آزادی تکوینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
[[آزادی]] گاهی مقابل [[جبر]] است و مقصود از آن اینکه [[انسان]] فاعلی [[آزاد]] و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت [[خلقت]] و [[تکوین]]، موجودی آزاد است<ref>در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده می‌کنیم: ۱- استقلال و عدم اجبار خارجی؛ ۲۔ خودانگیختگی؛ ۳۔ خود مجبورسازی؛ ۴- ضرورت دینی؛ ۵- ارادی بودن؛ ۶۔ فقدان مانع؛ ۷۔ قوه و قدرت؛ ۸- صدفه و علت‌ناگرایی؛ و پیش‌ناپذیر، ۱۰۔ علم و رضایت کامل، ۱۱۔ حکم عقل و روح؛ ۱۳- اتحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).</ref>. این تعریف از آزادی، “آزادی تکوینی” یا “آزادی [[فلسفی]] - کلامی” است که در [[فلسفه]] و [[کلام]] به کار می‌رود؛ اما در این که آیا انسان حقیقتاً فاعل آزاد و مختار است، بین [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد و در سده‌های اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در [[غرب]] بوده است، به طوری که [[عالمان]] [[تجربی]] مانند فیزیک‌دانان و [[روان‌شناسان]] را نیز به چالش فراخوانده است.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۳.</ref>
[[آزادی]] گاهی مقابل [[جبر]] است و مقصود از آن اینکه [[انسان]] فاعلی [[آزاد]] و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت [[خلقت]] و [[تکوین]]، موجودی آزاد است<ref>در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده می‌کنیم: ۱- استقلال و عدم اجبار خارجی؛ ۲۔ خودانگیختگی؛ ۳۔ خود مجبورسازی؛ ۴- ضرورت دینی؛ ۵- ارادی بودن؛ ۶۔ فقدان مانع؛ ۷۔ قوه و قدرت؛ ۸- صدفه و علت‌ناگرایی؛ و پیش‌ناپذیر، ۱۰۔ علم و رضایت کامل، ۱۱۔ حکم عقل و روح؛ ۱۳- اتحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).</ref>. این تعریف از آزادی، “آزادی تکوینی” یا “آزادی [[فلسفی]] - کلامی” است که در [[فلسفه]] و [[کلام]] به کار می‌رود؛ اما در این که آیا انسان حقیقتاً فاعل آزاد و مختار است، بین [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد و در سده‌های اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در [[غرب]] بوده است، به طوری که [[عالمان]] [[تجربی]] مانند فیزیک‌دانان و [[روان‌شناسان]] را نیز به چالش فراخوانده است.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۳.</ref>


== پرسش مستقیم ==
* [[ آزادی تکوینی به چه معناست؟ (پرسش)]]
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}

نسخهٔ ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۶

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آزادی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

آزادی گاهی مقابل جبر است و مقصود از آن اینکه انسان فاعلی آزاد و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت خلقت و تکوین، موجودی آزاد است[۱]. این تعریف از آزادی، “آزادی تکوینی” یا “آزادی فلسفی - کلامی” است که در فلسفه و کلام به کار می‌رود؛ اما در این که آیا انسان حقیقتاً فاعل آزاد و مختار است، بین فلاسفه و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد و در سده‌های اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در غرب بوده است، به طوری که عالمان تجربی مانند فیزیک‌دانان و روان‌شناسان را نیز به چالش فراخوانده است.[۲]

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

  1. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن

پانویس

  1. در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده می‌کنیم: ۱- استقلال و عدم اجبار خارجی؛ ۲۔ خودانگیختگی؛ ۳۔ خود مجبورسازی؛ ۴- ضرورت دینی؛ ۵- ارادی بودن؛ ۶۔ فقدان مانع؛ ۷۔ قوه و قدرت؛ ۸- صدفه و علت‌ناگرایی؛ و پیش‌ناپذیر، ۱۰۔ علم و رضایت کامل، ۱۱۔ حکم عقل و روح؛ ۱۳- اتحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).
  2. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۳.