تبرک: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمیشود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
'''تبرک''' یعنی [[برکت]] جستن و [[توسّل]] یعنی وسیله قرار دادن به درگاه [[پروردگار]]. این مسأله، از موضوعاتی است که وهّابیان [[مخالف]] آنند و آن را [[شرک]] میدانند، در حالی که ریشۀ [[قرآنی]] و [[حدیثی]] دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref>. | '''تبرک''' یعنی [[برکت]] جستن و [[توسّل]] یعنی وسیله قرار دادن به درگاه [[پروردگار]]. این مسأله، از موضوعاتی است که وهّابیان [[مخالف]] آنند و آن را [[شرک]] میدانند، در حالی که ریشۀ [[قرآنی]] و [[حدیثی]] دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* [[برکت]] و [[مبارک]] بارها در [[قرآن کریم]] بهکار رفته و مکانها، زمانهای خاص، و اشخاص معین [[مبارک]] شمرده شدهاند.<ref>ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸</ref> اینکه [[یوسف]] به برادرانش گفت: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳</ref>، یا [[قوم بنی اسرائیل]] صندوق عهدی از جانب [[خدا]] داشتند که [[فرشتگان]] آن را حمل میکردند و مایۀ [[آرامش]] آنان بود،{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>بقره، آیه ۲۴۸</ref> نشان آن است که میتوان از اشیای مقدسی تبرّک جست. در عصر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به آثار آن [[حضرت]] تبرک میجستند<ref>تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷</ref> و گاهی [[فرزندان]] خود را نزد آن [[حضرت]] میآوردند تا دست بر سرشان بکشد و متبرّک شوند، یا از باقیماندۀ غذای [[پیامبر]] یا آب وضوی او تبرّک میجستند، یا موهای سر او را هنگام تراشیدن، به عنوان تبرّک برمیداشتند و پس از [[وفات]] آن [[حضرت]] نیز از [[زره]]، [[عصا]]، [[شمشیر]]، ظرف، [[انگشتر]] و هرچه از او مانده بود تبرّک میجستند. همۀ اینها به خاطر انتساب این اشیاء به آن وجود [[پاک]] و [[الهی]] بود، وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه، بهخودی خود قداستی ندارد تا از آن تبرک جویند یا ببوسند. [[علامۀ امینی]] مینویسد: اگر مدینۀ منوّره [[حرم]] محترم [[الهی]] شمرده شده و در [[سنت نبوی]] برای [[مدینه]] و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا ارزشهای فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] است و بر مبنای همین اصل، هرچیز دیگری که نوعی تعلّق و انتساب به [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] و [[اولیای الهی]] و صدّیقین و [[شهدا]] و افراد [[مؤمن]] داشته باشد، [[ارزش]] پیدا میکند و [[شرافت]] مییابد.<ref>سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱</ref> آری [[شهادت]]، سنگ را بوسیدنی کرد. اگر [[عاشقان]] [[اهل بیت]]{{عم}}، آستانبوس اولیای دینند و بر [[ضریح]] و سنگ [[قبر]] و [[پرچم عزای حسینی]] و [[تربت]] [[کربلا]] تبرّک میجویند و برای [[دفن]] شدن در جوار [[حرمهای مطهّر]] [[ارزش]] قائلند، همه و همه ناشی از [[عشق]] و [[محبت]] به [[بندگان]] [[خالص]] خداست و راهی برای [[تقرّب]] به [[ذات مقدس]] [[خداوند]] است. در [[زیارتگاهها]] اگرچه به ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و [[ضریح]] است، امّا در [[باطن]]، محبّتی ژرف و عشقی گدازان به [[ائمه]] اطهار{{عم}} است و انتساب به آنان به اینها [[قداست]] میبخشد. [[علامۀ امینی]] در [[الغدیر]] نمونههای متعددی از تبرک جستن [[صحابه]] را یاد میکند، از [[حضرت زهرا]] و [[بلال حبشی]] و دیگران نمونه میآورد<ref>الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد</ref> و از انتقال جنازهها به [[حرمها]] یاد میکند.<ref>الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵</ref> او دهها مورد میآورد که بزرگان [[اهل سنت]] نیز به [[قبر]] [[پیامبر]] و آثار برجای مانده از او تبرک میجستند و از مستحبّات [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را، تبرک جستن به آثار [[نبوی]] و اماکن [[مقدّس]] میشمردند. ادعاهای ابن تیمیّه بیدلیل است که اینگونه امور را [[شرک]] میداند. [[توسّل]] نیز همینگونه است. [[قرآن]] [[دستور]] میدهد که به درگاه [[خداوند]]، وسیلۀ [[تقرّب]] بجویید {{متن قرآن|وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ}}<ref>مائده، آیه ۳۵</ref> و برای [[آمرزش گناهان]]، رفتن نزد [[پیامبر]] و [[استغفار]] و آمرزشخواهی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را مؤثر میداند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>«اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و در پیشگاه خدا استغفار میکردند و [[پیامبر]] هم در حق آنان طلب آمرزش میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند». نساء، آیه ۶۴</ref> پس [[توسّل]] نیز با [[توحید]] ناسازگار نیست. طبق [[روایات]]، [[انبیای پیشین]] نیز به [[پیامبر]] و [[خاندان]] او و [[پنج تن]] [[اصحاب کساء]] متوسّل شدهاند و فرقی بین حالت زنده یا مردۀ آنان نیست. [[انبیا]] حتی پیش از تولّد [[معصومین]] به آنان متوسّل شدهاند.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴</ref> در منابع [[اهل سنت]] نیز نمونههای فراوان [[نقل]] شده که از [[آداب زیارت]]، حضور در کنار [[مرقد]] [[پیامبر]] و [[توسّل]] به او در پیشگاه [[خداوند]] و شفیع قرار دادن وی برای [[آمرزش گناهان]] شمرده شده است.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳</ref> [[توسّل]] به [[اهل بیت]]، نه به معنای [[حاجت]] خواستن از آنان است، بلکه به خاطر [[جاه]] و [[قرب]] و منزلتی که نزد [[خدا]] دارند، آنان را وسیله قرار میدهیم تا حاجتمان را از [[خدا]] بطلبیم، چرا که آنان مجاری [[فیض الهی]] و [[واسطۀ فیض]] میان [[مولی]] و بندگانند. همۀ افراد برای دست یافتن به خواستههایشان نزد بزرگان، دنبال وسیله و واسطه میگردند. در عین حال [[عقیده]] داریم که در [[عالم هستی]]، هیچ مؤثری جز [[خدای سبحان]] نیست. آنچه در [[حرمهای مطهّر]] و کنار [[قبور]] [[اولیای دین]] توسّط [[زائران]] [[شیعه]] و غیرشیعه انجام میگیرد، جز همان [[توسّل]] نیست. کجای این با [[توحید]] ناسازگار است؟<ref>الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳</ref> جملهای که مکرّر در [[دعای توسّل]] آمده است، گویای همین واسطه قرار دادن به خاطر [[قرب]] و وجاهت [[معصومین]] در پیشگاه خداست: {{عربی|إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند اللّه، إشفع لنا عند اللّه}}<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹</ref> در توصیههای [[معصومین]]، کیفیت [[نوشتن]] رقعه و [[توسّل]] به [[اهل بیت]]{{عم}} و دعاهای گوناگون [[توسّل]] برای برآمدن حاجتها [[نقل]] شده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴</ref> [[عالمان]] و محققان، بحثها و تألیفات سودمندی در [[تبیین]] مسألۀ تبرک و [[توسّل]] و [[دفع شبهات]] دارند، تا [[اثبات]] کنند آنچه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} انجام میدهند، مغایرتی با [[توحید]] و رهنمودهای [[دین]] و [[سنّت نبوی]] ندارد،<ref>از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴</ref> و برخاسته از [[محبت]] به [[اولیای الهی]] و با [[هدف]] [[تقرّب به خداوند]] یکتاست.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref> | * [[برکت]] و [[مبارک]] بارها در [[قرآن کریم]] بهکار رفته و مکانها، زمانهای خاص، و اشخاص معین [[مبارک]] شمرده شدهاند.<ref>ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸</ref> اینکه [[یوسف]] به برادرانش گفت: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳</ref>، یا [[قوم بنی اسرائیل]] صندوق عهدی از جانب [[خدا]] داشتند که [[فرشتگان]] آن را حمل میکردند و مایۀ [[آرامش]] آنان بود،{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>بقره، آیه ۲۴۸</ref> نشان آن است که میتوان از اشیای مقدسی تبرّک جست. در عصر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} به آثار آن [[حضرت]] تبرک میجستند<ref>تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷</ref> و گاهی [[فرزندان]] خود را نزد آن [[حضرت]] میآوردند تا دست بر سرشان بکشد و متبرّک شوند، یا از باقیماندۀ غذای [[پیامبر]] یا آب وضوی او تبرّک میجستند، یا موهای سر او را هنگام تراشیدن، به عنوان تبرّک برمیداشتند و پس از [[وفات]] آن [[حضرت]] نیز از [[زره]]، [[عصا]]، [[شمشیر]]، ظرف، [[انگشتر]] و هرچه از او مانده بود تبرّک میجستند. همۀ اینها به خاطر انتساب این اشیاء به آن وجود [[پاک]] و [[الهی]] بود، وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه، بهخودی خود قداستی ندارد تا از آن تبرک جویند یا ببوسند. [[علامۀ امینی]] مینویسد: اگر مدینۀ منوّره [[حرم]] محترم [[الهی]] شمرده شده و در [[سنت نبوی]] برای [[مدینه]] و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا ارزشهای فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به [[خدا]] و [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] است و بر مبنای همین اصل، هرچیز دیگری که نوعی تعلّق و انتساب به [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] و [[اولیای الهی]] و صدّیقین و [[شهدا]] و افراد [[مؤمن]] داشته باشد، [[ارزش]] پیدا میکند و [[شرافت]] مییابد.<ref>سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱</ref> آری [[شهادت]]، سنگ را بوسیدنی کرد. اگر [[عاشقان]] [[اهل بیت]] {{عم}}، آستانبوس اولیای دینند و بر [[ضریح]] و سنگ [[قبر]] و [[پرچم عزای حسینی]] و [[تربت]] [[کربلا]] تبرّک میجویند و برای [[دفن]] شدن در جوار [[حرمهای مطهّر]] [[ارزش]] قائلند، همه و همه ناشی از [[عشق]] و [[محبت]] به [[بندگان]] [[خالص]] خداست و راهی برای [[تقرّب]] به [[ذات مقدس]] [[خداوند]] است. در [[زیارتگاهها]] اگرچه به ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و [[ضریح]] است، امّا در [[باطن]]، محبّتی ژرف و عشقی گدازان به [[ائمه]] اطهار {{عم}} است و انتساب به آنان به اینها [[قداست]] میبخشد. [[علامۀ امینی]] در [[الغدیر]] نمونههای متعددی از تبرک جستن [[صحابه]] را یاد میکند، از [[حضرت زهرا]] و [[بلال حبشی]] و دیگران نمونه میآورد<ref>الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد</ref> و از انتقال جنازهها به [[حرمها]] یاد میکند.<ref>الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵</ref> او دهها مورد میآورد که بزرگان [[اهل سنت]] نیز به [[قبر]] [[پیامبر]] و آثار برجای مانده از او تبرک میجستند و از مستحبّات [[زیارت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را، تبرک جستن به آثار [[نبوی]] و اماکن [[مقدّس]] میشمردند. ادعاهای ابن تیمیّه بیدلیل است که اینگونه امور را [[شرک]] میداند. [[توسّل]] نیز همینگونه است. [[قرآن]] [[دستور]] میدهد که به درگاه [[خداوند]]، وسیلۀ [[تقرّب]] بجویید {{متن قرآن|وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ}}<ref>مائده، آیه ۳۵</ref> و برای [[آمرزش گناهان]]، رفتن نزد [[پیامبر]] و [[استغفار]] و آمرزشخواهی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} را مؤثر میداند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref>«اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و در پیشگاه خدا استغفار میکردند و [[پیامبر]] هم در حق آنان طلب آمرزش میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند». نساء، آیه ۶۴</ref> پس [[توسّل]] نیز با [[توحید]] ناسازگار نیست. طبق [[روایات]]، [[انبیای پیشین]] نیز به [[پیامبر]] و [[خاندان]] او و [[پنج تن]] [[اصحاب کساء]] متوسّل شدهاند و فرقی بین حالت زنده یا مردۀ آنان نیست. [[انبیا]] حتی پیش از تولّد [[معصومین]] به آنان متوسّل شدهاند.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴</ref> در منابع [[اهل سنت]] نیز نمونههای فراوان [[نقل]] شده که از [[آداب زیارت]]، حضور در کنار [[مرقد]] [[پیامبر]] و [[توسّل]] به او در پیشگاه [[خداوند]] و شفیع قرار دادن وی برای [[آمرزش گناهان]] شمرده شده است.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳</ref> [[توسّل]] به [[اهل بیت]]، نه به معنای [[حاجت]] خواستن از آنان است، بلکه به خاطر [[جاه]] و [[قرب]] و منزلتی که نزد [[خدا]] دارند، آنان را وسیله قرار میدهیم تا حاجتمان را از [[خدا]] بطلبیم، چرا که آنان مجاری [[فیض الهی]] و [[واسطۀ فیض]] میان [[مولی]] و بندگانند. همۀ افراد برای دست یافتن به خواستههایشان نزد بزرگان، دنبال وسیله و واسطه میگردند. در عین حال [[عقیده]] داریم که در [[عالم هستی]]، هیچ مؤثری جز [[خدای سبحان]] نیست. آنچه در [[حرمهای مطهّر]] و کنار [[قبور]] [[اولیای دین]] توسّط [[زائران]] [[شیعه]] و غیرشیعه انجام میگیرد، جز همان [[توسّل]] نیست. کجای این با [[توحید]] ناسازگار است؟<ref>الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳</ref> جملهای که مکرّر در [[دعای توسّل]] آمده است، گویای همین واسطه قرار دادن به خاطر [[قرب]] و وجاهت [[معصومین]] در پیشگاه خداست: {{عربی|إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند اللّه، إشفع لنا عند اللّه}}<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹</ref> در توصیههای [[معصومین]]، کیفیت [[نوشتن]] رقعه و [[توسّل]] به [[اهل بیت]] {{عم}} و دعاهای گوناگون [[توسّل]] برای برآمدن حاجتها [[نقل]] شده است.<ref>بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴</ref> [[عالمان]] و محققان، بحثها و تألیفات سودمندی در [[تبیین]] مسألۀ تبرک و [[توسّل]] و [[دفع شبهات]] دارند، تا [[اثبات]] کنند آنچه [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} انجام میدهند، مغایرتی با [[توحید]] و رهنمودهای [[دین]] و [[سنّت نبوی]] ندارد،<ref>از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴</ref> و برخاسته از [[محبت]] به [[اولیای الهی]] و با [[هدف]] [[تقرّب به خداوند]] یکتاست.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۱
شیعه |
---|
تبرک یعنی برکت جستن و توسّل یعنی وسیله قرار دادن به درگاه پروردگار. این مسأله، از موضوعاتی است که وهّابیان مخالف آنند و آن را شرک میدانند، در حالی که ریشۀ قرآنی و حدیثی دارد[۱].
مقدمه
- برکت و مبارک بارها در قرآن کریم بهکار رفته و مکانها، زمانهای خاص، و اشخاص معین مبارک شمرده شدهاند.[۲] اینکه یوسف به برادرانش گفت: ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۳]، یا قوم بنی اسرائیل صندوق عهدی از جانب خدا داشتند که فرشتگان آن را حمل میکردند و مایۀ آرامش آنان بود،﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾[۴] نشان آن است که میتوان از اشیای مقدسی تبرّک جست. در عصر رسول خدا (ص) به آثار آن حضرت تبرک میجستند[۵] و گاهی فرزندان خود را نزد آن حضرت میآوردند تا دست بر سرشان بکشد و متبرّک شوند، یا از باقیماندۀ غذای پیامبر یا آب وضوی او تبرّک میجستند، یا موهای سر او را هنگام تراشیدن، به عنوان تبرّک برمیداشتند و پس از وفات آن حضرت نیز از زره، عصا، شمشیر، ظرف، انگشتر و هرچه از او مانده بود تبرّک میجستند. همۀ اینها به خاطر انتساب این اشیاء به آن وجود پاک و الهی بود، وگرنه سنگ و چوب و آهن و پارچه، بهخودی خود قداستی ندارد تا از آن تبرک جویند یا ببوسند. علامۀ امینی مینویسد: اگر مدینۀ منوّره حرم محترم الهی شمرده شده و در سنت نبوی برای مدینه و خاکش و اهلش و مدفونین آنجا ارزشهای فراوان بیان شده است، به خاطر همان انتساب به خدا و پیغمبر است و بر مبنای همین اصل، هرچیز دیگری که نوعی تعلّق و انتساب به پیامبران و اوصیاء و اولیای الهی و صدّیقین و شهدا و افراد مؤمن داشته باشد، ارزش پیدا میکند و شرافت مییابد.[۶] آری شهادت، سنگ را بوسیدنی کرد. اگر عاشقان اهل بیت (ع)، آستانبوس اولیای دینند و بر ضریح و سنگ قبر و پرچم عزای حسینی و تربت کربلا تبرّک میجویند و برای دفن شدن در جوار حرمهای مطهّر ارزش قائلند، همه و همه ناشی از عشق و محبت به بندگان خالص خداست و راهی برای تقرّب به ذات مقدس خداوند است. در زیارتگاهها اگرچه به ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و ضریح است، امّا در باطن، محبّتی ژرف و عشقی گدازان به ائمه اطهار (ع) است و انتساب به آنان به اینها قداست میبخشد. علامۀ امینی در الغدیر نمونههای متعددی از تبرک جستن صحابه را یاد میکند، از حضرت زهرا و بلال حبشی و دیگران نمونه میآورد[۷] و از انتقال جنازهها به حرمها یاد میکند.[۸] او دهها مورد میآورد که بزرگان اهل سنت نیز به قبر پیامبر و آثار برجای مانده از او تبرک میجستند و از مستحبّات زیارت رسول خدا (ص) را، تبرک جستن به آثار نبوی و اماکن مقدّس میشمردند. ادعاهای ابن تیمیّه بیدلیل است که اینگونه امور را شرک میداند. توسّل نیز همینگونه است. قرآن دستور میدهد که به درگاه خداوند، وسیلۀ تقرّب بجویید ﴿وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ﴾[۹] و برای آمرزش گناهان، رفتن نزد پیامبر و استغفار و آمرزشخواهی رسول خدا (ص) را مؤثر میداند: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا﴾[۱۰] پس توسّل نیز با توحید ناسازگار نیست. طبق روایات، انبیای پیشین نیز به پیامبر و خاندان او و پنج تن اصحاب کساء متوسّل شدهاند و فرقی بین حالت زنده یا مردۀ آنان نیست. انبیا حتی پیش از تولّد معصومین به آنان متوسّل شدهاند.[۱۱] در منابع اهل سنت نیز نمونههای فراوان نقل شده که از آداب زیارت، حضور در کنار مرقد پیامبر و توسّل به او در پیشگاه خداوند و شفیع قرار دادن وی برای آمرزش گناهان شمرده شده است.[۱۲] توسّل به اهل بیت، نه به معنای حاجت خواستن از آنان است، بلکه به خاطر جاه و قرب و منزلتی که نزد خدا دارند، آنان را وسیله قرار میدهیم تا حاجتمان را از خدا بطلبیم، چرا که آنان مجاری فیض الهی و واسطۀ فیض میان مولی و بندگانند. همۀ افراد برای دست یافتن به خواستههایشان نزد بزرگان، دنبال وسیله و واسطه میگردند. در عین حال عقیده داریم که در عالم هستی، هیچ مؤثری جز خدای سبحان نیست. آنچه در حرمهای مطهّر و کنار قبور اولیای دین توسّط زائران شیعه و غیرشیعه انجام میگیرد، جز همان توسّل نیست. کجای این با توحید ناسازگار است؟[۱۳] جملهای که مکرّر در دعای توسّل آمده است، گویای همین واسطه قرار دادن به خاطر قرب و وجاهت معصومین در پیشگاه خداست: إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیها عند اللّه، إشفع لنا عند اللّه[۱۴] در توصیههای معصومین، کیفیت نوشتن رقعه و توسّل به اهل بیت (ع) و دعاهای گوناگون توسّل برای برآمدن حاجتها نقل شده است.[۱۵] عالمان و محققان، بحثها و تألیفات سودمندی در تبیین مسألۀ تبرک و توسّل و دفع شبهات دارند، تا اثبات کنند آنچه پیروان اهل بیت (ع) انجام میدهند، مغایرتی با توحید و رهنمودهای دین و سنّت نبوی ندارد،[۱۶] و برخاسته از محبت به اولیای الهی و با هدف تقرّب به خداوند یکتاست.[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.
- ↑ ر. ک: قرآن کریم، دخان آیه ۳، اسراء آیه ۱، آل عمران آیه ۹۶، مریم آیه ۳۱، هود آیه ۴۸
- ↑ «پیراهن مرا ببرید و به چهرۀ پدرم بیفکنید تا دیدگانش بینا شود» سوره یوسف، آیه ۹۳
- ↑ بقره، آیه ۲۴۸
- ↑ تبرّک الصّحابه بآثار الرسول، ص ۷
- ↑ سیرتنا و سنّتنا، ص ۱۶۱
- ↑ الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۶ به بعد
- ↑ الغدیر، ج ۵، ص ۶۶ تا ۸۵
- ↑ مائده، آیه ۳۵
- ↑ «اگر آنان، هنگامی که بر خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و در پیشگاه خدا استغفار میکردند و پیامبر هم در حق آنان طلب آمرزش میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند». نساء، آیه ۶۴
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۱۹ تا ۳۳۴
- ↑ ر. ک: الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳
- ↑ الغدیر ج ۵ ص 144، و ج ۳ ص ۲۹۳
- ↑ بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۴۹
- ↑ بحار الأنوار، ج ۹۹ ص ۲۳۱تا ۲۵۴
- ↑ از جمله ر. ک: معالم المدرستین، ج ۱ ص ۳۳ و ۳۷، الزیارة و التّوسل صائب عبد الحمید، التبرک علی احمدی میانجی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات رضوانی، ج ۱ ص ۱۵۴ و ۱۶۹، المیزان، ج ۱۰ ص ۳۰۴
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.