ابی بن کعب در تراجم و رجال: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۷: خط ۳۷:


== [[طبقه راوی]] ==
== [[طبقه راوی]] ==
چنان که گذشت، وی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} بوده است، ولی [[زمان]] ولادتش نامعلوم است؛ چنان که در سال [[وفات]] وی نیز [[اختلاف]] است. [[ابن حجر]] می‌نویسد: {{عربی|"اختلف فی سنة موته اختلافا کثیرا"}}<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۱، ش۲۸۳.</ref>.
چنان که گذشت، وی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} بوده است، ولی [[زمان]] ولادتش نامعلوم است؛ چنان که در سال [[وفات]] وی نیز [[اختلاف]] است. [[ابن حجر]] می‌نویسد: {{عربی|"اختلف في سنة موته اختلافاً کثیراً"}}<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۱، ش۲۸۳.</ref>.


برخی وفات أُبی را در زمان [[عمر بن خطاب]] در سال ۱۹ یا ۲۰ و یا ۲۲ ق می‌دانند، بعضی آن را در [[زمان عثمان]] و در سال ۳۰ ق تعیین کرده‌اند<ref>ر. ک: الإصابة، ج۱، ص۱۸۰، ش۳۲؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۵۰۲؛ الثقات، ج۳، ص۵.</ref> و برخی دیگر در سال ۳۲ (ق)<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۲۳.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص ۲۸.</ref>
برخی وفات أُبی را در زمان [[عمر بن خطاب]] در سال ۱۹ یا ۲۰ و یا ۲۲ ق می‌دانند، بعضی آن را در [[زمان عثمان]] و در سال ۳۰ ق تعیین کرده‌اند<ref>ر. ک: الإصابة، ج۱، ص۱۸۰، ش۳۲؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۵۰۲؛ الثقات، ج۳، ص۵.</ref> و برخی دیگر در سال ۳۲ (ق)<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۲۳.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص ۲۸.</ref>

نسخهٔ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۷

مقدمه

أُبی بن کعب[۱]، ۹۷ بار در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق[۲]، به نقل از تفسیر مجمع البیان واقع شده است؛ مانند:

«أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: وَ إِنْ قَرَءَ اَلْآيَةَ اَلَّتِي فِي آخِرِهَا ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ[۳] حِينَ يَأْخُذُ مَضْجَعَهُ، كَانَ لَهُ نُورٌ يَتَلَأْلَأُ إِلَى اَلْكَعْبَةِ حَشْوُ ذَلِكَ اَلنُّورِ مَلاَئِكَةٌ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى يَقُومَ مِنْ مَضْجَعِهِ، فَإِنْ كَانَ فِي مَكَّةَ تَلاَهَا كَانَ لَهُ نُوراً يَتَلَأْلَأُ إِلَى اَلْبَيْتِ اَلْمَعْمُورِ، حَشْوُ ذَلِكَ اَلنُّورِ مَلاَئِكَةٌ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ»[۴].[۵]

شرح حال راوی

أبی بن کعب، از اصحاب پیامبر (ص) و از کاتبان وحی بوده و در قرائت و تعلیم قرآن مقام والایی داشته است. او در غزوه بدر شرکت داشته و بیعت عقبه[۶] را دیده است و از موالیان و مدافعان حضرت علی (ع) به حساب می‌آید و از جمله دوازده نفری است که خلافت ابوبکر را رد کرده و بر او اعتراض کردند.

شیخ طوسی در کتاب الرجال خود، نام وی را در اصحاب رسول الله (ص) ذکر کرده و نوشته است: "أبی بن کعب بن قیس بن عبید بن زید بن معاویه بن عمرو بن مالک بن النجار، یکنی أبا المنذر، شهد العقبة مع السبعین، و کان یکتب الوحی، آخی رسول الله (ص) بینه و بین سعید بن زید بن عمرو بن نفیل، شهد بدراً و العقبة الثانیة و بایع لرسول الله (ص)[۷].

برقی در آخر کتاب الرجال، ذیل عنوان "اسماء المنکرین علی ابی بکر"، نام دوازده نفر از مخالفان خلافت ابوبکر و مدافعان از ولایت و خلافت امیرمؤمنان (ع) را که شش تن از آنان از مهاجرین و شش تن دیگر از انصار بودند، ذکر کرده و یکی از انصار را أبی بن کعب معرفی نموده و سخن او را خطاب به ابوبکر نقل کرده و نوشته است: و تکلم أبی فقال: أشهد أنی سمعت رسول الله (ص) یقول: علی بن أبی طالب إمامکم بعدی و هو الناصح لأمتی[۸].

شیخ مفید به نقل از اهل سنت نوشته است که ابی بن کعب بعد از به خلافت رسیدن ابوبکر در مسجد النبی (ص) با صدای بلند که همه اهل مسجد می‌شنیدند، گفته است: «أَلَا هَلَكَ أَهْلُ الْعُقْدَةِ وَ اللَّهِ مَا آسَى عَلَيْهِمْ إِنَّمَا آسَى عَلَى مَنْ يُضِلُّونَ مِنَ النَّاسِ فَقِيلَ لَهُ يَا صَاحِبَ رَسُولِ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ أَهْلُ الْعُقْدَةِ وَ مَا عُقْدَتُهُمْ فَقَالَ قَوْمٌ تَعَاقَدُوا بَيْنَهُمْ إِنْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ لَمْ يُوَرِّثُوا أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا وَلَّوْهُمْ مَقَامَهُ أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ عِشْتُ إِلَى يَوْمِ الْجُمُعَةِ لَأَقُومَنَّ فِيهِمْ مَقَاماً أُبَيِّنُ بِهِ لِلنَّاسِ أَمْرَهُمْ قَالَ فَمَا أَتَتْ عَلَيْهِ الْجُمُعَةُ»[۹].

طبرسی در احتجاج روایت کرده است که ابی بن کعب به ابوبکر گفته است: «يَا أَبَا بَكْرٍ لَا تَجْحَدْ حَقّاً جَعَلَهُ اللَّهُ لِغَيْرِكَ وَ لَا تَكُنْ أَوَّلَ مَنْ عَصَى رَسُولَ اللَّهِ (ص) فِي وَصِيِّهِ وَ صَفِيِّهِ وَ صَدَفَ عَنْ أَمْرِهِ- ارْدُدِ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ تَسْلَمْ وَ لَا تَتَمَادَ فِي غَيِّكَ فَتَنْدَمَ وَ بَادِرِ الْإِنَابَةَ يَخِفَّ وِزْرُكَ وَ لَا تُخَصِّصْ بِهَذَا الْأَمْرِ الَّذِي لَمْ يَجْعَلْهُ اللَّهُ لَكَ نَفْسَكَ فَتَلْقَى وَبَالَ عَمَلِكَ فَعَنْ قَلِيلٍ تُفَارِقُ مَا أَنْتَ فِيهِ وَ تَصِيرُ إِلَى رَبِّكَ فَيَسْأَلُكَ عَمَّا جَنَيْتَ ﴿وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ[۱۰]»[۱۱].

سید بحرالعلوم می‌نویسد: "سید القراء، و کاتب الوحی، عقبی، بدری، فقیه، قار، أول من کتب للنبی (ص) من الأنصار، و هو من فضلاء الصحابة و من أعیانهم"[۱۲].

علامه کاشف الغطا نوشته است: "الصحابی الجلیل. کان سید القراء، و کاتباً للوحي. شهد بدراً و العقبة و بایع لرسول الله (ص). ممدوحاً و مثنی علیه عند أصحابنا، و کان رحمه الله تعالی من المخلصین الموالین لأهل البیت (ع)"[۱۳].

آیة الله سبحانی می‌نویسد: "عد فی فقهاء الصحابة، و فی الطبقة الأولی من المفسرین، و کان ممن جمع القرآن علی عهد رسول الله (ص)، و هو أول من ألف فی فضائل القرآن. روی أن عثمان لما أراد أن یکتب المصاحف، أرادوا أن یلغوا الواو التی فی براءة: ﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ...[۱۴]، فقال لهم أبی: لتلحقها أو لاضعن سیفی علی عاتقی. فألحقوها. و قد عد بعضهم أبیا من الشیعة، و من القائلین بتفضیل علی (ع). و کان قد حذر المسلمین بعد وفاة رسول الله (ص) من الفرقة، و الإختلاف. قال ابن أبی الحدید: إن القول بتفضیل علی (ع) قول قدیم، قد قال به کثیر من الصحابة و التابعین. وعد من الصحابة أبی بن کعب"[۱۵][۱۶]

قرائت أُبی بن کعب

أبی بن کعب بعد از رحلت پیامبر (ص) همواره به تعلیم قرآن در مدینه اشتغال داشت و جمعی از مشاهیر، از وی قرائت آموختند؛ بدین جهت از قاریان معروف و مشهور به حساب می‌آید. قرائت أُبی از قرآن، اعتبار بالایی دارد؛ زیرا مطابق با قرائت حضرت علی (ع) و مورد تأیید اهل بیت (ع) است.

ابن شهرآشوب می‌نویسد: "قد قال إبن مسعود: ما رأیت أحدا أقرأ من علی بن أبی طالب للقرآن... و أما نافع و إبن کثیر و أبوعمرو فمعظم قراءاتهم ترجع إلی إبن عباس، و إبن عباس قرأ علی أبی بن کعب و علی، و الذی قرأه هؤلاء القراء یخالف قراءة أبی، فهو إذا مأخوذ عن علی (ع)"[۱۷].

کلینی به سند خود از عبدالله بن فرقد و معلی بن خنیس روایت کرده که امام صادق (ع)فرموده است: «أَمَّا نَحْنُ، فَنَقْرَأُ عَلى قِرَاءَةِ أُبَيٍّ»[۱۸][۱۹]

طبقه راوی

چنان که گذشت، وی از اصحاب رسول خدا (ص) بوده است، ولی زمان ولادتش نامعلوم است؛ چنان که در سال وفات وی نیز اختلاف است. ابن حجر می‌نویسد: "اختلف في سنة موته اختلافاً کثیراً"[۲۰].

برخی وفات أُبی را در زمان عمر بن خطاب در سال ۱۹ یا ۲۰ و یا ۲۲ ق می‌دانند، بعضی آن را در زمان عثمان و در سال ۳۰ ق تعیین کرده‌اند[۲۱] و برخی دیگر در سال ۳۲ (ق)[۲۲][۲۳]

استادان و شاگردان راوی

روایات ابی بن کعب از وجود مقدس رسول اکرم (ص) و امیرمؤمنان (ع) نقل شده است، اما کسانی که از وی روایت کرده‌اند، عبارتند از: انس بن مالک، جابر عبدی، جارود بن ابی سبرة هذلی، جندب بن عبدالله بجلی، حسن بن ابی حسن بصری، ابوایوب خالد بن زید انصاری، رفیع ابوالعالیة ریاحی، زر بن حبیش اسدی، سعید بن مسیب، سلیمان بن صرد خزاعی، سهل بن سعد ساعدی، سوید بن غفله، (پسرانش:) طفیل بن ابی بن کعب، عبدالله بن ابی بن کعب، محمد بن ابی بن کعب، ابو ادریس عائذ الله بن عبدالله خولانی، عبدالله بن ابی بصیر، عبدالله بن حارث بن نوفل، عبدالله بن رباح انصاری، عبدالله بن عباس، عبدالله بن فیروز دیلمی، ابوموسی عبدالله بن قیس اشعری، عبدالله بن ابی هذیل، عبدالرحمن بن ابزی، عبدالرحمن بن اسود بن عبد یغوث، عبدالرحمن بن ابی لیلی، عبدالرحمن بن مل ابوعثمان النهدی، عبید بن عمیر اللیثی، عتی بن ضمرة، عطاء بن یسار، عطیة کلاعی، عمارة بن عمرو بن حزم انصاری، عمر بن الخطاب، قیس بن عباد، مسروق بن الأجدع، مغیرة بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب جد یزید بن عبدالملک نوفلی، مکحول شامی، نفیع ابورافع صائغ، یحیی بن جزار، ابوالأسود الدؤلی، ابوبصیر اعمی، ابوعثمان انصاری و أبوهریرة[۲۴][۲۵]

جایگاه حدیثی راوی

علامه حلی در کتاب خلاصة الأقوال و ابن داوود در کتاب رجال، نام أبی بن کعب را در بخش اول کتاب، که به راویان ثقه و ممدوحین اختصاص دارد، ذکر کرده‌اند [۲۶].

ولی علامه مجلسی در الوجیزة أبی بن کعب را از راویان مجهول دانسته[۲۷] که مورد اعتراض بعضی بزرگان قرار گرفته است[۲۸].

برخی فقهای شیعه مانند شیخ مفید و شیخ طوسی به روایات ابی بن کعب در بعضی ابواب فقه، استدلال کرده‌اند؛ مانند: حکم وجوب غسل، کیفیت نماز آیات، مجوز فسخ عقد نکاح در برخی عیوب زن[۲۹] و به جا آوردن قنوت پیش از رکوع در نماز وتر[۳۰][۳۱]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: أ. منابع شیعی: رجال البرقی، ص۲، ۶۳ و ۶۶؛ رجال الطوسی، ص۲۲، ش۱۵؛ الرجال(إبن داوود)، ص۲۱، ش۴۸؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۲، ش۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۹۸، ش۱۷۱؛ جامع الرواة، ج۱، ص۳۹؛ إکلیل المنهج، ص۹۸، ش۶۲؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۰؛ الفوائد الرجالیة(بحرالعلوم)، ج۱، ص۴۶۵؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۲۰، ش۹۹؛ طرائف المقال، ج۲، ص۱۲۲، ش۷۸۳۷؛ تنقیح المقال، ج۵، ص۱۵۵، ش۶۷۷؛ أعیان الشیعة، ج۲، ص۴۵۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۳۳، ش۳۷۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۳۲، ش۵۸۸؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۳۵۲، ش۲۵۴؛ دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۴۵۰؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۴۶۳. ب. منابع سنی: الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۹۸؛ طبقات خلیفة، ص۱۵۷؛ التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۹، ش۱۶۱۵؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۹۰، ش۱۰۵۷؛ الثقات، ج۳، ص۵؛ مشاهیر علماء الأمصار، ص۳۱، ش۳۱؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۸۰، ش۱۰۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۷، ص۳۰۸، ش۵۵۸؛ أسد الغابة، ج۱، ص۴۹؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۶۲، ش۲۷۹؛ الکاشف، ج۱، ص۲۲۹، ش۲۳۱؛ تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۶، ش۶ سیر أعلام النبلاء، ج۱، ص۳۸۹، ش۸۲؛ إکمال تهذیب الکمال، ج۲، ص۹، ش۳۲۶؛ الإصابة، ج۱، ص۱۸۰، ش۳۲؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۱، ش۲۸۳؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۶۴، ش۳۵۰؛ الأعلام، ج۱، ص۸۲.
  2. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۴، ص۲۱ و ۲۷۹؛ ج۵، ص۲۷۷ و ۳۸۸، ج۶، ص۲۵، ۱۱۹، ۲۶۷ و ۴۰۵؛ و....
  3. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۱۸۴؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۰.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص۲۳ -۲۴.
  6. طریحی می‌نویسد: "العقبة" بالتحریک مرقی صعب من الجبال، یجمع علی عقاب کرقبة و رقاب، و منه "عقبة کؤدة". و لیلة العقبة: هی اللیلة التی بایع رسول الله الأنصار علی الإسلام و النصرة، و ذلک أنه (ص) کان یعرض نفسه علی القبائل فی کل موسم لیؤمنوا به، فلقی رهطا فأجابوه فجاء فی العام المقبل اثناعشر إلی الموسم فبایعوه عند العقبة الأولی، فخرج فی العام الآخر سبعون إلی الحج و اجتمعوا عند العقبة و أخرجوا من کل فرقة نقیباً فبایعوه، وهی البیعة الثانیة؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۶۶.
  7. رجال الطوسی، ص۲۲، ش۱۵.
  8. رجال البرقی، ص۶۳ و ۶۶.
  9. الفصول المختارة، ص۹۰؛ و نیز ر. ک: تقریب المعارف، ص۲۶۲.
  10. «و پروردگارت بر بندگان ستمکار نیست» سوره فصلت، آیه ۴۶.
  11. الإحتجاج، ج۱، ص۷۸.
  12. الفوائد الرجالیة (بحرالعلوم)، ج۱، ص۴۶۵.
  13. أصل الشیعة و أصولها، ص۳۲۳.
  14. «ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.
  15. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۴۴، ش۳.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۴ -۲۷.
  17. مناقب آل أبی طالب (ع)، ج۲، ص۴۲ - ۴۳.
  18. الکافی، ج۲، ص۶۳۴، ح۲۷.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۷ - ۲۸.
  20. تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۱، ش۲۸۳.
  21. ر. ک: الإصابة، ج۱، ص۱۸۰، ش۳۲؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۵۰۲؛ الثقات، ج۳، ص۵.
  22. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۲۳.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸.
  24. تهذیب الکمال، ج۲، ص۲۶۳ - ۲۶۴.
  25. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۸-۲۹.
  26. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۲، ش۲؛ الرجال (ابن داوود)، ص۲۱، ش۴۸.
  27. الوجیزة فی الرجال، ص۱۶، ش۶۰.
  28. ر. ک: تعلیقة علی منهج المقال، ص۶۰.
  29. ر. ک: المسائل الناصریات، ص۱۴۲، مسأله ۴۰، ۲۶۷، مسأله ۱۱۲ و ۳۳۷، مسأله ۱۵۸.
  30. ر. ک: الخلاف، ج۱، ص۵۳۲، مسأله ۲۷۱.
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص۲۹ -۳۰.