ضرورت تشکیل حکومت در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379150.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲''']] | # [[پرونده:1379150.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲''']] | ||
# [[پرونده:11124.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۲''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۲۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۸
مقدمه
حضرت علی (ع) در مقابله با خوارج، که منکر اصل حکومت بودند و شعارشان لا لحکم إلا لله بود، با بیانهای گوناگون، به تشریح ضرورت وجود حکومت میپرداختند: «لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا أَمِیرٌ؛ بَرٌّ أَوْ فَاجِرٌ»[۱]. «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ»[۲].
توضیح آنکه: در این بیان، حضرت به بیان ضرورت وجود حکومت و وجود امیری در رأس نظام میپردازند. حضرت تصریح میکنند که در هر صورت، جامعه بدون قانون و مجری قانون دوام نمیآورد و در سایه آن است که ضروریّات نیازهای مردمی، از حفظ مرزها گرفته تا جمعآوری مالیات و هزینه کردن آن در رفاه عمومی و سایر امور حکومتی، برطرف میشود. در این راستا، هر مقدارکه دولت صالحتر باشد، عدل و داد بر جامعه بیشتر سایه میافکند و طبعاً زمینه هدایت بیشتر فراهم میشود. به همین دلیل است که اگر هدایت امّت و امر به معروف و نهی از منکر از اهم واجبات است و اگر بنا بر قاعده لطف، وجود دولت عادل، از لوازم حتمی چنین اموری است، پس تشکیل حکومت دینی به رهبری امام، از اوجب واجبات است. «قَالَ عَلِیٌّ (ع): دَوْلَةُ الْعَادِلِ مِنَ الْوَاجِبَاتِ، دَوْلَةُ الْجَائِرِ مِنَ الْمُمْكِنَاتِ»[۳].[۴]
تأثیر حکومت بر هدایت یا ضلالت مردم
امّت و امام برحق و یا باطل، دو امر جدا از هم نیستند؛ بلکه امام هر امّتی برخاسته از مجموعه گرایشهای او است. از سوی دیگر، چون هیئت حاکمه صاحب قدرت در اداره جامعه است، فرهنگ و خواستهای آشکار و پنهان خود را بر جامعه تحمیل میکند و آرام آرام جامعه را به آن سمت شکل میدهد. متقابلاً خواستهای اکثریّت مردم، در امامی که برای خود انتخاب میکنند تبلور مییابد.[۵]
رابطه اخلاق حاکم با اخلاق مردم
آثار فرهنگ حکومت بر خصوصیات روحی و رفتاری مردم به حدّی است که در کتب اخلاقی، توده مردم هر زمان را بر دین پادشاه آن زمانه خواندهاند[۶]. این اصل در بیانهای قرآنی و روایی با تعابیر گوناگون بیان شده است. «الْإمَامُ عَلِیٌّ (ع): النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ»[۷]. «الْإمَامُ عَلِیٌّ (ع): إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ»[۸].
بنابراین برای شناخت هر دولتی به قضاوت و بیانات آنان نباید اکتفا کرد بلکه بر جو حاکم در اخلاقیات و صفات توده مردم باید توجه نمود. «الْإمَامُ عَلِیٌّ (ع): دَوْلَةُ الْأَكَابِرِ مِنْ أَفْضَلِ الْمَغَانِمِ، دَوْلَةُ اللِّئَامِ مَذَلَّةُ الْكِرَامِ»[۹]. «الْإمَامُ عَلِیٌّ (ع): دَوْلَةُ الْكَرِيمِ تُظْهِرُ مَنَاقِبَهُ، دَوْلَةُ اللَّئِيمِ تَكْشِفُ مَسَاوِيَهُ وَ مَعَايِبَهُ»[۱۰].[۱۱]
تناسب حاکم و مردم
بر اساس آنچه در بند اول گذشت، تنها فضائل و یا رذائل امام هر قومی نیست که جهتدهنده خصوصیات مردم است؛ بلکه مطالبات قاطبه امّت نیز بیانگر سطح لیاقت ایشان در برخورداری از رهبری ارجمند یا غیر آن است. ظرافت هماهنگی ریشههای لغوی امت و امام در قرآن، بیانگر تناسب آنان در نظامات اجتماعی است؛ به این ترتیب که سطح لیاقت هر امّتی، متناسب با امامی که برای خود انتخاب میکند. «قال رسول الله (ص): كما تكونوا يولّى عليكم»[۱۲].
به همین دلیل است که خداوند، هر قومی را با رهبرانش محشور مینماید؛ مثلاً درباره فرعون میفرماید: يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ[۱۳].
او عذر کسانی را که فریب بزرگان و ائمّه باطل خود را خوردند نمیپذیرد: قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ[۱۴].
حضرت علی (ع) درباره قوم صالح (ع) و عمومیّت عذاب الهی بر آنان، علیرغم آنکه تنها یک نفر از ایشان به معجزه الهی جسارت نموده بود، فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ[۱۵]»[۱۶].[۱۷]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ کنزالعمال، ح۱۴۲۸۶.
- ↑ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۵۸، ح۷۲.
- ↑ غرر الحکم، ح۵۱۱۰-۵۱۱۱.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۸۱.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۸۲.
- ↑ «فإن الناس على دين ملوكهم فأخذ كل مؤمن من ذلك حظه و حاز منه قسطه» (بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۸: خطبة الکتاب).
- ↑ تحف العقول، ص۲۰۸.
- ↑ نهج البلاغة (للصبحی صالح)، الکتاب ۳۱.
- ↑ غرر الحکم، ح۵۱۱۲- ۵۱۱۳.
- ↑ غرر الحکم، ح۵۱۰۶- ۵۱۰۷.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۸۲.
- ↑ کنزالعمال، ح۱۴۹۷۲.
- ↑ «او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید و آنان را به دوزخ درمیآورد و بد آبشخوری است که بدان درمیآیند» سوره هود، آیه ۹۸.
- ↑ «(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید * و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.
- ↑ «پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند. ترجمه قرآن ۴۱۱» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.
- ↑ نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۳۱۹، حکمت ۲۰۱.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۸۳.