امیدواری به خدا: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [)) |
(←منابع) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امید | | موضوع مرتبط = امید | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [[امیدواری به خدا در قرآن]] - [[امیدواری به خدا در حدیث | | مداخل مرتبط = [[امیدواری به خدا در قرآن]] - [[امیدواری به خدا در حدیث]] - [[امیدواری به خدا در اخلاق اسلامی]] - [[امیدواری به خدا در معارف دعا و زیارات]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
این [[فضیلت]] هم مانند [[فضیلت]] "[[خوف]]" در شمار [[برترین]] [[فضائل]] قرار دارد؛ بلکه میتوان گفت که [[امیدورزی]] به او، [[برتر]] از [[خوف]] از اوست؛ چرا که از [[خوف]]، [[تقوی]] پدید آید، و از [[امید]]، [[محبّت]]؛ و بدون تردید [[محبّت]] به او، [[برتر]] از تقوای از اوست؛ چراکه [[خوف]] از [[عظمت]] و کبریای [[الهی]] سرچشمه میگیرد، [[رجاء]] و [[امید]] امّا از [[رحمت]] و [[رأفت]] او؛ در مقایسه ایندو امّا، [[رحمت]] را شأنی دیگر است!. | |||
[[قرآن کریم]] و تمامی سور آن، با یادکرد از این صفت آغاز میشود؛ و باز بیش از یکصد مرتبه این صفت در آن [[کتاب الهی]] یاد شده است؛ همانگونه که سراسر عالَم، [[ظهور]] امر رحمانی، و [[بهشت]] سراسر از امر رحیمی [[حضرت حق]] پدید آمده است. در این زمینه، باز میتوان گفت که: [[رجاء]] و [[امیدورزی]]، همچون آبی گواراست که تشنهای بدان دست یابد، و [[خوف]] و [[ترس]]، مانند آتشی است که در هیزمی درگیرد!. | |||
==[[همراهی]] و همنشینی [[خوف]] و [[امیدورزی]]== | بنابراین [[امید]] [[آرامش]] بخش [[دلها]]، وخوف سوزاننده قلبهاست؛ [[امید]] تسکین دهنده، و [[خوف]] [[اضطراب]] زاست. از اینروست که [[اهل دل]] گفتهاند: "رجاءِ به او، آنچنان سالک را به سوی حضرتش روانه میسازد، که [[خوف]] را چنان انگیزش و تکاملی نیست". | ||
آری! این هر دو نسبت به افراد گوناگون، حالاتی متفاوت مییابند؛ از اینرو [[خوف]] برای کسی که به دریای [[رحمت]] او پشت گرمی ورزیده در [[معاصی]] فرورفته است، مناسبتر از [[رجاء]] مینماید؛ و [[رجاء]] برای کسی که [[خوف]] از غضبش، [[زندگی]] را برای او [[حرام]] نموده شایستهتر از [[خوف]] میباشد. این مطلب، بوضوح در بسیاری از [[روایات]] ما وارد شده است. پس از این به برخی از این [[روایات]]، اشاره خواهیم کرد. | |||
کوتاه سخن آنکه [[امیدورزی]] به [[لطف]] [[حضرت حق]]، فضیلتی است که هرکس سر در پی بهدست آوردن [[سعادت]] دارد، به ناگزیر باید پای در طلب آن برد؛ چراکه گاه [[انسان]] در مسیر طلب کمال، به گناهی [[مبتلا]] میشود که [[هلاکت]] خویش را در آن میبیند، حال اگر چنین کسی [[سلاح]] [[امید]] را در دست نداشته باشد، به آسانی از رسیدن به [[کمالات]] مأیوس شده از رسیدن به آنها باز میماند؛ از همین روست که [[قرآن کریم]]، [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[رحمت]] را، در سر مرز [[کفر]] دانسته است: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref> و باز از همین روست که در بسیاری از [[روایات]] و [[آیات]]، به این نکته [[اصرار]] شده [[مؤمنان]] را به [[امیدورزی]] به [[رحمت الهی]] [[دعوت]] کردهاند. به این [[آیه]] [[مبارک]] بنگرید: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>. | |||
[[اهل دل]] برآنند، که جهنّم نیز از [[الطاف الهی]] است؛ چرا که وسیلهای است تا زنگارهای [[قلوب]] کسانی که استعداد ورود به [[بهشت]] را دارند، از [[قلوب]] آنان سترده شده سرانجام به [[بهشت]] [[رحمت]] او وارد شوند. [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. نیز نشان از [[رحمت]] او دارد؛ چه نشان میدهد که حتّی [[کافران]] را نیز فرشتگانی در پیند، تا آنان را حفظ کرده تا آنجاکه [[اعمال]] خودشان اجازه دهد، از [[بلایا]] حفظشان فرمایند. و این [[آیه]]، که [[رحمت]] را در آخرین درجات ممکن به نمایش در آورده است: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>. | |||
و عجیب آنکه در آیهای دیگر، [[وعده]] فرموده تا [[اعمال]] ناشایست را به [[حسنات]] تبدیل فرموده، باز [[آدمی]] را از کردارهای ناصوابش سبُک فرماید: {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ}}<ref>«جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدیهایشان میگرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.</ref>. | |||
[[امید]] آفرینترین [[آیات قرآن کریم]] نیز، آیاتی است که به مسأله [[شفاعت]] اشاره میفرماید؛ و باز این [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ}}<ref>«ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشندهات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.</ref>. گویا [[حضرت حق]]، خود به [[بنده]]اش [[آموزش]] میدهد، که در پاسخ بر زبان آورد: پروردگارا! کرمت مرا به این امر واداشت! | |||
در [[حدیث]] آمده است که: "[[رحمت الهی]] یکصد بخش است، او یک بخش از این یکصد بخش را در میان تمامی آفریدگان تقسیم نموده، و نود و نُه بخش دیگر را برای روز حساب [[ذخیره]] نموده است"<ref>{{متن حدیث| الرّحمة عند اللَّه مائة جزء فقسّم بين الخلائق جزء و أخّر تسعا و تسعين إلى يوم القيامة}}؛ نهج الفصاحة، حدیث ۱۶۸۹.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص۴۴۵ ـ ۴۴۷.</ref> | |||
== مراتب [[رجاء]] == | |||
[[فضیلت]] [[امیدورزی]] به [[حضرت حق]] را نیز، مراتبی است که نمیتوان نخست در آن دو سویه [[افراط]] و [[تفریط]] را مدّ نظر آورد، و آنگاه از ناشایست بودن آن سخن گفت!. از اینرو، میتوان گفت که از مراتب پائین آن - که ویژه عموم [[مردم]] است - تا [[برترین]] مراتب آن - که ویژة خاتم [[پیامبران]] {{صل}} میباشد- همه مطلوب بوده سهولت سیر [[انسان]] در [[مسیر کمال]] را در پی خواهد داشت. این مراتب، درست همچون [[مراتب ایمان]] و در کنار آن قرار دارد؛ از اینرو هرکس به مرتبهای فراتر از [[مراتب ایمان]] دست یابد، مرتبتی [[برتر]] از مراتب [[امید]] به [[حق]] را نیز بهدست آورده است. [[رجاء]]، از دریای [[محبّت]] [[حضرت حق]] سرچشمه میگیرد؛ از اینرو هر مؤمنی که جرعهای بیشتر از این دریا بنوشد، امیدش بدو بیشتر خواهد شد. | |||
آری! میان [[رجاء]] و میان حماقت فرقهاست؛ آنچه بسیاری از عوامّ [[مردم]] به آن دچارند، حماقت است نه [[رجاء]]!. اینان با آنکه تلاش [[انبیاء]] {{عم}} که از بالاترین مراتب [[رجاء]] برخوردارند - را در تحصیل [[رضایت]] [[حضرت حق]] میبینند، باز آنچنان به ترک [[واجبات]] و انجام محرّمات میپردازند، که گویا [[خداوند]] آنان را به این کار [[دعوت]] نموده است!؛ با این وجود باز بدان امیدند که به [[بهشت]] رفته حرارت [[جهنم]] را از فاصلهای دور نیز درنیابند؛ این نه [[امید]] به [[حضرت حق]] که محض حماقت است! اینان نمینگرند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با آنکه آگاهترین [[مردم]] از وسعت [[رحمت الهی]] بود، امّا چنان در [[عبادت]] کوشا بود که دو پای مبارکش از شدّت ایستادن و [[نماز خواندن]] متورّم شده بود؛ تا آنجا که [[قرآن]] خطاب به او فرمود: {{متن قرآن| طه مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}<ref>«طاها ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۱-۲.</ref>. عبادتهای امّ الأئمّة النُّجباء [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[فرزندان]] [[پاک]] و پاکیزهاش {{عم}}نیز در میان [[امّت]] سخت مشهور است و نامبردار<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص۴۴۸ ـ ۴۴۹.</ref>. | |||
== [[همراهی]] و همنشینی [[خوف]] و [[امیدورزی]] == | |||
[[خوف و رجاء]]، همانند [[قرآن]] و عترتند؛ چه نه [[قرآن]] بدون [[عترت]] کامل است، و نه [[عترت]] بدون [[قرآن]]. [[خوف]] از [[حضرت حق]] و [[امیدورزی]] به او نیز، همین گونه است؛ چه اگرچه هریک از این دو را مراتبی است، امّا اصل هریک بدون آن دیگری ناقص بوده، نه تنها راهی بهسوی کمال نمیبرد، که مسیر سقوط را نیز به خوبی نشان میدهد. روشن است که این سقوط، نه نتیجة وجود هریک از آن دو، که نتیجة عدم آن دیگری است؛ چه تمامی [[مفاسد]] و سقوطها - مانند دیگر امور شرورآمیز این عالم - از عدم ناشی شده بهرهای از وجود بهمراه نخواهد داشت؛ از اینروست که آن را که [[خوف]] نیست، [[فریب]]، حماقت، آرزوپروری و اموری از اینگونه فراوان هست!. [[حضرت حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذ» سوره حدید، آیه ۱۳.</ref>. | |||
نیز آن کس را که [[امید]] نیست، [[یأس]] است که گاه ثمری جز [[کفر]] از آن بهدست نمیآید؛ از همین روست که [[یأس]] از [[رحمت الهی]]، در شمار کبائر قرار گرفته است: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. | |||
راز [[تعادل]] و توازنی که [[قرآن کریم]] در میان این دو صفت برقرار ساخته است نیز، در همین نکته نهفته است. به این دو [[آیه]] توجه نمائید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ}}<ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.</ref>. | |||
در وصف [[مؤمنان]] نیز، باز این هماهنگی و [[تعادل]] میان [[خوف و رجاء]]، به چشم میآید: {{متن قرآن|ِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا}}<ref>«و ما را به امید و بیم میخواندند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا}}<ref>«پروردگارشان را به بیم و امید» سوره سجده، آیه ۱۶.</ref>. و کوتاه سخن در این زمینه، محتوای بینظیر این [[آیه شریفه]] است: {{متن قرآن|نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ}}<ref>«بندگانم را آگاه کن که بیگمان منم که آمرزنده بخشایندهام و عذاب من است که عذاب دردناک است» سوره حجر، آیه ۴۹-۵۰.</ref>. | |||
بنابراین، بر پویندگان [[راه کمال]] است که بر این توازن [[مراقبت]] کامل نموده، لحظهای از این امر فارغ نباشند؛ چه لحظهای [[غفلت]] موجب تقویت یکی از ایندو نسبت به دیگری شده، دامهای مهابتانگیزی را فراروی آنان بازخواهد گشود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص ۴۵۱-۴۵۲.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[امید]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۴۶: | خط ۵۴: | ||
{{فضایل اخلاقی}} | {{فضایل اخلاقی}} | ||
[[رده: | [[رده:خداشناسی]] | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] | ||
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]] | [[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۱
مقدمه
این فضیلت هم مانند فضیلت "خوف" در شمار برترین فضائل قرار دارد؛ بلکه میتوان گفت که امیدورزی به او، برتر از خوف از اوست؛ چرا که از خوف، تقوی پدید آید، و از امید، محبّت؛ و بدون تردید محبّت به او، برتر از تقوای از اوست؛ چراکه خوف از عظمت و کبریای الهی سرچشمه میگیرد، رجاء و امید امّا از رحمت و رأفت او؛ در مقایسه ایندو امّا، رحمت را شأنی دیگر است!.
قرآن کریم و تمامی سور آن، با یادکرد از این صفت آغاز میشود؛ و باز بیش از یکصد مرتبه این صفت در آن کتاب الهی یاد شده است؛ همانگونه که سراسر عالَم، ظهور امر رحمانی، و بهشت سراسر از امر رحیمی حضرت حق پدید آمده است. در این زمینه، باز میتوان گفت که: رجاء و امیدورزی، همچون آبی گواراست که تشنهای بدان دست یابد، و خوف و ترس، مانند آتشی است که در هیزمی درگیرد!.
بنابراین امید آرامش بخش دلها، وخوف سوزاننده قلبهاست؛ امید تسکین دهنده، و خوف اضطراب زاست. از اینروست که اهل دل گفتهاند: "رجاءِ به او، آنچنان سالک را به سوی حضرتش روانه میسازد، که خوف را چنان انگیزش و تکاملی نیست".
آری! این هر دو نسبت به افراد گوناگون، حالاتی متفاوت مییابند؛ از اینرو خوف برای کسی که به دریای رحمت او پشت گرمی ورزیده در معاصی فرورفته است، مناسبتر از رجاء مینماید؛ و رجاء برای کسی که خوف از غضبش، زندگی را برای او حرام نموده شایستهتر از خوف میباشد. این مطلب، بوضوح در بسیاری از روایات ما وارد شده است. پس از این به برخی از این روایات، اشاره خواهیم کرد.
کوتاه سخن آنکه امیدورزی به لطف حضرت حق، فضیلتی است که هرکس سر در پی بهدست آوردن سعادت دارد، به ناگزیر باید پای در طلب آن برد؛ چراکه گاه انسان در مسیر طلب کمال، به گناهی مبتلا میشود که هلاکت خویش را در آن میبیند، حال اگر چنین کسی سلاح امید را در دست نداشته باشد، به آسانی از رسیدن به کمالات مأیوس شده از رسیدن به آنها باز میماند؛ از همین روست که قرآن کریم، یأس و ناامیدی از رحمت را، در سر مرز کفر دانسته است: ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾[۱] و باز از همین روست که در بسیاری از روایات و آیات، به این نکته اصرار شده مؤمنان را به امیدورزی به رحمت الهی دعوت کردهاند. به این آیه مبارک بنگرید: ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾[۲].
اهل دل برآنند، که جهنّم نیز از الطاف الهی است؛ چرا که وسیلهای است تا زنگارهای قلوب کسانی که استعداد ورود به بهشت را دارند، از قلوب آنان سترده شده سرانجام به بهشت رحمت او وارد شوند. آیه شریفه: ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾[۳]. نیز نشان از رحمت او دارد؛ چه نشان میدهد که حتّی کافران را نیز فرشتگانی در پیند، تا آنان را حفظ کرده تا آنجاکه اعمال خودشان اجازه دهد، از بلایا حفظشان فرمایند. و این آیه، که رحمت را در آخرین درجات ممکن به نمایش در آورده است: ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۴].
و عجیب آنکه در آیهای دیگر، وعده فرموده تا اعمال ناشایست را به حسنات تبدیل فرموده، باز آدمی را از کردارهای ناصوابش سبُک فرماید: ﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ﴾[۵].
امید آفرینترین آیات قرآن کریم نیز، آیاتی است که به مسأله شفاعت اشاره میفرماید؛ و باز این آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ﴾[۶]. گویا حضرت حق، خود به بندهاش آموزش میدهد، که در پاسخ بر زبان آورد: پروردگارا! کرمت مرا به این امر واداشت!
در حدیث آمده است که: "رحمت الهی یکصد بخش است، او یک بخش از این یکصد بخش را در میان تمامی آفریدگان تقسیم نموده، و نود و نُه بخش دیگر را برای روز حساب ذخیره نموده است"[۷].[۸]
مراتب رجاء
فضیلت امیدورزی به حضرت حق را نیز، مراتبی است که نمیتوان نخست در آن دو سویه افراط و تفریط را مدّ نظر آورد، و آنگاه از ناشایست بودن آن سخن گفت!. از اینرو، میتوان گفت که از مراتب پائین آن - که ویژه عموم مردم است - تا برترین مراتب آن - که ویژة خاتم پیامبران (ص) میباشد- همه مطلوب بوده سهولت سیر انسان در مسیر کمال را در پی خواهد داشت. این مراتب، درست همچون مراتب ایمان و در کنار آن قرار دارد؛ از اینرو هرکس به مرتبهای فراتر از مراتب ایمان دست یابد، مرتبتی برتر از مراتب امید به حق را نیز بهدست آورده است. رجاء، از دریای محبّت حضرت حق سرچشمه میگیرد؛ از اینرو هر مؤمنی که جرعهای بیشتر از این دریا بنوشد، امیدش بدو بیشتر خواهد شد.
آری! میان رجاء و میان حماقت فرقهاست؛ آنچه بسیاری از عوامّ مردم به آن دچارند، حماقت است نه رجاء!. اینان با آنکه تلاش انبیاء (ع) که از بالاترین مراتب رجاء برخوردارند - را در تحصیل رضایت حضرت حق میبینند، باز آنچنان به ترک واجبات و انجام محرّمات میپردازند، که گویا خداوند آنان را به این کار دعوت نموده است!؛ با این وجود باز بدان امیدند که به بهشت رفته حرارت جهنم را از فاصلهای دور نیز درنیابند؛ این نه امید به حضرت حق که محض حماقت است! اینان نمینگرند که پیامبر اکرم (ص) با آنکه آگاهترین مردم از وسعت رحمت الهی بود، امّا چنان در عبادت کوشا بود که دو پای مبارکش از شدّت ایستادن و نماز خواندن متورّم شده بود؛ تا آنجا که قرآن خطاب به او فرمود: ﴿ طه مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى﴾[۹]. عبادتهای امّ الأئمّة النُّجباء حضرت زهرا (س) و فرزندان پاک و پاکیزهاش (ع)نیز در میان امّت سخت مشهور است و نامبردار[۱۰].
همراهی و همنشینی خوف و امیدورزی
خوف و رجاء، همانند قرآن و عترتند؛ چه نه قرآن بدون عترت کامل است، و نه عترت بدون قرآن. خوف از حضرت حق و امیدورزی به او نیز، همین گونه است؛ چه اگرچه هریک از این دو را مراتبی است، امّا اصل هریک بدون آن دیگری ناقص بوده، نه تنها راهی بهسوی کمال نمیبرد، که مسیر سقوط را نیز به خوبی نشان میدهد. روشن است که این سقوط، نه نتیجة وجود هریک از آن دو، که نتیجة عدم آن دیگری است؛ چه تمامی مفاسد و سقوطها - مانند دیگر امور شرورآمیز این عالم - از عدم ناشی شده بهرهای از وجود بهمراه نخواهد داشت؛ از اینروست که آن را که خوف نیست، فریب، حماقت، آرزوپروری و اموری از اینگونه فراوان هست!. حضرت حق در این زمینه میفرماید: ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ﴾[۱۱].
نیز آن کس را که امید نیست، یأس است که گاه ثمری جز کفر از آن بهدست نمیآید؛ از همین روست که یأس از رحمت الهی، در شمار کبائر قرار گرفته است: ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾[۱۲].
راز تعادل و توازنی که قرآن کریم در میان این دو صفت برقرار ساخته است نیز، در همین نکته نهفته است. به این دو آیه توجه نمائید: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ﴾[۱۳]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ﴾[۱۴].
در وصف مؤمنان نیز، باز این هماهنگی و تعادل میان خوف و رجاء، به چشم میآید: ﴿ِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا﴾[۱۵]؛ ﴿يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا﴾[۱۶]. و کوتاه سخن در این زمینه، محتوای بینظیر این آیه شریفه است: ﴿نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ﴾[۱۷].
بنابراین، بر پویندگان راه کمال است که بر این توازن مراقبت کامل نموده، لحظهای از این امر فارغ نباشند؛ چه لحظهای غفلت موجب تقویت یکی از ایندو نسبت به دیگری شده، دامهای مهابتانگیزی را فراروی آنان بازخواهد گشود[۱۸].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.
- ↑ «برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
- ↑ «جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدیهایشان میگرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.
- ↑ «ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشندهات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.
- ↑ « الرّحمة عند اللَّه مائة جزء فقسّم بين الخلائق جزء و أخّر تسعا و تسعين إلى يوم القيامة»؛ نهج الفصاحة، حدیث ۱۶۸۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۴۴۵ ـ ۴۴۷.
- ↑ «طاها ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۱-۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۴۴۸ ـ ۴۴۹.
- ↑ «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذ» سوره حدید، آیه ۱۳.
- ↑ «ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.
- ↑ «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.
- ↑ «بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.
- ↑ «و ما را به امید و بیم میخواندند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
- ↑ «پروردگارشان را به بیم و امید» سوره سجده، آیه ۱۶.
- ↑ «بندگانم را آگاه کن که بیگمان منم که آمرزنده بخشایندهام و عذاب من است که عذاب دردناک است» سوره حجر، آیه ۴۹-۵۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص ۴۵۱-۴۵۲.