شکرگزاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
*[[امام]]{{ع}} شکرگزاری را از صفات [[پرهیزکاران]] برمی‌شمرد و در [[وصف]] حالات آنان می‌فرماید: روز را با سرمایه‌ای از [[شکر]] به پایان برَد و صبح را با [[یاد خدا]] آغاز کند<ref>خطبه ۱۹۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۰۷.</ref>.
*[[امام]]{{ع}} شکرگزاری را از صفات [[پرهیزکاران]] برمی‌شمرد و در [[وصف]] حالات آنان می‌فرماید: روز را با سرمایه‌ای از [[شکر]] به پایان برَد و صبح را با [[یاد خدا]] آغاز کند<ref>خطبه ۱۹۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۰۷.</ref>.


==شکر و رابطه آن با [[زندگی]] افراد==
==[[شکر]] و رابطه آن با [[زندگی]] افراد==
*[[شکر]] و شکرگزاری در مضامین [[دینی]]، نه تنها در ارتباط با [[خداوند]] و نعمت‌هایش معنا می‌یابد، بلکه در اجتماع و روابط افراد با یکدیگر نیز مطرح شده است. این اشارات گاه به مجموعه صفات پسندیده‌ای اشاره دارد که بر اثر [[فضیلت]] شکرگزاری شکل می‌گیرد. برای مثال از دیدگاه [[امام]]{{ع}} شکرگزاری از [[منعم]] و [[شکیبایی]] هنگام [[زوال نعمت]]، نشانه [[دوراندیشی]] و [[تدبیر]] در فرد است<ref>نک: غررالحکم، ۱ / ۹۸</ref> و نیز [[برتر]] انگاشتن [[شکر نعمت]] از [[نیکی]] به‌دلیل دوام آن<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۰۴</ref>. در مواردی نیز مصادیقی عملی از شکرگزاری را مطرح می‌کند: [[بهترین]] شکرگزاری [[بخشش]] و [[احسان]] است<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۸۵</ref>؛ سپاس‌گزاری از ما فوق به مثابه [[دوستی]] کردن با وی است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>؛ سپاس‌گزاری از کسی که همتای [[آدمی]] است، نیکو [[برادری]] کردن است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>؛ سپاس‌گزاری از فرد پایین دست، [[بخشش]] بر اوست<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>. [[امام]]{{ع}} سفارش می‌کند که شخص هنگام مشاهده [[برتری]] خود بر دیگران باید [[سپاس]] این [[نعمت]] به‌جا آورد: و بدان کس که از او [[برتری]]، فراوان بنگر تا بدین نگریستن [[سپاس]] نعمت‌داری و [[شکر]] آن بگزاری<ref>خطبه ۶۹</ref>. اگر [[آدمی]] شخصی را مشاهده کرد که در وجودش نقصی نمایان است، [[شکر نعمت]] [[سلامتی]] را باید به‌جای آورد: باید به‌سبب عیبی که دیگران بدان [[مبتلا]] هستند و او را از آن در [[امان]] مانده است، [[خدا]] را [[شکر]] گوید و این شکرگزاری او را از [[نکوهش]] دیگران به خود مشغول دارد<ref>خطبه ۱۴۰</ref>و اگر با گناه‌کاران و [[منحرفان]] مواجه شد، [[شکرگزار]] [[نعمت]] [[هدایت]] شود: به‌راستی [[شایسته]] است که [[پاکان]] و پاک‌ماندگان بر گنه‌کاران و فرییب‌خوردگان [[رحمت]] آرند و بیشتر به [[شکر]] و [[سپاس]] [[الهی]] بپردازند<ref>خطبه ۱۴۰</ref>. سپاس‌گزاری از [[منعم]]، دور ساختن [[کینه]] و [[بلا]] از فرد است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>؛ سپاس‌گذاری فرد عالم، عمل و [[آموزش]] [[علم]] به اهل آن است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۲</ref>؛ سپاس‌گزاری از [[منعم]] با [[ستایش]] او و از او به [[نیکی]] یاد کردن است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 507-508.</ref>.
*[[شکر]] و شکرگزاری در مضامین [[دینی]]، نه تنها در ارتباط با [[خداوند]] و نعمت‌هایش معنا می‌یابد، بلکه در اجتماع و روابط افراد با یکدیگر نیز مطرح شده است. این اشارات گاه به مجموعه صفات پسندیده‌ای اشاره دارد که بر اثر [[فضیلت]] شکرگزاری شکل می‌گیرد. برای مثال از دیدگاه [[امام]]{{ع}} شکرگزاری از [[منعم]] و [[شکیبایی]] هنگام [[زوال نعمت]]، نشانه [[دوراندیشی]] و [[تدبیر]] در فرد است<ref>نک: غررالحکم، ۱ / ۹۸</ref> و نیز [[برتر]] انگاشتن [[شکر نعمت]] از [[نیکی]] به‌دلیل دوام آن<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۰۴</ref>. در مواردی نیز مصادیقی عملی از شکرگزاری را مطرح می‌کند: [[بهترین]] شکرگزاری [[بخشش]] و [[احسان]] است<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۸۵</ref>؛ سپاس‌گزاری از ما فوق به مثابه [[دوستی]] کردن با وی است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>؛ سپاس‌گزاری از کسی که همتای [[آدمی]] است، نیکو [[برادری]] کردن است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>؛ سپاس‌گزاری از فرد پایین دست، [[بخشش]] بر اوست<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>. [[امام]]{{ع}} سفارش می‌کند که شخص هنگام مشاهده [[برتری]] خود بر دیگران باید [[سپاس]] این [[نعمت]] به‌جا آورد: و بدان کس که از او [[برتری]]، فراوان بنگر تا بدین نگریستن [[سپاس]] نعمت‌داری و [[شکر]] آن بگزاری<ref>خطبه ۶۹</ref>. اگر [[آدمی]] شخصی را مشاهده کرد که در وجودش نقصی نمایان است، [[شکر نعمت]] [[سلامتی]] را باید به‌جای آورد: باید به‌سبب عیبی که دیگران بدان [[مبتلا]] هستند و او را از آن در [[امان]] مانده است، [[خدا]] را [[شکر]] گوید و این شکرگزاری او را از [[نکوهش]] دیگران به خود مشغول دارد<ref>خطبه ۱۴۰</ref>و اگر با گناه‌کاران و [[منحرفان]] مواجه شد، [[شکرگزار]] [[نعمت]] [[هدایت]] شود: به‌راستی [[شایسته]] است که [[پاکان]] و پاک‌ماندگان بر گنه‌کاران و فرییب‌خوردگان [[رحمت]] آرند و بیشتر به [[شکر]] و [[سپاس]] [[الهی]] بپردازند<ref>خطبه ۱۴۰</ref>. سپاس‌گزاری از [[منعم]]، دور ساختن [[کینه]] و [[بلا]] از فرد است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۱</ref>؛ سپاس‌گذاری فرد عالم، عمل و [[آموزش]] [[علم]] به اهل آن است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۲</ref>؛ سپاس‌گزاری از [[منعم]] با [[ستایش]] او و از او به [[نیکی]] یاد کردن است<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 507-508.</ref>.
*[[امام]]{{ع}} در عین حال به [[بندگان]] [[نیکوکار]] سفارش می‌کند که هرگز در برابر [[ناسپاسی]] افراد، [[کار نیک]] را کنار نگذارند، زیرا در [[پاداش]] [[کار خیر]]، [[خداوند]] خود [[اقدام]] می‌کند: نکند که کمی سپاس‌گزاری [[مردم]] تو را از به‌کار بستن معروف و [[نیکی]] بازدارد، زیرا [[نیکی]] تو را کسی سپاس‌گزاری خواهد کرد که از آن [[نیکی]] بهره‌مند نمی‌شود (و آن ذات اقدس [[پروردگار]] است) و تو نیز از [[شکر]] [[شکرگزار]] بیش از آنچه کفران‌کننده ضایع می‌گذارد، بهره‌مند خواهی شد<ref>غررالحکم، ۲ / ۸۲۱</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در فرازی از [[نهج البلاغه]] یکی از [[دلایل]] ویژه [[شکر]] را [[خداوند]] را این‌گونه برمی‌شمرد: اگر [[خداوند]] [[آدمی]] را بر نافرمانی‌اش هم نمی‌ترساند، [[شکر]] نعمت‌هایش اجازه [[نافرمانی]] نمی‌داد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 508.</ref>.
*[[امام]]{{ع}} در عین حال به [[بندگان]] [[نیکوکار]] سفارش می‌کند که هرگز در برابر [[ناسپاسی]] افراد، [[کار نیک]] را کنار نگذارند، زیرا در [[پاداش]] [[کار خیر]]، [[خداوند]] خود [[اقدام]] می‌کند: نکند که کمی سپاس‌گزاری [[مردم]] تو را از به‌کار بستن معروف و [[نیکی]] بازدارد، زیرا [[نیکی]] تو را کسی سپاس‌گزاری خواهد کرد که از آن [[نیکی]] بهره‌مند نمی‌شود (و آن ذات اقدس [[پروردگار]] است) و تو نیز از [[شکر]] [[شکرگزار]] بیش از آنچه کفران‌کننده ضایع می‌گذارد، بهره‌مند خواهی شد<ref>غررالحکم، ۲ / ۸۲۱</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در فرازی از [[نهج البلاغه]] یکی از [[دلایل]] ویژه [[شکر]] را [[خداوند]] را این‌گونه برمی‌شمرد: اگر [[خداوند]] [[آدمی]] را بر نافرمانی‌اش هم نمی‌ترساند، [[شکر]] نعمت‌هایش اجازه [[نافرمانی]] نمی‌داد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 508.</ref>.

نسخهٔ ‏۸ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۱

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شکرگزاری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

شُکر: سپاسگزاری، قدردانی از نعمت و احسان دیگری. شکر در برابر نعمت و نیکی انجام می‌گیرد. هر کس به ما خوبی کند یا چیزی ببخشد، از کار نیک او قدردانی و تشکر می‌کنیم و این یک نکته فطری در انسان است. همه نعمت‌ها و احسان‌ها از خداست، بالاترین سپاس هم نسبت به او باید انجام بگیرد.نماز، جلوه‌ای از سپاس انسان به درگاه خداست. "شکر قلبی"، توجّه به نعمت و صاحب نعمت است، "شکر زبانی" با زبان، حمد و ثنا گفتن و ستایش لفظی است. "شکر عملی" آن است که قدر نعمت را بدانیم و در راهی که مورد رضای صاحب آن نعمت است به کار بگیریم. بهترین و جامع‌ترین واژه سپاس در برابر نعمت‌های الهی عبارت است از ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۱]. از شکر، با واژه‌های مدح، حمد و ثنا هم تعبیر می‌شود. در توصیه‌های دینی، هم شکر در مقابل خدا آمده، هم شکر در برابر مردم و حدیث است که: هر کس از مردم تشکر نکند، از خدا هم تشکر نمی‌کند. خداوند شاکران را دوست می‌دارد و در قرآن کریم، علاوه بر فرمان به شکر، از بندگان صالحی یاد کرده و ستوده است که اهل شکر بوده‌اند و از انسان‌های سپاسگزار، با عنوان شاکر و شکور یاد کرده است[۲].

مقدمه

شکر و رابطه آن با زندگی افراد

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۶.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 505.
  4. حکمت ۲۳۶
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 505.
  6. ﴿وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَشْكُرُونَ ؛ سوره یونس، آیه ۶۰.
  7. نک: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره ابراهیم، آیه ۵، ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره لقمان، آیه ۳۱، ﴿ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره سبأ، آیه ۱۹، ﴿ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره شوری، آیه ۳۳
  8. غرر الحکم، ۱ / ۲۰۴
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 505.
  10. ﴿ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ؛ سوره نمل، آیه ۴۰؛ نیز نک: ﴿نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ ؛ سوره قمر، آیه ۳۵
  11. غررالحکم، ۱ / ۲۰۹
  12. خطبه ۱۸۱
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 505-506.
  14. ﴿ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاء مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ؛ سوره سبأ، آیه ۱۳
  15. غررالحکم، ۱ / ۴۳۲
  16. خطبه ۹۸
  17. غررالحکم، ۱ / ۱۳۵ و ۲۴۰
  18. غررالحکم، ۱ / ۳۸۳
  19. غررالحکم، ۱ / ۴۲۶
  20. غررالحکم، ۱ / ۴۲۷
  21. غررالحکم، ۱ / ۹۵
  22. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۰۶.
  23. حکمت ۴۲۷
  24. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ؛ سوره لقمان، آیه ۱۲
  25. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۰۶.
  26. غرر الحکم، ۱ / ۴۹
  27. غررالحکم، ۱ / ۷۰
  28. غررالحکم، ۱ / ۲۱۱
  29. خطبه ۸۹
  30. نک: غررالحکم، ۱ / ۹۳
  31. خطبه ۸۱
  32. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۰۷.
  33. خطبه ۱۹۳
  34. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۰۷.
  35. نک: غررالحکم، ۱ / ۹۸
  36. غررالحکم، ۱ / ۱۰۴
  37. غررالحکم، ۱ / ۱۸۵
  38. غررالحکم، ۱ / ۴۴۱
  39. غررالحکم، ۱ / ۴۴۱
  40. غررالحکم، ۱ / ۴۴۱
  41. خطبه ۶۹
  42. خطبه ۱۴۰
  43. خطبه ۱۴۰
  44. غررالحکم، ۱ / ۴۴۱
  45. غررالحکم، ۱ / ۴۴۲
  46. غررالحکم، ۱ / ۴۴۲
  47. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 507-508.
  48. غررالحکم، ۲ / ۸۲۱
  49. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 508.