عمرو بن قرظه انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۹: خط ۱۹:


==حضور پُرشور عمرو در [[روز عاشورا]]==
==حضور پُرشور عمرو در [[روز عاشورا]]==
عمرو این [[شیعه راستین]] و [[یار]] با وفای [[حسینی]] در روز عاشورا [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} آمد و پس از کسب اجازه، قدم به میدان گذاشت و این [[رجز]] را خواند:
عمرو این [[شیعه راستین]] و [[یار]] با وفای [[حسینی]] در روز عاشورا خدمت [[امام]]{{ع}} آمد و پس از کسب اجازه، قدم به میدان گذاشت و این [[رجز]] را خواند:


{{شعر}}
{{شعر}}

نسخهٔ ‏۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۰۱

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

عمرو بن قرظه انصاری یکی از شخصیت‌های نامی کوفه بود. او روز ششم محرم به امام حسین (ع) پیوست و مورد عنایت امام قرار گرفت. امام او را واسطه مذاکره با عمر سعد در نظر گرفت. عمرو در روز عاشورا بعد از رجزخوانی حماسی و حمایت جانانه از امام (ع) و جراحات فراوان به شهادت رسید.

مقدمه

«عمرو»[۱] فرزند قرظة بن کعب انصاری[۲] از شخصیت‌های نامی کوفه بود. پدرش قرظه از اصحاب رسول خدا(ص) در مدینه بود و در جنگ احد و دیگر جنگ‌های عصر پیامبر شرکت داشت و پس از رسول خدا(ص) در زمان خلافت عمر بن الخطاب، از طرف خلیفه به عنوان فقیه و معلم فقه در کوفه ساکن شد[۳].[۴].

عمرو واسطه ملاقات امام(ع) با عمر بن سعد

عمرو قبل از عاشورا تا روز ششم محرم در سپاه عمر سعد بود و روز ششم به کاروان حسینی پیوست و در شمار یاران امام حسین(ع) درآمد، اما جزئیات بیشتری درباره چگونگی پیوستن او به کاروان حسینی و نیز از زندگانی‌اش در تاریخ نیامده است. با اینکه عمرو در روز ششم محرم خدمت امام(ع) آمد و لکن مورد عنایت خاص حضرت قرار داشت و امام(ع) او را جهت مذاکره نزد عمرسعد فرستاد.

داستان از اینجا شروع شد: در روز هشتم محرم که سپاه عمرسعد آب را به روی حرم حسینی بستند، تلاش یاران امام(ع) برای آوردن آب به جایی نرسید. به دستور امام(ع) قمر بنی هاشم با سی سوار به سوی شریعه حرکت نمود تا آب بیاورد. آنان با موفقیت مشک‌ها را پُر از آب کردند و بازگشتند[۵].

امام(ع) چون وضع را چنین دید، عمرو بن قرظة انصاری را نزد عمرسعد فرستاد تا درخواست ملاقات امام(ع) با عمر سعد را به اطلاع او برساند. عمرسعد از این پیشنهاد استقبال کرد و شب هنگام با بیست نفر از سپاهیانش و امام حسین(ع) نیز با بیست نفر از یارانش در محلی بین دو سپاه حضور یافتند و با هم ملاقات و گفت وگو کردند[۶].

حضور پُرشور عمرو در روز عاشورا

عمرو این شیعه راستین و یار با وفای حسینی در روز عاشورا خدمت امام(ع) آمد و پس از کسب اجازه، قدم به میدان گذاشت و این رجز را خواند:

قَدْ عَلِمَتْ‏ كَتِيبَةُ الْأَنْصَارِأَنِّي سَأَحْمِي حَوْزَةَ الذِّمَارِ
ضَرْبَ غُلَامٍ غَيْرِ نَكْسٍ شَارٍدُونَ حُسَيْنٍ مُهْجَتِي وَ دَارِي
سپاه انصار می‌‌دانند از کسی که مسئولیت حفظ جان او را به عهده دارم حمایت می‌کنم؛ همانا ضربه‌های من مانند ضربه‌های جوانی است که از صحنه نمی‌گریزد و جان و خانه‌ام فدای حسین باد![۷].

پس از آنکه ساعتی رزمید، خدمت امام(ع) بازگشت و خود را سپر بلا قرار داد و از حضرت دفاع نمود[۸].

ابن نما می‌‌گوید: "عمرو بن قرظة، وقتی از میدان رزم خدمت حضرت حسین(ع) بازگشت، پروانه‌وار دور امام(ع) می‌‌چرخید و صورت و سینه خود را سپر تیرهای دشمن قرار داده و نمی‌گذاشت که به امام حسین صدمه‌ای وارد شود و پس از جراحت‌های زیادی که برداشته بود رو به امام(ع) کرد و گفت: ای پسر رسول خدا، آیا به عهد خود وفا کردم؟! حضرت در پاسخ او فرمود: آری، تو زودتر از من وارد بهشت خواهی شد، سلام مرا به پیامبر خدا برسان و بگو که من هم به دنبال تو خواهم آمد![۹].

عمرو، پس از شنیدن این سخنان بشارت‌آمیز از اباعبدالله الحسین(ع) بسیار خوشحال شد و به نبرد خود ادامه داد تا آنکه در اثر جراحات زیادی که برداشته بود روی زمین افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به خیل شهیدان کربلا پیوست![۱۰] در زیارت ناحیه مقدسه درباره ایشان چنین آمد است: «اَلسَّلاَمُ عَلَى عَمْرِو بْنِ قَرَظَةَ اَلْأَنْصَارِيِّ»[۱۱].[۱۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. برخی منابع نام او را عمیر (الاقبال، ج۳، ص۷۸ (پاورقی)) و برخی عمر (روضة الشهداء، ص۳۱۱، کتابفروشی الاسلامیة) گفته‌اند.
  2. قرضة بن کعب انصاری خزرجی از صحابه رسول خدا(ص) بود که در جنگ‌های احد و دیگر جنگ‎های پس از آن شرکت داشت (الاصابة، ج۵، ص۳۲۹) و شیخ طوسی او را در شمار صحابه امیرمؤمنان(ع) و امام حسین(ع) آورده است (رجال الطوسی، ص۵۵ و ۷۸) برخی نیز برآنند که وی در جنگ‌های امیرمؤمنان شرکت داشت و علی(ع) او را به حکومت فارس گماشت (ابصارالعین، ص۱۵۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة).
  3. الاصابه، ج۵، ص۳۲۹.
  4. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۵۳۳-۵۳۴؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۵۵۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۵۶.
  5. تنقیح المقال، ج۲، ص۳۳۶.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۵۳۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۵۶.
  7. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۴؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ و ابصارالعین، ص۱۳۷. کلمه «شاری» در بیت دوم از باب «شری بنفسه» است. و شاید مصرع آخر رجز او که گفت: «دون حسین مهجتی و داری»کنایه به عمرسعد باشد که در شب نهم محرم به امام حسین(ع) گفت: اگر با شما باشم می‌‌ترسم خانه‌ام را خراب کنند! عمرو می‌‌گوید، خون و خانه‌ام فدای حسین باشد.
  8. ابصارالعین، ص۱۳۸ و بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۲.
  9. «نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي اَلْجَنَّةِ فَاقْرَأْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) اَلسَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي اَلْأَثَرِ»
  10. الملهوف، ص۱۶۳ و ابصارالعین، ص۱۳۸.
  11. زیارت ناحیه مقدسه، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۷۱.
  12. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۵۳۷-۵۳۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۵۶.