اسماء بنت عمیس: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
|||
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = اسماء بنت عمیس | مداخل مرتبط = [[اسماء بنت عمیس در قرآن]] - [[اسماء بنت عمیس در تراجم و رجال]] - [[اسماء بنت عمیس در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = اسماء بنت عمیس | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = قبرستان بابالصغیر در دمشق.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = قبرستان بابالصغیر در دمشق | |||
| نام کامل = اسماء بنت عمیس | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = زن | |||
| کنیه = | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[بنیخثعم]] | |||
| از تیره = | |||
| پدر = | |||
| مادر = [[هند بنت عوف بن زهیر]] | |||
| همسر = {{فهرست جعبه| [[جعفر بن ابیطالب]] | [[ابوبکر بن ابیقحافه]] | [[امام علی]] }} | |||
| پسر = {{فهرست جعبه| [[عبدالله بن جعفر]] | [[محمد بن ابیبکر]] | [[عون بن جعفر]] | [[محمد بن جعفر]] | [[یحیی بن علی بن ابیطالب]] }} | |||
| دختر = | |||
| خواهر = {{فهرست جعبه| [[سلمی بنت عمیس]] | [[میمونه بنت حارث]] }} | |||
| برادر = | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[مکه]] | [[مدینه]] | [[حبشه]] }} | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = [[دمشق]] | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] }} | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
'''اسماء بنت عمیس''' از [[بانوان]] بسیار مجلّل و [[خردمندی]] بود که در [[خاندان]] بزرگ و با [[شخصیت]] پرورش یافت. اوایل [[بعثت]] [[مسلمان]] شد و از [[اصحاب]] باوفای [[رسول خدا]]{{صل}} و [[یاران]] مخلص و محرم اسرار [[خاندان رسالت]] گردید. ابتدا با [[جعفر طیار]] [[ازدواج]] کرد و پس از [[شهادت]] ایشان [[همسر]] [[ابوبکر]] و سپس همسر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شد. لحظات [[احتضار]] [[حضرت زهرا]]{{س}} بر بالین آن حضرت حاضر بود. اسماء با [[تربیت]] فرزندانی صالح و با [[ایمان]] همواره خود و فرزندانش در خدمت [[خاندان پیامبر]]{{صل}} بود و هیچگاه از راه و رسمی که برگزیده بود، پا عقب نگذاشت. | |||
== مقدمه == | |||
اسماء دختر [[عمیس بن معبد]] از [[قبیله خثعم]] بود. مادرش هند دختر [[عوف بن زهیر]]<ref>ر.ک: طبقات الکبری، ج۸ ص۲۸۰؛ اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیره ابن هشام، ج۳، ص۳۴۲.</ref> از [[بانوان]] بسیار مجلّل و [[خردمندی]] بود که در [[خاندان]] بزرگ و با [[شخصیت]] پرورش یافت. وی قبل از آمدن [[پیامبر]] {{صل}} به [[خانه]] [[ارقم]] در [[مکه]] با [[پیامبر]] {{صل}} [[بیعت]] کرد و [[مسلمان]] شد و از [[اصحاب]] باوفای [[رسول خدا]] {{صل}} و [[یاران]] [[مخلص]] و محرم اسرار [[خاندان رسالت]] گردید. پس از [[وفات]] شوهرش [[جعفر طیار]] به همسری [[ابوبکر]] و پس از او به همسری [[امیرمؤمنان]] {{ع}} درآمد و [[فرزندان]] بزرگوار و باشخصیتی چون [[عبدالله بن جعفر]]، [[محمد بن جعفر]] و [[عون بن جعفر]] [[فرزندان]] [[جعفر طیار]] و [[فرزندی]] به نام [[محمد بن ابی بکر]] را از [[ابوبکر]] و [[یحیی]] را از [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} به [[دنیا]] آورد<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۲]]، ص۱۴۵۹.</ref>. | |||
او از جانب مادر دارای هشت خواهر بود که سلمی و [[سلامه]] با وی در پدر مشترک بودند. سلمی [[همسر]] [[حمزه عموی پیامبر]]{{صل}} بود. [[میمونه همسر پیامبر]]{{صل}} خواهرِ مادری اسماء است. هند را به جهت داشتن چنین دامادهایی به بزرگی و [[فضیلت]] ستودهاند<ref>الاستیعاب ۱۷۸۷/ ۴.</ref>.<ref>[[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)| راویان مشترک ج۲]]، ص ۱۸؛ [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص ۳۱۲.</ref> | |||
== هجرت به حبشه و مدینه == | |||
{{همچنین|هجرت به حبشه|هجرت به مدینه}} | |||
اسماء از سابقان در [[اسلام]] بود و همواره زندگانی پر فراز و نشیبی داشت. وی از [[بانوان]] [[مسلمانی]] است که همراه شوهرش [[جعفر بن ابیطالب]] (مشهور به [[جعفر طیار]]) به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کرد و در مدتی که در آنجا بود، سه [[فرزند]] از [[جعفر طیار]] به نامهای [[عبدالله بن جعفر]] (شوهر [[زینب کبری]] دختر امیرالمؤمنین {{ع}}) [[محمد بن جعفر]] و [[عون بن جعفر]] به [[دنیا]] آورد<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۲]]، ص۱۴۵۹-۱۴۶۰.</ref>. | |||
در [[سال هفتم هجری]]، هنگام [[فتح خیبر]] و در پی فرمان پیامبر {{صل}} همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به [[مدینه]] بازگشت<ref>صحیح مسلم، ج۸، ص۴۳۰؛ الطبقات، ج۴، ص۲۵؛ نساء من عصر النبوه، ج۲، ص۱۸۸.</ref>. در مدینه بود که با [[حفصه دختر عمر]] و [[همسر رسول خدا]] ملاقات کرد و سخن تندی از [[عمر]] شنید و در جواب وی که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشی گرفتهایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: ای عمر! [[دروغ]] گفتی، هرگز چنین نیست. به [[خدا]] [[سوگند]]! شما با رسول خدا بودید، گرسنگان ِ شما را غذا میداد و نادانانِ شما را [[موعظه]] میکرد؛ ولی ما در سرزمین حبشه، [[بیگانه]] و [[غضب]] شده و در [[آزار]] و [[ترس]] بودیم و این، برای خدا و پیامبرش بود، آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر {{صل}} برساند. پیامبر فرمود: هرکس چنین بگوید، دروغ گفته است<ref> الطبقات، ج۸، ص۲۲۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. او به من سزاوارتر از شما نیست. برای وی و یارانش هجرتی است؛ ولی برای شما [[اهل]] کشتی دو [[هجرت]] است<ref>صحیح مسلم، ج۸، ص۴۳۰.</ref>: هجرتی به نزد [[نجاشی]] و هجرتی به سوی من<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[اسماء بنت عمیس - واسعی (مقاله)|مقاله «اسماء بنت عمیس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]؛ [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص ۳۱۲.</ref> | |||
== [[ازدواج]] با [[ابوبکر]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == | |||
اسماء پس از آنکه [[جعفر طیار]] در [[جنگ موته]] ([[سال هشتم هجری]]) به [[شهادت]] رسید، به همسری [[ابوبکر]] در آمد و از او هم [[فرزند]] پسری به نام [[محمد بن ابی بکر]] به [[دنیا]] آورد<ref>اسماء در سال دهم هجری در «حجة الوداع» که به همراه شوهرش و هزاران مسلمان با رسول خدا {{صل}} عازم بودند در «ذی الحلیفه» درد مخاض گرفت و محمد را به دنیا آورد. ابوبکر میخواست او را به مدینه بازگرداند و در این باره از حضرت سؤال کرد، اما پیامبر {{صل}} دستور داد، او غسل کند و محرم شود و عازم مکه گردد، بدین ترتیب رسول خدا {{صل}} یک شب را با سایر مسلمانان در آن سرزمین ماند و فردا مُحرم شدند و عازم مکه گردیدند و اسماء نیز مُحرم شد. (ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸۲؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۸۲ و ۴۰۳).</ref>. | |||
اسماء | اسماء همواره مورد اعتماد [[ابوبکر]] بود و به هنگام [[وفات]] [[وصیت]] کرد که بدنش را اسماء [[غسل]] دهد. اسماء هم طبق [[وصیت]] ابوبکر عمل کرد و او را [[غسل]] داد<ref>طبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۳ و ج۸، ص۲۸۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.</ref>. اسماء از [[وفات]] ابوبکر به همسری [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مفتخر شد و از آن حضرت صاحب پسری به نام «[[یحیی بن علی بن ابیطالب|یحیی]]» شد<ref>ر.ک: اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۲]]، ص۱۴۶۰-۱۴۶۱.</ref> | ||
==اسماء و | == نقل حدیث بازگرداندن خورشید== | ||
{{اصلی|حدیث رد شمس}} | |||
[[حدیث رد شمس]] را اسماء مانند بسیاری از راویان [[اخبار]] مانند [[عمار]] و [[جویریة بن مسهر]] و دیگران [[نقل]] کرده است. او یکی از راویان [[فضائل اهل بیت]] {{عم}} است و نه تنها [[حدیث رد شمس]] بلکه [[احادیث]] بسیاری از این بانوی بزرگوار و صدیق [[روایت]] شده است، به طوری که درباره ایشان گفته شده است: {{متن حدیث|إنها كانت موالية لأمير المؤمنين(ع)، و للصديقة الطاهرة}}<ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۲۴، ص۱۹۵.</ref>. | |||
اسماء [[حدیث رد شمس]] را چنین [[روایت]] کرده است: در صهباء در خدمت [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بودیم و نماز ظهر خوانده شد، سپس ایشان [[علی]] را خواست و برای اجرای فرمانی فرستاد. موقع عصر شد و [[رسول خدا]] {{صل}} نماز عصر را هم خواند، [[علی]] {{ع}} بازگشت و به تصور اینکه نماز عصر خوانده نشده است در کنار [[پیامبر]] {{صل}} نشست، در این هنگام آثار نزول وحی در سیمای [[پیامبر]] {{صل}} مشاهده شد، پس سر را روی پای امیرالمؤمنین علی {{ع}} نهاد و به [[خواب]] رفت. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در حال نشسته [[نماز]] خواند و برای [[رکوع]] و [[سجود]] اشاره میفرمود تا آنکه [[آفتاب]] غروب کرد و دیگر اثری از آن دیده نمیشد. | |||
==اسماء و خبر | [[پیامبر]] {{صل}} برخاست و از [[علی]] {{ع}} پرسید: نماز عصر را به جا آوردهای؟ [[علی]] {{ع}} فرمود: "نه، زیرا تصور کردم که شما هم به جا نیاوردهاید تا آنکه سر به زانوی من نهادید و من نخواستم با بیدار کردن شما، شما را ناراحت کرده باشم". | ||
[[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "بار خدایا! این بندهات به خاطر [[پیامبر]] تو این کار را کرده است، [[خورشید]] را برگردان تا نمازش را به جا آورد". آنگاه مشاهده کردیم که [[جهان]] روشن شد و [[آفتاب]] بازگشت؛ سپس [[علی]] {{ع}} [[وضو]] گرفت و فریضه الهی را به جا آورد<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص۵۴۷؛ الأمالی، شیخ مفید، ص۹۴؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص۴۸۳-۴۸۴.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص ۳۱۵.</ref> | |||
== اسماء و اطلاع رسانی از [[توطئه]] == | |||
پس از [[رحلت پیامبر اسلام]] {{صل}}، اسماء که [[همسر]] [[ابوبکر]] بود، با خبر شد که [[توطئه]] خطرناکی در [[سقیفه]] کشیده شده تا [[حضرت علی]] {{ع}} به هنگام نماز صبح به دست [[خالد بن ولید]] کشته شود! لذا فوراً از کنیز خود خواست به [[خانه]] [[فاطمه]] {{س}} [[دختر رسول خدا]] {{صل}} برود و پس از ادای [[سلام]] این [[آیه]] را بخواند: {{متن قرآن|إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.</ref> اشاره به اینکه یا علی، مراقب باش که قصد کشتن تو را دارند. | |||
کنیز آمد در [[خانه]] را کوبید و بعد از [[سلام]]، [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد. موقعی که خواست برگردد، دوباره [[آیه]] را قرائت کرد. اسماء توانست [[حضرت علی]] {{ع}} را از توطئهای که برای کشتن او [[تدارک]] دیده بودند، [[آگاه]] کند<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۲]]، ص۱۴۶۳-۱۴۶۴؛ [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص ۳۱۷.</ref>. | |||
== وصایای [[فاطمه زهرا]] {{س}} با اسماء == | |||
با اینکه اسماء هنگام [[رحلت پیامبر]] {{صل}} و [[شهادت فاطمه زهرا]] {{س}}، [[همسر]] [[ابوبکر]] بود، اما به خاطر سابقه و علقه [[خانوادگی]] که با [[جعفر طیار]] [[برادر]] [[حضرت علی]] {{ع}} داشت، همواره اما به [[خانه علی]] {{ع}} رفت و آمد داشت و محرم اسرار این [[خاندان]] [[پاک]] بود. لذا در [[تشییع پیکر]] [[مطهر]] [[فاطمه]] {{س}} ـ که محرمانه و شبانه انجام شد ـ شرکت داشت و حتی در حالت [[احتضار]] آن بانوی مکرمه نیز حاضر بود. | |||
طبق [[نقل]] مؤرخان، [[حضرت فاطمه]] {{س}} روزهای آخر [[عمر]] پر برکتش وصایایی با اسماء در میان گذاشت، از جمله به او فرمود: «همانا من [[زشت]] میدانم اینگونه که زنها [[تشییع جنازه]] میشوند، که پارچهای روی او میاندازند و اندام او بر هر کسی که نگاهش کند، پیداست»<ref>احتمال دارد معنای کلام حضرت فاطمه {{س}} که فرمود: {{متن حدیث|فیصفها لمن رأی}} این باشد که: فاطمه توصیف کرد آنچه را دیده بود؟</ref>. | |||
اسماء میگوید: عرض کردم در سرزمین [[حبشه]] عمارهای (تابوتی) میساختند و جنازه را در او میگذاشتند و جامهای بر او میپوشاندند که جسد مرده پیدا نبود. حضرت فوراً فرستاد چند قطعه چوب تازه از [[نخل]] خرما آوردند و تابوتی به همان نوع که اسماء در [[حبشه]] دیده بود، ترتیب دادند. آن وقت فرمود: «چه خوب و زیباست این [[تابوت]]؛ زیرا دیگر مرد از [[زن]] تشخیص داده نمیشود»<ref>{{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لاَ تُعْرَفُ بِهِ اَلْمَرْأَةُ مِنَ اَلرَّجُلِ }}</ref>. | |||
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و اسماء پیکر [[پاک]] آن حضرت را شبانه و محرمانه [[غسل]] دادند و با حضور چند نفر از [[نزدیکان]] مخفیانه به خاک سپردند<ref>کشف الغمه (مترجم)، ج۲، ص۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۹؛ ج۸۱، ص۲۵۱؛ و ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۲]]، ص۱۴۶۴-۱۴۶۶.</ref> | |||
== اسماء ناظر [[شهادت حضرت فاطمه]] {{س}} == | |||
در [[حدیث]] آمده است: هنگامی که [[حضرت زهرا]] {{س}} در حال [[احتضار]] بود، به اسماء سفارش کرد، از آن کافوری که [[جبرئیل]] برای پدرم آورد و سه قسمت کرد: «یک قسمت برای خودش و یک قسمت برای [[حضرت علی]] {{ع}} و یک قسمت برای من گذاشت» و نیز زیادی حنوط پدرم را بیاور و کنار سرم بگذار. بعد او [[لباس]] را به روی خود کشید و فرمود: «اسماء، لحظاتی درنگ کن و بعد مرا صدا بزن، اگر تو را پاسخ دادم که هیچ، اگر پاسخ ندادم بدان که به نزد پدرم [[رسول خدا]] {{صل}} رفتهام»<ref>{{متن حدیث| اِنْتَظِرِينِي هُنَيْهَةً وَ اُدْعِينِي فَإِنْ أَجَبْتُكِ وَ إِلاَّ فَاعْلَمِي أَنِّي قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِي {{صل}}}}.</ref> | |||
اسماء لحظاتی [[صبر]] کرد و او را صدا زد اما جواب نیامد، دوباره صدایش کرد و گفت: ای دختر [[محمد مصطفی]]، ای دختر [[بهترین]] کسی که مادر به او حامله شده، ای [[بهترین]] کسی که روی [[زمین]] راه رفته، ای دختر کسی که بین او و [[پروردگار]] به اندازه قاب دو قوس یا کمتر بود<ref>{{عربی|«يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ اَلنِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ اَلْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»}}</ref>. | |||
اسماء میگوید: هر چه گفتم جوابی نیامد. پارچه را کنار زدم، دیدم [[دختر پیامبر]] {{صل}} از [[دنیا]] رفته است. اسماء خودش را روی بدن [[مطهر]] [[فاطمه زهرا]] انداخت و او را بوسید و گفت: «هر گاه به محضر پدرت شرفیاب شدی، [[سلام]] اسماء بنت عمیس را به او برسان»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۲]]، ص۱۴۶۶-۱۴۶۷.</ref> | |||
== [[وفات]] اسماء == | |||
اسماء با [[تربیت]] فرزندانی [[صالح]] و با [[ایمان]] همواره خود و فرزندانش در خدمت [[خاندان پیامبر]] {{صل}} بود و هیچگاه از راه و رسمی که برگزیده بود، پا عقب نگذاشت و [[سختیها]] و نشیبهای زندگانی کمترین تأثیری در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] او نگذاشت و سرانجام او با [[ایمانی]] [[استوار]] و دلی آرام دار فانی را [[وداع]] گفت و چشم از [[جهان]] فرو بست. در کتابهای [[تاریخ]]، سال [[وفات]] او به [[ثبت]] نرسیده است<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی ج۲]]، ص۱۴۶۷.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[بنیخثعم]] (قبیله) | |||
* [[هند بنت عوف بن زهیر]] (مادر) | |||
* [[جعفر بن ابیطالب]] (همسر) | |||
* [[ابوبکر بن ابیقحافه]] (همسر) | |||
* [[امام علی]] (همسر) | |||
* [[عبدالله بن جعفر]] (فرزند) | |||
* [[محمد بن ابیبکر]] (فرزند) | |||
* [[عون بن جعفر]] (فرزند) | |||
* [[محمد بن جعفر]] (فرزند) | |||
* [[یحیی بن علی بن ابیطالب]] (فرزند) | |||
* [[سلمی بنت عمیس]] (خواهر) | |||
* [[میمونه بنت حارث]] (خواهر) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']] | |||
# [[پرونده:IM010597.jpg|22px]] [[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک ج۲ (کتاب)|'''راویان مشترک ج۲''']] | |||
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[اسماء بنت عمیس - واسعی (مقاله)|مقاله «اسماء بنت عمیس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']] | |||
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[اسماء بنت عمیس (مقاله)|مقاله «اسماء بنت عمیس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۳۳: | خط ۱۲۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده:اصحاب امام علی]] | |||
[[رده:همسران امام علی]] | |||
[[رده:بنیخثعم]] | |||
{{زنان صحابی}} | {{زنان صحابی}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۰
اسماء بنت عمیس | |
---|---|
نام کامل | اسماء بنت عمیس |
جنسیت | زن |
از قبیله | بنیخثعم |
مادر | هند بنت عوف بن زهیر |
همسر | |
پسر | |
خواهر | |
محل زندگی | |
محل آرامگاه | دمشق |
از اصحاب | |
اسماء بنت عمیس از بانوان بسیار مجلّل و خردمندی بود که در خاندان بزرگ و با شخصیت پرورش یافت. اوایل بعثت مسلمان شد و از اصحاب باوفای رسول خدا(ص) و یاران مخلص و محرم اسرار خاندان رسالت گردید. ابتدا با جعفر طیار ازدواج کرد و پس از شهادت ایشان همسر ابوبکر و سپس همسر امیرالمؤمنین(ع) شد. لحظات احتضار حضرت زهرا(س) بر بالین آن حضرت حاضر بود. اسماء با تربیت فرزندانی صالح و با ایمان همواره خود و فرزندانش در خدمت خاندان پیامبر(ص) بود و هیچگاه از راه و رسمی که برگزیده بود، پا عقب نگذاشت.
مقدمه
اسماء دختر عمیس بن معبد از قبیله خثعم بود. مادرش هند دختر عوف بن زهیر[۱] از بانوان بسیار مجلّل و خردمندی بود که در خاندان بزرگ و با شخصیت پرورش یافت. وی قبل از آمدن پیامبر (ص) به خانه ارقم در مکه با پیامبر (ص) بیعت کرد و مسلمان شد و از اصحاب باوفای رسول خدا (ص) و یاران مخلص و محرم اسرار خاندان رسالت گردید. پس از وفات شوهرش جعفر طیار به همسری ابوبکر و پس از او به همسری امیرمؤمنان (ع) درآمد و فرزندان بزرگوار و باشخصیتی چون عبدالله بن جعفر، محمد بن جعفر و عون بن جعفر فرزندان جعفر طیار و فرزندی به نام محمد بن ابی بکر را از ابوبکر و یحیی را از علی بن ابیطالب (ع) به دنیا آورد[۲].
او از جانب مادر دارای هشت خواهر بود که سلمی و سلامه با وی در پدر مشترک بودند. سلمی همسر حمزه عموی پیامبر(ص) بود. میمونه همسر پیامبر(ص) خواهرِ مادری اسماء است. هند را به جهت داشتن چنین دامادهایی به بزرگی و فضیلت ستودهاند[۳].[۴]
هجرت به حبشه و مدینه
اسماء از سابقان در اسلام بود و همواره زندگانی پر فراز و نشیبی داشت. وی از بانوان مسلمانی است که همراه شوهرش جعفر بن ابیطالب (مشهور به جعفر طیار) به حبشه مهاجرت کرد و در مدتی که در آنجا بود، سه فرزند از جعفر طیار به نامهای عبدالله بن جعفر (شوهر زینب کبری دختر امیرالمؤمنین (ع)) محمد بن جعفر و عون بن جعفر به دنیا آورد[۵].
در سال هفتم هجری، هنگام فتح خیبر و در پی فرمان پیامبر (ص) همچون دیگر مسلمانان، از حبشه به مدینه بازگشت[۶]. در مدینه بود که با حفصه دختر عمر و همسر رسول خدا ملاقات کرد و سخن تندی از عمر شنید و در جواب وی که گفته بود: ما در هجرت از شما پیشی گرفتهایم، پس به پیامبر سزاوارتریم، خشمگینانه گفت: ای عمر! دروغ گفتی، هرگز چنین نیست. به خدا سوگند! شما با رسول خدا بودید، گرسنگان ِ شما را غذا میداد و نادانانِ شما را موعظه میکرد؛ ولی ما در سرزمین حبشه، بیگانه و غضب شده و در آزار و ترس بودیم و این، برای خدا و پیامبرش بود، آنگاه سوگند یاد کرد که داستان را به عرض پیامبر (ص) برساند. پیامبر فرمود: هرکس چنین بگوید، دروغ گفته است[۷]. او به من سزاوارتر از شما نیست. برای وی و یارانش هجرتی است؛ ولی برای شما اهل کشتی دو هجرت است[۸]: هجرتی به نزد نجاشی و هجرتی به سوی من[۹].[۱۰]
ازدواج با ابوبکر و امیرالمؤمنین (ع)
اسماء پس از آنکه جعفر طیار در جنگ موته (سال هشتم هجری) به شهادت رسید، به همسری ابوبکر در آمد و از او هم فرزند پسری به نام محمد بن ابی بکر به دنیا آورد[۱۱].
اسماء همواره مورد اعتماد ابوبکر بود و به هنگام وفات وصیت کرد که بدنش را اسماء غسل دهد. اسماء هم طبق وصیت ابوبکر عمل کرد و او را غسل داد[۱۲]. اسماء از وفات ابوبکر به همسری امیرالمؤمنین (ع) مفتخر شد و از آن حضرت صاحب پسری به نام «یحیی» شد[۱۳].[۱۴]
نقل حدیث بازگرداندن خورشید
حدیث رد شمس را اسماء مانند بسیاری از راویان اخبار مانند عمار و جویریة بن مسهر و دیگران نقل کرده است. او یکی از راویان فضائل اهل بیت (ع) است و نه تنها حدیث رد شمس بلکه احادیث بسیاری از این بانوی بزرگوار و صدیق روایت شده است، به طوری که درباره ایشان گفته شده است: «إنها كانت موالية لأمير المؤمنين(ع)، و للصديقة الطاهرة»[۱۵].
اسماء حدیث رد شمس را چنین روایت کرده است: در صهباء در خدمت پیامبر اسلام (ص) بودیم و نماز ظهر خوانده شد، سپس ایشان علی را خواست و برای اجرای فرمانی فرستاد. موقع عصر شد و رسول خدا (ص) نماز عصر را هم خواند، علی (ع) بازگشت و به تصور اینکه نماز عصر خوانده نشده است در کنار پیامبر (ص) نشست، در این هنگام آثار نزول وحی در سیمای پیامبر (ص) مشاهده شد، پس سر را روی پای امیرالمؤمنین علی (ع) نهاد و به خواب رفت. امیرالمؤمنین (ع) در حال نشسته نماز خواند و برای رکوع و سجود اشاره میفرمود تا آنکه آفتاب غروب کرد و دیگر اثری از آن دیده نمیشد.
پیامبر (ص) برخاست و از علی (ع) پرسید: نماز عصر را به جا آوردهای؟ علی (ع) فرمود: "نه، زیرا تصور کردم که شما هم به جا نیاوردهاید تا آنکه سر به زانوی من نهادید و من نخواستم با بیدار کردن شما، شما را ناراحت کرده باشم".
پیامبر (ص) فرمود: "بار خدایا! این بندهات به خاطر پیامبر تو این کار را کرده است، خورشید را برگردان تا نمازش را به جا آورد". آنگاه مشاهده کردیم که جهان روشن شد و آفتاب بازگشت؛ سپس علی (ع) وضو گرفت و فریضه الهی را به جا آورد[۱۶].[۱۷]
اسماء و اطلاع رسانی از توطئه
پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، اسماء که همسر ابوبکر بود، با خبر شد که توطئه خطرناکی در سقیفه کشیده شده تا حضرت علی (ع) به هنگام نماز صبح به دست خالد بن ولید کشته شود! لذا فوراً از کنیز خود خواست به خانه فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) برود و پس از ادای سلام این آیه را بخواند: ﴿إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ﴾[۱۸] اشاره به اینکه یا علی، مراقب باش که قصد کشتن تو را دارند.
کنیز آمد در خانه را کوبید و بعد از سلام، آیه را تلاوت کرد. موقعی که خواست برگردد، دوباره آیه را قرائت کرد. اسماء توانست حضرت علی (ع) را از توطئهای که برای کشتن او تدارک دیده بودند، آگاه کند[۱۹].
وصایای فاطمه زهرا (س) با اسماء
با اینکه اسماء هنگام رحلت پیامبر (ص) و شهادت فاطمه زهرا (س)، همسر ابوبکر بود، اما به خاطر سابقه و علقه خانوادگی که با جعفر طیار برادر حضرت علی (ع) داشت، همواره اما به خانه علی (ع) رفت و آمد داشت و محرم اسرار این خاندان پاک بود. لذا در تشییع پیکر مطهر فاطمه (س) ـ که محرمانه و شبانه انجام شد ـ شرکت داشت و حتی در حالت احتضار آن بانوی مکرمه نیز حاضر بود.
طبق نقل مؤرخان، حضرت فاطمه (س) روزهای آخر عمر پر برکتش وصایایی با اسماء در میان گذاشت، از جمله به او فرمود: «همانا من زشت میدانم اینگونه که زنها تشییع جنازه میشوند، که پارچهای روی او میاندازند و اندام او بر هر کسی که نگاهش کند، پیداست»[۲۰].
اسماء میگوید: عرض کردم در سرزمین حبشه عمارهای (تابوتی) میساختند و جنازه را در او میگذاشتند و جامهای بر او میپوشاندند که جسد مرده پیدا نبود. حضرت فوراً فرستاد چند قطعه چوب تازه از نخل خرما آوردند و تابوتی به همان نوع که اسماء در حبشه دیده بود، ترتیب دادند. آن وقت فرمود: «چه خوب و زیباست این تابوت؛ زیرا دیگر مرد از زن تشخیص داده نمیشود»[۲۱].
امیرالمؤمنین (ع) و اسماء پیکر پاک آن حضرت را شبانه و محرمانه غسل دادند و با حضور چند نفر از نزدیکان مخفیانه به خاک سپردند[۲۲].[۲۳]
اسماء ناظر شهادت حضرت فاطمه (س)
در حدیث آمده است: هنگامی که حضرت زهرا (س) در حال احتضار بود، به اسماء سفارش کرد، از آن کافوری که جبرئیل برای پدرم آورد و سه قسمت کرد: «یک قسمت برای خودش و یک قسمت برای حضرت علی (ع) و یک قسمت برای من گذاشت» و نیز زیادی حنوط پدرم را بیاور و کنار سرم بگذار. بعد او لباس را به روی خود کشید و فرمود: «اسماء، لحظاتی درنگ کن و بعد مرا صدا بزن، اگر تو را پاسخ دادم که هیچ، اگر پاسخ ندادم بدان که به نزد پدرم رسول خدا (ص) رفتهام»[۲۴]
اسماء لحظاتی صبر کرد و او را صدا زد اما جواب نیامد، دوباره صدایش کرد و گفت: ای دختر محمد مصطفی، ای دختر بهترین کسی که مادر به او حامله شده، ای بهترین کسی که روی زمین راه رفته، ای دختر کسی که بین او و پروردگار به اندازه قاب دو قوس یا کمتر بود[۲۵].
اسماء میگوید: هر چه گفتم جوابی نیامد. پارچه را کنار زدم، دیدم دختر پیامبر (ص) از دنیا رفته است. اسماء خودش را روی بدن مطهر فاطمه زهرا انداخت و او را بوسید و گفت: «هر گاه به محضر پدرت شرفیاب شدی، سلام اسماء بنت عمیس را به او برسان»[۲۶].[۲۷]
وفات اسماء
اسماء با تربیت فرزندانی صالح و با ایمان همواره خود و فرزندانش در خدمت خاندان پیامبر (ص) بود و هیچگاه از راه و رسمی که برگزیده بود، پا عقب نگذاشت و سختیها و نشیبهای زندگانی کمترین تأثیری در ایمان و اعتقاد او نگذاشت و سرانجام او با ایمانی استوار و دلی آرام دار فانی را وداع گفت و چشم از جهان فرو بست. در کتابهای تاریخ، سال وفات او به ثبت نرسیده است[۲۸].
جستارهای وابسته
- بنیخثعم (قبیله)
- هند بنت عوف بن زهیر (مادر)
- جعفر بن ابیطالب (همسر)
- ابوبکر بن ابیقحافه (همسر)
- امام علی (همسر)
- عبدالله بن جعفر (فرزند)
- محمد بن ابیبکر (فرزند)
- عون بن جعفر (فرزند)
- محمد بن جعفر (فرزند)
- یحیی بن علی بن ابیطالب (فرزند)
- سلمی بنت عمیس (خواهر)
- میمونه بنت حارث (خواهر)
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: طبقات الکبری، ج۸ ص۲۸۰؛ اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیره ابن هشام، ج۳، ص۳۴۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۴۵۹.
- ↑ الاستیعاب ۱۷۸۷/ ۴.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک ج۲، ص ۱۸؛ روحانی، سید حمید، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص ۳۱۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۴۵۹-۱۴۶۰.
- ↑ صحیح مسلم، ج۸، ص۴۳۰؛ الطبقات، ج۴، ص۲۵؛ نساء من عصر النبوه، ج۲، ص۱۸۸.
- ↑ الطبقات، ج۸، ص۲۲۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۸۴.
- ↑ صحیح مسلم، ج۸، ص۴۳۰.
- ↑ الطبقات، ج۸، ص۲۲۰.
- ↑ واسعی، سید علی رضا، مقاله «اسماء بنت عمیس»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳؛ روحانی، سید حمید، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص ۳۱۲.
- ↑ اسماء در سال دهم هجری در «حجة الوداع» که به همراه شوهرش و هزاران مسلمان با رسول خدا (ص) عازم بودند در «ذی الحلیفه» درد مخاض گرفت و محمد را به دنیا آورد. ابوبکر میخواست او را به مدینه بازگرداند و در این باره از حضرت سؤال کرد، اما پیامبر (ص) دستور داد، او غسل کند و محرم شود و عازم مکه گردد، بدین ترتیب رسول خدا (ص) یک شب را با سایر مسلمانان در آن سرزمین ماند و فردا مُحرم شدند و عازم مکه گردیدند و اسماء نیز مُحرم شد. (ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸۲؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۸۲ و ۴۰۳).
- ↑ طبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۳ و ج۸، ص۲۸۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.
- ↑ ر.ک: اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۲۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۴۶۰-۱۴۶۱.
- ↑ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۲۴، ص۱۹۵.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص۵۴۷؛ الأمالی، شیخ مفید، ص۹۴؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص۴۸۳-۴۸۴.
- ↑ روحانی، سید حمید، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص ۳۱۵.
- ↑ «سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام» سوره قصص، آیه ۲۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۴۶۳-۱۴۶۴؛ روحانی، سید حمید، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص ۳۱۷.
- ↑ احتمال دارد معنای کلام حضرت فاطمه (س) که فرمود: «فیصفها لمن رأی» این باشد که: فاطمه توصیف کرد آنچه را دیده بود؟
- ↑ «مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لاَ تُعْرَفُ بِهِ اَلْمَرْأَةُ مِنَ اَلرَّجُلِ »
- ↑ کشف الغمه (مترجم)، ج۲، ص۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۹؛ ج۸۱، ص۲۵۱؛ و ر. ک: طبقات الکبری، ج۸، ص۲۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۴۶۴-۱۴۶۶.
- ↑ « اِنْتَظِرِينِي هُنَيْهَةً وَ اُدْعِينِي فَإِنْ أَجَبْتُكِ وَ إِلاَّ فَاعْلَمِي أَنِّي قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِي (ص)».
- ↑ «يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ اَلنِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ اَلْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۴۶۶-۱۴۶۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۴۶۷.