جعفر بن ابی‌طالب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} ==مقدمه== *جعفر، سومین پسر ابوطالب، مادرش فاطمه بنت اسد و...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - '|دانشنامه نهج البلاغه]]؛' به '|دانشنامه نهج البلاغه]]،')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:
==مقدمه==
==مقدمه==
*[[جعفر]]، سومین پسر [[ابوطالب]]، مادرش [[فاطمه]] بنت اسد و برادر [[امام علی]] {{ع}} بود. [[کنیه]] او ابوعبدالله بود و [[القاب]] چندی به او نسبت داده‌اند که مشهورترین آن‌ها "ذوالجناحین" و "الطّیّار فی الجنّة"، است.[[جعفر]] جزو نخستین کسانی است که [[اسلام]] آوردند. او از سن بیست سالگی به [[اسلام]] گروید و از آن پس تا پایان [[عمر]] در خدمت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بود. او افزن بر [[ایمان]] قوی، از [[قدرت]] بیان نیز برخوردار بود و در [[تبلیغ]] [[دین]] اسالم توانایی‌های ویژه‌ای داشت.
*[[جعفر]]، سومین پسر [[ابوطالب]]، مادرش [[فاطمه]] بنت اسد و برادر [[امام علی]] {{ع}} بود. [[کنیه]] او ابوعبدالله بود و [[القاب]] چندی به او نسبت داده‌اند که مشهورترین آن‌ها "ذوالجناحین" و "الطّیّار فی الجنّة"، است.[[جعفر]] جزو نخستین کسانی است که [[اسلام]] آوردند. او از سن بیست سالگی به [[اسلام]] گروید و از آن پس تا پایان [[عمر]] در خدمت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بود. او افزن بر [[ایمان]] قوی، از [[قدرت]] بیان نیز برخوردار بود و در [[تبلیغ]] [[دین]] اسالم توانایی‌های ویژه‌ای داشت.
*از مهم‌ترین نقش‌آفرینی‌های او در [[صدر اسلام]] مربوط به [[هجرت]] تعدادی از [[مسلمانان]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، برای رهایی از [[ستم]] و [[آزار]] و اذیت [[مشرکان]] است. جعفر بن ابی‌طالب با [[همراهی]] هشتاد و سه تن از [[مسلمانان]] در [[سال پنجم بعثت]] بنا بر سفارش [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، به سرزمین [[حبشه]] [[هجرت]] کردند. سران [[مشرکین]] برای بازگرداندن آن‌ها و جلوگیری از تکرار این موضوع، گروهی را همراه با هدایای ارزنده نزد [[نجاشی]]، [[پادشاه]] نصرانی [[مذهب]] [[حبشه]]، فرستادند تا از این طریق نظر او را جلب کنند و [[مسلمانان]] را بازگردانند. جعفر بن ابی‌طالب در آن جلسه با بیان شیوای خود به‌عنوان [[نماینده]] [[مسلمانان]] زبان به سخن گشود و [[تعالیم]] [[اسلام]] را با [[نجاشی]] در میان گذاشت و ضمن قرائت آیاتی از سوره [[مریم]]، فرصت بزرگی را برای [[مسلمانان]] فراهم آورد. [[نجاشی]] پس از شنیدن سخنان [[جعفر]] و فرازهایی از [[کلام]] [[خدا]]، از [[تسلیم]] [[مسلمانان]] چشم پوشید و [[دین اسلام]] را از همان آبشخوری دانست که [[دین]] [[مسیح]] نیز از همان سرچشمه نازل شده است. از آن پس [[مسلمانان]] در کنار [[مسیحیان]] در [[حبشه]] با [[نیکوکاری]] و خلق نیکو زیستند. همین امر باعث شد هیئتی از جانب [[نجاشی]] برای [[دیدار]] با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عازم [[مدینه]] شود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به پاس مهمان‌نوازی [[پادشاه]] [[حبشه]]، خود از جای برخاست و از مهمانان [[پذیرایی]] کرد و به پرسش‌های آنان پاسخ گفت، آیاتی از [[قرآن]] بر آن‌ها [[تلاوت]] کرد و آن‌ها را به [[دین]] مبین [[اسلام]] فراخواند. آن‌ها نیز دگرگون شدند و نشانه‌های [[پیامبر آخرالزمان]] را که وعده [[حضرت عیسی]] {{ع}} در [[کلام]] [[انجیل]] بود، در سیمای [[پیامبر]] یافتند. جعفر بن ابی‌طالب سرانجام در [[جنگ]] موته با امپراتوری [[روم]]، که [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] را بر عهده داشت، در نبردی شجاعانه در حالی که دو دستش را از دست داده بود، به [[شهادت]] رسید. [[شهادت]] [[جعفر]] برای [[پیامبر]] بسیار ناراحت‌کننده بود. [[پیامبر اکرم]] در [[شهادت]] او بسیار گریست و درباره او فرمود: "[[خداوند]] به‌واسطه قطع شدن دستان او، دو بال در [[بهشت]] به او عطا خواهد کرد که به هر جا بخواهد پرواز می‌کند." [[القاب]] "ذوالجناحین" و "الطیّار فی الجنّة" نیز بر اساس همین [[روایت]] به او داده شده است. [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[معاویه]] و در معرفی خود و خاندانش می‌نویسد: مگر ندیدی گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیدند و برای همه [[فضیلت]] است تا آن‌گاه [[شهید]] ما به [[شهادت]] رسید، او را "سیّد الشّهداء" خواندند و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اختصاصاً در [[نماز]] بر او هفتاد [[تکبیر]] گفت. آیا ندیدی گروهی دست‌هاشان در [[راه خدا]] قطع شد که همه دارای [[ارزش]] و شرافت‌اند، امّا وقتی یکی از ما به چنین فضیلتی دست یافت، او را "طیّار" (یعنی پروازکننده در [[بهشت]]) و "ذوالجناحین" (یعنی دارای دو بال) خواندند<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸</ref>. و در فرازی دیگر می‌نویسد: امّا [[رسول خدا]] {{صل}} آن‌گاه که کارزار به اوج می‌رسید و سربازان زمین‌گیر می‌شدند، نزدیکان و [[اهل‌بیت]] خویش را به میدان می‌فرستاد تا یارانش را از حرارت [[شمشیر]] و نیزه نگه دارد. پس در [[جنگ بدر]]، عبید به حارث، [[فرزند]] عبدالمطّلب به [[شهادت]] رسید و در [[جنگ]] احُد، حمزه عموی آن [[حضرت]] و در [[جنگ]] موته، [[جعفر]] طیّار، شربت [[شهادت]] نوشیدند<ref>نهج البلاغه، نامه ۹</ref>»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 245- 247.</ref>.
*از مهم‌ترین نقش‌آفرینی‌های او در [[صدر اسلام]] مربوط به [[هجرت]] تعدادی از [[مسلمانان]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، برای رهایی از [[ستم]] و [[آزار]] و اذیت [[مشرکان]] است. جعفر بن ابی‌طالب با [[همراهی]] هشتاد و سه تن از [[مسلمانان]] در [[سال پنجم بعثت]] بنا بر سفارش [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، به سرزمین [[حبشه]] [[هجرت]] کردند. سران [[مشرکین]] برای بازگرداندن آن‌ها و جلوگیری از تکرار این موضوع، گروهی را همراه با هدایای ارزنده نزد [[نجاشی]]، [[پادشاه]] نصرانی [[مذهب]] [[حبشه]]، فرستادند تا از این طریق نظر او را جلب کنند و [[مسلمانان]] را بازگردانند. جعفر بن ابی‌طالب در آن جلسه با بیان شیوای خود به‌عنوان [[نماینده]] [[مسلمانان]] زبان به سخن گشود و [[تعالیم]] [[اسلام]] را با [[نجاشی]] در میان گذاشت و ضمن قرائت آیاتی از سوره [[مریم]]، فرصت بزرگی را برای [[مسلمانان]] فراهم آورد. [[نجاشی]] پس از شنیدن سخنان [[جعفر]] و فرازهایی از [[کلام]] [[خدا]]، از [[تسلیم]] [[مسلمانان]] چشم پوشید و [[دین اسلام]] را از همان آبشخوری دانست که [[دین]] [[مسیح]] نیز از همان سرچشمه نازل شده است. از آن پس [[مسلمانان]] در کنار [[مسیحیان]] در [[حبشه]] با [[نیکوکاری]] و خلق نیکو زیستند. همین امر باعث شد هیئتی از جانب [[نجاشی]] برای [[دیدار]] با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عازم [[مدینه]] شود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به پاس مهمان‌نوازی [[پادشاه]] [[حبشه]]، خود از جای برخاست و از مهمانان [[پذیرایی]] کرد و به پرسش‌های آنان پاسخ گفت، آیاتی از [[قرآن]] بر آن‌ها [[تلاوت]] کرد و آن‌ها را به [[دین]] مبین [[اسلام]] فراخواند. آن‌ها نیز دگرگون شدند و نشانه‌های [[پیامبر آخرالزمان]] را که وعده [[حضرت عیسی]] {{ع}} در [[کلام]] [[انجیل]] بود، در سیمای [[پیامبر]] یافتند. جعفر بن ابی‌طالب سرانجام در [[جنگ]] موته با امپراتوری [[روم]]، که [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] را بر عهده داشت، در نبردی شجاعانه در حالی که دو دستش را از دست داده بود، به [[شهادت]] رسید. [[شهادت]] [[جعفر]] برای [[پیامبر]] بسیار ناراحت‌کننده بود. [[پیامبر اکرم]] در [[شهادت]] او بسیار گریست و درباره او فرمود: "[[خداوند]] به‌واسطه قطع شدن دستان او، دو بال در [[بهشت]] به او عطا خواهد کرد که به هر جا بخواهد پرواز می‌کند." [[القاب]] "ذوالجناحین" و "الطیّار فی الجنّة" نیز بر اساس همین [[روایت]] به او داده شده است. [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ [[نامه]] [[معاویه]] و در معرفی خود و خاندانش می‌نویسد: مگر ندیدی گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیدند و برای همه [[فضیلت]] است تا آن‌گاه [[شهید]] ما به [[شهادت]] رسید، او را "سیّد الشّهداء" خواندند و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اختصاصاً در [[نماز]] بر او هفتاد [[تکبیر]] گفت. آیا ندیدی گروهی دست‌هاشان در [[راه خدا]] قطع شد که همه دارای [[ارزش]] و شرافت‌اند، امّا وقتی یکی از ما به چنین فضیلتی دست یافت، او را "طیّار" (یعنی پروازکننده در [[بهشت]]) و "ذوالجناحین" (یعنی دارای دو بال) خواندند<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸</ref>. و در فرازی دیگر می‌نویسد: امّا [[رسول خدا]] {{صل}} آن‌گاه که کارزار به اوج می‌رسید و سربازان زمین‌گیر می‌شدند، نزدیکان و [[اهل‌بیت]] خویش را به میدان می‌فرستاد تا یارانش را از حرارت [[شمشیر]] و نیزه نگه دارد. پس در [[جنگ بدر]]، عبید به حارث، [[فرزند]] عبدالمطّلب به [[شهادت]] رسید و در [[جنگ]] احُد، حمزه عموی آن [[حضرت]] و در [[جنگ]] موته، [[جعفر]] طیّار، شربت [[شهادت]] نوشیدند<ref>نهج البلاغه، نامه ۹</ref>»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 245- 247.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۴۹


مقدمه

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نهج البلاغه، نامه ۲۸
  2. نهج البلاغه، نامه ۹
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 245- 247.