امی بودن پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال') |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = پیامبر خاتم | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[امی بودن پیامبر خاتم در قرآن]] - [[امی بودن پیامبر خاتم در معارف و سیره نبوی]] - [[امی بودن پیامبر خاتم در معارف و سیره امام جواد]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
یکی از صفات پیامبر خاتم '''"[[امی بودن]]"''' است بهمعنای درس ناخوانده؛ داشتن این صفت یکی از [[وجوه اعجاز قرآن]] محسوب میشود. [[قرآن کریم]]، کتابی که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از معارف و [[علوم]] و [[احکام]] و [[قوانین]] فردی و [[اجتماعی]] است و آوردن چنین کتابی بهوسیله یک فرد [[درس نخوانده]] و [[تعلیم]] ندیده عجیب است. | |||
[[امی]] | |||
== معناشناسی == | |||
{{اصلی|امی}} | |||
«امی»، منسوب به "اُمّ" و به معنای کسی است که سواد خواندن و نوشتن و دانشی به [[کتابهای آسمانی]] نداشته باشد. امی، یکی از صفات رسول خدا {{صل}} است که در [[تورات]] و [[انجیل]] بدان اشاره شده است: {{متن قرآن|الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. | |||
[[فلسفه]] ناآشنایی [[رسول خدا]] {{صل}} با خواندن و نوشتن پیش از [[بعثت]]، آن بود که تا کسی راهی برای ایجاد [[شک و تردید]] در [[رسالت]] آن حضرت نیابد<ref>سید مرتضی، ج۱، ص۱۰۸؛ قرطبی، ج۱، ص۳۰۱.</ref>؛ چنان که [[قرآن کریم]] در آیه {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref>«و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref> تصریح کرده که اگر آن حضرت پیش از بعثت، با خواندن و نوشتن آشنا بود، کسانی که درصدد [[تکذیب]] و ابطال سخنان ایشان بودند، در رسالت او شک و تردید میکردند. اما برخی چون [[سید مرتضی]]<ref>مرتضی، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بر آناند که آن حضرت پس از [[بعثت]]، خواندن و نوشتن میدانست. | |||
[[ | |||
البته درباره مفهوم "[[امی]]"، سه احتمال معروف "[[درس نخوانده]]"، "از [[مکه]] برخاسته یا در آن متولد شده" و "از میان [[امت]] [[قیام]] کرده" دیده میشود که معروفترین آنها همان درس نخوانده است که با موارد کاربرد این واژه نیز [[سازگاری]] دارد. اما این معنا نمیتواند درباره رسول خدا {{صل}} صادق باشد؛ چون آن حضرت در [[سیر]] [[عوالم]] [[باطنی]] خود، به چنان شایستگیای رسید که [[لیاقت]] [[فهم]] [[سخن]] [[خدا]] را یافته بود و [[خداوند متعال]] نیز کتاب و [[حکمت]] را به او آموخت: {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>. از اینرو، چطور ممکن است کسی که [[خداوند]] به او کتاب و حکمت آموخته، مانند کسی باشد که خواندن و نوشتن نمیدانست. البته این نیز از مسلمات [[تاریخی]] است که رسول خدا {{صل}} به [[مکتب]] نرفت و خط ننوشت و [[امی بودن]] را از [[جامعه جاهلی]] [[حجاز]] ریشه کن کرد<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۴۱.</ref>. | |||
بسیاری [[امی]] را همسو با معنای لغوی آن، به معنای کسی دانستهاند که [[نوشتن]] و خواندن نمیداند و آن را از [[ویژگیهای پیامبر خاتم]]{{صل}} برشمردهاند که با [[اعجاز علمی]] و [[عقلی]] [[مبعوث]] شده است. آنان امی بودن را به این معنا، در غیر پیامبر نشانه [[نقص]] و در آن حضرت نشانه کمال شمرده و گفتهاند: دستیابی به [[دانش]] از راههای متعارف با احتمال [[خطا]] روبهرو است، اما از جانب [[خداوند]] خطابردار نیست. | |||
[[ | در اینکه رسول خدا{{صل}} [[پیش از بعثت]] نه میخوانده و نه مینوشته چندان اختلافی نیست و قرآن نیز بر ناخوان و نانویس بودن حضرت پیش از بعثت تصریح کرده است<ref>{{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ...}} «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی.».. سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref> و برخی فقط همین مقطع را برای [[اثبات]] [[اعجاز]] ضروری میدانند. اما درباره [[توانایی]] آن حضرت پس از [[بعثت]] دیدگاههای مختلفی به شرح ذیل از سوی [[شیعیان]] و سنیان مطرح شده است: | ||
#[[رسول خدا]]{{صل}} تا آخر [[عمر]] شریفش نه میخواند و نه مینوشت و نه با [[خواندن و نوشتن]] آشنایی داشت؛ | |||
#با اینکه میتوانست بخواند و بنویسد، اما نه خواند و نه نوشت؛ | |||
#هم بر خواندن و نوشتن توانا بود و هم خواند و نوشت؛ | |||
#بر خواندن و نوشتن توانا بود و خواند، اما ننوشت<ref>برای اطلاع بیشتر از این دیدگاهها، ر.ک: ابن حجر، فتح الباری، ج۷، ص۳۸۶؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۳، ص۱۰۰-۱۰۷؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۹۱؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول{{صل}}، ج۱، ص۸۶-۱۰۲. درباره شیعیانی که معتقد به خواندن یا نوشتن رسول خدا{{صل}} پس از بعثت هستند. ر.ک: صفار، بصائرالدرجات، ص۲۴۵-۲۴۷؛ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۲۵؛ مفید، اوائل المقالات، ص۱۳۵؛ سید مرتضی، رسائل، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۸؛ طوسی، المبسوط، ج۸، ص۱۲۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۳۳؛ ابن ادریس، السرائر، ج۲، ص۱۶۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۸۳؛ ج۱۹، ص۱۳۴؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ج۲، ص۳۸۶؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول{{صل}}، ج۱، ص۸۵-۱۱۴.</ref>. | |||
واثقی [[معتقد]] است [[یهود]] در عصر [[امویان]] واژه [[امی]] را به [[ناتوانی]] رسول خدا{{صل}} بر خواندن و نوشتن معنا کردند و گسترش دادند<ref>واثقی راد، بازخوانی امی بودن پیامبر اسلام{{صل}}، ص۱۲۵-۱۴۲.</ref>؛ اما [[شهید مطهری]] با واکاوی دیدگاههای مختلف، از مجموع قرائن و دلائل استفاده کرده که رسول خدا{{صل}} در دوره [[رسالت]] نیز نه خوانده و نه نوشته است و [[تفسیر]] امی به أم القرائی و مکی بودن را دارای ریشه [[اسرائیلی]] دانسته است<ref>مطهری، پیامبر امی، ج۳، ص۲۰۸ و ۲۳۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص ۱۰۱.</ref> | |||
== امی بودن پیامبر در [[آیات]] و [[روایات]] == | |||
[[امی بودن]]، از اوصاف بارز و ویژگیهای مهم [[رسول خدا]]{{صل}} است که [[قرآن]] بر آن تأکید داشته است. [[خداوند]] در چند [[آیه]]، خطاب به پیامبرش{{صل}} فرمود: | |||
#«تو پیش از این ([[بعثت]]) نه کتابی میخواندی و نه کتابی مینوشتی، اگر چنان بود، باطلگرایان به [[شک]] میافتادند»<ref>{{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}} «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref>. | |||
#«به [[خدا]] و پیامآور او، آن [[پیامبر امی]] [[ایمان]] بیاورید»<ref>{{متن قرآن|فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ}} «پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref>. | |||
#«آنان که از این پیامبر امی، که نامش را در [[تورات]] و [[انجیل]] مییابند، [[پیروی]] میکنند»<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ}} «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. | |||
[[پیامبر | [[روایات]] و [[اخبار]] [[تاریخی]] نشان میدهند که این موضوع برای اصالت [[نبوت]] [[پیامبر]] و رد [[اتهام]] و تشکیک [[مشرکان]]، افزون بر اینکه مورد توجه رسول خدا{{صل}} بوده، موضوعی شناخته شده نزد [[انبیاء]] سابق و [[قوم یهود]] نیز بوده است و به خوبی نشان میدهد که تا چه اندازه اهمیت داشته است. | ||
#بنابر [[نقلی]]، [[حضرت موسی]]{{ع}} در درخواست خود از خداوند گفت: {{عربی|فأسئلك بحق النبي الأمي الذي تبعثه في آخر الزمان}}<ref>ابن قدامه، المغنی، ج۵، ص۱۲۳.</ref>. | |||
#همچنین [[یهودیان]] [[پیش از بعثت]] رسول خدا{{صل}} در [[نبردها]] برای [[پیروزی]] بر [[عرب]] [[حجاز]] [[دعا]] میکردند و میگفتند: {{عربی|اللهم إنا نسألك بحق النبي الأمي الذي وعدتنا أن تخرجه لنا في آخر الزمان إلا نصرتنا عليهم}}<ref>واحدی، اسباب النزول، ص۱۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۰؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۳، ص۳۵۹.</ref>. | |||
#هنگامی که هیئت [[نمایندگی]] [[قبیله کلب]] در [[سال نهم هجری]] برای اعلام [[مسلمان]] شدن خود، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند، حضرت فرمود: من [[پیامبر امی]]، [[راستگو]] و [[پاک]] نهادم<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۳۴؛ {{متن حدیث|أَنَا النَّبِيُّ الأُمِّيُّ الصَّادِقُ الزَّكِيُّ}}.</ref>. | |||
#به گفته [[عبدالله بن عمرو بن عاص]]، روزی رسول خدا{{صل}} مانند کسی که [[وداع]] میکند سه مرتبه فرمود: من محمد، پیامبر امی هستم<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۱۷۲، {{متن حدیث|أَنَا مُحَمَّدٌ النَّبِيُّ الْأُمِّيُّ}}.</ref>. | |||
تعبیر وداع کننده در خبر [[عبدالله بن عمرو]]، بیانگر این سخن در روزهای پایانی [[زندگی]] رسول خدا{{صل}} در [[مدینه]] است و نشان میدهد، [[پیامبر]] حتی در پایان زندگی خود نیز [[اصرار]] داشته است که [[امی بودن]] خود را اعلام کند<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص ۱۰۱.</ref>. | |||
== امی بودن پیامبر خاتم یکی از وجوه اعجاز قرآن == | |||
{{همچنین|جهت اعجاز قرآن}} | |||
[[قرآن کریم]]، کتابی است که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از [[معارف]] و [[علوم]] و [[احکام]] و [[قوانین]] فردی و [[اجتماعی]] است و بررسی کامل هر دسته از آنها [[نیازمند]] به گروههای متخصصی است که در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش [[علمی]] درباره آنها بپردازند و تدریجاً رازهای نهفته آن را [[کشف]] کنند و به حقایق بیشتری دست یابند هر چند [[کشف]] همه حقایق و [[اسرار]] آن، جز بهوسیله کسانی که دارای [[علم الهی]] و [[تأیید]] خدایی باشند میسّر نخواهد بود. | |||
این مجموعههای گوناگون که شامل ژرفترین و بلندترین [[معارف]] و والاترین و ارزشمندترین [[دستورات اخلاقی]] و عادلانهترین و استوارترین [[قوانین]] [[حقوقی]] و جزائی و حکیمانهترین [[مناسک]] [[عبادی]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]] و سودمندترین [[مواعظ]] و [[اندرزها]]، و آموزنده ترین نکات [[تاریخی]] و سازندهترین شیوههای [[تعلیم و تربیت]] و در یک جمله: حاوی همه اصول مورد نیاز [[بشر]] برای [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] است با اسلوبی [[بدیع]] و بی سابقه، در هم آمیخته شده، به گونهای که همه قشرهای [[جامعه]] بتوانند به فراخور استعدادشان از آن، بهرهمند شوند. | |||
[[ | |||
فراهم آوردن همه این [[معارف]] و حقایق در چنین مجموعهای، فراتر از توان انسانهای عادی است. ولی آنچه بر شگفتی آن میافزاید این است که این [[کتاب]] [[عظیم]] بهوسیله یک فرد [[درس نخوانده]] و [[تعلیم]] ندیده که هرگز قلمی بر کاغذ نیاورده و در محیطی دور از [[تمدن]] و [[فرهنگ]]، پرورش یافته بود عرضه شد. و عجیبتر آنکه در [[زندگی]] [[چهل]] ساله قبل از بعثتش نمونهای از این سخنان، از وی شنیده نشده بود و در دوران رسالتش هم آنچه را بهعنوان [[وحی الهی]]، ارائه میکرد اسلوب ویژه و هماهنگ و موزونی داشت که کاملا آن را از دیگر سخنانش متمایز میساخت و تفاوت آشکاری میان این کتاب با سایر سخنان وی مشهود و محسوس بود. | |||
[[ | [[قرآن کریم]] با اشاره به این نکات میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref> و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند؛ سوره عنکبوت، آیه۴۸.</ref> و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref> یعنی: اگر [[خدا]] خواسته بود این کتاب را بر شما [[تلاوت]] نمیکردم و شما را از آن، [[آگاه]] نمیساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونهای از این سخنان از من نشیدند مگر نمیفهمید؟! و به احتمال [[قوی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ}} نیز اشاره به همین جهت [[اعجاز]] است یعنی احتمال [[قوی]] دارد که ضمیر {{متن قرآن|مِّثْلِهِ}} به {{متن قرآن|عَبْدِنَا}} برگردد. | ||
'''حاصل آنکه:''' اگر به فرض محال، امکان داشته باشد صدها گروه دانشمند و متخصص با [[همکاری]] و [[همیاری]] یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد درس نخوانده، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵ ـ ۲۶۶.</ref>. | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمام [[عمر]] خویش در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچگاه خطی ننوشت. او [[چهل]] سال در میان قومی غیر متمدن زیست و هرگز از [[علم]] و دانشی دم نزد؛ در طی این دوران، تنها دو بار به خارج از [[حجاز]] و آنهم به [[همراهی]] کاروان تجاری سفر کرد. | |||
چنین شخصیتی ناگهان مطلبی آورد که بزرگان و ادبا و شعرای نامآور [[عرب]] در مقابلش زانو زدند، کتابی با این [[عظمت]] و [[معارف]] ژرف و گسترده<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۰۷-۱۰۸؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۹۲ - ۱۹۳.</ref>. | |||
بنابراین، [[ظهور]] چنین کتابی با این ویژگیها از فرد تحصیل نکردهای، مبیّن جهت دیگری از جهات [[اعجاز]] آن است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۶.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | # [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:1233456.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی''']] | ||
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی''']] | |||
# [[پرونده:IM010504.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|'''تاریخ اسلام ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۸۷: | خط ۷۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:خصائص پیامبر خاتم]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۶
یکی از صفات پیامبر خاتم "امی بودن" است بهمعنای درس ناخوانده؛ داشتن این صفت یکی از وجوه اعجاز قرآن محسوب میشود. قرآن کریم، کتابی که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از معارف و علوم و احکام و قوانین فردی و اجتماعی است و آوردن چنین کتابی بهوسیله یک فرد درس نخوانده و تعلیم ندیده عجیب است.
معناشناسی
«امی»، منسوب به "اُمّ" و به معنای کسی است که سواد خواندن و نوشتن و دانشی به کتابهای آسمانی نداشته باشد. امی، یکی از صفات رسول خدا (ص) است که در تورات و انجیل بدان اشاره شده است: ﴿الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ﴾[۱].
فلسفه ناآشنایی رسول خدا (ص) با خواندن و نوشتن پیش از بعثت، آن بود که تا کسی راهی برای ایجاد شک و تردید در رسالت آن حضرت نیابد[۲]؛ چنان که قرآن کریم در آیه ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۳] تصریح کرده که اگر آن حضرت پیش از بعثت، با خواندن و نوشتن آشنا بود، کسانی که درصدد تکذیب و ابطال سخنان ایشان بودند، در رسالت او شک و تردید میکردند. اما برخی چون سید مرتضی[۴] بر آناند که آن حضرت پس از بعثت، خواندن و نوشتن میدانست.
البته درباره مفهوم "امی"، سه احتمال معروف "درس نخوانده"، "از مکه برخاسته یا در آن متولد شده" و "از میان امت قیام کرده" دیده میشود که معروفترین آنها همان درس نخوانده است که با موارد کاربرد این واژه نیز سازگاری دارد. اما این معنا نمیتواند درباره رسول خدا (ص) صادق باشد؛ چون آن حضرت در سیر عوالم باطنی خود، به چنان شایستگیای رسید که لیاقت فهم سخن خدا را یافته بود و خداوند متعال نیز کتاب و حکمت را به او آموخت: ﴿وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾[۵]. از اینرو، چطور ممکن است کسی که خداوند به او کتاب و حکمت آموخته، مانند کسی باشد که خواندن و نوشتن نمیدانست. البته این نیز از مسلمات تاریخی است که رسول خدا (ص) به مکتب نرفت و خط ننوشت و امی بودن را از جامعه جاهلی حجاز ریشه کن کرد[۶].
بسیاری امی را همسو با معنای لغوی آن، به معنای کسی دانستهاند که نوشتن و خواندن نمیداند و آن را از ویژگیهای پیامبر خاتم(ص) برشمردهاند که با اعجاز علمی و عقلی مبعوث شده است. آنان امی بودن را به این معنا، در غیر پیامبر نشانه نقص و در آن حضرت نشانه کمال شمرده و گفتهاند: دستیابی به دانش از راههای متعارف با احتمال خطا روبهرو است، اما از جانب خداوند خطابردار نیست.
در اینکه رسول خدا(ص) پیش از بعثت نه میخوانده و نه مینوشته چندان اختلافی نیست و قرآن نیز بر ناخوان و نانویس بودن حضرت پیش از بعثت تصریح کرده است[۷] و برخی فقط همین مقطع را برای اثبات اعجاز ضروری میدانند. اما درباره توانایی آن حضرت پس از بعثت دیدگاههای مختلفی به شرح ذیل از سوی شیعیان و سنیان مطرح شده است:
- رسول خدا(ص) تا آخر عمر شریفش نه میخواند و نه مینوشت و نه با خواندن و نوشتن آشنایی داشت؛
- با اینکه میتوانست بخواند و بنویسد، اما نه خواند و نه نوشت؛
- هم بر خواندن و نوشتن توانا بود و هم خواند و نوشت؛
- بر خواندن و نوشتن توانا بود و خواند، اما ننوشت[۸].
واثقی معتقد است یهود در عصر امویان واژه امی را به ناتوانی رسول خدا(ص) بر خواندن و نوشتن معنا کردند و گسترش دادند[۹]؛ اما شهید مطهری با واکاوی دیدگاههای مختلف، از مجموع قرائن و دلائل استفاده کرده که رسول خدا(ص) در دوره رسالت نیز نه خوانده و نه نوشته است و تفسیر امی به أم القرائی و مکی بودن را دارای ریشه اسرائیلی دانسته است[۱۰].[۱۱]
امی بودن پیامبر در آیات و روایات
امی بودن، از اوصاف بارز و ویژگیهای مهم رسول خدا(ص) است که قرآن بر آن تأکید داشته است. خداوند در چند آیه، خطاب به پیامبرش(ص) فرمود:
- «تو پیش از این (بعثت) نه کتابی میخواندی و نه کتابی مینوشتی، اگر چنان بود، باطلگرایان به شک میافتادند»[۱۲].
- «به خدا و پیامآور او، آن پیامبر امی ایمان بیاورید»[۱۳].
- «آنان که از این پیامبر امی، که نامش را در تورات و انجیل مییابند، پیروی میکنند»[۱۴].
روایات و اخبار تاریخی نشان میدهند که این موضوع برای اصالت نبوت پیامبر و رد اتهام و تشکیک مشرکان، افزون بر اینکه مورد توجه رسول خدا(ص) بوده، موضوعی شناخته شده نزد انبیاء سابق و قوم یهود نیز بوده است و به خوبی نشان میدهد که تا چه اندازه اهمیت داشته است.
- بنابر نقلی، حضرت موسی(ع) در درخواست خود از خداوند گفت: فأسئلك بحق النبي الأمي الذي تبعثه في آخر الزمان[۱۵].
- همچنین یهودیان پیش از بعثت رسول خدا(ص) در نبردها برای پیروزی بر عرب حجاز دعا میکردند و میگفتند: اللهم إنا نسألك بحق النبي الأمي الذي وعدتنا أن تخرجه لنا في آخر الزمان إلا نصرتنا عليهم[۱۶].
- هنگامی که هیئت نمایندگی قبیله کلب در سال نهم هجری برای اعلام مسلمان شدن خود، نزد رسول خدا(ص) آمدند، حضرت فرمود: من پیامبر امی، راستگو و پاک نهادم[۱۷].
- به گفته عبدالله بن عمرو بن عاص، روزی رسول خدا(ص) مانند کسی که وداع میکند سه مرتبه فرمود: من محمد، پیامبر امی هستم[۱۸].
تعبیر وداع کننده در خبر عبدالله بن عمرو، بیانگر این سخن در روزهای پایانی زندگی رسول خدا(ص) در مدینه است و نشان میدهد، پیامبر حتی در پایان زندگی خود نیز اصرار داشته است که امی بودن خود را اعلام کند[۱۹].
امی بودن پیامبر خاتم یکی از وجوه اعجاز قرآن
قرآن کریم، کتابی است که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از معارف و علوم و احکام و قوانین فردی و اجتماعی است و بررسی کامل هر دسته از آنها نیازمند به گروههای متخصصی است که در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش علمی درباره آنها بپردازند و تدریجاً رازهای نهفته آن را کشف کنند و به حقایق بیشتری دست یابند هر چند کشف همه حقایق و اسرار آن، جز بهوسیله کسانی که دارای علم الهی و تأیید خدایی باشند میسّر نخواهد بود.
این مجموعههای گوناگون که شامل ژرفترین و بلندترین معارف و والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی و عادلانهترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزائی و حکیمانهترین مناسک عبادی و احکام فردی و اجتماعی و سودمندترین مواعظ و اندرزها، و آموزنده ترین نکات تاریخی و سازندهترین شیوههای تعلیم و تربیت و در یک جمله: حاوی همه اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است با اسلوبی بدیع و بی سابقه، در هم آمیخته شده، به گونهای که همه قشرهای جامعه بتوانند به فراخور استعدادشان از آن، بهرهمند شوند.
فراهم آوردن همه این معارف و حقایق در چنین مجموعهای، فراتر از توان انسانهای عادی است. ولی آنچه بر شگفتی آن میافزاید این است که این کتاب عظیم بهوسیله یک فرد درس نخوانده و تعلیم ندیده که هرگز قلمی بر کاغذ نیاورده و در محیطی دور از تمدن و فرهنگ، پرورش یافته بود عرضه شد. و عجیبتر آنکه در زندگی چهل ساله قبل از بعثتش نمونهای از این سخنان، از وی شنیده نشده بود و در دوران رسالتش هم آنچه را بهعنوان وحی الهی، ارائه میکرد اسلوب ویژه و هماهنگ و موزونی داشت که کاملا آن را از دیگر سخنانش متمایز میساخت و تفاوت آشکاری میان این کتاب با سایر سخنان وی مشهود و محسوس بود.
قرآن کریم با اشاره به این نکات میفرماید: ﴿وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۲۰] و در جای دیگر میفرماید: ﴿قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾[۲۱] یعنی: اگر خدا خواسته بود این کتاب را بر شما تلاوت نمیکردم و شما را از آن، آگاه نمیساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونهای از این سخنان از من نشیدند مگر نمیفهمید؟! و به احتمال قوی، آیه ﴿فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ﴾ نیز اشاره به همین جهت اعجاز است یعنی احتمال قوی دارد که ضمیر ﴿مِّثْلِهِ﴾ به ﴿عَبْدِنَا﴾ برگردد.
حاصل آنکه: اگر به فرض محال، امکان داشته باشد صدها گروه دانشمند و متخصص با همکاری و همیاری یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد درس نخوانده، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد[۲۲].
پیامبر اکرم(ص) در تمام عمر خویش در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچگاه خطی ننوشت. او چهل سال در میان قومی غیر متمدن زیست و هرگز از علم و دانشی دم نزد؛ در طی این دوران، تنها دو بار به خارج از حجاز و آنهم به همراهی کاروان تجاری سفر کرد.
چنین شخصیتی ناگهان مطلبی آورد که بزرگان و ادبا و شعرای نامآور عرب در مقابلش زانو زدند، کتابی با این عظمت و معارف ژرف و گسترده[۲۳].
بنابراین، ظهور چنین کتابی با این ویژگیها از فرد تحصیل نکردهای، مبیّن جهت دیگری از جهات اعجاز آن است[۲۴].
منابع
پانویس
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ سید مرتضی، ج۱، ص۱۰۸؛ قرطبی، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ مرتضی، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۴۱.
- ↑ ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ...﴾ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی.».. سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از این دیدگاهها، ر.ک: ابن حجر، فتح الباری، ج۷، ص۳۸۶؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۳، ص۱۰۰-۱۰۷؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۹۱؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول(ص)، ج۱، ص۸۶-۱۰۲. درباره شیعیانی که معتقد به خواندن یا نوشتن رسول خدا(ص) پس از بعثت هستند. ر.ک: صفار، بصائرالدرجات، ص۲۴۵-۲۴۷؛ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۲۵؛ مفید، اوائل المقالات، ص۱۳۵؛ سید مرتضی، رسائل، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۸؛ طوسی، المبسوط، ج۸، ص۱۲۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۳۳؛ ابن ادریس، السرائر، ج۲، ص۱۶۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۸۳؛ ج۱۹، ص۱۳۴؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ج۲، ص۳۸۶؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول(ص)، ج۱، ص۸۵-۱۱۴.
- ↑ واثقی راد، بازخوانی امی بودن پیامبر اسلام(ص)، ص۱۲۵-۱۴۲.
- ↑ مطهری، پیامبر امی، ج۳، ص۲۰۸ و ۲۳۰.
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص ۱۰۱.
- ↑ ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ﴾ «پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
- ↑ ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ﴾ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ ابن قدامه، المغنی، ج۵، ص۱۲۳.
- ↑ واحدی، اسباب النزول، ص۱۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۰؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۳، ص۳۵۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۳۴؛ «أَنَا النَّبِيُّ الأُمِّيُّ الصَّادِقُ الزَّكِيُّ».
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۱۷۲، «أَنَا مُحَمَّدٌ النَّبِيُّ الْأُمِّيُّ».
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص ۱۰۱.
- ↑ و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند؛ سوره عنکبوت، آیه۴۸.
- ↑ بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۵ ـ ۲۶۶.
- ↑ ر.ک. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص ۱۰۷-۱۰۸؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۱۹۲ - ۱۹۳.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۶۶.