همبستگی اجتماعی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[همبستگی اجتماعی در قرآن]] - [[همبستگی اجتماعی در حدیث]] - [[همبستگی اجتماعی در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[همبستگی اجتماعی در قرآن]] - [[همبستگی اجتماعی در حدیث]] - [[همبستگی اجتماعی در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
یکی از آفتهایی که [[دولت پیامبر]] را [[تهدید]] میکرد بحرانهای ناشی از دگرگونی از [[جامعه جاهلی]] به [[جامعه]] [[نبوی]] بود. بحرانهایی که از یک سو [[کفار]] و [[مشرکان]] و معترضان به پیامبر ایجاد میکردند و از سوی دیگر جمعیتی که خود را [[شهروندان]] [[دولت نبوی]] میدانستند، حال آنکه ویژگیهای هویتی بسیار متفاوتی داشتند، از [[عقاید]] و [[مذاهب]] گوناگون گرفته تا نژادها و [[قبایل]] گاه [[متعارض]]. پیامبر برای حل و رفع این [[بحران]] با برخورداری از تواناییهای نمادین به ویژه بهکارگیری نمادهای [[دینی]]، به [[برانگیختن]] [[حس]] [[همبستگی]] در جامعه کمک کرد. ایشان از [[آغاز بعثت]] اساس همه پیوندهای [[اجتماعی]] و [[انسجام]] و همبستگی اجتماعی را بر پایه [[آموزههای دین]] جدید قرار داد و از همین طریق از بسیاری از تعارضات قومی و قبیلگی جلوگیری کرد. | یکی از آفتهایی که [[دولت پیامبر]] را [[تهدید]] میکرد بحرانهای ناشی از دگرگونی از [[جامعه جاهلی]] به [[جامعه]] [[نبوی]] بود. بحرانهایی که از یک سو [[کفار]] و [[مشرکان]] و معترضان به پیامبر ایجاد میکردند و از سوی دیگر جمعیتی که خود را [[شهروندان]] [[دولت نبوی]] میدانستند، حال آنکه ویژگیهای هویتی بسیار متفاوتی داشتند، از [[عقاید]] و [[مذاهب]] گوناگون گرفته تا نژادها و [[قبایل]] گاه [[متعارض]]. پیامبر برای حل و رفع این [[بحران]] با برخورداری از تواناییهای نمادین به ویژه بهکارگیری نمادهای [[دینی]]، به [[برانگیختن]] [[حس]] [[همبستگی]] در جامعه کمک کرد. ایشان از [[آغاز بعثت]] اساس همه پیوندهای [[اجتماعی]] و [[انسجام]] و همبستگی اجتماعی را بر پایه [[آموزههای دین]] جدید قرار داد و از همین طریق از بسیاری از تعارضات قومی و قبیلگی جلوگیری کرد. | ||
زمانی که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} وارد [[مدینه]] شد، دو کار مهم و اساسی انجام داد، نخست بنیان [[برادری]] را بر ویرانه ساختار قبیلگی آن جامعه پیریزی کرده و [[قریش]] و افراد قبایل دیگر را که به مدینه آمده بودند، [[مهاجر]] خواند و قبایل [[اوس و خزرج]] را [[انصار]] نامید. دوم این که میثاقنامه مدینه را که [[حکم]] [[قانون اساسی]] آن دولت [[شهر]] نوبنیاد را داشت و دارای ۴۷ ماده بود، در میان [[مسلمانان]] و [[یهودیان]] منعقد کرد. | زمانی که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} وارد [[مدینه]] شد، دو کار مهم و اساسی انجام داد، نخست بنیان [[برادری]] را بر ویرانه ساختار قبیلگی آن جامعه پیریزی کرده و [[قریش]] و افراد قبایل دیگر را که به مدینه آمده بودند، [[مهاجر]] خواند و قبایل [[اوس و خزرج]] را [[انصار]] نامید. دوم این که میثاقنامه مدینه را که [[حکم]] [[قانون اساسی]] آن دولت [[شهر]] نوبنیاد را داشت و دارای ۴۷ ماده بود، در میان [[مسلمانان]] و [[یهودیان]] منعقد کرد. | ||
در [[سال اول هجرت]]، انعقاد [[میثاق]] مدینه یا [[پیمان]] [[سیاسی]] و نظامی - که به منشور مدینه نیز [[شهرت]] دارد - زمینههای [[اتحاد]] و همزیستی در جامعه مدینه را فراهم ساخت. این منشور پس از گفتوگوهای جدی و تبادل آرا میان [[نمایندگان]] مسلمانان و مشرکان مدینه و بعدها یهودیان، از سوی پیامبر اعلام گردید. گفتوگوهایی که طبعاً در شرایط [[آزاد]] و فضای سیاسی و اجتماعی متعادلی انجام میگرفت، در نهایت به توافقهایی میان اعضای جامعه مدینه منجر شد. | در [[سال اول هجرت]]، انعقاد [[میثاق]] مدینه یا [[پیمان]] [[سیاسی]] و نظامی - که به منشور مدینه نیز [[شهرت]] دارد - زمینههای [[اتحاد]] و همزیستی در جامعه مدینه را فراهم ساخت. این منشور پس از گفتوگوهای جدی و تبادل آرا میان [[نمایندگان]] مسلمانان و مشرکان مدینه و بعدها یهودیان، از سوی پیامبر اعلام گردید. گفتوگوهایی که طبعاً در شرایط [[آزاد]] و فضای سیاسی و اجتماعی متعادلی انجام میگرفت، در نهایت به توافقهایی میان اعضای جامعه مدینه منجر شد. | ||
در بند دوم این منشور دو مفهوم برجسته [[خودنمایی]] میکند. نخست اطلاق مفهوم «[[امت]]» برای [[جامعه اسلامی]] و دیگری یگانه و مشخص بودن آن، که اشاره به یک واحد [[سیاسی]] معین دارد<ref>ر.ک: محمد حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، (تهران: سروش، ۱۳۷۴).</ref>. | در بند دوم این منشور دو مفهوم برجسته [[خودنمایی]] میکند. نخست اطلاق مفهوم «[[امت]]» برای [[جامعه اسلامی]] و دیگری یگانه و مشخص بودن آن، که اشاره به یک واحد [[سیاسی]] معین دارد<ref>ر. ک: محمد حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، (تهران: سروش، ۱۳۷۴).</ref>. | ||
نگاهی به اهمّ اصولی که از لابهلای مندرجات این منشور به دست میآید، نشان از ژرفبینی [[پیامبر]] در تدوین [[قواعد]] [[رفتار]] سیاسی اعضای [[جامعه]] که [[امت واحد]] نامیده شدهاند، دارد. از یک سو [[روابط]] میان [[حاکم]] و [[مردم]]، مناسبات میان [[جامعه سیاسی]] و [[التزام]] به [[عقاید]] مخالف و [[شناسایی]] [[حقوق اقلیتهای دینی]] را تبیین میکند و از سوی دیگر اصول و مقررات و تقسیم [[وظایف]] میان گروههای مختلف را در موقعیتهای نظامی و همپیمانی با اعضای خارج از [[جامعه اسلامی]] تنظیم و اعلام میدارد. | نگاهی به اهمّ اصولی که از لابهلای مندرجات این منشور به دست میآید، نشان از ژرفبینی [[پیامبر]] در تدوین [[قواعد]] [[رفتار]] سیاسی اعضای [[جامعه]] که [[امت واحد]] نامیده شدهاند، دارد. از یک سو [[روابط]] میان [[حاکم]] و [[مردم]]، مناسبات میان [[جامعه سیاسی]] و [[التزام]] به [[عقاید]] مخالف و [[شناسایی]] [[حقوق اقلیتهای دینی]] را تبیین میکند و از سوی دیگر اصول و مقررات و تقسیم [[وظایف]] میان گروههای مختلف را در موقعیتهای نظامی و همپیمانی با اعضای خارج از [[جامعه اسلامی]] تنظیم و اعلام میدارد. | ||
[[پیمان برادری]] از جمله سیاستهایی بود که پیامبر برای [[تغییر]] در مبانی پیوندها در جامعه اسلامی به کار برد. به طور مثال، [[مسلمانان]] [[مدینه]] اعم از [[انصار]] و [[مهاجر]] که در ابتدای [[تأسیس دولت]] مدینه در پرتو [[همبستگی]] [[اعتقادی]]، به [[وحدت اجتماعی]] نیز نائل شده بودند، گاه دچار [[منازعات]] و [[تعصبات قومی]] میشدند. دستهبندی مکی و یثربی و [[عرب]] شمالی و جنوبی اسباب [[اختلافات]] میشد. یکی از راهکارهای حل این منازعات، [[نفوذ]] همپیمانی [[دینی]] به جای [[تعصب قومی]] تحت عنوان «[[عقد اخوت]]» بود که [[پیامبر اسلام]] در انعقاد آن میان انصار و [[مهاجرین]] درنگ نکرد. این امر سبب شد هر دو [[مسلمانی]] که میانشان عقد اخوت خوانده شد، علاوه بر همبستگی دینی، دستکم در موارد ذیل هم [[احساس]] همبستگی و [[مسئولیت]] کنند: | [[پیمان برادری]] از جمله سیاستهایی بود که پیامبر برای [[تغییر]] در مبانی پیوندها در جامعه اسلامی به کار برد. به طور مثال، [[مسلمانان]] [[مدینه]] اعم از [[انصار]] و [[مهاجر]] که در ابتدای [[تأسیس دولت]] مدینه در پرتو [[همبستگی]] [[اعتقادی]]، به [[وحدت اجتماعی]] نیز نائل شده بودند، گاه دچار [[منازعات]] و [[تعصبات قومی]] میشدند. دستهبندی مکی و یثربی و [[عرب]] شمالی و جنوبی اسباب [[اختلافات]] میشد. یکی از راهکارهای حل این منازعات، [[نفوذ]] همپیمانی [[دینی]] به جای [[تعصب قومی]] تحت عنوان «[[عقد اخوت]]» بود که [[پیامبر اسلام]] در انعقاد آن میان انصار و [[مهاجرین]] درنگ نکرد. این امر سبب شد هر دو [[مسلمانی]] که میانشان عقد اخوت خوانده شد، علاوه بر همبستگی دینی، دستکم در موارد ذیل هم [[احساس]] همبستگی و [[مسئولیت]] کنند: | ||
#مساعدت و [[یاری]] همدیگر در دشواریهای سیاسی، [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]]؛ | # مساعدت و [[یاری]] همدیگر در دشواریهای سیاسی، [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]]؛ | ||
#[[مراقبت]] متعصبانه از یکدیگر در میدانهای [[جنگ]]؛ | # [[مراقبت]] متعصبانه از یکدیگر در میدانهای [[جنگ]]؛ | ||
#[[احساس مسئولیت]] و [[تعصب]] شدید به خانوادههای یکدیگر پس از [[شهادت]] یا [[مرگ طبیعی]] یکی از طرفین؛ | # [[احساس مسئولیت]] و [[تعصب]] شدید به خانوادههای یکدیگر پس از [[شهادت]] یا [[مرگ طبیعی]] یکی از طرفین؛ | ||
#تلاش و یاری متقابل به هنگام [[بیماری]] یا [[تنگدستی]]؛ | # تلاش و یاری متقابل به هنگام [[بیماری]] یا [[تنگدستی]]؛ | ||
#[[کوشش]] جدی برای [[آزادی]] یکدیگر به هنگام [[اسارت]]<ref>بنا به برخی گزارشها، گویا در آغاز، یکی از فواید و نتایج عقد اخوت، ارث بردن آنان از یکدیگر بود، اما بعدها این قانون لغو و نسخ شد. ر.ک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۰، به نقل از: غلامحسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام «عصر نبوت»، ص۳۵۰.</ref>.<ref>[[علی رضا زهیری|زهیری، علی رضا]]، [[کارویژههای دولت نبوی (مقاله)|مقاله «کارویژههای دولت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۴۵۶.</ref> | # [[کوشش]] جدی برای [[آزادی]] یکدیگر به هنگام [[اسارت]]<ref>بنا به برخی گزارشها، گویا در آغاز، یکی از فواید و نتایج عقد اخوت، ارث بردن آنان از یکدیگر بود، اما بعدها این قانون لغو و نسخ شد. ر. ک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۰، به نقل از: غلامحسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام «عصر نبوت»، ص۳۵۰.</ref>.<ref>[[علی رضا زهیری|زهیری، علی رضا]]، [[کارویژههای دولت نبوی (مقاله)|مقاله «کارویژههای دولت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۴۵۶.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | |||
==پرسش مستقیم== | |||
[[انسجام و همبستگی اجتماعی بهعنوان یکی از کارویژههای نظم سیاسی در سیره سیاسی پیامبر خاتم به چه معناست؟ (پرسش)]] | [[انسجام و همبستگی اجتماعی بهعنوان یکی از کارویژههای نظم سیاسی در سیره سیاسی پیامبر خاتم به چه معناست؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۳۵: | خط ۳۲: | ||
[[رده:همبستگی اجتماعی]] | [[رده:همبستگی اجتماعی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۴
مقدمه
یکی از آفتهایی که دولت پیامبر را تهدید میکرد بحرانهای ناشی از دگرگونی از جامعه جاهلی به جامعه نبوی بود. بحرانهایی که از یک سو کفار و مشرکان و معترضان به پیامبر ایجاد میکردند و از سوی دیگر جمعیتی که خود را شهروندان دولت نبوی میدانستند، حال آنکه ویژگیهای هویتی بسیار متفاوتی داشتند، از عقاید و مذاهب گوناگون گرفته تا نژادها و قبایل گاه متعارض. پیامبر برای حل و رفع این بحران با برخورداری از تواناییهای نمادین به ویژه بهکارگیری نمادهای دینی، به برانگیختن حس همبستگی در جامعه کمک کرد. ایشان از آغاز بعثت اساس همه پیوندهای اجتماعی و انسجام و همبستگی اجتماعی را بر پایه آموزههای دین جدید قرار داد و از همین طریق از بسیاری از تعارضات قومی و قبیلگی جلوگیری کرد.
زمانی که پیامبر اسلام (ص) وارد مدینه شد، دو کار مهم و اساسی انجام داد، نخست بنیان برادری را بر ویرانه ساختار قبیلگی آن جامعه پیریزی کرده و قریش و افراد قبایل دیگر را که به مدینه آمده بودند، مهاجر خواند و قبایل اوس و خزرج را انصار نامید. دوم این که میثاقنامه مدینه را که حکم قانون اساسی آن دولت شهر نوبنیاد را داشت و دارای ۴۷ ماده بود، در میان مسلمانان و یهودیان منعقد کرد.
در سال اول هجرت، انعقاد میثاق مدینه یا پیمان سیاسی و نظامی - که به منشور مدینه نیز شهرت دارد - زمینههای اتحاد و همزیستی در جامعه مدینه را فراهم ساخت. این منشور پس از گفتوگوهای جدی و تبادل آرا میان نمایندگان مسلمانان و مشرکان مدینه و بعدها یهودیان، از سوی پیامبر اعلام گردید. گفتوگوهایی که طبعاً در شرایط آزاد و فضای سیاسی و اجتماعی متعادلی انجام میگرفت، در نهایت به توافقهایی میان اعضای جامعه مدینه منجر شد.
در بند دوم این منشور دو مفهوم برجسته خودنمایی میکند. نخست اطلاق مفهوم «امت» برای جامعه اسلامی و دیگری یگانه و مشخص بودن آن، که اشاره به یک واحد سیاسی معین دارد[۱].
نگاهی به اهمّ اصولی که از لابهلای مندرجات این منشور به دست میآید، نشان از ژرفبینی پیامبر در تدوین قواعد رفتار سیاسی اعضای جامعه که امت واحد نامیده شدهاند، دارد. از یک سو روابط میان حاکم و مردم، مناسبات میان جامعه سیاسی و التزام به عقاید مخالف و شناسایی حقوق اقلیتهای دینی را تبیین میکند و از سوی دیگر اصول و مقررات و تقسیم وظایف میان گروههای مختلف را در موقعیتهای نظامی و همپیمانی با اعضای خارج از جامعه اسلامی تنظیم و اعلام میدارد.
پیمان برادری از جمله سیاستهایی بود که پیامبر برای تغییر در مبانی پیوندها در جامعه اسلامی به کار برد. به طور مثال، مسلمانان مدینه اعم از انصار و مهاجر که در ابتدای تأسیس دولت مدینه در پرتو همبستگی اعتقادی، به وحدت اجتماعی نیز نائل شده بودند، گاه دچار منازعات و تعصبات قومی میشدند. دستهبندی مکی و یثربی و عرب شمالی و جنوبی اسباب اختلافات میشد. یکی از راهکارهای حل این منازعات، نفوذ همپیمانی دینی به جای تعصب قومی تحت عنوان «عقد اخوت» بود که پیامبر اسلام در انعقاد آن میان انصار و مهاجرین درنگ نکرد. این امر سبب شد هر دو مسلمانی که میانشان عقد اخوت خوانده شد، علاوه بر همبستگی دینی، دستکم در موارد ذیل هم احساس همبستگی و مسئولیت کنند:
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: محمد حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، (تهران: سروش، ۱۳۷۴).
- ↑ بنا به برخی گزارشها، گویا در آغاز، یکی از فواید و نتایج عقد اخوت، ارث بردن آنان از یکدیگر بود، اما بعدها این قانون لغو و نسخ شد. ر. ک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۰، به نقل از: غلامحسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام «عصر نبوت»، ص۳۵۰.
- ↑ زهیری، علی رضا، مقاله «کارویژههای دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۴۵۶.