اسارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '')
خط ۱۹: خط ۱۹:
* اسارت [[اهل بیت]] با آن وضع [[رقت]] بار، [[عواطف]] [[مردم]] را به نفع [[جبهه حق]] و به زیان [[حکومت]] [[یزید]] برانگیخت و سخنان [[زینب]] و [[امام سجاد]]{{عم}} در طول اسارت، [[لذت]] [[پیروزی]] نظامی را در ذائقه [[یزید]] و [[ابن زیاد]]، چون زهر، تلخ ساخت و جلوی [[تحریف]] [[تاریخ]] را گرفت و به بازماندگان و خانواده‌های [[شهدا]] درس داد که [[شهیدان]] با خونشان و بازماندگان با رساندن [[پیام]] [[خون]]، باید [[حق]] را [[یاری]] کنند، [[شهیدان]] کاری [[حسینی]] کنند و ماندگان، کاری زینبی! اسارت، هرگز به معنای [[تسلیم شدن]] و [[انگیزه]] و [[هدف]] را فراموش کردن نیست. آزادگان سرافراز [[دفاع مقدس]] در [[ایران]] نیز، در اسارتگاه‌های [[عراق]]، ادامه دهنده [[جهاد]] [[رزمندگان]] بودند و [[صبر]] و استقامتشان را از کاروان اسرای [[اهل بیت]] آموخته بودند. [[زینب]] قافله سالار کاروان اسارت بود و مردانه و صبورانه، آن دوران تلخ را به پایان رساند<ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۴۷تا۴۹.</ref>.
* اسارت [[اهل بیت]] با آن وضع [[رقت]] بار، [[عواطف]] [[مردم]] را به نفع [[جبهه حق]] و به زیان [[حکومت]] [[یزید]] برانگیخت و سخنان [[زینب]] و [[امام سجاد]]{{عم}} در طول اسارت، [[لذت]] [[پیروزی]] نظامی را در ذائقه [[یزید]] و [[ابن زیاد]]، چون زهر، تلخ ساخت و جلوی [[تحریف]] [[تاریخ]] را گرفت و به بازماندگان و خانواده‌های [[شهدا]] درس داد که [[شهیدان]] با خونشان و بازماندگان با رساندن [[پیام]] [[خون]]، باید [[حق]] را [[یاری]] کنند، [[شهیدان]] کاری [[حسینی]] کنند و ماندگان، کاری زینبی! اسارت، هرگز به معنای [[تسلیم شدن]] و [[انگیزه]] و [[هدف]] را فراموش کردن نیست. آزادگان سرافراز [[دفاع مقدس]] در [[ایران]] نیز، در اسارتگاه‌های [[عراق]]، ادامه دهنده [[جهاد]] [[رزمندگان]] بودند و [[صبر]] و استقامتشان را از کاروان اسرای [[اهل بیت]] آموخته بودند. [[زینب]] قافله سالار کاروان اسارت بود و مردانه و صبورانه، آن دوران تلخ را به پایان رساند<ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۴۷تا۴۹.</ref>.


==اسارت در فرهنگ مطهر==
یکی از گرفتاری‌های [[بشر]] در طول تاریخش همین بوده است که فردی [[فرد]] دیگر را قومی، [[قوم]] دیگر را [[استثمار]] می‌کرده، به [[بردگی]] خود می‌کشیده است، یا حداقل برای اینکه میدان برای خودش باز باشد میدان را از او می‌گرفته است، او را استثمار نمی‌کرده ولی میدان را از او می‌گرفته است. مثلاً فرض کنید زمینی بوده است متعلق به دو نفر، هر دو از [[زمین]] استفاده می‌کرده‌اند، آنکه قوی‌تر و نیرومندتر بوده برای اینکه میدان خودش وسیع‌تر باشد، زمین دیگری را از می‌گرفته و او را از زمین بیرون می‌کرده است، و یا او را هم با زمین در [[خدمت]] خود می‌گرفته که این [حالت] [[اسارت]] و بردگی نام دارد<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۵.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۸۴.</ref>
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==



نسخهٔ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۲

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اسارت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


اسارت دستگیر کردن، افرادی از لشکر مخالف یا افراد عادی را در جنگ‌ها به‌عنوان اسیر گرفتن و برده ساختن. در جنگ‌های صدر اسلام نیز گروهی از کفار، اسیر گرفته می‌شدند، یا بعضی از مسلمانان به اسارت مشرکین در می‌آمدند[۱].

مقدمه

اسارت در فرهنگ مطهر

یکی از گرفتاری‌های بشر در طول تاریخش همین بوده است که فردی فرد دیگر را قومی، قوم دیگر را استثمار می‌کرده، به بردگی خود می‌کشیده است، یا حداقل برای اینکه میدان برای خودش باز باشد میدان را از او می‌گرفته است، او را استثمار نمی‌کرده ولی میدان را از او می‌گرفته است. مثلاً فرض کنید زمینی بوده است متعلق به دو نفر، هر دو از زمین استفاده می‌کرده‌اند، آنکه قوی‌تر و نیرومندتر بوده برای اینکه میدان خودش وسیع‌تر باشد، زمین دیگری را از می‌گرفته و او را از زمین بیرون می‌کرده است، و یا او را هم با زمین در خدمت خود می‌گرفته که این [حالت] اسارت و بردگی نام دارد[۸].[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۷تا۴۹.
  2. بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۸
  3. تاریخ طبری(چاپ قاهره)،ج ۴، ص ۳۵۳
  4. مقتل الحسین، مقرم، ص ۴۶۲
  5. « إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا»؛ حیاة الامام الحسین،ج ۲،ص ۲۹۷
  6. حیاة الامام الحسین،ج ۲،ص ۲۹۸
  7. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۷تا۴۹.
  8. گفتارهای معنوی، ص۱۵.
  9. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۴.