برکت: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
*[[قرآن]] [[پیامبر اسلام]] را دارای [[کوثر]] میداند:{{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref>. [[مفسران]] [[کوثر]] را به خیر فراوان<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۲۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۷۰.</ref> معنا کردهاند که به معنای [[برکت]]، بسیار نزدیک است، افزون بر این، آیاتی که از [[نزول قرآن]] [[مبارک]] بر [[پیامبر]] یاد میکند (ر. ک: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>این کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند؛ سوره ص، آیه:۲۹.</ref>. به گونهای بر [[برکت]] وجود [[پیامبر]] نیز دلالت دارد. [[ابن عربی]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}<ref>«که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.</ref> با رویکردی [[عرفانی]] منظور از شب [[مبارک]] را [[پیامبر اسلام]] دانسته است<ref>تفسیر ابنعربی، ج ۲، ص ۴۶۰.</ref>. | *[[قرآن]] [[پیامبر اسلام]] را دارای [[کوثر]] میداند:{{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref>. [[مفسران]] [[کوثر]] را به خیر فراوان<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۲۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۷۰.</ref> معنا کردهاند که به معنای [[برکت]]، بسیار نزدیک است، افزون بر این، آیاتی که از [[نزول قرآن]] [[مبارک]] بر [[پیامبر]] یاد میکند (ر. ک: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>این کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند؛ سوره ص، آیه:۲۹.</ref>. به گونهای بر [[برکت]] وجود [[پیامبر]] نیز دلالت دارد. [[ابن عربی]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}<ref>«که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.</ref> با رویکردی [[عرفانی]] منظور از شب [[مبارک]] را [[پیامبر اسلام]] دانسته است<ref>تفسیر ابنعربی، ج ۲، ص ۴۶۰.</ref>. | ||
*افزون بر [[پیامبران]]، میتوان [[مؤمنان]] و صاحبان [[حکمت]] را نیز برخوردار از [[برکت]] {{متن قرآن|قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.</ref> و خیر فراوان {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> دانست. در ادامه [[آیه]] ۴۸ سوره [[هود]] که سخن از [[برکات]] [[خداوند]] بر [[نوح]] دارد، [[برکات]] [[خداوند]] بر امتهای همراه [[نوح]] و امتهای دیگری که در [[آینده]] از [[نعمت خداوند]] بهرهمند میشوند بازگو شده است: {{متن قرآن|قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.</ref>. [[مفسران]] تعبیر {{متن قرآن|أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ}} را شامل [[مؤمنان]] همراه [[نوح]] و هر مؤمنی از [[نسل]] آنان تا [[قیامت]] دانستهاند<ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۷۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۳۳.</ref>. [[خداوند]] هرکه را خواهد [[حکمت]] میدهد و دارندگان [[حکمت]] از خیری فراوان بهرهمندند: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. | *افزون بر [[پیامبران]]، میتوان [[مؤمنان]] و صاحبان [[حکمت]] را نیز برخوردار از [[برکت]] {{متن قرآن|قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.</ref> و خیر فراوان {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> دانست. در ادامه [[آیه]] ۴۸ سوره [[هود]] که سخن از [[برکات]] [[خداوند]] بر [[نوح]] دارد، [[برکات]] [[خداوند]] بر امتهای همراه [[نوح]] و امتهای دیگری که در [[آینده]] از [[نعمت خداوند]] بهرهمند میشوند بازگو شده است: {{متن قرآن|قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.</ref>. [[مفسران]] تعبیر {{متن قرآن|أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ}} را شامل [[مؤمنان]] همراه [[نوح]] و هر مؤمنی از [[نسل]] آنان تا [[قیامت]] دانستهاند<ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۷۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۳۳.</ref>. [[خداوند]] هرکه را خواهد [[حکمت]] میدهد و دارندگان [[حکمت]] از خیری فراوان بهرهمندند: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. | ||
===پدیدههای با [[برکت]]=== | |||
*یکی از پدیدههای [[مبارک]]، [[قرآن]] است که در ۴ [[آیه]]، از آن یاد شده است: «و هـذا کِتـبٌ اَنزَلنـهُ مُبارَکٌ». (انعام / ۶، ۹۲، ۱۵۵ و نیز [[انبیاء]] / ۲۱، ۵۰؛ ص / ۳۸، ۲۹) [[مبارک]] بودن [[قرآن]] را بنابر تعریف [[برکت]] به «ثبوت خیر» به این سبب دانستهاند که [[تلاوت]] و عمل کردن به [[قرآن]]، راه رسیدن به [[سعادت]] و خیر است و [[علم]] اولین و آخرین و [[بخشش گناهان]] و [[حلال و حرام]] در آن آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۶.</ref> و بنابر تعریف [[برکت]] به «افزون شدن»، [[مبارک]] بودن [[قرآن]] را به سبب بیان افزون و [[ناسخ]] بودن آن نسبت به کتابهای پیشین و ماندگاری آن تا پایان [[تکلیف]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۶؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۱۹۱، «برک».</ref>. [[آیه]] دیگری [[نزول قرآن]] را در شبی [[مبارک]] میداند: «اِنّا اَنزَلنـهُ فی لَیلَةٍ مُبـرَکَةٍ». (دخان / ۴۴، ۳) بیشتر [[مفسران]]<ref>روح المعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۱۷۰.</ref> منظور از «لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ» را [[شب قدر]]<ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۱۷.</ref> و بعضی شب [[پانزدهم شعبان]]<ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۳۹.</ref> دانستهاند؛ اما برخی به دلالت «اِنّا اَنزَلنـهُ فی لَیلَةِ القَدر» ([[قدر]] / ۹۷، ۱) و «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ» (بقره / ۲، ۱۸۵) قول نخست را صحیحتر میدانند <ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۸۵.</ref>. [[وصف]] [[مبارک]] را به سبب [[اجابت دعا]]<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۶.</ref> و [[نزول]] [[برکات]] و [[ثواب]] * و خیری دانستهاند که در این شب از جانب [[خداوند]] بر [[بندگان]] نازل میشود <ref>روحالمعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۱۷۲.</ref>. | |||
* در [[قرآن]] از پدیدههای [[مبارک]] دیگری یاد شده است که میتوان از آنها با عنوان مکانهای [[مبارک]] نام برد. این مکانها عبارتاند از:[[زمین]] [[مکه]] و سرزمین [[شام]].[[زمین]] گستردهترین مکانی است که [[قرآن]] از [[برکت]] نهادن [[خداوند]] در آن سخن گفته است: «... بِالَّذی خَلَقَ الاَرضَ... وبـرَکَ فیها». (فصّلت / ۴۱، ۹ - ۱۰) منظور از [[برکت]] را خیر دائمی [[زمین]] برای اهلش و روییدن درختان دانستهاند<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۲۰.</ref>. در آیهای از [[کعبه]] با [[وصف]] [[مبارک]] یاد شده است: «اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکـًا». (آلعمران / ۳، ۹۶) [[برکت]] [[کعبه]] را به سبب [[ثواب]] و [[بخشش گناهان]] دانستهاند که [[حاجیان]]، عمرهگزاران، معتکفان و [[طواف]] کنندگان [[کعبه]] به دست میآورند<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۳۷۸؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۹۸.</ref>. در ۶ [[آیه]] ([[اعراف]] / ۷، ۱۳۷؛ [[اسراء]] / ۱۷، ۱؛[[انبیاء]] / ۲۱، ۷۱، ۸۱؛ قصص / ۲۸، ۳۰؛ [[سبأ]] / ۳۴، ۱۸) به [[برکت]] سرزمینی اشاره شده است که مشهور [[مفسران]] آن را سرزمین [[شام]]<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۰۲؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۴۹؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۲۵.</ref> یا بخشی از آن منطقه<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۱۴۹، ۶۴۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۲۵؛ ج ۶، ص ۶۱۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۰۲؛ ج ۱۴، ص ۱۸۵.</ref> دانسته و عامل [[برکت]] آن را با تعابیری گوناگون در دو نظریه<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۳۹؛ ج ۱۱، ص ۲۰۲.</ref> بیان کردهاند: عدهای [[برکت]] این سرزمین را به حاصلخیزی [[زمین]] و وجود محصولات [[کشاورزی]]، درختان و میوههای فراوان و چشمهها و نهرهای جاری دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۸۵.</ref>. بعضی به [[نزول وحی]] و [[ملائکه]] در این سرزمین و وجود [[پیامبران]] بسیار و [[مدفن]] آنها اشاره کرده<ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۶۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۰، ۲۰۱؛ التحریر و التنویر، ج ۱۳، ص ۲۰.</ref> و سرزمین [[شام]] را [[برکت]] یافته از آنها دانستهاند. در روایتی از [[پیامبر]]، [[شام]] سرزمین [[برگزیده خدا]] و [[جایگاه]] گسیل [[بندگان]] برگزیدهاش معرفی شده است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۳۹.</ref>. [[فخر رازی]] نیز بر این [[باور]] است که [[خداوند]] نشان [[برکات]] خود را بر سرزمین [[شام]] نهاده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۰.</ref>. [[برکت]] این [[زمین]] در [[قرآن]]، ضمن وقایعی بازگو شده است: | |||
۱. [[خداوند]] در [[شب معراج]]، [[پیامبر]] را از [[مسجدالحرام]] تا مسجدالاقصی که در سرزمینی [[مبارک]] است، سیر داد: «المَسجِدِ الاَقصَا الَّذی بـرَکنا حَولَهُ». ([[اسراء]] / ۱۷، ۱)<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۱۱.</ref> | |||
۲. [[خداوند]] [[بنیاسرائیل]] را در سرزمینی [[برکت]] یافته مستقر کرد: «و اَورَثنَا القَومَ... مَشـرِقَ الاَرضِ ومَغـرِبَهَا الَّتی بـرَکنا فیها». ([[اعراف]] / ۷، ۱۳۷) مراد از این سرزمین را [[شام]] یا [[مصر]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۲۵.</ref> | |||
۳. [[خداوند]] [[ابراهیم]] و [[لوط]] را [[نجات]] بخشید و در سرزمینی با [[برکت]] برای همه جهانیان، جای داد: «و نَجَّینـهُ ولوطـًا اِلَی الاَرضِ الَّتی بـرَکنا فیها لِلعــلَمین». ([[انبیاء]] / ۲۱، ۷۱) [[مفسران]] سخنان مختلفی در معرفی این سرزمین گزارش کردهاند؛ قتاده آن را سرزمین [[شام]] و جبائی آن را [[بیت المقدس]] دانسته و به نظر [[ابنعباس]] به [[دلیل]] [[آیه]] «اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکـًا» ([[آل عمران]] / ۳، ۹۶) آن مکان، [[مکه]] است.<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۰۲.</ref> بعضی هم آن را [[مصر]] <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۰۲.</ref> دانستهاند. | |||
۴. [[قرآن]] از حرکت تند باد به [[فرمان]] [[سلیمان]] به سوی سرزمینی [[برکت]] یافته یاد میکند: «ولِسُلَیمـنَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجری بِاَمرِهِ اِلَیالاَرضِ الَّتی بـرَکنا فیها». ([[انبیاء]] / ۲۱، ۸۱) باد به [[فرمان]] [[سلیمان]] به هر جا میرفت و در نهایت به محل استقرار [[سلیمان]] در [[شام]] بازمیگشت<ref>جامعالبیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۷۳.</ref>. | |||
۵. در [[آیه]] ۱۸ [[سبأ]] / ۳۴ نیز سخن از [[برکت]] یافتگی مکانی است که [[قوم]] [[سبأ]] با آنجا [[ارتباط]] داشتند: «و جَعَلنا بَینَهُم وبَینَ القُرَی الَّتی بـرَکنا فیها قُرًی ظـهِرَة.»... [[مفسران]]، این سرزمین را [[شام]] و [[برکت]] آن را به داشتن ۴۷۰۰ قریه با [[آب]] و درختان و محصولات فراوان دانستهاند. بعضی هم گفتهاند: با فراوانی قریهها به آنجا [[برکت]] داده شده است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۸۵.</ref>. بعضی هم منظور از این سرزمین را [[بیت المقدس]] و [[ارض]] مقدسه گفتهاند<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۰۲.</ref>. در بعضی [[روایات شیعه]] برای این [[آیه]] تأویلهایی آمده است؛ این [[روایات]]، «القُرَی الَّتی بـرَکنا فیها» را [[اهلبیت]] و «قُرًی ظـهِرَة» را واسطههای بین [[اهلبیت]] و [[شیعیان]] مانند [[راویان حدیث]] و [[فقیهان]] دانستهاند <ref>الامامة والتبصره، ص ۱۴۰؛ کمال الدین، ص ۴۸۳؛ وسائلالشیعه، ج ۲۷، ص ۱۵۲.</ref> بعضی از [[مفسران شیعه]] این [[روایات]] را در [[مقام]] [[تفسیر آیه]] نشمرده و آنها را بازگو کننده بطنی از [[قرآن]] دانستهاند<ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۳۶۸.</ref>. | |||
۶. [[قرآن]] از محل [[برانگیخته شدن]] [[موسی]] با تعبیر «بقعه [[مبارکه]]» یاد میکند: «نودِیَ مِن شـطِیءِ الوادِ الاَیمَنِ فِی البُقعَةِ المُبـرَکَةِ». (قصص / ۲۸، ۳۰) [[فخر رازی]] [[وصف]] [[مبارک]] را به این سبب دانسته که [[پیامبری]] [[موسی]] از آن مکان آغاز شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۴.</ref>. [[مفسران]] «بقعه [[مبارکه]]» را همان [[سرزمین مقدس]] میدانند که هنگام ورود [[موسی]] به آنجا، [[خداوند]] او را این گونه خطاب کرد: «فَاخلَع نَعلَیکَ اِنَّکَ بِالوادِ المُقَدَّسِ». (طه / ۲۰، ۱۲)<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۹۲.</ref> [[مفسران]] «[[مقدس]]» را «[[مبارک]]» معنا کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۸۲؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۲۵۶.</ref>، افزون بر این واژههای «سَیناء»: «شَجَرَةً تَخرُجُ مِن طورِ سَیناءَ»<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۵۷.</ref> (مؤمنون / ۲۳، ۲۰) و «سینین»:<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۰۵؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۳۷۵.</ref> «و طور سینین» (تین / ۹۵، ۲) را به معنای [[مبارک]] و منظور از طور سیناء و طور سینین را کوهی دانستهاند که در آنجا ندایی [[موسی]] را مخاطب قرار داد<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۹، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۰۳؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۵۸؛ ج ۱۰، ص ۳۷۵.</ref>. | |||
* [[مفسران]] برای این دو عبارت معناهای دیگری نیز بازگو کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۹؛ مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۵؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۵۸؛ ج ۱۰، ص ۳۷۶.</ref>. بخشی دیگر از پدیدههای [[مبارک]] مربوط به بعضی از جلوههای [[طبیعت]] است؛ در آیهای ضمن تمثیلی برای [[نور خداوند]]، از درخت [[مبارک]] زیتون سخن رفته است: «کَاَنَّها کَوکَبٌ دُرّیٌّ یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبـرَکَةٍ زَیتونَةٍ». ([[نور]] / ۲۴، ۳۵) [[مفسران]] [[برکت]] درخت زیتون را بدین سبب دانستهاند که گونههایی از [[منافع]] را در خود جای داده است و روغن آن روشنترین روغن است، افزون بر این گفتهاند که درخت زیتون نخستین درختی است که پس از [[طوفان نوح]] روییده و محل رویش آن منزلگاه [[انبیا]] بوده است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref>. | |||
* یکی دیگر از جلوههای [[طبیعت]] [[باران]] است که [[قرآن]] از آن با تعبیر «[[آب]] [[مبارک]]» یاد میکند: «ونَزَّلنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبـرَکـًا». (ق / ۵۰، ۹) وجه [[برکت]] [[باران]] را در ادامه [[آیه]] با ذکر کارکرد آن در رویش باغها و دانههای [[کشاورزی]] و درختان و برخورداری [[انسان]] از [[رزق و روزی]]، میتوان دریافت:<ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۷؛ الکشاف، ج ۴، ص ۳۸۱.</ref> «فَاَنبَتنا بِهِ جَنّـتٍ وحَبَّ الحَصید». (ق / ۵۰، ۹، ۱۰، ۱۱) [[مفسران]] [[برکت]] [[زمین]] (فصّلت / ۴۱، ۱۰) را به رویش درختان [[تفسیر]] کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۲۰.</ref>. پدیده [[مبارک]] دیگری که [[قرآن]] در ضمن دستوری [[اخلاقی]] برای [[حسن معاشرت]] [[مسلمانان]] از آن یاد کرده «[[سلام]]» است: «فَاِذا دَخَلتُم بُیوتـًا فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم تَحِیَّةً مِن عِندِ اللّهِ مُبـرَکَةً». ([[نور]] / ۲۴، ۶۱) [[مفسران]]، پیوسته [[سلام]] گفتن را سبب زیادی خیر دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۴۷.</ref>، زیرا از دعای [[مؤمن]] برای [[مؤمن]] [[امید]] خیری از جانب [[خداوند]] میرود<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۲۵۸.</ref>. افزون بر این پدیدههای با [[برکت]] که در [[قرآن]] آمده، در [[روایات]] نیز پدیدههای بسیاری مانند: [[آب]]، [[آتش]]، گوسفند، بز و... دارای [[برکت]] معرفی شدهاند<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۱۶، ۱۲۷، ۱۳۰ - ۱۳۴؛ ج ۲۲، ص ۲۲۶؛ سفینهالبحار، ج ۱، ص ۱۸۶، «برک».</ref>. |
نسخهٔ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۱
واژهشناسی لغوی
- این واژه از ریشه "ب - ر - ک" است[۱] که به سه معنای اصلی "سینه شتر"[۲]، "ثبات"[۳] و "فزونی"[۴] دانسته شده است، گرچه راغب معنای اولیه را "سینه شتر" و معناهای دیگر را از استعمالهای بعدی شمرده، واژه برکت را به معنای ثبوت خیر الهی در امور، مشتق از "بِرکه" به معنای جایگاه استقرار و ثبات آب میداند[۵]. بعضی برکت را زیاد شدن از خاستگاهی نامحسوس دانسته و به این صورت بین "برکت یافتن" و "زیاد شدن" تفاوت قائل شدهاند[۶].
- آرتور جفری اصل این واژه را عربی نمیداند و معتقد است فعل "بَرَک" که برای زانو زدن به ویژه زانو زدن شتر به کار میرود مشترک بین همه زبانهای سامی است و پس از رواج زبانهای سامی شمالی، این ریشه، معنای برکت دادن پیدا کرده و از آنجا به ناحیه زبانهای سامی جنوبی رسیده است و به این ترتیب در زبانهای عبری، فنیقی، آرامی، پالمیری "تدمری"، سبایی، حبشی و عربی معنایی نزدیک به هم یافته است[۷]، به هر روی معنای متداول برکت را شامل فیض، فضل، خیر و فزونی مادی یا معنوی دانستهاند[۸].
- برکت از مفاهیمی است که در کتاب مقدس هم کاربرد زیادی دارد. در این کاربردها از اعطای برکت خداوند به پیامبران[۹] واز سوی پیامبران و کاهنان به دیگران[۱۰]سخن رفتهاست.
- برکت متناسب با معنای لغوی آن، در اصطلاح قرآنی و دینی به معنای پدید آمدن خیر الهی در کارها[۱۱] و از پربسامدترین اصطلاحات در شاخههای فرهنگ اسلامی است[۱۲]. کاربرد این مفهوم در اصطلاحات عرفان اسلامی با نامگذاری یکی از مراحل سلوک به "منزل برکات"[۱۳]. میتواند بازتابی از اهمیت برکت در فرهنگ دینی باشد؛ همچنین "برکت و خیر الهی جُستن" که از آن با اصطلاح "تبرک" یاد میشود [۱۴] و مباحثی کلامی و فقهی[۱۵] بر محور آن سامان گرفته و فراگیری "تبریک"[۱۶] در میان مسلمانان به معنای دعا و درخواست برکت برای همدیگر، نشانهای از اهمیت برکت و تأثیر آن در زندگی مسلمانان است[۱۷].
برکت در قرآن
- ﴿بَرَكَاتٍ﴾: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ﴾[۱۸]؛ ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۹]، ﴿قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾[۲۰]،
- "﴿مُبَارَكٌ﴾" ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ﴾[۲۱]؛ ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴾[۲۲]،
- "﴿بَارَكْنَا﴾" ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ﴾[۲۳]؛ ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾[۲۴]،
- "﴿تَبَارَكَ﴾": ۹ مرتبه﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۵]؛ ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۲۶]،
- "﴿بَارَكَ﴾" ﴿وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ﴾[۲۷]،
- "﴿بُورِكَ﴾" ﴿فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۸].
- هرکدام یک مورد، افزون بر این، آیاتی هم که بدون کاربرد واژهای از مشتقات "برک"، باشرایطی وعده فزونی نعمت را طرح کرده، بهموضوع برکت مرتبط است. (برای نمونه. ر.ک: ﴿قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۹]؛ ﴿وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ﴾[۳۰]؛ ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۳۱] در مجموع این آیات، هرجا واژه ﴿تَبَارَكَ﴾ آمده است، بر ثبوت برکت در ذات خداوند دلالت دارد. و آیات دیگر، بر مبارک بودن قرآن گواهی میدهد. (برای نمونه نک: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ﴾[۳۲])، برخی پیامبران (برای نمونه نک: ﴿وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا﴾[۳۳])، بعضی زمانها ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ﴾[۳۴] و مکانها (نمونه نک: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ﴾[۳۵]) و برخی نعمتهای خداوند در طبیعت﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۳۶] و سلام ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۳۷].
- علامه طباطبائی با استفاده از گزارشهای واژهشناسان و کاربردهای برکت در آیات، درصدد ترسیم چارچوب معنایی این مفهوم در قرآن برآمده است. وی پس از بازگویی نظر راغب درباره واژه برکت، نتیجه میگیرد که برکت، خیری است که متناسب با ظرفیت و کارکرد هر پدیدهای، در آن نهاده میشود؛ مثلاً برکت در نسل، به فراوانی فرزندان است و برکت در وقت، این است که گستردگی کارهای انسان در زمانی خاص، بیشتر از کار کسانی مانند او، در همان مقدار از زمان باشد؛ همچنین همان گونه که برکت در هر پدیدهای متناسب با آن تعریف میشود، در هر پدیده نیز ممکن است به اعتبارهای مختلف، نمودهای گوناگون یابد؛ مثلاً غذا به اعتبار اینکه هدف از آن سیر شدن افراد باشد یا نرساندن زیان به خورنده آن یا شفای بیمار یا اینکه در باطن انسان نوری پدید آورد که او را به عبادت خدا توانا کند، برکت و خیر در آن نیز گوناگون رخ مینماید. ایشان در پرتو هدف غایی دین که رسیدن به کمال معنوی است، برکت را در همه گونههای آن، پدید آمدن خیر معنوی یا مادی منتهی به خیر معنوی تعریف میکند، بر این اساس آیه﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۳۸] به خیرهای متنوع معنوی مانند دین و قرب به خداوند و خیرهای مادی منتهی به خیرهای معنوی مانند مال و فراوانی فرزندان تفسیر شده است[۳۹].
نگاه کلی قرآن به برکت
- قرآن در آیاتی که از واژه ﴿تَبَارَكَ﴾ استفاده شده، برکت را در ذات خداوند میداند: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۰] و نیز ر. ک: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۴۱]؛ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۴۲] برخی گفتهاند: ﴿تَبَارَكَ﴾ حصول برکت به طور مداوم را میرساند، از اینرو ﴿تَبَارَكَ اللَّهُ ﴾ یا تعابیری چون ﴿تَبَارَكَ الَّذِي﴾ بر استمرار فضل، احسان و فیض خداوند و ذاتی بودن آن دلالت دارد[۴۳].
- در این آیات در همنشینی با واژه ﴿تَبَارَكَ﴾ از جلوههای علم ﴿وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۴۴]، قدرت ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۴۵]، مالکیت ﴿وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۴۶]؛ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۴۷] و خالقیت ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۸]؛ ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۴۹]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۰]. خداوند و نعمتهای گوناگون او برای انسان سخن رفته است که میتواند شاهدی بر معنای مورد نظر ﴿تَبَارَكَ﴾ باشد. نعمتهایی که در این آیات آمده عبارت است از: آفرینش آسمان و زمین، شب و روز، ماه و ستارگان: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۱]، نزول قرآن بر پیامبر برای انذار انسان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۵۲]، توانایی خداوند بر پدید آوردن شرایط بهتری در زندگی انسان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِنْ ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَلْ لَكَ قُصُورًا﴾[۵۳] و مراحل آفرینش انسان: ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۵۴] و نیز ﴿اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۵]. در یکی از این آیات استمرار برکت به "اسم پروردگار" نسبت داده شده است: ﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾[۵۶].
- برخی مفسران با نگاهی عرفانی به آیه مراد از اسم را اسم رحمان دانستهاند که در ابتدای سوره آمده است و نیز از این آیه، تأثیر اسما و صفات خداوند را در نزول برکات و خیرات برداشت کردهاند[۵۷]. در آیات مربوط به برکت هر جا مشتقات فعلی "برک" آمده (برای نمونه: ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ﴾[۵۸]؛ ﴿وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ﴾[۵۹] به خداوند نسبت داده شده است که میتواند دلیلی بر منحصر بودن توانایی ایجاد برکت در ذات خدا باشد؛ همچنین نیآمدن واژه برکت به صورت مفرد در قرآن و کاربرد برکات به صورت جمع در سه آیه: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۶۰]؛ ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۶۱]، ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۶۲] میتواند نشانی از کثرت برکت خداوند باشد.
- خداوند به دو گونه، جهان آفرینش و به ویژه انسان را از برکت بهرهمند میسازد:
- نخست قرار دادن برکت در وجود بعضی انسانهای برگزیده مانند پیامبران (برای نمونه نک: ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾[۶۳]) و مبارک ساختن برخی جلوههای طبیعت مانند باران ﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ﴾[۶۴] و بعضی زمانها ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ﴾[۶۵] و مکانها. (برای نمونه نک: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ﴾[۶۶]) این برکت اکتسابی نیست و به خواست خدا در وجود بعضی انسانها و برخی آفریدههای دیگر نهاده شده است.
- گونه دیگر برکت، اکتسابی و ویژه انسان است و برای برخورداری از آن تحصیل شرایطی بایسته است. (برای نمونه ر. ک: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۶۷]).
- برکت اکتسابی به دو گونه پدید میآید: نخست با دریافت فیض و خیری از جانب خداوند در کارها و دیگری با بهرهمندی از برکت موجودات مبارکی چون پیامبران یا زمان و مکانهای مقدس. علامه طباطبایی برای حل مشکل تعارض برکت با علل و عوامل طبیعی پدید آمدن برکت را سازگار با دیگر عوامل و اسباب میداند و معتقد است که اراده خداوند برای برکت، در عرض سایر عوامل و اسباب نیست تا باطل شدن آنها را در پی داشته باشد، بلکه در طول سایر اسباب و عوامل با رفع موانع برکت و ایجاد عوامل مقتضی آن، بین عوامل و اسباب گوناگون سازگاری پدید میآورد[۶۸].
اشخاص و پدیدههای با برکت
- قرآن از اشخاص و پدیدههایی با وصف برکت یا مفهومی که به معنای خیر فراوان است یاد میکند. *مفسران بر پایه دو معنای "ثبوت" یا "فزونی" خیر که برای برکت بازگو شده است، چگونگی برکت را در این اشخاص و پدیدهها توضیح دادهاند:
اشخاص با برکت
- قرآن بعضی از پیامبران مانند نوح، ابراهیم، اسحاق، اسماعیل، موسی و عیسی را بهرهمند از برکت و پیامبر اسلام را دارای "کوثر" میداند. مطابق آیه ﴿وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ﴾[۶۹] پس از سوار شدن نوح به کشتی، خداوند به او وحی کرد که از پروردگار خود برکت بخواهد.
- در قرائت واژه ﴿مُنْزَلًا﴾ و معنای آن اختلاف است؛ ابوبکر از عاصم آن را مَنزِلاً (به فتح میم و کسر زاء) و دیگران آن را مُنزَلاً (به ضمم میم و فتح زاء) خواندهاند [۷۰]، که در صورت نخست، آیه بر درخواست نوح برای فرود آمدن در جایی مبارک دلالت دارد و بر مبنای قرائت مشهور معناهای گوناگونی برای ﴿مُنْزَلًا مُبَارَكًا﴾ وجود دارد؛ مجاهد آن را به معنای فرود آمدن مبارک (انزال یا نزول مبارک) از کشتی دانسته و جبائی آن را به جایگاه (منزل) مبارک معنا کرده و منظور از آن را کشتی دانسته است. کلبی این تعبیر را به معنای فرود آمدن در مکانی برکت یافته از آب و درختان گرفته است. به نظر مقاتل، منظور از برکت افزایش فرزندان و نسل ساکنان کشتی است[۷۱]، به هر روی این درخواست نوح در آیه ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۷۲] پاسخی فراتر از دعای او گرفته و خداوند فرود نوح از کوه یا کشتی را با سلام و برکات خود همراه کرده است. مفسران برکات را به معنای نعمتها و خیرهای همیشگی[۷۳] و اشاره به نعمت توحید و فراوانی نسل نوح [۷۴] دانستهاند.
- ابراهیم، اسماعیل و اسحاق ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾[۷۵] و اهلبیت ابراهیم ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۷۶] نیز از بهرهمندان از برکت خداوند هستند. برخی مفسران تعبیر ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ﴾ در ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾[۷۷] را درباره ابراهیم و بعضی اشاره به اسماعیل دانستهاند[۷۸]. نزول برکت بر ابراهیم و اسحاق میتواند به معنای فراوانی فرزندان و ماندگاری نسل آنان تا قیامت[۷۹] باشد. بعضی هم برکت بر ابراهیم را برکت در فرزندان و برکت بر اسحاق را به پیامبرانِ از نسل او دانسته[۸۰] و در معنای برکت بر اسماعیل به داستان ذبح او اشاره کردهاند[۸۱].
- آیه ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۸۲] نیز پس از بیان نازایی همسر ابراهیم و مژده بچهدار شدن به همسرش و شگفتی او از این خبر در آیات پیشین، بهرهمندی اهلبیت ابراهیم از رحمت و برکات خداوند را بازگو میکند.
- مفسران سخن ملائکه: ﴿رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾ را در ادامه ﴿أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ﴾ به این معنا دانستهاند که این مسئله جای شگفتی ندارد، زیرا شگفتی در جایی رخ مینماید که سبب پدیدهها بر انسان پوشیده باشد، در حالی که خداوند بر هر کاری تواناست و نعمت و خیر فراوان او، اهلبیت ابراهیم را در برگرفته است[۸۳].
- سخن فرشتگان میتواند خبری از ثبوت نعمت و برکات خدا و یادآوری آن برای اهلبیت ابراهیم یا دعایی از سوی ملائکه برای آنان باشد[۸۴] بر اساس این آیه ساره همسر ابراهیم از اهلبیت او محسوب شده، از برکات خداوند بهرهمند است [۸۵].
- مفسران در اینکه ساره به اعتبار همسری[۸۶] یا خویشاوندی دیگرش با ابراهیم[۸۷]، از اهلبیت او به شمار رفته است، اختلاف دارند. بعضی از مفسران با توجه به اینکه همه پیامبران بعد از ابراهیم را از نسل اسحاق و اسماعیل میدانند، برکات را به "برکات نبوت" معنا کرده [۸۸]، صفات حمید و مجید در آیه را نیز بازگو کننده علت رحمت و برکات خداوند دانستهاند[۸۹].
- آیه دیگری که در آن از برکت سخن رفته درباره برانگیخته شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری است. موسی پس از آنکه برای گرفتن خبر یا شعلهای به آتشی نزدیک شد که از دور دیده بود﴿إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ﴾[۹۰] ندایی شنید که آنکه در آتش و پیرامون آن است مبارک است: ﴿فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۹۱]. برخی مفسران، منظور از ﴿مَنْ فِي النَّارِ﴾ را خداوند و "نار" را "نور" و ﴿بُورِكَ﴾ را به "قُدِّس" معنا کرده و تعبیر ﴿مَنْ حَوْلَهَا﴾ را شامل موسی و ملائکه دانستهاند[۹۲]. گروهی دیگر معتقدند که ﴿مَنْ فِي النَّارِ﴾ بر ملائکه و ﴿مَنْ حَوْلَهَا﴾ بر موسی دلالت دارد[۹۳]. از سعید بن جبیر نقل است که پس از "حجاب عزت"، "حجاب ملک" و "حجاب سلطان"، "حجاب نار" است و مراد از "نار" در آیه "حجاب نار" است که از آن ندا داده شده است [۹۴].
- از پیامبران حضرت عیسی(ع) تنها پیامبری است که قرآن گواهی او را بر مبارک بودن خود نقل کرده است: ﴿وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا﴾[۹۵] بعضی از مفسران مبارک را در این آیه به نفع رسانی بسیار[۹۶] و خیر[۹۷] در دین و دعوت به آن [۹۸] معنا کردهاند. بعضی نیز آن را به سبب امر به معروف و نهی از منکر و راهنمایی گمراهان و یاری مظلومان دانستهاند[۹۹].
- خداوند، عیسی را به وسیله روحالقدس تأیید کرده است: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ﴾[۱۰۰]. بعضی از مفسران ﴿الْقُدُسِ﴾ را به معنای برکت دانستهاند[۱۰۱].
- قرآن پیامبر اسلام را دارای کوثر میداند:﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ﴾[۱۰۲]. مفسران کوثر را به خیر فراوان[۱۰۳] معنا کردهاند که به معنای برکت، بسیار نزدیک است، افزون بر این، آیاتی که از نزول قرآن مبارک بر پیامبر یاد میکند (ر. ک: ﴿كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۱۰۴]. به گونهای بر برکت وجود پیامبر نیز دلالت دارد. ابن عربی در تفسیر ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ﴾[۱۰۵] با رویکردی عرفانی منظور از شب مبارک را پیامبر اسلام دانسته است[۱۰۶].
- افزون بر پیامبران، میتوان مؤمنان و صاحبان حکمت را نیز برخوردار از برکت ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۰۷] و خیر فراوان ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۱۰۸] دانست. در ادامه آیه ۴۸ سوره هود که سخن از برکات خداوند بر نوح دارد، برکات خداوند بر امتهای همراه نوح و امتهای دیگری که در آینده از نعمت خداوند بهرهمند میشوند بازگو شده است: ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۰۹]. مفسران تعبیر ﴿أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ﴾ را شامل مؤمنان همراه نوح و هر مؤمنی از نسل آنان تا قیامت دانستهاند[۱۱۰]. خداوند هرکه را خواهد حکمت میدهد و دارندگان حکمت از خیری فراوان بهرهمندند: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۱۱۱].
پدیدههای با برکت
- یکی از پدیدههای مبارک، قرآن است که در ۴ آیه، از آن یاد شده است: «و هـذا کِتـبٌ اَنزَلنـهُ مُبارَکٌ». (انعام / ۶، ۹۲، ۱۵۵ و نیز انبیاء / ۲۱، ۵۰؛ ص / ۳۸، ۲۹) مبارک بودن قرآن را بنابر تعریف برکت به «ثبوت خیر» به این سبب دانستهاند که تلاوت و عمل کردن به قرآن، راه رسیدن به سعادت و خیر است و علم اولین و آخرین و بخشش گناهان و حلال و حرام در آن آمده است[۱۱۲] و بنابر تعریف برکت به «افزون شدن»، مبارک بودن قرآن را به سبب بیان افزون و ناسخ بودن آن نسبت به کتابهای پیشین و ماندگاری آن تا پایان تکلیف دانستهاند[۱۱۳]. آیه دیگری نزول قرآن را در شبی مبارک میداند: «اِنّا اَنزَلنـهُ فی لَیلَةٍ مُبـرَکَةٍ». (دخان / ۴۴، ۳) بیشتر مفسران[۱۱۴] منظور از «لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ» را شب قدر[۱۱۵] و بعضی شب پانزدهم شعبان[۱۱۶] دانستهاند؛ اما برخی به دلالت «اِنّا اَنزَلنـهُ فی لَیلَةِ القَدر» (قدر / ۹۷، ۱) و «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ» (بقره / ۲، ۱۸۵) قول نخست را صحیحتر میدانند [۱۱۷]. وصف مبارک را به سبب اجابت دعا[۱۱۸] و نزول برکات و ثواب * و خیری دانستهاند که در این شب از جانب خداوند بر بندگان نازل میشود [۱۱۹].
- در قرآن از پدیدههای مبارک دیگری یاد شده است که میتوان از آنها با عنوان مکانهای مبارک نام برد. این مکانها عبارتاند از:زمین مکه و سرزمین شام.زمین گستردهترین مکانی است که قرآن از برکت نهادن خداوند در آن سخن گفته است: «... بِالَّذی خَلَقَ الاَرضَ... وبـرَکَ فیها». (فصّلت / ۴۱، ۹ - ۱۰) منظور از برکت را خیر دائمی زمین برای اهلش و روییدن درختان دانستهاند[۱۲۰]. در آیهای از کعبه با وصف مبارک یاد شده است: «اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکـًا». (آلعمران / ۳، ۹۶) برکت کعبه را به سبب ثواب و بخشش گناهان دانستهاند که حاجیان، عمرهگزاران، معتکفان و طواف کنندگان کعبه به دست میآورند[۱۲۱]. در ۶ آیه (اعراف / ۷، ۱۳۷؛ اسراء / ۱۷، ۱؛انبیاء / ۲۱، ۷۱، ۸۱؛ قصص / ۲۸، ۳۰؛ سبأ / ۳۴، ۱۸) به برکت سرزمینی اشاره شده است که مشهور مفسران آن را سرزمین شام[۱۲۲] یا بخشی از آن منطقه[۱۲۳] دانسته و عامل برکت آن را با تعابیری گوناگون در دو نظریه[۱۲۴] بیان کردهاند: عدهای برکت این سرزمین را به حاصلخیزی زمین و وجود محصولات کشاورزی، درختان و میوههای فراوان و چشمهها و نهرهای جاری دانستهاند[۱۲۵]. بعضی به نزول وحی و ملائکه در این سرزمین و وجود پیامبران بسیار و مدفن آنها اشاره کرده[۱۲۶] و سرزمین شام را برکت یافته از آنها دانستهاند. در روایتی از پیامبر، شام سرزمین برگزیده خدا و جایگاه گسیل بندگان برگزیدهاش معرفی شده است[۱۲۷]. فخر رازی نیز بر این باور است که خداوند نشان برکات خود را بر سرزمین شام نهاده است[۱۲۸]. برکت این زمین در قرآن، ضمن وقایعی بازگو شده است:
۱. خداوند در شب معراج، پیامبر را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که در سرزمینی مبارک است، سیر داد: «المَسجِدِ الاَقصَا الَّذی بـرَکنا حَولَهُ». (اسراء / ۱۷، ۱)[۱۲۹] ۲. خداوند بنیاسرائیل را در سرزمینی برکت یافته مستقر کرد: «و اَورَثنَا القَومَ... مَشـرِقَ الاَرضِ ومَغـرِبَهَا الَّتی بـرَکنا فیها». (اعراف / ۷، ۱۳۷) مراد از این سرزمین را شام یا مصر دانستهاند[۱۳۰] ۳. خداوند ابراهیم و لوط را نجات بخشید و در سرزمینی با برکت برای همه جهانیان، جای داد: «و نَجَّینـهُ ولوطـًا اِلَی الاَرضِ الَّتی بـرَکنا فیها لِلعــلَمین». (انبیاء / ۲۱، ۷۱) مفسران سخنان مختلفی در معرفی این سرزمین گزارش کردهاند؛ قتاده آن را سرزمین شام و جبائی آن را بیت المقدس دانسته و به نظر ابنعباس به دلیل آیه «اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکـًا» (آل عمران / ۳، ۹۶) آن مکان، مکه است.[۱۳۱] بعضی هم آن را مصر [۱۳۲] دانستهاند.
۴. قرآن از حرکت تند باد به فرمان سلیمان به سوی سرزمینی برکت یافته یاد میکند: «ولِسُلَیمـنَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجری بِاَمرِهِ اِلَیالاَرضِ الَّتی بـرَکنا فیها». (انبیاء / ۲۱، ۸۱) باد به فرمان سلیمان به هر جا میرفت و در نهایت به محل استقرار سلیمان در شام بازمیگشت[۱۳۳]. ۵. در آیه ۱۸ سبأ / ۳۴ نیز سخن از برکت یافتگی مکانی است که قوم سبأ با آنجا ارتباط داشتند: «و جَعَلنا بَینَهُم وبَینَ القُرَی الَّتی بـرَکنا فیها قُرًی ظـهِرَة.»... مفسران، این سرزمین را شام و برکت آن را به داشتن ۴۷۰۰ قریه با آب و درختان و محصولات فراوان دانستهاند. بعضی هم گفتهاند: با فراوانی قریهها به آنجا برکت داده شده است[۱۳۴]. بعضی هم منظور از این سرزمین را بیت المقدس و ارض مقدسه گفتهاند[۱۳۵]. در بعضی روایات شیعه برای این آیه تأویلهایی آمده است؛ این روایات، «القُرَی الَّتی بـرَکنا فیها» را اهلبیت و «قُرًی ظـهِرَة» را واسطههای بین اهلبیت و شیعیان مانند راویان حدیث و فقیهان دانستهاند [۱۳۶] بعضی از مفسران شیعه این روایات را در مقام تفسیر آیه نشمرده و آنها را بازگو کننده بطنی از قرآن دانستهاند[۱۳۷]. ۶. قرآن از محل برانگیخته شدن موسی با تعبیر «بقعه مبارکه» یاد میکند: «نودِیَ مِن شـطِیءِ الوادِ الاَیمَنِ فِی البُقعَةِ المُبـرَکَةِ». (قصص / ۲۸، ۳۰) فخر رازی وصف مبارک را به این سبب دانسته که پیامبری موسی از آن مکان آغاز شده است[۱۳۸]. مفسران «بقعه مبارکه» را همان سرزمین مقدس میدانند که هنگام ورود موسی به آنجا، خداوند او را این گونه خطاب کرد: «فَاخلَع نَعلَیکَ اِنَّکَ بِالوادِ المُقَدَّسِ». (طه / ۲۰، ۱۲)[۱۳۹] مفسران «مقدس» را «مبارک» معنا کردهاند[۱۴۰]، افزون بر این واژههای «سَیناء»: «شَجَرَةً تَخرُجُ مِن طورِ سَیناءَ»[۱۴۱] (مؤمنون / ۲۳، ۲۰) و «سینین»:[۱۴۲] «و طور سینین» (تین / ۹۵، ۲) را به معنای مبارک و منظور از طور سیناء و طور سینین را کوهی دانستهاند که در آنجا ندایی موسی را مخاطب قرار داد[۱۴۳].
- مفسران برای این دو عبارت معناهای دیگری نیز بازگو کردهاند[۱۴۴]. بخشی دیگر از پدیدههای مبارک مربوط به بعضی از جلوههای طبیعت است؛ در آیهای ضمن تمثیلی برای نور خداوند، از درخت مبارک زیتون سخن رفته است: «کَاَنَّها کَوکَبٌ دُرّیٌّ یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبـرَکَةٍ زَیتونَةٍ». (نور / ۲۴، ۳۵) مفسران برکت درخت زیتون را بدین سبب دانستهاند که گونههایی از منافع را در خود جای داده است و روغن آن روشنترین روغن است، افزون بر این گفتهاند که درخت زیتون نخستین درختی است که پس از طوفان نوح روییده و محل رویش آن منزلگاه انبیا بوده است[۱۴۵].
- یکی دیگر از جلوههای طبیعت باران است که قرآن از آن با تعبیر «آب مبارک» یاد میکند: «ونَزَّلنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبـرَکـًا». (ق / ۵۰، ۹) وجه برکت باران را در ادامه آیه با ذکر کارکرد آن در رویش باغها و دانههای کشاورزی و درختان و برخورداری انسان از رزق و روزی، میتوان دریافت:[۱۴۶] «فَاَنبَتنا بِهِ جَنّـتٍ وحَبَّ الحَصید». (ق / ۵۰، ۹، ۱۰، ۱۱) مفسران برکت زمین (فصّلت / ۴۱، ۱۰) را به رویش درختان تفسیر کردهاند[۱۴۷]. پدیده مبارک دیگری که قرآن در ضمن دستوری اخلاقی برای حسن معاشرت مسلمانان از آن یاد کرده «سلام» است: «فَاِذا دَخَلتُم بُیوتـًا فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم تَحِیَّةً مِن عِندِ اللّهِ مُبـرَکَةً». (نور / ۲۴، ۶۱) مفسران، پیوسته سلام گفتن را سبب زیادی خیر دانستهاند[۱۴۸]، زیرا از دعای مؤمن برای مؤمن امید خیری از جانب خداوند میرود[۱۴۹]. افزون بر این پدیدههای با برکت که در قرآن آمده، در روایات نیز پدیدههای بسیاری مانند: آب، آتش، گوسفند، بز و... دارای برکت معرفی شدهاند[۱۵۰].
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۴، «برک».
- ↑ مفردات، ص۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۸۷، «برک».
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۴؛ مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷، «برک».
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۵۷، «برک».
- ↑ مفردات، ص۱۱۹، «برک».
- ↑ الفروق اللغویه، ص۹۶؛ مفردات، ص۱۱۹ـ۱۲۰، «برک».
- ↑ واژههای دخیل، ص۱۲۶ـ۱۲۷.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۵۹، «برک».
- ↑ معجم اللاهوت الکتابی، ص۱۵۹ـ۱۶۰.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۲۸۲.
- ↑ مفردات، ص۱۱۹؛ المیزان، ج۷، ص۲۸۱.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۲۸۲.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۳، ص۱۲۹.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۱۲۴؛ لغتنامه، ج۴، ص۵۵۷۳، «تبرک».
- ↑ الموسوعة الفقهیه، ج۱۰، ص۶۹.
- ↑ لغتنامه، ص۵۵۸۴، «تبریک».
- ↑ قدمی، غلام رضا، برکت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.]]
- ↑ و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه: ۹۶.
- ↑ گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید؛ سوره هود، آیه:۴۸.
- ↑ گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است؛ سوره هود، آیه:۷۳.
- ↑ بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه:۹۶.
- ↑ و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند؛ سوره انعام، آیه:۹۲.
- ↑ و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۳۷.
- ↑ «و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ «و بر روی آن کوههایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزیهایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازهگیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.
- ↑ «و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.
- ↑ «(لوط) گفت: خداوندا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاوری کن» سوره عنکبوت، آیه ۳۰.
- ↑ «و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۷.
- ↑ «داستان (بخشش) آنان که داراییهای خود را در راه خداوند میبخشند چون دانهای است که هفت خوشه بر آورده باشد، در هر خوشه صد دانه و خداوند برای هر که بخواهد (آن را) چند برابر میگرداند و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۱.
- ↑ «و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
- ↑ «و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زندهام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.
- ↑ «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
- ↑ «خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.
- ↑ «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید یا از خانههای پدرانتان یا خانههای مادرانتان یا خانههای برادرانتان یا خانههای خواهرانتان یا خانههای عموهایتان یا خانههای عمّههایتان یا خانههای داییهایتان یا خانههای خالههایتان یا آن خانهای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانهای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن میدارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ الميزان، ج ۷، ص ۲۸۰، ۲۸۱.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه۵۴.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۲۵۹ ـ ۲۶۰، «برک».
- ↑ «و بزرگوار است آن که فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست او راست و دانش رستخیز، تنها نزد اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره زخرف، آیه ۸۵.
- ↑ «بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.
- ↑ «و بزرگوار است آن که فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست او راست و دانش رستخیز، تنها نزد اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره زخرف، آیه ۸۵.
- ↑ «بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه۵۴.
- ↑ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ «خداوند همان است که زمین را آسایشگاه و آسمان را سرپناه شما کرد و شما را چهرهنگاری کرد و چهرههایتان را نیکو نگاشت و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد، این است خداوند پروردگارتان پس خجسته بادا خداوند که پروردگار جهانیان است» سوره غافر، آیه ۶۴.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه۵۴.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که اگر بخواهد برای تو بهتر از آن برمیگمارد:بوستانهایی که از بن آنها جویبارها روان است و برای تو کاخها پدید میآورد» سوره فرقان، آیه ۱۰.
- ↑ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ «خداوند همان است که زمین را آسایشگاه و آسمان را سرپناه شما کرد و شما را چهرهنگاری کرد و چهرههایتان را نیکو نگاشت و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد، این است خداوند پروردگارتان پس خجسته بادا خداوند که پروردگار جهانیان است» سوره غافر، آیه ۶۴.
- ↑ «خجسته باد نام پروردگارت آن (خداوند) بشکوه و کرامند» سوره الرحمن، آیه ۷۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲.
- ↑ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد «۴» و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ «و بر روی آن کوههایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزیهایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازهگیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ «و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستانها و دانه درویدنی رویاندیم» سوره ق، آیه ۹.
- ↑ «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۸۱.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی» سوره مؤمنون، آیه ۲۹.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۲۵؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۱۶۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۶۶.
- ↑ «گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۵.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۲۶۶.
- ↑ «و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ «و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۹؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۴۶۸.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۴۶۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۷۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۴۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۴۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۷۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۶.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که موسی به خانوادهاش گفت: من آتشی دیدم، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعلهای آتش برایتان میآورم باشد که گرم شوید» سوره نمل، آیه ۷.
- ↑ «و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۰۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۳۰.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۴.
- ↑ «و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زندهام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۰۱؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۷۹۳.
- ↑ رحمة منالرحمن، ج ۳، ص ۴۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۱۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۴۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۷۰.
- ↑ «و بیگمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را میکشتید؟ » سوره بقره، آیه ۸۷.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۷۰؛ التبیان، ج ۱، ص ۳۴۱.
- ↑ «ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.
- ↑ التبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۲۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۷۰.
- ↑ این کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند؛ سوره ص، آیه:۲۹.
- ↑ «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ تفسیر ابنعربی، ج ۲، ص ۴۶۰.
- ↑ «گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.
- ↑ «به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
- ↑ «گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۷۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۳۳.
- ↑ «به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۱۶؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۱۹۱، «برک».
- ↑ روح المعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۱۷۰.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۱۷.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۸۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۸۶.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۱۷۲.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۲۰.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۳۷۸؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۹۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۰۲؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۴۹؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۲۵.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۱۴۹، ۶۴۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۲۵؛ ج ۶، ص ۶۱۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۰۲؛ ج ۱۴، ص ۱۸۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۳۹؛ ج ۱۱، ص ۲۰۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۸۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۶۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۰، ۲۰۱؛ التحریر و التنویر، ج ۱۳، ص ۲۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۳۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۹۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۲۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۰۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۰۲.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۷۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۸۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۰۲.
- ↑ الامامة والتبصره، ص ۱۴۰؛ کمال الدین، ص ۴۸۳؛ وسائلالشیعه، ج ۲۷، ص ۱۵۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۶۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۹۲.
- ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۸۲؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۲۵۶.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۵۷.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۰۵؛ التبیان، ج ۱۰، ص ۳۷۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۹، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۰۳؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۵۸؛ ج ۱۰، ص ۳۷۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۱۹؛ مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۵؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۵۸؛ ج ۱۰، ص ۳۷۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۵.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۷؛ الکشاف، ج ۴، ص ۳۸۱.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۲۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۴۷.
- ↑ الکشاف، ج ۳، ص ۲۵۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۱۶، ۱۲۷، ۱۳۰ - ۱۳۴؛ ج ۲۲، ص ۲۲۶؛ سفینهالبحار، ج ۱، ص ۱۸۶، «برک».