یکدیگر؛ مانند: اقرار گرفتن از [[ابراهیم]] {{ع}} در مورد شکستن بتها {{متن قرآن|قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ}}<ref>«گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کرده‌ای؟» سوره انبیاء، آیه ۶۲.</ref> و اعتراف آنان به [[حقوق]] غیر؛ مانند اقرار [[زلیخا]] به بی‌گناهی [[یوسف]] {{متن قرآن|قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام می‌خواستید حال و کارتان چه بود؟» سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref>؛ همچنین در آیاتی پرشمار از اعتراف و اقرار [[گناهکاران]] به خطای خویش درآخرت سخن به میان آمده {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref> و در آیاتی دیگر برخی مباحث [[فقهی]] اقرار و [[احکام]] و آثار آن [[یادآوری]] شده است.<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[اقرار (مقاله)|مقاله «اقرار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 140-141.</ref>


==پیشینه و موارد اقرار==
== پیشینه و موارد اقرار ==
=== اقرار کردن همه انسان‌ها به [[ربوبیت خداوند]]===
=== اقرار کردن همه انسان‌ها به [[ربوبیت خداوند]] ===
=== اقرار [[پیامبران]] و [[پیروان]] آنان به [[نبوت]] [[پیامبر]] بعدی===
=== اقرار [[پیامبران]] و [[پیروان]] آنان به [[نبوت]] [[پیامبر]] بعدی ===
=== اقرار [[بنی اسراییل]] به [[پیمان الهی]]===
=== اقرار [[بنی اسراییل]] به [[پیمان الهی]] ===
=== اقرار به بی گناهی [[یوسف]]{{ع}}===
=== اقرار به بی گناهی [[یوسف]] {{ع}} ===
=== [[اقرار]] [[مشرکان]] به [[توحید]] و [[ربوبیت خداوند]]===
=== [[اقرار]] [[مشرکان]] به [[توحید]] و [[ربوبیت خداوند]] ===
=== اقرار سرکشان و [[گناهکاران]] به [[گناه]] خود===
=== اقرار سرکشان و [[گناهکاران]] به [[گناه]] خود ===


==[[فقه]] و اقرار==
== [[فقه]] و اقرار ==


== ارکان اقرار==
== ارکان اقرار ==
اقرار دارای ۴ رکن است که هریک از این ارکان دارای شرایطی است:
اقرار دارای ۴ رکن است که هریک از این ارکان دارای شرایطی است:
=== "مقر"===
=== مقر ===
=== "مقرله"===
=== مقرله ===
=== "مقر به"===
=== مقر به ===
=== آنچه [[اقرار]] با آن تحقق پیدا می‌‌کند===
=== آنچه [[اقرار]] با آن تحقق پیدا می‌‌کند ===


==[[احکام]] اقرار==
== [[احکام]] اقرار ==
=== [[حکم تکلیفی]]===
=== [[حکم تکلیفی]] ===
=== [[حکم وضعی]]===
=== [[حکم وضعی]] ===


=== [[رجوع]] از اقرار===
=== [[رجوع]] از اقرار ===


=== اقرار کردن بر ضد غیر===
=== اقرار کردن بر ضد غیر ===


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[ اقرار (مقاله)|مقاله «اقرار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[اقرار (مقاله)|مقاله «اقرار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۸: خط ۴۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: مدخل]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:اقرار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۷

مقدمه

اقرار از ماده "ق ـ ر ـ ر" و در لغت و عرف به معنای قرار دادن، ثابت کردن و اعتراف کردن است [۱] و در اصطلاح فقه به معنایِ اخبار قطعی به وجود حقی به زیان خود [۲] یا ثبوت حقی برای دیگران [۳] آمده است. به نظر برخی دیگر اقرار عبارت است از اِخبار قطعی به وجود حقی لازم به زیان خود یا نفی حق لازمی از خود یا به امری دیگر که این اخبار، حق یا حکمی را به ضرر خبر دهنده در پی دارد. [۴]

اعتراف نیز به معنای اقرار است، با این تفاوت که در مفهوم اعتراف، معرفت و آگاهی نسبت به آنچه بدان اقرار می‌کند نهفته است؛ اما در اقرار نیست. برخی دیگر گفته‌اند: اعتراف همواره با زبان است؛ اما اقرار گاهی با زبان است و گاهی با غیر زبان. [۵] مفهوم اقرار در قرآن با واژه‌ها و تعبیرات گوناگونی ذکر شده؛ از جمله:

  1. "اقرار" و مشتقات آن؛ مانند: ﴿ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا[۶]؛ ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ[۷].
  2. "اعتراف" و مشتقات آن؛ مانند: ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸]، ﴿قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ[۹]، ﴿فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ[۱۰].
  3. شهادت دادن به زیان خود؛ مانند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۱۱]، ﴿يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ[۱۲].
  4. کلمه "بَلی" در پاسخ استفهام تقریری؛ مانند: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى[۱۳]؛ ﴿تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ[۱۴]، ﴿قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ[۱۵]
  5. کلمه "عَلَیَّ" در برخی آیات؛ مانند: ﴿وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ[۱۶]

در این آیات و مانند آن قرآن به برخی از مواردی که خداوند از بندگان خویش اقرار گرفته اشاره کرده است؛ مانند: اقرار گرفتن از آنها درباره ربوبیت خویش ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ[۱۷] و نیز اقرار گرفتن انسان‌ها از یکدیگر؛ مانند: اقرار گرفتن از ابراهیم (ع) در مورد شکستن بتها ﴿قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ[۱۸] و اعتراف آنان به حقوق غیر؛ مانند اقرار زلیخا به بی‌گناهی یوسف ﴿قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ[۱۹]؛ همچنین در آیاتی پرشمار از اعتراف و اقرار گناهکاران به خطای خویش درآخرت سخن به میان آمده ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۰] و در آیاتی دیگر برخی مباحث فقهی اقرار و احکام و آثار آن یادآوری شده است.[۲۱]

پیشینه و موارد اقرار

اقرار کردن همه انسان‌ها به ربوبیت خداوند

اقرار پیامبران و پیروان آنان به نبوت پیامبر بعدی

اقرار بنی اسراییل به پیمان الهی

اقرار به بی گناهی یوسف (ع)

اقرار مشرکان به توحید و ربوبیت خداوند

اقرار سرکشان و گناهکاران به گناه خود

فقه و اقرار

ارکان اقرار

اقرار دارای ۴ رکن است که هریک از این ارکان دارای شرایطی است:

مقر

مقرله

مقر به

آنچه اقرار با آن تحقق پیدا می‌‌کند

احکام اقرار

حکم تکلیفی

حکم وضعی

رجوع از اقرار

اقرار کردن بر ضد غیر

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص ۶۶۲؛ لسان العرب، ج ۱۱، ص ۱۰۲، "قَرّ"؛ لغت نامه، ج ۲، ص ۲۶۷۱، "اقرار".
  2. الوسیله، ص ۲۸۳؛ منهاج الصالحین، خوئی، ج ۲، ص ۱۹۶؛ مغنی المحتاج، ج ۲، ص ۲۳۸.
  3. الفقه‌الاسلامی، ج ۸، ص۶۰۸۹؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۴۶.
  4. تحریر الوسیلـه، ج ۲، ص ۴۳.
  5. الفروق اللغویه، ص ۶۴ ـ ۶۵.
  6. «آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.
  7. «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه‌هاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی می‌دهید» سوره بقره، آیه ۸۴.
  8. «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
  9. «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.
  10. «آری، گناه خود را می‌پذیرند پس لعنت بر دوزخیان باد!» سوره ملک، آیه ۱۱.
  11. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  12. «ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیامدند که آیات مرا برایتان می‌خواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار می‌دادند؟ می‌گویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی می‌دهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.
  13. «آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
  14. «نزدیک است که بند بند آن (دوزخ) از خشم از هم جدا شود؛ هر گاه دسته‌ای را در آن درافکنند نگهبانانش از آنان می‌پرسند: آیا بیم‌دهنده‌ای نزدتان نیامده بود؟» سوره ملک، آیه ۸.
  15. «می‌گویند: چرا، بیم‌دهنده‌ای نزد ما آمد اما ما دروغ شمردیم و گفتیم خداوند چیزی فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهی بزرگی نمی‌باشید» سوره ملک، آیه ۹.
  16. «و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.
  17. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
  18. «گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کرده‌ای؟» سوره انبیاء، آیه ۶۲.
  19. «(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام می‌خواستید حال و کارتان چه بود؟» سوره یوسف، آیه ۵۱.
  20. «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
  21. عبداللهی، حمیده، مقاله «اقرار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص 140-141.