جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==[[مقام علمی امام جواد]]{{ع}}== | == [[مقام علمی امام جواد]] {{ع}} == | ||
[[ابراهیم بن هاشم]] میگوید: پس از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، همراه گروهی از [[دوستان]] و [[شیعیان]] برای انجام [[مناسک]] [[حج ابراهیمی]] به [[مکه مکرمه]] و سپس [[مدینه منوره]] [[مسافرت]] نمودیم. | [[ابراهیم بن هاشم]] میگوید: پس از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، همراه گروهی از [[دوستان]] و [[شیعیان]] برای انجام [[مناسک]] [[حج ابراهیمی]] به [[مکه مکرمه]] و سپس [[مدینه منوره]] [[مسافرت]] نمودیم. | ||
یکی از روزها، که در [[مدینه]] بودیم، برای عرض [[تسلیت]] به امام جواد{{ع}} و [[تجدید]] [[میثاق]] با وی به [[منزل]] ایشان رفتیم. پس از ورود متوجه شدیم که جمعیتی از [[مردم مدینه]] نیز، با شنیدن خبر شهادت امام رضا{{ع}}، برای تسلیت گفتن به فرزندش در [[خانه]] وی جمع شدهاند. | یکی از روزها، که در [[مدینه]] بودیم، برای عرض [[تسلیت]] به امام جواد {{ع}} و [[تجدید]] [[میثاق]] با وی به [[منزل]] ایشان رفتیم. پس از ورود متوجه شدیم که جمعیتی از [[مردم مدینه]] نیز، با شنیدن خبر شهادت امام رضا {{ع}}، برای تسلیت گفتن به فرزندش در [[خانه]] وی جمع شدهاند. | ||
از گوشه و کنار مجلس، درباره [[شهادت]] [[رهبر]] شیعیان، [[جانشینی]] پس از وی و وضعیت [[آینده]] [[جامعه اسلامی]] سخنانی گفته و شنیده میشد. آمدن [[نوجوانی]] (۹) ساله، که اکنون [[جانشین]] [[پدر]] شده و بر [[منبر]] رفیع [[امامت]] و [[رهبری جامعه اسلامی]] تکیه زده است، سبب [[تعجب]] و وسوسههای گوناگون [[فکری]] شده بود. | از گوشه و کنار مجلس، درباره [[شهادت]] [[رهبر]] شیعیان، [[جانشینی]] پس از وی و وضعیت [[آینده]] [[جامعه اسلامی]] سخنانی گفته و شنیده میشد. آمدن [[نوجوانی]] (۹) ساله، که اکنون [[جانشین]] [[پدر]] شده و بر [[منبر]] رفیع [[امامت]] و [[رهبری جامعه اسلامی]] تکیه زده است، سبب [[تعجب]] و وسوسههای گوناگون [[فکری]] شده بود. | ||
از سوی دیگر، حضور پیرمردی با [[وقار]] و با [[هیبت]] به نام [[عبدالله بن موسی]]، که عموی آن [[حضرت]] بود و آثار [[سجده]] فراوان بر پیشانی وی آشکار و نمایان بود، بر [[تردیدها]] و [[اضطراب]] افزوده بود. | از سوی دیگر، حضور پیرمردی با [[وقار]] و با [[هیبت]] به نام [[عبدالله بن موسی]]، که عموی آن [[حضرت]] بود و آثار [[سجده]] فراوان بر پیشانی وی آشکار و نمایان بود، بر [[تردیدها]] و [[اضطراب]] افزوده بود. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
عبدالله گفت: دست راست او قطع و حد [[زنا]] نیز بر او جاری میشود. | عبدالله گفت: دست راست او قطع و حد [[زنا]] نیز بر او جاری میشود. | ||
امام جواد{{ع}} پس از شنیدن این سخن با [[خشم]] فرمود: از [[شرمساری]] و [[سرافکندگی]] [[روز قیامت]] بترس، آن هنگام که [[خداوند متعال]] از تو میپرسد که چرا بدون [[علم]] و [[آگاهی]] از [[احکام دین]]، مسایل [[شرعی]] [[مردم]] را با فتواهای ساختگی پاسخ گفتی؟! | امام جواد {{ع}} پس از شنیدن این سخن با [[خشم]] فرمود: از [[شرمساری]] و [[سرافکندگی]] [[روز قیامت]] بترس، آن هنگام که [[خداوند متعال]] از تو میپرسد که چرا بدون [[علم]] و [[آگاهی]] از [[احکام دین]]، مسایل [[شرعی]] [[مردم]] را با فتواهای ساختگی پاسخ گفتی؟! | ||
گفت: مولای من، از [[خطا]] و اشتباهی که مرتکب شدهام، [[استغفار]] میکنم؛ ولی شنیدهام که از پدرت نیز پرسیدهاند و او همین پاسخ را فرموده است. | گفت: مولای من، از [[خطا]] و اشتباهی که مرتکب شدهام، [[استغفار]] میکنم؛ ولی شنیدهام که از پدرت نیز پرسیدهاند و او همین پاسخ را فرموده است. | ||
امام جواد{{ع}} فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی [[قبر]] زنی را نبش کرده، [[جسد]] وی را بیرون آورده و با او [[زنا]] کرده است، [[حکم الهی]] درباره او چیست؟ | امام جواد {{ع}} فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی [[قبر]] زنی را نبش کرده، [[جسد]] وی را بیرون آورده و با او [[زنا]] کرده است، [[حکم الهی]] درباره او چیست؟ | ||
پدرم در پاسخ فرمود: باید دست راست وی را به خاطر [[نبش قبر]] قطع کنند و حد زنا نیز بر وی جاری نمایند؛ زیرا [[مرده]] [[مسلمان]] مانند زنده وی محترم است. | پدرم در پاسخ فرمود: باید دست راست وی را به خاطر [[نبش قبر]] قطع کنند و حد زنا نیز بر وی جاری نمایند؛ زیرا [[مرده]] [[مسلمان]] مانند زنده وی محترم است. | ||
عبدالله، پس از شنیدن این سخن، با حالتی که از [[شرمندگی]] وی حکایت میکرد، زبان به عذرخواهی گشود و تقاضای [[عفو]] و [[بخشش]] نمود. | عبدالله، پس از شنیدن این سخن، با حالتی که از [[شرمندگی]] وی حکایت میکرد، زبان به عذرخواهی گشود و تقاضای [[عفو]] و [[بخشش]] نمود. | ||
این [[گفتوگو]] تأثیری عجیب در مجلس و [[اهل]] آن گذاشت. بدان جهت از [[امام]]{{ع}} تقاضا کردند تا پرسشهای دیگر نیز مطرح کنند. | این [[گفتوگو]] تأثیری عجیب در مجلس و [[اهل]] آن گذاشت. بدان جهت از [[امام]] {{ع}} تقاضا کردند تا پرسشهای دیگر نیز مطرح کنند. | ||
[[مورخان]] نوشتهاند: در آن مجلس پرسشهای بسیاری، که در [[روایت]] به سی هزار تعبیر شده است، از سوی آنان مطرح شد و امام{{ع}} به همه آنها پاسخ گفت<ref>اختصاص، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۰۱.</ref> | [[مورخان]] نوشتهاند: در آن مجلس پرسشهای بسیاری، که در [[روایت]] به سی هزار تعبیر شده است، از سوی آنان مطرح شد و امام {{ع}} به همه آنها پاسخ گفت<ref>اختصاص، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۱۰۱.</ref> | ||
[[عمر بن فرج رخجی]] میگوید: به امام جواد{{ع}} عرض کردم: [[شیعیان]] و [[پیروان]] شما میگویند: شما از اندازه و مقدار [[آب]] موجود در [[رود]] دجله [[آگاه]] هستید، آیا این [[سخن]] را قبول دارید؟ | [[عمر بن فرج رخجی]] میگوید: به امام جواد {{ع}} عرض کردم: [[شیعیان]] و [[پیروان]] شما میگویند: شما از اندازه و مقدار [[آب]] موجود در [[رود]] دجله [[آگاه]] هستید، آیا این [[سخن]] را قبول دارید؟ | ||
فرمود: آیا [[خداوند متعال]] میتواند این [[دانش]] و [[آگاهی]] را به یک پشه [[عنایت]] کند یا نه؟ | فرمود: آیا [[خداوند متعال]] میتواند این [[دانش]] و [[آگاهی]] را به یک پشه [[عنایت]] کند یا نه؟ | ||
گفتم: آری، این [[قدرت]] و [[توان]] را دارد. | گفتم: آری، این [[قدرت]] و [[توان]] را دارد. | ||
فرمود: من در پیشگاه [[الهی]]، از پشه بلکه از بسیاری از مخلوقاتش عزیزتر و گرامیتر هستم. | فرمود: من در پیشگاه [[الهی]]، از پشه بلکه از بسیاری از مخلوقاتش عزیزتر و گرامیتر هستم. | ||
کنایه از این که [[خداوند]] دانش همه چیز را به ما عنایت فرموده است<ref>{{متن حدیث|رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ{{ع}} لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَالَ{{ع}}: أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ}}؛ (عیون المعجزات، ص۱۲۷؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۰۰، ح۱۲؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۰، ح۲۴۰۹).</ref><ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۹۷.</ref> | کنایه از این که [[خداوند]] دانش همه چیز را به ما عنایت فرموده است<ref>{{متن حدیث|رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}: إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ {{ع}} لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَالَ {{ع}}: أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ}}؛ (عیون المعجزات، ص۱۲۷؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۰۰، ح۱۲؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۰، ح۲۴۰۹).</ref><ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۹۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |