اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اسلام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اسلام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
'''اسلام''' آخرین و [[کامل‌ترین]] [[شریعت الهی]]، ارائه شده به وسیله [[پیامبر اکرم]]، [[محمد‌ بن‌ عبدالله]]{{صل}}<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
'''اسلام''' در لغت به معنای، [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی است و در اصطلاح به [[شریعت پیامبر‌ خاتم]]{{صل}} اطلاق می‌‌شود، اما معانی دیگری از جمله [[تسلیم]]، [[دین الهی]] و [[دین]] [[پیامبر خاتم]] نیز برای آن قابل [[تصور]] است.
*واژه اسلام مصدر باب اِفعال از ماده "س‌ ـ‌ ل‌ ـ‌ م"<ref>لسان‌العرب، ج‌۶، ص‌۳۴۵، "سلم"؛ تفسیر ماوردی، ج‌۱، ص‌۳۷۹‌ـ‌۳۸۰؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۵.</ref> به معنای صحت و [[عافیت]] و دوری از هرگونه [[عیب]] و [[نقص]] و [[فساد]]<ref>مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۹۰‌ـ ۹۱؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۵؛ التحقیق، ج‌۵ ص‌۱۹۱‌ـ ۱۹۲، "سلم".</ref> و در بابِ [[افعال]] به معانی زیر است: [[انقیاد]]<ref>لسان العرب، ج‌۶، ص‌۳۴۵؛ مجمع البحرین، ج‌۲، ص‌۴۰۷؛ مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۹۰، "سلم".</ref>، [[امتثال]] [[امر و نهی]] بدون هیچ‌گونه [[اعتراض]]<ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۷۹‌ـ‌۳۸۰؛ مبادی‌الاسلام، ص‌۷.</ref>، [[اطاعت]] کلی و بی قید و شرط و [[تسلیم محض]] بودن<ref>خدا وانسان در قرآن، ص‌۲۵۶.</ref>، [[اذعان]] به [[حکم]] [[الهی]]، [[اخلاص]] در [[عبادت]]<ref>مجمع البحرین، ج‌۲، ص‌۴۰۷، "سلم".</ref> و ادای [[طاعات]] به دور از هرگونه [[فریب]]<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۵؛ تفسیر مراغی، مج‌۱، ج‌۳، ص‌۱۱۷.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*برخی اصل واحد در این ماده را موافقت کامل ظاهری و [[باطنی]] دانسته‌اند. به‌گونه‌ای که مخالفتی در کار نباشد و معانی دیگری مانند [[انقیاد]]، [[صلح]] و [[رضا]] را از لوازم این معنا به شمار آورده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۹۱، «سلم».</ref>. اسلام در اصطلاح، بر [[شریعت]] [[پیامبر‌ خاتم]]{{صل}} اطلاق شده است<ref>الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۲۴۶.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*رابطه میان معنای اصطلاحی و معانی لغوی اسلام این است که [[دین اسلام]] سراسر [[طاعت]] در برابر [[خداوند]] و [[پذیرش]] و [[انقیاد]] [[اوامر]]، بدون هیچ‌گونه [[اعتراض]] است<ref>مبادی الاسلام، ص‌۷.</ref>، و در آن، [[سلامت]] از [[امتناع]] و [[سرکشی]] وجود دارد<ref>مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۹۰، ۹۱.</ref>؛ [[انسان]] [[مسلمان]] با اظهار [[فروتنی]] و ابراز [[پذیرش]] [[شریعت]]، به آنچه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آورده، ملتزم شده است<ref>لسان العرب، ج‌۶، ص‌۳۴۵.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*ایزوتسو با ریشه‌یابی کلمه اسلام در میان اعرابِ پیش از اسلام بر این [[باور]] است که این واژه مانند بیشتر اصطلاحات کلیدی [[قرآن]] پیشینه‌ای خاص در [[جاهلیت]] دارد. به [[عقیده]] وی این اصطلاح در آن دوران به‌طور کلی به معنای ترک کردن و دست کشیدن بوده است و [[عربها]] هنگامی فعل "اَسْلَمَ" را به‌کار می‌بردند که شخص از چیزی که برای او بسیار [[عزیز]] و گرانبها بود دست می‌کشید و آن را به دیگری که خواستار آن بود وا‌می‌گذاشت و در صورتی که آن چیز خودِ شخصِ وی باشد که گرانبهاترین موجودی [[انسان]] است، در این حالت اسلام به معنای [[اطاعت]] کلی و بی قید و شرط و [[تسلیم محض]] بودن است<ref>خدا و انسان در قرآن، ص‌۲۵۶.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*وی [[حقیقت اسلام]] را در [[فرهنگ قرآن]] حاکی از پیدایش دوره‌ای [[جدید]] در [[زندگی]] [[عربها]] پس از گذراندن [[دوران جاهلیت]] می‌داند. به [[عقیده]] وی واژه اسلام در برابر [[جاهلیت]] است؛ [[مسلمان]] بودن این است که [[انسان]] از همه خودپسندیها و [[مغرور]] بودن به [[قدرت]] [[دست]] کشیده، در برابر [[خداوند]] همچون [[بنده]] [[خدمتگزاری]] حالت [[خضوع]] و [[اطاعت]] و [[فروتنی]] را برگزیند<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
*این حالت، پایان دوره [[جاهلیت]] است که در آن، [[مغرور]] بودن به [[قدرت]] بشری، [[اعتماد]] به نفس نامحدود، [[استقلال]] مطلق و [[تصمیم]] تزلزل‌ناپذیر برای سر فرود نیاوردن در برابر هیچ قدرتی جزء لاینفک [[زندگی]] بوده است<ref>خدا و انسان در قرآن، ص‌۲۵۷‌ـ‌۲۷۷.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.


==[[حقیقت اسلام]]==
==معنی لغوی و اصطلاحی اسلام==
 
* اسلام در لغت به معانی [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی است و در اصطلاح رایج به [[شریعت پیامبر‌ خاتم]]{{صل}} اطلاق می‌‌شود<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۵؛ تفسیر مراغی، ج‌۱، ج‌۳، ص‌۱۱۷.  </ref>.
==اسلام، تنها [[دین]] پذیرفته [[خداوند]]==
*رابطه میان معنای اصطلاحی و لغوی اسلام این است که [[دین اسلام]] بدون هیچ‌گونه اعتراضی، سراسر [[اطاعت]] و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] است. در واقع [[انسان]] [[مسلمان]] با اظهار [[فروتنی]] و ابراز [[پذیرش]] [[شریعت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ملتزم به آن می‌‌شود<ref>ر.ک: دیبا، حسین، اسلام، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>.
 
*به عبارت دیگر [[تسلیم]] نقطه اشتراک میان معنای لغوی و اصطلاحی اسلام است و [[تسلیم]] از لحاظ لغوی عبارت است از [[گردن نهادن]]، [[پذیرفتن]]، [[سرسپردن]] در برابر دیگری و در اصطلاح [[اخلاق اسلامی]] یعنی [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]]<ref>اخلاق ناصری، ص‌۱۱۶؛ التعریفات، ص‌۸۰. </ref>.
==رابطه اسلام با [[ایمان]]==
==اسلام به معنای [[تسلیم]]==
 
*باید توجه داشت اسلام به سه معنای کلی به کار می‌‌رود: به معنای [[تسلیم]]، به معنای [[دین الهی]] که [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است و به معنای [[شریعت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}. در ذیل به بررسی هر کدام از این معانی می‌‌پردازیم.
==[[مشخصات اسلام]]==
===اسلام به معنای [[تسلیم]]===
 
*از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]] [[تسلیم شدن]] در برابر [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]] است، چنانکه [[خداوند]] برگزیدگان خود را با چنین صفتی [[ستایش]] می‌‌کند: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>؛ همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به داشتن این [[وصف]] امر می‌‌کند: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) می‌شود و (به من گفته‌اند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref> و به همین سبب است که [[پیامبران الهی]] ذریۀ خود را برای به دست آوردن آن سفارش کرده اند: {{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.</ref>. بنابراین [[مقام تسلیم]] مقامی است که نبود آن سبب فرو پاشی [[اخلاق]] شده و هیچگونه رشدی را برای سالکین طریق [[هدایت]] به همراه ندارد. و حاصل شدن چنین مقامی تنها برای خداشناسان است، چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: ««سزاوارترین مخلوقات، [[تسلیم شدگان]] در برابر [[فرمان]] الهی‌اند و چنین مقامی فقط برای [[خدا]] شناسان حاصل می‌‌شود»<ref>{{متن حدیث|أَحَقُ‏ مَنْ‏ خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ بِالتَّسْلِیمِ‏ لِمَا قَضَی‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ عَرَفَ‏ اللَّهَ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۵۳. </ref>. لذا به هر [[میزان]] که [[معرفت]] [[انسان]] اوج پیدا کند، در [[مقام تسلیم]] به [[قرب الهی]] نزدیک‌تر می‌شود<ref>ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۴۱۷.</ref>.
==نقش [[ولایت]] در اسلام==
===اسلام یعنی [[دین الهی]]===
 
*یکی دیگر از کاربری‌های واژه اسلام، [[دین الهی]] است که [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است، بر اساس [[آیات]] و [[روایات]] [[دین اسلام]] به عنوان [[دین الهی]] معرفی شده است. مهم ترین ویژگی‌های [[دین الهی]] عبارت‌اند از:
==آثار اسلام==
# [[حقانیت]]: [[حقانیت]] یکی از ویژگی‌هایی است که سبب شد اسلام به عنوان [[دین الهی]] معرفی شود: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود و هر که گمراه گشت بی‌گمان به زیان خویش گمراه می‌گردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>. برخی از [[مفسرین]] [[حق]] بودن اسلام را بدین سبب می‌دانند که [[معارف]] آن دارای [[حقانیت]] و [[اخلاق]] و [[عقاید]] و [[احکام]] آن بر واقعیت و [[حقیقت]] منطبق بوده و از [[خرافات]] و امور خلاف واقع به دور است<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>.
 
# [[توحید]]: اسلام بر اساس [[توحید]] پایه گذاری شده است، بر همین اساس، [[قرآن]] [[دین]] مورد قبول [[خداوند]] و [[دین]] همه [[پیامبران]] را که در بسیاری از [[فروع]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مانند آن مشترک‌اند، اسلام و همه [[انبیای الهی]] و [[پیروان]] آنها را مُسلم می‌‌داند، چنانکه [[آیات]] زیر بیانگر همین مطلب است:
==[[دین اسلام]]==
##{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند ، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>.
==اسلام در فرهنگ‌نامه [[دینی]]==
##{{متن قرآن|فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟ حواريون گفتند: «ما ياران [دين‏] خداييم، به خدا ايمان آورده ‏ايم و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم.» سوره آل عمران، آیه ۵۲.</ref>.
*نام [[دین]] آسمانی است که از سوی [[خداوند]] برای [[هدایت]] [[بشر]] آمده است، به معنای [[تسلیم]] بودن و [[گردن نهادن]] به [[آیین الهی]].
##{{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>.
*در [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، [[دین]] نزد [[خداوند]]، "اسلام" است و این نام اختصاص به [[آیین]] [[حضرت محمّد]] هم ندارد. امّا آنچه که مشهور و متداول است، به آیینی که از سوی [[خدا]] بر [[حضرت محمّد]]{{صل}} نازل شد و کتاب آن "[[قرآن]]" است گفته می‌شود. به [[پیروان]] این [[دین]]، "[[مسلمان]]" می‌گویند.
# [[انطباق با فطرت]]: قانونگذاری اسلام با [[فطرت]] و [[آفرینش انسان]] هماهنگ است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین  روی (دل) را برای این دین راست بدار!  بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.
* اسلام، آخرین و [[کامل‌ترین]] [[دین]] آسمانی است که در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] آغاز گشت و پس از [[هجرت]] آن [[حضرت]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت و در طول سال‌های بعد، [[مسلمانان]] یکی از عظیم‌ترین تمدّن‌های بشری را در سایه [[تعالیم]] اسلام بنا نهادند.
# [[اعتدال]]: ویژگی دیگری که اسلام را در جهت [[الهی]] بودن آن سوق می‌‌دهد [[اعتدال]] است، چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید ؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین  هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref> [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] می‌‌داند. "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] [[اعتدال]] است. بر همین اساس [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[امر]] کرده که در مسیر [[حضرت ابراهیم]] که همان مسیر [[اعتدال]] است حرکت کند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین  پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: خراسانی، علی، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳، ص؟؟</ref>
*پایه‌های اساسی اسلام بر "[[توحید]]"، "[[نبوّت]]" و "[[معاد]]" [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]]، در [[دل]] و در زبان، یکتایی [[خدا]] و [[نبوت]] [[حضرت محمّد]]{{صل}} و [[روز قیامت]] را بپذیرد، "[[مسلمان]]" است.
===اسلام به معنای [[دین]] [[پیامبر خاتم]]===
* اسلام مجموعه‌ای از [[اعتقادات]] و [[قوانین اجتماعی]] و فردی و رهنمودهای [[اخلاقی]] است و چون این [[تعالیم]]، متکی به [[وحی]] است، هرگز با [[گذشت]] زمان، کهنه و فرسوده نمی‌شود و [[حاکم]] ساختن این [[مکتب]]، همه جا و همیشه [[انسان‌ها]] را [[سعادتمند]] می‌سازد. امروز [[پیروان]] این [[دین]]، بیش از ۱/۵ میلیاردند و اغلب در کشورهای آسیایی، آفریقایی و خاورمیانه هستند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۵.</ref>.
*سومین کاربست از کاربری‌های واژه اسلام، [[شریعت]] و [[دین]] [[پیامبر خاتم]] است که آخرین و [[کامل‌ترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵. </ref>.
 
*پایه‌های اساسی تشکیل این [[دین]] براساس [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]] به یکتایی [[خداوند]] و [[نبوت]] [[پیامبر]] معترف باشد [[مسلمان]] محسوب می‌‌شود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵. </ref>.
==[[اسلام در مدینه]]==


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۵ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۲۳


متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اسلام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اسلام در لغت به معنای، آشتی، تسلیم شدن یا تسلیم نمودن چیزی به کسی است و در اصطلاح به شریعت پیامبر‌ خاتم(ص) اطلاق می‌‌شود، اما معانی دیگری از جمله تسلیم، دین الهی و دین پیامبر خاتم نیز برای آن قابل تصور است.

معنی لغوی و اصطلاحی اسلام

اسلام به معنای تسلیم

اسلام به معنای تسلیم

  • از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی اخلاق اسلامی تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی خداوند است، چنانکه خداوند برگزیدگان خود را با چنین صفتی ستایش می‌‌کند: ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۴]؛ همچنین پیامبر اکرم(ص) را به داشتن این وصف امر می‌‌کند: ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۵] و به همین سبب است که پیامبران الهی ذریۀ خود را برای به دست آوردن آن سفارش کرده اند: ﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[۶]. بنابراین مقام تسلیم مقامی است که نبود آن سبب فرو پاشی اخلاق شده و هیچگونه رشدی را برای سالکین طریق هدایت به همراه ندارد. و حاصل شدن چنین مقامی تنها برای خداشناسان است، چنانکه امام باقر(ع) فرمودند: ««سزاوارترین مخلوقات، تسلیم شدگان در برابر فرمان الهی‌اند و چنین مقامی فقط برای خدا شناسان حاصل می‌‌شود»[۷]. لذا به هر میزان که معرفت انسان اوج پیدا کند، در مقام تسلیم به قرب الهی نزدیک‌تر می‌شود[۸].

اسلام یعنی دین الهی

  1. حقانیت: حقانیت یکی از ویژگی‌هایی است که سبب شد اسلام به عنوان دین الهی معرفی شود: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ[۹]. برخی از مفسرین حق بودن اسلام را بدین سبب می‌دانند که معارف آن دارای حقانیت و اخلاق و عقاید و احکام آن بر واقعیت و حقیقت منطبق بوده و از خرافات و امور خلاف واقع به دور است[۱۰].
  2. توحید: اسلام بر اساس توحید پایه گذاری شده است، بر همین اساس، قرآن دین مورد قبول خداوند و دین همه پیامبران را که در بسیاری از فروع مانند نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن مشترک‌اند، اسلام و همه انبیای الهی و پیروان آنها را مُسلم می‌‌داند، چنانکه آیات زیر بیانگر همین مطلب است:
    1. ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۱۱].
    2. ﴿فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[۱۲].
    3. ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۳].
  3. انطباق با فطرت: قانونگذاری اسلام با فطرت و آفرینش انسان هماهنگ است: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۱۴].
  4. اعتدال: ویژگی دیگری که اسلام را در جهت الهی بودن آن سوق می‌‌دهد اعتدال است، چنانکه آیۀ ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۵] دین ابراهیم را حنیف و دین حق می‌‌داند. "حنیف" به معنای دور شدن از گمراهی و سوق به هدایت است و لازمۀ چنین امری ایجاد و حفظ اعتدال است. بر همین اساس خداوند به پیامبر اکرم(ص) امر کرده که در مسیر حضرت ابراهیم که همان مسیر اعتدال است حرکت کند: ﴿ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۶].[۱۷]

اسلام به معنای دین پیامبر خاتم

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۱۵؛ تفسیر مراغی، ج‌۱، ج‌۳، ص‌۱۱۷.
  2. ر.ک: دیبا، حسین، اسلام، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.
  3. اخلاق ناصری، ص‌۱۱۶؛ التعریفات، ص‌۸۰.
  4. «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  5. «بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) می‌شود و (به من گفته‌اند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.
  6. «و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.
  7. «أَحَقُ‏ مَنْ‏ خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ بِالتَّسْلِیمِ‏ لِمَا قَضَی‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ عَرَفَ‏ اللَّهَ»؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۵۳.
  8. ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۴۱۷.
  9. «بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود و هر که گمراه گشت بی‌گمان به زیان خویش گمراه می‌گردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.
  10. ر.ک: دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰.
  11. «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند ، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  12. «و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟ حواريون گفتند: «ما ياران [دين‏] خداييم، به خدا ايمان آورده ‏ايم و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم.» سوره آل عمران، آیه ۵۲.
  13. «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  14. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  15. «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید ؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  16. «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.
  17. ر.ک: خراسانی، علی، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳، ص؟؟
  18. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵.
  19. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵.