احصار و صد: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
به [[اجماع]] [[فقیهان]]، برای تحلل در صد، باید حیوانی را [[قربانی]] نماید<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹.</ref>. در [[نقلی]] منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} آمده است: وقتی [[مشرکان]] مانع اتمام [[مناسک]] حج [[رسول خدا]]{{صل}} شدند، آن [[حضرت]] شتری را قربانی کرد و پس از خوردن آن راهی [[مدینه]] گردید<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۸.</ref>. این مضمون در [[روایات]] دیگر [[امامان]] معصوم{{عم}} نیز آمده است<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۸.</ref>. در این باره که بر محصور نیز [[قربانی کردن]] [[واجب]] است یا خیر، دو دیدگاه در میان فقیهان وجود دارد. مشهور [[فقهای امامیه]] بر آناند که بر محصور نیز قربانی کردن واجب است. روایات منقول از امام رضا{{ع}} همین دیدگاه را [[تأیید]] میکند. در نقلی منسوب به آن حضرت آمده است: [[حضرت علی]]{{ع}} پس از مریض شدن [[امام حسین]]{{ع}} پس از احرام [[عمره]]، شتری را برای آن حضرت قربانی کرد و وی را از احرام خارج نمود<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.</ref>. در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت آمده است که محصور قربانی خود را به [[قربانگاه]] میفرستد و پس از [[ذبح]] قربانی از احرام خارج میگردد<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۰.</ref>. در نقلی دیگر میفرماید: اگر فردی حج و عمره را با هم انجام میدهد و محصور میگردد، باید قربانی خود را به وسیله اصحابش به قربانگاه بفرستد<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹.</ref>. برخی گفتهاند که بر محصور قربانی کردن واجب نیست<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸ ص۳۸۷- ۳۸۸، کتاب السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref>. عدهای نیز بر آناند در صورتی که در هنگام احرام با [[خداوند]] اشتراط تحلل کرده است [[قربانی کردن]] از او ساقط میگردد<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۲۳.</ref>. | به [[اجماع]] [[فقیهان]]، برای تحلل در صد، باید حیوانی را [[قربانی]] نماید<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹.</ref>. در [[نقلی]] منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} آمده است: وقتی [[مشرکان]] مانع اتمام [[مناسک]] حج [[رسول خدا]]{{صل}} شدند، آن [[حضرت]] شتری را قربانی کرد و پس از خوردن آن راهی [[مدینه]] گردید<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۸.</ref>. این مضمون در [[روایات]] دیگر [[امامان]] معصوم{{عم}} نیز آمده است<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۸.</ref>. در این باره که بر محصور نیز [[قربانی کردن]] [[واجب]] است یا خیر، دو دیدگاه در میان فقیهان وجود دارد. مشهور [[فقهای امامیه]] بر آناند که بر محصور نیز قربانی کردن واجب است. روایات منقول از امام رضا{{ع}} همین دیدگاه را [[تأیید]] میکند. در نقلی منسوب به آن حضرت آمده است: [[حضرت علی]]{{ع}} پس از مریض شدن [[امام حسین]]{{ع}} پس از احرام [[عمره]]، شتری را برای آن حضرت قربانی کرد و وی را از احرام خارج نمود<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.</ref>. در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت آمده است که محصور قربانی خود را به [[قربانگاه]] میفرستد و پس از [[ذبح]] قربانی از احرام خارج میگردد<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۰.</ref>. در نقلی دیگر میفرماید: اگر فردی حج و عمره را با هم انجام میدهد و محصور میگردد، باید قربانی خود را به وسیله اصحابش به قربانگاه بفرستد<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹.</ref>. برخی گفتهاند که بر محصور قربانی کردن واجب نیست<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸ ص۳۸۷- ۳۸۸، کتاب السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref>. عدهای نیز بر آناند در صورتی که در هنگام احرام با [[خداوند]] اشتراط تحلل کرده است [[قربانی کردن]] از او ساقط میگردد<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۲۳.</ref>. | ||
به نظر مشهور [[فقهای امامیه]]، مکان [[قربانی]] برای محصور در [[حج]] [[منا]] و در [[عمره]] [[شهر]] [[مکه]] است<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹؛ مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۴.</ref>. روایاتی از [[امام رضا]]{{ع}} در [[تأیید]] این نظر وارد شده است. در [[نقلی]] منسوب به آن [[حضرت]] آمده است: حجگزارانی که قصد حج و عمره را با هم دارند و محصور میگردند، باید قربانی خود را به وسیله دیگر [[یاران]] خود به [[قربانگاه]] بفرستند و تا زمانی که قربانی به قربانگاه نرسد خروج آنان از [[احرام]] جایز نیست<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹.</ref>. در نقلی دیگر از آن حضرت آمده است که حجگزار در صورت احصار قربانی خود را میفرستد و با یارانش برای [[ذبح]] قربانی از سوی آنان و خروج از احرام وقتی را | به نظر مشهور [[فقهای امامیه]]، مکان [[قربانی]] برای محصور در [[حج]] [[منا]] و در [[عمره]] [[شهر]] [[مکه]] است<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹؛ مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۴.</ref>. روایاتی از [[امام رضا]]{{ع}} در [[تأیید]] این نظر وارد شده است. در [[نقلی]] منسوب به آن [[حضرت]] آمده است: حجگزارانی که قصد حج و عمره را با هم دارند و محصور میگردند، باید قربانی خود را به وسیله دیگر [[یاران]] خود به [[قربانگاه]] بفرستند و تا زمانی که قربانی به قربانگاه نرسد خروج آنان از [[احرام]] جایز نیست<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹.</ref>. در نقلی دیگر از آن حضرت آمده است که حجگزار در صورت احصار قربانی خود را میفرستد و با یارانش برای [[ذبح]] قربانی از سوی آنان و خروج از احرام وقتی را تعیین میکند. [[زمان]] و محل قربانی منا و در [[روز]] قربانی است. اگر عمل او عمره است، برای خروج از احرام [[منتظر]] میماند تا زمانی که همراهان او وارد شهر مکه گردند و وقتی زمان و ساعتی که با آنها [[وعده]] کرده فرا رسد، از احرام خارج میگردد<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.</ref>. این مضمون در [[احادیث]] دیگر [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز آمده است<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹.</ref> برخی از [[فقیهان]] [[امامیه]] گفتهاند که محصور میتواند در همان مکان [[حصر]] قربانی خود را ذبح نماید<ref>مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۴؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹. </ref>. متون منقول دیگری از امام رضا{{ع}} این دیدگاه را نیز تأیید میکند از جمله در روایتی از آن حضرت آمده است که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} پس از شنیدن خبر مریضی [[امام حسین]]{{ع}} قبل از رسیدن به مکه به آن حضرت ملحق گردید و پس از قربانی کردن شتر در همان مکان، آن حضرت را به [[مدینه]] باز گرداند<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.</ref>. اما مکان قربانی برای مصدود همان مکانی است که در آنجا از ادامه [[مناسک]] حج یا عمره منع گردیده است<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۱۶، ص۷.</ref> در نقل منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} آمده است: هنگامی که [[مشرکان]] در [[روز]] [[حدیبیه]] مانع [[رسول خدا]]{{صل}} از رفتن به [[مکه]] شدند، آن [[حضرت]] در همان مکان شتری را [[قربانی]] کرد و پس از خوردن از گوشت آن راهی [[مدینه]] گردید<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.</ref>. | ||
[[وظیفه]] دیگر حجگزار محصور و مصدود برای خروج از [[احرام]]، حلق یا [[تقصیر]] است. مشهور [[فقهای امامیه]] برای تحلل محصور تنها تقصیر را لازم دانستهاند<ref>مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۳؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۵۰.</ref>. در [[نقلی]] منسوب به امام رضا{{ع}} همین دیدگاه [[تأیید]] شده است. در این نقل آمده است که شخص محصور قربانی خود را به وسیله همراهان به [[قربانگاه]] بفرستد و پس از رسیدن آن به [[منا]] سر خود را تقصیر نماید و حلق بر او [[واجب]] نیست. اگر عمل او [[عمره]] است، پس از رسیدن قربانی به [[شهر]] مکه تقصیر نماید و از احرام خارج گردد<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.</ref>. این مضمون در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نیز آمده است<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۸.</ref>. برخی از [[فقیهان]] حلق را بر محصور واجب دانستهاند<ref>غنیة النزوع، ص۱۹۵.</ref>. روایتی دیگری از امام رضا{{ع}} مؤید این [[رأی]] است. در این [[روایت]] آمده است که پس از مریض شدن [[امام حسین]]{{ع}} پس از احرام عمره، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برای آن حضرت شتری را قربانی کرد و پس از حلق سر، آن حضرت را به مدینه باز گرداند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.</ref>. اما درباره وظیفه مصدود [[فقها]] آرای متعددی مطرح کردهاند. برخی تقصیر را واجب دانسته و برخی گفتهاند باید حلق نماید و برخی نیز وی را مخیر بین حلق و تقصیر دانستهاند<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۱۶.</ref>. در نقلی منسوب به امام رضا{{ع}} از حلق مصدود یاد شده است. در این روایت آمده است که اگر [[سلطان]] جائری حجگزار را در مکه [[حبس]] نماید و [[روز عید قربان]] او را [[آزاد]] نماید، وی از [[حج]] مصدود میشود و باید پس از [[طواف]] عمره و انجام دادن سعی حلق نماید و گوسفندی را نیز [[قربانی]] کند<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹.</ref>. | [[وظیفه]] دیگر حجگزار محصور و مصدود برای خروج از [[احرام]]، حلق یا [[تقصیر]] است. مشهور [[فقهای امامیه]] برای تحلل محصور تنها تقصیر را لازم دانستهاند<ref>مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۳؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۵۰.</ref>. در [[نقلی]] منسوب به امام رضا{{ع}} همین دیدگاه [[تأیید]] شده است. در این نقل آمده است که شخص محصور قربانی خود را به وسیله همراهان به [[قربانگاه]] بفرستد و پس از رسیدن آن به [[منا]] سر خود را تقصیر نماید و حلق بر او [[واجب]] نیست. اگر عمل او [[عمره]] است، پس از رسیدن قربانی به [[شهر]] مکه تقصیر نماید و از احرام خارج گردد<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.</ref>. این مضمون در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} نیز آمده است<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۸.</ref>. برخی از [[فقیهان]] حلق را بر محصور واجب دانستهاند<ref>غنیة النزوع، ص۱۹۵.</ref>. روایتی دیگری از امام رضا{{ع}} مؤید این [[رأی]] است. در این [[روایت]] آمده است که پس از مریض شدن [[امام حسین]]{{ع}} پس از احرام عمره، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برای آن حضرت شتری را قربانی کرد و پس از حلق سر، آن حضرت را به مدینه باز گرداند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.</ref>. اما درباره وظیفه مصدود [[فقها]] آرای متعددی مطرح کردهاند. برخی تقصیر را واجب دانسته و برخی گفتهاند باید حلق نماید و برخی نیز وی را مخیر بین حلق و تقصیر دانستهاند<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۱۶.</ref>. در نقلی منسوب به امام رضا{{ع}} از حلق مصدود یاد شده است. در این روایت آمده است که اگر [[سلطان]] جائری حجگزار را در مکه [[حبس]] نماید و [[روز عید قربان]] او را [[آزاد]] نماید، وی از [[حج]] مصدود میشود و باید پس از [[طواف]] عمره و انجام دادن سعی حلق نماید و گوسفندی را نیز [[قربانی]] کند<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۲۹.</ref>. |
نسخهٔ ۳۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۲۴
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
اصطلاحی فقهی به معنای باز ماندن از اتمام حج یا عمره به سبب مریضی، منع دشمن و یا عوامل دیگر. احصار و صد دارای احکام متعددی است؛ بسیاری از این احکام در احادیث امام رضا(ع) آمده است. “احصار” از ریشه “ح صر” و در لغت به معنای بازداشتن، در تنگنا قرار دادن و احاطه کردن[۱] آمده است و در اصطلاح فقه به ناتوانی احرامگزار از اتمام مناسک حج یا عمره به سبب بیماری اطلاق میگردد[۲]. برخی موانعی دیگر همچون مجروحیت، شکستگی اعضای بدن، زمینگیر شدن[۳] مفقود شدن هزینه سفر، نداشتن یا تنگ بودن وقت و گم کردن راه[۴] را نیز از اسباب تحقق حصر دانستهاند. کسی که به واسطه موانع مذکور از اتمام حج باز ماند، “محصور”[۵] یا “محصر”[۶] میگویند. “صد” از ریشه “ص د د” و در لغت به معنای منع کردن، اعراض نمودن و روی گرداندن[۷] آمده است و در اصطلاح به ناتوانی از انجام دادن مناسک حج یا عمره به سبب منع دشمن[۸] و یا افرادی همانند دشمن[۹] گفته میشود. برخی صد را عام دانسته و گفتهاند به هر گونه منع از جانب دشمن و یا هر گونه عملی که سبب منع حجگزار از انجام و اتمام مناسک گردد، همچون زیادی محبت مکلف به خانواده و کراهت داشتن دوری آنان، بر آوردن برخی حوائج، اشتغال به صنعت و حرفهای خاص، علاقه به جمع مال، بدهکاری، مانع شدن حیوانات یا شدت گرما یا سرما یا باران و مانند آنها، صد اطلاق میگردد[۱۰]. به حجگزاری که به سبب موانع مذکور از حج یا عمره باز ماند “مصدود” گفته میشود[۱۱].
محصور و مصدود از آن جهت که پس از بروز مانع از احرام خارج میشوند و برخی امور بر آنان مباح میگردد با یکدیگر اشتراک دارند[۱۲]، اما تفاوتهای متعددی میان آنها وجود دارد. از جمله اینکه در مصدود پس از منع دشمن و انجام وظایف مصدود همه محرمات حتی زنان بر او حلال میگردد، اما در محصور پس از حصر، استمتاع از زنان حلال نشده بلکه موقوف بر آن است که خود محصور یا شخصی دیگر طواف نساء را از جانب او به جا آورد. وجوب قربانی بر محصور اجماعی است، ولی در مصدود اختلافی است. مصدود در هر مکانی که از انجام یا اتمام حج و عمره باز ماند میتواند قربانی کند، اما محل قربانی برای محصور در حج منا و در عمره شهر مکه است. تحلل مصدود در محل صد قطعی و تخلفناپذیر است، ولی تحلل محصور مبتنی بر وعده و قراری است که میان او و نایب وی بسته شده و از این رو احتمال تخلف وجود دارد. فایده اشتراط تحلل در محصور، تعجیل تحلل بوده و قربانی لازم نیست، ولی در مصدود اختلافی است[۱۳].
موضوع احصار و صد، علاوه بر آیات قرآن[۱۴] در احادیث متعددی از پیامبر(ص)[۱۵] و امامان معصوم(ع)[۱۶] مطرح شده است، در احادیث و کلمات منسوب به امام رضا(ع) نیز به این موضوع توجه شده و آن حضرت از آن با تعابیر مختلف، از جمله احصار[۱۷]، صد[۱۸] محصور و مصدود[۱۹]، یاد کرده و برخی مصادیق احصار و صد، مانند شکستن پای حج گزار[۲۰]، مریض شدن احرامگزار[۲۱] و محبوس شدن از ناحیه حاکم[۲۲]، در سخنان آن حضرت آمده است.
در منابع فقهی نیز موضوع احصار و صد بر اساس آیات و روایات مذکور بحث و بررسی شده است، در منابع متقدم فقه امامیه، همچون الفقه[۲۳] منسوب به امام رضا(ع)، المقنع[۲۴] و الکافی فی الفقه[۲۵]، تألیف ابوالصلاح حلبی، این موضوع به صورت مختصر و در اثنای مباحث مربوط به حج مطرح شده است تا اینکه از قرن هشتم قمری به بعد فقیهان، این موضوع را در بخش ملحقات و در پایان احکام مربوط به حج و عمره مطرح نمودند، در دوران معاصر نیز برخی از فقیهان تألیفاتی مستقل را به این موضوع اختصاص دادهاند که از جمله آنها میتوان از کتاب الاحصار و الصد، تألیف سید محمدرضا گلپایگانی یاد نمود.
در گذشته گاه قبائل و حاکمانی که در مکه یا سرزمینهای مجاور آن حاکمیت داشتند، حجگزاران را از انجام دادن مناسک حج و عمره منع میکردند و گاه موانعی همچون مریضی سبب منع حجگزاران از انجام این مناسک میگردید. از موارد صد مناسک حج عمره از سوی دشمن که در کلمات منسوب به امام رضا(ع) نیز به آن اشاره شده، منع پیامبر اسلام(ص) و همراهان آن حضرت از مناسک عمره از سوی مشرکان قریش است[۲۶]. طبق برخی نقلها رسول خدا(ص) و عدهای از مسلمانان در سال ششم قمری به قصد انجام دادن مناسک عمره عازم مکه شدند[۲۷] و برای اینکه به مشرکان بفهمانند که قصد آنان جنگ نیست و برای مناسک حج آمدهاند، شتران خویش را “اشعار و تقلید” کردند و خود نیز با لباس احرام عازم مکه شدند[۲۸]، ولی لشکر قریش در منطقه حدیبیه مسلمانان را از ادامه راه و رفتن به مکه منع کرد. پس از مذاکراتی میان مسلمانان و قریش، طرفین توافق کردند که مسلمانان در آن سال به مدینه باز گردند و در سال دیگر برای انجام دادن مناسک عمره وارد مکه شوند[۲۹]. بر اساس نقل منسوب به امام رضا(ع)، در پی این امر پیامبر(ص) و مسلمانان، شترانی را که به همراه آورده بودند در حدیبیه قربانی کردند و از گوشت آنها تناول نمودند و سپس به مدینه بازگشتند[۳۰]. با قربانی کردن شتران و حلق سر از احرام خارج شدند[۳۱]. در نقلی دیگر از آن حضرت آمده است که مناسک پیامبر(ص) در این سال عمره است. از امام پرسیدند: آیا رسول خدا(ص) قضای این عمره را به جا آورد یا خیر؟ حضرت فرمود: آن حضرت قضای عمره مذکور را به جا نیاورد، اما عمره دیگری به جای آورد[۳۲]. آیاتی از قرآن کریم از جمله آیه ۲۵ سوره حج[۳۳] که از منع مشرکان از ورود حجگزاران به مسجدالحرام سخن به میان آورده، درباره این ماجرا نازل گردید[۳۴].
از جمله نمونههای تاریخی احصار به سبب بیماری نیز میتوان به ماجرای ضباعه، دختر زبیر، اشاره کرد که قصد حج نمود، اما از مریضی خود و ناتوانی از انجام دادن مناسک حج به رسول خدا(ص) شکایت نمود. پیامبر(ص) به او فرمان داد که عازم حج شود، اما با خداوند شرط نماید که در هر مکانی که مریضی مانع او از مناسک حج گردد، از احرام خارج شود[۳۵]. در روایتی از امام باقر(ع)[۳۶] و نقلی منسوب به امام رضا(ع) نیز آمده است که حسین بن علی(ع) به قصد مناسک عمره از مدینه خارج شد و در میان راه بیمار گشت. این خبر به امیرمؤمنان علی(ع) رسید. آن حضرت از مدینه خارج شد و در منطقه “سقیا” به فرزند خود رسید و پس از سؤال از نوع مریضی، شتری را برای آن حضرت قربانی کرد و پس از تراشیدن سر امام حسین(ع)، آن حضرت را به مدینه باز گرداند. وقتی امام از بیماری بهبود یافت، دوباره عمره را به جای آورد[۳۷].
احصار و صد دارای احکام متعددی است. بسیاری از این احکام در سخنان منسوب به امام رضا(ع) آمده است. یکی از این احکام اشتراط تحلل است. اشتراط تحلل آن است که مُحرِم در وقت احرام حج یا عمره با خداوند شرط نماید که اگر مانعی از ادامه اعمال برایش پدید آید، از احرام خارج گردد[۳۸]. این عمل به نظر فقیهان امامیه مشروع[۳۹] و بلکه مستحب است[۴۰]. در حدیثی از امام رضا(ع) به نقل از امام صادق(ع) آمده است که آن حضرت فرمود: احرامگزار هنگام احرام با خداوند شرط کند و بگوید: در هر مکانی که مرا از اتمام اعمال منع کردی، مرا از احرام خارج نما[۴۱].
به نظر فقیهان، پس از ایجاد مانع برای حجگزار از سوی دشمن یا موانع دیگر، وی با شرایطی از احرام خارج میشود و همه محرمات یا بیشتر آنها بر او حلال میگردد[۴۲]. با این تفاوت که بر مصدود همه محرمات از جمله استمتاع از زنان نیز حلال میشود[۴۳]، ولی در احصار مباشرت جنسی با زنان حلال نمیشود و اباحه آن منوط به انجام دادن مناسک حج در سال آینده و انجام دادن طواف نساء از سوی خود با نایب اوست[۴۴]. مستند این احکام روایات اهلبیت(ع) از جمله احادیثی از امام رضا(ع) است[۴۵]. در نقلی منسوب به آن حضرت آمده است: اگر مردی پس از احرام از اتمام مناسک حج مصدود گردید، آمیزش با زنان بر او مباح میگردد، زیرا وی مصدود است و حکم وی همانند محصور نیست[۴۶]. در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت نیز آمده است: بر محصور زنان حلال نمیشوند تا به دور خانه خدا و صفا و مروه طواف نماید. راوی از آن حضرت سؤال کرد: چرا بر پیامبر(ص)، پس از منع از انجام دادن اعمال، زنان حلال شدند؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: پیامبر(ص) مصدود بود و این شخص محصور است[۴۷]. به نظر فقیهان، تحلل برای محصور و مصدود رخصت است نه عزیمت و واجب[۴۸]. از این رو، برخی گفتهاند که بر محصور و مصدود مستحب است که تحلل را تأخیر بیندازند تا شاید احصار یا صد برطرف شود[۴۹]. این مطلب در نقلی از امام رضا(ع) نیز آمده است. آن حضرت در این باره میفرماید: اگر حجگزار پس از انعقاد احرام مریض شد و قصد رجوع به سوی خانوادهاش را داشت میتواند با نحر شتری باز گردد و نیز میتواند در همان مکان اقامت گزیند تا از مریضی بهبود یابد و پس از بهبود، اعمال عمرہ یا حج را به جای آورد[۵۰]. این مضمون در روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است[۵۱]. در صورت قصد خروج از احرام، نیت تحلل بر وی لازم است[۵۲].
به اجماع فقیهان، برای تحلل در صد، باید حیوانی را قربانی نماید[۵۳]. در نقلی منسوب به امام رضا(ع) آمده است: وقتی مشرکان مانع اتمام مناسک حج رسول خدا(ص) شدند، آن حضرت شتری را قربانی کرد و پس از خوردن آن راهی مدینه گردید[۵۴]. این مضمون در روایات دیگر امامان معصوم(ع) نیز آمده است[۵۵]. در این باره که بر محصور نیز قربانی کردن واجب است یا خیر، دو دیدگاه در میان فقیهان وجود دارد. مشهور فقهای امامیه بر آناند که بر محصور نیز قربانی کردن واجب است. روایات منقول از امام رضا(ع) همین دیدگاه را تأیید میکند. در نقلی منسوب به آن حضرت آمده است: حضرت علی(ع) پس از مریض شدن امام حسین(ع) پس از احرام عمره، شتری را برای آن حضرت قربانی کرد و وی را از احرام خارج نمود[۵۶]. در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت آمده است که محصور قربانی خود را به قربانگاه میفرستد و پس از ذبح قربانی از احرام خارج میگردد[۵۷]. در نقلی دیگر میفرماید: اگر فردی حج و عمره را با هم انجام میدهد و محصور میگردد، باید قربانی خود را به وسیله اصحابش به قربانگاه بفرستد[۵۸]. برخی گفتهاند که بر محصور قربانی کردن واجب نیست[۵۹]. عدهای نیز بر آناند در صورتی که در هنگام احرام با خداوند اشتراط تحلل کرده است قربانی کردن از او ساقط میگردد[۶۰].
به نظر مشهور فقهای امامیه، مکان قربانی برای محصور در حج منا و در عمره شهر مکه است[۶۱]. روایاتی از امام رضا(ع) در تأیید این نظر وارد شده است. در نقلی منسوب به آن حضرت آمده است: حجگزارانی که قصد حج و عمره را با هم دارند و محصور میگردند، باید قربانی خود را به وسیله دیگر یاران خود به قربانگاه بفرستند و تا زمانی که قربانی به قربانگاه نرسد خروج آنان از احرام جایز نیست[۶۲]. در نقلی دیگر از آن حضرت آمده است که حجگزار در صورت احصار قربانی خود را میفرستد و با یارانش برای ذبح قربانی از سوی آنان و خروج از احرام وقتی را تعیین میکند. زمان و محل قربانی منا و در روز قربانی است. اگر عمل او عمره است، برای خروج از احرام منتظر میماند تا زمانی که همراهان او وارد شهر مکه گردند و وقتی زمان و ساعتی که با آنها وعده کرده فرا رسد، از احرام خارج میگردد[۶۳]. این مضمون در احادیث دیگر امامان معصوم(ع) نیز آمده است[۶۴] برخی از فقیهان امامیه گفتهاند که محصور میتواند در همان مکان حصر قربانی خود را ذبح نماید[۶۵]. متون منقول دیگری از امام رضا(ع) این دیدگاه را نیز تأیید میکند از جمله در روایتی از آن حضرت آمده است که امیرمؤمنان علی(ع) پس از شنیدن خبر مریضی امام حسین(ع) قبل از رسیدن به مکه به آن حضرت ملحق گردید و پس از قربانی کردن شتر در همان مکان، آن حضرت را به مدینه باز گرداند[۶۶]. اما مکان قربانی برای مصدود همان مکانی است که در آنجا از ادامه مناسک حج یا عمره منع گردیده است[۶۷] در نقل منسوب به امام رضا(ع) آمده است: هنگامی که مشرکان در روز حدیبیه مانع رسول خدا(ص) از رفتن به مکه شدند، آن حضرت در همان مکان شتری را قربانی کرد و پس از خوردن از گوشت آن راهی مدینه گردید[۶۸].
وظیفه دیگر حجگزار محصور و مصدود برای خروج از احرام، حلق یا تقصیر است. مشهور فقهای امامیه برای تحلل محصور تنها تقصیر را لازم دانستهاند[۶۹]. در نقلی منسوب به امام رضا(ع) همین دیدگاه تأیید شده است. در این نقل آمده است که شخص محصور قربانی خود را به وسیله همراهان به قربانگاه بفرستد و پس از رسیدن آن به منا سر خود را تقصیر نماید و حلق بر او واجب نیست. اگر عمل او عمره است، پس از رسیدن قربانی به شهر مکه تقصیر نماید و از احرام خارج گردد[۷۰]. این مضمون در روایتی از امام باقر(ع) نیز آمده است[۷۱]. برخی از فقیهان حلق را بر محصور واجب دانستهاند[۷۲]. روایتی دیگری از امام رضا(ع) مؤید این رأی است. در این روایت آمده است که پس از مریض شدن امام حسین(ع) پس از احرام عمره، امیرمؤمنان(ع) برای آن حضرت شتری را قربانی کرد و پس از حلق سر، آن حضرت را به مدینه باز گرداند[۷۳]. اما درباره وظیفه مصدود فقها آرای متعددی مطرح کردهاند. برخی تقصیر را واجب دانسته و برخی گفتهاند باید حلق نماید و برخی نیز وی را مخیر بین حلق و تقصیر دانستهاند[۷۴]. در نقلی منسوب به امام رضا(ع) از حلق مصدود یاد شده است. در این روایت آمده است که اگر سلطان جائری حجگزار را در مکه حبس نماید و روز عید قربان او را آزاد نماید، وی از حج مصدود میشود و باید پس از طواف عمره و انجام دادن سعی حلق نماید و گوسفندی را نیز قربانی کند[۷۵].
یکی دیگر از وظایف محصور و مصدود، قضای حج و عمره ناتمام است. به این معنا که فقیهان گفتهاند حجگزار در صورت حصر از احرام خارج میشود و همه محرمات به جز زنان بر او حلال میگردد، اما حلال شدن استمتاع از زنان متوقف بر آن است که قضای حج را خود یا نایب او در سال دیگر به جا آورد[۷۶]. این حکم در احادیث متعدد منقول از امام رضا(ع) آمده است. از جمله در روایتی از آن حضرت نقل است که محصور باید حج را در سال دیگر به جای آورد[۷۷]. در نقل دیگر آمده است که محصور با زنان نزدیکی نکند تا حج را در سال دیگر به جا آورد[۷۸]. در نقل دیگر منسوب به آن حضرت آمده است که اگر حجگزار پس از احرام مریض گردید، قربانی خود را به ما میفرستد و حلق بر او واجب نیست تا زمانی که قضای حج را به جای آورد. در ادامه این روایت میفرماید: اگر حج از این شخص فوت شد، باید سال دیگر حج را به جای آورد[۷۹]. در حدیث دیگری نیز فرمود که بر مریض پس از بهبود یافتن، حج واجب است[۸۰].
همچنین در صورتی که حجگزار در عمره محصور گردد، پس از بهبود انجام دادن دوباره عمره بر وی واجب است[۸۱]. در نقلی از امام رضا(ع) آمده است: کسی که حج و عمره را با هم به جا میآورد و پس از احرام محصور میگردد، انجام عمره و حج پس از بهبود یافتن از مریضی بر وی واجب است[۸۲]. در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت آمده است: هر گاه در عمره مریض گردد، پس از بهبود بر او عمرهای واجب است. سپس حضرت به ماجرای احصار امام حسین(ع) اشاره فرمود که آن حضرت پس از بهبود از مریضی عمره دیگری به جای آورد[۸۳]. نیز در نقلی دیگر فرمود: عمرهگزار محصور اگر پس از بهبود از مریضی عمره را به جای نیاورد، زنان بر او حلال نمیگردند، مگر اینکه با به جا آوردن عمره طواف نساء و سعی میان صفا و مروه را به جای آورد[۸۴]. این مضمون در روایتی از امام صادق(ع) نیز نقل شده است[۸۵].
همچنین به نظر برخی از فقیهان بر مصدود نیز قضای حج واجب است[۸۶]. در روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است: اگر از اتمام حج مصدود گردید، باید حج را در سال دیگر به جای آورد[۸۷]. البته وجوب قضای حج به نظر برخی فقها مشروط بر آن است که حج از قبل بر ذمه مکلف مستقر شده باشد و یا استطاعت وی تا سال دیگر باقی باشد و در غیر این دو صورت، قضای حج بر مصدود واجب نخواهد بود[۸۸]. درباره فضای عمره از سوی مصدود در روایتی آمده است: شخصی از امام رضا(ع) سؤال کرد: آیا رسول خدا(ص) پس از صد، قضای عمره خود را به جای آورد؟ حضرت فرمود: نه، اما عمره دیگری انجام داد. از این روایت به دست میآید که فضای عمره در صورت صد بر مکلف واجب نیست. در صورتی که امکان رفع مانع برای محصور و مصدود وجود داشته باشد جایز است که حجگزار بر احرام باقی بماند تا مانع برطرف شود[۸۹] و در صورت رفع مانع و کافی بودن زمان انجام دادن مناسک، اتمام اعمال بر وی واجب است[۹۰]. در نقلی منسوب به امام رضا(ع) درباره محصور آمده است که اگر حجگزار پس از احرام مریض گردید، میتواند در همان مکان صبر کند تا بهبود یابد؛ پس اگر بهبود یافت، انجام عمره بر او واجب است و اگر به قصد حج محرم گردیده بود نیز میتواند در همان مکان صبر کند که اگر بهبود یافت و زمان برای مناسک باقی بود، باید حج را به جا آورد[۹۱]. درباره مصدود نیز در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت آمده است: اگر حاکمی ظالم، حجگزاری را که برای حج تمتع مُحرم گردیده، در مکه محبوس کند، سپس در شب عید قربان او را آزاد نماید، او باید در مشعر به دیگر حاجیان ملحق شود و به منا برود و در آنجا قربانی کند و سر خود را حلق نماید و تکلیف دیگری همچون کفاره یا قضای حج بر عهده او نخواهد بود[۹۲].
اگر حجگزار پس از احرام حج از اتمام آن به جهت موانعی از جمله صد دشمن یا منع حاکم ظالم باز ماند، در صورت امکان باید آن را تبدیل به عمره مفرده کند و حج را در سال دیگر به جای آورد[۹۳] این مطلب در روایاتی از امام رضا(ع) آمده است. از جمله در نقلی منسوب به آن حضرت، امام به حجگزاران توصیه کرد که در هنگام احرام با خداوند شرط نمایند که هر گاه نتوانستند حج را به جا بیاورند خداوند آن را برای آنان عمره قرار دهد[۹۴]. این مضمون در روایاتی از امام صادق(ع) نیز آمده است[۹۵]. در نقلی دیگری از امام رضا(ع) نیز آمده است: اگر کسی قصد حج کند، اما قبل از اتمام آن مصدود گردد، میتواند در صورت انجام دادن طواف و سعی آن را تبدیل به عمره کند و حج را در سال دیگر به جای آورد و اگر تا زمانی که حاجیان قصد کوچ به منا را دارند طواف و سعی عمره را انجام نداده، میتواند همراه با حاجیان به منا کوچ کند و پس از گذشت زمان اعمال منا، طواف و سعی عمره را به جای آورد، زیرا در ایام تشریق نمیتواند عمره مفرده را انجام دهد و در سال دیگر باید حج را به جای آورد و از همان مکانی که مُحرم گردیده احرام ببندد[۹۶].
در نقلی دیگر از آن حضرت آمده است: اگر سلطان ظالمی شخصی را پس از احرام حج تمتع در مکه محبوس کرد و او را پس از زوال خورشید در روز عید قربان آزاد کرد و این شخصی از حج مصدود گردید، باید طواف خانه خدا را انجام دهد و سعی میان صفا و مروه را به جای آورد و پس از حلق سر، گوسفندی را قربانی نماید؛ اما اگر به قصد حج افراد وارد مکه شده، پس از انجام دادن اعمال مذکور ذبح حیوان بر او واجب نیست[۹۷]. همین مضمون در روایتی از امام کاظم(ع) نیز آمده است[۹۸]، اما از آنجا که در نقل منسوب به امام رضا(ع) و روایت امام کاظم(ع) سخن از وجوب حلق سر و قربانی به میان آمده و در عمره مفرده حجگزار مخیر بین حلق و تقصیر بوده و قربانی نیز بر او واجب نیست، برخی از فقیهان این روایات را شاذ دانسته و گفتهاند. عمل به آن را باید به اهل آن واگذار نمود[۹۹].[۱۰۰].[۱۰۱]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۷۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۹۵.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۱؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۶۳۸.
- ↑ کشف الغطاء، ج۲، ص۴۷۱؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۴۹.
- ↑ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۳۹۳؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۳۰.
- ↑ المقنع، ص۲۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵.
- ↑ کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۷؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۵۳۴.
- ↑ لسان العرب، ج۳، ص۲۴۵؛ تاج العروس، ج۵، ص۵۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۳۸۶.
- ↑ مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۲۷؛ تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ کشف الغطاء، ج۴، ص۶۳۲.
- ↑ المقنع، ص۲۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳، الإحصار و الصد، ص۲۷.
- ↑ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲۰، ص۳۸۶- ۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳.
- ↑ ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ...﴾ «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید، از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید).».. سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ المسند، ابنحنبل، ج۶، ص۲۰۲؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۳.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۴.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹.
- ↑ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۰، ص۳۹۲.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۳، ص۱۸۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۹۶، ص۳۶۰.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۱.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۱.
- ↑ المقنع، ص۲۲۴.
- ↑ الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.
- ↑ المسند، ابنحنبل، ج۴، ص۳۲۷؛ مجمع البیان، ج۴، ص۱۹۵.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۸۳؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۲۰۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۶۵.
- ↑ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ «بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۴؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۲، ص۳۱.
- ↑ المسند، ابنحنبل، ج۶، ص۲۰۲؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۳.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۲.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.
- ↑ منتهی المطلب، ج۱۰، ص۲۴۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.
- ↑ کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۹.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۸۸؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۲۴۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵.
- ↑ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۲؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۴۴.
- ↑ مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۳۱.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۱.
- ↑ مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۳۶؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۰.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۵۵.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۱؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۶۴۴.
- ↑ کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۸.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۰.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸ ص۳۸۷- ۳۸۸، کتاب السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۲۳.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹؛ مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۴.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹.
- ↑ مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۴؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.
- ↑ کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۱۶، ص۷.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.
- ↑ مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۴۳؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۵۰.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ غنیة النزوع، ص۱۹۵.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۱۶.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۳؛ کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۸.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۶۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۲۸.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۵۰.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۵۷.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۷۰.
- ↑ مختلف الشیعة، ج۴، ص۳۵۰؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۷.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹.
- ↑ مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۳۰.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۱۵؛ مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۳۵.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ الحدائق الناضرة، ج۱۶، ص۳۶.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۰.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹.
- ↑ کشف الغطاء، ج۴، ص۶۳۴؛ مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۵۴.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۱۴.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۳۹.
- ↑ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۰، ص۳۹۷.
- ↑ فقه الرضا(ع)، ص۲۲۹.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۳۷۱.
- ↑ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۳۲.
- ↑ منابع: الإحصار و الصد، سید محمدرضا بن محمد باقر گلپایگانی (۱۴۱۴ق)، تقریر: احمد شاهرودی، قم، دار القرآن الکریم، اول، ۱۴۱۳ق، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار طان، محمد باقر بن محمد تقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البدایة و النهایة، اسماعیل بن عمر معروف به ابن کثیر (۷۷۴ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۰۸ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس، سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چهارم، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن اسحاق معروف به یعقوبی (۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، بیتا؛ تحریر الوسیلة، سید روح الله بن مصطفی مصطفوی خمینی (۱۴۰۹ق)، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۹۰ق؛ تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۴ق؛ تهذیب الأحکام، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق؛ جامع أحادیث الشیعة، زیر نظر: سید حسین بن علی طباطبایی بروجردی (۱۳۸۰ق)، قم، مؤلف، بی تا، الجامع لأحکام القرآن، محمد بن احمد معروف به قرطبی (۶۷۱ق)، تحقیق: احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، سوم، ۱۳۶۷ ش؛ الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، یوسف بن احمد بحرانی (۱۱۸۶ق)، تحقیق: محمد تقی ایروانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۵ق؛ ریاض المسائل فی بیان أحکام الشرع بالدلائل، سید علی بن محماد علی طباطبایی (۱۳۳۱ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۱۵ق، صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل معروف به بخاری (۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۰۱ق، العروة الوثقی، سید محمد کاظم بن عبدالعظیم طباطبایی یزدی (۱۳۳۷ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۲۳ق؛ غنیة النزوع إلی علمی الأصول و الفروع، حمزة بن علی معروف به ابن زهره حلبی (۵۸۵ق)، تحقیق: ابراهیم بهادری، قم، مؤسسة الإمام الصادق، اول، ۱۴۱۷ق، الفقه، منسوب به امام رضا (۲۰۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت الها لإحیاء التراث، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضاع، اول، ۱۴۰۶ق، الکافی فی الفقه، تقی بن نجم معروف به ابوالصلاح حلبی (۴۴۷ق)، تحقیق: رضا استادی، اصفهان، مکتبة الإمام أمیر المؤمنین علی، بی تا، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، پنجم، ۱۳۶۳ش؛ کتاب الحج، سید ابوالقاسم بن علی اکبر موسوی خویی (۱۴۱۳ق)، تقریر: سیدرضا خلخالی، قم، مدرسة دار العلم، دوم، ۱۳۶۴ش؛ کتاب الخلاف، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: علی خراسانی - سید جواد شهرستانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق؛ کتاب السرائر الحاوی التحریر الفتاوی، محمد بن منصور معروف به ابن ادریس حلی (۵۹۸ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۱۰ق؛ کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، جعفر بن خضر مالکی معروف به کاشف الغطاء (۱۲۲۸ق)، تحقیق: عباس تبریزیان - محمدرضا ذاکری - عبد الحلیم حلی، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، اول، ۱۴۲۲ق، لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق، المبسوط فی فقه الإمامیة، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: محمد باقر بهبودی - سید محمد تقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویة، سوم، ۱۳۸۷ق؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مجمع الفائدة و البرهان، احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی (۹۹۳ق)، تصحیح و تعلیق: مجتبی عراقی - علی پناه اشتهاردی - حسین یزدی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، بی تا، مختلف الشیعة، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، اول، ۱۴۱۳ق؛ مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ قی)، تحقیق و نشر: مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، اول، ۱۴۱۳ق؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمد تقی معروف به محدث نوری (۱۳۲۰ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علها لإحیاء التراث، بیروت، دوم، ۱۴۰۸ق؛ مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، أحمد بن محمد مهدی نراقی (۱۲۴۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۷ق، المسند، احمد بن محمد معروف به ابن حنبل (۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر، بی تا، معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس قزوینی معروف به ابن فارس (۳۹۵ق)، تحقیق و تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، اول، ۱۴۰۴ق؛ المقنع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة الإمام الهادی عالی، قم، اول، ۱۴۱۵ق؛ من لا یحضره الفقیه محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: بخش فقه مجمع پژوهشهای اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، اول، ۱۴۲۴ق؛ وسائل الشیعة (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة)، محمد بن حسن معروف به حر عاملی (۱۱۰۴ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت نه لإحیاء التراث، قم، دوم، ۱۴۱۴ق.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «احصار و صد»، دانشنامه امام رضا ص ۶۴۱-۶۵۰.