تبرک: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمی‌شود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...)
خط ۹: خط ۹:
'''تبرک''' یعنی [[برکت]] جستن و [[توسّل]] یعنی وسیله قرار دادن به درگاه [[پروردگار]]. این مسأله، از موضوعاتی است که وهّابیان [[مخالف]] آنند و آن را [[شرک]] می‌دانند، در حالی که ریشۀ [[قرآنی]] و [[حدیثی]] دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref>.
'''تبرک''' یعنی [[برکت]] جستن و [[توسّل]] یعنی وسیله قرار دادن به درگاه [[پروردگار]]. این مسأله، از موضوعاتی است که وهّابیان [[مخالف]] آنند و آن را [[شرک]] می‌دانند، در حالی که ریشۀ [[قرآنی]] و [[حدیثی]] دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
* [[برکت]] و [[مبارک]] بارها در [[قرآن کریم]] به‌کار رفته و مکان‌ها، زمان‌های خاص، و اشخاص معین [[مبارک]] شمرده شده‌اند.<ref>ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸</ref> اینکه [[یوسف]] به برادرانش گفت: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳</ref>، یا [[قوم بنی اسرائیل]] صندوق عهدی از جانب [[خدا]] داشتند که [[فرشتگان]] آن را حمل می‌کردند و مایۀ [[آرامش]] آنان بود،{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>بقره، آیه ۲۴۸</ref> نشان آن است که می‌توان از اشیای مقدسی تبرّک جست. در عصر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به آثار آن [[حضرت]] تبرک می‌جستند<ref>تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷</ref> و گاهی [[فرزندان]] خود را نزد آن [[حضرت]] می‌آوردند تا دست بر سرشان بکشد و متبرّک شوند، یا از باقی‌ماندۀ غذای [[پیامبر]] یا آب وضوی او تبرّک می‌جستند، یا موهای سر او را هنگام تراشیدن، به عنوان تبرّک برمی‌داشتند و پس از [[وفات]] آن [[حضرت]] نیز از [[زره]]، [[عصا]]، [[شمشیر]]، ظرف، [[انگشتر]] و هرچه از او مانده بود تبرّک می‌جستند. همۀ اینها به خاطر انتساب این اشیاء به آن وجود [[پاک]] و [[الهی]] بود، وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه، به‌خودی خود قداستی ندارد تا از آن تبرک جویند یا ببوسند. [[علامۀ امینی]] می‌نویسد: اگر مدینۀ منوّره [[حرم]] محترم [[الهی]] شمرده شده و در [[سنت نبوی]] برای [[مدینه]] و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا ارزشهای فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] است و بر مبنای همین اصل، هرچیز دیگری که نوعی تعلّق و انتساب به [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] و [[اولیای الهی]] و صدّیقین و [[شهدا]] و افراد [[مؤمن]] داشته باشد، [[ارزش]] پیدا می‌کند و [[شرافت]] می‌یابد.<ref>سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱</ref> آری [[شهادت]]، سنگ را بوسیدنی کرد. اگر [[عاشقان]] [[اهل بیت]]{{عم}}، آستان‌بوس اولیای دینند و بر [[ضریح]] و سنگ [[قبر]] و [[پرچم عزای حسینی]] و [[تربت]] [[کربلا]] تبرّک می‌جویند و برای [[دفن]] شدن در جوار [[حرم‌های مطهّر]] [[ارزش]] قائلند، همه و همه ناشی از [[عشق]] و [[محبت]] به [[بندگان]] [[خالص]] خداست و راهی برای [[تقرّب]] به [[ذات مقدس]] [[خداوند]] است. در [[زیارتگاه‌ها]] اگرچه به ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و [[ضریح]] است، امّا در [[باطن]]، محبّتی ژرف و عشقی گدازان به [[ائمه]] اطهار{{عم}} است و انتساب به آنان به اینها [[قداست]] می‌بخشد. [[علامۀ امینی]] در [[الغدیر]] نمونه‌های متعددی از تبرک جستن [[صحابه]] را یاد می‌کند، از [[حضرت زهرا]] و [[بلال حبشی]] و دیگران نمونه می‌آورد<ref>الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد</ref> و از انتقال جنازه‌ها به [[حرم‌ها]] یاد می‌کند.<ref>الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵</ref> او دهها مورد می‌آورد که بزرگان [[اهل سنت]] نیز به [[قبر]] [[پیامبر]] و آثار برجای مانده از او تبرک می‌جستند و از مستحبّات [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را، تبرک جستن به آثار [[نبوی]] و اماکن [[مقدّس]] می‌شمردند. ادعاهای ابن تیمیّه بی‌دلیل است که اینگونه امور را [[شرک]] می‌داند. [[توسّل]] نیز همین‌گونه است. [[قرآن]] [[دستور]] می‌دهد که به درگاه [[خداوند]]، وسیلۀ [[تقرّب]] بجویید {{متن قرآن|وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ}}<ref>مائده، آیه ۳۵</ref> و برای [[آمرزش گناهان]]، رفتن نزد [[پیامبر]] و [[استغفار]] و آمرزش‌خواهی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را مؤثر می‌داند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>«اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و در پیشگاه خدا استغفار می‌کردند و [[پیامبر]] هم در حق آنان طلب آمرزش می‌کرد، خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند». نساء، آیه ۶۴</ref> پس [[توسّل]] نیز با [[توحید]] ناسازگار نیست. طبق [[روایات]]، [[انبیای پیشین]] نیز به [[پیامبر]] و [[خاندان]] او و [[پنج تن]] [[اصحاب کساء]] متوسّل شده‌اند و فرقی بین حالت زنده یا مردۀ آنان نیست. [[انبیا]] حتی پیش از تولّد [[معصومین]] به آنان متوسّل شده‌اند.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴</ref> در منابع [[اهل سنت]] نیز نمونه‌های فراوان [[نقل]] شده که از [[آداب زیارت]]، حضور در کنار [[مرقد]] [[پیامبر]] و [[توسّل]] به او در پیشگاه [[خداوند]] و شفیع قرار دادن وی برای [[آمرزش گناهان]] شمرده شده است.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳</ref> [[توسّل]] به [[اهل بیت]]، نه به معنای [[حاجت]] خواستن از آنان است، بلکه به خاطر [[جاه]] و [[قرب]] و منزلتی که نزد [[خدا]] دارند، آنان را وسیله قرار می‌دهیم تا حاجتمان را از [[خدا]] بطلبیم، چرا که آنان مجاری [[فیض الهی]] و [[واسطۀ فیض]] میان [[مولی]] و بندگانند. همۀ افراد برای دست یافتن به خواسته‌هایشان نزد بزرگان، دنبال وسیله و واسطه می‌گردند. در عین حال [[عقیده]] داریم که در [[عالم هستی]]، هیچ مؤثری جز [[خدای سبحان]] نیست. آنچه در [[حرم‌های مطهّر]] و کنار [[قبور]] [[اولیای دین]] توسّط [[زائران]] [[شیعه]] و غیرشیعه انجام می‌گیرد، جز همان [[توسّل]] نیست. کجای این با [[توحید]] ناسازگار است؟<ref>الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳</ref> جمله‌ای که مکرّر در [[دعای توسّل]] آمده است، گویای همین واسطه قرار دادن به خاطر [[قرب]] و وجاهت [[معصومین]] در پیشگاه خداست: {{عربی|إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند اللّه، إشفع لنا عند اللّه}}<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹</ref> در توصیه‌های [[معصومین]]، کیفیت [[نوشتن]] رقعه و [[توسّل]] به [[اهل بیت]]{{عم}} و دعاهای گوناگون [[توسّل]] برای برآمدن حاجت‌ها [[نقل]] شده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴</ref> [[عالمان]] و محققان، بحثها و تألیفات سودمندی در [[تبیین]] مسألۀ تبرک و [[توسّل]] و [[دفع شبهات]] دارند، تا [[اثبات]] کنند آنچه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} انجام می‌دهند، مغایرتی با [[توحید]] و رهنمودهای [[دین]] و [[سنّت نبوی]] ندارد،<ref>از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴</ref> و برخاسته از [[محبت]] به [[اولیای الهی]] و با [[هدف]] [[تقرّب به خداوند]] یکتاست.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref>
* [[برکت]] و [[مبارک]] بارها در [[قرآن کریم]] به‌کار رفته و مکان‌ها، زمان‌های خاص، و اشخاص معین [[مبارک]] شمرده شده‌اند.<ref>ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸</ref> اینکه [[یوسف]] به برادرانش گفت: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳</ref>، یا [[قوم بنی اسرائیل]] صندوق عهدی از جانب [[خدا]] داشتند که [[فرشتگان]] آن را حمل می‌کردند و مایۀ [[آرامش]] آنان بود،{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>بقره، آیه ۲۴۸</ref> نشان آن است که می‌توان از اشیای مقدسی تبرّک جست. در عصر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} به آثار آن [[حضرت]] تبرک می‌جستند<ref>تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷</ref> و گاهی [[فرزندان]] خود را نزد آن [[حضرت]] می‌آوردند تا دست بر سرشان بکشد و متبرّک شوند، یا از باقی‌ماندۀ غذای [[پیامبر]] یا آب وضوی او تبرّک می‌جستند، یا موهای سر او را هنگام تراشیدن، به عنوان تبرّک برمی‌داشتند و پس از [[وفات]] آن [[حضرت]] نیز از [[زره]]، [[عصا]]، [[شمشیر]]، ظرف، [[انگشتر]] و هرچه از او مانده بود تبرّک می‌جستند. همۀ اینها به خاطر انتساب این اشیاء به آن وجود [[پاک]] و [[الهی]] بود، وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه، به‌خودی خود قداستی ندارد تا از آن تبرک جویند یا ببوسند. [[علامۀ امینی]] می‌نویسد: اگر مدینۀ منوّره [[حرم]] محترم [[الهی]] شمرده شده و در [[سنت نبوی]] برای [[مدینه]] و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا ارزشهای فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] است و بر مبنای همین اصل، هرچیز دیگری که نوعی تعلّق و انتساب به [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] و [[اولیای الهی]] و صدّیقین و [[شهدا]] و افراد [[مؤمن]] داشته باشد، [[ارزش]] پیدا می‌کند و [[شرافت]] می‌یابد.<ref>سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱</ref> آری [[شهادت]]، سنگ را بوسیدنی کرد. اگر [[عاشقان]] [[اهل بیت]] {{عم}}، آستان‌بوس اولیای دینند و بر [[ضریح]] و سنگ [[قبر]] و [[پرچم عزای حسینی]] و [[تربت]] [[کربلا]] تبرّک می‌جویند و برای [[دفن]] شدن در جوار [[حرم‌های مطهّر]] [[ارزش]] قائلند، همه و همه ناشی از [[عشق]] و [[محبت]] به [[بندگان]] [[خالص]] خداست و راهی برای [[تقرّب]] به [[ذات مقدس]] [[خداوند]] است. در [[زیارتگاه‌ها]] اگرچه به ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و [[ضریح]] است، امّا در [[باطن]]، محبّتی ژرف و عشقی گدازان به [[ائمه]] اطهار {{عم}} است و انتساب به آنان به اینها [[قداست]] می‌بخشد. [[علامۀ امینی]] در [[الغدیر]] نمونه‌های متعددی از تبرک جستن [[صحابه]] را یاد می‌کند، از [[حضرت زهرا]] و [[بلال حبشی]] و دیگران نمونه می‌آورد<ref>الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد</ref> و از انتقال جنازه‌ها به [[حرم‌ها]] یاد می‌کند.<ref>الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵</ref> او دهها مورد می‌آورد که بزرگان [[اهل سنت]] نیز به [[قبر]] [[پیامبر]] و آثار برجای مانده از او تبرک می‌جستند و از مستحبّات [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را، تبرک جستن به آثار [[نبوی]] و اماکن [[مقدّس]] می‌شمردند. ادعاهای ابن تیمیّه بی‌دلیل است که اینگونه امور را [[شرک]] می‌داند. [[توسّل]] نیز همین‌گونه است. [[قرآن]] [[دستور]] می‌دهد که به درگاه [[خداوند]]، وسیلۀ [[تقرّب]] بجویید {{متن قرآن|وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ}}<ref>مائده، آیه ۳۵</ref> و برای [[آمرزش گناهان]]، رفتن نزد [[پیامبر]] و [[استغفار]] و آمرزش‌خواهی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را مؤثر می‌داند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>«اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و در پیشگاه خدا استغفار می‌کردند و [[پیامبر]] هم در حق آنان طلب آمرزش می‌کرد، خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند». نساء، آیه ۶۴</ref> پس [[توسّل]] نیز با [[توحید]] ناسازگار نیست. طبق [[روایات]]، [[انبیای پیشین]] نیز به [[پیامبر]] و [[خاندان]] او و [[پنج تن]] [[اصحاب کساء]] متوسّل شده‌اند و فرقی بین حالت زنده یا مردۀ آنان نیست. [[انبیا]] حتی پیش از تولّد [[معصومین]] به آنان متوسّل شده‌اند.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴</ref> در منابع [[اهل سنت]] نیز نمونه‌های فراوان [[نقل]] شده که از [[آداب زیارت]]، حضور در کنار [[مرقد]] [[پیامبر]] و [[توسّل]] به او در پیشگاه [[خداوند]] و شفیع قرار دادن وی برای [[آمرزش گناهان]] شمرده شده است.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳</ref> [[توسّل]] به [[اهل بیت]]، نه به معنای [[حاجت]] خواستن از آنان است، بلکه به خاطر [[جاه]] و [[قرب]] و منزلتی که نزد [[خدا]] دارند، آنان را وسیله قرار می‌دهیم تا حاجتمان را از [[خدا]] بطلبیم، چرا که آنان مجاری [[فیض الهی]] و [[واسطۀ فیض]] میان [[مولی]] و بندگانند. همۀ افراد برای دست یافتن به خواسته‌هایشان نزد بزرگان، دنبال وسیله و واسطه می‌گردند. در عین حال [[عقیده]] داریم که در [[عالم هستی]]، هیچ مؤثری جز [[خدای سبحان]] نیست. آنچه در [[حرم‌های مطهّر]] و کنار [[قبور]] [[اولیای دین]] توسّط [[زائران]] [[شیعه]] و غیرشیعه انجام می‌گیرد، جز همان [[توسّل]] نیست. کجای این با [[توحید]] ناسازگار است؟<ref>الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳</ref> جمله‌ای که مکرّر در [[دعای توسّل]] آمده است، گویای همین واسطه قرار دادن به خاطر [[قرب]] و وجاهت [[معصومین]] در پیشگاه خداست: {{عربی|إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند اللّه، إشفع لنا عند اللّه}}<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹</ref> در توصیه‌های [[معصومین]]، کیفیت [[نوشتن]] رقعه و [[توسّل]] به [[اهل بیت]] {{عم}} و دعاهای گوناگون [[توسّل]] برای برآمدن حاجت‌ها [[نقل]] شده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴</ref> [[عالمان]] و محققان، بحثها و تألیفات سودمندی در [[تبیین]] مسألۀ تبرک و [[توسّل]] و [[دفع شبهات]] دارند، تا [[اثبات]] کنند آنچه [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} انجام می‌دهند، مغایرتی با [[توحید]] و رهنمودهای [[دین]] و [[سنّت نبوی]] ندارد،<ref>از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴</ref> و برخاسته از [[محبت]] به [[اولیای الهی]] و با [[هدف]] [[تقرّب به خداوند]] یکتاست.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۱

تبرک یعنی برکت جستن و توسّل یعنی وسیله قرار دادن به درگاه پروردگار. این مسأله، از موضوعاتی است که وهّابیان مخالف آنند و آن را شرک می‌دانند، در حالی که ریشۀ قرآنی و حدیثی دارد[۱].

مقدمه

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.
  2. ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸
  3. «پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳
  4. بقره، آیه ۲۴۸
  5. تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷
  6. سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱
  7. الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد
  8. الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵
  9. مائده، آیه ۳۵
  10. «اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و در پیشگاه خدا استغفار می‌کردند و پیامبر هم در حق آنان طلب آمرزش می‌کرد، خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند». نساء، آیه ۶۴
  11. بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴
  12. ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳
  13. الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳
  14. بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹
  15. بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴
  16. از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴
  17. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.