سموئیل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == پانویس ==' به '== پانویس ==') |
(←پانویس) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = سموئیل | |||
| عنوان مدخل = سموئیل | |||
| مداخل مرتبط = [[سموئیل در قرآن]] - [[سموئیل در علوم قرآنی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
"سموئیل" از واژگان [[عبری]] و مرکب از "سمو" (نام یا نام او) و "ئیل" ([[اللّه]]) است. معنای لغوی آن را "[[نام خدا]]" یا "نام او [[خدا]]" گفتهاند.<ref>قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲، «صموئیل».</ref> براساس گزارش [[کتاب مقدس]]، [[مادر]] سموئیل به سبب آنکه او را از خدا خواسته بود، این نام را بر وی نهاد.<ref> کتاب مقدس، اول سموئیل ۲۰: ۱.</ref> واژه سموئیل در برخی منابع مربوط به کتاب مقدس به صورت [[صموئیل]] <ref> دائرة المعارف الکتابیه، ج۵، ص۴۴؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.</ref> و [[شموئیل]]<ref>قاموس کتاب مقدس، ص۵۳۶.</ref> | "سموئیل" از واژگان [[عبری]] و مرکب از "سمو" (نام یا نام او) و "ئیل" ([[اللّه]]) است. معنای لغوی آن را "[[نام خدا]]" یا "نام او [[خدا]]" گفتهاند.<ref>قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲، «صموئیل».</ref> براساس گزارش [[کتاب مقدس]]، [[مادر]] سموئیل به سبب آنکه او را از خدا خواسته بود، این نام را بر وی نهاد.<ref> کتاب مقدس، اول سموئیل ۲۰: ۱.</ref> واژه سموئیل در برخی منابع مربوط به کتاب مقدس به صورت [[صموئیل]] <ref> دائرة المعارف الکتابیه، ج۵، ص۴۴؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.</ref> و [[شموئیل]]<ref>قاموس کتاب مقدس، ص۵۳۶.</ref> نیز آمده است، همچنین برخی منابع [[عربی]] آن را شموئیل،<ref> التکمیل والاتمام، ص۷۵؛ مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰.</ref> [[اشموئیل]] <ref>قصص الانبیاء، ص۳۶۷.</ref> و [[اشماویل]]<ref>المعارف، ص۴۵.</ref> نیز ضبط کردهاند. | ||
سموئیل از [[پیامبران بنیاسرائیل]]، معاصر با اوایل دوران [[زندگی]] [[حضرت داود]]{{ع}} و آخرین نفر از [[رهبران الهی]] موسوم به "داوران" در میان [[بنیاسرائیل]] بود.<ref> قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.</ref>[[تاریخ]] زندگی وی که بخشی از آن با [[تاریخ]] [[پادشاهی]] [[طالوت]] عجین شده، در سِفر "سموئیل اول" از کتاب مقدس گزارش شده است.<ref> نک: کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱: ۳۱.</ref> گزارش منابع مختلف [[مسلمانان]] درباره نام،<ref>نک: مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰.</ref> [[نسب]] <ref>نک: مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰؛ مفحمات الاقران، ص۵۶.</ref> و زندگی سموئیل <ref> قصص الانبیاء، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>بیشترْ از کتاب مقدس اقتباس شده است. | سموئیل از [[پیامبران بنیاسرائیل]]، معاصر با اوایل دوران [[زندگی]] [[حضرت داود]] {{ع}} و آخرین نفر از [[رهبران الهی]] موسوم به "داوران" در میان [[بنیاسرائیل]] بود.<ref> قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.</ref>[[تاریخ]] زندگی وی که بخشی از آن با [[تاریخ]] [[پادشاهی]] [[طالوت]] عجین شده، در سِفر "سموئیل اول" از کتاب مقدس گزارش شده است.<ref> نک: کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱: ۳۱.</ref> گزارش منابع مختلف [[مسلمانان]] درباره نام،<ref>نک: مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰.</ref> [[نسب]] <ref>نک: مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰؛ مفحمات الاقران، ص۵۶.</ref> و زندگی سموئیل <ref> قصص الانبیاء، ص۳۷۳-۳۷۷.</ref>بیشترْ از کتاب مقدس اقتباس شده است. | ||
نام سموئیل صریحاً در [[قرآن]] نیامده است؛ ولی بیشتر [[مفسران]]، [[پیامبر]] یاد شده در [[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی | نام سموئیل صریحاً در [[قرآن]] نیامده است؛ ولی بیشتر [[مفسران]]، [[پیامبر]] یاد شده در [[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۸.</ref> را اشموئیل (سموئیل) دانستهاند؛ همچنین برخی اسماعیلِ یاد شده در برخی از آیات {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref>، {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref> را بر وی [[تطبیق]] کردهاند <ref>اعلام القرآن، ص۱۰۱، ۱۲۹.</ref> که بر خلاف دیدگاه مشهور است<ref>نک:التبیان، ج۷، ص۱۳۳؛ جامع البیان، ج۱۶، ص۱۲۰؛ المیزان، ج۱۴، ص۶۳.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سموئیل (مقاله)|مقاله «سموئیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==سموییل در کتاب مقدس== | == سموییل در کتاب مقدس == | ||
بنا به گزارش کتاب مقدس، سموئیل در "رامه" واقع در شمال شرقی [[اورشلیم]] به [[دنیا]] آمد. نام پدرش، اَلقانَه و مادرش حَنَّا بود. مادر سموئیل که به سبب نازایی و شماتتهای هووی خود ناراحت بود، [[نذر]] کرد چنانچه [[خداوند]] فرزند پسری به وی [[عنایت]] کند، او را [[وقف]] [[خدمت]] و [[عبادت خدا]] در [[معبد]] خواهد کرد. حنّا در پی [[مستجاب]] شدن دعایش، [[سموئیل]] را به دست [[کاهن]] بزرگ معبد به نام عیلی سپرد.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱:۱-۲۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص۴۸۹؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲، «صموئیل».</ref> او از [[دوران کودکی]] در [[خانه خدا]] و تحت [[تربیت]] عیلی بزرگ شد و در آنجا به خدمت و [[عبادت]] پرداخت. هنگامی که پسران عیلی به سبب [[گناهان]] و رفتارهای [[ناشایست]] خویش، صلاحیت [[جانشینی]] [[پدر]] را از دست دادند، سموئیل از جانب خداوند به جانشینی وی و [[نبوت]] [[برگزیده]] شد و [[رهبری دینی]] [[بلا]] منازع [[بنیاسرائیل]] را بر عهده گرفت.<ref> کتاب مقدس، اول سموئیل، ۲: ۱۱-۳۶؛ ۱: ۳-۲۱؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.</ref> دوران نبوت و [[رهبری]] سموئیل معاصر با جنگهای طولانی بنیاسرائیل با فلسطینیان بود. | بنا به گزارش کتاب مقدس، سموئیل در "رامه" واقع در شمال شرقی [[اورشلیم]] به [[دنیا]] آمد. نام پدرش، اَلقانَه و مادرش حَنَّا بود. مادر سموئیل که به سبب نازایی و شماتتهای هووی خود ناراحت بود، [[نذر]] کرد چنانچه [[خداوند]] فرزند پسری به وی [[عنایت]] کند، او را [[وقف]] [[خدمت]] و [[عبادت خدا]] در [[معبد]] خواهد کرد. حنّا در پی [[مستجاب]] شدن دعایش، [[سموئیل]] را به دست [[کاهن]] بزرگ معبد به نام عیلی سپرد.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱:۱-۲۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص۴۸۹؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲، «صموئیل».</ref> او از [[دوران کودکی]] در [[خانه خدا]] و تحت [[تربیت]] عیلی بزرگ شد و در آنجا به خدمت و [[عبادت]] پرداخت. هنگامی که پسران عیلی به سبب [[گناهان]] و رفتارهای [[ناشایست]] خویش، صلاحیت [[جانشینی]] [[پدر]] را از دست دادند، سموئیل از جانب خداوند به جانشینی وی و [[نبوت]] [[برگزیده]] شد و [[رهبری دینی]] [[بلا]] منازع [[بنیاسرائیل]] را بر عهده گرفت.<ref> کتاب مقدس، اول سموئیل، ۲: ۱۱-۳۶؛ ۱: ۳-۲۱؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.</ref> دوران نبوت و [[رهبری]] سموئیل معاصر با جنگهای طولانی بنیاسرائیل با فلسطینیان بود. | ||
سموئیل از آنان خواست با [[پرهیز]] از [[بتپرستی]] و روی آوردن به [[طاعت]] و [[بندگی]] خدای یگانه موجبات [[رهایی]] خویش از دست فلسطینیان را فراهم آورند. [[بنیاسرائیل]] با عمل به سخنان و راهنماییهای سموئیل و پس از ۲۰ سال موفق شدند [[دشمن]] را [[شکست]] داده و همه شهرهای اشغالشده خویش را [[آزاد]] کنند. او تا پایان [[عمر]] خود [[قوم بنیاسرائیل]] را به خوبی اداره و رهبری کرد.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۴: ۱-۲۱؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۳.</ref> هنگامی که سموئیل پیر شد، [[پسران]] خود را به عنوان "داور" و برای جانشینی خود در میان بنیاسرائیل برگزید؛ اما رفتارهای [[نادرست]] و داوریهای ناعادلانه آنها موجب رویگردانی [[قوم]] شد. بنیاسرائیل با اشاره به عملکرد پسران سموئیل و نیز اثرپذیری از ملتهای همجوار از وی خواستند [[پادشاهی]] برای آنان برگزیند تا آنها نیز همانند [[مردمان]] دیگر [[پادشاه]] داشته باشند. سموئیل ناخرسندی خود و خداوند را از این درخواست اعلام و [[مفاسد]] وجود پادشاه را [[یادآوری]] کرد؛ ولی در پی [[اصرار]] [[بنیاسرائیل]] و به [[فرمان خداوند]]، شائول ([[طالوت]]) را به عنوان [[پادشاه]] برگزید و [[حقوق]] و [[وظایف]] او را برای [[مردم]] بیان کرد.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۸-۱۰.</ref> با [[گزینش]] شائول به [[پادشاهی]]، دوران "داوران" در [[تاریخ]] بنیاسرائیل عملاً به پایان رسید و دوران پادشاهی آغاز شد. [[سموئیل]] در دوران پادشاهی شائول همچنان عهدهدار [[هدایت]] و [[ارشاد]] مردم و [[ابلاغ پیام]] [[خداوند]] به آنها و شائول بود.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱۲-۱۳.</ref> در پی [[تمرد]] شائول از [[فرمان الهی]]، سموئیل [[نبی]]{{ع}} از طرف خداوند و بدون اعلام رسمی، وی را از پادشاهی برکنار کرد و [[داود]]{{ع}} را به جای وی برگزید <ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱۵: ۱-۲۹؛ ۱۶: ۱-۱۳.</ref> (طالوت)؛ اما پیش از آنکه داود{{ع}} رسماً عهدهدار [[سلطنت]] گردد، سموئیل از [[دنیا]] رفت و در زادگاهش «رامه» به [[خاک]] سپرده شد<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۲۸: ۱-۱۱.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سموئیل (مقاله)|مقاله «سموئیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | سموئیل از آنان خواست با [[پرهیز]] از [[بتپرستی]] و روی آوردن به [[طاعت]] و [[بندگی]] خدای یگانه موجبات [[رهایی]] خویش از دست فلسطینیان را فراهم آورند. [[بنیاسرائیل]] با عمل به سخنان و راهنماییهای سموئیل و پس از ۲۰ سال موفق شدند [[دشمن]] را [[شکست]] داده و همه شهرهای اشغالشده خویش را [[آزاد]] کنند. او تا پایان [[عمر]] خود [[قوم بنیاسرائیل]] را به خوبی اداره و رهبری کرد.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۴: ۱-۲۱؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۳.</ref> هنگامی که سموئیل پیر شد، [[پسران]] خود را به عنوان "داور" و برای جانشینی خود در میان بنیاسرائیل برگزید؛ اما رفتارهای [[نادرست]] و داوریهای ناعادلانه آنها موجب رویگردانی [[قوم]] شد. بنیاسرائیل با اشاره به عملکرد پسران سموئیل و نیز اثرپذیری از ملتهای همجوار از وی خواستند [[پادشاهی]] برای آنان برگزیند تا آنها نیز همانند [[مردمان]] دیگر [[پادشاه]] داشته باشند. سموئیل ناخرسندی خود و خداوند را از این درخواست اعلام و [[مفاسد]] وجود پادشاه را [[یادآوری]] کرد؛ ولی در پی [[اصرار]] [[بنیاسرائیل]] و به [[فرمان خداوند]]، شائول ([[طالوت]]) را به عنوان [[پادشاه]] برگزید و [[حقوق]] و [[وظایف]] او را برای [[مردم]] بیان کرد.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۸-۱۰.</ref> با [[گزینش]] شائول به [[پادشاهی]]، دوران "داوران" در [[تاریخ]] بنیاسرائیل عملاً به پایان رسید و دوران پادشاهی آغاز شد. [[سموئیل]] در دوران پادشاهی شائول همچنان عهدهدار [[هدایت]] و [[ارشاد]] مردم و [[ابلاغ پیام]] [[خداوند]] به آنها و شائول بود.<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱۲-۱۳.</ref> در پی [[تمرد]] شائول از [[فرمان الهی]]، سموئیل [[نبی]] {{ع}} از طرف خداوند و بدون اعلام رسمی، وی را از پادشاهی برکنار کرد و [[داود]] {{ع}} را به جای وی برگزید <ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱۵: ۱-۲۹؛ ۱۶: ۱-۱۳.</ref> (طالوت)؛ اما پیش از آنکه داود {{ع}} رسماً عهدهدار [[سلطنت]] گردد، سموئیل از [[دنیا]] رفت و در زادگاهش «رامه» به [[خاک]] سپرده شد<ref>کتاب مقدس، اول سموئیل، ۲۸: ۱-۱۱.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سموئیل (مقاله)|مقاله «سموئیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==سموییل در [[قرآن]] و [[تفاسیر]]== | == سموییل در [[قرآن]] و [[تفاسیر]] == | ||
مهمترین [[آیات]] مربوط به سموئیل ([[اشموئیل]]) نبی را آیات {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی | مهمترین [[آیات]] مربوط به سموئیل ([[اشموئیل]]) نبی را آیات {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۸.</ref> دانستهاند. براساس این آیات، [[بنیاسرائیل]] در پیشکست از [[قوم]] [[جالوت]] و دادن کشتهها و اسرای فراوان، از [[سرزمین]] خویش رانده شدند. نیاز قوم به ساماندهی، [[انسجام]] و [[یکپارچگی]] در [[نبرد]] با [[دشمنان]] و بازپسگیری سرزمینشان، بزرگان بنیاسرائیل را بر آن داشت تا از [[پیامبر]] خویش بخواهند که برای آنان [[فرمانروایی]] برگزیند تا آنها با [[فرماندهی]] وی در [[راه خدا]] [[جهاد]] کنند. [[پیامبر خدا]] از سران بنیاسرائیل پرسید که آیا در صورت [[فرمان]] [[جهاد]] از آن [[پیروی]] خواهند کرد؟ آنها با اشاره به [[انگیزه]] بازپسگیری [[شهرها]] و آزادسازی [[فرزندان]] خویش، بر [[جهاد در راه خدا]] تأکید کردند. درباره نام این پیامبر سه دیدگاه وجود دارد: | ||
#به [[ابنعباس]] و [[وهب بن منبه]] منسوب است که نام او را [[اشموئیل]] دانستهاند.<ref>زاد المسیر، ج۱، ص۲۵۶.</ref> البته در بعضی منابع، شمویل <ref> جامع البیان، ج۲، ص۸۱۵؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ البحر المحیط، ج۲، ص۲۶۳.</ref> و اشماویل <ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۲۹.</ref> ضبط شده است و برخی، صورت عربیآن را [[اسماعیل]] دانستهاند.<ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۲۹؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰.</ref> همانگونه که شماری نیز گفتهاند،<ref> تفسیر ثعلبی، ج۲، ص۲۰۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref> این دیدگاه شناخته شدهتر است <ref>قصص الانبیاء، ص۳۷۵؛ مستدرک سفینة البحار، ج۶، ص۵۶.</ref> و بیشتر [[مفسران]] آن را پذیرفتهاند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ تفسیر جلالین، ص۱۵۳؛ الصافی، ج۱، ص۲۷۳.</ref> به گفته [[علامه طباطبایی]] شموئیل همان صموئیل ([[سموئیل]]) یادشده در [[کتاب مقدس]] است.<ref>المیزان، ج۲، ص۲۹۶.</ref> هماهنگ بودن کلیات گزارش [[قرآن کریم]] و مفسران درباره [[پیامبر]] یاد شده در [[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی | # به [[ابنعباس]] و [[وهب بن منبه]] منسوب است که نام او را [[اشموئیل]] دانستهاند.<ref>زاد المسیر، ج۱، ص۲۵۶.</ref> البته در بعضی منابع، شمویل <ref> جامع البیان، ج۲، ص۸۱۵؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ البحر المحیط، ج۲، ص۲۶۳.</ref> و اشماویل <ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۲۹.</ref> ضبط شده است و برخی، صورت عربیآن را [[اسماعیل]] دانستهاند.<ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۲۹؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰.</ref> همانگونه که شماری نیز گفتهاند،<ref> تفسیر ثعلبی، ج۲، ص۲۰۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref> این دیدگاه شناخته شدهتر است <ref>قصص الانبیاء، ص۳۷۵؛ مستدرک سفینة البحار، ج۶، ص۵۶.</ref> و بیشتر [[مفسران]] آن را پذیرفتهاند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ تفسیر جلالین، ص۱۵۳؛ الصافی، ج۱، ص۲۷۳.</ref> به گفته [[علامه طباطبایی]] شموئیل همان صموئیل ([[سموئیل]]) یادشده در [[کتاب مقدس]] است.<ref>المیزان، ج۲، ص۲۹۶.</ref> هماهنگ بودن کلیات گزارش [[قرآن کریم]] و مفسران درباره [[پیامبر]] یاد شده در [[آیات]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۸.</ref> با گزارشهای کتاب مقدس درباره سموئیل، نشان میدهد که پیامبر یاد شده در [[قرآن]]، همان سموئیل [[نبی]] است. گزارشهای مفسران در [[تفسیر آیات]] مربوط و درباره اشموئیل یا شموئیل، به رغم برخی تفاوتهای جزئی، همان گزارشهای کتاب مقدس درباره سموئیل نبیاند: داستان [[تولد]] سموئیل در پی دعای [[مادر]]، سبب نامگذاری وی، سپرده شدن او به [[معبد]] و پرورش یافتن و [[خدمت]] وی در آنجا، ماجرای [[مبعوث]] شدن وی به [[نبوت]]، چگونگی [[ملاقات]] و آشنایی سموئیل با [[طالوت]] و [[گزینش]] وی به [[پادشاهی]] [[بنیاسرائیل]]، <ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۱۰، ۸۱۵-۸۱۶؛ زاد المسیر، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۴۶.</ref> سبب [[اعتراض]] بنیاسرائیل به این [[انتخاب]]<ref> التبیان، ج۲، ص۲۹۱؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۲؛ المیزان، ج۲، ص۲۸۶-۲۸۷.</ref> و [[دلیل]] و نشانه خواستن برای [[الهی]] بودن گزینش وی از جمله گزارشهاییاند که اغلب از کتاب مقدس اقتباس و از سوی مفسرانِ آشنا به منابع [[اهل کتاب]] مانند وهب بن منبه و [[سدی]] [[روایت]] شدهاند.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۱۰، ۸۱۵-۸۱۶؛ التبیان، ج۲، ص۲۹۱؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۲.</ref> | ||
# براساس دیدگاه دوم که از [[قتاده]] [[نقل]] شده، نام [[پیامبر]] یاد شده، [[یوشع بن نون]] است؛<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۰۷؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰.</ref> ولی چنانکه ابنعطیه <ref>تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۴۳.</ref> و شماری دیگر از [[مفسران]] نیز گفتهاند، این دیدگاه پذیرفتنی نیست، زیرا [[یوشع بن نون]] [[جانشین]] بیواسطه و معاصر [[حضرت موسی]]{{ع}} بود، در حالی که براساس [[آیات قرآن]]، پیامبر یاد شده در [[سوره بقره]]، معاصر [[طالوت]] و [[داود]] ({{ع}}) و در نتیجه چند قرن بعد از حضرت موسی{{ع}} بوده است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۰۷؛ فتح القدیر، ج۱، ص۲۶۴.</ref> از سوی دیگر [[فخر رازی]] [[دلیل]] دیدگاه قتاده را عبارت {{متن قرآن|مِن بَعْدِ مُوسَى}} دانسته و سپس در رد این دیدگاه، عبارت یادشده را با دوره [[تاریخی]] دور از [[زمان]] موسی{{ع}} نیز سازگار خوانده است.<ref> التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref> | # براساس دیدگاه دوم که از [[قتاده]] [[نقل]] شده، نام [[پیامبر]] یاد شده، [[یوشع بن نون]] است؛<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۰۷؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰.</ref> ولی چنانکه ابنعطیه <ref>تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۴۳.</ref> و شماری دیگر از [[مفسران]] نیز گفتهاند، این دیدگاه پذیرفتنی نیست، زیرا [[یوشع بن نون]] [[جانشین]] بیواسطه و معاصر [[حضرت موسی]] {{ع}} بود، در حالی که براساس [[آیات قرآن]]، پیامبر یاد شده در [[سوره بقره]]، معاصر [[طالوت]] و [[داود]] ({{ع}}) و در نتیجه چند قرن بعد از حضرت موسی {{ع}} بوده است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۰۷؛ فتح القدیر، ج۱، ص۲۶۴.</ref> از سوی دیگر [[فخر رازی]] [[دلیل]] دیدگاه قتاده را عبارت {{متن قرآن|مِن بَعْدِ مُوسَى}} دانسته و سپس در رد این دیدگاه، عبارت یادشده را با دوره [[تاریخی]] دور از [[زمان]] موسی {{ع}} نیز سازگار خوانده است.<ref> التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref> | ||
#براساس دیدگاه سوم و منسوب به [[سدی]] و [[مجاهد]]، نام وی [[شمعون]] است.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۰۷؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ البحر المحیط، ج۲، ص۲۶۳.</ref> در این دیدگاه، هماهنگ با گزارش [[کتاب مقدس]] [[تولد]] شمعون در پی دعای مادرش، سبب نامگذاری او به این نام معرفی شده است؛ با این توضیح که در اصل، سمعون به معنای "کسی که [[دعا]] درباره او شنیده شد" بود و سین براساس [[قواعد]] [[زبان عبری]] به شین تبدیل شد<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ زادالمسیر، ج۱، ص۲۵۶؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سموئیل (مقاله)|مقاله «سموئیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | # براساس دیدگاه سوم و منسوب به [[سدی]] و [[مجاهد]]، نام وی [[شمعون]] است.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۰۷؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ البحر المحیط، ج۲، ص۲۶۳.</ref> در این دیدگاه، هماهنگ با گزارش [[کتاب مقدس]] [[تولد]] شمعون در پی دعای مادرش، سبب نامگذاری او به این نام معرفی شده است؛ با این توضیح که در اصل، سمعون به معنای "کسی که [[دعا]] درباره او شنیده شد" بود و سین براساس [[قواعد]] [[زبان عبری]] به شین تبدیل شد<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ زادالمسیر، ج۱، ص۲۵۶؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سموئیل (مقاله)|مقاله «سموئیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==[[گزینش]] طالوت از سوی سموییل== | == [[گزینش]] طالوت از سوی سموییل == | ||
در پی درخواست سران [[بنیاسرائیل]]، [[سموئیل]] به [[فرمان الهی]]، طالوت را به سِمَت [[فرمانروایی]] آنان برگزید. این [[انتخاب]] با [[اعتراض]] بنیاسرائیل روبهرو شد. آنان خود را شایستهتر و طالوت را به سبب [[فقر]]، فاقد صلاحیت لازم برای [[پادشاهی]] خویش دانستند. سموئیل با اشاره به "[[دانش فراگیر]]" و "تنومندی" و [[قدرت]] [[برتر]] [[جسمانی]] طالوت، گزینش او را از سوی [[خداوند]] و مبتنی بر [[علم]] و [[اراده الهی]] خواند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> مجموع [[آیه]] و روایتهای [[تفسیری]] نشان میدهند که [[بنیاسرائیل]] [[فرمانروایان]] خود را براساس دو معیار "[[ثروت]]" و "[[وراثت]]" برمیگزیدند و بر همین اساس، [[گزینش]] [[طالوت]] که دو معیار یادشده را نداشت برخلاف [[سنت]] رایج در میان بنیاسرائیل بود. برخی [[مفسّران]] گفتهاند: [[پیامبران بنیاسرائیل]] از میان [[نوادگان]] "[[لاوی]]" و فرمانروایان از بین [[نسل]] یهودا [[برگزیده]] میشدند؛ ولی طالوت افزون بر [[فقر]]، از نسل [[بنیامین]] بود؛<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۱۴-۸۱۵؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۲.</ref> اما شرایط [[جنگی]]، تنومندی و [[نیرومندی]] [[فرمانده سپاه]] [[دشمن]]، نقش [[برتر]] [[قدرت]] بدنی به عنوان مهمترین مؤلفه قدرت نظامی آن [[روز]] و [[لزوم]] ساماندهی بنیاسرائیل و [[حکومت]] و [[جامعه]] از هم پاشیده آنان نشان میدهد که گزینش طالوت از سوی [[سموئیل]] [[بهترین]] گزینش بود. {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>، | در پی درخواست سران [[بنیاسرائیل]]، [[سموئیل]] به [[فرمان الهی]]، طالوت را به سِمَت [[فرمانروایی]] آنان برگزید. این [[انتخاب]] با [[اعتراض]] بنیاسرائیل روبهرو شد. آنان خود را شایستهتر و طالوت را به سبب [[فقر]]، فاقد صلاحیت لازم برای [[پادشاهی]] خویش دانستند. سموئیل با اشاره به "[[دانش فراگیر]]" و "تنومندی" و [[قدرت]] [[برتر]] [[جسمانی]] طالوت، گزینش او را از سوی [[خداوند]] و مبتنی بر [[علم]] و [[اراده الهی]] خواند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> مجموع [[آیه]] و روایتهای [[تفسیری]] نشان میدهند که [[بنیاسرائیل]] [[فرمانروایان]] خود را براساس دو معیار "[[ثروت]]" و "[[وراثت]]" برمیگزیدند و بر همین اساس، [[گزینش]] [[طالوت]] که دو معیار یادشده را نداشت برخلاف [[سنت]] رایج در میان بنیاسرائیل بود. برخی [[مفسّران]] گفتهاند: [[پیامبران بنیاسرائیل]] از میان [[نوادگان]] "[[لاوی]]" و فرمانروایان از بین [[نسل]] یهودا [[برگزیده]] میشدند؛ ولی طالوت افزون بر [[فقر]]، از نسل [[بنیامین]] بود؛<ref>جامع البیان، ج۲، ص۸۱۴-۸۱۵؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۲.</ref> اما شرایط [[جنگی]]، تنومندی و [[نیرومندی]] [[فرمانده سپاه]] [[دشمن]]، نقش [[برتر]] [[قدرت]] بدنی به عنوان مهمترین مؤلفه قدرت نظامی آن [[روز]] و [[لزوم]] ساماندهی بنیاسرائیل و [[حکومت]] و [[جامعه]] از هم پاشیده آنان نشان میدهد که گزینش طالوت از سوی [[سموئیل]] [[بهترین]] گزینش بود. {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ }}<ref>«و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است. و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گامهای ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان. پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۴۹-۲۵۱.</ref>([[جالوت]]) سران بنیاسرائیل به رغم تصریح سموئیل بر [[گزینش الهی]] طالوت، به [[فرمانروایی]] او [[اعتراض]] کردند. آنان [[معتقد]] بودند که [[خداوند]] مقرر کرده است که فرمانروایان از میان نسل یهودا باشند و دیگر نمیتوان آن را دگرگون کرد. به همین سبب درباره سخنان سموئیل دچار تردید شده و از او خواستند تا نشانهای برای [[درستی]] [[سخن]] خویش بیاورد. سموئیل آمدن [[تابوت عهد]] و دستیابی دوباره بنیاسرائیل به آن را [[آیت]] و نشانه درستی سخن خویش معرفی کرد: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>.<ref>المیزان، ج۲، ص۲۹۶-۲۹۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سموئیل (مقاله)|مقاله «سموئیل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
===آیا پادشاهی و فرمانروایی طالوت به معنای [[امامت الهی]] بود؟=== | === آیا پادشاهی و فرمانروایی طالوت به معنای [[امامت الهی]] بود؟ === | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۵: | خط ۳۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:سموئیل]] | [[رده:حضرت سموئیل]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۸
مقدمه
"سموئیل" از واژگان عبری و مرکب از "سمو" (نام یا نام او) و "ئیل" (اللّه) است. معنای لغوی آن را "نام خدا" یا "نام او خدا" گفتهاند.[۱] براساس گزارش کتاب مقدس، مادر سموئیل به سبب آنکه او را از خدا خواسته بود، این نام را بر وی نهاد.[۲] واژه سموئیل در برخی منابع مربوط به کتاب مقدس به صورت صموئیل [۳] و شموئیل[۴] نیز آمده است، همچنین برخی منابع عربی آن را شموئیل،[۵] اشموئیل [۶] و اشماویل[۷] نیز ضبط کردهاند.
سموئیل از پیامبران بنیاسرائیل، معاصر با اوایل دوران زندگی حضرت داود (ع) و آخرین نفر از رهبران الهی موسوم به "داوران" در میان بنیاسرائیل بود.[۸]تاریخ زندگی وی که بخشی از آن با تاریخ پادشاهی طالوت عجین شده، در سِفر "سموئیل اول" از کتاب مقدس گزارش شده است.[۹] گزارش منابع مختلف مسلمانان درباره نام،[۱۰] نسب [۱۱] و زندگی سموئیل [۱۲]بیشترْ از کتاب مقدس اقتباس شده است.
نام سموئیل صریحاً در قرآن نیامده است؛ ولی بیشتر مفسران، پیامبر یاد شده در آیات ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾[۱۳] را اشموئیل (سموئیل) دانستهاند؛ همچنین برخی اسماعیلِ یاد شده در برخی از آیات ﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۱۴]، ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا﴾[۱۵]، ﴿وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۱۶] را بر وی تطبیق کردهاند [۱۷] که بر خلاف دیدگاه مشهور است[۱۸].[۱۹]
سموییل در کتاب مقدس
بنا به گزارش کتاب مقدس، سموئیل در "رامه" واقع در شمال شرقی اورشلیم به دنیا آمد. نام پدرش، اَلقانَه و مادرش حَنَّا بود. مادر سموئیل که به سبب نازایی و شماتتهای هووی خود ناراحت بود، نذر کرد چنانچه خداوند فرزند پسری به وی عنایت کند، او را وقف خدمت و عبادت خدا در معبد خواهد کرد. حنّا در پی مستجاب شدن دعایش، سموئیل را به دست کاهن بزرگ معبد به نام عیلی سپرد.[۲۰] او از دوران کودکی در خانه خدا و تحت تربیت عیلی بزرگ شد و در آنجا به خدمت و عبادت پرداخت. هنگامی که پسران عیلی به سبب گناهان و رفتارهای ناشایست خویش، صلاحیت جانشینی پدر را از دست دادند، سموئیل از جانب خداوند به جانشینی وی و نبوت برگزیده شد و رهبری دینی بلا منازع بنیاسرائیل را بر عهده گرفت.[۲۱] دوران نبوت و رهبری سموئیل معاصر با جنگهای طولانی بنیاسرائیل با فلسطینیان بود.
سموئیل از آنان خواست با پرهیز از بتپرستی و روی آوردن به طاعت و بندگی خدای یگانه موجبات رهایی خویش از دست فلسطینیان را فراهم آورند. بنیاسرائیل با عمل به سخنان و راهنماییهای سموئیل و پس از ۲۰ سال موفق شدند دشمن را شکست داده و همه شهرهای اشغالشده خویش را آزاد کنند. او تا پایان عمر خود قوم بنیاسرائیل را به خوبی اداره و رهبری کرد.[۲۲] هنگامی که سموئیل پیر شد، پسران خود را به عنوان "داور" و برای جانشینی خود در میان بنیاسرائیل برگزید؛ اما رفتارهای نادرست و داوریهای ناعادلانه آنها موجب رویگردانی قوم شد. بنیاسرائیل با اشاره به عملکرد پسران سموئیل و نیز اثرپذیری از ملتهای همجوار از وی خواستند پادشاهی برای آنان برگزیند تا آنها نیز همانند مردمان دیگر پادشاه داشته باشند. سموئیل ناخرسندی خود و خداوند را از این درخواست اعلام و مفاسد وجود پادشاه را یادآوری کرد؛ ولی در پی اصرار بنیاسرائیل و به فرمان خداوند، شائول (طالوت) را به عنوان پادشاه برگزید و حقوق و وظایف او را برای مردم بیان کرد.[۲۳] با گزینش شائول به پادشاهی، دوران "داوران" در تاریخ بنیاسرائیل عملاً به پایان رسید و دوران پادشاهی آغاز شد. سموئیل در دوران پادشاهی شائول همچنان عهدهدار هدایت و ارشاد مردم و ابلاغ پیام خداوند به آنها و شائول بود.[۲۴] در پی تمرد شائول از فرمان الهی، سموئیل نبی (ع) از طرف خداوند و بدون اعلام رسمی، وی را از پادشاهی برکنار کرد و داود (ع) را به جای وی برگزید [۲۵] (طالوت)؛ اما پیش از آنکه داود (ع) رسماً عهدهدار سلطنت گردد، سموئیل از دنیا رفت و در زادگاهش «رامه» به خاک سپرده شد[۲۶].[۲۷]
سموییل در قرآن و تفاسیر
مهمترین آیات مربوط به سموئیل (اشموئیل) نبی را آیات ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾[۲۸] دانستهاند. براساس این آیات، بنیاسرائیل در پیشکست از قوم جالوت و دادن کشتهها و اسرای فراوان، از سرزمین خویش رانده شدند. نیاز قوم به ساماندهی، انسجام و یکپارچگی در نبرد با دشمنان و بازپسگیری سرزمینشان، بزرگان بنیاسرائیل را بر آن داشت تا از پیامبر خویش بخواهند که برای آنان فرمانروایی برگزیند تا آنها با فرماندهی وی در راه خدا جهاد کنند. پیامبر خدا از سران بنیاسرائیل پرسید که آیا در صورت فرمان جهاد از آن پیروی خواهند کرد؟ آنها با اشاره به انگیزه بازپسگیری شهرها و آزادسازی فرزندان خویش، بر جهاد در راه خدا تأکید کردند. درباره نام این پیامبر سه دیدگاه وجود دارد:
- به ابنعباس و وهب بن منبه منسوب است که نام او را اشموئیل دانستهاند.[۲۹] البته در بعضی منابع، شمویل [۳۰] و اشماویل [۳۱] ضبط شده است و برخی، صورت عربیآن را اسماعیل دانستهاند.[۳۲] همانگونه که شماری نیز گفتهاند،[۳۳] این دیدگاه شناخته شدهتر است [۳۴] و بیشتر مفسران آن را پذیرفتهاند.[۳۵] به گفته علامه طباطبایی شموئیل همان صموئیل (سموئیل) یادشده در کتاب مقدس است.[۳۶] هماهنگ بودن کلیات گزارش قرآن کریم و مفسران درباره پیامبر یاد شده در آیات ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾[۳۷] با گزارشهای کتاب مقدس درباره سموئیل، نشان میدهد که پیامبر یاد شده در قرآن، همان سموئیل نبی است. گزارشهای مفسران در تفسیر آیات مربوط و درباره اشموئیل یا شموئیل، به رغم برخی تفاوتهای جزئی، همان گزارشهای کتاب مقدس درباره سموئیل نبیاند: داستان تولد سموئیل در پی دعای مادر، سبب نامگذاری وی، سپرده شدن او به معبد و پرورش یافتن و خدمت وی در آنجا، ماجرای مبعوث شدن وی به نبوت، چگونگی ملاقات و آشنایی سموئیل با طالوت و گزینش وی به پادشاهی بنیاسرائیل، [۳۸] سبب اعتراض بنیاسرائیل به این انتخاب[۳۹] و دلیل و نشانه خواستن برای الهی بودن گزینش وی از جمله گزارشهاییاند که اغلب از کتاب مقدس اقتباس و از سوی مفسرانِ آشنا به منابع اهل کتاب مانند وهب بن منبه و سدی روایت شدهاند.[۴۰]
- براساس دیدگاه دوم که از قتاده نقل شده، نام پیامبر یاد شده، یوشع بن نون است؛[۴۱] ولی چنانکه ابنعطیه [۴۲] و شماری دیگر از مفسران نیز گفتهاند، این دیدگاه پذیرفتنی نیست، زیرا یوشع بن نون جانشین بیواسطه و معاصر حضرت موسی (ع) بود، در حالی که براساس آیات قرآن، پیامبر یاد شده در سوره بقره، معاصر طالوت و داود ((ع)) و در نتیجه چند قرن بعد از حضرت موسی (ع) بوده است.[۴۳] از سوی دیگر فخر رازی دلیل دیدگاه قتاده را عبارت ﴿مِن بَعْدِ مُوسَى﴾ دانسته و سپس در رد این دیدگاه، عبارت یادشده را با دوره تاریخی دور از زمان موسی (ع) نیز سازگار خوانده است.[۴۴]
- براساس دیدگاه سوم و منسوب به سدی و مجاهد، نام وی شمعون است.[۴۵] در این دیدگاه، هماهنگ با گزارش کتاب مقدس تولد شمعون در پی دعای مادرش، سبب نامگذاری او به این نام معرفی شده است؛ با این توضیح که در اصل، سمعون به معنای "کسی که دعا درباره او شنیده شد" بود و سین براساس قواعد زبان عبری به شین تبدیل شد[۴۶].[۴۷]
گزینش طالوت از سوی سموییل
در پی درخواست سران بنیاسرائیل، سموئیل به فرمان الهی، طالوت را به سِمَت فرمانروایی آنان برگزید. این انتخاب با اعتراض بنیاسرائیل روبهرو شد. آنان خود را شایستهتر و طالوت را به سبب فقر، فاقد صلاحیت لازم برای پادشاهی خویش دانستند. سموئیل با اشاره به "دانش فراگیر" و "تنومندی" و قدرت برتر جسمانی طالوت، گزینش او را از سوی خداوند و مبتنی بر علم و اراده الهی خواند:﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۴۸] مجموع آیه و روایتهای تفسیری نشان میدهند که بنیاسرائیل فرمانروایان خود را براساس دو معیار "ثروت" و "وراثت" برمیگزیدند و بر همین اساس، گزینش طالوت که دو معیار یادشده را نداشت برخلاف سنت رایج در میان بنیاسرائیل بود. برخی مفسّران گفتهاند: پیامبران بنیاسرائیل از میان نوادگان "لاوی" و فرمانروایان از بین نسل یهودا برگزیده میشدند؛ ولی طالوت افزون بر فقر، از نسل بنیامین بود؛[۴۹] اما شرایط جنگی، تنومندی و نیرومندی فرمانده سپاه دشمن، نقش برتر قدرت بدنی به عنوان مهمترین مؤلفه قدرت نظامی آن روز و لزوم ساماندهی بنیاسرائیل و حکومت و جامعه از هم پاشیده آنان نشان میدهد که گزینش طالوت از سوی سموئیل بهترین گزینش بود. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۵۰]، ﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾[۵۱](جالوت) سران بنیاسرائیل به رغم تصریح سموئیل بر گزینش الهی طالوت، به فرمانروایی او اعتراض کردند. آنان معتقد بودند که خداوند مقرر کرده است که فرمانروایان از میان نسل یهودا باشند و دیگر نمیتوان آن را دگرگون کرد. به همین سبب درباره سخنان سموئیل دچار تردید شده و از او خواستند تا نشانهای برای درستی سخن خویش بیاورد. سموئیل آمدن تابوت عهد و دستیابی دوباره بنیاسرائیل به آن را آیت و نشانه درستی سخن خویش معرفی کرد: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۵۲].[۵۳].[۵۴]
آیا پادشاهی و فرمانروایی طالوت به معنای امامت الهی بود؟
منابع
پانویس
- ↑ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲، «صموئیل».
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل ۲۰: ۱.
- ↑ دائرة المعارف الکتابیه، ج۵، ص۴۴؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۵۳۶.
- ↑ التکمیل والاتمام، ص۷۵؛ مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ قصص الانبیاء، ص۳۶۷.
- ↑ المعارف، ص۴۵.
- ↑ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.
- ↑ نک: کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱: ۳۱.
- ↑ نک: مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ نک: مبهمات القرآن، ج۱، ص۲۵۰؛ مفحمات الاقران، ص۵۶.
- ↑ قصص الانبیاء، ص۳۷۳-۳۷۷.
- ↑ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۸.
- ↑ «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.
- ↑ «و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.
- ↑ «و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.
- ↑ اعلام القرآن، ص۱۰۱، ۱۲۹.
- ↑ نک:التبیان، ج۷، ص۱۳۳؛ جامع البیان، ج۱۶، ص۱۲۰؛ المیزان، ج۱۴، ص۶۳.
- ↑ اسدی، علی، مقاله «سموئیل»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱:۱-۲۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص۴۸۹؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲، «صموئیل».
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۲: ۱۱-۳۶؛ ۱: ۳-۲۱؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۲.
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۴: ۱-۲۱؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۵۵۳.
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۸-۱۰.
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱۲-۱۳.
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱۵: ۱-۲۹؛ ۱۶: ۱-۱۳.
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۲۸: ۱-۱۱.
- ↑ اسدی، علی، مقاله «سموئیل»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۸.
- ↑ زاد المسیر، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۸۱۵؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ البحر المحیط، ج۲، ص۲۶۳.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۲۹.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۱، ص۱۲۹؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۲، ص۲۰۹؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.
- ↑ قصص الانبیاء، ص۳۷۵؛ مستدرک سفینة البحار، ج۶، ص۵۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ تفسیر جلالین، ص۱۵۳؛ الصافی، ج۱، ص۲۷۳.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۲۹۶.
- ↑ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۸.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۸۱۰، ۸۱۵-۸۱۶؛ زاد المسیر، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۴۶.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۲۹۱؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۲؛ المیزان، ج۲، ص۲۸۶-۲۸۷.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۸۱۰، ۸۱۵-۸۱۶؛ التبیان، ج۲، ص۲۹۱؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۸۰۷؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۴۳.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۰۷؛ فتح القدیر، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۸۰۷؛ التبیان، ج۲، ص۲۸۸؛ البحر المحیط، ج۲، ص۲۶۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۰؛ زادالمسیر، ج۱، ص۲۵۶؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۱۸۲.
- ↑ اسدی، علی، مقاله «سموئیل»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۸۱۴-۸۱۵؛ مجمع البیان، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
- ↑ «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است. و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گامهای ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان. پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۴۹-۲۵۱.
- ↑ «و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۲۹۶-۲۹۸.
- ↑ اسدی، علی، مقاله «سموئیل»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.