بحث:امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱۸: خط ۱۸:
# [[صدرالدین محمد شیرازی]] (۹۷۹-۱۰۵۰): «امام نزد ما [[اهل حقیقت]]، کسی است که از جانب [[رسول خدا]]{{صل}} در تمامی آنچه [[امت]] در کار [[دین]] و دنیایشان به آن نیازمندند، [[نیابت]] داشته باشد و نزد او [[علم]] ظاهر و [[باطن]] و [[تفسیر]] و و [[تأویل قرآن]] و [[علوم انبیا]] و [[رسولان]] جمع باشد»<ref>صدر الدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ج۲، ص۳۷۴.</ref>.
# [[صدرالدین محمد شیرازی]] (۹۷۹-۱۰۵۰): «امام نزد ما [[اهل حقیقت]]، کسی است که از جانب [[رسول خدا]]{{صل}} در تمامی آنچه [[امت]] در کار [[دین]] و دنیایشان به آن نیازمندند، [[نیابت]] داشته باشد و نزد او [[علم]] ظاهر و [[باطن]] و [[تفسیر]] و و [[تأویل قرآن]] و [[علوم انبیا]] و [[رسولان]] جمع باشد»<ref>صدر الدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ج۲، ص۳۷۴.</ref>.
# [[محمد باقر مجلسی]] (۱۰۳۷-۱۱۱۰): «مراد از [[امام]] کسی است که در جمیع [[امور دنیا]] و دین، [[مقتدا]] و [[پیشوای امت]] باشد؛ به نحوی که [[پیغمبر]]{{صل}} بود، اما به نیابت و [[جانشینی]] پیغمبر{{صل}} و بر [[سبیل]] [[استقلال]]»<ref>محمد باقر مجلسی، حق الیقین، ص۳۷.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲]] ص ۲۶.</ref>.
# [[محمد باقر مجلسی]] (۱۰۳۷-۱۱۱۰): «مراد از [[امام]] کسی است که در جمیع [[امور دنیا]] و دین، [[مقتدا]] و [[پیشوای امت]] باشد؛ به نحوی که [[پیغمبر]]{{صل}} بود، اما به نیابت و [[جانشینی]] پیغمبر{{صل}} و بر [[سبیل]] [[استقلال]]»<ref>محمد باقر مجلسی، حق الیقین، ص۳۷.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲]] ص ۲۶.</ref>.
==معنای اصطلاحی امام==
[[متکلمان اسلامی]]، واژه امام و در مواردی نیز واژه [[امامت]] را با تعابیر متفاوتی تعریف کرده‌اند. گروهی از آنها بر آن‌اند که امامت، [[ریاست]] عمومی در [[دین]] و دنیاست<ref>جرجانی، التعریفات، ص۱۶.</ref>. طبق این تعریف، امام کسی است که [[رهبری]] [[مردم]] در امور دین و [[دنیا]] را بر عهده دارد<ref>حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیة، ص۳۰۶؛ سیوری، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص۸۷.</ref>.
عده دیگری از [[متکلمان]]، قید «بالأصاله» را به این تعریف اضافه کرده و گفته‌اند: {{عربی|الامامة رئاسة عامة لشخص من الأشخاص في أمور الدين و الدنيا بحق الأصالة}}<ref>سیوری، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۳۲۵؛ مفتی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ص۳۳۳.</ref>؛
«امامت، [[رهبری عمومی]] و اصیل در امور دین و دنیا برای یکی از اشخاص است». [[ابن میثم بحرانی]] نیز در [[تعریف امام]] گفته است: «امام، [[انسان]] دارای ریاست است و منظور از ریاست، رهبری عمومی و اصیل در امور دین و دنیاست»<ref>بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.</ref>. این بزرگان با آوردن قید «بالأصاله»، خواسته‌اند [[نایبان]] و والیانی را که امام برای رهبری مردم بر می‌گزیند، از تعریف امام خارج کنند<ref>بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴.</ref>.
این تعاریف، عام هستند؛ زیرا در آنها به [[خلافت]] یا [[نیابت از پیامبر]]{{صل}} اشاره‌ای نشده است؛ بنابراین، [[نبوت]] را نیز شامل می‌شود<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۵.</ref>؛ اما برخی [[متکلمان اسلامی]]، با تأکید بر عنصر [[خلافت]] و [[نیابت از پیامبر]]{{صل}}، تعریف خاصی را برای [[امامت]] ارائه داده‌اند؛ مثلاً [[تفتازانی]] در [[تعریف امام]] می‌نویسد: {{عربی|الإمامة رئاسة عامة في أمر الدين و الدنيا خلافة عن النبي{{صل}}}}<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۲.</ref>؛ «امامت، [[رهبری عمومی]] در امور [[دین]] و [[دنیا]] به عنوان [[جانشینی پیامبر]] است». بعضی [[متکلمان]]، به جای عبارت {{عربی|خلافة عن النبي}}، از عبارت {{عربی|نيابة عن النبي}} استفاده کرده‌اند: {{عربی|الإمامة رئاسة عامة في أمر الدين و الدنيا نيابة عن النبي{{صل}}}}<ref>حلی، النکت الاعتقادیة، ص٣٩.</ref>. عده‌ای نیز هر دو قید را به کار برده و گفته‌اند: «امامت عبارت است از [[ریاست عامه]] [[مسلمین]] در [[امور دنیا]] و دین بر [[سبیل]] [[خلیفگی]] و [[نیابت]] از [[پیغمبر]]»<ref>لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۶۱؛ نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷.</ref>.
[[فاضل مقداد]] در [[تعریف امامت]]، قید {{عربی|لشخص إنساني}} را اضافه کرده و گفته است: {{عربی|الإمامة رئاسة عامة في الدين و الدنيا لشخص إنساني}}<ref>سیوری، الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح الباب، ص۴۰.</ref>. او این قید را برای اشاره به دو مطلب می‌داند: یکی اینکه [[امام]]، شخص معینی است که [[خدا]] و رسولش برای [[منصب امامت]] تعیین کرده‌اند و دوم اینکه در هر عصری، وجود بیش از یک امام جایز نیست. از آنجا که این تعریف [[مقام نبوت]] را نیز در برمی‌گیرد، فاضل مقداد با افزودن قید {{عربی|بحق النيابة عن النبي{{صل}} أو بواسطة [[بشر]]}}، تعریف را مختص [[مقام امامت]] کرده است<ref>سیوری، الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح الباب، ص۴۰.</ref>.
اگرچه ظاهراً تعاریف متکلمان اسلامی اعم از [[شیعه امامیه]] و [[اهل سنت]]، در مواردی باهم یکسان است؛ اما تفاوت اساسی میان آنها وجود دارد و این تفاوت، به [[اختلاف]] رویکرد آنها در مسئله امامت بر می‌گردد<ref>ر.ک: فاریاب، معنا و چیستی امامت در قرآن، سنت و آثار متکلمان، ص۴۱۰ - ۴۱۲.</ref>؛ زیرا اهل سنت، دایره [[وظایف امام]] را به [[حفظ دین]] در مقابل [[دشمنان]] و همچنین [[اجرای احکام اسلامی]] محدود می‌کنند؛ از این رو، [[امامت]] را مسئله‌ای [[فقهی]] می‌دانند<ref>برای نمونه ر.ک: جوینی، الإرشاد إلی قواطع الأدلة فی أول الاعتقاد، ص۱۶۳؛ غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص۱۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۴.</ref>. این در حالی است که در [[منظومه فکری]] [[شیعه امامیه]]، [[امام]] [[مسئول]] [[تفسیر]] و تبیین [[معصومانه]] از [[کتاب و سنت]] نیز هست؛ از همین رو، [[امامیه]] به [[عصمت]] و [[انتصاب امام]] از جانب [[خدا]] قائل است و امامت را از [[اصول عقاید]] و مسئله‌ای [[کلامی]] می‌داند<ref>برای نمونه ر.ک: شریف مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۶۶؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۶۷ - ۴۶۸؛ مظفر، عقائد الامامیة، ص۶۵.</ref>. امام و امامت در این نوشتار، به همان معنای مورد نظر شیعه امامیه است.<ref>[[زکیه فلاح یخدانی|فلاح یخدانی، زکیه]]، [[بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام (کتاب)|بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام]]، ص۳۰</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۰

مقدمه

نصب امام

مرجعیت دینی امام

تعریف امام

برخی از متکلمان و فیلسوفان به صراحت به تعریف امامت نپرداخته‌اند، ولی امام را تعریف کرده‌اند:

  1. تعریف شیخ مفید[۹] (۳۳۶-۴۱۳): «امامان جانشینان پیامبران در اجرای احکام، برپا داشتن حدود، پاسداری شریعت و تعلیم مردم هستند و همانند پیامبران [از گناه و خطا] پیراسته‌اند»[۱۰]. گرچه محور سخن شیخ مفید اثبات عصمت برای امامان است، ولی در ضمن آن، امام نیز تعریف شده است. وی امام را جانشین پیامبر دانسته و اجرای احکام، برپا داشتن حدود، پاسداری شریعت و تعلیم مردم را از وظایف عمده امام شمرده و برای عهده‌داری این مقام، عصمت را شرط دانسته است.
  2. قاضی عبدالجبار همدانی معتزلی[۱۱] (؟- ۴۱۵): «امام به کسی گویند که بر مردم ولایت و سرپرستی دارد و می‌تواند در امور آنان تصرف کند؛ به گونه‌ای که هیچ قدرتی فراتر از قدرت او نیست»[۱۲]. وی ولایت و تصرف در امور امت را در مفهوم امام و امامت سهیم می‌داند و بخش اخیر سخن او احتراز از ولایت قاضی و کسانی است که از سوی امام منصوب می‌گردند؛ زیرا تصرف آنان به سبب اذن و نصب امام است.
  3. ابن سینا (۳۷۰- ۴۲۸) امام را این گونه تعریف کرده است: «امام کسی است که از استقلال در سیاست، اصالت در عقل و فضایل اخلاقی (همچون شجاعت، عفت و حسن تدبیر) برخوردار و آگاه به کل شریعت است؛ چندان که کسی آگاه‌تر از او نیست»[۱۳]. شیخ الرئیس پنج ویژگی را در امام شرط دانسته است: «استقلال در سیاست»، «اصالت در عقل»، «اخلاق نیکو و برخورداری از فضایل اخلاقی»، «حسن تدبیر» و آگاهی از دین؛ چندان که کسی آگاه‌تر از او نباشد». راجع به اصالت در عقل که در عبارت شیخ الرئیس از آن به «اصیل العقل» تعبیر شده است، دو گونه تفسیر را می‌توان ارائه داد:
    1. امام اصالت عقل داشته باشد؛ یعنی دارای عقل محض باشد و احساس عاطفه و خیال در دانش امام و موضع‌گیری‌های او دخیل نباشد.
    2. عقل امام مکتسب از دیگران نباشد، بلکه برترین و کامل‌ترین عقل‌ها باشد.
  4. تعریف شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰): «امام کسی است که رهبری دینی و دنیایی را با هم بر عهده دارد»[۱۴].
  5. تعریف خواجه نصیرالدین طوسی: «امام رهبر چیره، فرمان دهنده به خوبی‌ها، بازدارنده از بدی‌ها، بیان کننده پیچیدگی‌های شرع (که بر امت پوشیده است) و برپادارنده احکام شرع است» چنان که مردم به صلاح نزدیک‌تر و از فساد دورتر و از وقوع در فتنه‌ها در امان باشند[۱۵].
  6. صدرالدین محمد شیرازی (۹۷۹-۱۰۵۰): «امام نزد ما اهل حقیقت، کسی است که از جانب رسول خدا(ص) در تمامی آنچه امت در کار دین و دنیایشان به آن نیازمندند، نیابت داشته باشد و نزد او علم ظاهر و باطن و تفسیر و و تأویل قرآن و علوم انبیا و رسولان جمع باشد»[۱۶].
  7. محمد باقر مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰): «مراد از امام کسی است که در جمیع امور دنیا و دین، مقتدا و پیشوای امت باشد؛ به نحوی که پیغمبر(ص) بود، اما به نیابت و جانشینی پیغمبر(ص) و بر سبیل استقلال»[۱۷].[۱۸].

منابع

پانویس

  1. فرهنگ فقه‌، ۱/ ۶۷.
  2. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  3. فرهنگ شیعه، ص 91-92.
  4. کشف المراد، ۲۳۰- ۲۰۲.
  5. فرهنگ شیعه، ص 92.
  6. فرهنگ شیعه، ص 92.
  7. امامت و رهبری‌، ۵۴- ۵۲؛ الشافی فی الامامة، ۱۷۹، ۱۸۰، ۲۰۵، ۲۰۶، ۲۷۶ و ۲۷۷؛ کشف المراد، ۳۴۰.
  8. فرهنگ شیعه، ص 92.
  9. محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی، معروف به شیخ مفید، محدث، فقیه و متکلم نامدار شیعه است که از او آثار گرانسنگی در علوم اسلامی به جا مانده است. مجموعه آثار شیخ با عنوان مصنفات الشیخ المفید از سوی کنگره جهانی هزاره شیخ مفید در سال ۱۴۱۴ در ۱۴ مجلد به چاپ رسیده است.
  10. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۱۹.
  11. قاضی عبدالجبار بن احمد همدانی اسد آبادی یکی از بزرگان معتزله و دارای آثار علمی بسیاری است که از معروفترین آثار کلامی او می‌توان به المغنی فی ابواب التوحید و العدل در ۲۰ مجلد و شرح الاصول الخمسه اشاره کرد.
  12. الإمام اسم لمن له الولاية على الأمة و التصرف في أمورهم على وجه لا يكون فوق يده يد: قاضی عبد الجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۵۰۹.
  13. ابن سینا، الشفاء، «الالهیات»، ص۴۵۱. متن عبارت شیخ چنین است: إنه مستقل بالسياسة و إنه أصيل العقل، حاصل عنده الأخلاق الشريفة: الشجاعة و الفقه و حسن التدبير، لأنه عارف بالشريعة حتى لا أعرف منه.
  14. ابوجعفر، محمد بن حسن طوسی، ملقب به شیخ الطائفه، از دانشمندان بزرگ امامیه که در فقه، تفسیر، کلام و حدیث، آثار ارزشمندی از او به جا مانده است. او مؤسس حوزه عملیه شیعیان در نجف اشرف بود و از نامدارترین دانشمندان امامیه به شمار می‌آید.
  15. خواجه نصیرالدین طوسی، الفصول النصیریه، به نقل از: فاصل مقداد، الانوار الجلیة فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۵۶.
  16. صدر الدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ج۲، ص۳۷۴.
  17. محمد باقر مجلسی، حق الیقین، ص۳۷.
  18. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲ ص ۲۶.