جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
منظور کیستی و چیستی مجادلهکنندگان با [[پیامبر]] و زبان آن است و اگر [[پیامبر]] با کسانی [[جدل]] کرده، برای چه و چگونه بوده است. مراد از [[مجادله]] با [[پیامبر]]، گفتگوهای طرفینی با شکل [[الحاح]] و [[اصرار]] است. وقتی شخصی یکطرفه [[جدل]] میکند، و دیگری پاسخ نمیدهد، [[لجاجت]] شخص مقابل محسوب میشود، اما وقتی سخن از [[گفتگو]] و به تعبیر [[قرآن]] [[مجادله]] و تجادل و دهان به دهان شدن و [[اصرار]] کردن است، گویی به [[پیامبر]] [[دستور]] میرسد که دهان به دهان نکن و باب [[مراء]] و [[لجاجت]] را باز نکن. البته در [[جدال]] و [[مجادله]] که گاه اتفاقی و غیرمنتظره است، آدابی ذکر شده که بیشتر در بررسی [[آیات]] آن اشاره شده است. نکته دیگر در این دسته از [[آیات]]، موضوعات و محورهای [[مجادله]] مشخص شده است. در این باره نیز جای بررسی دارد که مجادلهکنندگان در چه موضوعاتی حساسیت نشان داده و بر مطالب خود [[اصرار]] داشتهاند. مسئله آنان چه بوده و یا چه محورهایی بیشتر زمینه داشته است. | منظور کیستی و چیستی مجادلهکنندگان با [[پیامبر]] و زبان آن است و اگر [[پیامبر]] با کسانی [[جدل]] کرده، برای چه و چگونه بوده است. مراد از [[مجادله]] با [[پیامبر]]، گفتگوهای طرفینی با شکل [[الحاح]] و [[اصرار]] است. وقتی شخصی یکطرفه [[جدل]] میکند، و دیگری پاسخ نمیدهد، [[لجاجت]] شخص مقابل محسوب میشود، اما وقتی سخن از [[گفتگو]] و به تعبیر [[قرآن]] [[مجادله]] و تجادل و دهان به دهان شدن و [[اصرار]] کردن است، گویی به [[پیامبر]] [[دستور]] میرسد که دهان به دهان نکن و باب [[مراء]] و [[لجاجت]] را باز نکن. البته در [[جدال]] و [[مجادله]] که گاه اتفاقی و غیرمنتظره است، آدابی ذکر شده که بیشتر در بررسی [[آیات]] آن اشاره شده است. نکته دیگر در این دسته از [[آیات]]، موضوعات و محورهای [[مجادله]] مشخص شده است. در این باره نیز جای بررسی دارد که مجادلهکنندگان در چه موضوعاتی حساسیت نشان داده و بر مطالب خود [[اصرار]] داشتهاند. مسئله آنان چه بوده و یا چه محورهایی بیشتر زمینه داشته است. | ||
#{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref>«و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در این [[آیه]] میگوید: و از [گوشت] آنچه [هنگام [[ذبح]]] [[نام خدا]] بر آن برده نشده نخورید و این کار قطعاً [[گناه]] و [[نافرمانی خداوند]] است {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ}} و [[شیاطین]] به [[دوستان]] خود مطالبی مخفیانه [[القا]] میکنند تا با شما به [[مجادله]] برخیزند و اگر از آنها [[اطاعت]] کنید شما هم [[مشرک]] خواهید بود {{متن قرآن|وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ}} این جمله رد آن سخنی است که [[مشرکین]] به دهان [[مؤمنین]] انداخته و جواب شبههای است که – با [[جدل]] - به [[ذهن]] [[مؤمنین]] [[القا]] کرده بودند، و آن این بود که: چطور حیوان [[ذبح]] شده به دست شما [[حلال]] است و اما حیوانی که [[خدا]] آن را کشته خوردنش حرام؟ جواب میدهد: این سخن از چیزهایی است که [[شیطان]] به دلهای اولیای خود - [[مشرکین]] - [[القا]] میکند، زیرا بین این دو قسم گوشت فرق هست، یکی خوردنش [[فسق]] است و آن دیگری نیست، [[خدا]] خوردن میته را [[حرام]] کرده و آن دیگری را نکرده، زیرا در بین [[محرمات الهی]] اسمی از حیوان تذکیه شده برده نشده است. و اما جمله {{متن قرآن|وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}} این جمله [[تهدید]] میکند مخالفتکنندگان را به خروج از [[ایمان]]، و معنایش این است که: اگر شما [[مشرکین]] را در خوردن از گوشت میته [[اطاعت]] کنید شما نیز مانند ایشان [[مشرک]] خواهید شد. حال یا از این جهت که قائل به [[سنت]] [[مشرکین]] شدهاند، و یا از این جهت که با [[اطاعت]] ایشان از اولیای ایشان میشوند، همچنان که در [[سوره مائده]] ([[آیه]] ۵۱) فرموده: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> و کسی که از شما [[دوست]] بدارد ایشان را او از ایشان خواهد بود: اینکه این جمله، یعنی جمله {{متن قرآن|وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ}} در ذیل [[نهی]] از خوردن گوشت مردار واقع شده نه در ذیل امر به خوردن گوشتی که [[اسم خدا]] بر آن برده شده خود [[دلیل]] بر این است که غرض [[مشرکین]] از جدالی که با [[مؤمنین]] داشتند این بوده که [[مؤمنین]] گوشت مردار را هم بخورند نه اینکه گوشت تذکیه شده را نخورند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۵۹.</ref>. | #{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref>«و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در این [[آیه]] میگوید: و از [گوشت] آنچه [هنگام [[ذبح]]] [[نام خدا]] بر آن برده نشده نخورید و این کار قطعاً [[گناه]] و [[نافرمانی خداوند]] است {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ}} و [[شیاطین]] به [[دوستان]] خود مطالبی مخفیانه [[القا]] میکنند تا با شما به [[مجادله]] برخیزند و اگر از آنها [[اطاعت]] کنید شما هم [[مشرک]] خواهید بود {{متن قرآن|وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ}} این جمله رد آن سخنی است که [[مشرکین]] به دهان [[مؤمنین]] انداخته و جواب شبههای است که – با [[جدل]] - به [[ذهن]] [[مؤمنین]] [[القا]] کرده بودند، و آن این بود که: چطور حیوان [[ذبح]] شده به دست شما [[حلال]] است و اما حیوانی که [[خدا]] آن را کشته خوردنش حرام؟ جواب میدهد: این سخن از چیزهایی است که [[شیطان]] به دلهای اولیای خود - [[مشرکین]] - [[القا]] میکند، زیرا بین این دو قسم گوشت فرق هست، یکی خوردنش [[فسق]] است و آن دیگری نیست، [[خدا]] خوردن میته را [[حرام]] کرده و آن دیگری را نکرده، زیرا در بین [[محرمات الهی]] اسمی از حیوان تذکیه شده برده نشده است. و اما جمله {{متن قرآن|وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}} این جمله [[تهدید]] میکند مخالفتکنندگان را به خروج از [[ایمان]]، و معنایش این است که: اگر شما [[مشرکین]] را در خوردن از گوشت میته [[اطاعت]] کنید شما نیز مانند ایشان [[مشرک]] خواهید شد. حال یا از این جهت که قائل به [[سنت]] [[مشرکین]] شدهاند، و یا از این جهت که با [[اطاعت]] ایشان از اولیای ایشان میشوند، همچنان که در [[سوره مائده]] ([[آیه]] ۵۱) فرموده: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> و کسی که از شما [[دوست]] بدارد ایشان را او از ایشان خواهد بود: اینکه این جمله، یعنی جمله {{متن قرآن|وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ}} در ذیل [[نهی]] از خوردن گوشت مردار واقع شده نه در ذیل امر به خوردن گوشتی که [[اسم خدا]] بر آن برده شده خود [[دلیل]] بر این است که غرض [[مشرکین]] از جدالی که با [[مؤمنین]] داشتند این بوده که [[مؤمنین]] گوشت مردار را هم بخورند نه اینکه گوشت تذکیه شده را نخورند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۵۹.</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ}}<ref>«آیا در کار کسانی که در آیات خداوند چالش میورزند نیندیشیدهای که چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟» سوره غافر، آیه ۶۹.</ref>. | #{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ}}<ref>«آیا در کار کسانی که در آیات خداوند چالش میورزند نیندیشیدهای که چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟» سوره غافر، آیه ۶۹.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَيَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنَا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ}}<ref>«و (چنین میکند) تا آنان که در نشانههای ما چالش میورزند بدانند که آنان را گریزگاهی نیست» سوره شوری، آیه ۳۵.</ref>. | #{{متن قرآن|وَيَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنَا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ}}<ref>«و (چنین میکند) تا آنان که در نشانههای ما چالش میورزند بدانند که آنان را گریزگاهی نیست» سوره شوری، آیه ۳۵.</ref>. | ||
==نکات== | == نکات == | ||
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
# [[خداوند]] یکی از روشهای [[دعوت]] را در مقابل [[مشرکان]] و [[مخالفان]] [[مناظره]] - [[مجادله]] – آنهم با [[وصف]] [[نیکوترین]] اعلام کرده {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ... وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} و مقصود از “مجادله نیکو” آن است که [[مناظره]] و بحث بر اساس [[حقطلبی]]، [[امانتداری]]، [[راستگویی]] [[استوار]] باشد و به دور از هر گونه توهین، [[تحقیر]]، خلافگویی، مغالطه، [[تکبّر]] و بحثهای [[بیهوده]] باشد. و [[جدال]] عبارت است از: دلیلی که صرفاً برای منصرف نمودن [[خصم]] از آنچه که بر سر آن [[نزاع]] میکند به کار برود، بدون اینکه خاصیت [[روشنگری]] [[حق]] را داشته باشد، بلکه عبارت است اینکه آنچه را که [[خصم]] خودش به [[تنهایی]] و یا او و همه [[مردم]] قبول دارند بگیریم و با همان ادعایش را رد کنیم. بنابراین، این سه طریقی که [[خدای تعالی]] برای [[دعوت]] بیان کرده با همان سه طریق منطقی، یعنی [[برهان]] و [[خطابه]] و [[جدل]] منطبق میشود. چیزی که هست [[خدای تعالی]] [[موعظه]] را به قید [[حسنه]] [[مقید]] ساخته و [[جدال]] را هم به قید {{متن قرآن|بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} [[مقید]] نموده است، و این خود دلالت دارد بر اینکه بعضی از موعظهها [[حسنه]] نیستند، و بعضی از جدالها [[حسن]] - [[نیکو]] - و بعضی دیگر احسن - نیکوتر - و بعضی دیگر اصلاً [[حسن]] ندارند و گر نه [[خداوند]] [[موعظه]] را [[مقید]] به [[حسن]] و [[جدال]] را [[مقید]] به احسن نمیکرد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۵۳۴.</ref>؛ | # [[خداوند]] یکی از روشهای [[دعوت]] را در مقابل [[مشرکان]] و [[مخالفان]] [[مناظره]] - [[مجادله]] – آنهم با [[وصف]] [[نیکوترین]] اعلام کرده {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ... وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} و مقصود از “مجادله نیکو” آن است که [[مناظره]] و بحث بر اساس [[حقطلبی]]، [[امانتداری]]، [[راستگویی]] [[استوار]] باشد و به دور از هر گونه توهین، [[تحقیر]]، خلافگویی، مغالطه، [[تکبّر]] و بحثهای [[بیهوده]] باشد. و [[جدال]] عبارت است از: دلیلی که صرفاً برای منصرف نمودن [[خصم]] از آنچه که بر سر آن [[نزاع]] میکند به کار برود، بدون اینکه خاصیت [[روشنگری]] [[حق]] را داشته باشد، بلکه عبارت است اینکه آنچه را که [[خصم]] خودش به [[تنهایی]] و یا او و همه [[مردم]] قبول دارند بگیریم و با همان ادعایش را رد کنیم. بنابراین، این سه طریقی که [[خدای تعالی]] برای [[دعوت]] بیان کرده با همان سه طریق منطقی، یعنی [[برهان]] و [[خطابه]] و [[جدل]] منطبق میشود. چیزی که هست [[خدای تعالی]] [[موعظه]] را به قید [[حسنه]] [[مقید]] ساخته و [[جدال]] را هم به قید {{متن قرآن|بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} [[مقید]] نموده است، و این خود دلالت دارد بر اینکه بعضی از موعظهها [[حسنه]] نیستند، و بعضی از جدالها [[حسن]] - [[نیکو]] - و بعضی دیگر احسن - نیکوتر - و بعضی دیگر اصلاً [[حسن]] ندارند و گر نه [[خداوند]] [[موعظه]] را [[مقید]] به [[حسن]] و [[جدال]] را [[مقید]] به احسن نمیکرد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۵۳۴.</ref>؛ |