ضرورت امامت: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==نخست: [[هدایت مردم]]== | ==نخست: [[هدایت مردم]]== | ||
{{اصلی|هدایتگری}} | {{اصلی|هدایتگری}} | ||
* با توجّه به اینکه [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} از دیدگاه [[شیعه]] دارای [[مقام ولایت]] و [[مقام امامت|امامت]] هستند، بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}}، [[هدایت مردم]] و [[ادامه رسالت]] و [[تبلیغ اسلام]] را به عهده میگیرند و با حضور شخصیتی مانند [[حضرت علی]] {{ع}} به عنوان «[[ولی کامل]]» بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} به تجدید نبوت نیازی نبود و در حقیقت [[مقام ولایت]] آن حضرت، مافوق [[مقام نبوت]] است. به تعبیر دیگر، سؤال از [[فلسفه عدم بعثت]] و یا [[تفسیر خاتمیت]] به نازایی طبیعت از تولد [[انسانهای کامل]]، از [[غفلت]] و نادیده انگاشتن [[مقامهای معنوی]] [[امامان]] نشأت میگیرد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۴.</ref>. | * با توجّه به اینکه [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} از دیدگاه [[شیعه]] دارای [[مقام ولایت]] و [[مقام امامت|امامت]] هستند، بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}}، [[هدایت مردم]] و [[ادامه رسالت]] و [[تبلیغ اسلام]] را به عهده میگیرند و با حضور شخصیتی مانند [[حضرت علی]] {{ع}} به عنوان «[[ولی کامل]]» بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} به تجدید نبوت نیازی نبود و در حقیقت [[مقام ولایت]] آن حضرت، مافوق [[مقام نبوت]] است. به تعبیر دیگر، سؤال از [[فلسفه عدم بعثت]] و یا [[تفسیر خاتمیت]] به نازایی طبیعت از تولد [[انسانهای کامل]]، از [[غفلت]] و نادیده انگاشتن [[مقامهای معنوی]] [[امامان]] نشأت میگیرد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۴.</ref>. | ||
==دوم: [[مرجعیت دینی]]== | |||
{{اصلی|مرجعیت دینی}} | |||
* یکی از [[شئون نبوت]] [[ابلاغ وحی آسمانی]] به [[مردم]] و [[تبیین]] و [[تفسیر]] صحیح و ناب از آن برای مخاطبان بود، با وجود [[پیامبر اسلام]] {{صل}} احتمال [[تفسیر]] ناصواب از [[دین]] در حد صفر بود، امّا بعد از رحلت آن حضرت، احتمال ارائه قرائتهای متنوع و ناصواب از دین، احتمال بالایی داشت و با رسوخ [[تفاسیر]] و [[بدعت]] و تحریفهای ناصواب در [[آخرین کتاب]] و [[شریعت آسمانی]]، اصالت آن و در نتیجه اعتبار آن مخدوش میشد، از اینرو تعیین یک [[مرجع علمی]] معتبر و [[معصومانه]] ضروری مینمود. [[مقام]] و [[شأن امامت]] در [[اسلام]] به چنین نیازی پاسخ میدهد. | |||
* شاید اینجا این توهم پیش آید که با وجود [[قرآن]] و [[روایات]] به [[امامت]] نیازی نیست! و به اصطلاح «[[حسبنا کتاب الله و سنة الرسول]]»، در پاسخ آن باید گفت نکات یاد شده و نکاتی که بعداً میآید پاسخ نقد را میدهد، علاوه اینکه بعض [[روایات]] [[پیامبر]] به دست [[جاعلان]] [[جعل]] یا [[تحریف]] شده است، به گونهای که حدود ۷۰۰ [[جاعل حدیث]] در تاریخ ضبط شده است که دلیل بر آن است که نمیتوان از نفس [[احادیث]] و بدون شناخت و تفکیک آنها به [[اعتبار]] و [[حجیت]] آن قائل شد و تشخیص آن در گرو [[مقام امامت]] و [[عصمت]] است<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۴-۴۵.</ref>. | |||
==[[امام]]{{ع}} ادامه دهندۀ راه پیامبر== | ==[[امام]]{{ع}} ادامه دهندۀ راه پیامبر== |
نسخهٔ ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۰
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث امامت است. "ضرورت امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ضرورت امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ضرورت امامت به معنای واجب بودن نظام امامت برای جامعه و نصب امام از طرف خداست. این ضرورت نیازمند بیان دلایل اثبات ضرورت امامت است.
مقدمه
- وجوب امامت مورد اجماع مسلمانان است و دیدگاه مخالف در این باره شاذّ بوده و قابل اعتنا نیست.
- اسلام آیین کامل و خاتم است که توسط آخرین پیامبر آسمانی به بشریت ارائه شد، این دین مدعی کمال و جامعیت در عرصههای دنیوی و اخروی در همه اعصار به عنوان دین جاودان است. مسئولیت تفسیر و اجرای آن در عصر پیامبر به خود حضرت واگذار شده بود، پیامبر (ص) با اتکا به وحی آسمانی به وضع و تبیین شریعت و پاسخ شبهات و مقابله با تحریف میپرداخت. امّا با رحلت آن حضرت بیم آن میرفت که تمام مجاهدتهای طاقتفرسای بیستوسهساله حضرت بهمرور زمان رو به تحلیل برود و تفاسیر به رأی بدعتگرایان جای آموزههای ناب آسمانی قرار گیرد. این احتمال عقلایی بود که یک دین که داعیه جهانی، جاودانگی و خاتمیت دارد، نمیتواند به آسانی آن را نادیده انگارد، از اینرو میبایست به آسیب زدایی آن بپردازد.
- اسلام با تعیین اصل امامت به چارهاندیشی معضل فوق پرداخت. امام شخصیتی است که هر چند توسط وحی با مقام الوهی ارتباط ندارد، امّا توسط الهام به عالم غیب متصل و برخوردار از علم ویژه «لدنی» و مقام عصمت میباشد[۱].
نخست: هدایت مردم
- با توجّه به اینکه امامان معصوم (ع) از دیدگاه شیعه دارای مقام ولایت و امامت هستند، بعد از رحلت پیامبر (ص)، هدایت مردم و ادامه رسالت و تبلیغ اسلام را به عهده میگیرند و با حضور شخصیتی مانند حضرت علی (ع) به عنوان «ولی کامل» بعد از رحلت پیامبر (ص) به تجدید نبوت نیازی نبود و در حقیقت مقام ولایت آن حضرت، مافوق مقام نبوت است. به تعبیر دیگر، سؤال از فلسفه عدم بعثت و یا تفسیر خاتمیت به نازایی طبیعت از تولد انسانهای کامل، از غفلت و نادیده انگاشتن مقامهای معنوی امامان نشأت میگیرد[۲].
دوم: مرجعیت دینی
- یکی از شئون نبوت ابلاغ وحی آسمانی به مردم و تبیین و تفسیر صحیح و ناب از آن برای مخاطبان بود، با وجود پیامبر اسلام (ص) احتمال تفسیر ناصواب از دین در حد صفر بود، امّا بعد از رحلت آن حضرت، احتمال ارائه قرائتهای متنوع و ناصواب از دین، احتمال بالایی داشت و با رسوخ تفاسیر و بدعت و تحریفهای ناصواب در آخرین کتاب و شریعت آسمانی، اصالت آن و در نتیجه اعتبار آن مخدوش میشد، از اینرو تعیین یک مرجع علمی معتبر و معصومانه ضروری مینمود. مقام و شأن امامت در اسلام به چنین نیازی پاسخ میدهد.
- شاید اینجا این توهم پیش آید که با وجود قرآن و روایات به امامت نیازی نیست! و به اصطلاح «حسبنا کتاب الله و سنة الرسول»، در پاسخ آن باید گفت نکات یاد شده و نکاتی که بعداً میآید پاسخ نقد را میدهد، علاوه اینکه بعض روایات پیامبر به دست جاعلان جعل یا تحریف شده است، به گونهای که حدود ۷۰۰ جاعل حدیث در تاریخ ضبط شده است که دلیل بر آن است که نمیتوان از نفس احادیث و بدون شناخت و تفکیک آنها به اعتبار و حجیت آن قائل شد و تشخیص آن در گرو مقام امامت و عصمت است[۳].
امام(ع) ادامه دهندۀ راه پیامبر
- پیامبر گرامی اسلام، وظایفی بر عهده داشتند:
- الف) تفسیر آیات قرآن.
- ب) بیان احکام فردی و اجتماعی.
- ج) پاسخگویی شبهات.
- د) جلوگیری از وقوع تحریف.
- واقعیتهای تاریخی حاکی از تداوم این نیازها در جامعه اسلامی بود:
- اختلاف شدید در تفسیر قرآن و در احکام عملی؛
- هجوم شبهات و شیوع احادیث مجعول.
- حال، احتمال نخست آن است که خداوند امر مسلمانان را با علم به ناتوانیشان به خودشان واگذار کرده باشد که چنین نقض غرضی از سوی حکیم، ممتنع است.
- احتمال دوم آن که خداوند، شخص شایستهای را به عنوان جانشین پیامبر تعیین کند. که اقتضای حکمت الهی احتمال دوم است[۴].
فوائد وجود امام برای جامعه
- نقش امامان شیعه در توسعه معارف دینی و اعتلای فضایل اخلاقی در جامعه اسلامی را نمیتوان نادیده گرفت. پارهای از این فواید:
- در هیچ عصری، حتی دانشمندان احساس بینیازی از امامان نکردهاند. همچنین در بخش شریعت اسلامی و فروعات احکام نیز نقش امامان آشکار است و برخی از سر سلسلۀ مذاهب فقهی اهل سنت، خود از شاگردان امامان شیعهاند.
- امامان به عنوان اسوههای معنوی و اخلاقی، نقش بسزایی در تربیت اخلاقی مؤمنان داشتهاند.
- به برکت حضور امامان، مکتب فکری و سیاسی شیعه شکل گرفته، شکوفا شد. در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در جامعه شیعی برای سازماندهی امور شیعیان، وکیلان و سفیرانی تعیین شد که دستورات اجتماعی را هم به مردم میرساندند. البته امام بر مبنای "تقیه" بیشتر در پی حفظ این گروه و تقویت بنیانهای فکری این مکتب بودند. وجود تشکیلاتی که در این دوران میان امام و امت نقش نایبان را ایفا مینمود، حکومت وقت را نگران میکرد. بعد از امام هشتم، "امامت در سن کودکی" به عنوان امتحان سختی مطرح میگردد و ارتباط ظاهری امام با مردم کمتر میشود و مردم فقط با نایبان مورد اعتماد ایشان ارتباط داشتند[۵].
دلایل وجوب و ضرورت وجود امام
- ادله نقلی محض که به صورت مستقیم و روشن، از ظواهر دینی استفاده میشود.
- ادله عقلی محض که همه مقدمات آنها، از اصول عقلی تشکیل میشود.
- ادله عقلی – نقلی.
- آیه اولی الامر:[۶] وجوب اطاعت از اولی الامر در این آیه مقتضی وجوب تحقق آن است. شاید اشکال شود که وجوب اطاعت از اولی الامر، مسئلهای است که مشروط شده به وجود ایشان؛ مانند وجوب زکات دادن که دال بر وجوب کسب مال نیست. پاسخ: از قرینه سیاق، که ﴿﴿وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾﴾ بر رسول، عطف شده است و نبوت، امری است قطعی، وجوب اولی الامر به دست می آید. همانگونه که نصب و تعیین پیامبر، فعل خداوند است، نصب و تعیین امام نیز، "علی الله" است. کلمه ﴿﴿مِنكُمْ﴾﴾ بعد از ﴿﴿وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾﴾ نمیتواند به معنای وجوب "علی الناس" باشد، زیرا درباره نبوت نیز کلمۀ "مِنْ أَنْفُسِهِمْ" آمده است. مقصود از اینگونه تعابیر، این است که پیامبر و امام، از جنس بشرند.
- حدیث " مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ ": در این حدیث، معرفت امام، به عنوان یک تکلیف دینی، بر هر مسلمانی واجب شده تا آنجا که نشناختن او، اصل ایمان را خدشهدار میسازد و چنین حکم قطعی، مستلزم آن است که زمان، هیچ گاه از امام خالی نباشد.
- سیره مسلمانان: مسلمانان صدر اسلام، وجوب امامت را امری مسلم میدانستند. از این رو، پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، بیدرنگ، به این مسئله پرداختند. و آنان که شرکت نکرده بودند، دلایل دیگری داشتند. اختلاف میان صحابه درباره امامت، مربوط به مصداق آن بود نه وجوب آن. متکلمان معتزلی نیز به اجماع صحابه، بر وجوب امامت استدلال کردهاند اما سیره مسلمانان یا اجماع صحابه بر وجوب امامت، دلیل شرعی مستقلی به شمار نمیرود.
- اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی: اجرای حدود و حفظ اسلام و مسلمین، بدون وجود امام با کفایت امکان پذیر نیست پس نصب امام واجب خواهد بود. اگر کسی مثال بزند: وجوب حج، مشروط به استطاعت است ولی تحصیل استطاعت، بر مکلف واجب نیست، بلکه هرگاه "شرط" یعنی اجرای حدود تحقق یافت، مشروط "امامت" هم واجب خواهد بود. پاسخ میگوییم: نماز بر مکلف واجب است، ولی انجام دادن آن، مشروط به داشتن طهارت است، وجوب اجرای حدود و حفظ ثغور اسلام و دفاع از کیان اسلام و امت اسلامی، نسبت به وجود امام، از این قبیل است، یعنی شارع مقدس، امور یاد شده را از مسلمانان خواسته است "مانند نماز" ولی تحقق این خواست شارع، مشروط به وجود امام با کفایت است "مانند وضو" اموری که تحقق آنها منوط به وجود امام است:
- جمع آراء بر امور اجتماعی مانند جهاد.
- جلوگیری از هرج و مرج اجتماعی.
- اجرای حدود الهی.
- قضاوت[۷].
- وجوب دفع ضررهای عظیم: امامت در بردارنده منافع عظیم اجتماعی است که نادیده گرفتن آنها، زیانهای بزرگی در پی دارد؛ اگر در جامعه رهبری دانا و توانا وجود داشته باشد زمینههای رشد و صلاح مردم فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد، و در نتیجه، از نبود امام زیان بزرگی به جامعه وارد میشود، و دفع چنین زیانهایی در شریعت واجب است. بنابراین، وجود امام واجب خواهد بود [۸].
- قاعده لطف و وجوب امامت: "لطف" عبارت است از: فعلی که مکلفان را به سوی اطاعت برمیانگیزد اما به سرحّد اجبار نمیرسد. هرگاه در جامعهای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ظلم و تباهی جلوگیری میکند و از فضلیت و عدالت دفاع مینماید، شرایط اجتماعی برای بسط فضائل و ارزشها فراهم تر خواهد بود و مردم از ستمگری و پلیدی میگزینند و این مطلب چیزی جز لطف نیست.
- نتیجه؛ امامت و رهبری، لطف خداوند در حق مکلفان است و مقتضای حکمت الاهی این است که مکلفان را از آن محروم نسازد[۹].
منابع
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در حکمت اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت پیامبر خاتم
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۳.
- ↑ ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۴.
- ↑ ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۴-۴۵.
- ↑ ر.ک. سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۳۷ - ۱۳۸.
- ↑ ر.ک. سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۲۳ - ۱۲۶.
- ↑ ﴿﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾﴾؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص:۱۹۷ - ۲۰۳.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص:۲۰۶.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص:۲۰۶ - ۲۰۸.