حدیث سلسلة الذهب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '== پانویس == {{پانویس}} {{امامت‌شناسی}}' به '== پانویس == {{پانویس}} ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حدیث سلسلة الذهب در حدیث]] - [[حدیث سلسلة الذهب در کلام اسلامی]] - [[حدیث سلسلة الذهب در گفتگوهای بین‌المذاهب]] - [[حدیث سلسلة الذهب در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[حدیث سلسلة الذهب در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حدیث سلسلة الذهب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
 


'''[[حدیث سلسلة الذهب]]''' [[حدیثی]] که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در [[نیشابور]] در مراسم استقبال شورانگیز [[شیعیان]] از آن [[حضرت]] فرمود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>
'''[[حدیث سلسلة الذهب]]''' [[حدیثی]] که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در [[نیشابور]] در مراسم استقبال شورانگیز [[شیعیان]] از آن [[حضرت]] فرمود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>


==مقدمه==
== مقدمه ==
* چون خواست از آن [[شهر]] بکوچد و به [[خراسان]] پیش [[مأمون]] برود، [[راویان]] و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن [[حضرت]] بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا [[حدیثی]] نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{عربی|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>(لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد)</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{عربی|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم.<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا{{ع}} و امالی صدوق، ص ۳۰۶</ref> از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]]{{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref> در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط [[قبولی اعمال]]، [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]]{{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایت‌پذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸</ref> هرکس که با عبادتی پرزحمت و [[طاقت]] فرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است. نیز آن [[حضرت]] فرمود: "[[خداوند]] را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را می‌پرستد و اینگونه [[گمراه]] می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴</ref> حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله [[سند]] آن تا به [[خداوند]] برسد، [[نورانی]]، محکم و نفیس است و [[نقل]] شده که این [[حدیث]] چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و [[وصیّت]] کرد که همراهش [[دفن]] کنند. پس از مرگش او را در [[خواب]] دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین [[حدیث]] و احترامی که به آن کردم آمرزیدند.<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>
چون خواست از آن [[شهر]] بکوچد و به [[خراسان]] پیش [[مأمون]] برود، [[راویان]] و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن [[حضرت]] بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا [[حدیثی]] نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{عربی|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>(لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد)</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{عربی|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم.<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا{{ع}} و امالی صدوق، ص ۳۰۶</ref> از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]]{{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref> در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط [[قبولی اعمال]]، [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]]{{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایت‌پذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸</ref> هرکس که با عبادتی پرزحمت و [[طاقت]] فرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است. نیز آن [[حضرت]] فرمود: "[[خداوند]] را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را می‌پرستد و اینگونه [[گمراه]] می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴</ref> حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله [[سند]] آن تا به [[خداوند]] برسد، [[نورانی]]، محکم و نفیس است و [[نقل]] شده که این [[حدیث]] چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و [[وصیّت]] کرد که همراهش [[دفن]] کنند. پس از مرگش او را در [[خواب]] دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین [[حدیث]] و احترامی که به آن کردم آمرزیدند.<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>


==[[بشرطها و شروطها]]==
== [[بشرطها و شروطها]] ==
*تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از [[حدیث]] "سلسلة الذهب" که [[امام رضا|حضرت امام رضا]]{{ع}} در [[نیشابور]] در جمع [[شیعیان]] فرمود و [[توحید]] را دژ [[استوار]] [[الهی]] دانست، امّا به شرط [[امامت]] و [[رهبری]] [[اهل بیت]]{{عم}}. در سفری که آن [[حضرت]] از [[مدینه]] به [[خراسان]] می‌رفت، در [[نیشابور]] استقبال بی‌نظیری از سوی [[شیعیان]] انجام گرفت. [[مردم]] درخواست کردند که [[حدیثی]] بفرماید. [[حضرت]]، [[کلامی]] را از پدرانش از [[پیامبر]]، از [[جبرئیل]] و از [[خدا]] [[نقل]] کرد که [[خداوند]] می‌فرماید: کلمۀ {{عربی|لا اله الا اللّه}} (عقیدۀ [[توحید]])، [[حصن]] و دژ [[استوار]] من است، هرکس وارد آن شود (و [[موحّد]] باشد) از [[عذاب]] من ایمن گردد. [[حضرت]] درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: {{عربی|بشروطها و أنا من شروطها}}<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱</ref>، یعنی این سخن شرط‌هایی دارد، من یکی از آن شرط‌هایم. معنای این تأکید آن است که "[[توحید]]" وقتی دژ حفاظتی و ایمن‌ساز از [[عذاب]] [[خدا]] و ضامن [[سعادت بشر]] است که در کنار آن، [[عقیده]] به [[ولایت]] [[ائمه]] [[معصومین]] و [[اطاعت]] از آنان باشد و در رأس این [[دینداری]]، [[امامت]] [[معصوم]] هم باشد، وگرنه این دژ، بی‌نگهبان و بی‌حفاظ است و به [[تسخیر]] [[دشمن]] درمی‌آید. نکتۀ جالب اینکه در این [[حدیث]]، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ [[الهی]] به‌شمار آمده است، در [[حدیث]] دیگری [[ولایت]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]، [[حصن]] [[الهی]] شمرده شده است<ref>سفینة البحار، کلمۀ ولی</ref>، نتیجۀ این دو [[حدیث]]، پیوند [[توحید]] و [[ولایت]] است، هردو [[حافظ]] و قلعه و دژ الهی‌اند و این، همان {{عربی|و أنا من شروطها}} را بهتر [[اثبات]] می‌کند. این [[حدیث]]، به سبب [[سند]] بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۲۶.</ref>.
تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از [[حدیث]] "سلسلة الذهب" که [[امام رضا|حضرت امام رضا]]{{ع}} در [[نیشابور]] در جمع [[شیعیان]] فرمود و [[توحید]] را دژ [[استوار]] [[الهی]] دانست، امّا به شرط [[امامت]] و [[رهبری]] [[اهل بیت]]{{عم}}. در سفری که آن [[حضرت]] از [[مدینه]] به [[خراسان]] می‌رفت، در [[نیشابور]] استقبال بی‌نظیری از سوی [[شیعیان]] انجام گرفت. [[مردم]] درخواست کردند که [[حدیثی]] بفرماید. [[حضرت]]، [[کلامی]] را از پدرانش از [[پیامبر]]، از [[جبرئیل]] و از [[خدا]] [[نقل]] کرد که [[خداوند]] می‌فرماید: کلمۀ {{عربی|لا اله الا اللّه}} (عقیدۀ [[توحید]])، [[حصن]] و دژ [[استوار]] من است، هرکس وارد آن شود (و [[موحّد]] باشد) از [[عذاب]] من ایمن گردد. [[حضرت]] درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: {{عربی|بشروطها و أنا من شروطها}}<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱</ref>، یعنی این سخن شرط‌هایی دارد، من یکی از آن شرط‌هایم. معنای این تأکید آن است که "[[توحید]]" وقتی دژ حفاظتی و ایمن‌ساز از [[عذاب]] [[خدا]] و ضامن [[سعادت بشر]] است که در کنار آن، [[عقیده]] به [[ولایت]] [[ائمه]] [[معصومین]] و [[اطاعت]] از آنان باشد و در رأس این [[دینداری]]، [[امامت]] [[معصوم]] هم باشد، وگرنه این دژ، بی‌نگهبان و بی‌حفاظ است و به [[تسخیر]] [[دشمن]] درمی‌آید. نکتۀ جالب اینکه در این [[حدیث]]، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ [[الهی]] به‌شمار آمده است، در [[حدیث]] دیگری [[ولایت]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]، [[حصن]] [[الهی]] شمرده شده است<ref>سفینة البحار، کلمۀ ولی</ref>، نتیجۀ این دو [[حدیث]]، پیوند [[توحید]] و [[ولایت]] است، هردو [[حافظ]] و قلعه و دژ الهی‌اند و این، همان {{عربی|و أنا من شروطها}} را بهتر [[اثبات]] می‌کند. این [[حدیث]]، به سبب [[سند]] بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۲۶.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۶: خط ۱۶:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
#[[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۲۷ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۲

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:


حدیث سلسلة الذهب حدیثی که حضرت رضا(ع) در نیشابور در مراسم استقبال شورانگیز شیعیان از آن حضرت فرمود[۱]

مقدمه

چون خواست از آن شهر بکوچد و به خراسان پیش مأمون برود، راویان و اصحاب حدیث گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر پیامبر از پیش ما می‌روی، آیا حدیثی نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ حضرت رضا(ع) در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم موسی بن جعفر(ع) شنیدم که از پدرش امام صادق، از پدرش امام باقر، از پدرش امام سجاد، از پدرش حسین بن علی، از پدرش امیر المؤمنین(ع) شنید که او از پیامبر خدا شنید که فرمود: از جبرئیل شنیدم که گفت: خداوند متعال می‌فرماید: لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی[۲]، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: بشروطها و أنا من شروطها، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم.[۳] از دلایلی است که نشان می‌دهد توحید و اسلام وقتی کامل است که رهبری معصوم و ولایت أئمه هدی(ع) در کنار آن باشد و توحید بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در کلام دیگری از آن حضرت نقل شده است که: کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا[۴] در روایات بیشماری نیز آمده است که شرط قبولی اعمال، ولایت اهل بیت(ع) و محبّت آنان است. آنچه در کلام حضرت رضا(ع) بیشتر جلوه می‌کند، نقش ولایت امام معصوم در به ثمر رساندن عقیدۀ توحیدی در جامعه و محوریت ولایت برای دینداری است. بدون این ولایت‌پذیری از أئمه، نه توحید درست می‌شود و نه خداپرستی صحیحی صورت می‌گیرد. امام باقر(ع) فرمود: کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...[۵] هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقت فرسا برای خداوند دینداری کند، امّا پیشوای الهی نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم گمراه و سرگردان است. نیز آن حضرت فرمود: "خداوند را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که خدا را و امام از ما خاندان را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناسد و به ما معرفت نداشته باشد، غیر خدا را شناخته و غیر خدا را می‌پرستد و اینگونه گمراه می‌شود."[۶] حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله سند آن تا به خداوند برسد، نورانی، محکم و نفیس است و نقل شده که این حدیث چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و وصیّت کرد که همراهش دفن کنند. پس از مرگش او را در خواب دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین حدیث و احترامی که به آن کردم آمرزیدند.[۷][۸]

بشرطها و شروطها

تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از حدیث "سلسلة الذهب" که حضرت امام رضا(ع) در نیشابور در جمع شیعیان فرمود و توحید را دژ استوار الهی دانست، امّا به شرط امامت و رهبری اهل بیت(ع). در سفری که آن حضرت از مدینه به خراسان می‌رفت، در نیشابور استقبال بی‌نظیری از سوی شیعیان انجام گرفت. مردم درخواست کردند که حدیثی بفرماید. حضرت، کلامی را از پدرانش از پیامبر، از جبرئیل و از خدا نقل کرد که خداوند می‌فرماید: کلمۀ لا اله الا اللّه (عقیدۀ توحیدحصن و دژ استوار من است، هرکس وارد آن شود (و موحّد باشد) از عذاب من ایمن گردد. حضرت درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: بشروطها و أنا من شروطها[۹]، یعنی این سخن شرط‌هایی دارد، من یکی از آن شرط‌هایم. معنای این تأکید آن است که "توحید" وقتی دژ حفاظتی و ایمن‌ساز از عذاب خدا و ضامن سعادت بشر است که در کنار آن، عقیده به ولایت ائمه معصومین و اطاعت از آنان باشد و در رأس این دینداری، امامت معصوم هم باشد، وگرنه این دژ، بی‌نگهبان و بی‌حفاظ است و به تسخیر دشمن درمی‌آید. نکتۀ جالب اینکه در این حدیث، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ الهی به‌شمار آمده است، در حدیث دیگری ولایت علی بن ابی طالب، حصن الهی شمرده شده است[۱۰]، نتیجۀ این دو حدیث، پیوند توحید و ولایت است، هردو حافظ و قلعه و دژ الهی‌اند و این، همان و أنا من شروطها را بهتر اثبات می‌کند. این حدیث، به سبب سند بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است[۱۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۵.
  2. (لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد)
  3. بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا(ع) و امالی صدوق، ص ۳۰۶
  4. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸
  5. وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸
  6. کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴
  7. کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۵.
  9. بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱
  10. سفینة البحار، کلمۀ ولی
  11. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۶.