هرثمة بن اعین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[هرثمة بن اعین در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
== آشنایی اجمالی ==
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[هرثمة بن اعین در تراجم و رجال]] - [[هرثمة بن اعین در تاریخ اسلامی]] - [[هرثمة بن اعین در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
برای دست‌یابی به چهره [[واقعی]] هرثمة بن اعین، به این گزارشات توجه کنید:
برای دست‌یابی به چهره [[واقعی]] هرثمة بن اعین، به این گزارشات توجه کنید:


سرگذشت هرثمة بن اعین از ابتدای [[خلافت عباسی]] تا پایان [[زندگی]]: وی یکی از عاملان و [[کارگزاران]] [[منصور عباسی]]، دومین [[خلیفه عباسی]] در [[خراسان]] بود که در [[سال ۱۶۸ هجری]] قمری، به [[دستور]] [[مهدی عباسی]]، به [[جنگ]] فردی به نام [[یاسین]] در [[موصل]] رفت و وی را [[شکست]] داد. [[هرثمه]] از فرماندهانی بود که به [[هارون]] نزدیک شده و از اطرافیان و طرفداران او به شمار می‌رفت و در جریان به [[خلافت]] رسیدن هارون، پس از [[مرگ]] [[هادی عباسی]]، به همراه [[یحیی بن خالد برمکی]] [[کوشش]] فراوان نمود. از این‌رو [[هارون‌الرشید]] او را به عنوان [[حاکم]] به [[آفریقا]] فرستاد. وی پس از ورود به منطقه، با [[یاران]] [[ابن جارود]] جنگ کرد و گروهی از آنان را کشت و ابن جارود را نیز دستگیر کرد و به [[بغداد]] فرستاد. در [[سال ۱۸۰ هجری]] قمری، هرثمه پس از ورود به قیروان در آنجا قصر بزرگی ساخت که در آن ایام بر سر زبان‌ها افتاد و باروی [[شهر]] طرابلس [[غرب]] را هم او بنا نمود. در [[سال ۱۸۷ هجری]] قمری، در پی [[شورش]] گروهی در [[مصر]] بر عامل خود [[اسحاق بن سلیمان]]، به [[فرمان]] هارون، هرثمه که در [[فلسطین]] [[حکومت]] داشت به دفع [[شورشیان]] پرداخت. در [[سال ۱۹۱ هجری]] قمری، هارون، [[علی بن عیسی بن ماهان]] را از حکومت خراسان [[عزل]] کرد و هرثمة بن اعین را به آنجا فرستاد. در [[سال ۱۹۳ هجری]] قمری، هرثمه برای جنگ با [[رافع بن لیث]] به [[سمرقند]] رفت. در [[سال ۱۹۶ هجری]] قمری، [[مأمون]]، هرثمه را با لشکری به طرف [[عراق]] فرستاد و نامه‌ای توسط او برای [[طاهر بن حسین]] روانه کرد. در این [[نامه]] مأمون به طاهر فرمان داده بود که منطقه را به هرثمه واگذار نماید و خود به سوی [[اهواز]] روانه شود. در این سال، بین [[سپاه]] [[امین]] و هرثمه [[جنگ]] شد و [[فرمانده سپاه]] [[امین]] - [[علی بن محمد بن عیسی]] -[[اسیر]] و به نزد [[مأمون]] فرستاده شد. در [[سال ۱۹۷ هجری]] قمری، [[طاهر]] و [[هرثمه]] پس از رسیدن به [[بغداد]]، [[شهر]] را محاصره کردند و در [[سال ۱۹۸ هجری]] قمری، هرثمه از طرف [[شرق]] بغداد وارد این شهر شد و [[سپاه]] امین را [[شکست]] داد. در [[سال ۲۰۰ هجری]] قمری، هرثمه [[کوفه]] را محاصره و جنگ را آغاز کرد. [[ابوالسرایا]] پس از فرار از کوفه به [[خوزستان]] رفت و در آنجا دستگیر شد، سپس در بغداد [[اعدام]] گردید. هنگامی که جریان ابوالسرایا پایان یافت و او در بغداد به امر [[حسن بن سهل]] کشته شد، هرثمه از آنجا که اختلاف‌هایی با حسن بن سهل [[برادر]] [[فضل بن سهل]]، [[وزیر]] مأمون داشت، بدون بازگشت به [[کاخ]] حسن بن سهل، از طریق [[نهروان]] عازم [[خراسان]] شد. با این که در بین راه نامه‌هایی از مأمون دریافت کرد که به [[شام]] یا [[حجاز]] برود، ولی او بی‌توجه به [[نامه‌ها]] راه خراسان را در پیش گرفت و پس از ورود به [[مرو]]، با اقدام‌هایی که پیشاپیش فضل بن سهل انجام داده بود، مأمون بر وی [[خشمگین]] شد و پس از سه [[روز]] [[حبس]]، سرانجام در [[محرم]] [[سال ۲۰۱ هجری]] قمری، در [[زندان]] [[وفات]] یافت<ref>تاریخ خلیفه، ص۳۸۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵۳؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۱۲۹؛ راویان امام رضا{{ع}} در مسندالرضا{{ع}} ص۵۰۴-۵۱۵؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، باب ۴۷، ص۵۰۷.</ref>.
سرگذشت هرثمة بن اعین از ابتدای [[خلافت عباسی]] تا پایان [[زندگی]]: وی یکی از عاملان و [[کارگزاران]] [[منصور عباسی]]، دومین [[خلیفه عباسی]] در [[خراسان]] بود که در سال ۱۶۸ هجری قمری، به [[دستور]] [[مهدی عباسی]]، به [[جنگ]] فردی به نام [[یاسین]] در [[موصل]] رفت و وی را [[شکست]] داد. [[هرثمه]] از فرماندهانی بود که به [[هارون]] نزدیک شده و از اطرافیان و طرفداران او به شمار می‌رفت و در جریان به [[خلافت]] رسیدن هارون، پس از [[مرگ]] [[هادی عباسی]]، به همراه [[یحیی بن خالد برمکی]] [[کوشش]] فراوان نمود. از این‌رو [[هارون‌الرشید]] او را به عنوان [[حاکم]] به [[آفریقا]] فرستاد. وی پس از ورود به منطقه، با [[یاران]] [[ابن جارود]] جنگ کرد و گروهی از آنان را کشت و ابن جارود را نیز دستگیر کرد و به [[بغداد]] فرستاد. در سال ۱۸۰ هجری قمری، هرثمه پس از ورود به قیروان در آنجا قصر بزرگی ساخت که در آن ایام بر سر زبان‌ها افتاد و باروی [[شهر]] طرابلس [[غرب]] را هم او بنا نمود. در سال ۱۸۷ هجری قمری، در پی [[شورش]] گروهی در [[مصر]] بر عامل خود [[اسحاق بن سلیمان]]، به [[فرمان]] هارون، هرثمه که در [[فلسطین]] [[حکومت]] داشت به دفع [[شورشیان]] پرداخت. در سال ۱۹۱ هجری قمری، هارون، [[علی بن عیسی بن ماهان]] را از حکومت خراسان [[عزل]] کرد و هرثمة بن اعین را به آنجا فرستاد. در سال ۱۹۳ هجری قمری، هرثمه برای جنگ با [[رافع بن لیث]] به [[سمرقند]] رفت. در سال ۱۹۶ هجری قمری، [[مأمون]]، هرثمه را با لشکری به طرف [[عراق]] فرستاد و نامه‌ای توسط او برای [[طاهر بن حسین]] روانه کرد. در این [[نامه]] مأمون به طاهر فرمان داده بود که منطقه را به هرثمه واگذار نماید و خود به سوی [[اهواز]] روانه شود. در این سال، بین [[سپاه]] [[امین]] و هرثمه [[جنگ]] شد و [[فرمانده سپاه]] [[امین]] - [[علی بن محمد بن عیسی]] -[[اسیر]] و به نزد [[مأمون]] فرستاده شد. در سال ۱۹۷ هجری قمری، [[طاهر]] و [[هرثمه]] پس از رسیدن به [[بغداد]]، [[شهر]] را محاصره کردند و در سال ۱۹۸ هجری قمری، هرثمه از طرف [[شرق]] بغداد وارد این شهر شد و [[سپاه]] امین را [[شکست]] داد. در سال ۲۰۰ هجری قمری، هرثمه [[کوفه]] را محاصره و جنگ را آغاز کرد. [[ابوالسرایا]] پس از فرار از کوفه به [[خوزستان]] رفت و در آنجا دستگیر شد، سپس در بغداد [[اعدام]] گردید. هنگامی که جریان ابوالسرایا پایان یافت و او در بغداد به امر [[حسن بن سهل]] کشته شد، هرثمه از آنجا که اختلاف‌هایی با حسن بن سهل [[برادر]] [[فضل بن سهل]]، [[وزیر]] مأمون داشت، بدون بازگشت به [[کاخ]] حسن بن سهل، از طریق [[نهروان]] عازم [[خراسان]] شد. با این که در بین راه نامه‌هایی از مأمون دریافت کرد که به [[شام]] یا [[حجاز]] برود، ولی او بی‌توجه به [[نامه‌ها]] راه خراسان را در پیش گرفت و پس از ورود به [[مرو]]، با اقدام‌هایی که پیشاپیش فضل بن سهل انجام داده بود، مأمون بر وی [[خشمگین]] شد و پس از سه [[روز]] [[حبس]]، سرانجام در [[محرم]] سال ۲۰۱ هجری قمری، در [[زندان]] [[وفات]] یافت<ref>تاریخ خلیفه، ص۳۸۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵۳؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۱۲۹؛ راویان امام رضا {{ع}} در مسندالرضا {{ع}} ص۵۰۴-۵۱۵؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۴۷، ص۵۰۷.</ref>.


[[منابع تاریخی]] آمدن هرثمه به مرو و کشته شدن وی را در زندان یادآور شده‌اند، با این حال، هیچ‌کدام به محل دقیق [[دفن]] وی اشاره نکرده‌اند. در این بین، تنها [[ابن قتیبه]] می‌گوید: «پس از آنکه هرثمه مدتی را در زندان گذراند، [[بدن]] مرده‌اش را در کیسه‌ای قرار داده و از زندان خارج نمودند و در محل خندقی که برای [[زندانیان]] در مرو قرار داشت، دفن گردید»<ref>المعارف، ص۲۱۹.</ref>.
[[منابع تاریخی]] آمدن هرثمه به مرو و کشته شدن وی را در زندان یادآور شده‌اند، با این حال، هیچ‌کدام به محل دقیق [[دفن]] وی اشاره نکرده‌اند. در این بین، تنها [[ابن قتیبه]] می‌گوید: «پس از آنکه هرثمه مدتی را در زندان گذراند، [[بدن]] مرده‌اش را در کیسه‌ای قرار داده و از زندان خارج نمودند و در محل خندقی که برای [[زندانیان]] در مرو قرار داشت، دفن گردید»<ref>المعارف، ص۲۱۹.</ref>.


برخی از منابع تاریخی هم چون [[عیون اخبار الرضا]]{{ع}}، وی را از [[یاران]] و [[راویان]] [[شهادت امام رضا]]{{ع}} دانسته‌اند: گزارش [[هرثمه]]، در جلد دوم، باب ۶۴ از صفحه ۶۰۲ تا صفحه ۶۱۳ آمده است که نحوه [[شهادت امام]]{{ع}} به وسیله انار و انگور زهرآلود و همچنین به [[مراسم]] تغسیل و [[تدفین]] [[امام]]{{ع}} اشاره شده است.
برخی از منابع تاریخی هم چون [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}}، وی را از [[یاران]] و [[راویان]] [[شهادت امام رضا]] {{ع}} دانسته‌اند: گزارش [[هرثمه]]، در جلد دوم، باب ۶۴ از صفحه ۶۰۲ تا صفحه ۶۱۳ آمده است که نحوه [[شهادت امام]] {{ع}} به وسیله انار و انگور زهرآلود و همچنین به [[مراسم]] تغسیل و [[تدفین]] [[امام]] {{ع}} اشاره شده است.


آنچه در [[تاریخ]] به ثبت رسیده این است که هرثمة بن اعین در [[سال ۲۰۰ هجری]] قمری، به [[دستور]] [[مأمون]] کشته شده است. همچنین همه مورخین سال ورود [[امام رضا]]{{ع}} به [[خراسان]] را [[سال ۲۰۱ هجری]] و سال [[شهادت]] ایشان را [[سال ۲۰۳ هجری]] قمری می‌دانند. بنابراین، با توجه به سال درگذشت هرثمه، و سال شهادت امام رضا{{ع}}، بدون هیچ تأملی می‌توان گفت که هرثمة بن اعین از [[یاران امام رضا]]{{ع}} نبوده (چه در [[مدینه]] و در خراسان)، او تقریباً ۳ سال [[قبل از هجرت]] امام رضا{{ع}} به خراسان، کشته شده بود و نمی‌توانسته شاهدی بر شهادت امام رضا{{ع}} در سال ۲۰۳هجری باشد.
آنچه در [[تاریخ]] به ثبت رسیده این است که هرثمة بن اعین در سال ۲۰۰ هجری قمری، به [[دستور]] [[مأمون]] کشته شده است. همچنین همه مورخین سال ورود [[امام رضا]] {{ع}} به [[خراسان]] را سال ۲۰۱ هجری و سال [[شهادت]] ایشان را سال ۲۰۳ هجری قمری می‌دانند. بنابراین، با توجه به سال درگذشت هرثمه، و سال شهادت امام رضا {{ع}}، بدون هیچ تأملی می‌توان گفت که هرثمة بن اعین از [[یاران امام رضا]] {{ع}} نبوده (چه در [[مدینه]] و در خراسان)، او تقریباً ۳ سال [[قبل از هجرت]] امام رضا {{ع}} به خراسان، کشته شده بود و نمی‌توانسته شاهدی بر شهادت امام رضا {{ع}} در سال ۲۰۳هجری باشد.


[[علی اکبر]] مروج می‌گوید: «[[شایسته]] است که در این [[مقام]]، شهادت [[حضرت رضا]]{{ع}} را از [[اباصلت]] ذکر کنیم نه از هرثمة بن اعین؛ زیرا هرثمه از کارکنان و طرفداران [[هارون]] و مأمون بوده است و شرح حالش در [[دولت عباسی]] مضبوط است و بالاخره مأمون بر وی غضبناک شد و در سال ۲۰۰ هجری قمری که دو با سه سال تقریباً قبل از شهادت [[حضرت]] بوده، کشته شد؛ چنانکه در کتب تاریخ مذکور است. از جمله در [[حبیب]] السیر و در کتاب مجمل فصیحی، کشته شدن هرثمه را در سال ۲۰۱ هجری قمری ذکر کرده و در تاریخ [[یعقوبی]] که قبل از سنه سیصد نوشته شد، گوید: در سال ۲۰۱ هجری قمری، مأمون بر هرثمة خشمناک گردید و او را [[حبس]] کرد و او سه [[روز]] در حبس بود تا بمرد. و نیز کشته شدن هرثمه صحیح است؛ به جهت این که حضرت رضا{{ع}} از کشته شدن هرثمه خبر داده بود، چنانکه در [[عیون اخبار الرضا]]{{ع}} از [[موسی بن هارون]] [[روایت]] شده: دیدم [[حضرت رضا]]{{ع}} در [[مدینه]] نگاهی به هرثمة بن اعین نمود و فرمودند: گویا می‌بینم همین [[هرثمه]] را به [[مرو]] برده و گردنش را زده‌اند و چنان شد که فرموده بود<ref>کرامات الرضویه، به نقل از عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، باب ۴۷، ص۵۰۷.</ref>.
[[علی اکبر]] مروج می‌گوید: «[[شایسته]] است که در این [[مقام]]، شهادت [[حضرت رضا]] {{ع}} را از [[اباصلت]] ذکر کنیم نه از هرثمة بن اعین؛ زیرا هرثمه از کارکنان و طرفداران [[هارون]] و مأمون بوده است و شرح حالش در [[دولت عباسی]] مضبوط است و بالاخره مأمون بر وی غضبناک شد و در سال ۲۰۰ هجری قمری که دو با سه سال تقریباً قبل از شهادت [[حضرت]] بوده، کشته شد؛ چنانکه در کتب تاریخ مذکور است. از جمله در [[حبیب]] السیر و در کتاب مجمل فصیحی، کشته شدن هرثمه را در سال ۲۰۱ هجری قمری ذکر کرده و در [[تاریخ یعقوبی]] که قبل از سنه سیصد نوشته شد، گوید: در سال ۲۰۱ هجری قمری، مأمون بر هرثمة خشمناک گردید و او را [[حبس]] کرد و او سه [[روز]] در حبس بود تا بمرد. و نیز کشته شدن هرثمه صحیح است؛ به جهت این که حضرت رضا {{ع}} از کشته شدن هرثمه خبر داده بود، چنانکه در [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} از [[موسی بن هارون]] [[روایت]] شده: دیدم [[حضرت رضا]] {{ع}} در [[مدینه]] نگاهی به هرثمة بن اعین نمود و فرمودند: گویا می‌بینم همین [[هرثمه]] را به [[مرو]] برده و گردنش را زده‌اند و چنان شد که فرموده بود<ref>کرامات الرضویه، به نقل از عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۴۷، ص۵۰۷.</ref>.


[[علامه]] ممقانی نیز آورده است که «.... [[اهل]] [[تاریخ]]، هرثمه را از [[فرماندهان]] [[مأمون]] به شمار آورده‌اند و تصریح کرده‌اند که او به [[فرمان]] [[حسن بن سهل]] با [[محمد بن محمد بن زید]] جنگید و وی را پس از [[اسیر]] نمودن به نزد مأمون فرستاد و به زهر مأمون به [[قتل]] رسید»<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۹۱.</ref>.
[[علامه]] ممقانی نیز آورده است که «.... [[اهل]] [[تاریخ]]، هرثمه را از [[فرماندهان]] [[مأمون]] به شمار آورده‌اند و تصریح کرده‌اند که او به [[فرمان]] [[حسن بن سهل]] با [[محمد بن محمد بن زید]] جنگید و وی را پس از [[اسیر]] نمودن به نزد مأمون فرستاد و به زهر مأمون به [[قتل]] رسید»<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۹۱.</ref>.


برخی او را خواجه مراد دانسته‌اند:
برخی او را خواجه مراد دانسته‌اند:
بنای آرامگاهی در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی [[مشهد]]، در دامنه [[کوه]] و در کنار چشمه آبی قرار دارد. بنا شامل تعدادی اتاق، [[مقبره]]، گنبد مخروطی شکل و دو مناره است. در داخل اتاق اصلی آینه‌کاری‌های [[زیبایی]] دیده می‌شود و بر طلیعه آن این عبارت نوشته شده است: «مقبره [[شریف]] هرثمة بن اعین، مشهور به خواجه مراد، [[راوی]] [[شهادت]] حضرت رضا{{ع}} که در سنه ۲۱۰ [[هجری قمری]] [[وفات]] یافته است».
بنای آرامگاهی در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی [[مشهد]]، در دامنه [[کوه]] و در کنار چشمه آبی قرار دارد. بنا شامل تعدادی اتاق، [[مقبره]]، گنبد مخروطی شکل و دو مناره است. در داخل اتاق اصلی آینه‌کاری‌های [[زیبایی]] دیده می‌شود و بر طلیعه آن این عبارت نوشته شده است: «مقبره [[شریف]] هرثمة بن اعین، مشهور به خواجه مراد، [[راوی]] [[شهادت]] حضرت رضا {{ع}} که در سنه ۲۱۰ [[هجری قمری]] [[وفات]] یافته است».


محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع‌الشمس به تاریخ ۱۳۰۳ هجری قمری برابر با ۱۲۶۱ [[هجری شمسی]]، می‌گوید: «در نیم فرسخی [[قلعه]] [[خواجه]] [[اباصلت]]، در طرف جنوب، قبرخواجه مراد است و [[مردم]] به [[زیارت]] آن [[مزار]] می‌روند و نذرها می‌دهند و حوایج ایشان برآورده می‌شود. این [[قبر]] در دره‌ای در کمرکوهی واقع است. [[تکلف]] و بنایی ندارد، جز اتاق محقری که از سنگ بر روی قبر ساخته‌اند. چند درخت بلند در اینجا هست، اما بدون وجود آب، و اگر کسی در اینجا محتاج به آب شود، باید برود به دره‌ای که در پشت این دره واقع است و پس از طی سه هزار قدم به چشمه کوچکی می‌رسد که چند درخت نیز در حوالی آن می‌باشد»<ref>مطلع الشمس، ج۲.</ref>.
محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع‌الشمس به تاریخ ۱۳۰۳ هجری قمری برابر با ۱۲۶۱ [[هجری شمسی]]، می‌گوید: «در نیم فرسخی [[قلعه]] [[خواجه]] [[اباصلت]]، در طرف جنوب، قبرخواجه مراد است و [[مردم]] به [[زیارت]] آن [[مزار]] می‌روند و نذرها می‌دهند و حوایج ایشان برآورده می‌شود. این [[قبر]] در دره‌ای در کمرکوهی واقع است. [[تکلف]] و بنایی ندارد، جز اتاق محقری که از سنگ بر روی قبر ساخته‌اند. چند درخت بلند در اینجا هست، اما بدون وجود آب، و اگر کسی در اینجا محتاج به آب شود، باید برود به دره‌ای که در پشت این دره واقع است و پس از طی سه هزار قدم به چشمه کوچکی می‌رسد که چند درخت نیز در حوالی آن می‌باشد»<ref>مطلع الشمس، ج۲.</ref>.
مرحوم حاج [[شیخ عباس قمی]] در کتاب تحفة الطوسیه که آن را در [[سال ۱۳۳۶ هجری]] قمری برابر با ۱۲۹۴ [[هجری شمسی]] نگاشته، می‌گوید: «.... و قریب نیم فرسخی [[خواجه]] [[اباصلت]]، [[قبر]] خواجه مراد است که [[مردم]] به [[زیارت]] او بسیار می‌روند و گوسفند [[نذری]] می‌برند»<ref>به نقل از: تحفة الطوسیه.</ref>.
مرحوم حاج [[شیخ عباس قمی]] در کتاب تحفة الطوسیه که آن را در سال ۱۳۳۶ هجری قمری برابر با ۱۲۹۴ [[هجری شمسی]] نگاشته، می‌گوید: «.... و قریب نیم فرسخی [[خواجه]] [[اباصلت]]، [[قبر]] خواجه مراد است که [[مردم]] به [[زیارت]] او بسیار می‌روند و گوسفند [[نذری]] می‌برند»<ref>به نقل از: تحفة الطوسیه.</ref>.


از سخنان این دو [[شاهد]] معتبر، نتیجه‌ای که به دست می‌آید این است که از [[سال ۱۲۶۱ هجری]] شمسی وجود قبری به نام خواجه مراد حتمی بوده است، ولی هیچ گزارشی از [[مزار]] هرثمة بن اعین و عبارت [[نصب]] شده بر طلیعه مزار خواجه مراد داده نمی‌شود.
از سخنان این دو [[شاهد]] معتبر، نتیجه‌ای که به دست می‌آید این است که از سال ۱۲۶۱ هجری شمسی وجود قبری به نام خواجه مراد حتمی بوده است، ولی هیچ گزارشی از [[مزار]] هرثمة بن اعین و عبارت [[نصب]] شده بر طلیعه مزار خواجه مراد داده نمی‌شود.
[[محمّد]] احتشام کاویانیان در کتاب شمس‌الشموس یا انیس‌النفوس می‌گوید: «در [[سال ۱۳۰۳ هجری]] شمسی [[سید]] [[محسن]] [[طلبه]]، که [[اهل]] قائنات و ملای قریه طرق بود، مرحوم [[آیت اللّه]] میرزا محمّد آقازاده [[خراسانی]] و [[حجت]] [[اسلام]] شیخ [[فاضل]] بسطامی و حاج سید [[علی]] سید العراقین را برای صرف ناهار به قریه طرق [[دعوت]] کرده بودند. در سر سفره ناهار نسبت به خواجه مراد صحبت به میان آمد. مرحوم آقازاده از سید محسن [[هویت]] خواجه مراد را استعلام فرمودند؛ او پاسخ داد: شنیده‌ام خواجه مراد، هرثمة بن اعین است. همان [[روز]] عصر، با [[راهنمایی]] سید محسن، همگی به مزار خواجه مراد رفتیم. در سینه‌کش [[کوه]]، مزاری با بقعه محقری دیده شد. در نزدیک مزار چشمه‌ای بود که چند درخت کهن را مشروب می‌کرد. در آن [[تاریخ]]، در مزار مزبور، کاشی‌هایی که به نام هرثمة بن اعین باشد، نصب نبود، آن کاشی‌ها را بعد از مراجعت ما به [[شهر]]، سید محسن یا دیگری، روی [[تصور]] خود تهیه و نصب نموده، به همین جهت اخیراً به [[مدفن]] هرثمة بن اعین اشتهار یافته است. به نظر می‌رسد خواجه مراد، پیر [[زاهد]] مورد توجه [[زمان]] خود بوده و اصل هویت او مجهول است. چون هرثمة بن اعین در [[زندان]] [[مرو]] کشته شده، خیلی بعید به نظر می‌رسد، جنازه او را از مرو به اینجا آورده و در [[کوه]] قریه طرق [[دفن]] نموده باشند»<ref>به نقل از: شمس‌الشموس.</ref>.
[[محمّد احتشام کاویانیان]] در کتاب شمس‌الشموس یا انیس‌النفوس می‌گوید: «در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی [[سید]] [[محسن]] [[طلبه]]، که [[اهل]] قائنات و ملای قریه طرق بود، مرحوم [[آیت اللّه]] میرزا [[محمّد آقازاده خراسانی]] و [[حجت]] [[اسلام]] شیخ [[فاضل بسطامی]] و حاج [[سید علی سید العراقین]] را برای صرف ناهار به قریه طرق [[دعوت]] کرده بودند. در سر سفره ناهار نسبت به خواجه مراد صحبت به میان آمد. مرحوم آقازاده از سید محسن [[هویت]] خواجه مراد را استعلام فرمودند؛ او پاسخ داد: شنیده‌ام خواجه مراد، هرثمة بن اعین است. همان [[روز]] عصر، با [[راهنمایی]] سید محسن، همگی به مزار خواجه مراد رفتیم. در سینه‌کش [[کوه]]، مزاری با بقعه محقری دیده شد. در نزدیک مزار چشمه‌ای بود که چند درخت کهن را مشروب می‌کرد. در آن [[تاریخ]]، در مزار مزبور، کاشی‌هایی که به نام هرثمة بن اعین باشد، نصب نبود، آن کاشی‌ها را بعد از مراجعت ما به [[شهر]]، سید محسن یا دیگری، روی [[تصور]] خود تهیه و نصب نموده، به همین جهت اخیراً به [[مدفن]] هرثمة بن اعین اشتهار یافته است. به نظر می‌رسد خواجه مراد، پیر [[زاهد]] مورد توجه [[زمان]] خود بوده و اصل هویت او مجهول است. چون هرثمة بن اعین در [[زندان]] [[مرو]] کشته شده، خیلی بعید به نظر می‌رسد، جنازه او را از مرو به اینجا آورده و در [[کوه]] قریه طرق [[دفن]] نموده باشند»<ref>به نقل از: شمس‌الشموس.</ref>.


مرحوم [[علی اکبر]] مروّج، در کتاب [[کرامات]] رضویه به [[سال ۱۳۸۱ هجری]] قمری، برابر با ۱۳۳۹ [[هجری شمسی]] می‌گوید: «قبری که تقریباً نیم فرسخ از [[قبر]] [[اباصلت]] دور است و پهلوی کوه واقع شده است و برخی از [[نادانان]] نسبت به [[هرثمة]] داده‌اند و چند سالی است که بر سر در [[قبه]] آنجا، بیجا هرثمة بن [[اعین]] نوشته‌اند، و بعضی نسبت [[دروغ]] به این حقیر داده که مروج چنین گفته است و حال آنکه نسبت قبر به هرثمة و این که حقیر چنین گفته‌ام هر دو بی‌پایه و اصل است. بلکه معروف است که اینجا قبر خواجه مراد است و بسیاری از [[مردم]] به خصوص اهالی قریه‌های اطراف هر سال به [[زیارت]] آنجا می‌روند و نذورات و [[خیرات]] می‌نمایند و بسا بشود که به [[حاجات]] خود برسند، لکن ما تاکنون احوالش را در جایی ندیده و نشنیده‌ایم و ندانستیم او چه کسی و در چه زمانی بوده است. و [[اللّه]] [[اعلم]]»<ref>به نقل از: کرامات رضویه.</ref>.
مرحوم [[علی اکبر]] مروّج، در کتاب [[کرامات]] رضویه به سال ۱۳۸۱ هجری قمری، برابر با ۱۳۳۹ [[هجری شمسی]] می‌گوید: «قبری که تقریباً نیم فرسخ از [[قبر]] [[اباصلت]] دور است و پهلوی کوه واقع شده است و برخی از [[نادانان]] نسبت به [[هرثمة]] داده‌اند و چند سالی است که بر سر در [[قبه]] آنجا، بیجا هرثمة بن [[اعین]] نوشته‌اند، و بعضی نسبت [[دروغ]] به این حقیر داده که مروج چنین گفته است و حال آنکه نسبت قبر به هرثمة و این که حقیر چنین گفته‌ام هر دو بی‌پایه و اصل است. بلکه معروف است که اینجا قبر خواجه مراد است و بسیاری از [[مردم]] به خصوص اهالی قریه‌های اطراف هر سال به [[زیارت]] آنجا می‌روند و نذورات و [[خیرات]] می‌نمایند و بسا بشود که به [[حاجات]] خود برسند، لکن ما تاکنون احوالش را در جایی ندیده و نشنیده‌ایم و ندانستیم او چه کسی و در چه زمانی بوده است. و [[اللّه]] [[اعلم]]»<ref>به نقل از: کرامات رضویه.</ref>.


'''نتیجه''':
'''نتیجه''':
با توجه به شواهد [[تاریخی]] سرگذشت و [[زمان]] کشته شدن هرثمة بن أعین و همچنین گواهانی که از قبر خواجه مراد دیدن کرده‌اند، باید گفت که به هیچ عنوان این [[شخصیت]]، خواجه مراد نبوده و اصلاً از [[یاران امام رضا]]{{ع}} محسوب نمی‌شده و به هیچ‌وجه نمی‌توانسته [[شاهد]] ماجرای [[شهادت امام رضا]]{{ع}} بوده باشد. این که [[مزار]] خواجه مراد، به هرثمة نسبت داده شده، بی‌اساس و روایاتی که از هرثمة بن اعین بیان شده بی‌اعتبار است. احتمالاً «حاج کربلایی محمّدعلی [[درویش]]، ملقّب به [[نور]] علیشاه، که از خیّرین و از افراد بانفوذ [[مشهد]] بوده، به هزینه شخصی خود، بعد از بازسازی مزار [[خواجه]] اباصلت، مزار خواجه مراد را نیز بازسازی کرد و بدون توجه به گزارشات تاریخی، به احتمال این که این دو شخصیت که در نزدیکی یکدیگر مدفون هستند، هر دو از یاران امام رضا{{ع}} می‌باشند، نام هرثمة بن اعین را بر [[مزار]] خواجه مراد نهاده، و آن را تحت [[مراقبت]] و [[حفاظت]] خود قرار داده است.


[[شایسته]] است با توجه به [[روایت]] [[اباصلت هروی]] که با [[سلسله]] سندی فوق‌العاده محکم و [[قوی]] آن را [[مرحوم صدوق]] نقل می‌کند، جریان [[شهادت]] [[حضرت]] [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} روایت شود و از [[ترویج]] و بیان [[روایات]] و گزارش‌های غیر قابل اعتمادی هم چون روایت هرثمة بن اعین، جلوگیری گردد. دیگر آنکه نهادهای تفریحی و زیارتی، با واکاوی هر چه بیشتر، مانع به رسمیت شناختن بقاع و اماکن مشکوک و غیر [[یقینی]] شوند<ref>به نقل از: مزارات خراسان.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۸۰۶.</ref>
با توجه به شواهد [[تاریخی]] سرگذشت و [[زمان]] کشته شدن هرثمة بن أعین و همچنین گواهانی که از قبر خواجه مراد دیدن کرده‌اند، باید گفت که به هیچ عنوان این [[شخصیت]]، خواجه مراد نبوده و اصلاً از [[یاران امام رضا]] {{ع}} محسوب نمی‌شده و به هیچ‌وجه نمی‌توانسته [[شاهد]] ماجرای [[شهادت امام رضا]] {{ع}} بوده باشد. این که [[مزار]] خواجه مراد، به هرثمة نسبت داده شده، بی‌اساس و روایاتی که از هرثمة بن اعین بیان شده بی‌اعتبار است. احتمالاً «حاج کربلایی محمّدعلی [[درویش]]، ملقّب به [[نور]] علیشاه، که از خیّرین و از افراد بانفوذ [[مشهد]] بوده، به هزینه شخصی خود، بعد از بازسازی مزار [[خواجه]] اباصلت، مزار خواجه مراد را نیز بازسازی کرد و بدون توجه به گزارشات تاریخی، به احتمال این که این دو شخصیت که در نزدیکی یکدیگر مدفون هستند، هر دو از یاران امام رضا {{ع}} می‌باشند، نام هرثمة بن اعین را بر [[مزار]] خواجه مراد نهاده، و آن را تحت [[مراقبت]] و [[حفاظت]] خود قرار داده است.


== جستارهای وابسته ==
[[شایسته]] است با توجه به [[روایت]] [[اباصلت هروی]] که با [[سلسله]] سندی فوق‌العاده محکم و [[قوی]] آن را [[مرحوم صدوق]] نقل می‌کند، جریان [[شهادت]] [[حضرت]] [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} روایت شود و از [[ترویج]] و بیان [[روایات]] و گزارش‌های غیر قابل اعتمادی هم چون روایت هرثمة بن اعین، جلوگیری گردد. دیگر آنکه نهادهای تفریحی و زیارتی، با واکاوی هر چه بیشتر، مانع به رسمیت شناختن بقاع و اماکن مشکوک و غیر [[یقینی]] شوند<ref>به نقل از: مزارات خراسان.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۸۰۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۵: خط ۴۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:هرثمة بن اعین]]
[[رده:دشمنان اهل بیت]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۳

آشنایی اجمالی

برای دست‌یابی به چهره واقعی هرثمة بن اعین، به این گزارشات توجه کنید:

سرگذشت هرثمة بن اعین از ابتدای خلافت عباسی تا پایان زندگی: وی یکی از عاملان و کارگزاران منصور عباسی، دومین خلیفه عباسی در خراسان بود که در سال ۱۶۸ هجری قمری، به دستور مهدی عباسی، به جنگ فردی به نام یاسین در موصل رفت و وی را شکست داد. هرثمه از فرماندهانی بود که به هارون نزدیک شده و از اطرافیان و طرفداران او به شمار می‌رفت و در جریان به خلافت رسیدن هارون، پس از مرگ هادی عباسی، به همراه یحیی بن خالد برمکی کوشش فراوان نمود. از این‌رو هارون‌الرشید او را به عنوان حاکم به آفریقا فرستاد. وی پس از ورود به منطقه، با یاران ابن جارود جنگ کرد و گروهی از آنان را کشت و ابن جارود را نیز دستگیر کرد و به بغداد فرستاد. در سال ۱۸۰ هجری قمری، هرثمه پس از ورود به قیروان در آنجا قصر بزرگی ساخت که در آن ایام بر سر زبان‌ها افتاد و باروی شهر طرابلس غرب را هم او بنا نمود. در سال ۱۸۷ هجری قمری، در پی شورش گروهی در مصر بر عامل خود اسحاق بن سلیمان، به فرمان هارون، هرثمه که در فلسطین حکومت داشت به دفع شورشیان پرداخت. در سال ۱۹۱ هجری قمری، هارون، علی بن عیسی بن ماهان را از حکومت خراسان عزل کرد و هرثمة بن اعین را به آنجا فرستاد. در سال ۱۹۳ هجری قمری، هرثمه برای جنگ با رافع بن لیث به سمرقند رفت. در سال ۱۹۶ هجری قمری، مأمون، هرثمه را با لشکری به طرف عراق فرستاد و نامه‌ای توسط او برای طاهر بن حسین روانه کرد. در این نامه مأمون به طاهر فرمان داده بود که منطقه را به هرثمه واگذار نماید و خود به سوی اهواز روانه شود. در این سال، بین سپاه امین و هرثمه جنگ شد و فرمانده سپاه امین - علی بن محمد بن عیسی -اسیر و به نزد مأمون فرستاده شد. در سال ۱۹۷ هجری قمری، طاهر و هرثمه پس از رسیدن به بغداد، شهر را محاصره کردند و در سال ۱۹۸ هجری قمری، هرثمه از طرف شرق بغداد وارد این شهر شد و سپاه امین را شکست داد. در سال ۲۰۰ هجری قمری، هرثمه کوفه را محاصره و جنگ را آغاز کرد. ابوالسرایا پس از فرار از کوفه به خوزستان رفت و در آنجا دستگیر شد، سپس در بغداد اعدام گردید. هنگامی که جریان ابوالسرایا پایان یافت و او در بغداد به امر حسن بن سهل کشته شد، هرثمه از آنجا که اختلاف‌هایی با حسن بن سهل برادر فضل بن سهل، وزیر مأمون داشت، بدون بازگشت به کاخ حسن بن سهل، از طریق نهروان عازم خراسان شد. با این که در بین راه نامه‌هایی از مأمون دریافت کرد که به شام یا حجاز برود، ولی او بی‌توجه به نامه‌ها راه خراسان را در پیش گرفت و پس از ورود به مرو، با اقدام‌هایی که پیشاپیش فضل بن سهل انجام داده بود، مأمون بر وی خشمگین شد و پس از سه روز حبس، سرانجام در محرم سال ۲۰۱ هجری قمری، در زندان وفات یافت[۱].

منابع تاریخی آمدن هرثمه به مرو و کشته شدن وی را در زندان یادآور شده‌اند، با این حال، هیچ‌کدام به محل دقیق دفن وی اشاره نکرده‌اند. در این بین، تنها ابن قتیبه می‌گوید: «پس از آنکه هرثمه مدتی را در زندان گذراند، بدن مرده‌اش را در کیسه‌ای قرار داده و از زندان خارج نمودند و در محل خندقی که برای زندانیان در مرو قرار داشت، دفن گردید»[۲].

برخی از منابع تاریخی هم چون عیون اخبار الرضا (ع)، وی را از یاران و راویان شهادت امام رضا (ع) دانسته‌اند: گزارش هرثمه، در جلد دوم، باب ۶۴ از صفحه ۶۰۲ تا صفحه ۶۱۳ آمده است که نحوه شهادت امام (ع) به وسیله انار و انگور زهرآلود و همچنین به مراسم تغسیل و تدفین امام (ع) اشاره شده است.

آنچه در تاریخ به ثبت رسیده این است که هرثمة بن اعین در سال ۲۰۰ هجری قمری، به دستور مأمون کشته شده است. همچنین همه مورخین سال ورود امام رضا (ع) به خراسان را سال ۲۰۱ هجری و سال شهادت ایشان را سال ۲۰۳ هجری قمری می‌دانند. بنابراین، با توجه به سال درگذشت هرثمه، و سال شهادت امام رضا (ع)، بدون هیچ تأملی می‌توان گفت که هرثمة بن اعین از یاران امام رضا (ع) نبوده (چه در مدینه و در خراسان)، او تقریباً ۳ سال قبل از هجرت امام رضا (ع) به خراسان، کشته شده بود و نمی‌توانسته شاهدی بر شهادت امام رضا (ع) در سال ۲۰۳هجری باشد.

علی اکبر مروج می‌گوید: «شایسته است که در این مقام، شهادت حضرت رضا (ع) را از اباصلت ذکر کنیم نه از هرثمة بن اعین؛ زیرا هرثمه از کارکنان و طرفداران هارون و مأمون بوده است و شرح حالش در دولت عباسی مضبوط است و بالاخره مأمون بر وی غضبناک شد و در سال ۲۰۰ هجری قمری که دو با سه سال تقریباً قبل از شهادت حضرت بوده، کشته شد؛ چنانکه در کتب تاریخ مذکور است. از جمله در حبیب السیر و در کتاب مجمل فصیحی، کشته شدن هرثمه را در سال ۲۰۱ هجری قمری ذکر کرده و در تاریخ یعقوبی که قبل از سنه سیصد نوشته شد، گوید: در سال ۲۰۱ هجری قمری، مأمون بر هرثمة خشمناک گردید و او را حبس کرد و او سه روز در حبس بود تا بمرد. و نیز کشته شدن هرثمه صحیح است؛ به جهت این که حضرت رضا (ع) از کشته شدن هرثمه خبر داده بود، چنانکه در عیون اخبار الرضا (ع) از موسی بن هارون روایت شده: دیدم حضرت رضا (ع) در مدینه نگاهی به هرثمة بن اعین نمود و فرمودند: گویا می‌بینم همین هرثمه را به مرو برده و گردنش را زده‌اند و چنان شد که فرموده بود[۳].

علامه ممقانی نیز آورده است که «.... اهل تاریخ، هرثمه را از فرماندهان مأمون به شمار آورده‌اند و تصریح کرده‌اند که او به فرمان حسن بن سهل با محمد بن محمد بن زید جنگید و وی را پس از اسیر نمودن به نزد مأمون فرستاد و به زهر مأمون به قتل رسید»[۴].

برخی او را خواجه مراد دانسته‌اند: بنای آرامگاهی در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی مشهد، در دامنه کوه و در کنار چشمه آبی قرار دارد. بنا شامل تعدادی اتاق، مقبره، گنبد مخروطی شکل و دو مناره است. در داخل اتاق اصلی آینه‌کاری‌های زیبایی دیده می‌شود و بر طلیعه آن این عبارت نوشته شده است: «مقبره شریف هرثمة بن اعین، مشهور به خواجه مراد، راوی شهادت حضرت رضا (ع) که در سنه ۲۱۰ هجری قمری وفات یافته است».

محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع‌الشمس به تاریخ ۱۳۰۳ هجری قمری برابر با ۱۲۶۱ هجری شمسی، می‌گوید: «در نیم فرسخی قلعه خواجه اباصلت، در طرف جنوب، قبرخواجه مراد است و مردم به زیارت آن مزار می‌روند و نذرها می‌دهند و حوایج ایشان برآورده می‌شود. این قبر در دره‌ای در کمرکوهی واقع است. تکلف و بنایی ندارد، جز اتاق محقری که از سنگ بر روی قبر ساخته‌اند. چند درخت بلند در اینجا هست، اما بدون وجود آب، و اگر کسی در اینجا محتاج به آب شود، باید برود به دره‌ای که در پشت این دره واقع است و پس از طی سه هزار قدم به چشمه کوچکی می‌رسد که چند درخت نیز در حوالی آن می‌باشد»[۵]. مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب تحفة الطوسیه که آن را در سال ۱۳۳۶ هجری قمری برابر با ۱۲۹۴ هجری شمسی نگاشته، می‌گوید: «.... و قریب نیم فرسخی خواجه اباصلت، قبر خواجه مراد است که مردم به زیارت او بسیار می‌روند و گوسفند نذری می‌برند»[۶].

از سخنان این دو شاهد معتبر، نتیجه‌ای که به دست می‌آید این است که از سال ۱۲۶۱ هجری شمسی وجود قبری به نام خواجه مراد حتمی بوده است، ولی هیچ گزارشی از مزار هرثمة بن اعین و عبارت نصب شده بر طلیعه مزار خواجه مراد داده نمی‌شود. محمّد احتشام کاویانیان در کتاب شمس‌الشموس یا انیس‌النفوس می‌گوید: «در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی سید محسن طلبه، که اهل قائنات و ملای قریه طرق بود، مرحوم آیت اللّه میرزا محمّد آقازاده خراسانی و حجت اسلام شیخ فاضل بسطامی و حاج سید علی سید العراقین را برای صرف ناهار به قریه طرق دعوت کرده بودند. در سر سفره ناهار نسبت به خواجه مراد صحبت به میان آمد. مرحوم آقازاده از سید محسن هویت خواجه مراد را استعلام فرمودند؛ او پاسخ داد: شنیده‌ام خواجه مراد، هرثمة بن اعین است. همان روز عصر، با راهنمایی سید محسن، همگی به مزار خواجه مراد رفتیم. در سینه‌کش کوه، مزاری با بقعه محقری دیده شد. در نزدیک مزار چشمه‌ای بود که چند درخت کهن را مشروب می‌کرد. در آن تاریخ، در مزار مزبور، کاشی‌هایی که به نام هرثمة بن اعین باشد، نصب نبود، آن کاشی‌ها را بعد از مراجعت ما به شهر، سید محسن یا دیگری، روی تصور خود تهیه و نصب نموده، به همین جهت اخیراً به مدفن هرثمة بن اعین اشتهار یافته است. به نظر می‌رسد خواجه مراد، پیر زاهد مورد توجه زمان خود بوده و اصل هویت او مجهول است. چون هرثمة بن اعین در زندان مرو کشته شده، خیلی بعید به نظر می‌رسد، جنازه او را از مرو به اینجا آورده و در کوه قریه طرق دفن نموده باشند»[۷].

مرحوم علی اکبر مروّج، در کتاب کرامات رضویه به سال ۱۳۸۱ هجری قمری، برابر با ۱۳۳۹ هجری شمسی می‌گوید: «قبری که تقریباً نیم فرسخ از قبر اباصلت دور است و پهلوی کوه واقع شده است و برخی از نادانان نسبت به هرثمة داده‌اند و چند سالی است که بر سر در قبه آنجا، بیجا هرثمة بن اعین نوشته‌اند، و بعضی نسبت دروغ به این حقیر داده که مروج چنین گفته است و حال آنکه نسبت قبر به هرثمة و این که حقیر چنین گفته‌ام هر دو بی‌پایه و اصل است. بلکه معروف است که اینجا قبر خواجه مراد است و بسیاری از مردم به خصوص اهالی قریه‌های اطراف هر سال به زیارت آنجا می‌روند و نذورات و خیرات می‌نمایند و بسا بشود که به حاجات خود برسند، لکن ما تاکنون احوالش را در جایی ندیده و نشنیده‌ایم و ندانستیم او چه کسی و در چه زمانی بوده است. و اللّه اعلم»[۸].

نتیجه:

با توجه به شواهد تاریخی سرگذشت و زمان کشته شدن هرثمة بن أعین و همچنین گواهانی که از قبر خواجه مراد دیدن کرده‌اند، باید گفت که به هیچ عنوان این شخصیت، خواجه مراد نبوده و اصلاً از یاران امام رضا (ع) محسوب نمی‌شده و به هیچ‌وجه نمی‌توانسته شاهد ماجرای شهادت امام رضا (ع) بوده باشد. این که مزار خواجه مراد، به هرثمة نسبت داده شده، بی‌اساس و روایاتی که از هرثمة بن اعین بیان شده بی‌اعتبار است. احتمالاً «حاج کربلایی محمّدعلی درویش، ملقّب به نور علیشاه، که از خیّرین و از افراد بانفوذ مشهد بوده، به هزینه شخصی خود، بعد از بازسازی مزار خواجه اباصلت، مزار خواجه مراد را نیز بازسازی کرد و بدون توجه به گزارشات تاریخی، به احتمال این که این دو شخصیت که در نزدیکی یکدیگر مدفون هستند، هر دو از یاران امام رضا (ع) می‌باشند، نام هرثمة بن اعین را بر مزار خواجه مراد نهاده، و آن را تحت مراقبت و حفاظت خود قرار داده است.

شایسته است با توجه به روایت اباصلت هروی که با سلسله سندی فوق‌العاده محکم و قوی آن را مرحوم صدوق نقل می‌کند، جریان شهادت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روایت شود و از ترویج و بیان روایات و گزارش‌های غیر قابل اعتمادی هم چون روایت هرثمة بن اعین، جلوگیری گردد. دیگر آنکه نهادهای تفریحی و زیارتی، با واکاوی هر چه بیشتر، مانع به رسمیت شناختن بقاع و اماکن مشکوک و غیر یقینی شوند[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. تاریخ خلیفه، ص۳۸۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۵۳؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۱۲۹؛ راویان امام رضا (ع) در مسندالرضا (ع) ص۵۰۴-۵۱۵؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، باب ۴۷، ص۵۰۷.
  2. المعارف، ص۲۱۹.
  3. کرامات الرضویه، به نقل از عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، باب ۴۷، ص۵۰۷.
  4. تنقیح المقال، ج۳، ص۲۹۱.
  5. مطلع الشمس، ج۲.
  6. به نقل از: تحفة الطوسیه.
  7. به نقل از: شمس‌الشموس.
  8. به نقل از: کرامات رضویه.
  9. به نقل از: مزارات خراسان.
  10. محمدی، حسین، رضانامه ص ۸۰۶.