وصیت پیامبر خاتم به امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴: خط ۱۴:
*فردای آن روز [[رسول خدا]]{{صل}} به هوش آمد و دید که عده‌ای در اطراف ایشان نشسته‌اند و [[علی]]{{ع}} در میان آنها نیست. پس فرمود: "[[برادر]] و همراه مرا فرا بخوانید". [[عایشه]] که آنجا بود، گفت: "منظورش، [[ابوبکر]] است او را بخوانید". [[ابوبکر]] فرا خوانده شد و به داخل اتاق رفت و بالای سر آن [[حضرت]] نشست. دوباره [[ضعف]] بر آن [[حضرت]]{{صل}} غالب شد و به همین [[دلیل]]، ایشان چشم‌های خود را بسته و ساکت بود. وقتی که [[پیامبر]]{{صل}} چشم‌هایش را باز کرد با دیدن [[ابوبکر]] صورتش را از او برگرداند. [[ابوبکر]] گفت: "اگر با من کاری داشت، حتماً میگفت". پس برخاست و از اتاق بیرون رفت.
*فردای آن روز [[رسول خدا]]{{صل}} به هوش آمد و دید که عده‌ای در اطراف ایشان نشسته‌اند و [[علی]]{{ع}} در میان آنها نیست. پس فرمود: "[[برادر]] و همراه مرا فرا بخوانید". [[عایشه]] که آنجا بود، گفت: "منظورش، [[ابوبکر]] است او را بخوانید". [[ابوبکر]] فرا خوانده شد و به داخل اتاق رفت و بالای سر آن [[حضرت]] نشست. دوباره [[ضعف]] بر آن [[حضرت]]{{صل}} غالب شد و به همین [[دلیل]]، ایشان چشم‌های خود را بسته و ساکت بود. وقتی که [[پیامبر]]{{صل}} چشم‌هایش را باز کرد با دیدن [[ابوبکر]] صورتش را از او برگرداند. [[ابوبکر]] گفت: "اگر با من کاری داشت، حتماً میگفت". پس برخاست و از اتاق بیرون رفت.
*[[پیامبر]]{{صل}} دوباره فرمود: "[[برادر]] و همراهم را فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: "شاید منظور ایشان [[عمر]] است. او را بخوانید". هنگامی که [[عمر]] به نزد [[پیامبر]]{{صل}} وارد شد، آن [[حضرت]] با دیدن [[عمر]]، صورتش را از او برگرداند و حرفی نزد. [[رسول خدا]]{{صل}} برای سومین مرتبه فرمود: "[[برادر]] و همراهم را بخوانید". [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام سلمه]] گفت: "منظورش [[علی]] است، او را بخوانید و دنبال دیگری نروید". پس [[علی]]{{ع}} را فرا خواندند. وقتی [[علی]]{{ع}} نزدیک [[پیامبر]]{{صل}} نشست، [[پیامبر]]{{صل}} به ایشان اشاره کرد. [[علی]]{{ع}} [[خم]] شد و سرش را نزدیک دهان آن [[حضرت]] برد. [[پیامبر]]{{صل}} مدتی طولانی با [[علی]]{{ع}} [[نجوا]] کرد. سپس [[علی]]{{ع}} در گوشه‌ای نشست و آن [[حضرت]]{{صل}} خوابید. دیگران از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: "ای [[ابوالحسن]]، [[رسول خدا]] چه چیزی به تو گفت؟" [[علی]]{{ع}} پاسخ داد: "[[هزار در علم]] به روی من گشوده شد که هر دری، هزار در دیگر دارد. و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که به خواست [[خدا]] آن را انجام خواهم داد". سپس [[رسول خدا]]{{صل}} چشم‌هایش را گشود و به [[علی]]{{ع}} فرمود: "ای [[علی]]، سر مرا در دامنت قرار ده! همانا [[امر الهی]] فرا رسیده است. پس از [[رحلت]] من [[دست]] بر صورتم بکش و آن را بر صورت خود بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن و انجام کارهای مرا به عهده بگیر و پیش از همه بر من [[نماز]] بخوان و از من جدا نشو تا مرا به [[خاک]] بسپاری؛ و از [[خدای متعال]] کمک بخواه"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۹۶-۲۰۰.</ref>
*[[پیامبر]]{{صل}} دوباره فرمود: "[[برادر]] و همراهم را فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: "شاید منظور ایشان [[عمر]] است. او را بخوانید". هنگامی که [[عمر]] به نزد [[پیامبر]]{{صل}} وارد شد، آن [[حضرت]] با دیدن [[عمر]]، صورتش را از او برگرداند و حرفی نزد. [[رسول خدا]]{{صل}} برای سومین مرتبه فرمود: "[[برادر]] و همراهم را بخوانید". [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام سلمه]] گفت: "منظورش [[علی]] است، او را بخوانید و دنبال دیگری نروید". پس [[علی]]{{ع}} را فرا خواندند. وقتی [[علی]]{{ع}} نزدیک [[پیامبر]]{{صل}} نشست، [[پیامبر]]{{صل}} به ایشان اشاره کرد. [[علی]]{{ع}} [[خم]] شد و سرش را نزدیک دهان آن [[حضرت]] برد. [[پیامبر]]{{صل}} مدتی طولانی با [[علی]]{{ع}} [[نجوا]] کرد. سپس [[علی]]{{ع}} در گوشه‌ای نشست و آن [[حضرت]]{{صل}} خوابید. دیگران از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: "ای [[ابوالحسن]]، [[رسول خدا]] چه چیزی به تو گفت؟" [[علی]]{{ع}} پاسخ داد: "[[هزار در علم]] به روی من گشوده شد که هر دری، هزار در دیگر دارد. و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که به خواست [[خدا]] آن را انجام خواهم داد". سپس [[رسول خدا]]{{صل}} چشم‌هایش را گشود و به [[علی]]{{ع}} فرمود: "ای [[علی]]، سر مرا در دامنت قرار ده! همانا [[امر الهی]] فرا رسیده است. پس از [[رحلت]] من [[دست]] بر صورتم بکش و آن را بر صورت خود بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن و انجام کارهای مرا به عهده بگیر و پیش از همه بر من [[نماز]] بخوان و از من جدا نشو تا مرا به [[خاک]] بسپاری؛ و از [[خدای متعال]] کمک بخواه"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۹۶-۲۰۰.</ref>
==[[وصیت پیامبر]] به [[علی]]{{ع}}==
[[امام صادق]]{{ع}} در روایتی بخشی از وصیت پیامبر به علی{{ع}} در هنگام [[مرگ]] را [[نقل]] کرده است که عموماً توصیه به [[نیکی]] به اقشار مختلف [[ضعیف]] و کشاورز [[جامعه]] است: ای علی{{ع}}، در حضور تو به کشاورزان [[ستم]] نشود و بر زمینی که بر آن قرار داری، چیز میفزای و بدون مزد از [[مسلمان]] بیگاری مکش<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۸۴: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ لَا يُظْلَمُ الْفَلَّاحُونَ بِحَضْرَتِكَ وَ لَا يَزْدَادُ عَلَى أَرْضٍ وَضَعْتَ عَلَيْهَا وَ لَا سُخْرَةَ عَلَى مُسْلِمٍ يَعْنِي الْأَجِيرَ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ؟؟؟.</ref>


==منابع==
==منابع==
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1100516.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]


==پانویس==
==پانویس==
۷۳٬۰۹۴

ویرایش