سفرهای پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = پیامبر خاتم | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[سفرهای پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = پیامبر خاتم (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در [[منابع تاریخی]] برای رسول خدا{{صل}} دو [[سفر تجاری]] به [[شام]] ذکر شده است. [[سفر]] اول او را در [[دوازده]] سالگی<ref>یعقوبی این سفر را در نه سالگی، ج۲، ص۱۹۱؛ و مسعودی، ج۲، ص۲۷۵، در سیزده سالگی.</ref> و همراه عمویش [[ابوطالب]] ذکر کردهاند. [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۹۱.</ref> گوید: [[پیامبر]] همراه عمویش [[ابوطالب]] با کاروان بازرگانی [[قریش]] به [[شام]] رفت. زمانی که کاروان به منطقه [[بصری]]، نزدیک شام رسید، راهبی به نام [[بحیرا]] که از [[کتابهای آسمانی]] [[آگاهی]] داشت و مدتها در [[صومعه]] [[زندگی]] میکرد، پیامبر را از روی [[نشانهها]] و مهر [[نبوت]] که بین دو شانه آن [[حضرت]] بود، [[شناخت]] و او را به عنوان پیامبر [[آینده]] که [[انجیل]] ظهورش را [[بشارت]] داده بود، ستود و ابوطالب را به [[مراقبت]] از آن حضرت [[ترغیب]] کرد و او را واداشت پیامبر را به [[مکه]] بازگرداند. | در [[منابع تاریخی]] برای رسول خدا {{صل}} دو [[سفر تجاری]] به [[شام]] ذکر شده است. [[سفر]] اول او را در [[دوازده]] سالگی<ref>یعقوبی این سفر را در نه سالگی، ج۲، ص۱۹۱؛ و مسعودی، ج۲، ص۲۷۵، در سیزده سالگی.</ref> و همراه عمویش [[ابوطالب]] ذکر کردهاند. [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۹۱.</ref> گوید: [[پیامبر]] همراه عمویش [[ابوطالب]] با کاروان بازرگانی [[قریش]] به [[شام]] رفت. زمانی که کاروان به منطقه [[بصری]]، نزدیک شام رسید، راهبی به نام [[بحیرا]] که از [[کتابهای آسمانی]] [[آگاهی]] داشت و مدتها در [[صومعه]] [[زندگی]] میکرد، پیامبر را از روی [[نشانهها]] و مهر [[نبوت]] که بین دو شانه آن [[حضرت]] بود، [[شناخت]] و او را به عنوان پیامبر [[آینده]] که [[انجیل]] ظهورش را [[بشارت]] داده بود، ستود و ابوطالب را به [[مراقبت]] از آن حضرت [[ترغیب]] کرد و او را واداشت پیامبر را به [[مکه]] بازگرداند. | ||
==[[سفر]] اول [[رسول خدا]]{{صل}} به [[شام]]== | == [[سفر]] اول [[رسول خدا]] {{صل}} به [[شام]] == | ||
درباره [[سفر]] اول [[رسول خدا]]{{صل}} به شام، هفت [[روایت]] به صورتهای گوناگون در مابع [[تاریخی]] و [[حدیثی]] ذکر شده است، اما اسناد و مدارک این [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] است<ref>برای ضعف سند و ضعف بریخ رجال سند، ر.ک: مزی، ج۸، ص۳۸۰ و ۳۸۱ ذهبی، سیر، ج۵، ص۳۱۴.</ref> و از نظر متن نیز در آنها اختلافهایی وجود دارد که سبب [[اضطراب]] [[متن حدیث]] شده است. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۲۷۸.</ref> گزارش سفر نخست آن حضرت را به شام از [[ابن اسحاق]] گرفته و [[سند]] ابن اسحاق در این گزارش مرسل است. [[ابن جوزی]]<ref>ج۱، ص:۹۶.</ref> گزارش ابن اسحاق را بدون ذکر نام او، به [[داود بن حصین]] نسبت میدهد، چنان که روایت دوم [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۶.</ref> نیز از داود بن حضین است. [[سفیان بن عیینه]] درباره داود گفته است: از [[احادیث]] [[داود]] [[پرهیز]] میکنیم. و [[ابوحاتم]] نیز او را [[ضعیف]] دانسته است<ref>مزی، ج۸، ص۳۸۰.</ref>. | درباره [[سفر]] اول [[رسول خدا]] {{صل}} به شام، هفت [[روایت]] به صورتهای گوناگون در مابع [[تاریخی]] و [[حدیثی]] ذکر شده است، اما اسناد و مدارک این [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] است<ref>برای ضعف سند و ضعف بریخ رجال سند، ر. ک: مزی، ج۸، ص۳۸۰ و ۳۸۱ ذهبی، سیر، ج۵، ص۳۱۴.</ref> و از نظر متن نیز در آنها اختلافهایی وجود دارد که سبب [[اضطراب]] [[متن حدیث]] شده است. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۲۷۸.</ref> گزارش سفر نخست آن حضرت را به شام از [[ابن اسحاق]] گرفته و [[سند]] ابن اسحاق در این گزارش مرسل است. [[ابن جوزی]]<ref>ج۱، ص:۹۶.</ref> گزارش ابن اسحاق را بدون ذکر نام او، به [[داود بن حصین]] نسبت میدهد، چنان که روایت دوم [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۶.</ref> نیز از داود بن حضین است. [[سفیان بن عیینه]] درباره داود گفته است: از [[احادیث]] [[داود]] [[پرهیز]] میکنیم. و [[ابوحاتم]] نیز او را [[ضعیف]] دانسته است<ref>مزی، ج۸، ص۳۸۰.</ref>. | ||
همچنین بعضی از کتابهای تاریخی، [[سند روایت]] ابن اسحاق را به استادش [[عبدالله بن ابی بکر بن حزم انصاری]]<ref>طبری، ج۲، ص۳۱۴.</ref> میرسانند که روایات مرسله فراوانی دارد<ref>ذهبی، سیر، ج۵، ص۳۱۴.</ref>. طبری، روایت دمی نیز از سفر نخست رسول خدا{{صل}} به شام آورده که احتمالا از [[سنن ترمذی]] است و سند آن به صورت منقطع به [[ابوموسی اشعری]] میرسد که از نظر [[علم رجال]]، مرفوع است، زیرا ابوموسی اشعری ده سال [[پیش از بعثت]] متولد شده و داستان [[سفر پیامبر به شام]] حدود سی سال [[پیش از بعثت]] اتفاق افتاده و [[ابوموسی اشعری]] در [[سال هفتم هجری]] به [[مدینه]] آمده است. از اینرو، [[ابن کثیر]]<ref>ابن کثیر، البدایه، البدایه، ج۲، ص۲۶۳.</ref> نیز این [[حدیث]] را از مرسلات [[صحابه]] دانسته است. افزون بر اینکه در [[سلسله]] اسناد [[ابوموسی]]، افرادی مثل [[قراد ابونوح]] و [[یونس بن ابی اسحاق]] قرار گرفتهاند که درباره قراد گفته شده است وی احادیث ناشناخته فراروانی درارد و ذهبی <ref>میزان، ج۲، ص:۵۸۱.</ref> گوید: من میگویم ناشناختهتر از آنها [[حدیثی]] است که [[یونس بن ابی اسحاق]] از [[ابوبکر بن موسی]] و او هم از پدرش ابوموسی اشعری درباره [[سفر پیامبر اکرم]]{{صل}} همراه عمویش به [[شام]] و [[ملاقات]] او با [[بحیرای راهب]] نقل کرده است. | همچنین بعضی از کتابهای تاریخی، [[سند روایت]] ابن اسحاق را به استادش [[عبدالله بن ابی بکر بن حزم انصاری]]<ref>طبری، ج۲، ص۳۱۴.</ref> میرسانند که روایات مرسله فراوانی دارد<ref>ذهبی، سیر، ج۵، ص۳۱۴.</ref>. طبری، روایت دمی نیز از سفر نخست رسول خدا {{صل}} به شام آورده که احتمالا از [[سنن ترمذی]] است و سند آن به صورت منقطع به [[ابوموسی اشعری]] میرسد که از نظر [[علم رجال]]، مرفوع است، زیرا ابوموسی اشعری ده سال [[پیش از بعثت]] متولد شده و داستان [[سفر پیامبر به شام]] حدود سی سال [[پیش از بعثت]] اتفاق افتاده و [[ابوموسی اشعری]] در [[سال هفتم هجری]] به [[مدینه]] آمده است. از اینرو، [[ابن کثیر]]<ref>ابن کثیر، البدایه، البدایه، ج۲، ص۲۶۳.</ref> نیز این [[حدیث]] را از مرسلات [[صحابه]] دانسته است. افزون بر اینکه در [[سلسله]] اسناد [[ابوموسی]]، افرادی مثل [[قراد ابونوح]] و [[یونس بن ابی اسحاق]] قرار گرفتهاند که درباره قراد گفته شده است وی احادیث ناشناخته فراروانی درارد و ذهبی <ref>میزان، ج۲، ص:۵۸۱.</ref> گوید: من میگویم ناشناختهتر از آنها [[حدیثی]] است که [[یونس بن ابی اسحاق]] از [[ابوبکر بن موسی]] و او هم از پدرش ابوموسی اشعری درباره [[سفر پیامبر اکرم]] {{صل}} همراه عمویش به [[شام]] و [[ملاقات]] او با [[بحیرای راهب]] نقل کرده است. | ||
از [[منابع شیعه]] نیز [[صدوق]]<ref>صدوق، کمال، ص۱۹۰.</ref> [[سفر]] نخست آن [[حضرت]] را به شام با تفصیل بیشتری نقل کرده و [[ | از [[منابع شیعه]] نیز [[صدوق]]<ref>صدوق، کمال، ص۱۹۰.</ref> [[سفر]] نخست آن [[حضرت]] را به شام با تفصیل بیشتری نقل کرده و [[ابنشهرآشوب]]<ref>ابنشهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۴۰.</ref> [[روایت]] هر دو [[سفر]] را از [[شیخ صدوق]] گرفته است. روایت صدوق مشتمل بر غرایب و عجایبی است؛ مانند باریدن میوه از ابرها، حرکت کردن [[صومعه]] [[راهب]] به طرف [[رسول خدا]] {{صل}} همانند حرکت چارپا، میوههای تابستانی و زمستانی آوردن درختان خشک شده، سرسبز شدن همه جا، [[بشارت]] راهب به [[ولادت حضرت علی]] {{ع}} و [[ایمان]] او به [[حضرت محمد]] {{صل}} به نظر میرسد گزارش صدوق از سفر نخست آن حضرت، ترکیبی از [[روایات]] متعدد است؛ زیرا قسمت آخر روایت سفر اول را که صدوق به عنوان ادامه روایت اول ذکر کرده، ابن شهرآشوب بعد از سفر دوم [[پیامبر]] و به عنوان روایت سفر دوم و به صورت روایتی مستقل و با [[سند]] [[یعلی بن سِیابه]] آورده است. | ||
گفتنی است در کتابهایی مانند [[انساب الاشراف (کتاب)|انساب الاشراف]]<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۰۵.</ref> داستان سفر حضرت به شام، بسیار خلاصهتر از آنچه در [[تاریخ]] [[طبری]] و [[سیره]] ابن [[هشام]] آمده، ذکر شده است. | گفتنی است در کتابهایی مانند [[انساب الاشراف (کتاب)|انساب الاشراف]]<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۰۵.</ref> داستان سفر حضرت به شام، بسیار خلاصهتر از آنچه در [[تاریخ]] [[طبری]] و [[سیره]] ابن [[هشام]] آمده، ذکر شده است. | ||
به هر حال برخی از محققان<ref>ر.ک: جعفر مرتضی عاملی، ج۲، ص۹۵.</ref> در اصل وقوع سفر اول به دیده تردید نگریستهاند و برخی نیز ضمن [[انکار]] اصل این سفر، درباره شگفتیهایی که در این سفر برای آن حضرت ذکر شده، چنین گفتهاند: آیا ممکن است کاروان ۱۷۰ نفری بازرگانان [[مکه]]، در زمانی که [[محمد]]{{صل}} [[کودکی]] خردسال بیش نبود، صومعهای را که با [[خشوع]] و [[احترام]] به پیشگاه محمد{{صل}} میآید، درخت خشکی را که به خاطر آنان سه نوع میوه از میوههای تابستانی و زمستانی بر آن ظاهر میشود، ابری را که در سرتاسر آن صحرای پهناور با آنان حرکت میکند، حوضهای آبی که آب گوارا از آنها میجوشد، آن هم در آن صحرای خشک که هیچ چیز جز [[ترس]] [[مرگ]] ناشی از [[تشنگی]] به [[اندیشه]] مسافران و رهگذران خطور نمیکند، [[راهبان]] و کشیشانی را که با [[شور]] و [[شوق]] به سوی وی میآیند تا محمد{{صل}} را ببینند و از [[مشاهده]] سیمای او [[تبرک]] بجویند و... مشاهده کرده باشند، با وجود این، موضع آنان در مورد او هیچ تغییری نیابد و دیدگاههای آن جمع درباره او با آنچه پیشتر بوده تفاوتی نکند؟ آیا ممکن است چنین حوادثی در حضور و در مقابل دیدگان ۱۷۰ تن از بازرگانان مکه رخ دهد، اما جز راویانی چند آن را [[روایت]] نکنند؟<ref>معروف حسنی، ص۲۵۲.</ref> | به هر حال برخی از محققان<ref>ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، ج۲، ص۹۵.</ref> در اصل وقوع سفر اول به دیده تردید نگریستهاند و برخی نیز ضمن [[انکار]] اصل این سفر، درباره شگفتیهایی که در این سفر برای آن حضرت ذکر شده، چنین گفتهاند: آیا ممکن است کاروان ۱۷۰ نفری بازرگانان [[مکه]]، در زمانی که [[محمد]] {{صل}} [[کودکی]] خردسال بیش نبود، صومعهای را که با [[خشوع]] و [[احترام]] به پیشگاه محمد {{صل}} میآید، درخت خشکی را که به خاطر آنان سه نوع میوه از میوههای تابستانی و زمستانی بر آن ظاهر میشود، ابری را که در سرتاسر آن صحرای پهناور با آنان حرکت میکند، حوضهای آبی که آب گوارا از آنها میجوشد، آن هم در آن صحرای خشک که هیچ چیز جز [[ترس]] [[مرگ]] ناشی از [[تشنگی]] به [[اندیشه]] مسافران و رهگذران خطور نمیکند، [[راهبان]] و کشیشانی را که با [[شور]] و [[شوق]] به سوی وی میآیند تا محمد {{صل}} را ببینند و از [[مشاهده]] سیمای او [[تبرک]] بجویند و... مشاهده کرده باشند، با وجود این، موضع آنان در مورد او هیچ تغییری نیابد و دیدگاههای آن جمع درباره او با آنچه پیشتر بوده تفاوتی نکند؟ آیا ممکن است چنین حوادثی در حضور و در مقابل دیدگان ۱۷۰ تن از بازرگانان مکه رخ دهد، اما جز راویانی چند آن را [[روایت]] نکنند؟<ref>معروف حسنی، ص۲۵۲.</ref> | ||
برخی [[مستشرقان]] نیز برای ایجاد [[شبهه]]، به روایاتی استناد کردهاند که [[محدثان]] و [[مورخان]] بدون هیچ تدبری در محتوای آنها و بی هیچ تأملی در نتایجی که میتواند به بار آورد و آن هم در زمانی که هنوز [[پیامبر]] هشت ساله بود و به چنین معجزاتی که حتی در حساسترین مراحل [[دعوت]] برای او فراهم نگشت، نیازی نبود، به تدوین آنها در مجموعههای [[حدیثی]] خود پرداختهاند<ref>برای اطلاع بیشتر در این باره، ر.ک: مینو صمیمی، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref>. روایت [[دیدار]] پیامبر با [[بحیرای راهب]]، [[دست]] مایه برخی از مستشرقان قرار گرفته و آنان ادعا کردهاند آن [[حضرت]] آنچه را به عنوان [[آموزههای اسلامی]] [[ابلاغ]] کرد، در همین [[سفر]] کوتاه از [[راهب]] [[بحیرا]] آموخت<ref>یوسفی غروی، ج۱، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول | برخی [[مستشرقان]] نیز برای ایجاد [[شبهه]]، به روایاتی استناد کردهاند که [[محدثان]] و [[مورخان]] بدون هیچ تدبری در محتوای آنها و بی هیچ تأملی در نتایجی که میتواند به بار آورد و آن هم در زمانی که هنوز [[پیامبر]] هشت ساله بود و به چنین معجزاتی که حتی در حساسترین مراحل [[دعوت]] برای او فراهم نگشت، نیازی نبود، به تدوین آنها در مجموعههای [[حدیثی]] خود پرداختهاند<ref>برای اطلاع بیشتر در این باره، ر. ک: مینو صمیمی، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref>. روایت [[دیدار]] پیامبر با [[بحیرای راهب]]، [[دست]] مایه برخی از مستشرقان قرار گرفته و آنان ادعا کردهاند آن [[حضرت]] آنچه را به عنوان [[آموزههای اسلامی]] [[ابلاغ]] کرد، در همین [[سفر]] کوتاه از [[راهب]] [[بحیرا]] آموخت<ref>یوسفی غروی، ج۱، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶-۳۷.</ref> | ||
==[[سفر]] دوم [[پیامبر خاتم]] به [[شام]]== | == [[سفر]] دوم [[پیامبر خاتم]] به [[شام]] == | ||
[[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مینویسد: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[سفر دوم به شام]]، ۲۵ سال داشت و همراه [[میسره]]، [[غلام]] [[حضرت خدیجه]]{{ع}} برای [[تجارت]] به [[شام]] رفت. حضرت خدیجه وقتی شنید [[حضرت محمد]]{{صل}} به شخصی [[امانتدار]] و [[کریم]] است، دنبال آن [[حضرت]] فرستاد تا برای تجارت به شام أجیر او شود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۶ و ۱۰۵؛ طبری، ج۲، ص۲۸۰؛ اربلی، ج۲، ص۱۳۱؛ ذهبی، تاریخ ج۱، ص۶۴.</ref>، اما [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۲۱.</ref> به نقل از [[عمار یاسر]] گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} هرگز [[اجیر]] کسی نشد؛ چنان که برخی نیز گفتهاند: شاید [[عزت نفس]] [[پیامبر]] و [[شرف خانوادگی]] به وی اجازه نمیداد اجیر کسی شود. بنابراین، ممکن است در این [[سفر]] به صورت مضاربهای شرکت کرده باشد<ref>جعفر مرتضی عاملی، ج۲، ص۱۰۶</ref>. | [[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مینویسد: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[سفر دوم به شام]]، ۲۵ سال داشت و همراه [[میسره]]، [[غلام]] [[حضرت خدیجه]] {{ع}} برای [[تجارت]] به [[شام]] رفت. حضرت خدیجه وقتی شنید [[حضرت محمد]] {{صل}} به شخصی [[امانتدار]] و [[کریم]] است، دنبال آن [[حضرت]] فرستاد تا برای تجارت به شام أجیر او شود<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۶ و ۱۰۵؛ طبری، ج۲، ص۲۸۰؛ اربلی، ج۲، ص۱۳۱؛ ذهبی، تاریخ ج۱، ص۶۴.</ref>، اما [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۲۱.</ref> به نقل از [[عمار یاسر]] گوید: [[رسول خدا]] {{صل}} هرگز [[اجیر]] کسی نشد؛ چنان که برخی نیز گفتهاند: شاید [[عزت نفس]] [[پیامبر]] و [[شرف خانوادگی]] به وی اجازه نمیداد اجیر کسی شود. بنابراین، ممکن است در این [[سفر]] به صورت مضاربهای شرکت کرده باشد<ref>جعفر مرتضی عاملی، ج۲، ص۱۰۶</ref>. | ||
در [[روایت]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} نیز به مضاربهای بودن سفر تجارتی رسول خدا{{صل}} به شام تصریح شده است <ref>مجلسی، ج۱۷، ص۳۰۸، ح۱۴.</ref>. [[موفقیت]] و [[امانتداری]] آن حضرت در این سفر، تحسین همگان را برانگیخت یعقوبی<ref>ج۲، ص۲۱</ref>، [[مسعودی]] <ref>ج۲، ص۲۷۵</ref> و [[بلاذری]] <ref>ج۱، ص۱۰۷</ref> تنها به اصل سفر دوم اشاره کردهاند، اما برخی منابع دیگر در حاشیه این سفر، به حوادثی مانند [[سجاده]] سنگ، [[سایه]] انداختن [[ابر]] و... اشاره کردهاند که جای [[تأمل]] دارد<ref>ر.ک: خرگوشی، ص۴۸؛ صدوق، کمال، ج۱، ص۱۹۰؛ دیاربکری، ج۱، ص۳۶۱؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۶۹؛ شامی، ج۲، ص۱۵۸؛ جامی، ص۱۳۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول | در [[روایت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} نیز به مضاربهای بودن سفر تجارتی رسول خدا {{صل}} به شام تصریح شده است <ref>مجلسی، ج۱۷، ص۳۰۸، ح۱۴.</ref>. [[موفقیت]] و [[امانتداری]] آن حضرت در این سفر، تحسین همگان را برانگیخت یعقوبی<ref>ج۲، ص۲۱</ref>، [[مسعودی]] <ref>ج۲، ص۲۷۵</ref> و [[بلاذری]] <ref>ج۱، ص۱۰۷</ref> تنها به اصل سفر دوم اشاره کردهاند، اما برخی منابع دیگر در حاشیه این سفر، به حوادثی مانند [[سجاده]] سنگ، [[سایه]] انداختن [[ابر]] و... اشاره کردهاند که جای [[تأمل]] دارد<ref>ر. ک: خرگوشی، ص۴۸؛ صدوق، کمال، ج۱، ص۱۹۰؛ دیاربکری، ج۱، ص۳۶۱؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۶۹؛ شامی، ج۲، ص۱۵۸؛ جامی، ص۱۳۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷.</ref> | ||
== سفر پیامبر خاتم به طائف == | |||
{{اصلی|سفر پیامبر خاتم به طائف}} | |||
== سفر پیامبر خاتم به یثرب == | |||
{{اصلی|سفر پیامبر خاتم به یثرب}} | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[نام پیامبر خاتم]] ([[نامهای پیامبر خاتم]]) | * [[نام پیامبر خاتم]] ([[نامهای پیامبر خاتم]]) | ||
* [[کنیههای پیامبر خاتم]] | * [[کنیههای پیامبر خاتم]] | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۵۶: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «محمد رسول | # [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۶۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تاریخ پیامبر خاتم]] | |||
[[رده:پیامبر خاتم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۶
مقدمه
در منابع تاریخی برای رسول خدا (ص) دو سفر تجاری به شام ذکر شده است. سفر اول او را در دوازده سالگی[۱] و همراه عمویش ابوطالب ذکر کردهاند. ابن هشام[۲] گوید: پیامبر همراه عمویش ابوطالب با کاروان بازرگانی قریش به شام رفت. زمانی که کاروان به منطقه بصری، نزدیک شام رسید، راهبی به نام بحیرا که از کتابهای آسمانی آگاهی داشت و مدتها در صومعه زندگی میکرد، پیامبر را از روی نشانهها و مهر نبوت که بین دو شانه آن حضرت بود، شناخت و او را به عنوان پیامبر آینده که انجیل ظهورش را بشارت داده بود، ستود و ابوطالب را به مراقبت از آن حضرت ترغیب کرد و او را واداشت پیامبر را به مکه بازگرداند.
سفر اول رسول خدا (ص) به شام
درباره سفر اول رسول خدا (ص) به شام، هفت روایت به صورتهای گوناگون در مابع تاریخی و حدیثی ذکر شده است، اما اسناد و مدارک این روایات، غیر قابل اعتماد است[۳] و از نظر متن نیز در آنها اختلافهایی وجود دارد که سبب اضطراب متن حدیث شده است. طبری[۴] گزارش سفر نخست آن حضرت را به شام از ابن اسحاق گرفته و سند ابن اسحاق در این گزارش مرسل است. ابن جوزی[۵] گزارش ابن اسحاق را بدون ذکر نام او، به داود بن حصین نسبت میدهد، چنان که روایت دوم ابن سعد[۶] نیز از داود بن حضین است. سفیان بن عیینه درباره داود گفته است: از احادیث داود پرهیز میکنیم. و ابوحاتم نیز او را ضعیف دانسته است[۷].
همچنین بعضی از کتابهای تاریخی، سند روایت ابن اسحاق را به استادش عبدالله بن ابی بکر بن حزم انصاری[۸] میرسانند که روایات مرسله فراوانی دارد[۹]. طبری، روایت دمی نیز از سفر نخست رسول خدا (ص) به شام آورده که احتمالا از سنن ترمذی است و سند آن به صورت منقطع به ابوموسی اشعری میرسد که از نظر علم رجال، مرفوع است، زیرا ابوموسی اشعری ده سال پیش از بعثت متولد شده و داستان سفر پیامبر به شام حدود سی سال پیش از بعثت اتفاق افتاده و ابوموسی اشعری در سال هفتم هجری به مدینه آمده است. از اینرو، ابن کثیر[۱۰] نیز این حدیث را از مرسلات صحابه دانسته است. افزون بر اینکه در سلسله اسناد ابوموسی، افرادی مثل قراد ابونوح و یونس بن ابی اسحاق قرار گرفتهاند که درباره قراد گفته شده است وی احادیث ناشناخته فراروانی درارد و ذهبی [۱۱] گوید: من میگویم ناشناختهتر از آنها حدیثی است که یونس بن ابی اسحاق از ابوبکر بن موسی و او هم از پدرش ابوموسی اشعری درباره سفر پیامبر اکرم (ص) همراه عمویش به شام و ملاقات او با بحیرای راهب نقل کرده است.
از منابع شیعه نیز صدوق[۱۲] سفر نخست آن حضرت را به شام با تفصیل بیشتری نقل کرده و ابنشهرآشوب[۱۳] روایت هر دو سفر را از شیخ صدوق گرفته است. روایت صدوق مشتمل بر غرایب و عجایبی است؛ مانند باریدن میوه از ابرها، حرکت کردن صومعه راهب به طرف رسول خدا (ص) همانند حرکت چارپا، میوههای تابستانی و زمستانی آوردن درختان خشک شده، سرسبز شدن همه جا، بشارت راهب به ولادت حضرت علی (ع) و ایمان او به حضرت محمد (ص) به نظر میرسد گزارش صدوق از سفر نخست آن حضرت، ترکیبی از روایات متعدد است؛ زیرا قسمت آخر روایت سفر اول را که صدوق به عنوان ادامه روایت اول ذکر کرده، ابن شهرآشوب بعد از سفر دوم پیامبر و به عنوان روایت سفر دوم و به صورت روایتی مستقل و با سند یعلی بن سِیابه آورده است.
گفتنی است در کتابهایی مانند انساب الاشراف[۱۴] داستان سفر حضرت به شام، بسیار خلاصهتر از آنچه در تاریخ طبری و سیره ابن هشام آمده، ذکر شده است.
به هر حال برخی از محققان[۱۵] در اصل وقوع سفر اول به دیده تردید نگریستهاند و برخی نیز ضمن انکار اصل این سفر، درباره شگفتیهایی که در این سفر برای آن حضرت ذکر شده، چنین گفتهاند: آیا ممکن است کاروان ۱۷۰ نفری بازرگانان مکه، در زمانی که محمد (ص) کودکی خردسال بیش نبود، صومعهای را که با خشوع و احترام به پیشگاه محمد (ص) میآید، درخت خشکی را که به خاطر آنان سه نوع میوه از میوههای تابستانی و زمستانی بر آن ظاهر میشود، ابری را که در سرتاسر آن صحرای پهناور با آنان حرکت میکند، حوضهای آبی که آب گوارا از آنها میجوشد، آن هم در آن صحرای خشک که هیچ چیز جز ترس مرگ ناشی از تشنگی به اندیشه مسافران و رهگذران خطور نمیکند، راهبان و کشیشانی را که با شور و شوق به سوی وی میآیند تا محمد (ص) را ببینند و از مشاهده سیمای او تبرک بجویند و... مشاهده کرده باشند، با وجود این، موضع آنان در مورد او هیچ تغییری نیابد و دیدگاههای آن جمع درباره او با آنچه پیشتر بوده تفاوتی نکند؟ آیا ممکن است چنین حوادثی در حضور و در مقابل دیدگان ۱۷۰ تن از بازرگانان مکه رخ دهد، اما جز راویانی چند آن را روایت نکنند؟[۱۶]
برخی مستشرقان نیز برای ایجاد شبهه، به روایاتی استناد کردهاند که محدثان و مورخان بدون هیچ تدبری در محتوای آنها و بی هیچ تأملی در نتایجی که میتواند به بار آورد و آن هم در زمانی که هنوز پیامبر هشت ساله بود و به چنین معجزاتی که حتی در حساسترین مراحل دعوت برای او فراهم نگشت، نیازی نبود، به تدوین آنها در مجموعههای حدیثی خود پرداختهاند[۱۷]. روایت دیدار پیامبر با بحیرای راهب، دست مایه برخی از مستشرقان قرار گرفته و آنان ادعا کردهاند آن حضرت آنچه را به عنوان آموزههای اسلامی ابلاغ کرد، در همین سفر کوتاه از راهب بحیرا آموخت[۱۸].[۱۹]
سفر دوم پیامبر خاتم به شام
ابن اسحاق[۲۰] مینویسد: پیامبر اکرم (ص) در سفر دوم به شام، ۲۵ سال داشت و همراه میسره، غلام حضرت خدیجه (ع) برای تجارت به شام رفت. حضرت خدیجه وقتی شنید حضرت محمد (ص) به شخصی امانتدار و کریم است، دنبال آن حضرت فرستاد تا برای تجارت به شام أجیر او شود[۲۱]، اما یعقوبی[۲۲] به نقل از عمار یاسر گوید: رسول خدا (ص) هرگز اجیر کسی نشد؛ چنان که برخی نیز گفتهاند: شاید عزت نفس پیامبر و شرف خانوادگی به وی اجازه نمیداد اجیر کسی شود. بنابراین، ممکن است در این سفر به صورت مضاربهای شرکت کرده باشد[۲۳].
در روایت امام حسن عسکری (ع) نیز به مضاربهای بودن سفر تجارتی رسول خدا (ص) به شام تصریح شده است [۲۴]. موفقیت و امانتداری آن حضرت در این سفر، تحسین همگان را برانگیخت یعقوبی[۲۵]، مسعودی [۲۶] و بلاذری [۲۷] تنها به اصل سفر دوم اشاره کردهاند، اما برخی منابع دیگر در حاشیه این سفر، به حوادثی مانند سجاده سنگ، سایه انداختن ابر و... اشاره کردهاند که جای تأمل دارد[۲۸].[۲۹]
سفر پیامبر خاتم به طائف
سفر پیامبر خاتم به یثرب
جستارهای وابسته
- نام پیامبر خاتم (نامهای پیامبر خاتم)
- کنیههای پیامبر خاتم
- کنیه پیامبر خاتم
- القاب پیامبر خاتم (لقبهای پیامبر خاتم)
- تبار پیامبر خاتم (نسب پیامبر خاتم)
- خاندان پیامبر خاتم
- پدر پیامبر خاتم (عبدالله بن عبدالمطلب)
- مادر پیامبر خاتم (آمنه بنت وهب)
- برادران پیامبر خاتم
- خواهران پیامبر خاتم
- ازدواج پیامبر خاتم
- همسران پیامبر خاتم
- کنیزان پیامبر خاتم
- فرزندان پیامبر خاتم
- همسران فرزندان پیامبر خاتم
- سرگذشت تاریخی پیامبر خاتم (سرگذشت زندگی پیامبر خاتم):
- بیعت با پیامبر خاتم
- جنگهای پیامبر خاتم
- عصر پیامبر خاتم
- شرایط سیاسی و اجتماعی عصر پیامبر خاتم
- شرایط دینی و فرهنگی عصر پیامبر خاتم
- شمایل پیامبر خاتم
- صفات ظاهری پیامبر خاتم (سیمای پیامبر خاتم)
- امامت پیامبر خاتم (ولایت پیامبر خاتم)
- نصب الهی پیامبر خاتم
- صفات پیامبر خاتم (ویژگیهای پیامبر خاتم):
- صفات امامت در پیامبر خاتم
- علم لدنی پیامبر خاتم:
- عصمت پیامبر خاتم:
- افضلیت پیامبر خاتم
- فضایل پیامبر خاتم:
- مناقب پیامبر خاتم:
- معجزات پیامبر خاتم:
- دیدگاههایی درباره شخصیت پیامبر خاتم
- سیره پیامبر خاتم:
- ویژگیهای عملی پیامبر خاتم
- سیره عبادی پیامبر خاتم
- سیره عرفانی پیامبر خاتم
- سیره اخلاقی پیامبر خاتم:
- سیره اعتقادی پیامبر خاتم:
- سیره علمی پیامبر خاتم
- سیره تبلیغی پیامبر خاتم
- سیره تربیتی پیامبر خاتم
- سیره خانوادگی پیامبر خاتم
- سیره اجتماعی پیامبر خاتم
- سیره سیاسی پیامبر خاتم:
- سیره اقتصادی پیامبر خاتم
- سیره قضایی پیامبر خاتم:
- سیره نظامی و جنگی پیامبر خاتم:
- مأموریت پیامبر خاتم
- نقشهای ویژه پیامبر خاتم
- کارگزاران پیامبر خاتم
- صحابه پیامبر خاتم (یاران پیامبر خاتم)
- یاران پیامبر خاتم
- مخالفان یا دشمنان پیامبر خاتم:
- دشمنی با پیامبر خاتم
- وظایف امت نسبت به پیامبر خاتم:
- شناخت شخصیت و جایگاه پیامبر خاتم
- شناخت حقوق پیامبر خاتم
- شناخت سیره و معارف پیامبر خاتم
- ایمان به پیامبر خاتم (کفر به دشمنان پیامبر خاتم)
- پذیرش ولایت پیامبر خاتم (بیزاری از دشمنان او)
- محبت به پیامبر خاتم (بغض به دشمنان او):
- مودت پیامبر خاتم (عداوت با دشمنان او)
- تمسک به پیامبر خاتم
- اعتصام به پیامبر خاتم
- تبعیت از پیامبر خاتم
- اطاعت از پیامبر خاتم
- معیت با پیامبر خاتم
- وفاداری در بیعت با پیامبر خاتم
- اجابت دعوت پیامبر خاتم
- مظلومیت پیامبر خاتم
- پرسش و پاسخ دوران پیامبر خاتم
منابع
پانویس
- ↑ یعقوبی این سفر را در نه سالگی، ج۲، ص۱۹۱؛ و مسعودی، ج۲، ص۲۷۵، در سیزده سالگی.
- ↑ ابن هشام، ج۱، ص۱۹۱.
- ↑ برای ضعف سند و ضعف بریخ رجال سند، ر. ک: مزی، ج۸، ص۳۸۰ و ۳۸۱ ذهبی، سیر، ج۵، ص۳۱۴.
- ↑ طبری، ج۲، ص۲۷۸.
- ↑ ج۱، ص:۹۶.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۹۶.
- ↑ مزی، ج۸، ص۳۸۰.
- ↑ طبری، ج۲، ص۳۱۴.
- ↑ ذهبی، سیر، ج۵، ص۳۱۴.
- ↑ ابن کثیر، البدایه، البدایه، ج۲، ص۲۶۳.
- ↑ میزان، ج۲، ص:۵۸۱.
- ↑ صدوق، کمال، ص۱۹۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب، ج۱، ص۴۰.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، ج۲، ص۹۵.
- ↑ معروف حسنی، ص۲۵۲.
- ↑ برای اطلاع بیشتر در این باره، ر. ک: مینو صمیمی، ص۱۸۸-۱۸۹.
- ↑ یوسفی غروی، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۶-۳۷.
- ↑ ابن اسحاق، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۹۶ و ۱۰۵؛ طبری، ج۲، ص۲۸۰؛ اربلی، ج۲، ص۱۳۱؛ ذهبی، تاریخ ج۱، ص۶۴.
- ↑ یعقوبی، ج۲، ص۲۱.
- ↑ جعفر مرتضی عاملی، ج۲، ص۱۰۶
- ↑ مجلسی، ج۱۷، ص۳۰۸، ح۱۴.
- ↑ ج۲، ص۲۱
- ↑ ج۲، ص۲۷۵
- ↑ ج۱، ص۱۰۷
- ↑ ر. ک: خرگوشی، ص۴۸؛ صدوق، کمال، ج۱، ص۱۹۰؛ دیاربکری، ج۱، ص۳۶۱؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۶۹؛ شامی، ج۲، ص۱۵۸؛ جامی، ص۱۳۰.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۷.