منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
آیت الله '''[[جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است:
آیت الله '''[[جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است:


«مهمترین منابع آگاهی از غیب را می توان در سه قسم خلاصه نمود:  
*«مهمترین منابع آگاهی از غیب را می توان در سه قسم خلاصه نمود:  


'''١.''' موجوداتی که از افق حس بشر بیرون بودن، و هیچ گاه در قلمرو حس او قرار نمی گیرد. مانند ذات پروردگار جهان و حقیقت اسماء و صفات وی، و جنود غیبی خدا یعنی [[فرشتگان]] و شیوه کار آنان مانند [[تدبیر عالم خلقت]]، و جهان ارواح و جن و عالم برزخ و فرازهای مختلف آن، و رستاخیز و مواقف گوناگون آن و.... حقایق این موجودات و کیفیات و خصوصیات آنها از افق [[حس]] و [[ادراک]] انسان بیرون بوده، و هیچ گاه بشر از حقیقت و خصوصیات کمی و کیفی آنها، آگاه نخواهد گشت، و در برابر آنها وظیفه ای جز [[ایمان به غیب|ایمان به وجود آنها]] ندارد.(...)
'''١.''' موجوداتی که از افق حس بشر بیرون بودن، و هیچ گاه در قلمرو حس او قرار نمی گیرد. مانند ذات پروردگار جهان و حقیقت اسماء و صفات وی، و جنود غیبی خدا یعنی [[فرشتگان]] و شیوه کار آنان مانند [[تدبیر عالم خلقت]]، و جهان ارواح و جن و عالم برزخ و فرازهای مختلف آن، و رستاخیز و مواقف گوناگون آن و.... حقایق این موجودات و کیفیات و خصوصیات آنها از افق [[حس]] و [[ادراک]] انسان بیرون بوده، و هیچ گاه بشر از حقیقت و خصوصیات کمی و کیفی آنها، آگاه نخواهد گشت، و در برابر آنها وظیفه ای جز [[ایمان به غیب|ایمان به وجود آنها]] ندارد.(...)
خط ۱۸: خط ۱۸:
'''٢.'''مکتشفات علمی بشر مانند قوانینی که بر پهنه هستی حکومت می کنند و موجوداتی که قرن ها از افق حس او بیرون بوده اند. مثلاً روزگاری بشر از قانون جاذبه و قانون گریز از مرکز آگاه نبود و نمی دانست که کاخ بی ستون منظومه شمسی، و تمام کهکشان ها و سحابی ها بر اساس این دو قانون استوار است، از این جهت این دو قانون و قوانین دیگری که بشر بعدها کشف کرد همگی از اقسام "[[مغیبات]]" بودند.(...)
'''٢.'''مکتشفات علمی بشر مانند قوانینی که بر پهنه هستی حکومت می کنند و موجوداتی که قرن ها از افق حس او بیرون بوده اند. مثلاً روزگاری بشر از قانون جاذبه و قانون گریز از مرکز آگاه نبود و نمی دانست که کاخ بی ستون منظومه شمسی، و تمام کهکشان ها و سحابی ها بر اساس این دو قانون استوار است، از این جهت این دو قانون و قوانین دیگری که بشر بعدها کشف کرد همگی از اقسام "[[مغیبات]]" بودند.(...)
   
   
'''٣.''' حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. فرض کنید در خانه کسی، حادثه ای رخ داد و او شاهد آن بود، آگاهی چنین فردی، آگاهی از امر محسوس بوده و [[آگاهی از غیب]] نبود و اگر همان شخص همان حادثه را برای دیگران که در آن محل نبودند، بازگو کند گزارش از غیب نداده است. ولی اگر کسی بدون آن که همان حادثه را ببیند و یا از کسی بشنود، و یا از طریق کتاب و روزنامه و دیگر وسایل ارتباط جمعی، از آن آگاه گردد و یا از قراینی آن را حدس بزند ناگهان به طور یقین از وجود حادثه ای ما را مطلع سازد، یک چنین گزارش، خبر از غیب خواهد بود. بنابراین گزارش های [[قرآن]] راجع به [[امت|امت های]] پیشین به وسیله [[پیامبر خاتم|پیامبری]] که نه درس خوانده و نه این مطالب را از فردی شنیده است، [[خبر از غیب]] می باشد.»<ref>آگاهی سوم یا علم غیب، ص٢٧-٣٠</ref>
'''٣.''' حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. فرض کنید در خانه کسی، حادثه ای رخ داد و او شاهد آن بود، آگاهی چنین فردی، آگاهی از امر محسوس بوده و [[آگاهی از غیب]] نبود و اگر همان شخص همان حادثه را برای دیگران که در آن محل نبودند، بازگو کند گزارش از غیب نداده است. ولی اگر کسی بدون آن که همان حادثه را ببیند و یا از کسی بشنود، و یا از طریق کتاب و روزنامه و دیگر وسایل ارتباط جمعی، از آن آگاه گردد و یا از قراینی آن را حدس بزند ناگهان به طور یقین از وجود حادثه ای ما را مطلع سازد، یک چنین گزارش، خبر از غیب خواهد بود. بنابراین گزارش های [[قرآن]] راجع به [[امت|امت های]] پیشین به وسیله [[پیامبر خاتم|پیامبری]] که نه درس خوانده و نه این مطالب را از فردی شنیده است، [[خبر از غیب]] می باشد»<ref>آگاهی سوم یا علم غیب، ص٢٧-٣٠.</ref>.
 
*«علم غیب که باید آن را "معرفت سوم" و یا آگاهی سوم نامید، بدون علت نیست و هرگز چنین آگاهی از قانون علت و معلول، مستثنی و بیرون نمی باشد و اصولاً نباید چنین اندیشه ای را به مغز راه داد، زیرا قانون علیت و معلولیت استثنا بردار نیست. شایان توجه این که چنین آگاهی علت عادی و طبیعی ندارد بلکه از مجرای علل غیر عادی و غیر طبیعی وارد ذهن فرد آگاه می گردد اینک به برخی از طرق و علل غیر طبیعی این نوع آگاهی، اشاره می کنیم:
 
'''١. وحی مستقیم الهی'''
 
به این معنی که لفظ و معنی هر دو از جانب خدا در اختیار پیامبر گذارده می شود و برخی از خبرهای غیبی قرآن اعم از حوادث گذشته و آینده، و معارف مربوط به خدا و اسما و صفات و اوضاع جهان برزخ و معاد همگی از این قبیل است یعنی غیبی است که لفظ و معنی هر دو از جانب خدا می باشد.(...)
 
'''٢. وحی به وسیله فرشته'''
 
گاهی فرشته ای به صورت انسان متمثل می گردد و پیامبران و اولیاء الهی را از یک رشته امور پنهان از حس، مطلع می سازد مانند: از باب نمونه:
 
'''الف:''' مریم از مذاکره فرشته که به صورت انسانی برای او متمثل گردیده بود، آگاه شد که فرزندی خواهد داشت که دارای صفات خاصی می باشد <ref>سوره مریم، آیه های ١٩ـ٢٠.</ref>.
 
'''ب:''' ابراهیم و همسرش از گفتگوی فرشتگانی که در مسیر خود برای نابود کردن قوم لوط، در منزل او فرود آمده بودند آگاه شدند که خداوند، در دوران کهولت و پیری به آنها فرزندی عطا خواهد نمود<ref>سوره هود، آیه های ٧١ـ ٧٢.</ref>.
 
'''ج:''' خاندان ابراهیم از ناحیه فرشتگان که به صورت انسانی مجسم شده بودند، آگاه شدند که در همان نیمه شب قوم لوط، نابود خواهند شد، و همسر لوط نیز از نابوده شدگان خواهد بود<ref>سوره هود، آیه های ٧٤ـ ٧٦.</ref>.
این نوع آگاهی ها، که از طریق تمثل فرشتگان و گزارش آنان در اختیار اولیای الهی قرار می گیرد، نمونه ای از آگاهی از غیب است که افراد عادی از
آن بهره ای ندارند.
 
'''٣. رؤیای صادق یا خواب های راستین'''
 
یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است و نمونه های آن را در آینده خواهید خواند. مثلاً ابراهیم از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آن را فراهم ساخت<ref>سوره صافات، آیه ١٠٢ و ١٠٣.</ref>. حضرت یعقوب و یوسف از طریق علم به تعبیر خواب، حوادثی را پیش بینی می کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می دادند.(...)
 
'''4. القاء روح'''
 
گاهی یک رشته حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر القاء می گردد. ناگهان فضای روح، آن چنان روشن می گردد که یقین پیدا می کند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. مادر موسی نگران سرنوشت فرزند دلبند خود بود که ناگهان به او الهام شد او را در میان جعبه ای بگذارد و آن را به روی آب های نیل روانه سازد در سرنوشت او نیندیشد زیرا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}}<ref>سوره قصص، آیه٧.</ref>. بندگان برگزیده خداوند که دارای روح پاک و بی آلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم وافری دارند گاهی مشمول چنین الطاف الهی می شوند»<ref>آگاهی سوم یا علم غیب، ص٣٣-٣٨.</ref>.


==پاسخ دوم==
==پاسخ دوم==

نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۵۸


منابع علم غیب معصوم چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • سرچشمه علم غیب معصوم چیست؟
  • علم غیب از چه طریقی برای معصوم حاصل می‌شود؟

پاسخ نخست

جعفر سبحانی

آیت الله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:

  • «مهمترین منابع آگاهی از غیب را می توان در سه قسم خلاصه نمود:

١. موجوداتی که از افق حس بشر بیرون بودن، و هیچ گاه در قلمرو حس او قرار نمی گیرد. مانند ذات پروردگار جهان و حقیقت اسماء و صفات وی، و جنود غیبی خدا یعنی فرشتگان و شیوه کار آنان مانند تدبیر عالم خلقت، و جهان ارواح و جن و عالم برزخ و فرازهای مختلف آن، و رستاخیز و مواقف گوناگون آن و.... حقایق این موجودات و کیفیات و خصوصیات آنها از افق حس و ادراک انسان بیرون بوده، و هیچ گاه بشر از حقیقت و خصوصیات کمی و کیفی آنها، آگاه نخواهد گشت، و در برابر آنها وظیفه ای جز ایمان به وجود آنها ندارد.(...)

٢.مکتشفات علمی بشر مانند قوانینی که بر پهنه هستی حکومت می کنند و موجوداتی که قرن ها از افق حس او بیرون بوده اند. مثلاً روزگاری بشر از قانون جاذبه و قانون گریز از مرکز آگاه نبود و نمی دانست که کاخ بی ستون منظومه شمسی، و تمام کهکشان ها و سحابی ها بر اساس این دو قانون استوار است، از این جهت این دو قانون و قوانین دیگری که بشر بعدها کشف کرد همگی از اقسام "مغیبات" بودند.(...)

٣. حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. فرض کنید در خانه کسی، حادثه ای رخ داد و او شاهد آن بود، آگاهی چنین فردی، آگاهی از امر محسوس بوده و آگاهی از غیب نبود و اگر همان شخص همان حادثه را برای دیگران که در آن محل نبودند، بازگو کند گزارش از غیب نداده است. ولی اگر کسی بدون آن که همان حادثه را ببیند و یا از کسی بشنود، و یا از طریق کتاب و روزنامه و دیگر وسایل ارتباط جمعی، از آن آگاه گردد و یا از قراینی آن را حدس بزند ناگهان به طور یقین از وجود حادثه ای ما را مطلع سازد، یک چنین گزارش، خبر از غیب خواهد بود. بنابراین گزارش های قرآن راجع به امت های پیشین به وسیله پیامبری که نه درس خوانده و نه این مطالب را از فردی شنیده است، خبر از غیب می باشد»[۱].

  • «علم غیب که باید آن را "معرفت سوم" و یا آگاهی سوم نامید، بدون علت نیست و هرگز چنین آگاهی از قانون علت و معلول، مستثنی و بیرون نمی باشد و اصولاً نباید چنین اندیشه ای را به مغز راه داد، زیرا قانون علیت و معلولیت استثنا بردار نیست. شایان توجه این که چنین آگاهی علت عادی و طبیعی ندارد بلکه از مجرای علل غیر عادی و غیر طبیعی وارد ذهن فرد آگاه می گردد اینک به برخی از طرق و علل غیر طبیعی این نوع آگاهی، اشاره می کنیم:

١. وحی مستقیم الهی

به این معنی که لفظ و معنی هر دو از جانب خدا در اختیار پیامبر گذارده می شود و برخی از خبرهای غیبی قرآن اعم از حوادث گذشته و آینده، و معارف مربوط به خدا و اسما و صفات و اوضاع جهان برزخ و معاد همگی از این قبیل است یعنی غیبی است که لفظ و معنی هر دو از جانب خدا می باشد.(...)

٢. وحی به وسیله فرشته

گاهی فرشته ای به صورت انسان متمثل می گردد و پیامبران و اولیاء الهی را از یک رشته امور پنهان از حس، مطلع می سازد مانند: از باب نمونه:

الف: مریم از مذاکره فرشته که به صورت انسانی برای او متمثل گردیده بود، آگاه شد که فرزندی خواهد داشت که دارای صفات خاصی می باشد [۲].

ب: ابراهیم و همسرش از گفتگوی فرشتگانی که در مسیر خود برای نابود کردن قوم لوط، در منزل او فرود آمده بودند آگاه شدند که خداوند، در دوران کهولت و پیری به آنها فرزندی عطا خواهد نمود[۳].

ج: خاندان ابراهیم از ناحیه فرشتگان که به صورت انسانی مجسم شده بودند، آگاه شدند که در همان نیمه شب قوم لوط، نابود خواهند شد، و همسر لوط نیز از نابوده شدگان خواهد بود[۴]. این نوع آگاهی ها، که از طریق تمثل فرشتگان و گزارش آنان در اختیار اولیای الهی قرار می گیرد، نمونه ای از آگاهی از غیب است که افراد عادی از آن بهره ای ندارند.

٣. رؤیای صادق یا خواب های راستین

یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است و نمونه های آن را در آینده خواهید خواند. مثلاً ابراهیم از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آن را فراهم ساخت[۵]. حضرت یعقوب و یوسف از طریق علم به تعبیر خواب، حوادثی را پیش بینی می کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می دادند.(...)

4. القاء روح

گاهی یک رشته حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر القاء می گردد. ناگهان فضای روح، آن چنان روشن می گردد که یقین پیدا می کند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. مادر موسی نگران سرنوشت فرزند دلبند خود بود که ناگهان به او الهام شد او را در میان جعبه ای بگذارد و آن را به روی آب های نیل روانه سازد در سرنوشت او نیندیشد زیرا ﴿﴿إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ[۶]. بندگان برگزیده خداوند که دارای روح پاک و بی آلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم وافری دارند گاهی مشمول چنین الطاف الهی می شوند»[۷].

پاسخ دوم

محمد حسن نادم

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «علم غیب از نگاه عقل و وحی» در این‌باره گفته‌ است:

«در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) منابع و طرق گوناگونی برای دریافت علم غیب بیان شده که بعضی از آنها عبارت اند از:

١. وحی: بخشی از علوم غیبی که شامل علوم پیامبران می‌شود از طریق وحی حاصل می‌شود.

٢. تحدیث: بخشی دیگر از علوم غیبی از طریق تحدیث برای بعضی از برگزیدگان الهی حاصل می‌شود، که به آنها "محدَّث" می‌گویند[۸]. اگرچه ماهیت بعضی از طرق مجهول است. اما طریق تحدیث و نحوه آن در روایات تبیین شده است[۹].

٣. تمثُّل فرشتگان: گاه می‌شود که علم غیب از طریق تمثل فرشتگان به صورت انسان، در اختیار بعضی از بندگان قرار می‌گیرد، مانند: داستان آگاهی حضرت مریم (س) به اینکه دارای فرزند می‌شود[۱۰]؛ جریان حضرت ابراهیم و همسرش، بر اینکه در دوران کهن سالی فرزند دار خواهند شد[۱۱]. شاید بتوان این طریق را با طریق تحدیث جمع نمود.

٤. روح: فراگیری علم غیب از طریق روح هم طریق دیگری است که روایات از آن یاد کرده‌اند و از روح به عنوان واقعیتی عظیم‌تر از جبرئیل و میکائیل سخن گفته اند[۱۲].

٥. عرش[۱۳]

٦. کتاب مبین[۱۴] بعضی از آیات، بر آگاهی غیر خداوند بر آنچه در کتاب مبین است، اشاره دارد.[۱۵]

٧. ام الکتاب[۱۶]

٨. لوح محفوظ[۱۷] البته ماهیت لوح محفوظ نامعلوم است، و قرآن و روایات فقط نشانه‌هایی درباره آن گفته‌اند که شاید لوح محفوظ، ام الکتاب، کتاب مبین، امام مبین نام‌های مختلف یک حقیقت باشند.[۱۸]

٩. لوح محو و اثبات[۱۹]

١٠. کتاب اعمال: این کتاب غیر از کتاب مبین است»[۲۰] [۲۱].


جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

  1. رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  3. رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. رابطه کشف یا شهود با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. رابطه ام الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. رابطه کتاب اعمال با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. رابطه علم‌الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. رابطه ارتباط با فرشته با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. آیا برهان می‌تواند راه آگاهی به غیب باشد؟ (پرسش)
  17. علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
  18. آیا معصومان کتابی داشتند که نام‌های پادشاهان یا شیعیان یا اهل بهشت و جهنم در آن ذکر شده است؟ (پرسش)
  19. آیا تعلیم اسماء با علم غیب پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)
  20. آیا علم غیب با خاتمیت منافات دارد؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. آگاهی سوم یا علم غیب، ص٢٧-٣٠.
  2. سوره مریم، آیه های ١٩ـ٢٠.
  3. سوره هود، آیه های ٧١ـ ٧٢.
  4. سوره هود، آیه های ٧٤ـ ٧٦.
  5. سوره صافات، آیه ١٠٢ و ١٠٣.
  6. سوره قصص، آیه٧.
  7. آگاهی سوم یا علم غیب، ص٣٣-٣٨.
  8. نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٧٤، ح ٢٥، ٢٦، ٢٩
  9. نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٦٢، ح ٩، ١٥.
  10. نک: مریم، آیه ١٩-٢٠.
  11. نک: هود، آیه ٧١-٧٢.
  12. نک: اصول کافی، ج ٢، باب خلق عظیم.
  13. نک: حدید، آیه ٤، بروج، آیه ١٦-١٥؛ معجم مفردات الفاظ القرآن، ماده "عرش"؛ اصول الکافی، کتاب التوحید، باب العرش و الکرسی.
  14. انعام، آیه ٥٩، هود، آیه ٦، نحل، آیه ٥٧، سبأ، آیه ٣، یونس، آیه ٦١.
  15. واقعه، ٧٨-٧٩؛ نک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ١٣.
  16. آل‌ عمران، آیه 7، رعد، آیه 39، زخرف، آیه 4، نک: مجمع البیان، ج ٥، ص ١٤٢؛ ج7، ص ١٣؛ ج ٨، ص ٣٧٧.
  17. بروج، آیه ٢١-٢٢؛ بحارالانوار، ج ٥٤، باب القلم و اللوح المحفوظ؛ المیزان فب تفسیر القرآن، ج ٢٠، ص ٢٥٧.
  18. نک: منابع فوق.
  19. رعد، آیه ٣٩، المیزان، ج ١٣، ص ٢٠٢.
  20. اسراء، آیه ١٣، المیزان، ج ١٢،
  21. ص ٩٨ علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ١٤٥.