واقفیه در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[واقفیه]] است. "'''[[واقفیه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | |||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[واقفیه در تاریخ]] - [[واقفیه در کلام اسلامی]] - [[واقفیه در سیره معصوم]] - [[واقفیه در معارف مهدویت]] - [[واقفیه در معارف و سیره رضوی]]</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
نسخهٔ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۰۲
مقدمه
واقفیها، فرقهای از شیعه میباشند که امام موسی کاظم(ع) را آخرین امام میدانند و میگویند که ایشان زنده و مراد از مهدی منتظر ایشان میباشد. آنها در قبول امامت امام رضا(ع) «توقف» نمودند. این فرقه، علاوه بر عقیده غلطی که در امر امامت دارا بودند، عقاید خرافی دیگری از قبیل تناسخ و وحدت وجود و غلو داشتند[۱]. این گروه به امامت امام رضا(ع) اعتقادی نداشتند؛ اما برخی از علما و مردم این فرقه، با امام از مناظراتی داشتند که منجر به پذیرش امامت امام رضا(ع) و جدایی از فرقه واقفی گردید. گروه کثیری از یاران امام رضا(ع) واقفی بودند که بعد از پی بردن به حقیقت، به امامت امام رضا(ع) ایمان آوردند.
اما چگونگی شکلگیری این فرقه بدین صورت بود: زمانی که امام کاظم(ع) در زندان هارونالرشید به سر میبردند، ایشان تنی چند از شیعیان را در شهر کوفه وکیل اخذ خمس و زکات گردانید. آنها که مبلغ فراوانی از این راه در اختیار داشتند، بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت، دچار حرص و طمع و دنیاطلبی شدند. همین امر باعث شد که شهادت امام کاظم(ع) را انکار کنند و در میان شیعیان شایع کردند که امام موسی کاظم(ع) زنده هستند؛ زیرا مهدی موعود(ع) کسی جز ایشان نیست. برخی شیعیان نیز بدون تحقیق به گفته آنها اعتماد کردند و با آنان هم عقیده شدند. نزد علی بن ابی حمزه بطائنی سی هزار دینار، نزد زیاد بن مروان قندی ۷۰ هزار دینار و نزد عثمان بن عیسی رواسی سی هزار دینار بود. هنگامی که امام رضا(ع) برای دریافت اموال پدر به نزد ایشان پیغام فرستادند، آنها از تحویل آن امتناع ورزیدند و شهادت امام کاظم(ع) را منکر شدند. دو تن از این افراد هنگام مرگ وصیت کردند که اموال را به وارثان امام کاظم(ع) برگردانند که این مطلب پرده از نیت پلید آنها برداشت[۲]. علی بن عبدالله زهری گوید: «نامهای به حضرت رضا(ع) نوشتم و در آن از واقفیه پرسیدم. امام(ع) در پاسخ من نوشتند: واقفیه، به حقیقت پشت کرده و بر باطل روی آوردهاند، هرگاه چنین فردی با این تفکر بمیرد منزلگاهش جهنم میباشد و جهنم بد جایگاهی است»[۳].
مردی از اصحاب حضرت رضا(ع) خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: «واقفیه اعتقاد دارند امامت بر پدر شما موسی بن جعفر(ع) توقف کرده و آن حضرت وفات نکرده است. امام رضا(ع) فرمودند: دروغ گفتهاند آنان به آنچه خداوند بر پیامبرش حضرت محمّد(ص) نازل کرده است، کافر شدهاند»[۴]. و در جای دیگر، امام(ع) از واقفیه، تعبیر به «زندیق» نمودهاند و این تعبیر حاکی از عمق انحراف و گمراهی آنان است[۵].[۶]